ایران در چنگال بیگانگان

قدرت های بزرگ به دو گروه عمده طرفداران وضع موجود و مخالفان آن تقسیم شدند و طی رقابتی خصمانه و آشکار در دوره مشهور به صلح مسلح به انعقاد یک رشته قراد داد های دفاعی و نظامی پرداختند که نهایتا جهان را به دو قطب تقسیم کرد. دو قطب معروف در جهان که حاصل پیمان ها و اتحادهای نظامی و سیاسی بود به اتحاد مثلث و اتفاق مثلث نامبردار شدند.
در ذیل این معاهدات بزرگ که در میان کشور ها و قدرت های عمدتا اروپایی منعقد می گردید اما دامنه آن وسیع و جهانی بود، یک رشته قرار داد های چند جانبه به امضا رسید که یکی از آنها قرار داد 1907 بین روسیه و انگلستان بود. بخشی از این قرارداد که به وساطت فرانسه، به امضای روسیه و انگلستان رسید، مربوط به ایران می شدو این کشور را به دو منطقه تحت نفوذ روسیه و انگلستان و یک منطقه بی طرف تقسیم می کرد و ظاهرا به اختلاف های دو کشور در ایران، تبت وافغانستان پایان می داد.
لازم به ذکر است که از آغازین سال های قرن بیستم بار دیگر توجه روسیه به سوی ایران معطوف شد و سیاست نفوذ به سوی جنوب از طریق ایران را در پیش گرفت. اما انگلیس علاوه بر اینکه از جانب روسیه در معرض تهدید بود، از سوی آلمان نیز مورد تهدید قرار داشت. انگلیس علاوه بر گرفتاری های یاد شده، درگیر نبرد ترانسوال در آفریقای جنوبی نیز بود که مشکلاتش را مضاعف می کرد. لذا، انگلیسی ها به منظور کاستن از نفوذ فزاینده سیاسی و اقتصادی روسیه در ایران متمایل به تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ خود و روسیه شدند.
به هر تقدیر در تاریخ 31 اوت 1907، سه قرارداد میان نمایندگان انگلیس و روسیه در سن پترزبورگ به امضا رسید. بر اساس قرارداد اول، افغانستان در حوزه نفوذ انگلیس و بر مبنای قرارداد دوم تبت در حوزه نفوذ روسیه قرار گرفت. در قرارداد سوم نیز ایران ایران به سه بخش به شرح ذیل تقسیم شد: ‏
‏1 ـ بخش شمالی، یعنی از خط فرضی میان قصر شیرین، اصفهان، یزد، خواف و مرز افغانستان (نقطه تقاطع دو خط مرزی روس و افغانستان)، منطقه نفوذ روسیه شناخته شد. ‏
‏2 ـ بخش جنوبی، یعنی از خط فرضی که از مرز افغانستان و بیرجند و کرمان به بندر عباس می پیوست و برای دفاع از هندوستان دارای اهمیت حیاتی بود، در منطقه نفوذ انگلیس قرار گرفت. ‏
‏3 ـ بخش مرکزی، در حیطه نفوذ دولت ایران قرار گرفت که در حقیقت، حد فاصل و خط حایلی بود میان مناطق نفوذ روسیه و انگلیس.
در عقد این قرارداد نمایندگان مختار دولت روس و انگلیس عبارت بودند از: از طرف اعلیحضرت پادشاه انگلیس و ایرلند سر آرتور نیکلسن و سفیر فوق العاده در دربار اعلیحضرت امپراطور کل روسیه. از طرف اعلیحضرت تزار الکساندر ایزولسکی، وزیر امور خارجه. ‏
نگاهی به مواد قرارداد حکایت تلخی است از میزان بسط ید دو قدرت خارجی در ایران که بدون کوچکترین اطلاعی به دولت و ملتی که سرنوشت آنها در قراردادی فی مابین دو دولت بیگانه رقم می خورد اقدام به بذل و بخشش ها و سهم بندی ها می کنند. در ماده اول این قرارداد آمده بود:
"دولت بریتانیای کبیر تعهد می کند که در ماورای خطی که از قصر شیرین به اصفهان و یزد و خاف ممتد شده به یک نقطه در سرحد ایران در محل تقاطع دو خط سرحدی روس و افغان منتهی می شود، تقاضای هیچ گونه امتیاز سیاسی و تجارتی از قبیل راه آهن، بانک، تلگراف، طرق، حمل و نقل، بیمه و غیره برای خود و یا تبعه دولت ثالثی ننماید و با درخواست این قبیل امتیازات از طرف دولت روسیه در منطقه فوق الذکر مستقیماً یا غیر مستقیم مخالفتی ابراز ننمایند. بدیهی است که امکنه فوق الذکر در جزء منطقه ای است که دولت بریتانیا ی کبیر خودداری از تقاضای امتیازات فوق خواهد نمود. "‏
