روابط تاریخی فرهنگی ایران و داغستان

در این میان، داغستان یادگارهای مغتنم زیادی از فرهنگ ایران زمین به میراث برده که نمود های آن از جمله در گویش های مردم محلی این جمهوری قابل مشاهده است. مرور اسناد تاریخی گواه آن است که هرچند در مقاطعی تعاملات فرهنگی دو طرف به واسطة شرایط و محذوریت های سیاسی و امنیتی کاهش یافته، اما هیچگاه قطع نشده است. در شرایط حاضر نیز ایران و داغستان به بسط روابط فرهنگی عنایت دارند که در این زمینه می توان به همکاری دانشگاه های دو طرف اشاه کرد.  مردم ایران و داغستان در طول تاریخ همیشه بر آن بوده اند که به بهترین شکل از روش های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی، ادبی، دینی و غیره جهت ایجاد روابط دوجانبه استفاده کنند. با این وجود، همان طور که می دانیم و شواهد نیز گواه است تا کنون مسیرهایی که نمایندگان دو طرف برای ایجاد تعامل متقابل در پیش گرفته اند، چندان زیاد نبوده است.
به گواه اسناد تاریخی، روابط ایران و داغستان به دوره حکومت «میدی» باز می گردد. در آن دوره، داغستان بخش اصلی منطقه آلبانی واقع در قفقاز بود و روابط میان آلبانی ها و دولت میدی بسیار نزدیک و در عین حال گسترده بود. این روابط بیشتر جنبه تجاری داشت، اما از آنجا که تجارت همیشه موجب گسترش و تحکیم رابط فرهنگی می شود، بنابراین در همان مقطع، اولین ارتباطات فرهنگی این اقوام که امروز ایرانی و داغستانی نامیده می شوند، شکل گرفت.
مراحل بعد تقویت و گسترش روابط میان این دو قوم در ابعاد مختلف فرهنگی، زبانی، ادبی، منطقه ای و سایر در دوره سلطنت هخامنشیان صورت پذیرفت. دولت مردان ایرانی و داغستانی در این دوره نیز تمام مساعی خود را برای تحکیم روابط خود از طریق دروازه های ارتباطی قفقاز و خزر به کار بستند. آلبان ها که به نحو ملموسی در جنوب داغستان کنونی نفوذ داشتند داشت، به مرور به هخامنشیان وابسته شدند. همین ارتباط باعث ورود دین زرتشت (دین سابق ایرانیان) به داغستان شد. تحقیقات باستان شناسی و بقایای به جای مانده از این دوره همه و همه نشان از تاثیر حکومت هخامنشیان بر داغستان و داغستانی ها دارند.
لازم به ذکر است که در این دوره، تجارت میان دو منطقه سهم عمده ای در تبادلات فرهنگی متقابل داشت، چرا که در دوره های بعد از آن و حتی تا قرن ها، این مسیر، ممر اصلی ارتباط تجاری غرب و شرق محسوب می شد. به عبارتی بهتر، جاده ابریشم درست از مسیر ایران و داغستان عبور می کرد. ارتباطات میان ایران و داغستان به نحو قابل توجهی در دوره حکومت ساسانیان گسترش یافت. در این دوره روابط میان این دو منطقه در ابعاد مختلفی شکل گرفته و در حال توسعه بود.
بُعد سیاسی این ارتباط را می توان در شرکت نظامیان داغستانی در جنگ های سپاهیان ایران و همچنین پس از بنا کردن دیوارهای دربند (منطقه دربند داغستان) و سایر ساخت و سازها به دستور شاهان ایران مشاهده کرد. این عمارات توسط معماران ایرانی به دستور پادشاهان ایران ساخته شدند، به همین دلیل بخشی از سرزمین شمالی دولت ساسانیان به شمار می رفتند.
در این میان، شهر دربند بی شک نقش بسزایی در تحکیم روابط فرهنگی داغستان و ایران ایفا کرده است. همان طور که کارشناسان امر نیز تصریح دارند، خود کلمه «دربند» در زبان فارسی نیز به معنای «محل اتصال دروازه ها (تقاطق دروازه ها)» یا «مسیر گذر باریک» است (شایان ذکر است که معانی دیگری از کلمه دربند به زبان فارسی وجود دارد). در این مقطع، روابط میان ایران و داغستان در حوزه فرهنگ همچنان رو به گسترش بود. به دنبال نقل مکان ایرانیان به این منطقه، زبان و ادبیات قدیم فارسی نیز به این منطقه راه یافت و رواج پیدا کرد. کلماتی که امروز از زبان فارسی قدیم در زبان مردم داغستان به گوش می خورد، مؤیدی بر این مدعا است.
