خاطرات منوچهر ستوده از شهریور 1320

جلسة فوقالعادة مجلس شورای ملی دربارة تجاوز به مرزهای ایران[۱]
گزارش آقای نخستوزیر راجع به یادداشتهای دولت انگلیس و شوروی به دولت شاهنشاهی و تجاوز نیروهای مسلح آن دو دولت به مرزهای ایران:
سه ساعت و نیم بعدازظهر امروز مجلس شورای ملی به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل یافت. خلاصه گفتگوی جلسه پیش خوانده و تصویب شد.
آقای رئیس به طوری که خاطر آقایان مسبوق است قرار بود جلسه ما روز یکشنبه نهم شهریور تشکیل شود ولی چون آقای نخستوزیر گزارشی را لازم بود به اطلاع مجلس شورای ملی برسانند این بود جلسه به طور فوقالعاده تشکیل شد که هئیت دولت حالا حاضر خواهند شد و اظهارات خودشان را به مجلس خواهند کرد.
در این موقع هئیت دولت در مجلس حضور به هم رسانیدند.
آقای رئیس ¬ آقای نخستوزیر فرمایشی دارند.
آقای نخستوزیر ¬ مطالبی که حالا به اطلاع آقایان نمایندگان میرسد فقط برای گزارش جریانات اخیر و وقایعی است که روی دادهاست. آقایان نمایندگان در این موضوع هرگونه اظهاراتی داشتهباشند تمنی میشود به جلسات بعد موکول دارند.
به طوری که از ابتدای وقوع جنگ کنونی بنا بر فرمان ملوکانه مقرر گردید دولت شاهنشاهی بیطرفی ایران را اعلام نموده با تمام وسایل و قوای خود دقیقاً این سیاست را پیروی و به موقع اجراء گذاشته و با یک رویه صریح و روشنی در حفظ کشور از خطر سرایت وقایع جنگ و در صیانت حقوق مشروع تمام دول که با ایران روابط دارند به ویژه دول همسایه کوشیده چنانکه تا حال به هیچ وجه خطری در ایران از هیچ طرف به هیچ یک از آنها متوجه نگردیده (عموم نمایندگان صحیح است).
با این حال دولت انگلیس و بعد از اتّفاق آن دولت با دولت شوروی هر دو متّفقاً اظهاراتی مبنی بر نگرانی از وجود یک عده آلمانی در ایران نمودند و دو نوبت در تاریخ بیست و هشت تیر ماه و تاریخ بیست و پنج مرداد بر طبق اظهارات مزبور به وسیله نمایندگان خود تذکاریههایی تسلیم داشتند که اخراج قسمت عمدهای از آلمانهای مقیم ایران را درخواست میکردند. در پاسخ این اظهارات چه ضمن مذاکرات عدیده شفاهی و چه طبق تذکاریههای تاریخ هفتم مرداد و تاریخ سیام مرداد کتباً اطمینانهای کافی در مراقبتهای دولت ایران نسبت به رفتار کلیه اتباع بیگانه و عدم امکان بروز مخاطراتی از عدة محدودی آلمانی که در ایران مشغول کارهای معینی هستند داده شد و برای مزید اطمینان دو دولت اقدامات مقتضی برای کاستن عدة متنابهی از شماره آنها به عمل آمده و به جریان افتاد و مراتب مکرر چه در تهران و چه در مسکو و لندن به مقامات مربوطه دولت انگلستان و شوروی خاطرنشان و آنچه ممکن بود برای حصول اطمینان و روشن ساختن نظریه آنها کوشش گردید.
متأسفانه با تمام این مجاهدات که دولت ایران به منظور حفظ امنیت و آسایش کشور و رفع نگرانی دو دولت همسایة خود نمود در عوض حسن تفاهم و تسویه مسالمتآمیز قضیه، نتیجه این شد که نمایندگان شوروی و انگلیس ساعت چهار صبح امروز به منزل نخستوزیر رفته هر کدام یادداشتی مبنی بر تکرار مطالب گذشته که جواب آنها با اقدامات اطمینان بخش داده شدهبود تسلیم نموده و در این یادداشتها توسل خود را به نیروی نظامی اخطار کردهاند و مطابق گزارشهائی که رسیده معلوم شد نیروی نظامی آنها در تاریخ همان ساعت که نمایندگان مزبور در منزل نخستوزیر مشغول مذاکره بودند از مرزهای ایران تجاوز نموده، نیروی هوائی شوروی در آذربایجان به بمباران شهرهای باز و بیدفاع پرداخته و قوای زیاد از جلفا به سمت تبریز اعزام شدهاند. در خوزستان قوای انگلیس به بندر شاهپور و خرمشهر حمله برده، کشتیهای ما را غافلگیر نموده صدمه زدهاند. نیروی هوائی آن دولت به اهواز بمب ریخته همچنین قوای انگلیس با وسایل موتوریزه فوقالعاده زیاد از طرف قصر شیرین به سمت کرمانشاه در حرکت میباشند.
قوای متجاوز در هر نقطه که با نیروی ارتش شاهنشاهی مواجه شدهاند طبعاً تصادم و زد و خوردی هم رخ دادهاست.
دولت برای روشن ساختن علت و منظور این تجاوزات به فوریت مذاکرات و اقدامات به عمل آورده و منتظر نتیجه میباشد که البته به استحضار مجلس شورای ملی خواهد رسانید. چون فعلاً منتظر نتیجه مذاکرات هستیم تقاضا شد در این جلسه غیر از استماع گزارش صحبتی نشود، بعد به موقع مجلس را برای استحضار از نتیجه مذاکرات و اتخاد تصمیم خبر خواهیم داد.
دولت لازم میداند به عموم افراد کشور توصیه و تأکید نماید که در این موقع باید کمال خونسردی و متانت را رعایت نموده و با رعایت آرامش رفتار نمایند. (نمایندگان صحیح است) ختم جلسه.
سه ساعت و سه ربع بعدازظهر مجلس ختم و جلسة آینده به روز یکشنبه نهم شهریور موکول و دستور لوایح موجوده معین گردید.
شب سهشنبه چهارم شهریور ساعت نه و بیست دقیقه چراغهای شهر خاموش شد و تا یازده و ده دقیقه این تاریکی ادامه داشت. در همین مدت هم اعلیحضرت همایونی به مجلس تشریف برده بودند و گویا هم این قطع برق برای این بود که اهالی از رادیوی آلمان و تبلیغات و گفتههای او استفاده نکنند. ترس و وحشت فوقالعادهای اهالی را گرفته و اغلب حالت بهت و حیرت داشته و با سرعت به طرف خانههای خود میرفتند.
اعلامیة انگلیسیها
اوراقی که هواپیماهای انگلیسی روز دوشنبه سوم شهریور بر روی تهران ریختهاند دارای مضامین زیر بودهاست و آقای قربانی دوست محترم با زحمت زیاد به دست آوردهاند:
ایرانیان!
هزارها آلمانی در خاک شما هستند. اینها به تدبیر مقامات مهمی در صناعت حائز گشتهاند و فقط منتظر یک کلمه از هیتلر هستند که منابع اصلی مالیة شما را تار و مار سازند.
سفارت آلمان برای آنها تشکیلات جامعی ترتیب داده و به هر کدامشان مأموریت مخصوصی معیناند. شما بدانید که چه تحریکات، چه فتنه و آشوبی در عراق تولید شد. قطعاً اینها هیچ تردیدی نخواهند داشت در ایران هم همین کار را بکنند. عین همین وضعیت در بسیاری ممالک کوچک اروپا دیده میشد. پیش از غلبة آلمانها بر آنها آقایانی که در ایران اختیاراتی دارند از تحزیرات مکرر ما راجع به خطر ماندن آلمانها در خاک شما تجاهل کردهاند و این مخاطره تنها برای شما نیست، برای انگلیس و روس هم همین حال را دارد. ما مصمم به رفتن آلمانها هستیم و اگر ایرانیها آنها را بیرون نیفکنند انگلیس و روس این کار را خواهند کرد. قوای ما مقاومت ناپذیر است.
ایرانیان! ما با شما نه نزاعی داریم و نه هم سوء قصدی نسبت به مملکت شما و هستی و زندگی شما. ما فقط میخواهیم آلمانهای ملعون را بیرون برانیم زیرا آنها غرضی جزء اینکه کشور شما هم یک میدان ستیز و خونریزی واقع گردد و مغلوب شود ندارند. اگر شما حالا با ما مساعدت کنید ما به شما مساعدت خواهیم کرد. چه حالا، چه در آتیه!
اعلامیة شمارة یک ستاد ارتش
(شیر و خورشید)
۱. ساعت چهار روز سوم شهریور ماه ارتش شوروی در شمال و ارتش انگلیس در باختر و جنوب باختری مرزهای کشور را مورد تجاوز و تعرض قرار دادهاند.
۲. شهرهای تبریز، اردبیل، رضائیه، خوی، اهر، میاندوآب، ماکو، مهاباد، بناب، رشت، حسن کیاده، میانه، اهواز وبندر پهلوی مورد بمباران هوائی واقع، تلفات وارده نسبت به مردم غیر نظامی زیاد و نسبت به نظامیان با وجودی که سربازخانهها را بمباران میکنند مع ذالک تلفات نسبتاً کم بوده است. یک هواپیمای مهاجم در ناحیة تبریز در نتیجة تیراندازی توپخانة ضد هوائی سرنگون شدهاست.
۳. نیروی موتوریزه و مکانیزه شوروی در محور جلفا، مرند و پل دشت، ماکو، قره ضیاالدین و نیروی موتوریزه و مکانیزه ارتش انگلیس در محور خانقین، قصر شیرین و نفتخانه، گیلان و آبادان و بندر شاهپور و قصر شیخ به تعرض پرداختهاند.
۴. نیروی دریائی شوروی در کرانههای دریای خزر و نیروی دریائی انگلیس در بندر شاهپور و خرمشهر تعرض نمودهاند.
۵. واحدهای ارتش شاهنشاهی که غافلگیر شدهاند در حدود امکان به استقبال آنها شتافتند و در نقاط مختلفه با آنها تماس حاصل نموده و به دفاع پرداختند و دو ارابه زرهپوش مهاجم در منطقه باختر مورد اصابت و از کار افتاده و پیشروی مهاجمین را متوقف ساختهاند.
۶. در کلیه مناطق شمالی و باختری روحیه اهالی بسیار خوب و عموماً تقاضای دخول در صفوف ارتش و حرکت به جبهه را برای دفاع از میهن مینمایند.
استعفای هئیت وزیران [۲]
برحسب استدعای آقای نخستوزیر، استعفای هئیت دولت در پیشگاه مبارک ملوکانه مورد قبول واقع گردید.
به فرمان مبارک کفیلها و معاونین وزارتخانهها تا تشکیل هئیت دولت جدید مراقب حسن جریان امور مربوطه خواهند بود.
گشت و گذار در پایتخت
شب پنجشنبه ششم شهریور ماه هزار و سیصد و بیست: امشب به اتّفاق آقایان شهیدی و خرم[۳] برای دیدن خیابانهای پایتخت به راه افتادیم. ساعت هشت و نیم بود. مردم تمام به خانههای خود پناهنده شده بودند و آمد و رفت مردم مانند نیمه شب شبهای پیش بود. اتوبوسها هیچ وجود خارجی نداشتند. گاهی اتومبیلهای باری دیده میشد که اثاثیة افسران یا بنزین ارتش را حمل میکرد. موتورهای نظامی هم گاهی در تردد بودند. به واسطه نبودن وسایل نقلیه در میدان سپه یک گاری چهار چرخه را عدة فراوانی سوار شدهبودند که آنها را به مقصد برساند. مهمانخانههائی که در مدت سال کمتر مشتری روی به آنها میآورد در این شب مملو بودند، قنادیها و آجیل فروشیها جنسی برای عرضه و فروش نداشتند و آنجائی که جنس خواربار دیدهمیشد مردم ازدحام کرده بودند. در این شب سه سیر پسته را به مبلغ هفت ریال بعد از معطلی زیاد خریدیم. مغازهها و بنگاهها تمام بسته است و سراسر خیابان لالهزار با اینکه ساعت هشت و نیم ابداً مغازه باز نبود. بعضی از سینماها و مراکز اجتماع بسته بودند. سکوت عجیبی شهر را فرا گرفته بود. در همان خانهای که اغلب از صدای بوق اتومبیلها و صداهای مختلف وسایل نقلیه ما در عذاب بودیم، سکوت محض بود. فقط گاهی صدای سگها به گوش میرسید. امشب ساعت ده و ده دقیقه باز چراغها خاموش شد. من هم از منزل خارج شده و به دیدن منظرة خیابان نادری که نزدیک منزل است رفتم. تاریکی تمام گرفته و احدی تردد نمیکرد و این منظرهای است که کمتر دیده میشود. دو مرتبه چراغها روشن و آناً خاموش شد. بعد از آمدن به منزل چون خبری نشد در کمال آرامش به خواب رفتیم.
بخشنامة احضار افسران و بسیج عمومی
شماره ۳۸۸۳۹/۱۴۸۵۱
محرمانه خیلی فوری:
بنا به فرمودة ستاد ارتش، مقرر است کلیة افسران احتیاط و ذخیره به واحدهای مربوطه معرفی شوند. علیهذا متمنی است قدغن فرمائید به فرداً فرد افسرانی که در مرکز و در خارج میباشند ابلاغ شود در ظرف ۲۴ ساعت آنانی که از لشکری به لشکر دیگر منتقل شدهاند، به لشکر لاحق و آنهائی که در لشکر سابق باقی ماندهاند به لشکر مربوطه با کتابچه خدمتی و لباس افسری خود را معرفی نمایند.
از طرف کفیل اداره نظام وظیفه عمومی سرهنگ شهرئیس
***
پنجشنبه ششم شهریور بیست: امروز صبح در حدود ساعت هفت و ربع صدای بمب و توپهای ضد هوائی شنیده شد واین طوری که تا حال معلوم شدهاست گویا چند بمبی بر سلطنتآباد انداختهاند ولی به دقت و تحقیق معلوم نشد. سر و صدا از جمیع خانههای همسایه بلند شد. صبح در عین سکوت گذشت. ساعت هشت و ربع که روزنامة ایران پخش شدهبود هئیت دولت را به شرح زیر نوشته بود:
تشکیل هیئت دولت جدید
دیروز بعدازظهر هئیت دولت به حضور اعلیحضرت همایون شاهنشاهی شرفیاب و استعفای خود را تقدیم نمود. استدعای هئیت دولت مورد قبول پیشگاه همایونی واقع گردید. سپس آقای فروغی را احضار و امر به تشکیل هئیت دولت جدید نمودند.
ساعت هشت بعدازظهر آقای نخستوزیر جدید، هئیت دولت را به شرح زیر به پیشگاه همایونی معرفی نمودند.
آقای فروغی، نخست وزیر آقای جواد عامری، وزیر کشور
آقای آهی، وزیر دادگستری سرلشکر نخجوان، کفیل وزارت جنگ
آقای سهیلی، وزیر امورخارجه آقای وثیقی، کفیل وزارت بازرگانی
آقای علم، وزیر پست و تلگراف آقای گلشائیان، کفیل وزارت دارائی
آقای مرآت، وزیر فرهنگ آقای رام، رئیس اداره کل کشاورزی
آقای دکتر سجادی، وزیر راه
هئیت دولت جدید امروز به مجلس شورای ملی معرفی خواهد شد. وزیر پیشه و هنر بعداً تعیین میگردد.
۶شهریور ۱۳۲۰
فوقالعادة روزنامه ایران جلسة فوقالعادة مجلس شورای ملی
معرفی هئیت دولت، دادن رای اعتماد، گزارش آقای نخستوزیر، بیانات نمایندگان: ساعت نه صبح امروز جلسة فوقالعادة مجلس شورای ملی به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل و صورت جلسة فوقالعادة پیش خوانده و تصویب گردید.
آقای رئیس: به طوری که آقایان مستحضر هستند جلسة ما به روز یکشنبه محول بود ولی چون هئیت دولت جدید گزارشی بایستی به مجلس بدهند جلسة فوقالعاده تشکیل گردید.
آقای نخستوزیر: ارادة مقدس ملوکانه بر این قرار گرفتهاست که بنده مفتخر شوم به اینکه هئیت دولت را تشکیل بدهم. بنابراین هئیت دولت را به این ترتیب به محضر محترم مجلس شورای ملی معرفی مینمایم:
آقای آهی (وزیر دادگستری)، آقای سهیلی (وزیر امورخارجه)، آقای علم (وزیر پست و تلگراف)، آقای مرآت (وزیر فرهنگ)، آقای دکتر سجادی (وزیر راه)، آقای عامری (وزیر کشور)، آقای سرلشکر نخجوان (کفیل وزارت جنگ)، آقای وثیقی (کفیل وزارت بازرگانی)، آقای گلشائیان (کفیل وزارت دارائی) آقای رام (رئیس کل کشاورزی)، وزیر پیشه و هنر بعداً معرفی خواهد شد.
خاطر آقایان نمایندگان محترم از نیات مقدس اعلیحضرت همایون شاهنشاهی دربارة اصلاحات و پیشرفت امور کشور کاملاً مستحضر است و در ضمن برنامههائی که مکرر از طرف دولتهای وقت پیشنهاد مجلس شورای ملی شدهاست ملاحظه فرمودهاند. بنابراین دولت امروزی به ورود در برنامة تفصیلی خاصیتی نمیبیند و همین قدر به استحضار خاطر نمایندگان محترم میرساند که با نهایت جدیت در حفظ مناسبات حسنه با دول خارجه مخصوصاً همسایگان و تعقیب اصلاحاتی که منظور نظر اعلیحضرت همایونی و عموم ملت است خواهد کوشید.
ضمناً خاطر آقایان محترم را مستحضر میسازد که چون به طوری که به خوبی آگاهی دارند دولت و هئیت ایران صمیمانه طرفدار صلح و مسالمت بوده و میباشند برای اینکه این نیت تزلزلناپذیر کاملاً بر جهانیان مکشوف گردد در این موقع که از جانب دو دولت شوروی و انگلستان اقدام تبلیغاتی شده که ممکن است موجب اختلال صلح و سلامت گردد، دولت به پیروی نیات صلح خواهانه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی قوای نظامی کشور را اکنون دستور میدهد که از هر گونه عملیات مقاومتی خودداری نمایند تا موجبات خونریزی و اختلال امنیت مرتفع شود و آسایش عمومی حاصل گردد.
آقای صدر: در عین حال که ملت نگران اوضاع حاضر بوده با امیدواری کاملی که همیشه به نیات مقدس شاهنشاه محبوب خود در حفظ مناسبات دوستانه با دو دولت همسایه داشته و دارد انتظار میرفت که اقدامات موثر و فوری به عمل آید. اینک که هئیت دولت جدید به مجلس معرفی میشوند به واسطه حسن اعتمادی که ملت به هئیت فعلی دولت دارد این امیدواری بیشتر و وسیله اطمینان و آسایش خاطر ملت بهتر فراهم میشود و اینک انتظار داریم که هئیت دولت با جدیت در بهبودی اوضاع کوشش کرده نتیجه را به مجلس اعلام فرمایند.
آقای موید احمدی: مجلس و ملت ایران کاملاً به نیات مقدس اعلیحضرت همایون در اصلاح و پیشرفت امور کشور اطمینان دارند. و علاوه این هئیت دولت حاضر که به ریاست آقای فروغی معرفی شد کاملاً طرف اطمینان عامه ملت و مجلس شورای ملی هستند و مجلس شورای ملی منتظر است نتیجه اقدامات سریعة مجدانة دولت را در اصلاح کلیة امور کشور خاصه اوضاعی که اخیراً پیش آمده ملاحظه کند. امید است هرچه زودتر نتیجة اقدامات دولت به عرض مجلس شورای ملی برسد که موجب تسکین نگرانی عمومی گردد.
آقای نخستوزیر: چون هئیت دولت بایستی مشغول کار شود بنده تقاضا دارم مجلس رای خود را به هئیت دولت بدهند.
دادن رای اعتماد: پس از اخذ رای مجلس شورای ملی به اتفاق آرا، به هئیت دولت رای اعتماد دادند. مجلس ساعت نه و ده دقیقه خاتمه یافت.
