۱۵ خرداد ، نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی

۱۵ خرداد ، نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی

15 خرداد ۴۲ نقطه عطفی در تاریخ اسلام و ایران است.  به دلایل زیر:
۱- قیام ۱۵ خرداد قیامی اسلامی و مردمی بود.
۲- رهبری قیام مرجعیت دینی بود.
۳- روح جهاد اسلامی و شهادت عاشورایی به این قیام مسلط بود.
۴- گروه‌ها و تشکل‌های التقاطی مانند جبهه ملی، یا نهضت آزادی، و گروههای انحرافی مانند حزب توده هیچ نقشی در این قیام نداشتند.
۵- شعارها تماماً مذهبی و به حمایت از مرجعیت و روحانیتٰ، و به دور از شعارهای سیاسی رایج در آن دوران بود.
۶- قیام خودجوش و مردمی و متعهد بود.
۷- نشانگر عمق ایمان و باور اسلامی در سطح توده ها بود.
۸- شعارها ضد رژیم سلطنتی و شاه و دربار بود نه در حد مخالفت و ابراز تنفر .
۹- مهر باطل بر هرگونه سازش و نرمش دربرابر حکومت مستبد پهلوی بود .
۱۰- جهت گیری برای حاکمیت اسلام برجامعه و کشور بود.
۱۱- تعیین تکلیف نهایی با رژیم سلطنتی و شاه بود که باید برود و ساقط شود.
۱۲- نشان دهنده عمق خیانت و جنایت و مزدوری بیگانه و اسلام ستیزی رژیم شاه بود.
۱۳- نشانگر وحدت ملت دربرابر شاه با رهبری خمینی بود.
۱۴- نشانگر قدرت و توانایی ملت در صورت وحدت، دربرابر رژیم دیکتاتور شاه بود.
۱۵- نشاندهنده بی اعتباری رژیم در بین نیروهای مسلح خودش که پایه قدرت وی بودند، مادامیکه بدنه دستگاه حکومت با ملت همراه است.
۱۶- و دریک جمله ۱۵خرداد یوم الله بود که در آن فتح و پیروزی غیر علنی یک ملت مسلمان به پا خاسته، با دست خالی با شیوه عاشورایی بر یزید و یزیدیان زمان بود.
این سئوال در ذهن هر مطالعه کننده در قیام دهه ۱۵ خرداد ۴۲(از دهم محرم مطابق ۱۳خرداد تا روز اعتصاب عمومی برای بزرگداشت هفتم شهدای ۱۵خرداد در ۲۴خرداد) شکل می گیرد که چگونه شد ملتی که از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ به مدت ۱۰سال زیر سلطه دیکتاتوری شاه بود در ۱۵ خرداد ۴۲ این چنین گسترده و پرشور به پا خاست و فداکاری کرد؟
و چگونه شد كه دراین قیام و جانبازی، همه قشرهای مردم از کشاورز، کارگر، کارمند، کاسب و تاجر، روحانی و غیر روحانی، دانشجو و طلبه، اساتید و حتی نظامی و زن و مرد حضور یافتند؟
و اگر رهبری با امام (ره) بود، ایشان که دستگیر شده بودند، و اگر مدیریت با روحانیت بود که اکثراً دستگیر شده بودند (عصر روز۱۴خرداد)، پس رهبری امام(ره) و مدیریت کلان روحانیت و مدیریت اجرایی و تشکیلاتی کارگردانان قیام توسط چه مجموعه ای و چه کسانی به صحنه آمد؟
و اصولاً چرا ۱۵ خرداد تولد یافت؟
پس از رحلت آیت الله العظمی بروجردی در فروردین۴۰، استکبار غرب تصور کرد که محوریت وحدت مذهبی که مرجعی سیاستمدار و متدین و قوی مانند آیت الله بروجردی بود از بین رفته و زمینه برای اجرای توطئه برانداز اسلام و تشیع عاشورایی در ایران آماده شده است لذا آمریکا طراحی کرد که ایران را با رفراندوم و بازی اصلاحات و احیای حقوق زنان!! از کشوری با قانون اساسی که در آن تصریح شده کشوری اسلامی با مذهب شیعه اثنی عشری است تبدیل به کشوری ملی و غیر مذهبی نماید. شاه، اجرای این طرح را در سفر به امریکا و دیدار با کندی برعهده گرفت و تعهد داد آن را به مقصد برساند.
امام خمینی عمق توطئه را فهمید و با مراجع و علمای قم در میان گذاشت و نهضت را پایه گذاری کرد.
