سايه ارتش سرخ بر سر فرقه دموكرات

علي‌رغم تصرف آران، روس‌ها در سياست‌هاي استعماري خود بر آن بودند آذربايجان را نيز از آن خود كنند كه در قرارداد 1907 با انگلستان به اين آرزوي خود رسيدند. هرچند قبل از اين تقسيم ايران ميان خود از تعرض‌هاي گسترده مرزي و تصرف سرحدات ايران در آذربايجان هم فروگذار نبودند.1
پيامدهاي ناگوار دوران هرج و مرج مشروطه، مهم‌ترين فرصت را براي اشغالگران روسي و انگليسي فراهم آورد تا با بهانه‌هاي واهي مناطق مورد نظر خود را به اشغال درآورند. حوادث موحش محرم 1330 قمري در تبريز و اعدام ثقه الاسلام تبريزي، مجتهد بزرگ تبريز آن هم روز عاشورا نمي‌توانست صرفا از كينه‌جويي و وحشيگري سالدات‌هاي روسيه تزاري باشد، بلكه بر اين اساس بود كه ايران خواهي و پايبند بودن به وحدت ارضي آن چنين تاواني دارد.
در شهريور 1320 ايران به اشغال متفقين درآمد. ارتش پوشالي رضا شاهي كه فقط براي سركوبي مردم ايران تربيت شده بودند از مقاومت چند ساعته هم در برابر بيگانگان عاجز بود.2
آنچه در آذربايجان در دوره اشغال توسط بيگانگان (1320 تا 1325) روي داد حوادث بي‌مقدمه‌اي نبود.3 از سال‏هاي قبل در جمهوري سوسياليستي‏آذربايجان كميته‏هايي براي تجزيه آذربايجان ايران تشكيل شده بود.4
تحولاتي كه در سال‌هاي پس از شهريور 1320 در آذربايجان و ايران روي داد بي‏ارتباط با نفت و منافع سرشار آن نبود. انگليسي‌ها كه شريان‌هاي نفت ايران در جنوب را در دست داشتند و روس‌ها هم بر اين بودند در اين وضعيت طلايي امتياز نفت شمال ايران را به دست آورند.
اتحاد جماهير شوروي همچون ساير كشورها در نخستين اقدامات خود حزب توده ايران را داير كرد. اين حزب كه از تشكيلات منسجم و به هم پيوسته‌اي برخوردار بود در اندك زماني در سراسر ايران گسترده شد و فعاليت‌هاي حزبي خود در جهت تامين منافع اتحاد جماهير شوروي را آغاز كرد. فعاليت اين حزب در مناطق تحت اشغال ارتش سرخ عميق‏تر، گسترده‌تر و آزادانه‌تر بود. همزمان با طرح رسمي دولت شوروي جهت كسب امتياز نفت از ايران كه توسط سرگئي كافتارادزه، معاون كميسارياي ملي امور خارجه شوروي كه در راس هياتي به تهران آمده بود ارائه شد، حزب توده فعاليت گسترده خود جهت اعطاي اين امتياز به شوروي را در اقصي نقاط ايران و بويژه در آذربايجان شروع كرد.5 در شرايطي كه اتحاد جماهير شوروي فعاليت‌هاي ديپلماتيك خود را شكست خورده مي‌ديد به فعاليت‌هاي سياسي و نظامي روي آورد و اندك اندك زمزمه مسلح شدن حزب توده منتشر شد و با حمايت سربازان شوروي فعاليت نيروهاي وابسته به طرفداري از شوروي شدت گرفت و گروه‌هاي مسلحي به راه افتاد. در حالي كه ارتش سرخ از كمترين مداخله قواي ارتش يا شهرباني و ژاندارمري در امور آذربايجان بشدت جلوگيري مي‌كردند مخالفان خود و حزب توده را با فشارهاي سياسي و نظامي از آذربايجان دور يا توسط عوامل مسلح به قتل مي‏رساندند. يكي از ده‌ها نمونه آن ترور حجت‌الاسلام رفيعيان از مخالفان ارتش سرخ و حزب توده مرند است.6 مواردي از اين دست در خود مرند، ميانه و تبريز گزارش شده است.7
در شرايطي كه بي‌ثباتي سياسي و ضعف و سقوط پي‌درپي كابينه‌ها موجب عدم توجه به مسائل و رويدادهاي سياسي كشور مي‌شد، سيدجعفر پيشه‌وري كه اعتبارنامه‏اش در مجلس چهاردهم رد شده بود به آذربايجان آورده شد و در واگني در جلفاي شوروي با ميرجعفر باقر اف ديدار و مذاكره كرد8 و با حمايت و دستور مقامات شوروي در 12 شهريور 1324 فرقه دموكرات آذربايجان با صدور بيانيه‌اي اعلام موجوديت كرد.
