تمجيد «آيرونسايد» از رضاخان

«آيرونسايد» ژنرال بلندپايه انگليسي از پايههاي اصلي سياست خارجي انگليس در ايران در سال پاياني حكومت قاجار به شمار ميرود. او از طراحان اصلي سياستي بود كه براساس آن پرونده حاكميت 153 ساله دودمان قاجار بايد به دست رضاخان پهلوي و با كودتائي كه از لندن طراحي و حمايت ميشد در هم ميپيچيد.
«آيرونسايد» كيست؟
«سرادموند آيرونسايد» جوانترين سرلشگر انگليسي تا آن زمان در ارتش بريتانيا بود. وي كه در 1880 ميلادي متولد شد در 39 سالگي بالاترين رتبه شواليهگري خود را در ارتش بدست آورد. نخستين مأموريت مهم او نظارت بر عقب نشيني نيروهاي بريتانيائي از لشكركشي نافرجام به «آرخانگلسك» پس از انقلاب بلشويكي روسيه بود. عقبنشيني سربازان انگليسي و يوناني در آسياي صغير (تركيه) در تابستان 1920 نيز زيرنظر او انجام گرفت. آيرونسايد از شهريور 1299 تا ارديبهشت 1300 مامور خدمت در ايران و هدايت كودتاي رضاخان پهلوي بود.
پس از اين مرحله كه موضوع مقاله حاضر است وي به رياست دانشكده افسري انگلستان منصوب شد (26 ـ 1922) و تا درجه ارتشبدي ارتقاء مقام يافت و در 1940 رئيس كل ستاد ارتش بريتانيا گرديد. «وينستون چرچيل» در همان سال او را بازنشسته و عضو مجلس اعيان انگلستان كرد. آيرونسايد خاطرات خود را در طول دوران خدمت در دفتر يادداشت روزانهاي مينوشت كه بعدها پسرش آن را منتشر كرد. وي در 1959 در 79 سالگي درگذشت.
«آيرونسايد» باني كودتاي رضاخان
در تابستان 1299 بلشويكها در تعقيب نيروهاي مخالف و همچنين انگليسيهائي كه از اين نيروها حمايت ميكردند، بار ديگر وارد رشت و انزلي شدند و نيروهاي انگليسي مستقر در اين دو منطقه را تارومار كردند. اين حادثه ضربه سختي به روحيه نيروهاي انگليسي وارد كرد. به همين دليل در مهرماه همان سال دولت انگلستان يك ژنرال خود به نام «آيرونسايد» را مامور كرد تا ضمن ورود به تهران نيروهاي انگليسي را سامان تازهاي بخشيده يك حكومت قدرتمند طرفدار انگلستان را در تهران به روي كار آورد. وظيفه اين افسر انگليسي اين بود كه با تقويت روحيه از دست رفته سربازان انگليسي مانع از پيشروي مجدد روسها شود و نگذارد آنان از ناحيه منجيل جلوتر بيايند. «آيرونسايد» پس از انتصاب به اين سمت تلاشهاي خود را آغاز كرد . هم او بود كه به دستور «لردكرزن» وزير خارجه وقت انگلستان و همراهي «نورمن» سفير آن كشور در تهران نقشه كودتاي رضاخان را به اجرا درآورد.
آيرونسايد در شهريور 1299 از بغداد به قزوين آمد تا فرماندهي قواي نظامي انگليس مستقر در شمال ايران را برعهده بگيرد. در آن زمان «استاروسلسكي» فرمانده قزاقها به دليل توفيق در دفع انقلابيون نهضت جنگل در شمال ايران توانسته بود محبوبيتي نزد شاه كسب كند به طوري كه وقتي وارد رشت شده بود، شاه لقب «سردار» به او بخشيد. اين محبوبيت طبعا مانع تشكيل يك ارتش ايراني تحت نظارت آيرونسايد بود. به همين دليل اولين كار آيرونسايد و نورمن اين بود كه احمد شاه قاجار را وادار كردند فرمانده روسي نيروهاي قزاق را بركنار كرده، يك فرمانده ايراني به جاي او بگمارد. شاه سردار همايون را به فرماندهي نيروهاي قزاق منصوب كرد و آيرونسايد هم يكي از افسران خود ـ به نام سرهنگ «هنري اسمايت» را به اداره امور نيروهاي قزاق و سرپرستي امور مالي آن گماشت1 آيرونسايد در 11 آبان 1299 به اردوگاه قزاقها رفت و درباره افسران ايراني تحقيقاتي به عمل آورد. وي در يادداشتهاي خود چنين نوشت:
«... رضاخان بدون شك يكي از بهترين افسران است و اسمايت توصيه ميكند كه رضاخان عملاً رئيس اين دسته باشد و تحت نظر فرمانده سياسي كه از تهران تعيين شده، عمل كند ...» 2
آيرونسايد پس از بازديد ديگري از نيروهاي قزاق در 24 دي 1299 چنين مينويسد:
«من به ديدار قزاقان ايراني رفته آنان را از نظر گذراندم. اسمايت سر و ساماني به وضعشان داده است. مواجب اينها مرتباً پرداخت شده است و اكنون اين افراد لباس و مسكن دارند ... فرمانده كنوني قزاقان (سردار همايون) موجود حقير و بيبو و خاصيتي است و روح و روان واقعي اين گروه سرهنگ رضاخان است، يعني همان مردي كه قبلاً بسيار به او علاقمند شده بودم. اسمايت ميگويد مردي نيكوست و من به اسمايت گفتهام كه به سردار همايون مرخصي بدهد تا به سركشي املاك خود برود.» 3
آيرونسايد در جاي ديگري از همين يادداشت پس از شرحي در ستايش از رضاخان مينويسد:
«شخصاً عقيده دارم يك ديكتاتوري نظامي گرفتاريهاي ما را در ايران برطرف خواهد كرد و ما را قادر خواهد ساخت بيهيچ دردسري اين كشور را ترك گوئيم»4
با كنار زدن سردار همايون، رضاخان عملاً در مقام فرماندهي نيروهاي قزاق قرار گرفت و روابطش با آيرونسايد و اسمايت روز به روز نزديكتر شد.