رژیم شاه در آغاز با طرح انجمن های ایالتی و ولایتی آزمایش کرد که واکنش علما و مردم متدین چیست؟ و چون روحانیت توانست با بیداری مردم ظرف دو ماه (مهر تا آذر ۱۳۴۱) برنامه شاه را به شکست برساند خود شاه به صحنه آمد و برنامه موسوم به «انقلاب سفید » خود را با طرح ۶ ماده و رفراندوم یا همه پرسی ۶ بهمن ۱۳۴۱ را مطرح نمود.
 امام و مراجع کوشیدند با افکار و پیام و مذاکره جلوی این اقدام را بگیرند ولی شاه به صراحت به مرحوم آیت الله کمالوند گفت: من طبق مقتضیات بین المللی ناچارم این برنامه را اجرا کنم و اگر این کار را نکنم مرا می کشند ! و کسی را میاورند، مسجد و مدرسه را بر سر علما خراب می کنند!
از روز دوم بهمن تظاهرات ضد رفراندوم قلابی شاه از منزل آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری از بازار عباس آباد شروع شد . بازارها بسته شد، خیابانهای اطراف بازار بسته شدند. جمعیت عظیم مردم که آیت الله خوانساری و علما در جلوی آنها بودند با گاردیهای رژیم درگیر شدند. بعد از ظهر درگیریها شدت یافت سوم و چهارم و پنجم بهمن در همه نقاط تهران و در شهرهای بزرگ تظاهرات و درگیری متقابل بین مردم و گاردیهای رژیم گسترده شد ولی روز ششم بهمن مبارزان کار را متوقف کردند تا معلوم شود که صندوقهای رأی خلوت است.
شاه اعلام کرد که با شش میلیون رأی موافق و چهار هزار رأی مخالف اصلاحات شش ماده ای تصویب شده است که البته همه دانستند دروغ است. پس از رفراندوم ، مبارزه ادامه يافت. چند روز بعد ماه رمضان شد، علماء نماز جماعت را تعطیل کردند. در تمام ماه مبارک مساجد پایگاه مخالفت جدی با شاه و رفراندوم ضد اسلامي او شد. پس از ماه رمضان نوروز با اعلام عزای ملی ، شاه را متأصل کرد و تصمیم گرفت نقاب دمکراسی و مردم خواهی بردارد و سرکوب را شروع کند.
دوم فروردین 1342 مصادف با سالگرد شهادت امام صادق (ع) منازل مراجع قم از انبوه جمعيت پر شد. گروههای مردمی بسیج شده به دیدار مراجع به ویژه امام رفتند. مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی در مدرسه فیضیه مراسم داشتند. گاردیها و ساواکیها در مدرسه فیضیه مرتکب فجایع شدند. علما و طلاب را زدند از پشت بام به پایین پرت کردند. قرآن و مفاتیح و کتب درسی طلاب را سوزاندندو...
قضیه فیضیه را رژیم برای ایجاد رعب و حراس در علما مرتکب شد ولی با شجاعت و درایت امام و مراجع و فضا سازی مردمی به پديده اي علیه رژیم تبديل شد. در محرم همه علما و اهل منبر، روضه فیضیه را شروع کردند. شاه یزید شد و فیضیه قتلگاه شد و ایران کربلا و شد موسم یاری مولانا الخمینی.
در عاشورای آن سال ( سیزده خرداد ۴۲) راهپیمایی عظیم عاشورا در تهران و برخی شهرها رفراندوم شاه را کاملاً باطل کرد.
عاشورا امام به فیضیه رفت و در حالی که فیضیه و همه خیابان اطراف آن مملو از مردم بود سخنرانی مشهور خود را ایراد فرمود. روز پانزدهم محرم در تهران دوباره راهپیمایی با همان شعار خمینی، خدا نگهدار تو، بمیرد دشمن خونخوار تو تکرار گردید. رژیم وحشت زده، تصمیم گرفت کار را با کشتار عمومی مردم و دستگیری امام و روحانیت فیصله دهد.
از غروب ۱۴ خرداد علمای تهران و برخی بزرگان از علما و امام خمینی دستگیر شدند. چهار نفر از علمای تهران در منزل آیت الله غروی کاشانی جمع بودند که همه دستگیر شدند . صبح ۱۵ خرداد خبر دستگیری امام به تهران و برخی شهرستانها رسید.