آقای رئیس: آقایانی که نسبت به هئیت دولت نظر موافق دارند ورقه سفید خواهند داد. رای گرفته شده ورقه سفید ۹۱.
آقای رئیس: اتّفاق آرا، است. جلسة آتیه روز یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۲۰.
اطلاعاتی دربارة عقدا
عقدا شهری است بر سر راه نائین به اردکان یزد، در دو فرسخی جنوب آن کوههای پستی دیده میشود و در قسمت شمال آن جلگه و بیابان است. این شهر به سه قسمت مشخص و جداگانه تقسیم میشود:۱. خود شهر در داخل حصاری است که بانی اصلی آن را خواجه نصیرالدین طوسی میدانند و این افسانه مربوط به این قسمت بر سر زبانهاست:
هلاکو بعد از اینکه سایر نقاط را گرفت روی به یزد آورد و در سر راه به عقدا برخورد و در این وقت اسم این شهر گورآو GURAW بودهاست. مردم شهر چون خبر یافتند که قشونی برای گرفتن شهر میآید از نقب بزرگی که در شهر بودهاست و هنوز آثار آن در منزل حسین نامی باقی است، (این نقب طولانی بوده و آنها را به کوهستان میبرده است) چند روزی متواری زندگی میکنند و قشون هلاکو به شهر میآیند و اثری از آدمی نبوده است. بالاخره پیرمردی از داخل نقب به شهر آمده و به دیدن هلاکو میآید. بعداً چون هلاکو به او قول میدهد که آزاری به اهالی ندارد اهالی بدانجا روی میکنند.
خواجه نصیر آنها را دعوت به دین اسلام میکند و از سادات اردستان عدهای را برای وعظ و پند به آنها آورده و در یک شب هفتصد دختر محل را به عقد آنان درمیآورد و به این سبب محل به عقدگاه معروف شده است. بعداً عقداه شده است و با این املا در قلعه سام دیده شد و شخص خیرخواهی بر دیوار ساختمان آتشگاه قلعه تاریخ خراب کردن حصار عقدا را به شرح زیر نوشته است:
تاریخ خراب کردن حصار عقداه در یوم خمیس ثالث و عشرین شهر محرم الحرام سنة ۱۲۳۸
و یکی دو جا در همین آتشگاه قلعه که اشخاص یادگار نوشته بودند کلمه عقدا را با املای فوق یعنی با هاء ملفوظ به انتهای آن نوشتهاند و گویا همین هاء ملفوظ آخر کلمه بوده است که در تاریخ مسجد جامع نویسنده گمان کرده تای گرد عربی است و نسبت از آن را عقداتی آورده است به شرح زیر: این مسجد بنا کرد عاسیه بیبی بنت محمد اغداتی در تاریخ سنة سبعه اربعین ثمانمائه[۴] ولی امروز فقط عقدا تلفظ شده و به همین املا هم مینویسند.
خواجه نصیرالدین بعداً حصاری برای شهر ساخته و وضع شهر را مرتب کرده. بعداً به دست مرادخان این دیوار تعمیر شده است تا اینکه در تاریخ ۱۲۳۸آن را خراب کردهاند و اکنون خرابههای آن باقی است.
۲. باغات ¬ خارج قلعه
اعلامیة روسها خطاب به دهقانان و برزگران ایران
دهقانان ایران! البته شما میدانید که در مزارع پنبهکاری ایران و مخصوصاً در مزارع جنوب کشور شما سالهای دراز آفات و حشرات مختلف پنبه در حدود نود درصد پنبه شما را نابود میکردند. کی این آفات را که مزارع پنبهکاری شما را ویران میکردند کشف نمود و در مبارزه کردن با آفات زراعتی به شما کمک کرد؟ مگر آلمان این کار را کرد؟ نه! نه اینکه آلمان بلکه اتحاد شوروی و متخصصین آن در این راه به شما کمک کردند.
بوتههای پنبة ایران کوتاه بود. کی به ایران در تهیة تخم پنبة عالی امریکائی و مصری کمک کرد؟ باز اتحاد شوروی!
وقتی که در سال ۱۹۲۳ و بعد در سال ۱۹۲۹ گلههای ملخ به شکل ابر سیاهی بالای مزارع شما پرواز کرده، همه چیز را در راه خود نابود میکردند و تمام شماها را گرفتار احتیاج و گرسنگی میساختند کی به شما دست کمک خود را دراز کرد؟
مگر آلمان به کمک شما آمد؟ باز هم نه! در آن دوره هم اتحاد شوروی به شما یاری رساند و به کمک شما فوراً متخصصین خود را فرستاد.
حالا در افق ایران ملخ هلاکتآور و وحشتناکتری پدیدار گشته و آن آلمان فاشیستی میباشد که مملکتهای زیادی را غارت کرده و حالا حاضری میبیند که ایران را هم تصرف کند و شکم خود را از نان شماها پر کند و شما را گرسنه گذاشته، پوست، پنبه و پشم را از دست شما بگیرد و خود شما را بیکفش و لباس بگذارند.
آلمان هیتلری میخواهد مانند ملخ باغهای زیبا و گلستانهای فرحانگیز شما را ویرانه کند ولی اتحاد شوروی با بریتانیا در نیست و نابود کردن این ملخ موذی هم به شما کمک و همراهی خواهند نمود و نخواهند گذاشت که آن از آلمان فاشیستی گله گله بر کشتزارهای حاصلخیز شما هجوم آورده شود.
ایرانیها مطمئن باشید که اتحاد شوروی دوست وفادار ملت ایران بوده و به شما کمک خواهد نمود.
آلمان فاشیستی دشمن ملت ایران و ملل اتحاد شوروی میباشد.
اتحاد شوروی و انگلیس این ملخهای فاشیستی را که ایران را در معرض خطر گذاشتهاند نیست و نابود خواهند نمود.
خطاب به اهالی ایران
شنبه هشت شهریور ساعت ده و نیم هواپیماهای روسی ریختهاند.
ایرانیها ! شما باید حقیقت را بدانید که آلمانها در کشور شما مشغول به چه کارهائی هستند. پارسال آنها برای برانداختن دولت ایران توطئهای تشکیل کرده بودند و برای این منظور بیش از سه میلیون ریال پول خرج کردند. آیا چرا آنها این قدر زیاد پول برای این توطئه خرج کردند؟ منظور آنها چه بود؟ البته جاسوسان هیتلری که در ایران تخم آشوب و اغتشاش میکاشتند در فکر خوشبختی و سعادت ایرانیها نبودند؛ آنها میخواستند ایران را به جنگ بر ضد اتحاد شوروی بکشانند؛ برای آنکه مزارع و کشتزارهای ایران را به خون فرزندان ایرانی آلوده کنند؛ برای آنکه امکانی به دست آورده از ایران باز هم بیشتر از سابق گندم، پنبه، برنج، پشم، پوست و میوهجات به آلمان صادر کنند و شماها را بینان و لباس بگذارند.
هیتلر خونخوار میخواهد ایران را به میدان جنگ بر ضد اتحاد شوروی که کشور دوست ایران میباشد مبدل کند و سرحدات اتحاد شوروی را در معرض خطر و تهدید قرار دهد. سفارت آلمان در تهران در عمارتهای خود انبارهای اسلحه و مواد محترقه تهیه و حاضر کردهاست. درکوههای اطراف تهران آلمانیها به بهانه شکار مشغول تعلیمات نظامی هستند. در « باشگاه آلمانیها » در تهران دیپلماتهای آلمانی برای تعلیم و یاد دادن جاسوسی و جنایتهای راهزنانه دیگر با اتباع آلمانی جلساتی تشکیل میکنند.
در بسیاری از شهرهای ایران آلمانیها تشکیلات مخفی و سری نظامی خود را ایجاد کردهاند. آلمانیها خودشان را مهندس، تاجر و جهانگرد مینامند ولی در حقیقت تمام آنها جاسوس مفتن و دشمن ملت ایران و شوروی میباشند. کارکن سابق سفارت آلمان در تهران، (ولف)آلمانی در بندر پهلوی، رئیس جاسوسان در شمال ایران میباشد. (شونمان)آلمانی، رئیس جاسوسان و راهزنان آلمان در جنوب ایران بود. رئیس شعبه پلیس مخفی آلمان در تهران، (گاموتای)آلمانی با معاون خود (ماپیر)نام، کارکن اداره «ایران اکسپرس» برای برپا کردن انفجارها و آتش زدنها در ایران و در اتحاد شوروی از جاسوسان آلمانی دستجاتی تشکیل داده و حالا درصدد آن هستند که در ایران کودتای فاشیستی ضد ملی بر پا کنند. غیر از آن مکانیک رئیس املاک در بندرگز (تواپه)، نماینده کارخانجات گروپ (آرتل)، نماینده تجارتخانه سیمینس (فن راداسویچ)، مکانیک در بندر پهلوی (رگنگان)، رئیس شعبه وزارت دارائی ایران زن آلمانی (گلدبنرگ)، مدیر تکنیکی مطبعه مجلس (اوتوموزر) و دیگران هم از جاسوسان بزرگ آلمانی در ایران میباشند.
تمام این متخصصین آلمان هیتلری که میخواهند در سرحدات ایران و شوروی تحریکاتی برپا کنند این طور هستند. این آلمانیها میخواهند شما را دچار اغتشاشات، جنایت، گرسنگی و بندگی کنند.
آنها تدارکات کودتای فاشیستی را فراهم میآورند که از ایران به اتحاد شوروی حمله کنند.
اشرار هیتلری به طور افتراءآمیز خودستائی میکنند و لاف میزنند که گویا آنها در جنگ با اتحاد شوروی به پیروزیهائی نائل شدهاند ولی در حقیقت امر بهترین لشکرهای آلمانی¬فاشیستی در میدانهای جنگ گور خود را یافتهاند.
آلمان هیتلری در هم شکسته خواهد شد. بر ضد آلمان فاشیستی، جبهه متحد ملل اتحاد شوروی و بریتانیای کبیر و تمام آن ملل اروپا که هیتلر آنها را به اسارت و تابعیت مبتلا کرده قرار گرفته است. ایالات متحده امریکا در جنگ بر ضد ظلم و تعدی هیتلری به بریتانیای کبیر و اتحاد شوروی کمک جدی و پرکار مینماید.
ایرانیها! آیا ممکن است بیش از این در مقابل دسیسهها و تحریکات هیتلر غاصب و تجاوز کار که بر ضد ملت ایران انجام میگیرند و در عین حال بر علیه اتحاد شوروی هم میباشند طاقت آورد؟ نه، نمیتوان متحمل این تحریکات شد!
ایرانیها با اتحاد شوروی متفقاً بر ضد دشمن عمومی یعنی آلمان هیتلری اقدام خواهند نمود. به موجب قرارداد شوروی و ایران که در سال ۱۹۲۱ بسته شد به اتحاد شوروی حق داده شده که برای تأمین و مصون داشتن بیخطری و امنیت خود به خاک ایران، نیروی خود را داخل نماید. در ماده 6 قرارداد شوروی و ایران که در سال ۱۹۲۱منعقد گردیده این طور نوشته شده:
«دولتین معظمتین متعاهدیتن قبول مینمایند که اگر دولت ثالثی قصد داشته باشد به وسیلة مداخلة نظامی سیاست غاصبانه و تجاوزکارانه را در ایران مجری سازد و خاک ایران را مرکز حملات لشکری خود بر ضد روسیه قرار بدهد و در این صورت مخاطرات و تهدیدی متوجه سرحدات جمهوری متحد شوروی سوسیالیستی روسیه و دول متّفق آن بشود و در صورتی که پس از اخطار دولت شوروی روسیه به دولت ایران، خود دولت ایران مقتدر بر طرف ساختن مخاطرات فوقالذکر نباشد، آن وقت دولت شوروی حق خواهد داشت آرتش خود را به خاک ایران وارد نماید تا به منظور دفاع از خود اقدامات نظامی لازمه را به عمل آورد.
دولت شوروی متعهد میشود همین که مخاطره مزبور برطرف شد فوراً ارتش خود را از حدود ایران خارج نماید.
ملت ایران! ساعت خاتمه دادن تمایلات تجاوزکارانة هیتلر در ایران که هم بر ضد ملت ایران و هم بر ضد ملل اتحاد شوروی میباشند در رسید.
ارتش سرخ، دوست ملت ایران بوده. به موجب قرارداد سال ۱۹۲۱ موقتاً به خاک ایران وارد میشود. اتحاد شوروی و بریتانیای کبیر متّفقاً اقدام کرده و خطر و تهدید فاشیستی را نسبت به ایران و اتحاد شوروی بر طرف خواهند نمود.
مرده باد جاسوسان هیتلری که مشغول تدارک دیدن کودتای فاشیستی در ایران میباشند.
زنده باد دوستی اتحاد شوروی و ایران!
تهران در هفتم و هشتم شهریور
جمعه هفتم شهریور: با اینکه مانعی نبود ولی در تهران برای اطلاع از جریان امور ماندم. از صبح تا غروب اتفاقی نیفتاد. اعلانهائی برای دفاع از خطر هوائی بر در و دیوار چسبانده و رادیو هم شرح آن را داده بود و در روزنامهها هم نوشته بودند. مردم کاملاً بیتکلیف و اغلب روحیة خود را از دست داده بودند. تهران بیشباهت به روزهای عاشورای پانزده سال پیش نبود. بنگاهها بسته و مردم اغلب دنبال تهیة آذوقه این طرف و آن طرف میرفتند. عصر این روز آمد و رفت نظامیان در شهر زیاد بود. اتومبیلهای زیادی در ستاد آرتش ایستاده بودند. ساعت هفت بود گویا افسران را ستاد خواسته بود چون اغلب از اطراف و جوانب بدانجا روی میآوردند. در خیابان پهلوی میگذشتم و دو سه نفر افسر به دو خود را به اتومبیل سواری رسانده و سوار شده و میرفتند. حرکات اینان حاکی از اتّفاقی بود ولی هیچکس خبر نداشت. بالاخره ساعت نه به منزل رفتم. شب سکوت محض بود یک ساعت از نصف شب گذشته، سر و صدائی بلند شد. از خانه بیرون رفتم. معلوم شد سفارت ایتالیا به ساکنین ایتالیائی تهران خبر داده و آنها را احضار کرده است. درشکهها و اتومبیلها با چمدان و بارها روی به سفارت ایتالیا میآوردند. اشخاص پیاده هم از خیابان نادری و خیابانهای دیگر به سوی سفارتخانه نامبرده میرفتند.
و هم در این شب و تقریباً همین ساعت شاه ایران و خانوادة سلطنتی این طوری که میگویند با ۱۶۰ اتومبیل از کاخ سعدآباد بیرون آمده و از تهران خارج شدهاست. فعلاً از او خبری نیست و معلوم نیست به کدام نقطه رفته است. شایعات زیادی رواج دارد ولی هیچ کدام قابل اعتماد نیست.
امروز صبح باز پنج طیاره روی بر فراز تهران آمده و اعلامیههای بزرگی که بیشباهت به روزنامه نبود ریختهاند. درست ساعت نه و ربع این اتّفاق افتاد. اعلامیهها نزدیک زمین شد و مردم به سرعت به طرف آنها دویده و به دست آورده و کنار خیابان جمع شده و میخواندند. عین اعلامیه هم یادداشت شدهاست. امروز باز قزوین به توسط روسها بمبارد شدهاست.
شنبه هشتم شهریور: امروز صبح حسب العادة مشغول کار بودم که باز طیارات روسی بر فراز تهران آمده بودند. اوج آنها زیاد بود و صدائی از آنها شنیده نمیشد. بعداً معلوم شد فقط یک طیاره بالا آمده است. ساعت ده و نیم بعد توپهای ضد طیاره شروع به تیراندازی کردند و تیرهای زیادی شلیک شد. رعب و وحشتی عجیبی اهالی را گرفته بود. مردم به سرعت در خیابانها میدویدند. من هم به چهارراه رفائیل رفتم. دودهای شلیکهای توپ در آسمان دیده میشد. اتومبیلها با سرعت تمام فرار میکردند. مردم وحشت عجیبی داشتند. علت این تیراندازی معلوم نشد ولی این طور منتشر شد که دو طیاره ایران از قلعهمرغی بلند شده و به پرواز پرداختند. چون اینان اجازه پرواز نداشتند از این رو توپخانه به آنها شلیک کردهاست ولی حقیقت غیر از اینهاست و درست معلوم نیست.
دیشب ساعت ده و نیم اعلامیه زیر از طرف دولت منتشر شدهاست:
اعلامیة دولت[۵]
(۱)
اعلامیهای که دیشب ساعت ده و نیم از طرف دولت صادر شده به قرار زیر است:
در این موقع که مذاکره با دولتین انگلیس و شوروی نسبت به قضایای اخیر در جریان است، هئیت دولت لازم میداند مردم را متوجه کند:
اولاً¬ متانت و خونسردی را پیوسته رعایت کنند و مطمئن باشند که موجبات آسایش اهالی از هر حیث منظور نظر است و از هیچ اقدام لازمی فرو گذاری نخواهد شد.
ثانیاً¬ اخیراً دیده میشود که شایعات و اراجیف در میان مردم زیاد منتشر میشود و موجبات نگرانی خاطرها را فراهم میآورند. لزوماً تذکر داده میشود که به این شایعات بیاساس به هیچ وجه وقعی نگذاشته و به آنها ترتیب اثر ندهند.
هر ایرانی میهنپرست وظیفه دارد از انتشار اخباری که موجب اختلاف انتظامات و پریشانی خاطرها باشد جلوگیری کند.
نخستوزیر محمد علی فروغی
(۲)
محل شیر و خورشید
نظر به اینکه بر اثر وقایع اخیر ممکن است از جهت بقای امنیت نگرانی در اهالی پایتخت تولید شده باشد و عناصر غیر صالح در این موقع محض سوءاستفادة خود اسباب اضطراب و تشویش خیال مردم را فراهم نمایند، اینک دولت برای حفظ انتظام و تأمین آسایش و رفاه عموم اهالی برقراری حکومت نظامی را مقتضی دانسته، به وسیله این اعلان به استحضار عموم میرساند تا مطابق مقررات حکومت نظامی هر اقدامی برای آسایش عامه لازم باشد بیدرنگ به عمل آید.
۸شهریور ۱۳۲۰ نخستوزیر
آگهی حکومت نظامی تهران
به عموم اهالی پایتخت بدین وسیله آگهی داده میشود از این تاریخ مقررات حکومت نظامی در پایتخت برقرار و به عموم افراد پایتخت توصیه میشود و با نهایت شهامت خونسردی را از دست نداده و در حفظ انتظامات با مأمورین فرمانداری نظامی و شهربانی کمک لازم بنمایند. وسایل آسایش عمومی از هر حیث فراهم شده. ضمناً برای استحضار عموم تذکر داده میشود خواربار شهر تأمین و از این حیث به هیچ وجه جای نگرانی نیست. عبور و مرور از ساعت نه شب در شهر به کلی ممنوع است.
پارهای از مواد قانون حکومت نظامی برای استحضار عامه گوشزد میشود:
مادة اول ¬ از وقتی که اعلان حکومت نظامی میشود اموری که راجع به امنیت و آسایش عمومی است با تصویب هئیت وزیران توسط وزارت جنگ اجرا خواهد شد.
مادة دوم ¬ باید محاکم نظامی موقتی تشکیل داده شود که با سرعت و شدت در تقصیرات و اقداماتی که بر ضد امنیت و آسایش عمومی است رسیدگی نمایند.
مادة سوم ¬ تمام حکام محاکم نظامی باید اهل نظام باشند.
مادة چهارم ¬ اشخاصی که عملاً بر ضد دولت مشروطه و امنیت و آسایش عمومی اقدام و خیانت آنها مدلل شده باشد محکوم به قتل خواهند بود.
مادة پنجم ¬ اشخاصی که سوءظن مخالفت با دولت مشروطه و امنیت و انتظام عمومی در حق آنها بشود قوة مجریه حق توقیف آنها را خواهد داشت و پس از توفیق به استنطاق آنان شروع میشود.
]مادة ششم[ ¬ هرگاه در استنطاق سوء ظن به کلی رفع نشود شخص مظنون در توقیف باقی و بعد از اختتام حکومت نظامی به عدلیه تسلیم خواهد شد.