دولت لندن براي انجام كودتائي كه نقشه آن را كشيده بود به دو چهره سياسي و نظامي نياز داشت. انگليسيها پس از بررسيهاي لازم، سيدضياءالدين طباطبائي را به عنوان چهره سياسي و رضاخان را به عنوان چهره نظامي موردنظر خود برگزيدند. كودتاي سوم اسفند 1299 با نقشه ژنرال آيرونسايد و با اراده اين دو به اجرا گذارده شد. سيدضياء مسئول پيشبرد كودتا از نظر سياسي و رضاخان عامل نظامي آن بود.
روز 10 بهمن 1299 ژنرال آيرونسايد در ملاقات با رضاخان، حمايت خود و دولت انگليس از قدرت گرفتن وي را در تهران اعلام كرد. در اين ديدار رضاخان توافق كرد كه پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخستوزيري به سيد ضياءالدين سپرده شود و براي اينكه رضاخان اطمينان بايد كه در تصرف تهران مشكلي وجود نخواهد داشت، ژنرال انگليسي به او اعلام كرد كه احمدشاه در جريان اين اقدام قرار داد و «نورمن» سفير انگلستان مشكلات احتمالي را حل خواهد كرد.
آيرونسايد روز 23 بهمن يعني 10 روز قبل از وقوع كودتا، نقشه كامل آن را در اختيار رضاخان قرار داد و از خواست كه شديداً رفتار نظاميان عامل كودتا (قزاقها) را تحتنظر داشته باشد تا اقدامي خلاف برنامه كودتا انجام ندهند. او راجع به اين ديدار چنين نوشته است:
«من با رضاخان مصاحبه كردهام و سركردگي قزاقان ايراني را به طور قطعي به او سپردهام. او مردي واقعي و ركترين مردي است كه تاكنون ديدهام. به او گفتهام كه قصد دارم بتدريج او را از قيد تسلط خود رها سازم ... در حضور اسمايت صحبت مفصلي با رضا داشتم و هنگاميكه موافقت كردم او را به حال خود رها سازم دو نكته را برايش روشن ساختم. 1ـ هنگامي كه از هم جدا ميشويم نبايد بكوشد مرا از پشت هدف قرار دهد و اگر چنين كند اين كار به نابوديش منجر خواهد شد. 2ـ شاه تحت هيچ شرايطي نبايد بر كنار شود ... رضا با چرب زباني قول داد و من و او دست يكديگر را فشرديم. 5
آيرونسايد يك هفته قبل از وقوع كودتا يعني روز 27 بهمن 1299 به تهران آمد تا «نورمن» وزير مختار انگلستان را در جريان كودتاي قريبالوقوع خود قرار دهد. نورمن از شنيدن خبر انتخاب رضاخان به فرماندهي نظامي كودتا، وحشت كرد. 6 او اعتقاد داشت رضاخان با روحيهاي كه دارد، قبل از هر چيز ، به فكر پائين كشيدن احمد شاه از تخت سلطنت خواهد افتاد ولي «آيرون سايد» به وي اطمينان داد كه چنين واقعهاي رخ نخواهد داد. 7
«آيرونسايد» در يادداشتهاي مربوط به 29 بهمن ـ 4 روز قبل از كودتا ـ تصريح كرد « براي ما كودتا از هر چيز ديگر مناسبتر است. 8 وي در كتاب خاطرات خود گفته است: «تصور ميكنم همه قبول دارند كه من كودتا را مهيا كردهام. دقيقاً ميتوان گفت كه من كودتا كردم»
پانوشتها:
1ـ فشار انگليسيها براي بركناري فرمانده روسي قزاقها در ايران به حدي براي مشيرالدوله رئيسالوزرا غيرقابل تحمل بود كه وقتي نتوانست مانع تسليم شدن شاه در برابر آيرونسايد شود، از مقام خود استعفا داد و شاه سپهدار رشتي را به عنوان رئيسالوزرا جانشين وي ساخت ـ 7 آبان 1299
2ـ فرهنگ جديد سياسي ـ محمد مهرداد ـ انتشارات هفته صفحه 259
3ـ فرهنگ جديد سياسي، همان
4ـ خاطرات سري آيرونسايد ـ به نقل از : سيد ضياءالدين طباطبائي به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي، ص 19.
5ـ فرهنگ جديد سياسي ـ همان
6ـ رضاشاه از تولد تا سلطنت ـ دكتر رضا نيازمندي ـ صفحه 422
7ـ رضاشاه از تولد تا سلطنت، همان
8ـ خاطرات سري آيرونسايد، همان.
9ـ دولت و حكومت در ايران ـ دكتر شاپور رواساني ـ صفحه 115.