بيانيه‌اي كه فرقه دموكرات صادر كرد نكات مهم و حساسيت‌برانگيزي داشت از آن جمله بحث خودمختاري و ديگري توجه ويژه به زبان محلي مردم آذربايجان با القاي هويت جداگانه آذري‌ها از ساير ايرانيان بود. در اين بيانيه با اشاره به بي‌توجهي مركز نسبت به آذربايجان علي‌رغم حضور مستمر و موثر آن در صحنه تاريخ ايران، بر تشكيل انجمن‏هاي ايالتي و ولايتي، تدريس زبان تركي آذري در مدارس، افزايش تعداد نمايندگان آذربايجان در مجلس، اختصاص سهم بيشتري از ماليات آذربايجان براي عمران و آبادي منطقه، انجام اصلاحات اجتماعي و اقتصادي در آذربايجان، تغيير و تبديل مامورين دولتي منطقه، توسعه فرهنگي و ايجاد دانشگاه آذربايجان، رسيدگي به مسائل ارضي و روابط مالك و زارع، مبارزه عليه بيكاري و... تاكيد شده بود.
روز 22 شهريور 1324 هيات موسسان فرقه دموكرات آذربايجان تشكيل شد و پيشه‏وري به سمت صدر فرقه و شبستري به معاونت آن انتخاب شد. در همين جلسه محمد بي‏ريا كه در راس اتحاديه‏هاي كارگري آذربايجان قرار داشت، اعلام كرد اتحاديه‏هاي كارگري آذربايجان به فرقه دموكرات مي‌پيوندند.
بيانيه‌اي كه فرقه دموكرات صادر كرد نكات مهم و حساسيت‌برانگيزي داشت، از آن جمله: بحث خودمختاري و توجه ويژه به زبان محلي مردم آذربايجان با القاي هويت جداگانه آذري‌ها از ساير ايرانيان بود
كميته ايالتي حزب توده آذربايجان نيز بدون اطلاع رهبران حزب توده، الحاق خود را به فرقه دموكرات اعلام داشت. شعبه ايالتي آذربايجان در قطعنامه‌اي كه در اين خصوص صادر كرد، اعلام نمود چون مردم آذربايجان در نتيجه وحدت هر قدر زودتر بتواند سرنوشت خود را به دست گيرد به همان ميزان خوشبختي آن زيادتر خواهد بود لذا حزب توده ايران در آذربايجان تصميم گرفت ارتباط خود را از لحاظ سازمان و رهبري از حزب توده مركز قطع و با تمام تشكيلات به حزب دموكرات آذربايجان ملحق شود.9
به دنبال اين تحولات، اجتماعات متعددي از سوي فرقه در شهرهاي مختلف آذربايجان برپا شد كه در آنها سران فرقه درخصوص مرام خود به تبليغ و سخنراني پرداخته و از دولت محسن صدر ـ صدرالاشراف ـ‌ انتقاد مي‌كردند. آنان تاكيد مي‌كردند تا متفقين در ايران هستند ما بايد به اهداف خود نائل گرديم، زيرا به محض اين كه متفقين ايران را تخليه نمايند، مرتجعين ما را خفه خواهند كرد. با توجه به اين كه فرماندهان نيروهاي شوروي كماكان نيروهاي انتظامي منطقه را تهديد مي‌كردند كه «اگر گشتي‌ها و دژبان‌ها با اسلحه» در شهر بگردند، توقيف خواهند شد و «از خروج آنها از سربازخانه و دخول در شهر به وسيله نيروهاي شوروي جلوگيري خواهد شد»، دست دموكرات‌ها در انجام هر كاري باز بود.