مادة هفتم ¬ مأمورینی که تأمین شهر به عهدة آنان واگذار است در صورت سوءظن حق دخول به منازل و اجرای تحقیقات خواهند داشت. در صورت مخالفت و مقاومت جبراً میتوانند داخل شوند و مخالف و مقاوم قهراً دستگیر و موافق حکم محکمه نظامی قویاً سیاست خواهند شد.
مادة هشتم ¬ روزنامهها و مطبوعات اگر بر ضد اقدامات دولت انتشاراتی به طبع رسانند نمرات روزنامه و اداره روزنامه در صورتی که تحریک به ضدیت دولت شده باشد متصدی آن یا مدیران آنها موافق حکم محکمه نظامی مجازات خواهند شد.
مادة نهم ¬ مجازاتی که در حق مستخدمین دولت و کسانی که متصدی امور دولتی بودهاند مقرر میشود قابل تخفیف نیست.
مادة دهم ¬ اجتماعات و انجمنها در مدت حکومت نظامی باید به کلی موقوف و متروک باشد و اگر اجتماعی منعقد شود به مجرد اخطار اولیة پلیس باید متفرق شوند، در صورت مقاومت جلب به محکمه نظامی و محکوم به مجازات خواهند شد.
مادة یازدهم ¬ حمل اسلحه از هر قبیل جز برای مأمورین دولت که مأمور نظم و امنیت عمومی هستند اکیداً ممنوع است.
هر گاه سلاحی در دست کسی غیر از مأمورین دولت دیده شود اسلحه ضبط دولت و حامل آن موافق حکم محکمه نظامی مجازات میشود.
فرماندار نظامی تهران
سپهبد امیر احمدی
در اثر اقدمات دولت نان و خواربار در تهران فراوان است و با تدابیری که دولت اندیشیده به قدر کافی موجود میباشد. بنابراین جای هیچ گونه نگرانی نیست.[۶]
تیراندازی امروز صبح
امروز هواپیمایی دولت ایران بدون اینکه از سرفرماندهان خود اجازه داشته باشند در هوای تهران بنای پرواز گذاشتند. چون این حرکت بر خلاف امر و دستور رئیسان آنها بود توپخانه ضد هوائی به سمت آنها تیراندازی نمود که مرعوب شده بر زمین بنشینند. صدای تیراندازی که در حدود ساعت ده در تهران شنیده شد از این جهت بود و برای آگاهی عامه از حقیقت امر اعلام میشود.
در همان موقع یکی از هواپیماهای شوروی نیز بالای شهر تهران آمده اوراقی منتشر کرد.
8 شهریور ۱۳۲۰
فوقالعادة روزنامة ایران راجع به قضایای اخیر
به طوری که اطلاع حاصل کردهایم دولت ایران با نمایندگان دولت اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان در حل مسائل مربوط به پیشآمدهای اخیر داخل مذاکره شدهاست و به زودی نتیجة این مذاکرات معلوم خواهد شد.
فعلاً امیدواری تام حاصل شدهاست که عملیات نظامی که تاکنون جریان داشت موقوف گردد و موجبات نگرانی برای آسایش عامه پیش نیاید.
تهران در یکشنبه نهم شهریور ماه ۱۳۲۰
دیشب چون اعلان حکومت نظامی شده بود و گشتیهای سوار و پیاده از صبح دیروز ساعت ده در خیابان دیده میشدند از این جهت دیشب در کمال سکوت گذشت و مردم همان ساعت نه شب به خانههای خود رفته و شهر ساکت و آرام بود. امروز صبح باز نه طیارة روسی بالای افق به تهران پرواز کرده و اعلامیههائی به زبان ارمنی، فرانسه و فارسی ریختهاند که عین همان اعلامیههای صبح جمعه بود و چیز تازه نداشت و تا الآن که نزدیک یک ساعت بعدازظهر است چیز تازه رخ نداده است، فقط منظره ای که در خیابان جلب نظر میکند گشتیهای سوار هستند که یک نیمدسته یا کمتر در حرکت هستند و به طور قطع در این موقع اعلیحضرت همایونی در تهران هستند. دو مرتبه طیارات آمده و کاغذهائی ریختهاند ولی تا حال خبری از آنها نشدهاست.
اعلامیة عصر یکشنبه نهم شهریور بیست خطاب به اهالی ایران
امروز خیلیها دربارة دوستی گفتگو میکنند و حتی گرگهای وحشی مثل آلمان هیتلری هم، پوست دوستان را روی خود میاندازند که آن مملکتهائی را که قربانی خود قرار دادهاند، آسانتر، نیست و نابود کنند ولی دوستی نه با حرفهای خشک و خالی، بلکه با عمل ثابت میشود. ایرانیها به خاطر بیاورید که اتحاد شوروی در سال ۱۹۲۱ با ایران معاهده دوستی بسته بدون هیچ گونه قصد و غرضی اموال و اشیاء گرانبهائی را که متعلق به روسیه تزاری بود به مبلغ صدها میلیون منات طلا به خیر و منفعت ایران واگذار نمود.
بر همه کس آشکار است که راهآهن تبریز، راهآهن فرعی ساقیان ¬ ارومیه، راههای شوسه از پهلوی تا تهران و از قزوین تا همدان، کلیه خطوط تلگراف و تلفون را با تمام اموال، عمارات و اثاثیهاش، بندرها، انبارها و کشتیها، بندر پهلوی با انبار مال کارخانه چراغ برق با تمام عماراتش، وجوهات نقد، اشیاء قیمتی و اموال بانک استقراضی روسیه سابق را که در ایران بود، جزیرههای آشورآده و همچنین زمین و عمارات اداره تبلیغات مذهب عیسوی تزاری که در رضائیه و شهرهای دیگر ایران بودند، اتحاد شوروی به طور مجانی و بلاعوض به ایران واگذار نمود.
دولت شوروی از تمام قرضهائی که دولت تزاری روسیه به ایران داده بود و مبلغ آن قریب هفتاد میلیون منات طلا بود و همچنین در تمام امتیازاتی که از روی معاهدههای بین ایران و روسیه تزاری جاری بودند به کلی صرفنظر کرد. تمام این اقدامات را اتحاد شوروی با میل و اراده خود کرده و کلیة این دارائی و ثروت منبعد هم به دولت ایران و ملت ایران تعلق خواهد داشت.
اتحاد شوروی در سالهای بعد دهها میلیون متر پارچههای قشنگ با دوام و ارزان به ایران وارد کردهاست که مورد پسند خاطر تمام اهالی ایران شدهاست. اتحاد شوروی ایران را از حیث سایر مالهائی که اهمیت حیاتی دارند از قبیل قند، نفت، مصنوعات شیشه و فلز ، از حیث سیمان، چوب و تخته و فولاد نیز تأمین کردهاست. با همراهی و کمک متخصصین شوروی در ایران چندین کارخانه برنج پاککنی عالی و چهار سیلو گندم و انبارهای بزرگ غله ساخته شدهاست.
آیا بعد از همه اینها ممکن است راجع به مناسبات بیغرضانه و صمیمانة اتحاد شوروی نسبت به ایران شک و شبهه داشت! هر کسی که از روی صداقت در این باره فکر کند البته خواهد گفت : نه!
دولت شوروی همیشه مایل استحکام مناسبات دوستی و روابط حسن همجواری با ایران بوده و در راه به دست آوردن موفقیت و کامیابیهای اقتصادی و مدنی به ایران مساعدت و همراهی کردهاست.
اما آلمان فاشیستی در ایران مقاصد دیگری را تعقیب مینماید.
ایرانیها! شما باید بدانید که هیتلر راهزن و کاسهلیسان ایرانی او نقشة تصرف ایران را از طرف فاشیستهای آلمان به منظور حمله به جمهوریهای شوروی آذربایجان، گرجستان و ارمنستان تنظیم کردهاند. ولی گرجیها، آذربایجانیها و ارمنیها هیچ وقت اسیر و غلام هیتلر نبودهاند و نخواهند بود.
آلمان فاشیستی به استقلالیت ایران و آزادی و به زمین و مزارع شما و به دارائی شما سوء قصد میکند. هیتلر خونخوار مخفیانه نقشة محلی ترتیب دادهاست که مواد اولیة شما را تصاحب نموده، زمین و باغهای شما، پشم و پنبه شما، احشام و غله شما را تصرف کرده و خود شما را مانند ملتهای دیگری که از طرف آلمان غارت و چپاول شدهاند گرسنه و برهنه بگذارد. آلمان فاشیستی مایل است ایرانیها را به غلامان خود و وطن عزیز شما ایران را مستعمرة بیحقوق و تیره بخت آلمانی مبدل نماید.
ایرانیها! جاسوسان آلمان فاشیستی را بیرون کنید! اتحاد شوروی و ارتش سرخ با شهامت آن، از هر حیث به شما یاری کرده و به هیتلر امکان نخواهند داد که در ایران مقاصد خائنانه خود را عملی نماید.
ادامة ناآرامیهای تهران
الحال که ساعت هشت و نیم است خبر تازه نیست. فقط چندین مرتبه رادیو راجع به آزادی گندم و آرد و نرخ روغن گفتگو کرده و سخنان جناب نخستوزیر را در مجلس خوانده و مردم را به خونسردی دعوت کرده و تهران را جزء منطقه آزاد معرفی نموده است.
نکته که دیروز عصر و امروز صبح قابل ذکر بود اینکه جمیع سربازان را برهنه، بعضیها با بلوز و پای برهنه، برخی سرباز و سردوشی کنده و شلوار پاره و بلوز بیآستین و انواع و اقسام قیافهها در خیابانها آزاد کرده بودند و علت آزاد کردن آنها معلوم نشد. خیلی وضعیت اسفآوری بود. بالاخره در حدود ساعت ده صبح امر شد دو مرتبه آنها را بگیرند و الحال کمتر اثری از آنان دیده میشود. دو مرتبه بعضی از افسران را که مرخص کرده بودند احضار کردهاند. هئیت دولت مشغول گفتگو است و نتیجة درستی تا حال گرفته نشدهاست و جداً منتشر شدهاست که فرودگاه دوشان تپه و قلعهمرغی سخت بمبارد شده است و مسلم در حوالی سیلوها بمبی به زمین افتاده و در نزدیک کورهها هم بمبهائی بر زمین انداختهاند.
مذاکرات مجلس شورای ملی[۷]
بیانات آقای نخستوزیر در اطراف حوادث اخیر و تصویب قوانین دادگستری
یکصد و یازدهمین جلسة مجلس شورای ملی پیش از ظهر امروز به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردیده، خلاصه گفتگوی جلسة پیش خوانده و تصویب شد.
آقای نخستوزیر و آقای وزیر دادگستری در جلسه حضور یافتند.
بیانات آقای نخستوزیر:
آقای فروغی: عرایض بنده امروز مختصر است و هنوز موقع این نرسیده است که خاطر محترم نمایندگان را از جزئیات و تفاصیل قضایای اخیره مستحضر کنم. همین قدر عرض میکنم مذاکرات و اقدامات ما در موضوع قضایای اخیر از دیروز به یک مرحله جدیتر و روشنتری رسیده است. حالا مشغول هستیم، هم مطالعه میکنیم و هم مذاکره و در ظرف فردا و پس فردا امیدواریم به نتیجه قطعی برسیم و خاطر آقایان مستحضر بشود.
چیزی را که بنده بیشتر میخواستم خاطر نشان کنم این تأسفی است که برای ما حاصل شده است از وضع روحیه مردم که بنده چیزهای عجیب و غریبی میشنوم از اراجیف و جعلیات و میبینم وحشت خاطر زیادی برای اهالی تهران است و حتی میشنوم جماعتی از تهران بیرون میروند و خارج میشوند و من علت این را نمیدانم که چه میدانم به واسطه القاعات صوری و به واسطه خبرهائی است که معترضین منتشر میکنند ولیکن میخواهم عرض کنم چرا مردم این قدر متوحش هستند. برای مرکز و برای افراد خطری در بین نیست.
این قضایائی که واقع شده است در نتیجه همان اموری است که مستحضرید و میدانید چرا واقع میشود ولیکن بنده میخواهم اطمینان بدهم به آقایان و همه اهل تهران که این طور دستپاچه و پریشانخاطر نباشند که هیچ قسم مخاطره برای تهران و برای مرکز و برای دولت نیست. اگر چیزی میشنوید باور نکنید و هراس میان مردم نیندازید که این خودش دست و پای ما را میبندد که ما کار نمیتوانیم بکنیم. اگر بنا باشد ما همه متوجه این باشیم که جلوی هراس مردم را بگیریم نمیتوانیم کار بکنیم. نان فراوان است، گندم فراوان است، همه چیز هست اما اگر نباشد هر کس به جای اینکه یک دانه نان محتاج است ده تا نان بخرد البته تنگی پیش میآید. (نمایندگان صحیح است).
در اینکه ما در یک موقع مشکلی گرفتار شدهایم حرفی نیست. ما که این را پنهان نکردهایم. آقایان میدانند یک قضیه مشکلی برای دولت پیش آمدهاست. روزگار همین است که گاهی قضایای مشکلی برای دولت پیش میآید. وقتی که مشکل پیش آمد باید بنشینند و حل کنند و البته برای اینکه حل شود مردم هم باید کمک کنند نه اینکه مشکلاتی هم در داخله برای خودمان درست کنیم.(صحیح است). البته مردم آسوده باشند و خاطرشان پریشان نباشد. کجا فرار میکنند؟ چرا فرار میکنند؟ بنده اطمینان میدهم که شهر تهران کاملاً در امان است، هیچ خطری نیست. البته آقایان هم باید میان مردم این مسئله را منتشر کند و به این اراجیف و جعلیات غریب و عجیبی که شنیده میشود توجه نکنند و بدانند که یا از نادانی یا از سوءنیت است.
بنده میدانم چه عقلهائی این حرفها را درست میکند. البته این اراجیف را نباید گوش داد و مردم سر جای خودشان بنشینند و آرام باشند و ما هم بنشینیم و عمل را تمام کنیم و فردا و پس فردا که به نتیجة قطعی رسید، آقایان را از جریان امر آگاه سازیم. (نمایندگان صحیح است)
مادة یگانه نیز در این جلسه اصلاح شد.
ختم جلسه ¬ نزدیک ظهر مجلس پایان یافت و جلسة آینده به روز یکشنبه شانزدهم شهریور موکول گردید.
آگهی[۸]
(۱)
از این تاریخ برای رفاه اهالی و حصول گشایش در خواربار تهران به عموم ساکنین شهر از خانهدار یا نانوا آزادی داده میشود که بدون هیچ گونه تشریفات و پرداخت مابهالتفاوت گندم و آرد مصرف شخصی یا دکان خود را از خارج وارد نموده و مصرف نمایند. بدیهی است دکانهای نانوائی نسبت به آنچه از خارج میآید مقید به رعایت نرخ رسمی خواهند بود. دکانهای خشکهپزی و نان شیرمالپزی در مقام استفاده از آزادی که داده شده میتوانند آرد مصرف دکان خود را وارد و به بهائی که خریدار طالب است آزادانه به فروش رسانند. شماره ۱۲۷۷۴شهرداری تهران
(۲)
در پی آگهی شماره 10684 مورخ 11/5/20 به اطلاع عموم میرساند: بهای روغن از این تاریخ تا اطلاع ثانوی آزاد و بازرگانان میتوانند به بهای تمام شده با سود عادله به مصرف فروش برسانند.
شمارة 12790 شهرداری تهران
آگهی فرمانداری نظامی تهران و برخی توضیحات[۹]
محل شیر وخورشید
فرمانداری نظامی تهران ¬ آگهی فرمانداری نظامی تهران
به طوری که مشاهده میشود اغلب مغازهها بسته و مردم از حیث تهیه احتیاجات در زحمت هستند. فرمانداری نظامی تهران بدین وسیله متذکر میگردد که عموم کسبه و مغازهداران بایستی به فوریت دکاکین را باز و با گذاشتن کالای خود در دسترس مشتریان مشغول کار خود باشند. هرگاه از روز دوازده شهریور مغازهها بدون جهت اقناع کننده بسته باشند صاحب مغازه مورد تعقیب واقع خواهد گردید.
فرمانداری نظامی تهران ¬ سپهبد احمدی
بیانات جناب آقای نخستوزیر در شماره دیروز از نظر خوانندگان گذشت و با اقداماتی که نتیجه آن محسوس و موجب رفاه و آسایش عامه گردید دیگر به هیچ وجه جای نگرانی و پریشانی خاطر برای احدی باقی نیست در دکانهای خبازی نان به حد کافی موجود است.
اتوبوسها کما فی سابق به کار افتاده وسایط نقلیه فراوان و در گردشاند و بنزین و نفت و روغن مثل روزهای عادی به فروش میرسد.
وضعیت خواربار رضایتبخش و در دسترس عامه اهالی است با این وصف قسمتی از مغازهها بدون جهت بسته و اسباب اضطراب و نگرانی مردم را ایجاد مینمایند. بدیهی است مغازههائی که بستهاند چنانچه در آگهی نظامی بالا تذکر داده شده است اگر تا دوازده شهریور باز نکنند شدیداً تعقیب و کیفر خواهند شد.
چون دولت کاملاً مراقب جریان اوضاع است و به هیچ وجه خطری متوجه نیست، سود صاحبان مغازهها در این است که بیدرنگ مغازهها را باز نمایند و به کار و کسب خود مشغول شوند.
چاپخانة تجدّد ایران
لندن، نهم شهریور ماه[۱۰]
خبرگزاری انگلیس خبر میدهد از جمله مطالبی که ایدن، وزیر امور خارجه امروز بعدازظهر ضمن سخنرانی خود در کاونتری مورد بحث قرار داده مسئله مناسبات بین انگلیس و ایران و عللی بود که منتهی به اوضاع کنونی بین دو کشور گردید. ایدن مخصوصاً چنین گفت: مسئلهای که در نتیجه فعالیت آلمانیها در ایران به وجود آمد تازگی ندارد. در ماه ژانویه گذشته من دولت ایران را از خطر حضور عدة بیشمار اتباع آلمانی در ایران آگاه ساختم.
همه میدانند که آلمانیها در کشورهای بیگانه سازمانهای خاصی دارند و افراد خود را برای اقدام به فعالیتهای مختلف ستون پنجم آماده میکنند.
جنگ کنونی در نروژ و هلند و فرانسه و عدة بیشماری از کشورهای دیگر نشان داد که این اعمال تا چهاندازه ممکن است خطرناک باشند. دولت ایران در پاسخ به اقدامات ما اظهار داشت که در ذکر شمارة آلمانیها و خطر آنها راه افراط پیش گرفتهایم.
اما شمارة آلمانیها مقیم ایران اعم از اینکه چند صد یا چند هزار تن باشد، هر کسی که با اصول نازیها آشنائی داشته باشد راجع به مقصود حقیقی حضور آلمانیها در ایران هیچ شکی به خود راه نخواهد داد. هیچ کس نمیتواند این نکته را انکار کند که در میان این آلمانیها عدة کثیری جوان قابل خدمت نظام وجود دارد که چه از لحاظ جسمانی و چه از جهات عقلانی آمادهاند که در مورد مقتضی، داخل در نیروی آلمان گردند و اینک دولت آلمان آنان را تشویق به ماندن در ایران میکند. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که این جوانان فقط برای تندرستی خود در ایران ماندهاند. ما نمیتوانیم فراموش کنیم که همین امسال بیشتر فعالیت آلمانیها قبل از شورش رشیدعالی از ناحیه آلمانیها مقیم ایران سرچشمه گرفت.
پس از شکست رشیدعالی عدة کثیری از هواخواهانش راه ایران را پیش گرفتند و تا این اواخر در آن کشور به سر میبردند و با محافل دیپلماسی نازی در تهران ارتباط نزدیک داشتند. دولت انگلیس آنچه را که از حقایق اوضاع میدانست به اطلاع دولت ایران رسانید و درخواست نمود که به این حقایق چنانکه باید توجه شود. لکن دولت ایران جز عذر و امتیازات مختصر پاسخ دیگری به دولت انگلیس نداد و بنابراین ما یک چاره بیش نداشتیم و این راه عبارت از آن بود که مار را قبل از اینکه بتواند زیانی برساند به هلاکت رسانیم و همین کار را کردیم.