برخی منابع نیز بر این مساله گواهی می دهند که «ساکنان هشت روستا به نام های: تاباسارانا، جالگان، روکال، مغاتیر، کاماخ، زیدیان، گیمیدی، میتاق و بیلگادی در حقیقت بازماندگان قبایل پارس هستند که انوشیروان خسرو در قرن هفتم آنها را به این مناطق کوچ داده بود. این اقوام تا به امروز نیز از قیدهای زبان پهلوی و یا پارسی باستان استفاده می کنند».
در آن دوره هنرمندانی نیز از داغستان به ایران نقل مکان کرده و در آنجا به کار ساخت اسلحه، ابزار کار و همچنین وسایل تزیینی مشغول شدند. به همین واسطه، از همین دوره هنر ایرانی توسط معماران و تجار ایرانی به دربند و سایر مناطق قفقاز شمالی راه یافت و رواج یافت (کتیبه های ایرانیان در شهر دربند بر این مساله صحه می گذارند). هم زمان با این رخدادها، ایرانیان برای گسترش دین زرتشت که دین رسمی ایران به شمار می رفت نیز تلا ش هایی را در دستور داشتند. قصد آنها این بود که به این وسیله حضور و نفوذ خود را در منطقه هر چه بیشتر مستحکم سازند.
هم از این رو، فرهنگ زرتشتی به طور موفقیت آمیزی در مناطق تاریخی از جمله «زره گران» (که امروز کوباچای نام دارد) رواج یافت. در این منطقه یکی از مراکز مهم زرتشتیان داغستان بنا شده و بناها و آثار به جای مانده در روستای آموزگی نیز به شرح شیوه مراسم خاکسپاری در این منطقه می پردازند.
در خصوص ترویج دین زرتشت در داغستان نیز می توان به تعداد بسیار زیادی از سنگ های حکاکی شده مربوط به دوره قرون وسطی اشاره کرد که به صورت برجسته ساخته شده و زمانی به عنوان تزیینات آتشکده های زرتشتیان بکار می رفتند. زرتشت نیز همچون سایر ادیان در داغستان ویژگی های محلی خود را پیدا کرد و تفکرات خاصی پیرامون آن پدید آمد که از جمله آنها تفکرات هنری است. این دین به واسطه حکاکی ها و ظروف فلزی نقش برجسته که هنر دوره ساسانی به شمار می رفت، در تمام دنیا شناخته شده است. تصاویر کشیده شده توسط هنرمندان داغستانی روی فنجان ها، ظروف و کوزه ها حاکی از همین امر هستند.
در قرون ابتدایی جنگ و تنش میان ایرانیان و اعراب، روابط میان ایران و داغستان رو به افول گذاشت، با این وجود مدت زیادی نگذشت که اقوام ایرانی و داغستانی موفق به احیاء این روابط شده و به صورت هماهنگ تکه های فرهنگ های مختلف را با دنیای اسلام کنار هم چیدند و در عین حال اصالت فرهنگی قومی خود را نیز حفظ کردند. باید به این مهم نیز اشاره کرد که روابط ایران و داغستان در حوزه فرهنگ و هنر هیچ گاه با تجاوز به حریم یکدیگر و یا اخطار و هشدار به طرف مقابل صورت نگرفته و گسترش نیافته است به همین خاطر حتی پس از پایان دوره حکومت ایران در داغستان نیز این روابط حفظ شده و حتی توسعه نیز یافته است.
به عنوان نمونه می توان به مساله ترویج اسلام در داغستان اشاره کرد. این دین از طریق ایرانیان در داغستان ترویج یافت و در نتیجه آن طی قرن های متمادی، منبع احیا کننده و تامین کننده اتحاد و برادری میان اقوام مختلف این سرزمین و همچنین عاملی برای توسعه و تکامل سطح فرهنگی آنها به شمار رفته و می رود.
تاکید برخی محققین بر این مساله که شیوخ صوفی در قفقاز و آسیای مرکزی زیر تاثیر سنن صوفیان ایرانی قرار دارند، تا حدی صحیح است و در داغستان نیز صوفیسم تا حد زیادی به تصورات دینی مردم شکل می دهد. این تاکیدات نشان از ریشه های ایرانی اسلام صوفیگرانه دارد که در داغستان طی دوره ای رواج پیدا کرد. در اینجا می توان به عنوان مثال از رواج علوم نمایندگان برجسته ایرانی در حوزه صوفیگری همچون شیخ عبدالقدیر گیلانی (فرقه قدیریه) و خواجه بهاءالدین نقشبند (فرقه نقشبندیه) نام برد. شاهد دیگر در این زمینه محبوبیت و رواج آثار نمایندگان صوفیان ایرانی همچون جامی، مولوی (جلال الدین رومی)، عطار و سایرین است.