فعاليت‌هاي فرقه دموكرات در آذربايجان با دخالت مستقيم نيروهاي شوروي چنان گسترش يافت كه برخي روزنامه‌هاي خارجي از آذربايجان به عنوان يكي از جمهوري‏هاي شوروي ياد كرده و خبر از اقدامات شوروي جهت ضميمه كردن آذربايجان به خاك خود از طريق رفراندم مي‌دادند.
روز دهم مهر 1324، نخستين كنگره فرقه دموكرات، در دبيرستان فردوسي تبريز تشكيل شد و به دنبال گزارش‌هاي متعدد ارسالي از آذربايجان مبني بر وضعيت خطرناك منطقه، محسن صدر، نخست وزير سعي كرد سيدمهدي فرخ را به عنوان استاندار آذربايجان (كه چند ماه بود بدون استاندار مانده بود) به تبريز اعزام كند، اما پيشه وري بشدت استانداري فرخ را رد كرد و اظهار داشت، آمدن فرخ مقارن با «وقوع خونريزي و انقلاب در آذربايجان» خواهد بود و از ورود وي به آذربايجان جلوگيري خواهد شد. چنان كه فرخ نهايتا به آذربايجان اعزام نشد كه با توجه به اين كه محسن صدر ازنظر روس‌ها مطلوب شمرده نمي‏شد و همچنين به علت عدم محبوبيت وي در آذربايجان، ادامه نخست‌وزيري‌اش صرفا تحريكي غيرضروري محسوب مي‌شد؛ بنابراين نمايندگان مجلس تمايل خود را به نخست‌وزيري ابراهيم حكيمي ابراز داشتند، اما پيش از آن كه صدر استعفا دهد، هواداران وي موفق شدند دو لايحه مهم را به تصويب برسانند: لايحه افزايش بودجه نظامي و تعويق انتخابات مجلس پانزدهم به بعد از خروج نيروهاي متفقين از خاك ايران.10 لايحه دوم بعدا در بيرون راندن نيروهاي شوروي از خاك ايران، بسيار به قوام كمك كرد.
هنگامي كه حكيمي روي كار آمد، دموكرات‌ها در آذربايجان وضعيت خود را تثبيت كرده بودند به طوري كه از خروج خواربار از شهرهاي آذربايجان جلوگيري مي‌كردند و اعلانات و تابلوهاي اماكن و سخنراني‌ها همه به زبان تركي بود و عكس لنين و استالين نيز در كليه اماكن عمومي به چشم مي‌خورد.
حكيمي براي جلب رضايت اتحاد شوروي و همچنين حزب توده، برخي مقامات نامطلوب از نظر شوروي و حزب توده، ازجمله غلامحسين ابتهاج، شهردار تهران و خليل فهيمي، وزير كشور را بركنار كرد.11 وي سياستي متمايل به چپ‌گرايان را دنبال كرد و پيشنهاد كرد كه براي مذاكره با مقامات شوروي به مسكو برود. انتصاب بيات به استانداري آذربايجان نيز كه فردي متمايل به شوروي شناخته مي‌شد حركتي مسالمت‌آميز در اين راستا تلقي مي‌شد، اما اقدامات وي نه مورد استقبال شوروي و نه عناصر داخلي طرفدار آن كشور قرار گرفت. حكيمي در عين حال شكايت ايران را از مداخلات شوروي در شوراي امنيت سازمان ملل دنبال كرد.
با بروز شورش‌هايي در شهرهاي اهر، سراب، مراغه و ميانه از طرف افراد فرقه دموكرات آذربايجان، سرتيپ درخشاني، فرمانده لشكر 3 و رئيس انتظامات تبريز، طي انتشار اعلاميه‌اي بر تعقيب و دستگيري متمردين تأكيد و امنيت اهالي تبريز را تضمين كرد، اما گزارش‌هاي ارسالي از مناطق مختلف آذربايجان حكايت از تبليغات علني مامورين شوروي و تحريك مردم به انقلاب، تهديد صاحب‌منصبان شهرباني، تصرف پاسگاه‌هاي ژاندارمري و خلع‌سلاح ژاندارم‌ها، تصرف اماكن و ادارات دولتي، قطع خطوط ارتباطي شهرها و... به وسيله دموكرات‌ها داشت؛ به طوري كه سرانجام سرتيپ درخشاني درخواست كرد به منظور آرام كردن اوضاع چند تن از رجال و متنفذين آذربايجان را به منطقه اعزام كنند.