من یقین دارم که دولت و ملت ایران در دل خویش علت اقدام ما را به خوبی دریافتهاند. ایرانیان در مقابل اقدامات ما مقاومت مختصری ابراز داشتند و اینک این مقاومت ناچیز هم موقوف شده است زیرا آخرین اخباری که به من قبل از خروج از وزارت امور خارجه رسید مشعر بر آن بود که در همه جا اهالی به طور دوستانه از نیروی ما پذیرائی میکنند. دولت ما راجع به ایران با دولت شوروی سازش کامل حاصل کردهاند و دولت ایران به زودی از پیشنهادهای ما آگاه خواهد شد. این پیشنهادها چندان شدید نخواهد بود و فقط جنبة موقتی خواهد داشت. با وجود این لازم است ما بار دیگر روش خویش را کاملاً تشریح و تأیید کنیم. ما هیچ ادعای ارضی نسبت به ایران نداریم. چه ما و چه شوروی متفق ما به هیچ روی عزم ندارد قسمتی از اراضی را که اکنون از طرف نیروی ما اشغال شده است به اراضی خود ملحق نماید. ما حتی به یک وجب از خاک ایران چشم طمع ندوختهایم. چه دولت انگلیس و چه دولت اتحاد جماهیر شوروی مکرر به دولت ایران اطمینان دادهاند که تصمیم راسخ دارند استقلال سیاسی و تمامیت اراضی ایران را محترم بشمرند. ما این قول را به متفقین خود و ترکیه و کشورهای همسایه نیز تکرار کردهایم. این قول همچنان به اعتبار خود باقی است. ما به محض اینکه اوضاع جنگ اجازه داد نیروی خود را از خاک ایران خارج خواهیم کرد و نه ما و نه دولت شوروی به هیچ روی عزم نداریم قسمتی از ایران را تصرف کنیم.
در حقیقت من امیدوارم که پس از هفتههای پرآشوب اخیر بین متفقین و ایران دوستی و مودّت بیشتری برقرار گردد. ما آرزویی بهتر از این نداریم. ما نیک میدانیم که ایران چه سهم بزرگی در فرهنگ جهان دارد و یک ایران مستقل برای تثبیت اوضاع خاورمیانه ضرورت کامل دارد. مقصودی که ما در ایران تجسس میکنیم همکاری دوستانه با ایران است و نه آنکه به عنوان دشمن، این کشور را اشغال کنیم و بدین طریق بین سیاست ما و سیاست آلمان از زمین تا آسمان فرق است. ایران امروز دچار کمیابی خوار و بار است. آلمانیها در هر زمینی که مستقر گردند آنجا چپاول و خراب میکنند. اکنون نیروی ما وارد ایران شدهاند و پسِ آنها خواربار بیکران وارد خواهد شد و این خواربار اختصاص به نیروی ما ندارد بلکه ملت ایران نیز از آن بهرهمند خواهد شد. ما برای کمک به ایران از هیچ اقدامی فروگذار نخواهیم کرد. امیدواریم که در آینده بتوانیم بهتر با هم کار کنیم.
چهارشنبه ۱۲ شهریور اطلاعات ۴۶۴۳کسالت آقای نخستوزیر[۱۱]
آقای فروغی نخستوزیر شب دوشنبه کسالت مزاج پیدا کرده و دیروز که سهشنبه بود برای استعلاج در منزل مانده و در بستر خوابیده بودند. از دیشب حالشان رو به بهبود گذاشته و امید است که در ظرف دو سه روز به کلی رفع کسالتشان بشود.
پاسخ دولت ایران
به یادداشت دو دولت اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان[۱۲]
مردم با کمال بیصبری انتظار دارند که هرچه زودتر از نتایج گفتگوی دولت انگلیس و دولت شوروی با دولت ایران آگاه گردند.
در این چند روزه در جلسههای متمادی و پیوسته هئیت وزیران یادداشت دولتهای شوروی و انگلستان مورد بررسی قرار گرفته بود. دوشنبه شب پاسخ دولت ایران تسلیم نمایندگان دولت انگلیس و شوروی گردید.
گذشته از این در این چند روزه پیوسته مذاکرات شفاهی نیز در وزارت امورخارجه بین نمایندگان آن دو دولت و نمایندگان دولت ایران جریان داشته است و از قرار معلوم نتیجه این مذاکرات و تبادل یادداشتها به مرحله روشنی رسیده است و به زودی عموم اهالی از نتیجة آن آگاه خواهند شد.
آگهی فرمانداری نظامی
به منظور رفاه عامه در ساعات شب که عبور و مرور در شهر ممنوع است مراتب زیر آگهی داده میشود.
۱. کسانی که محتاج به پزشک و یا ماما و یا دارو باشند در صورتی که دارای تلفن بوده باید به فوریت به کلانتری مربوطه تلفون نموده تا منظور آنها انجام شود.
۲. در مورد کسانی که دارای تلفون نیستند باید به اولین پاس خیابان مراجعه نموده. پاسبانها موظف هستند فوراً کلانتری را مستحضر تا اقدام فوری به عمل آید.
۳. چون به واسطة مقررات فرمانداری نظامی تهران عبور و مرور در شهر ممنوع است، در هر کلانتری همه شب یک دستگاه اتومبیل به طور کشیک آماده و حاضر است تا رفع احتیاجات مردم از حیث دارو و پزشک فوراً انجام شود.
فرمانداری نظامی تهران
رفع اشتباه
چندی پیش عدهای از خبرنگاران جراید خبرگزاریهای خارجی درخواست کرده بودند به آنها اجازه داده شود که به تهران بیایند و از طرف مقامات مربوط این اجازه داده شد. اخیراً چند تن از آنان به پایتخت وارد شده و به کار خود اشتغال ورزیدهاند. چون بعضی از آنها با لباس ویژه خود که شبیه به فرم نظامی است در خیابانها دیده شدهاند، گروهی آنان را افسر پنداشتهاند. این است که مراتب برای آگاهی مردم نوشته میشود تا آنان را افسر تصور نکنند.
بلاتکلیفی مردم
چند روزی است مردم بلاتکلیف هستند و اوضاع آنان روشن نیست. رادیو و روزنامهها مرتباً برای نتیجة پیشنهادات دولتین وعده میدهند که در آینده نزدیکی معلوم خواهد شد. دیشب باز رادیو تهران وعدة امروز را داده است و اظهار میکرد که امروز که سهشنبه هیژدهم شهریور است تکلیف روشن خواهد شد و جلسة علنی مجلس تشکیل شده و آمدن مردم هم آزاد است. چون اوضاع روشن نیست ادارات هم کمی دست از کار و فعالیت خود برداشتهاند اگرچه سابقاً هم فعالیتی نشان نمیدادند. دیروز که روز دوشنبه هفدهم شهریور بود مصادف با پانزده شعبان و تولد حضرت حجت و تعطیل رسمی و سلام عمومی بود ولی اعلیحضرت سلام ننشست و صبح هم به دکانداران امر شد که بیرق را برداشته و عید نگیرند. در سینماها سلام شاهنشاهی را نمیزنند. مدارس هم سرود شاهنشاهی نمیخوانند. روحیه مردم درست انتظار آمیخته با اضطرار است. بازارها ساکت و تجار یکی پس از دیگری ورشکسته میشوند. وضعیت مرکز ساکت و راکد است. نان هست ولی قابل خوردن نیست. قند، کبریت احمر شده است. سایر خواربارها قیمتهای عجیبی پیدا کرده، تخم مرغ را دیروز دانهای دوازده شاهی میفروختند. بیشتر مردم مخالف با اوضاع و حکومت کنونی هستند.
علاقبند ¬ برغان
پنجشنبه سیزدهم شهریور هزار و سیصد و بیست: را در راه علاقبند ¬ برغان گذراندیم. امروز صبح به اتّفاق آقای قربانی و آقای گله با دوچرخه ساعت پنج و نیم از جادة مخصوص به راه افتاده و در چیتگر صبحانه صرف کرده و بعد از صرف چای در کلاک خود را به کرج رساندیم. تازه اتوبوسهای این راه به راه افتادهبودند. در کرج بعد از تهیه ناهار به راه افتاده و به قهوهخانة آبادی حصارک رسیدیم. در آنجا کبابی درست کرده و صرف شد. بعد از کمی استراحت ساعت سه بعدازظهر حرکت کرده و به کردان آمدیم. در قهوهخانة آقا چای صرف نموده و حرکت کردیم. بالاخره نزدیک غروب خود را به علاقبند رساندیم. شام را در خدمت آقای شهیدی صرف نمودیم و ایشان هم پذیرای شایانی نمودند. بعد از سخنان زیاد راجع به اوضاع، ساعت یک و نیم بعد از نصف شب استراحت کردیم. شب خوشی گذشت.
جمعه چهاردهم شهریور بیست: امروز صبح بعد از صرف صبحانه مفصلی از علاقبند به سربند آمده و از آنجا دومرتبه به کنار چشمه برگشتیم، اخوی آقای شهیدی تشریف آورند. باز گفتگوهای زیادی شد. از آنجا به خانه آمده و ناهار صرف شد. بعد از کمی استراحت، ساعت سه به راه افتادیم و نه و بیست دقیقه وارد تهران شدیم. چون وقت گذشته بود سر چهارراه پهلوی یک نفر نظامی مانع رفتن ما شد. پیاده شدیم و منتظر بودیم تا پست دیگری آمده و ما را به کلانتری ببرد. در همین وقت موتور سیکلتی رسید. در پیش کلانتری ناحیه سه پیاده شد و در حالی که از ما توضیح میخواست اتومبیل دیگری رسیده و تیمسار سپهبد امیر احمدی از آن پیاده شدند و از ما توضیح خواستند که تا این موقع کجا بودید. بالاخره دستور جلب ما صادر شد و با دو نفر سرباز ما را به کلانتری رساندند. خلقی در آنجا جمع بودند. میرآب و حمال و دکاندار و رئیس پانسیون و در حدود چهل نفر دیگر در حیاط کلانتری بودند. بالاخره نیمکتی برای ما آورده و دستور دادند که ما بنشینیم. رئیس کلانتری چون با گله آشنائی داشت تا ساعت دوازده با یکدیگر راجع به اوضاع کنونی گفتگوها شد. بالاخره او رفت و خوابید و ما را گرفتار افسر نگهبان نمود. او هم یک ساعتی گله را زیر حرف کشید و از اوضاع صفحات جنوب مدتی سخن گفته شد. بالاخره او هم خوابید و ما را گرفتار گروهبان نگهبان کردند. یک ربع ساعتی گذشت شخص بلند قد با قیافه که بیشباهت به اشخاص جانی نبود با دو نفر سرباز وارد شد. گروهبان نگهبان او را دزد تشخیص داده و امر کرد تا به زندان برند. صدای آفرین آفرین این شخص بلند شده و بالاخره به زندان رفت.
در این موقع سر و صدای عجیبی در زندان پیدا شد و سخنان عجیبی این مرد شروع به گفتن کرد. من جمله میگفت فردا صبح از اعلی و ادنی را روی دایره خواهم ریخت و شما را به گاوماهی خواهیم کشید و امثال این جملات که بی اندازه وحشتآور بود و از سوابق این مرد خبر میداد. بالاخره درخواست کرد او را از زندان بیرون آوردند. سیگاری خواست، گرفت و کشید و بیسر و صدا شد. در همین وقت یک نفر پاسبان به اتّفاق ما آمده و ما را به خانه رساند. بالاخره با گرسنگی و کوفتگی زیادی ساعت دو و بیست دقیقه بعد از نصف شب به خانه رسیدیم. شام صرف شد و خوابیدیم. آقای قربانی هم ما را سرافراز کرده بودند و شب خوشی گذشت. از جمله الفاظ «شنیدنی چوب دیوث نرم کن» بود. این هم یک شب که خیلی از مشکلات برای ما حل شد.
مذاکرات مجلس شورای ملی[۱۳]
جریان شروع جلسة فوقالعاده، گزارش آقای وزیر خارجه به مجلس و خواندن متن یادداشتها و پاسخهائی که بین دولت ایران و دولتین انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی مبادله شده است. نطق آقای دکتر طاهری جواب آقای وزیر خارجه نطق آقای نخستوزیر و تقاضای رای اعتماد.
تشکیل جلسه: ساعت ده و نیم صبح مجلس به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید و صورت جلسه پیش خوانده و تصویب شد. آقای فروغی نخستوزیر با وجود کسالتی که دارند به اتّفاق آقایان وزیران در جلسه حضور یافتند. در این موقع آقای نخستوزیر اظهار نمودند که به واسطه ضعف و کسالت نمیتوانند گزارش اقدامات دولت را به عرض مجلس شورای ملی برسانند و آقای وزیر امورخارجه گزارش را به اطلاع آقایان نمایندگان خواهند رساند.
گزارش وزیر امورخارجه به مجلس شورای ملی: آقای سهیلی وزیر خارجه: سخن بر سر قضایا و پیش آمدهای اخیر است که نظر به اهمیت آنها لازم است خاطر نمایندگان محترم و عموم ملت از آن آگاه باشد.
آنچه تا روز پنجشنبه ششم این ماه واقع شده به استحضار آقایان رسیده است و به خاطر دارند که روز پنجشنبه هئیت دولتی که همان روز به مجلس شورای ملی معرفی شد، در ضمن برنامة خود اطلاع داد که دولت ایران نظر به نیت صلحخواهانه و مصلحت کشور تصمیم گرفته است که در مقابل قوای دولتین شوروی و انگلیس به قوای خود امر دهد که از مقاومت خودداری نمایند.
نمایندگان محترم هم در ضمن رای اعتماد به دولت این تصمیم را تصویب فرمودند. بنابراین همان روز شرح ذیل به سفارت کبرای شوروی و سفارت انگلیس نوشته شد.
نامه به سفیر کبیر اتحاد جماهیر شوروی و وزیر مختار انگلیس ششم شهریور ۱۳۲۰:
چنانکه خاطر آن جناب مستحضر است، دولت شاهنشاهی ایران با رعایت سیاست بیطرفی پیوسته کوشش داشته است مناسبات دوستانة خود را با تمام دول، به ویژه با دولتهای همسایه خود محفوظ بدارد. در این موقع هم که نیروی جنگی دولت اتحاد جماهیر شوروی وارد خاک ایران گردیدهاند دولت ایران برای ابراز کمال حسن نیت و حفظ مناسبات همجواری، مبادرت به جنگ ننموده است. با این حال قوای آن دولت اقدام به عملیات جنگی و بمباران شهرها نموده و نیروی پادگان ایران در شهرستانها هم طبعاً در مقابل حمله ای به آنها شده است ناگزیر از خود دفاع و مقاومت نمودهاند. اینک به استحضار خاطر عالی میرساند که دولت شاهنشاهی بر اثبات نیت صلحخواهانه خود دستور داد نیروی دولتی به کلی ترک مقاومت نموده از هرگونه اقدامی خودداری نمایند.
انتظار دارد قوای آن دولت هم حرکت خود را متوقف ساخته، عملیات جنگی را متروک دارند. این تصمیم دولت به اطلاع نمایندگان دول دیگر هم میرسد.
در روز هشتم شهریور ماه، نمایندگان دولتین به ملاقات جناب آقای نخستوزیر و اینجانب آمده، یادداشتهائی تسلیم نمودند که متن آنها عیناً خوانده میشود.
یادداشت سفارت انگلیس مورخ هشتم شهریور ۱۳۲۰
۱. آقای وزیر، محترماً به طوری که قبلاً هم تذکر داده شده خاطر جنابعالی را مستحضر میسازیم که دولتین اعلیحضرت پادشاه انگلستان و شوروی هیچ نقشهای بر علیه استقلال یا تمامیت ارضی ایران ندارد و علت اینکه مجبور شدهاند اقدمات نظامی به عمل آورند این بوده است که دولت ایران توجهی به پیشنهادات دوستانة آنها ننموده است. لیکن این گونه اقدامات بر علیه خود ایران اتخاذ نگردیده بلکه فقط بر علیه تهدید اقدمات ممکنه آلمانیهائی بوده که در نقاط مهم تمام کشور ایران قرار گرفته بودهاند. چنانچه دولت ایران فعلاً حاضر به تشریک مساعی باشند، علت ندارد که عملیات خصمانه ادامه پیدا نماید.
۲. دولتین اعلیحضرت پادشاه انگلستان و شوروی خواستار بعضی ضمانتهائی میباشند که فعلاً دولت ایران در حقیقت مایل به انجام تقاضاهای عادلانه آنها هستند. تقاضای مزبور به قرار ذیل است.
الف) دولت ایران باید امر صادر نمایند که قشون ایران بدون مقاومت بیشتری از شمال و شرق، خطی که از خانقین کرمانشاه ¬ خرم آباد ¬ مسجد سلیمان ¬ هفت گرد ¬ گچساران و از آنجا به بندر دیلم که در خلیج فارس واقع شده است عقبنشینی نمایند.
در شمال قشون ایران باید از نقاط اشنو ¬ حیدر آباد ¬ میاندوآب ¬ زنجان ¬ قزوین ¬ خرمآباد ¬ بابل ¬ زیرآب - سمنان ¬ شاهرود¬ علیآباد عقبنشینی کنند. نقاط نامبرده بالا موقتاً به وسیله قشون انگلیس و شوروی اشغال خواهد شد.
ب) دولت ایران بایستی در ظرف یک هفته کلیه اتباع آلمان به استثنای اعضاء حقیقی سفارت آلمان و چند نفر اشخاص فنی که در بنگاههای مخابرات و نظامی نباشند از ایران خارج نموده و صورت اسامی آلمانیهای مزبور را برای موافقت به نمایندگان سیاسی انگلیس و شوروی در تهران تسلیم نمایند.
ج) دولت ایران بایستی تعهد نماید اتباع آلمانی دیگری به خاک ایران وارد نشوند.
د) دولت ایران بایستی تعهد نمایند که مانعی که در راه حمل و نقل لوازمی که شامل ادوات جنگی نیز خواهد شد و از وسط خاک ایران بین نیروهای شوروی و انگلیس به عمل خواهد آمد قرار نداده بلکه تعهد نمایند وسایل تسهیل حمل و نقل این قبیل لوازم را که به وسیله راه یا خطآهن یا از طریق هوا حمل میشوند فراهم سازند.
۳. در مقابل دولتین انگلیس و شوروی موافقت مینمایند که:
الف) حقوق مربوط به نفت و غیره ایران را کمافیالسابق بپردازند.
ب) وسایل تسهیل لوازم مورد احتیاجات اقتصادی ایران فراهم سازند.
ج) پیشروی زیادتر نیروهای خود را متوقف ساخته و به محض اینکه وضعیت نظامی اجازه دهد قشون خود را از خاک ایران خارج نماید.
۴. علاوه بر این دولت ایران تعهد مینماید که بیطرفی خود را ادامه داده، هیچ گونه عملی که بر خلاف منافع دولتین انگلیس و شوروی باشد در این مبارزه که بر اثر مبارزة آلمان بر آنها تحمیل کرده است ننمایند. موقع را مغتنم شمرده احترامات فائقه خود را تقدیم مینماید.
امضا وزیر مختار انگلیس
یادداشت سفارت کبرای شوروی مورخ هشتم شهریور ۱۳۲۰
دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت بریتانیای کبیر چنانکه در نامه مورخ بیست و پنج اوت سال جاری خود اشعار داشتهاند، هیچ گونه مقاصدی که مخالف استقلال ایران و یا تمامیت ارضی آن باشد ندارند. آنها مجبور شدهاند به عملیات نظامی در خاک ایران مبادرت ورزند چون که دولت ایران به پیشنهادات دوستانه آنها عطف توجه ننموده. با این حال این اقدامات به هیچ وجه متوجه خود ایران نیست. این اقدامات فقط متوجه تهدیداتی است که به امنیت دولت اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان و خود ایران به وسیله عملیات آلمانهائی که مقامات برجسته در تمام ایران اشغال نمودهاند وارد گردیده. چنانکه در حال دولت ایران حاضر به همکاری باشد هیچ سببی برای اینکه عملیات جنگی ادامه داشته باشد وجود نخواهد داشت ولی دولت شوروی و دولت بریتانیای کبیر در نظر دارند که از دولت ایران تضمینات معینه راجع به اینکه دولت ایران اکنون حقیقتاً مایل است منافع حقة آنها را تأمین نماید بگیرد.