همچنین ماده دوم تصریح می داشت: "دولت روسیه به نوبه خود تعهد می کند که در منطقه واقعه در آن طرف خطی که از سرحد افغانستان از گازیک (قاذیک شرق بیرجند ) و بیرجند و کرمان ممتد شده و به بندرعباس منتهی می شود تقاضای
هیچ گونه امتیاز و تجارتی از قبیل امتیاز راه آهن، بانک، تلگراف، راه های شوسه، حمل و نقل، بیمه و غیره برای خود و اتباع خود و یا تبعه دولت ثالثی ننمایند و با درخواست ین قبیل امتیازات از طرف دولت انگلیس در منطقه فوق الذکر مستقیماً مخالفتی ابراز ننمایند. "
در این قرارداد برای عواید و درآمد های ایران نیز تعیین تکلیف شده بود بر اساس ماده چهارم قرارداد مقرر گردید: " کلیه عواید گمرکی ایران به استثنای عواید گمرکی فارس و خلیج فارس که وثیقه برای تأدیه منافع و قروض حکومت شاه ایران به بانک استقراضی روس که تا تاریخ امضای این معاهده به عمل آمده است، می باشد، برای اجرای منظور فوق اختصاص خواهد داشت. همچنین عواید گمرکی فارس و خلیج فارس، به انضمام عواید صید ماهی آن قسمت به جز خزر که متعلق به ایران است و عواید حاصله از پست و تلگراف کمافی السابق برای تأدیه و استهلاک قروض حکومت شاه ایران در مقابل بانک شاهنشاهی انگلیس که تا تاریخ امضای این معاهده به عمل آمده است، اختصاص خواهد داشت. "‏
قرارداد 1907 بیش از هر چیز نشانگر وحشتی بود که که دو کشور از اقتدار آلمان احساس می کردند. به علاوه برای بریتانیایی که از مداخله فزون از حد روس هادر ایران نگران بود، این قرارداد دستکم می توانست قدرت و نفوذ روس ها را در ایران در منطقه ای معین محدود ساخته از دست اندازی به مناطق دیگر بازدارد. ‏
قرارداد 1907 سرآغاز جولان بی محابا و افسار گسیخته اما هماهنگ دو قدرت روس و انگلیس در ایران برای اضمحلال و اختناق کامل ایران بود. چه، تجربه نشان داده بود که بدترین حالت برای ایران وجود روابط حسنه میان "دو همسایه شمالی و جنوبی" است. زیرا وجود رقابت میان آنها از خطر انهدام ایران و انضمام این کشور به قلمرو آنها می کاست و به سیاستمداران ایرانی امکان می داد از طرق برانگیختن حرص و آز یا بد گمانی هر یک از این قدرت ها علیه یکدیگر، به مانور پرداخته استقلال ایران را از این رهگذر حفظ کنند. ‏
با توجه به این مقدمات، سیاست ها و برنامه های روسیه و انگلستان در ایران به رغم تضاد ها و تنش های موجود همواره از دو اصل پیروی می کرد: "1 ـ جلو گیری از توسعه و پیشرفت ایران در تمام زمینه ها 2 ـ ممانعت از پاگیری و نفوذ یک قدرت سوم در ایران. " بدین ترتیب دولتین روسیه و انگلستان با پشتیبانی از حکام و فرمانروایان وابسته و فاسد، سرکوب جنبش های
آزادیخواهانه، انهدام مجلس و نهاد های مشروطه، مداخلات نظامی و چپاول اقتصادی، آشفتگی و خفقانی تمام عیار را بر ایران حاکم ساخته، مشروطیت، این طفل نارس و نابالغ ایران را به حالت احتضار افکندند. ‏
به طور کلی بلافاصله پس از امضای قرارداد 1907 که مقارن با پیروزی مشروطیت در ایران بود، نوعی همکاری و همراهی یا حداقل سکوت و سازش بر فضای مناسبات دو کشور روسیه و انگلستان در ایران سایه افکند و در رخداد های ذیل آشکارا خود نمایی کرد:
استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس شورای ملی، مخالفت با استخدام مستشار از ممالک بی طرف، حمایت از بازگشت محمد علی شاه به ایران و فتنه سالار الدوله در غرب، کارشکنی در انجام برنامه های اصلاح اقتصادی مورگان شوستر و متعاقب آن اعلام اولتیماتوم روسیه به ایران و اخراج مورگان شوستر، انحلال دومین دوره مجلس شورای ملی، حمایت از استبداد ناصر الملک، توقیف مطبوعات، جلوگیری از تأسیس راه آهن و ژاندارمری مستقل در ایران، اشغال تبریز به وسیله روس ها، سرکوب قیام آن شهر و به دار آویختن ثقه الاسلام تبریزی، به توپ بستن حرم مطهر امام هشتم (ع) و چندین واقعه بزرگ و کوچک دیگر. ‏