به طور کل، وجود هم بودهای دینی در منطقه دلیل محکم حفظ روابط میان اقوام ایرانی و داغستانی است. از قرون ۱۵ ۱۴ ورود کتاب های مختلف فارسی به داغستان آغاز و از محبوبیت قابل ملاحظه ای برخودار شد، به نحوی که ممکن نبود کتابخانه ای در داغستان وجود داشته باشد که در آن کتاب هایی چون دیوان اشعار حافظ، کتب سعدی، نظامی، فردوسی، جامی، مولوی و آثار دیگر نظم و نثر فارسی پیدا نشود. ادله و اسناد در خصوص علاقه و توجه مردم داغستان به نظم و نثر فارسی بسیار است. کتاب «مخزن الاسرار» اثر نظامی گنجوی چنان مورد توجه این مردم قرار گرفت که از طرف حکمران دربند هدیه ای برای شاعر فرستاده شد. نظامی همچنین مفتخر به دریافت هدیه ای زیباتر شد که به خاطر آن منظومه «خسرو و شیرین» را نوشت.
در سوی دیگر، تاثیر فرهنگ، زبان و ادبیات ایرانی بر فعالان فرهنگی وادبی داغستانی تا حدی بود که آنان خود به نوشتن آثاری به زبان فارسی پرداختند. از میان این آثار می توان به نوشته های میرزا محمد تاکی قمری گلزار دربندی، شاعر برجسته داغستانی (۱۸۹۲ ۱۸۱۹)، میرزا حسن القادری، مورخ و شاعر داغستانی (۱۹۱۰ ۱۸۳۷) و بسیاری دیگر اشاره کرد.
در این مقطع، زبان فارسی در داغستان تبدیل به زبان مکاتبه و تحصیل شده بود. شاهد این امر نیز مکاتبات شخصی و اداری شاهان ایرانی با حکمرانان داغستانی است که به عنوان نمونه دستور شاه طهماسب اول (۱۵۷۶ ۱۵۲۳) به زبان فارسی در خصوص معاف شدن بخشی از مناطق جنوبی داغستان از پرداخت مالیات برای جذب آن مردم به سوی صوفی گری نوشته شده بود. زبان فارسی همچنین در مدارس سنتی و دینی داغستان نیز تدریس می شد.
علاوه بر روابط فرهنگی، علمی و دینی میان دو قوم، روابط تجاری نیز همچنان ادامه داشت. تمام روابط تجاری و اقتصادی ایران با روسیه بیشتر از طریق دریای خزر و قفقاز انجام می گرفت. این روابط از زمان های قدیم برای هر دو طرف سودمند بودند. در این میان، باید به مهاجران ایرانی در داغستان نیز اشاره شود که به خاطر شرایط سخت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران به داغستان روی آورده بودند. از سال های ۱۸۹۱ تا ۱۹۰۵ رقمی در حدود ۱۵ تا ۶۲ هزار مهاجر ایرانی در داغستان به ثبت رسیدند. در میان آنها روشن فکران و دانشمندان برجسته ایرانی از قبیل عبدالرحمان طالبوف نیز حضور داشت که اواخر سال های ۶۰ قرن ۱۹ به داغستان مهاجرت کرده بود.  البته، روابط علمی و فرهنگی میان ایران و داغستان همیشه به صورت دوجانبه بوده است. امروز تحقیقات در حوزه فرهنگ دینی ایران توجه خاص دانشمندان محقق را به نام ملا آقا، دانشمند برجسته ایرانیِ داغستانی تبار معطوف می سازد که به فاضل دربندی نام بردار است. علاوه بر آن، در زبان ادبی فارسی نمی توان کار واله داغستانی «تذکره الشعرا» را نادیده گرفت.
بررسی روابط تاریخی ایران و داغستان و چشم انداز توسعه این روابط به نوبه خود تلاشی جهت بازنگری مجدد این پروسه تاریخی طولانی در روابط این دو منطقه به شمار می آید. به اعتقاد نویسنده، این گفتگوی فرهنگی نه تنها ممکن که حتی ضروری است. خوشبختانه طی سال های اخیر در زمینه بهبود روابط علمی و فرهنگی اقدامات بسیار مفید و موثری انجام گرفته که از میان آنها می توان انعقاد قرارداد همکاری میان دانشگاه دولتی داغستان و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در داغستان و همچنین شرکت دانشجویان داغستانی در المپیادهای زبان فارسی و برگزاری کنفرانس ها اشاره کرد.