تضمینات از این از این قرار است:
الف) دولت ایران باید قوای خود را در جنوب، خطی که از مغرب به مشرق از نقاط زیر میگذرد عقب ببرد. قصبة اشنو در جنوب غربی دریاچه رضائیه ¬ حیدرآباد در میاندوآب را (در جنوب دریاچه رضائیه) و زنجان و قزوین و خرمآباد و ساحل جنوب دریای خزر و بابل و زیرآب و سمنان و شاهرود و در شرق علیآباد.
نواحی واقع در شمال این خط باید موقتاً در تصرف نیروی شوروی باشد. دولت ایران باید به نیروی خود امر بدهد که در شمال و مشرق خطی که از نقاط زیر میگذرد عقب بنشیند.
خانقین ¬ کرمانشاه ¬ خرمآباد ¬ مسجد سلیمان ¬ هفتگل ¬ گچساران ¬ رامهرمز ¬ بندر دیلم ¬ نواحی واقع در جنوب و مغرب این خط را موقتاً قشون انگلیس اشغال مینمایند.
ب) دولت ایران باید در ظرف یک هفته تمام کلنی آلمانی را به استثنای هیئت سفارت آلمان و چند نفر از تکنسینهای متخصص که مشاغل آنها مربوط به وسایل ارتباطی و یا موسساتی که جنبه نظامی دارند نباشند خارج نمایند.
سیاهة آلمانیهائی که در ایران خواهند ماند (و از آن جمله خواهند بود کارمندان سفارت آلمان) باید با موافقت سفارت شوروی و سفارت انگلیس در تهران تنظیم شود.
ج) دولت ایران باید تعهد نماید که آلمانیها را به خاک ایران راه ندهد.
د) دولت ایران باید تعهد نماید هیچ گونه موانعی برای حمل و نقل کالاهائی که (از جمله مواد جنگی) به مقصد اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر حمل میشود ایجاد ننماید و همچنین حمل کالاها و موادی را که در راههای شوسه و راهآهنهای ایران و یا در خطوط هوائی حمل میشوند تسهیل نمایند.
ﻫ) بنگاههای دولت اتحاد جماهیر شوروی برای توسعه کار نفت در کویر خوریان مطابق قرارداد ایران و شوروی و همچنین برای توسعه امور شیلات در سواحل جنوبی دریای خزر مطابق قرارداد ایران و شوروی راجع به شیلات بذل مساعدت نماید.
و) دولت ایران باید تعهد نماید که بیطرفی را حفظ نموده و بر ضرر و نافع شوروی و انگلستان در مخاصمه که نتیجه تجاوزات آلمان میباشد به هیچ عنوان اقدامی ننماید.
دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت انگلستان از طرف خود در مطالب زیر موافقت مینمایند:
۱. به دولت ایران در انجام امور اقتصادی آن کمک و مساعدت نمایند.
۲. حرکت نیروی شوروی و انگلستان را در آینده متوقف سازند و به محض اینکه وضعیت جنگی اجازه بدهد نیروی خود را از خاک ایران خارج نمایند.
دولت شوروی همچنین موافقت دارد:
ز) پرداخت حقالامتیاز شیلات سواحل جنوبی بحر خزر را بر وفق قرارداد ایران و شوروی مورخ اول اکتبر ۱۹۲۷ ادامه دهد.
دولت بریتانیای کبیر موافقت دارد:
ح) پرداخت حقوقی را که از بابت اجاره بهای نقاط نفتخیز و غیره به طوری که تاکنون معمول بوده ادامه دهد.
پاسخ هیئت دولت به یادداشتها
هئیت دولت بعد از مطالبات و مشاوره، نظر به اوضاع و موقعیت و مخاطره که به کشور روی نموده بود در دهم شهریور ماه در جواب خواست بعضی تغییرات و اصلاحات دولتین در تقاضاهای خود بدهند که اینک متن جوابهائی که به نمایندگان دولتین داده شده خوانده میشود.
آقای وزیر مختار محترماً در پاسخ نامه مورخ هشت شهریور ۱۳۲۰ (۳۰اوت ۱۹۴۱) آن جناب اشعار میدارد اینکه مرقوم شده است دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان و دولت اتحاد جماهیر شوروی هیچ قصدی بر علیه استقلال و تمامیت خاک ایران ندارند و عملیاتی که اخیراً واقع شده بر ضد ایران نیست و در صورتی که دولت ایران حاضر برای همکاری باشد عملیات خصمانه ادامه نخواهد یافت. دولت ایران از این اظهار رسمی اتخاد سند مینماید و با اعتماد کامل انتظار دارد از اقدمات آن دو دولت چنانکه صریحاً وعده دادهاند هیچ نوع لطمه به استقلال کامل و تمامیت خاک ایران وارد نخواهد آمد و اینکه اظهار کردهاند که دولت ایران تضمین کند که منافع حقة آنها را رعایت خواهدکرد دولت شاهنشاهی ایران کاملاً اطمینان میدهد که نه در گذشته و نه در آینده هیچ قصد نداشته و ندارد که منافع حقه آن دو دولت در ایران مختل شود یا اقدامی بر خلاف دوستی و مناسبات همجواری که در بین بوده و هست به عمل آید.
اما در باب تقاضاهائی که که در نامه مزبور از دولت ایران نمودهاند:
1. اینکه تقاضا کردهاند دولت ایران به قوای خود امر دهد که به طرف شمال و مشرق خطی که از نقاط خانقین و کرمانشاه، خرمآباد و مسجد سلیمان و هفتگل و گچساران و رامهرمز و بندر دیلم میگذرد عقب بکشد و قوای دولت انگلستان در نواحی جنوبی و غربی این خط اقامت کند و نیز دولت ایران قوای خود را به طرف جنوب خطی که از مغرب به مشرق از قصبة اشنو در جنوب غربی رضائیه و حیدرآباد و میاندوآب در جنوب دریاچه رضائیه و زنجان و قزوین و خرمآباد در جنوب دریای خزر و بابل و زیرآب و سمنان و شاهرود و علیآباد در مشرق میگذرد و عقب بکشد و قوای شوروی موقتاً در نواحی واقع در شمال این خط اقامت کند، اظهار میشود که دولت ایران اصولاً این پیشنهاد را برای مدتی که جنگ کنونی ایجاب میکند میپذیرد و ضمناً چون یقین دارد که خود دولتین هم قصد ندارند نواحی که در آنجا قوای خود را موقتاً اقامت میدهند وسیع باشد و نیز نظر به ملاحظاتی که شفاهاً گفته شد تقاضا میکند در قسمت خبری حدود ناحیه منظور نظر طوری معین شود که شهرهای خرمآباد و دزفول در آن ناحیه واقع نشود و در قسمت شمال هم شهرهای قزوین، سمنان و شاهرود از این خط خارج شود. در این موضوع لازم میداند نکات زیر را اشعار دارد:
الف) دولت شاهنشاهی ایران تصور میکند دولت انگلستان موافقت دارد که قوای ایران شهر کرمانشاه را تخلیه نکنند.
ب) بنابر اصلی که آن دو دولت در آغاز نامه خود تصریح کردهاند مسلم است که در نواحی که قوای دولت بریتانیای کبیر با شوروی اقامت خواهند کرد متعلقات دولت و ملت ایران کاملاً محفوظ و اختیارات دولت ایران بر حسب استقلال تام خود راجع به وظایفی که نسبت به امور کشور بر عهده دارد کاملاً برقرار خواهد بود و از طرف قوای آن دو دولت به هیچ وجه عملیاتی که منافی با آن اختیارات باشد واقع نخواهد شد و ادارات دولتی و ملی ایران آزادانه به وظایف خود مطابق مقررات کشور ایران عمل خواهند کرد و قوای شهربانی و امنیه نیز مشمول همین اصل خواهند بود.
ج) قوای دولت انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی هر جا اقامت دارند از حیث خواربار و لوازم زندگانی مسکن و سایر حوائج بر دولت ایران تحمیلی نخواهند داشت و تهیه لوازم مزبور بر عهده خودشان خواهد بود و در قسمتی که از داخله تهیه مینمایند باید مطابق مقررات کشور به طریقی باشد که مضیقه پیش نیاید.
د) مأمورین دولتین انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی در نقاطی که قوای آنها اقامت دارد، دستورهای لازم خواهند داد به اینکه قوای مزبور و افراد آنها حتیالامکان تماس با اهالی نداشته باشند تا از وقوع احتمالی قضایای نامطلوب احتراز شود.
۲. اینکه تقاضا کردهاند دولت ایران در ظرف یک هفته تمام آلمانیها را به استثنای کارمندان سفارت آلمان و بعضی متخصصین فنی که کار آنها مربوط به وسایل ارتباط یا اعمال نظامی نباشد از ایران خارج نماید اشعار میدارد که دولت ایران موافقت خود را با این تقاضا اعلام میکند و چون خروج آنها از راههائی باید بشود که قوای آن دولت در آنجا اقامت دارند، البته اقدام خواهند نمود که اتباع آلمانی که خارج میشوند بدون مزاحمت از آن نواحی عبور نمایند و از طرف قوا و مأمورین آن دو دولت تعرضی به آنها نشود.
۳. راجع به این که بعد از این، دولت ایران اجازه ندهد اتباع آلمانی به خاک ایران وارد شوند اشکالی نیست و بدیهی است این قید محدود به مدتی است که مخاصمه فعلی بین آن دو دولت و دولت آلمان ادامه دارد.
۴. اینکه تقاضا کردهاند دولت ایران به هیچ وجه اشکالی برای حمل اجناس و مهمات جنگی به مقصد بریتانیای کبیر و اتحاد جماهیر شوروی پیش نیاورد و حمل آنها را به وسیله راههای شوسه و راهآهن یا راههای هوائی تسهیل نمایند دولت شاهنشاهی موافقت خود را در این باب اشعار میدارد. البته تسهیلاتی که دولت ایران خواهد نمود در حدود ممکن و موجودیت وسایل خواهد بود، به طوری که مایه تضعیفی برای دولت ایران و ایرانیان واقع نشود.
۵. اینکه اظهار داشتهاند که دولت ایران تعهد کند بیطرف مانده و اقدامی نکند که به منافع دولت انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی در این منازعه آنها با دولت آلمان خلل وارد آورد لزوماً اشعار میدارد که راجع به بیطرفی به طوری که اطلاع دارند دولت ایران از آغاز جنگ اروپا به طیب خاطر بیطرفی خود را اعلام داشته و به هیچ وجه از شرایط این بیطرفی تخلف نکرده بود و بعدها نیز در این تصمیم خود باقی خواهد بود و نیز دولت ایران هیچ گاه راضی نبوده و نخواهد بود که به منافع حقه آن دو دولت در ایران خللی وارد آید و امیدوار است که آن دو دولت نیز در تفسیر این عبارت و تطبیق با موارد عمل حسن تفاهم را از مدنظر دور ندارند تا از بروز هرگونه مشکلات اجتناب شود.
۶. به طوری که در نامه خود وعده دادهاند که به دولت ایران در حوائج اقتصادی آن مساعدت نمایند تعیین است که در اجرای این مقصود خرید کالاهای صادراتی ایران را نیز منظور داشته و نیز اقدام لازم به عمل خواهند آورد که اجناس متعلق به ایران که اکنون در حدود متصرفات انگلستان و یا خاک دولت شوروی موجود و متوقف مانده هرچه زودتر به ایران حمل شود و از این حیث برای این کشور گشایش دست دهد.
۷. نسبت به وعده صریحی که آن دو دولت دادهاند که پیشرفت قوای انگلستان و شوروی را متوقف سازند و به هر زودی که اوضاع جنگ کنونی اجازه دهد آنها را از خاک ایران بیرون ببرند دولت ایران از این فقره اتخاذ سند مینماید و اعتماد خود را نسبت به این اظهارات دو دولت اشعار میدارد.
۸. اینکه اظهار داشتهاند حقالامتیاز نفت شرکت ایران و انگلستان مانند گذشته پرداخت شد و دولت شوروی هم موافق قرارداد ایران و شوروی مورخ اول اکتبر۱۹۲۷حقوق دولت ایران را از بابت شیلات سواحل جنوبی بحر خزر کماکان خواهد پرداخت موجب امتنان است.
۹. در خاتمه اشعار میدارد که چون ضمن عملیاتی که از روز سوم شهریور به بعد واقع شده ممکن است اسلحه و مهمات و اشیائی از قوا و متعلقات ایران به دست قوای آن دو دولت افتاده باشد نظر به عوالم دوستی که فیمابین این دولت با دولت بریتانیای کبیر و با دولت اتحاد جماهیر شوروی برقرار است دولت ایران انتظار دارد که آنها را مسترد سازند و نیز چون در ضمن عملیات قوای آن دو دولت خسارات مالی و خرابیها و اتلاف نفوس واقع شده است امیدواراست از طرف آن دو دولت نیات دوستانه و منصفانه دربارة ترمیم آنها ابراز شود خاصه که قسمتی از این قضایای ناگوار پس از آن روی داده است که دولت ایران به قوای خود امر ترک مقاومت هم نموده بود.
شرحی است که به سفارت کبرای شوروی نوشته شده است.
دولت شاهنشاهی ایران در جواب یادداشت هشتم شهریور ماه ۱۳۲۰ ( سی ام اوت ۱۹۴۱) دولت اتحاد جماهیر شوروی اشعار میدارد:
اینکه مرقوم شده است دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان هیچ قصدی بر علیه استقلال و تمامیت خاک ایران ندارند و عملیاتی که اخیراً واقع شده بر ضد ایران نیست و در صورتی که دولت ایران حاضر برای همکاری باشد عملیات خصمانه ادامه نخواهد یافت، دولت ایران از این اظهار رسمی اتحاد سند مینماید و با اعتماد کامل انتظار دارد از اقدامات آن دولت چنانکه صریحاً وعده دادهاند هیچ نوع لطمه به استقلال کامل و تمامیت خاک ایران وارد نخواهد آمد و اینکه اظهار کردهاند که دولت ایران تضمین کند که منافع حقة آنها را رعایت خواهد کرد دولت شاهنشاهی ایران کاملاً اطمینان میدهد که نه در گذشته و نه در آینده هیچ قصد نداشته و ندارد که منافع حقه آن دو دولت در ایران مختل شود یا اقدامی برخلاف دوستی و مناسبات و همجواری که در بین بوده و هست به عمل آید. اما در باب تقاضاهائی که در یادداشت مزبور از دولت ایراد نمودهاند:
۱. اینکه تقاضا کردهاند که دولت ایران قوای خود را به طرف جنوب خطی که از مشرق به مغرب از قصبة اشنو در جنوب غربی رضائیه و حیدرآباد و میاندوآب در جنوب دریاچه رضائیه و زنجان و قزوین و خرمآباد در جنوب دریای خزر و بابل و زیرآب و سمنان و شاهرود و علیآباد در مشرق میگذرد عقب بکشد و قوای شوروی موقتاً در نواحی واقعه در شمال این خطه اقامت کند و نیز دولت ایران به قوای خود امر دهد که به طرف شمال و مشرق خطی که از نقاط خانقین و کرمانشاه و خرمآباد و مسجدسلیمان و هفتگل و گچساران و رامهرمز و بندر دیلم میگذرد عقب بکشد و قوای دولت انگلستان در نواحی جنوبی و غربی این خط اقامت کند اظهار میشود که دولت ایران اصولاً این پیشنهاد را برای مدتی که اوضاع جنگ کنونی ایجاب میکند میپذیرد و ضمناً چون یقین دارد که خود دولتین هم قصد ندارند نواحی که در آنجا قوای خود را موقتاً اقامت میدهند وسیع باشد و نیز نظر به ملاحظاتی که شفاهاً گفته شد تقاضا میکند که در قسمت شمال شهرهای قزوین و سمنان و شاهرود از این خط خارج شود و در قسمت جنوبی هم حدود ناحیه به منظور نظر، طوری معین شود که شهرهای خرمآباد و دزفول در آن ناحیه واقع نشود. در این موضوع لازم میداند نکات زیر را اشعار دارد:
الف) دولت شاهنشاهی ایران تصور میکند دولت انگلستان موافقت دارد که قوای ایران شهر کرمانشاه را تخلیه نکنند.
ب) بنابر اصلی که آن دو دولت در آغاز نامه خود تصریح کردهاند مسلم است که در نواحی که قوای دولت شوروی یا بریتانیای کبیر اقامت خواهند کرد متعلقات دولت و ملت ایران کاملاً محفوظ و اختیارات دولت ایران برحسب استقلال تام خود راجع به وظایفی که نسبت به امور کشور بر عهده دارد کاملاً برقرار خواهد بود و از طرف قوای آن دو دولت به هیچ وجه عملیاتی که منافی با آن اختیارات باشد واقع نخواهد شد و ادارات دولتی و ملی ایران آزادانه به وظایف خود مطابق مقررات کشور ایران عمل خواهند کرد و قوای شهربانی و امنیه نیز مشمول همین اصل خواهند بود.
ج) قوای دولتین اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان هر جا اقامت دارند از حیث تدارک خواربار و لوازم زندگی و مسکن و سایر حوائج بر دولت ایران تحمیلی نخواهد داشت و تهیة وسایل مزبور بر عهدة خودشان خواهد بود و در قسمتی که از داخله تهیه نمایند باید مطابق مقررات کشور و به طریقی باشد که مضیقه پیش نیاید.
د) مأمورین دولتین اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان در نقاطی که قوای آنها اقامت دارد دستورهای لازم خواهند داد به اینکه قوای مزبور و افراد آنها حتی الامکان تماس با اهالی نداشته باشند تا از وقوع احتمالی قضایای نامطلوب احتراز شود.
۲. اینکه تقاضا کردهاند دولت ایران در ظرف یک هفته تمام آلمانیها به استثنای کارمندان سفارت آلمان و بعضی متخصصین فنی که کار آنها مربوط به وسایل ارتباط یا اعمال نظامی نباشد از ایران خارج نماید اشعار میدارد دولت ایران موافقت خود را با این تقاضا اعلام میکند و چون خروج آنها از راههائی باید شود که قوای آن دو دولت در آنجا اقامت دارند البته اقدام خواهد نمود که اتباع آلمانی که خارج میشوند بدون مزاحمت از آن نواحی عبور نمایند و از طرف قوا و مأمورین آن دو دولت تعرضی به آنها نشود.
۳. راجع به اینکه بعد از این دولت ایران اجازه ندهد اتباع آلمان به خاک ایران وارد شوند اشکالی نیست و بدیهی است که این قید محدود به مدتی است که مخاصمه فعلی بین آن دو دولت و دولت آلمان ادامه دارد.
۴. اینکه تقاضا کردهاند دولت ایران به هیچ وجه اشکالی برای حمل اجناس و مهمات به مقصد اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر پیش نیاورد و حمل آنها را به وسیله راههای شوسه و راههایآهن یا راههای هوائی تسهیل نمایند، دولت شاهنشاهی موافقت خود را در این باب اشعار میدارد. البته تسهیلاتی که دولت ایران خواهد نمود در حدود تمکن و موجودیت وسایل خواهد بود به طوری که نباید تضعیفی برای دولت ایران و ایرانیان فراهم شود.
۵. اینکه تقاضا کردهاند دولت ایران تعهد کند که به جهت ترقی عملیات راجع به نفت کویر خوریان موافق عهدنامة ایران و شوروی راجع به این امتیاز و همچنین برای ترقی عمل شیلات در ساحل جنوب بحر خزر و موافق عهدنامه ایران و شوروی راجع به عمل شیلات، تسهیلاتی به عمل آورد، لزوماً اشعار میدارد که راجع به شیلات چنانکه استحضار دارند جریان عملیات موافق قراردادهای فیمابین برقرار است و هر اقدامی که برای ترقی استفاده این سرچشمه ثروت ملی لازم باشد دولت ایران با حسن موافقت تلقی خواهد کرد.