مطالب روزنامه‌هاي كشور (كه در عين حال بيانگر آراء و عقايد گروه‌ها و احزاب مختلف بود) عمدتا متضمن انتقاد از عملكرد دولت حكيمي در مقابله با بحران آذربايجان و تشويق دولت به انجام اقداماتي در اين زمينه بود تا اين كه مرتضي قلي بيات، نخست‌وزير سابق كه به عنوان فردي متمايل به شوروي نيز شناخته مي‌شد، از طرف حكيمي به استانداري آذربايجان تعيين شد. وي در 7 آذر وارد تبريز شد و مذاكرات خود را با سران فرقه دموكرات آغاز كرد.12
پانوشت‌ها:
1 ـ مستندات بسیاری از تعرضات روس‌ها به سرحدات ایران در کتاب «تحولات منطقه اردبیل از مشروطه تا جنگ جهانی اول» براساس اسناد وزارت امور خارجه ارائه داده‌ام.
2 ـ هر چند مقاومت‌های انفرادی یگان‌هایی در مرز جلفا و تبریز و ارومیه و آبادان را باید امری جدا از ارتش و نظام آن تلقی کرد.
3 ـ اسنادی از روابط ایران و شوروی (در دوره رضاشاه 1318 ـ 1304 ه.ش) به کوشش محمود طاهر احمدی، تهران، سازمان اسناد ملی ایران.
4 ـ برای اطلاع بیشتر ر.ک به: منیژه صدری، رحیم نیکبخت، پیدایش فرقه دموکرات آذربایجان به روایت اسناد و خاطرات منتشر نشده، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
 5 - ر.ک به: صدری، نیکبخت، پیشین، ص 45 .
 6 -  همان، پیوست، صص 409
7 -  ر.ک به: بحران آذربایجان (سال‌های 1324 ـ 1325 ه.ش) خاطرات آیت‌الله میرزاعبدالله مجتهدی، به کوشش رسول جعفریان، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381.
8 ـ گرچه پیشه‌وری نسبت به روس‌ها بی‌اعتماد بود لیکن باقراف وی را متقاعد کرد. برای اطلاع بیشتر ر.ک به: حمید ملازاده، رازهایی سر به مهر، ناگفته‌های وقایع آذربایجان، تبریز، مهد آزادی
 9 ـ برخلاف نظر کسانی چون ریچارد کاتم که فرقه دموکرات آذربایجان را نام جدیدی برای شاخه آذربایجانی حزب توده می‌دانند ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران: کویر، 1371، ص 150. فرقه دموکرات، حزبی جداگانه با اهدافی متفاوت بود، هر چند که بسیاری از توده‌ای‌های آذربایجان در تشکیل آن سهیم بودند. با وجود تفاوت میان این دو حزب، جالب است که در برخی اسناد و گزارش‌های ارسالی از آذربایجان به مرکز، در اشاره به فرقه دموکرات آذربایجان به عنوان مثال از سخنرانی‌هایی که از طرف «حزب توده مزبور» صورت گرفته و همچنین «کارشکنی حزب توده» یا حتی «حزب دموکرات توده» یاد شده است.
10 ـ لوئیس فاوست، ایران و جنگ سرد، بحران آذربایجان (25 ـ 1324)؛ ترجمه کاوه بیات، تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1374
11 - فخرالدین عظیمی، بحران دموکراسی در ایران 1320 ـ 1332؛ ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، بیژن نوذری، تهران، البرز، 1372
12 -  در خاطرات آیت‌الله مجتهدی گزارش‌های جالبی از وضعیت تبریز در این هنگام و توافق‌های بیات وجود دارد.