مردم قیام کردند و رژیم شدت عمل نشان داد و فایده ای نکرد. مردم اموال دولتی را آتش زدند و با ماموران شاه درگیر شدند. به جزدستگاههای حساس حکومت که به شدت محافظت می شدند تهران به تصرف مبا رزین درآمد. مردم در تهران در میدان ۱۵ خرداد کوشیدند ایستگاه فرستنده رادیو را تصرف کنند. کماندوهای رژیم با بالگرد در بالای ساختمان رادیو فرود آمدند و مردم را به رگبار بستند و سرکوب کردند. شب فقط خیابانها در اختیار کامیونهای نظامی بود و کوچه ها و خیابانهای فرعی در اختیار مبارزین بود. در قیام ۱۵ خرداد همه قشرها بودند . روزهای ۱۶،۱۷،۱۸ خرداد درگیریها ادامه یافت.روز ۱۸ خرداد شاه دستور تیر را داد و مزدورانش تعداد زیادی را کشتند. عصر ۱۸ خرداد مدیران مبارزه دستور توقف درگیری ها را دادند زیرا احساس کردند جز کشته شدن مردم دیگر نتیجه ای ندارد و کار سیاسی را ادامه دادند. روز۱۹ خرداد بیانیه ای کوچک منتشر شد که از مردم خواسته شد روز ۲۴ خرداد به احترام شهدای ۱۵ خرداد تعطیل عمومی کنند. در ۲۴ خرداد شهرها تعطیل شدند و رژیم و اربابانش فهمیدند سرکوب نتیجه معکوس داده است.
مبارزه سیاسی پس از ۲۴ خرداد شدت یافت. بیانیه های مراجع و علما و اصناف و طبقات دیگر اجتماع، علیه دستگیری مرجع تقلید چاپ و توزیع شد و مردم به کار تشکیلاتی مخفی پرداختند. رژیم ناچار امام و علماء را رها کرد. مردم استقبال پر شوری کردند. رژیم امام را درخانه آقای روغنی محصور کرد. وبالاخره شاه صراحتا” گفت که روحانیت اسلام برای کشور لازم است و ما به روحانیت احترام می گذاریم. این عقب نشینی شاه، به «غلط کردن ملوکانه» مشهور شد.
چند ماه دیگر دولت علم سقوط کرد. امریکا احساس کرد که دولت علم نتوانسته طرح ضد اسلامی را اجرا کند و در براندازی اسلام کاملا شکست خورده و برعکس موجب افزایش اعتبار مراجع و روحانیت اسلام، در توده های مردم و اقتدار آنها شده است؛ شاه و سایر مزدوران امریکا تبدیل به موجوداتی منفور و آدمکش و شکنجه گر و ضد اسلام شده بودند. لذا مهره سوخته را کنار گذاشته و مهره جدیدی به نام حسنعلی منصور را مامور تشكيل كابينه كرد. منصور با فریبی جدید سرکار آمد.امام را آزاد کرد و در فروردین 1343 به قم فرستاد.
امام در قم مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفت و با استحکام موقعیت به صورت مرجعی مقتدر در آمد همراهی مراجع با امام خمینی(ره)، نقشه های دشمنان اسلام را به باد داد.
امام در سخنرانی مسجد اعظم خود ، با سیاستی زیرکانه سخنرانی فرمود و از ۱۵خرداد یاد کرده و فرمودند ننگ بود که اسلحه ها را از پول ملت خریدند و سینه ملت را با آنان هدف گرفتند. امام با تکیه بر استمرار نهضت اسلامی، به صراحت فرمود:”اینها دیدند که با زور و قلدری با ۱۵خرداد فراهم کردن، با مدرسه فیضیه خراب کردن و با مدرسه طالبیه خراب کردن، و با اهانت به علمای اسلام، با تبعید، اخراج، حبس، هرچه کردند گندش بالا آمد، اینقدر بالا آمد که او هم فهمید!! همه فهمیدند، ۱۵خرداد روی دولت ها را سیاه کرد...روزنامه اطلاعات نوشت : مقامات روحانی با دولت موافقت کردند در انقلاب شاه، ملت...اینها یک قرارداد سری کرده اند خوب اسم ببرید، آقا اگر مردی اسم ببر، بگو که خمینی، توی حبس ما رفتیم پیش او و او گفت که بر گذشته ها صلوات! خمینی غلط می کند همچو حرفی بزند خلاف دین اسلام! خمینی می تواند تفاهم کند با ظلم؟ … مگر ما میگذاریم این مطالب بشود، مگر خمینی بمیرد، نعوذ بالله مراجع اسلام هم خدای ناخواسته، از بین بروند، لکن اسلام هست، ملت اسلام باز زنده است... ملت اسلام دیگر بیدار شده، دیگر نمی نشیند، اشتباه نکنید... ملت اسلام با شما سازش نمیکند”
و خمینی و ملت راه را ادامه دادند تا در۲۲ بهمن 1357 ثمره اصلی قیام ۱۵خرداد به ثمر نشست و نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت. شادی روح همه شهدای  دهه ۱۵خرداد به ویژه شهدای مظلوم و قهرمان ورامین، شهدای تهران و قم و شیراز و مشهد و سایر شهرها،صلوات؛