اما در باب نفت خوریان در عین اشعار موافقت با همکاری دو دولت ایران و شوروی از استفاده از این منبع ثروت لازم است این نکته را متذکر گردد که در عهدنامة ایران و شوروی از امتیاز نفت خوریان ذکر نشده است و اگر به منظور قرارهای دیگری است که بین دو دولت ایران و شوروی منعقد شده و با نفت کویر خوریان مناسبت دارد چنانکه شفاهاً مذاکره شد هر قراری در این باب شده باشد، چون چندین سال متروک مانده و عملی نشد و ممکن است با مقتضیات حقیقی وفق ندهد، بنابراین اولیای دولت ایران حاضرند که با اولیاء دولت شوروی برای عقد قراردادی راجع به نفت کویر خوریان داخل مذاکره شده، استفاده هر دو طرف را از این حیث تأمین نمایند.
۶. اینکه اظهار داشتهاند که دولت ایران تعهد کند که بیطرف مانده و اقدامی نکند که منافع دولت شوروی و دولت انگلستان در این منازعه آنها با دولت آلمان خلل وارد آورد لزوماً اشعار میدارد که راجع به بیطرفی به طوری که اطلاع دارند دولت ایران از آغاز جنگ اروپا به طیب خاطر بیطرفی خود را اعلام داشته و به هیچ وجه از شرایط این بیطرفی تخلف نکرده بود و بعدها نیز در این تصمیم خود باقی خواهد بود. نیز هیچگاه دولت ایران راضی نبود و نخواهد بود که به منافع حقة آن دولت در ایران خللی وارد آید و امیدوار است که اولیاء آن دو دولت نیز در تفسیر این عبارت و تطبیق این معنی با موارد عمل حسن تفاهم را از مد نظر دور ندارند تا از بروز هر گونه مشکلات اجتناب شود.
۷. به طوری که در یادداشت خود وعده دادهاند که به دولت ایران در حوائج اقتصادی آن مساعدت نمایند یقین است که در اجرای این مقصود خرید کالاهای صادراتی ایران را نیز منظور داشته و نیز اقدام لازم به عمل خواهند آورد که اجناس متعلق به ایران که اکنون در خاک شوروی و یا در حدود متصرفات انگلستان موجود و متوقف مانده هرچه زودتر به ایران حمل بشود و از این حیث برای این کشور گشایش دست دهد.
۸. نسبت به وعده صریحی که آن دو دولت دادهاند که پیشرفت قوای شوروی و انگلستان را متوقف سازند و به هر زودی که اوضاع جنگ کنونی اجازه دهد آنها را از خاک ایران بیرون ببرند، دولت ایران از این فقره اتخاذ سند مینماید و اعتماد خود را نسبت به این اظهارات دو دولت اشعار میدارد.
۹. اینکه اظهار داشتهاند دولت شوروی موافق قرارداد ایران و شوروی مورخ اول اکتبر ۱۹۲۷ حقوق دولت ایران را از بابت شیلات سواحل جنوبی بحر خزر کماکان خواهند پرداخت و حقالامتیاز نفت شرکت ایران و انگلستان هم مانند گذشته پرداخت خواهد شد موجب امتنان است.
۱۰. در خاتمه اشعار میدارد که چون در ضمن عملیاتی که از روز سوم شهریور به بعد واقع شده ممکن است اسلحه و مهمات و اشیائی از قوا و متعلقات ایران به دست قوای آن دو دولت افتاده باشد نظر به عوالم دوستی که فیمابین این دولت با دولت اتحاد جماهیر شوروی و دولت بریتانیای کبیر برقرار است، دولت ایران انتظار دارد که آنها را مسترد سازند و نیز چون در ضمن عملیات قوای آن دو دولت خسارات مالی و خرابیها و اتلاف نفوس واقع شده است امیدوار است از طرف آن دو دولت نیات دوستانه و منصفانه دربارة ترمیم آنها ابراز شود، خاصه که قسمتی از این قضایای ناگوار پس از آن روی داده است که دولت ایران به قوای خود امر ترک مقاومت هم نموده بود.
یادداشتهای بعدی سفارت انگلیس و پاسخ هیئت دولت
ضمناً باید عرض کنم که یک روز بعد از آنکه دولتین یادداشت خود را تسلیم نمودند یعنی در نهم شهریور ماه، از سفارت انگلیس یادداشت دیگری به این مضمون[رسید:
سفارت انگلیس ¬ قلهک ۹ شهریور 1320
سفارت اعلیحضرت پادشاه انگلستان تعارفات خود را به وزارت امورخارجه شاهنشاهی اظهار و محترماً اشعار میدارد که نظر به حوادث و جریانات سریع چند روز گذشته که در نتیجه کلیة طرقی که آلمانها میتوانند از ایران خارج شوند بر روی آنها بسته شده، دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان حال مایلند که آلمانها به عوض اینکه توسط دولت شاهنشاهی ایران از این کشور اخراج شوند به قوای انگلیس یا سویت تسلیم گردند.
بنابراین جمله ۲ (ب) نامه که وزیر مختار اعلیحضرت پادشاه انگلستان محترماً در تاریخ ۳۰ اوت (۸ شهریور۱۳۲۰) به جناب آقای نخستوزیر تسلیم نمودند به قرار ذیل است:
کلیة اتباع آلمانی به استثنای اعضای حقیقی (bona fide) که سفارت آلمان و چند نفر اشخاص فنی را که در بنگاههای مخابرات یا نظامی نباشند به قوای انگلیس یا سویت تحویل و صورت آلمانیهای مزبور که با موافقت سفارتخانههای انگلیس و سویت تنظیم میشود و کمیسیونهای مزبور تسلیم کنند.
از آن روز تاکنون دولت ایران از لحاظ اینکه این تقاضای دولت انگلیس مبنی بر اینکه آلمانیها به جای اخراج شدن به قوای انگلیس و شوروی تسلیم گردند خوشآیند نبود در جلسات متعدد با دلایل زیاد که ذکر آنها در اینجا زاید است سعی کرد نمایندگان دولتین از این موضوع صرف نظر نمایند ولی هنوز موفقیت در این کار حاصل نشده است. در ۱۴ شهریور ماه نمایندگان دولتین به وزارت امورخارجه نموده به دلایلی که در یادداشت بعدی آنها مذکور است تقاضا نمودند سفارتخانههای آلمان، ایتالیا و مجار و رومانی و همچنین اتباع ایتالیا و مجار و رومانی، ایران را ترک کنند. فردای آن روز یعنی در پانزده شهریور ماه به وزارت امورخارجه آمده جواب یادداشت دولت ایران را همراه آوردند که متن آنها خوانده میشود.
پانزده شهریور ۱۳۲۰ جناب آقای علی سهیلی، وزیر امورخارجه شاهنشاهی تهران آقای وزیر در پاسخ نامه جناب عالی شماره ۳۶۱۵مورخه ۱۰ شهریور جاری(اول سپتامبر) محترماً مراتب ذیل را به استحضار خاطر آن جناب میرسانم.
در عرض چند روز گذشته اوضاع محلی به نحوی تغییر یافته که در زمانی که دولت متبوعه دوستدار تعلیماتی را که نامة این جانب مورخه ۳۰ اوت (۸ شهریور) بر آن مبتنی بود تنظیم نمودند پیشبینی نگردیده بود. از لحاظ اینکه تصفیة امر جهت دولت ایران آسانتر گردد قوای متحدین شهر تهران را اشغال ننمودند. لیکن سفارتخانههای دول محور این خودداری را فقط علامت ضعف پنداشته و از آزادی که از این رهگذر جهت آنها پیش آمده بود استفاده نموده به وسیله هجو و تنقید دولتین اعلیحضرت پادشاه انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی و تخدیش اذهان عمومی توسط تبلیغات محلی و رادیوی آلمان و ایتالیا موجبات زحمت و اشکال دولت ایران را فراهم نمودند.
بنابراین دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان ناگزیر به دولت ایران اطلاع دهند که لازم است به اسرع اوقات ممکنه سفارت آلمان به انضمام سفارتخانههای دیگر که تحت ادارة آلمان میباشند؛ یعنی سفارتخانههای ایتالیا، مجارستان، رومانی و بلغار برچیده شود. این تقاضا امروز صبح شفاهاً به جناب عالی ابلاغ گردید لکن مقتضی میدانم آن را کتباً نیز اظهار داشته و خاطر آن جانب را متذکر شوم که زمانی که سفارتخانههای نامبرده بالا بسته نشده دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان از دولت ایران تقاضا مینماید کلیة تسهیلات مربوط به پیک و رمز را موقوف نموده و نگذارند سفارتخانههای مزبور از دستگاههای بیسیم فرستندة خود استفاده کنند و در مورد اشخاصی که با آن سفارتخانهها ایاب و ذهاب مینمایند و همچنین در باب عملیات و اقدامات این سفارتخانهها که مورد سوءظن است تفتیش و مراقبت کاملی به عمل آورند. اکنون مشروحاً به جواب نامه فوقالذکر جناب عالی مبادرت مینمایم:
بند اول ¬ الف) گرچه دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان حاضر نیستند هیچ یک از شهرهای مقرره و مشروحه را از نواحی متصرفی که قبلاً به دولت ایران ابلاغ گردیده مجزا نمایند، اصولاً ایرادی ندارند به اینکه در محل ترتیبی فیمابین مأمورین نظامی انگلیس و مأمورین وابسته ایران داده شود که بر طبق آن عده[ای] از ارتش یا امنیة ایران برای وقایة نظم و آرامش در دزفول خرمآباد و کرمانشاهان بوده باشند. معذلک در صورتی که احتیاجات نظامی انگلیس ایجاب نمایند ترتیب نامبرده ممکن است مورد تجدید نظر واقع شود.
ب) در نواحی متصرفی، لازم خواهد بود مأمورین اداری ایران مشاغل و وظایف جاریه خود را با معاضدت کامل مأمورین نظامی انگلیس انجام دهند. مأمورین نظامی نامبرده به سهمیه خود سعی خواهند نمود تا حدی که با احتیاجات نظامی انگلیس موافقت نماید تمایلات حقانی اولیای امور اداری ایران را انجام دهند.
ج) مأمورین نظامی انگلیس به هیچ وجه میل ندارند از حیث آذوقه و مسکن و وسایل احتیاجات تحمیل بر دولت ایران بوده باشند و با معاضدت کامل مأمورین اداری ایران ترتیباتی داده خواهد شد که احتیاجات مأمورین نظامی انگلیس در این مورد به نحوی تأمین شود که مضیقه جهت این کشور تولید نگردد.
د) هر گونه اقدامات لازم به عمل خواهد آمد که از حدوث حوادث ناگوار فی مابین قوای متصرفی و ساکنین محل جلوگیری شود.
بند دوم ¬ 4¬ رویه ای را که در باب آلمانها اتخاذ نمودهایم و در نامه دوستدار مورخة ۳۰اوت (۸شهریور) ذکر شده در یادداشتی که روز بعد تسلیم نمودم تغییر یافته و امروز صبح محترماًٌ نظریات اعلیحضرت پادشاه انگلستان را برای جناب عالی تشریح نمودم. به استثنای اشخاصی که ممکن است مورد تصویب میسیونهای سیاسی انگلیس و سویت در تهران واقع شوند هیئت آلمانها (غیر از سفارت آلمان که در فوق اشعار گردید) بایستی یا به مأمورین انگلیس یا مأمورین سویت تحویل گردد.
بند سوم 5¬ دولت پادشاه اعلیحضرت انگلستان موافقت دارند که تضییق مربوط به ورود آلمانها به ایران فقط محدود به طول مدت جنگ با آلمان بوده است.
بند 4 ¬ 6 ¬ تسهیلات راجع به ترانزیت کالاها و مهمات جنگی بر طبق احتیاجات نظامی خواهد شد، لکن دولت ایران میتواند اطمینان داشته باشد که اقداماتی برای اصلاح و تکمیل وسایل مرابطه و مخابره که اکنون موجود است به عمل خواهد آمد و نیز سعی خواهد شد جهت دولت و ملت ایران مضیقه تولید نشود.
بند پنجم 7¬ دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان با لزوم ملحوظ داشتن حسن تفاهم ذاتالبین به منظور احتراز از هرگونه اشکالی موافقت دارند.
بند ششم 8¬ دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان با تقاضای دولت ایران دایر بر اینکه معاضدت اقتصادی شامل خرید صادرات ایران بوده باشد با نظر مساعد و همدردی مساعد بوده و آنچه را بتواند برای انجام این تقاضا به عمل خواهد آورد، اما در باب تقاضاهای دیگری که ممکن است برای رها کردن کالاهای متعلق به ایران که الحال در خاک انگلیس میباشد به عمل آید لازم خواهد بود. قضایای انفرادی به مناسبت خصوصیات هر یک مورد مطالعه و رسیدگی واقع شود لیکن سعی خواهد شد این قبیل کالاها در هر جا ممکن باشد آزاد شود.
بند نهم 9¬ دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان حاضر خواهند بود موضوع ارجاع اسلحهجات و مهمات جنگی را در موقع مناسب مورد مطالعه قرار دهند و نیز حاضر خواهند بود در وقتی که قوای متصرفی انگلیس از ایران خارج شدند تقاضاهای عادلانه را که ممکن است دولت ایران بابت غرامت خسارات وارده به اتباع ایران را در طی مدت اشغال مورد رسیدگی و ملاحظه قرار دهند.
موقع را مغتنم شمرده احترامات فائقه خود را تجدید مینمایم. ر.و. بولارد.
انتقاد از فروغی و رضاشاه
آقای فروغی، نخستوزیر در همین جریانها شبی پشت فرستنده رادیوی تهران رفته و نطقی نمودند و مردم را با نصحیت و وعظ به راه راست هدایت نمودند.
شعر زیر اشارهای به این قسمت دارد.
اگر ز نان شکم آدمی نباشد سیر حدیث و موعظه در وی نمیکند تأثیر
وطن به باد فنا رفته است و هموطنان برهنهاند و پریشان، گرسنهاند و فقیر
برای ملت خود شعر خواجه میخواند غذای روح به ما میدهد نخستوزیر
بیا که صوفی ترک گوشه گیری کرد دوباره باز نموده است مکتب تزویر
چنان ریا و تظاهر نمود و شعبده کرد که پادشاه جوان شد مرید صوفی پیر
به پیر صومعه گفتم ره ترقی چیست جواب داد که بایست دزد بود و دلیر
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات تو هم به رنگ جماعت شو و بهانه مگیر
رفیق قافله بودن شریک دزد شدن همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
دروغ گوی و ریا میکن و خیانت ورز که این سیاست و عقل است و دانش و تدبیر
رئیس دولت ما خود رئیس دزدان است که خائنان وطن را وزیر کرد و سفیر
بر این سر است که این ملک را به باد دهد اگر موافق تدبیر او شود تقدیر
سلام ما که رساند، پیام ما که برد به این یهودی میهن فروش دزدگیر
که ای بلند نظر شاهباز صدره نشین چو حاجت تو برآورده شد بیا و بمیر
نشیمن تو نه این کنج محنتآباد است تو را ز لنگره عرش میزنند صفیر
ریا بس است و تظاهر بس است خدعه بس است تو عارفی، نکنند عارف این همه تقصیر
به دزد بچه شهنشاه نامدار بگوی مگو گزاف و مبر آبروی تاج و سریر
که گرگ زاده سرانجام گرگ خواهد شد اگر چه مریم عمرانش داده باشد شیر
به پشت رادیو هر شب میا و نطق مکن که حرف مفت تو دیگر نمیکند تأثیر
چه دولتی و چه آزادی و چه قانونی کدام شاه و کدام افسر و کدام وزیر
همان بساط و همان کاسه و همان آش است نکرده یک سر مو وضع مملکت تغییر
***
پهلوی را کسی به شوخی گفت که ای به دریای عزم و حزم پلنگ
تو که با شاه نادر افشار خویش همدوش خواندی و همسنگ
تو که آراستی سپاه گران از گروهان و تیپ و لشکر و هنگ
لر و کرد و عرب بمالیدی عرصه کردی به ترکمانان تنگ
از چه رو چون قشون سرخ رسید مرد و مردانه تن زدی از جنگ
گفت شه پرسش تو را داده است پاسخی ساده شیخ با فرهنگ
"گربه شیر است در گرفتن موش لیک موش است در مصاف پلنگ"
اوضاع اجتماعی به زبان شعر
افسران کاین جلوه در هر کوی و معبر میکنند کار چون با جبهه افتد کار دیگر میکنند
با همه خشکی و مغروری به گاه کارزار خشتک از دیدار خصم جنگجو تر میکنند
دختران امروز همدوشند با مردان رزم این پدر نامردها خود را چو دختر میکنند
یارب این نو افسران را بر خر خودشان نشان کاین همه ناز از لباس و اسب و مصدر میکنند
در شگفتم کاین خران بدکنش را از چه روی در ازای گردن افسار، افسر میکنند
دوش دیدم ز آشنایان در خیابان افسری گفتمش این روزها سرکار چون سر میکنند
گفت خامش باش و دم در کش که در این گیر و دار افسران را چوب در هر جا نه بدتر میکنند.
***
عاقلان را کرد مجنون آنچه این دیوانه کرد که آشنایان را فدای صحبت بیگانه کرد
ساقی ما مست بود از خون ابنای وطن لاجرم خصم وطن را باده در پیمانه کرد
خانه را بستیم در از بیم استیلای دزد بی خبر از طرح دزدیها که صاحبخانه کرد
پهلوی آن پهلوان عرصه حرص و طمع عرضه بر آفاق قدر و قیمت شاهانه کرد
روز سازش لاف مردی زد ولی در روز جنگ با حیات مرد و زن بازی نامردانه کرد
آبروی کشور جم برد و خود سودی نبود آه از این سودا که این سودائی دیوانه کرد
پادشاه کشور جم شد چو در بیع و شری جان فرزندان میهن برخی[14] بیگانه کرد
روح سربازی بداد از دست و شد پامال مال زین سبب از زیر بار رزم خالی شانه کرد
فاش گشت این سرّ که این سر در خور افسر نبود وانکه افسر زد بر این سر خلق را افسانه کرد
نیست بادا شاه صیفی کار و بادنجان فروش کز پس روز مبادا باد در انبانه کرد
آتشی کاین شمع بیپروای زد بر جام جم خود نه سوز شمع بزم افروز با پروانه کرد
خانمانها سوخت تا از بهر خود یک خانه ساخت آشیانها زد به هم تا قصد یک کاشانه کرد
کلبهها بر کند تا یک کله زربفت بست دندهها بشکست تا یک قصر با دندانه کرد
بگذرد صیاد ز آب و دانه تا صیدی کند این گدا صیاد ما هم صید آب و دانه کرد
خانهاش آباد یعنی کاخ بیدادش خراب آنکه در آبادی خود کشوری ویرانه کرد
شاعر! ایران مهد شیران بود لیکن صد دریغ اندر شد خرس، صاحبخانه روبه لانه کرد
***
گشت ایران دو بخش و شد به دو نیم در میان دو خصم بدآیین
خورد چرچیل ایران و گذشت اَن آن را برای استالین
***
بین روس و انگلیس این مملکت تقسیم کردی قسمت بر یک دو دستی بردی و تقسیم کردی
پادشاها عاقبت از چارقد دو نیم کردن اوستادی گشتی و یک مملکت دو نیم کردی
میهمان را گرچه کافر هم بود اکرام باید این مثل را کار بستی میهمان تکریم کردی
مهتر و مرد سیاست ای معلم بارک اله در پس آئینه طوطی را عجب تعلیم کردی
ظاهرش آبادی و باطن خرابی در خرابی آخر ای مستر عجب برنامهای تنظیم کردی
خوانده بودی دفتر اوضاع امروز ای منجم از کدامین کوکب استخراج این تقویم کردی
شاهکار آخرین تصمیم امروزی نبودست از همان اول که جنبیدی همین تصمیم کردی
ترکتازی لشکر چنگیز و آتیلا نکرده است آنچه تو ای شاه غارتگر در این اقلیم کردی
یوسف مشروطه در زندان استبداد کشتی شاهد قانون شهید خنجر و دژخیم کردی
خون و اشک ملتی شد سیل سود و ثروت تو بانکهای خارجی دریای زر و سیم کردی
تخت و دیهیم کیانت تا ابد لعنت فرستد زانکه ننگین تا ابد این تخت و این دیهیم کردی
از برای اجنبی با سیم و زر کشور ما فخر کن ایجاد راهآهن و بیسیم کردی
دست لشکر ساختی از هر سلاح جنگ خالی خلق را خون خوردی و دل پر هراس و بیم کردی
مرد تدبیر و سیاست هر چه بود از بین بردی پایه ناراست با تدبیر کج تحکیم کردی
خود مسلمان خواندی و با آستان قدس در طوس آن جسارتها که از خجلت نمیگویم کردی
غصب کردی ملک مردم را به قتل و حبس و تبعید لیک در ظاهر مقوم بردی و تقویم کردی
هر چه دخل و کاسبی بر خویشتن تخصیص دادی هر چه فقر و مسکنت در مملکت تصمیم کردی
تا فروشی جنس در کشور به هر قیمت که خواهی داخلی را احتکار و خارجی تحریم کردی
روز آخر گوژ پشتت دیدم این از بار دزدی است یا که صاحب کله اش پیدا شد و تعظیم کردی
رو که کشتی بشکند و آن تخته تابوت تو گردد کشتی استقلال و کشور مجلس ترحیم کردی
لیک از ما جز به این صورت نبودی دست بردار رو که با این رفتنت پس رخنهها ترمیم کردی
در ایامی که قوای روسی و انگلیس در جنگ جهانی دوم ایران را گرفته بودند گفتهام:
فریاد از وزیر وز دربار انگلیس داد از جفا و فتنه و آزار انگلیس
غیر از متاع فقر و جفا و ستم ندید هر کو گذر نمود به بازار انگلیس
خواهد که جمله خلق به خواب گران روند اینست طرح دیدة بیدار انگلیس
گاهی ز صلح دم زند و گه ز جنگ و کین اینست نقشه و روش کار انگلیس
اندر دوائرش تو مجو لطف و مهر و داد بر نقطه جفاست چو پرگار انگلیس
از مردمان بابِل در سحر و جادوئی بگذشتهاند مردم غدار انگلیس
اکنون به دست دشمن کوبیده مغز مار این روبه مزور مکار انگلیس
دست خلایق است سوی آسمان دراز از دست پر ز مکر و ستمکار انگلیس
این فقر و مسکنت که فدا کرده ملک ما بی شک و شبهه است ز آثار انگلیس
قحط و غلا که روی نموده به ملک جم طرحی است بس جدید ز افکار انگلیس
خون خلایق است که در جام میخوردند این لردهای بیغم و بیعار انگلیس
قبل از سال 1320 شمسی درباره کار گفتهام و امروز سال 1357 خیلی کودکانه به نظرم میرسد.
خیز ای جوان که موسم هر کار است زین پس به کار گرمی بازار است
مَندیش از فراز و نشیب دهر بر مرد کار ره هموار است
با جهد و کوشش است که پروازت اکنون فراز گنبد دوار است
با سعی و جوشش است که ما را دست بر برّ و بحر و ثابت و سیار است
از خاکیان و جنبش آنان دان بر روی خاک آنچه که آثار است
برق و بخار و گاز همه در کار آدم به کشور ما بیکار است
در کوششند باد و مه و خورشید خاکش به سر که از کوشش بیزار است
در گیتی سر فراز شود آن کس کو زیرک است و عاقل و هوشیار است
از کاروان مردان واماندی کن همتی که راه پر از خار است
خوشبخت آنکه بهرهاش از گیتی بخت جوان و دیده بیدار است
بخت ار مدد نکرد چه دارد باک آن را که عزم محکم و استوار است
دنبال بخت مردم این کشور افتاده دایم اندر آزار است
دنبال بخت و هور هر آن افتاد بیچاره گشت و در دو جهان خواراست
هیچ است بخت و پوچ بود اقبال این نکته داند آنکه هشیار است
در حیرتم که مردم ملک جم از چه به هیچ و پوچ گرفتار است
این از زمان به گریه شب و روزان و آن یک ز دست چرخ که غدار است
وان از جفای یار بگرید خون وین از غم رقیب که مکار است
از سستی تو این ملک دوار عمری است با دل تو به پیکار است
راحت طلب چو گشتی زان رو گوئی که زندگانی دشوار است
خو کردهای به خواب و تن آسانی نبود عجب که چشم تو بیمار است
چون جسم تو شدست کنون بیمار جانت به چنگ اندوه و تیمار است
دانی چرا هماره در آزاری چون کار و بارت یکسره گفتار است
تاریخ بین که شاهد صادق اوست هر کس که نام یافت ز کردار است
اولاد اردشیر کنون در خواب خوش با خیال و عالم پندار است
مام وطن به خاک و به خون غلتید واندر کف دو دشمن خونخوار است
قحط و غلا، سیاست دژخیمی در گوشه و کنار نمودار است
اندر شمال هرچه ز ارزاق است این روس نیم مرده خریدار است
نبود عجیب گر که به گیلان هم چهر عبوس قحط پدیدار است
پیر خرد بگفت هلا هشدار زان رو که گوش در پس دیوار است
از کین خصم آنکه سخن راند در پیش عقل در خور بیغار است
از من بگوی جمله جوانان را مرگ از برای هرکس یک بار است
گر مرد خواهی در میدان بهتر در خانه مرگ به هر جوان عار است
جان را نثار همچو پریشان کن دادارمان ز فتنه نگهدار است
بیست و نهم فروردین ماه ۱۳۲۲ شمسی
***
در دوران آشفتگی آذرماه ۱۳۵۷ شمسی گفتهاند:
فاش میگویم از گفته خود دلشادم بنده کارترم و هرچه کنم آزادم
دم مزن ملت اگر نفت تو دادم بر باد زانکه گر من ندهم او بدهد بر بادم
ثروت مملکت از ماست به هرجا باشد گوئیا ارث رسیده به من از اجدادم
داد و فریاد مکن زانکه مرا باکی نیست به فلک گر برسد داد تو از بیدادم
مملکت از ستمم گرچه خراب است چه غم تا که من شاد در این کاخ ستم آبادم
نیست بر لوح دلم جز الف استبداد چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
پایه سلطنتم بر سر ملت باشد پس عجب نیست اگر از غم مردم شادم
هر که از حق بزند دم بِکنم بنیادش گرچه دانم که حق آخر بِکند بنیادم
ساغر از خون دل خلق مدام است مرا هم از این باده مستانه چنین پر بادم
عاری از مهرم و باری تو ز من مهر مجوی آریامهر اگر نام به خود بنهادم
نیست اندر دل من رحم به مانند پدر هم بدین طینت ناپاک ز مادر زادم
نسبت من، تو به فرعون و به شداد مده صد چو فرعونم و جلادتر از شدادم
بر سر مردم بیچاره سوارش کردم منصب بندگی خویش به هرکس دادم
گرچه خود بنده غیرم ولی از باد دماغ این عجب بین که از بینی فیل افتادم
تا شدم حلقه به گوش در سرویس «سیا» مستشار است که آید به مبارک بادم
نیست امید هدایت ز خداوند کریم زانکه هر روز و شب ابیلس کند ارشادم
خاطر جمع ز خونخواهی ملت باش چونکه وقت خطر ارباب کند امدادم
لیک هستم نگران زانکه چو میلش بکشد گیرد حلقوم که بیرون نشود فریادم
ببر ای پیک حق این شعر ز زندان بیرون به جهانی برسان ناله استمدادم
از تاریخ سهشنبه هیژدهم شهریور تا شب شنبه بیست و دوم گاهی رادیوی دهلی اخباری راجع به جواهرات ایران گفت و راجع به حبس سرلشکر نخجوان نیز گفتگوهائی کرد. شب شنبه ۲۲اظهار نمود که جواهرات معلوم نیست کجاست و رادیوی رم نیز سخنانی راجع به این موضوع پیش آورد.
شب شنبه ۲۲ شهریور اعلیحضرت به منزل نخستوزیر رفته و مدتی هم آنجا بودهاند ولی مذاکرت آنها فقط با یکدیگر انجام گرفته و ثالثی نبوده است. صبح همین روز جلسة سری مجلس تشکیل شد و تمام مردم اظهار میکردند که این جلسه راجع به جواهرات ایران بحث میشود. فردا یعنی بیست و سوم صبح جلسة علنی مجلس تشکیل شد و گفتگو بر سر جواهرات ایران بود و عین گفتگوی آنان بعدازظهر همین روز به طریق زیر انتشار پیدا کرد و شب دوشنبه هم رادیو تهران عین این انتشار یا در بخش اخبار کشور خواند.
معرفی آقای وزیر دارائی، مسئلة جواهرات سلطنتی و پشتوانه اسکناس[۱۵]
پیش از ظهر امروز مجلس به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردیده، خلاصه مذاکرات جلسة پیش خوانده و تصویب شد.
آقای فروغی نخستوزیر، آقای آهی وزیر دادگستری، آقای گلشائیان کفیل وزارت دارائی به مجلس حضور به هم رسانیدند.
آقای نخستوزیر، آقای گلشائیان، کفیل وزارت دارائی را به سمت وزارت دارائی معرفی نمودند.
پرسش از آقای وزیر دارائی:
آقای رئیس: پرسشی راجع به جواهرات شده است برای پاسخ حاضر هستید؟
آقای وزیر دارائی: بله
پرسش آقای صفوی
آقای صفوی: از یک هفته به این طرف اشارات و شایعاتی راجع به جواهرات سلطنتی و پشتوانه اسکناس در شهر جریان یافت که البته همه مطلع شدهاند. گفته میشود که جواهرات دست خورده شده و نقل و انتقالهائی داده شده و این اشارات و مذاکرات موجب تزلزل و نگرانی افکار عمومی گردیده است.
از آقای کفیل وزارت دارائی که به مقام وزارت معرفی شدهاند سوال میشود که اطلاعات خود را راجع به این موضوع به اطلاع مجلس شورای ملی برسانند. حالا که آقای نخستوزیر هم حضور دارند تقاضا میشود رفع نگرانی بفرمایند.
پاسخ آقای وزیر دارائی
آقای گلشائیان، وزیر دارائی: خاطر آقایان نمایندگان محترم مستحضر است جواهرات سلطنتی از بعد از مشروطیت ایران در قفسهها و صندوقهائی که ممهور به مهر وزیر دربار وقت، وزیر دارائی و رئیس بیوتات سلطنتی بود به موجب ثبت و سیاهههای مرتب در تالار موزه و صندوقخانه کاخ گلستان نگهداری میشد. جواهرات مزبور یک قسمت آن جنبه تاریخی داشته و به واسطه اهمیت تاریخی و منحصر به فرد بودن آن جزو اثاثیه سلطنتی محسوب و حفظ و نگاهداری آن برای کشور لازم است و یک قسمت که دارای جنبه مزبور نبود به موجب قانون مصوب ۲۵ آبان ۱۳۱۶ مقرر گردید به بانک ملی انتقال داده شده که در موقع مقتضی به ترتیبی که در مادة سه آن قانون پیش بینی گردیده فروخته شده و حاصل بهای آن منحصراً به مصرف خرید شمش زر برسد. طبق ماده دو قانون مزبور مقرر گردیده تفکیک جواهرات از نقطه نظر اهمیت تاریخی و منحصر به فرد بودن آن توسط کمیسیونی به عمل آید مرکب از رئیس دولت و دو نفر از وزراء و دو نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی که برای این منظور انتخاب میشوند. کمیسیون تفکیک جواهرات در ۲۵ دی ماه ۱۳۱۶ مرکب از آقایان جم نخستوزیر وقت و آقای بدر، وزیر دارائی و آقای علا، وزیر بازرگانی با حضور آقایان موید احمدی و اعتبار، نمایندگان مجلس شورای ملی، جلسات خود را تشکیل و جواهرات را تفکیک، آنچه قابل فروش تشخیص گردیده به موجب صورت مجلس و ثبت ریز آن که موجود است در سی و سه صندوق که که به مهر اعضاء کمیسیون ممهور گردیده به انضمام بیست و دو عدد صندلی که دارای روکش طلا بود و در خزانه بانک ضبط و تحویل هئیت نظارت اندوخته بانک شد و آنچه مربوط به اثاثیة سلطنتی بود کماکان در قفسههای تالار موزه و صندوقهای نسوز طبق سیاهه و ثبت وزیر دربار و وزیر دارای و رئیس بیوتات ممهور تحویل رئیس بیوتات گردید.
فروش جواهراتی که به بانک منتقل گردیده نیز به موجب مادة سه قانون آبان ۱۳۱۶ محتاج به تشریفاتی است که قانون پیشبینی کرده است ولی چون با اوضاع جهان مناسب نبود چیزی از آن فروخته شود عین جواهرات به عنوان پشتوانه اسکناس در خزانههای بانک نگاهداری شده تا هر وقت مقتضی شد به ترتیب مقرر در قانون ارزیابی و فروخته شده و بهای آن صرف خرید شمش زر شود.
این جواهرات در صندوقهای ممهور به مهر اعضای کمیسیون تفکیک جواهرات مثل طلا و نقرههائی که پشتوانه اسکناس است در خزانههای مخصوصی که در بانک ملی ساخته شده میباشد. کلیه خزانههای مزبور در پاکتی با مهر هیئت نظارت اندوخته اسکناس که عبارت از دو نفر آقایان نمایندگان مجلس "فعلاً آقایان موید احمدی و لیقوانی" میباشند، وزیر دارائی، دادستان دیوان کشور، مدیر کل بانک ملی ایران، خزانه داری کل و بازرس دولت در بانک ملی ممهور بودهاست و پاکت مزبور در صندوق مخصوص در وزارت دارائی نگاهداری میشود:
به طوری که توضیح داده شد جواهرات مزبور همان طور که در موقع خود بسته شده الان نیز در صندوقهای ممهور به مهر اعضاء کمیسیون سابق بوده و در خزانه بانک موجود و صورت ریز آن با تمام مشخصات که به امضای اعضای کمیسیون رسیده لاک و مهر شده، در وزارت دارائی ضبط است.
اما آنچه که مربوط به اثاثیة سلطنتی تشخیص گردید چنانکه گفته شد در قفسهها و صندوقهای سر بسته در تالار موزة کاخ گلستان بود. چون این اواخر در اطراف کاخ گلستان و تالار موزه ساختمانهائی میشد که ماندن جواهرات با گرد و خاک و رفت و آمد زیاد دور از احتیاط به نظر میرسید، این جواهرات نیز در نظر گرفته شد به خزانه بانک ملی موقتاً انتقال داده شود.
به موجب ثبت و سیاهه که با حضور وزیر دربار و معاون وزارت دارائی و رئیس بیوتات تهیه گردید، جواهرات مزبور در تاریخ چهار شهریور ۱۳۲۰ در شش صندوق و یک بسته ممهور و با حضور اعضاء هئیت نظارت اندوخته اسکناس در خزانه بانک ملی گذارده شد و کلید خزانه به ترتیبی که در فوق گفته شد تحویل هئیت نظارت اندوخته اسکناس گردید و به این ترتیب کلیة جواهرات فعلاً در خزانههای بانک ملی موجود و معاینه و تطبیق آنها با سیاههها و ثبتهای گذشته هر ساعت میسر است.
همان طور که توضیح داده شد جواهرات اعم از اینکه جواهرات سلطنتی تشخیص شد و آنچه به عنوان پشتوانه به بانک ملی تحویل شده، الان در خزانههای بانک ملی موجود و ممکن است تقاضا شود یک عده یا حتی تمام نمایندگان با حضور عدهای از کارمندان بلند پایه دولت عیناًٌ جواهرات را معاینه و با صورت ثبت و سیاهههای آن تطبیق کنند.
آقای موید احمدی: خاطر محترم آقایان نمایندگان محترم مسبوق است که همان طور که آقای وزیر دارائی توضیح فرمودند از چندی قبل کمیسیونی از طرف مجلس شورا انتخاب شد. بر حسب قانون، بنده و آقای اعتبار جزو آن کمیسیون بودیم و در عمارت خوابگاه آن وقت (وزارت دارائی فعلی) با رئیسالوزراء وقت «امامی جم»و آقای علا، وزیر بازرگانی و آقای بدر که در آن وقت وزیر دارائی بودند تقریباً در ظرف چهل و پنج روز صندوقهای جواهرات را باز کردیم و آنچه جنبه تاریخی و جنبه اثاثیه سلطنتی داشت از هم جدا کردیم و تحویل دادیم به اداره بیوتات سلطنتی برای موزه سلطنتی و مقدار زیادی که جنبة تاریخی نداشت آنها را در سی و دو صندوق کردیم و همین طور که فرمودیم به مهر آن هیئت آوردند در بانک ملی و در خزانه مخصوص گذاشتند. آن وقت این را بنده خواستم تذکر بدهم جواهرات پشتوانه اسکناس نبود برای اینکه اسکناس منتشره در این وقت تقریباً یک میلیارد بود و صدی شصت طلا و نقره پشتوانه موجود داشت. آن وقت هم موجود بود و الان هم موجود است و بعداً قانونی از مجلس گذشت که یک مقدار اسکناس منتشر بشود چون از این صدی شصت میزان پشتوانه پائین میآمد و مخالف قانون تأسیس بانک بود از این جهت مجلس رای داد که این جواهرات جزو پشتوانه اسکناس باشد از این جهت هئیت نظارت ذخیرة اسکناس مجبور شد که آن جواهرات را هم مهر کند و صندوقهای ممهور را هم ضبط کند.
و در روز چهارم شهریور ماه همین طور که آقای وزیر دارائی فرمودند هئیت نظارت اندوخته اسکناس را در بانک احضار که بنده هم بودم، آقای لیقوانی و آقای مدعیالعموم تمیز و آقای وزیر دارائی و آقای وزیر دربار و آقای قانع بصیری، رئیس بیوتات هم تشریف آوردند و شش صندوق ممهور را با یک بسته در بانک گذاردند به عنوان جواهراتی که در موزه بوده است و آنها به مهر وزیر دربار و وزیر دارائی و رئیس بیوتات ممهور بود. ما هم آنها را به عنوان امانت نگاه داشتیم چون آنها جزو پشتوانه اسکناس نیست. مطابق قاعده شش صندوق و یک بسته در تاریخ مزبور آوردهاند در بانک گذاشته به عنوان امانت، مخصوصاً در خزانه جواهرات سلطنتی نگذاریم. آنها در خزانه طلا و نقره یعنی در خزانه که پشتوانه اسکناس است این جواهرات را در آنجا گذاشتیم.
بنده چیزی نمیخواهم عرض کنم فقط یک موضوع و آن هم برای تکذیب این انتشارات است و آن اینست که هر وقتی به فرض بخواهیم در خزانه بانک را باز کنند همین طور که حالا آقای وزیر دارائی هم فرمودند که بیایند و ببیند، این یک تشریفات مخصوصی دارد که اولاً در صندوقهای مخصوصی است و درهای بانک خیلی محکم است، از خارج وارد کردهاند. اسبابها و رمز مخصوصی دارد. اگر تمام کلیدها را هم به آن بیندازند این درها باز نمیشود و این کلیدها در پاکتهای مخصوصی است که اینها به مهر اعضاء هئیت نظارت لاک میشود و مهر میشود و محفوظ میماند و اینها در صندوقهای سر به مهر محفوظ میماند و هر وقت بخواهند خزانه را باز کنند اول آن هئیت حاضر میشوند و اول مهر پاکتها را رسیدگی میکنند و در صورت صحت، آن وقت مطابق آن مقررات و تشریفات باز میکنند و این طور بروند و درها را باز کنند که غیر ممکن است و این به نظر بنده خیلی حرف ساده به نظر میآید و بی این تشریفات بروند دربها را باز کنند البته معمول و معقول نیست.
و همین طور که آقای وزیر دارائی فرمودند الآن هم طلا و هم نقره و هم جواهرات امانی و هم جواهرات پشتوانه در بانک ملی موجود است. فعلاً بنده میخواهم یک عرض بکنم و اضافه بکنم به فرمایش آقای وزیر دارائی فرمودند هیئتی از نمایندگان بیایند البته ما همه به هم بستهایم و قطع داریم هر هئیتی از مجلس یا دولت بروند آنجا همه نمایندگان اطمینان دارند به آنها و همه ما به دولت اعتماد و اطمینان داریم و همه نظار بانک اطمینان دارند ولی مع هذا برای اینکه معلوم شود و همین طور که حضرت ابراهیم خواست که خداوند چه جوری مرده را زنده میکنند و خدا گفت مگر اطمینان نداری گفت چرا ولی لیطمئن قلبی و مسلماً علم الیقین غیر عین الیقین.
الآن هم شاید به نظر بنده و همان طور که آقای وزیر دارائی هم فرمودند برای اینکه علم الیقین حاصل کردهاند که جواهرات سلطنتی و امانی هر دو در بانک موجود است برای اینکه عینالیقین هم داشته باشند بیایند و به چشمان ببینند بهتر این است که بنده میخواهم پیشنهاد کنم و از آقای وزیر دارائی خواهش کنم که یک روزی را معین کنند که آقایان نمایندگان بیایند و بنشیند و هر کسی هم میل دارد و مایل است تشریف بیاورد اینها را باز کنیم و ببیند و اگر لازم باشد هر کسی میل دارد البته اجباری نیست، هر کسی مایل است بیاید و ببیند.
آقای دشتی: جا نیست.
چرا بنده جا میدهم سیصد نفر هم باشند جا هست و بعداً هم ممکن است یک دعوتی بکنند از اطاق تجارت تهران و روسای شرکتهای تهران هم تشریف بیاورند و ببینند. این است نظر بنده (نمایندگان صحیح است).
بیانات آقای نخستوزیر: آقای نخستوزیر: بنده عرض زیادی ندارم و برای تایید گفتار آقایان هم مخصوصاً خواستم که خواهش کنم این اقدام را بفرمایند و بعداً گزارش آن را به مجلس شورای ملی اطلاع بدهند.
پستترین روزهای تاریخی ایران
صبح شنبه بیست و دو شهریور: امروز صبح را گویا بتوان پستترین روزهای تاریخی ایران دانست. در ایستگاه تهران سفیر کبیر شوروی و وزیر مختار انگلیس آمده و پنجاه و دو نفر از آلمانها را که بنا شده بود به انگلیسها تحویل بدهند بدانجا آورده بودند، وزیر مختار آلمان پیاده میشود و سلام مخصوص خودشان را علامت داده و وارد میشود و نطق مفصلی برای آنها راجع به برتری آلمان و فتح آنان نموده و با یکایک دست داده و سوار قطار شدند تا جائی که چشم کار میکرد دستمالهای خود را بیرون آورده و علامت داده و قطار رفت تا از نظر ناپدید شد. هشت نفر از اینان را نیز به روسها تحویل دادهاند. عصر همین روز که شب یکشنبه بود باز رادیو تهران خبر داد که آلمانیهای مقیم ایران بایستی پاسپورتهای خود را ارائه دهند.
شب یکشنبه بیست و سوم شهریور: رادیو انگلیس در ساعت هشت و ربع کم سخنان زیر را اظهار میکرد:
شاهنشاه معظم ایران در ابتدای سلطنتش محبوب و طرف اعتماد ملت ایران واقع شده بود و به آبادی و امنیت و ترقی ایران کمک کرد ولی از آنجائی که دنیا دائم در تغییر و تبدیل است نباید فکر کرد که روشی که او اتخاذ کرده و شبیه مرام نازی و دیکتاتوری بوده است همیشه همین نتیجه را برای ایران و ایرانی داشته باشد.
اکنون ایرانیان میگویند ما حاضر نیستیم تا موقعی که خدا خدائی میکند تحت رژیم مستبدانه این شاهنشاه و تحت فشار مالیاتی واقع شویم. سلطنتی که پادشاه به میل خود هر که را بخواهد حبس یا تأدیب یا حکم اعدامش را صادر مینماید چگونه مشروطه میتوان نامید. ایرانیان میل دارند و میگویند باید سلطنت مشروطه که در حق متمولین و متوسطین و فقرا و تمام افراد عادلانه حکم میکند دو مرتبه بر پا شود.
خلاصه گفتگوی شب دوشنبه ۲۴ شهریور:
باز راجع به مرام دیکتاتوری و گرفتن املاک و حبس و فحش دادن و با چکمهزدن اشخاص، تبعید و کشتن صاحبان املاک و خشکانیدن آب آبادیها برای اینکه از قیمت آنها بکاهد، خریدن کافه شهرداری به قیمت خیلی نازل برای اینکه آنجا را نیز قهوهخانه کند و امثال این سخنان و در آخر نیز قصیده خواند.
سخنان شب سهشنبه ۲۵ شهریور /۲۰ رادیو انگلیس ساعت هشت و ربع کم:
ملت ایران از فشار مالیات و ظلم و ستمی که به او وارد میشود به جان آمده و انتظار دارد هرچه زودتر به این بدبختیها خاتمه داده شود. گزارشات دیروز ما در اطراف ایران چندان مهم نبود و اگر چنانچه بخواهیم از این مقوله صحبت کرده و بدبختی ملت ایران را شرح دهیم مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
احدی نیست که نداند که کارگران کارخانه شاهی که متعلق به شخص اعلیحضرت است تماماً به اجبار مشغول کار هستند. احدی نیست که نداند که کارگران بیچاره به ضرب کتک در املاک شاهی مشغول انجام وظیفه هستند که عملجات بدبخت به زور در جادهها کار میکنند و احدی نیست که نداند مزد این کارگران به قدری کم است که به معاش روزانه آنها نمیرسد. قیمت اجناس به قدری بالا رفته که مردم از زنده بودن و زندگی کردن عاجزند. ضبط کردن املاک رعیت به زور و ستم سبب تنگدستی و گرسنگی ملت را فراهم کرده و بیشتر هم انحصار دولتی چای و قند، پارچه و برنج و غیره به این قسمت کمک مهمی مینماید.
دیگر اینکه حقوق گمرکی زیادی که به واردات تعلق میگیرد در مقابل این همه گرانی از تمام جهت البته لازم است حقوق افراد هم به همان نسبت زیاد شود ولی بدبختانه کارگری که در بیست سال پیش سی تومان میگرفته اکنون هم همان حقوق را میگیرد با تفاوت اینکه سیصد ریال گفته میشود که با کاغذ و مس میانشان قسمت میشود و کسی نمیداند که رؤسا چگونه فشار به اعضا از هر طرف برای گذراندن معاش خودشان وارد میکنند. کسی نمیداند که رعیت بیچاره با فشار باید رنج برد اجرت آنها ستم و عایدی به جیب شاه میرود. دولت مجبور است محصول شاه را از هرچه و هر جهت گران بفروشد و به زیادی نفع شاه با تمام قوا سعی کند. حقوق گمرکی تمام اجناس تجاری باید زیاد باشد به غیر از اجناس تجارتی شاه که یا خیلی ارزان و یا اصلاً گمرک ندارد.
آیا میدانید که کم بودن آب شهر علتش چیست؟ همانا برگرداندن آب به املاک شاهی و سیرآب شدن زمینهای او و بار آمدن حاصلها به خوبی و فروختن آنها به بهای گران به ملت بیچاره و گرسنه. بسیاری از دهاتیهای بدبخت که از مضرات کشیدن تریاک خبری ندارند مجبورند که از تریاک محصول شاهی خریده و کشیده و از غیرت و همت و مردی بیفتند. آیا نمیداند علت شیوع تب و نوبه زیاد در شمال برای چه بود، همانا آب دادن زیاد و فراوان به زمینهای برنجکاری اعلیحضرت.
رادیو دهلی در همین روز یعنی پنج و ربع کم بعدازظهر چنین گفت:
سفارت آلمان و ایتالیا و رومانی و مجارستان که بنا بود بسته شود بسته شد و آلمانها نیز تحویل انگلیس و روس داده شدند.
همین شب ساعت نه که رادیوی تهران اخبار را میگفت چنین شروع کرد:
فردا صبح ساعت نه تمام وکلا و نخستوزیر در کاخ سلطنتی احضار شدهاند و بعد گفتههای مجلس را راجع به جواهرات خواند.
امروز که صبح سهشنبه است باز مردم مضطرب و افکار عمومی خراب است. از صبح بین مردم پیچیده است که روسها در کرج و از آنجا به طرف تهران میآیند. باز بازارها بسته شد. خیابانها خلوت شد و آمد و رفتها کم شد. مدارس که مشغول اسمنویسی بودند تمام پدران و مادرانشان آمده و به اصرار آنها را بردند. ادارات باز تعطیل شد. نظامیان و افسران باز وحشت گرفته و میدویدند. احضار وکلاء مردم را به فکر انداخته و میخواهند هر چه زودتر پرده از کار برداشته شده و تکلیف آنان معلوم گردد. تا ظهر هم مردم بلاتکلیف بودند و از نامعلوم بودن عاقبت بهت و حیرتی عجیب مردم را گرفته بود. بعضیها میگویند روسها پایتخت را تا یکی دو ساعت اشغال خواهند کرد، عده]ای[ اظهار میکنند احضار وکلاء برای استعفاء شاه از سلطنت بوده است.
خلاصه یک بعدازظهر فوقالعاده از چاپخانه روزنامه بیرون آمد و استعفای شاه را نوشته و به جای خود شاهپور محمدرضا را شاه ایران خوانده بودند. جریان آن را از روزنامه اطلاعات همین روز که از توقیف بیرون آمده بود میتوان دانست.
توضیح اینکه علت توقیف این روزنامه این بود که در تاریخ چهارشنبه نوزدهم شهریور ماه ۲۰ مقاله تحت عنوان «تأثر مردم» به قلم پندار نامی نوشت و عین مقاله به قرار زیر است:
تأثر مردم
مردم پایتخت از چند روز پیش منتظر نتیجة اقدامات دولت راجع به حل قضایای اخیر بوده و در حقیقت با کمال بیصبری انتظار جلسة دیروز مجلس شورای ملی را میبردند ولی با اظهاراتی که از طرف مقامات رسمی دول همسایه ضمن نطقهائی که ایراد نموده بودند ابراز شده بود هیچ کس انتظار نداشت قضایا به این صورت در آمده و شرایط به این دشواری تحمیل شده باشد.
همان طور که دیروز نمایندگان مجلس پس از شنیدن گزارشهای دولت متأثر گردیدند و وضع مجلس حالت بهت و حیرت به خود گرفت، دیشب نیز مردم پس از آگاه شدن از جریان بینهایت افسرده و متألم شدند و تعجب و شگفتی آنها نیز حد و اندازه نداشت. چیزی که بود خونسردی و متانت خود را حفظ میکردند و از ابراز احساسات درونی خودداری مینمودند.
دولت ایران از آغاز جنگ کنونی کوشش فراوانی برای حفظ بیطرفی خود نمود. به ویژه برای حفظ روابط دوستانه خود با دول همجوار سعی بیپایان کرد ولی همان طور که آقای نخستوزیر در نطق موثر خود دیروز اظهار داشتند تقدیر چنین بود که ما هم از آتش این جنگ جهانسوز بر کنار نمانیم و ملت صلحجو و بیغرض ایران نیز دچار آفات و لطمات آن گردد.
البته خوانندگان ما هر قدر متأثر و اندوهناک باشند حق دارند زیرا ما امروز با مشکلات سختی روبرو شدهایم که در حقیقت هیچ منتظر و مستحق آن نبودیم و حتی در تصور و اندیشه ما نیز نمیگنجید. ولی دولت هم جز رویهای که پیشة خود ساخته بود چارهای نداشت و در این موقع بحرانی و دشوار جز این راهی به نظر نمیرسید.
راست است که ما با دولت آلمان و ایتالیا جز یک روابط عادی و اقتصادی روابط دیگری نداشتهایم ولی میل داشتیم به این روابط حسنة ما خللی وارد نیاید و اصل بیطرفی کامل هم که مرام و آرزوی عمومی ملت ایران میباشد همین اقتضا را داشت که ما با تمام دول و ملل جهان دارای روابط دوستانه و حسنه باشیم.
متأسفانه دولت ما امروز ناگزیر شده است که سفارتخانههای آلمان و ایتالیا و رومانی و مجارستان را در ایران برچیند ولی سفارتخانههای ما در پایتخت این کشورها مانند پیش دایر و روابط سیاسی ما هم با آنها برقرار خواهد بود.
در هر صورت باید این حقیقت را بگوئیم که انتظار مردم ایران از دولتهای اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان در عالم همسایگی و دوستی خیلی بیش از اینها بود و ما عقاید خود را در شمارههای آینده تشریح خواهیم کرد. «پندار»
استعفا رضاشاه پهلوی و برقرار شدن ولیعهد به مقام سلطنت[۱۶]
تشکیل جلسه ¬ چهل و پنج دقیقه پیش از ظهر امروز مجلس به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید.
خلاصه گفتگوی جلسة پیش خوانده و تصویب شد.
در این موقع هئیت وزیران در تالار جلسه حضور یافتند.
آقای رئیس ¬ قرار بود جلسة مجلس روز یکشنبه منعقد بشود. به واسطة اتّفاق مهمی که افتاده است و لازم بود جناب آقای نخستوزیر مطلب را به اطلاع عموم آقایان نمایندگان و ملت ایران برسانند این است که با هئیت وزیران حضور به هم رسانیده که قضیه را به اطلاع مجلس و ملت ایران برسانند.
نطق آقای نخستوزیر:
آقای نخستوزیر ¬ یکی از مهمترین قضایا و امور را که واقع شده است باید به عرض مجلس شورای ملی و به اطلاع عموم ملت برسانم و متأسفم که با این کسالت مزاج و اینکه نفس ندارم و قضیه هم طوری به سرعت انجام گرفته است هیچ مجالی نداشتهام که فکری بکنم تا بیاناتی که در اینجا میکنم مرتب باشد. از این جهت معذرت میخواهم و اگر ملاحظه فرمودند که قدری بیاناتم نامرتب است معذورم دارید و آن قضیه این است که اعلیحضرت رضاشاه پهلوی به موجباتی که حالا خواهم خواند اراده کردند که از سلطنت کناره کنند و امر سلطنت را به جانشین قانونی خودشان تفویض فرمایند.
ایشان استعفانامه نوشتند و والاحضرت همایون ولایتعهد زمام امور را به دست گرفتند. استعفانامه ایشان این است:
متن استعفانامه
نظر به اینکه من همه قوای خود را در این چند ساله مصروف امور کشور کرده و ناتوان شدهام حس میکنم که اینک وقت آن رسیده است که یک قوه و بنیه جوانتری به کارهای کشور که مراقبت دائم لازم دارد بپردازد و اسباب سعادت و رفاه ملت را فراهم آورد. بنابراین امور سلطنت را به ولیعهد و جانشین خود تفویض کردم و از کار کناره نمودم. از امروز که روز بیست و پنجم شهریور ماه هزار و سیصد و بیست است عموم ملت از کشوری و لشکری ولیعهد و جانشین قانونی مرا باید به سلطنت بشناسند و آنچه از پیروی مصالح کشور نسبت به من میکردند نسبت به ایشان منظور دارند.
کاخ مرمر¬ تهران ¬ به تاریخ بیست و پنج شهریور 1320
امضاء
به طوری که عرض کردم به حمداله اعلیحضرت سابق جانشین جوان، لایق و محبوبی دارند که بر طبق قانون اساسی میتوانند فوراً زمام امور سلطنت ایران را به دست بگیرند و به دست گرفتند.
و بنده را مأمور و مفتخر فرمودند که با همکارانی که سابقاً معین شده بودند به اتّفاق آنها در جریان امور کشور به وظایف خودمان بپردازیم ولی در این موقع که ایشان زمام امور را به دست گرفتند و بنا شد که ما کنارهگیری اعلیحضرت سابق و زمامداری اعلیحضرت لاحق را به ملت اعلام کنیم. امر فرمودند که به اطلاع عامه و مجلس شورای ملی برسانیم که ایشان در امر مملکت و مملکتداری نظریات خاصی دارند که چون مجال نداشتیم تهیه کنیم و به روی کاغذ بیاوریم نمیتوانم به تفصیل عرض کنم لذا به اجمال عرض میکنم و آن این است که ملت ایران بدانند که من کاملاً یک پادشاه قانونی هستم و تصمیم قطعی من بر این است که قانون اساسی دولت و مملکت و ملت ایران را کاملاً رعایت کنم و محفوظ بدارم و جریان عادی قوانینی را هم که مجلس شورای ملی وضع کرده است یا وضع خواهد کرد تأمین کنم و اگر در گذشته نسبت به مردم جمعاً یا فرداً تعدیاتی شده باشد از هر ناحیهای که آن تعدیات واقع شده باشد از صدر تا ذیل مطمئن باشند که اقدام خواهیم کرد از برای اینکه آن تعدیات مرتفع و حتیالامکان جبران بشود. امیدوارم این سلطنت نو بر ملت ایران مبارک باشد و آرزوهائی که ملت ایران نسبت به خودش دارد و آرزوهائی که ملت و میهنپرستان ایران نسبت به این دولت و ملت و مملکت دارند در سایه توجهات شاهنشاه جوان جدید صورت وقوع پیدا کند.
عجالتاً عرض کردم چون امکان نداشت که به تفصیل بیان کنم و توضیح مفصل بدهم به این مختصر اکتفا میکنم برای اینکه هرچه زودتر مجلس شورای ملی و ملت ایران از وقوع این واقعة مهم خبردار شوند تقاضا میکنم که موافقت فرمایند فردا مجلس شورای ملی را باز تشکیل بدهند که اعلیحضرت همایونی تشریف بیاورند و به وظایف قانونی خودشان در این باب عمل کنند(صحیح است).
آقای دشتی ¬ البته مطلب خیلی زیاد است و مطلب گفتنی مخصوصاً خیلی زیاد است اما به متابعت از نظر آقای نخستوزیر ما از همه مطالب گفتنی صرف نظر میکنیم، فقط یک موضوع است اینجا که بسیاری از رفقای مجلس من با من صحبت کردند و این حکایت از این میکند که یک نگرانی فوقالعاده بین مردم هست. قسمت اخیر نطق آقای نخستوزیر که فرمودند اعلیحضرت همایون جدید میل دارند به اینکه تمام خرابکاریهای گذشته ترمیم شود بنده را تأیید و تشجیع میکند که این نگرانی آقایان را به عرض آقای نخستوزیر برسانم. در مدت تقریباً متجاوز از بیست سال اعلیحضرت شاه سابق زمامدار مطلق و اختیاردار و بدون نظارت در تمام امور مالی و اقتصادی مملکت بودهاند. مردم عجالتاً میخواستند که این قسمت به طور صریح معلوم شود که حقوق مملکت و حقوق افراد و دولت به طور صحیح حفظ شده باشد.
خلاصه وکلا میل دارند بفهمند تعدی و اجحافی به مالیه مملکت نشده است و بنابراین بیشتر از هیئت دولت این تقاضا را دارند که مواظب این کار باشند. ما میل داریم ببینیم چه تدابیری اتخاذ میکنند. البته خود دولت تدابیر معقولی اتخاذ میکند و این را ما باید بدانیم که چه اقدام میکنند. مخصوصاً در قسمت جواهرات سلطنتی که اخیراً مطرح بود. در این موضوع باید رسیدگی کامل شود و اینکه صد نفر یا دویست نفر بروند آنجا و جواهرات را ببینند فایده ندارد بلکه باید یک هیئت طرف اعتماد مجلس معین شود که آنها تطبیق کنند با ثبتهای آن. بنابراین میخواهم از آقای نخستوزیر استدعا کنم که آیا در این خصوص فکری کردهاند و میتوانند از این بابت اسباب اطمینان مجلس شورای ملی را فراهم کنند.
آقای نخستوزیر ¬ بنده همان طوری که عرض کردم نه حالتم و نه فرصتم اجازه نمیداد در این باب به تفصیل عرض کنم. اولاً اعلیحضرت پادشاه جدید کاملاً نظر دارند که مطابق قانون اساسی عمل شود و یکی از مقتضیات قانون اساسی این است که هیئت وزیران در امور مربوطه و وظیفه اشتراکی خودشان اختیاراتی داشته باشند که مطابق آن اختیارات و مسئولیتی که در مقابل مجلس شورای ملی دارند عمل کنند. بنده را هم شخصاً آقایان میشناسند. گمان میکنم امتحانات خودم را داده باشم. ( صحیح است). اگر غیر از این بود زیر بار نمیرفتم و اگر غیر از این هم باشند زیر بار نخواهم رفت. ( صحیح است احسنت). بنابراین از امروز به بعد ما امیدواریم بلکه یقیین داریم که جریان امور مملکت آن طوری که باید بین دولت و مجلس شورای ملی با همکاری تام و تمام به طوری که همه از همه امور مطلع و مستحضر باشند جریان پیدا کند.
در مسئلة جواهرات که فرمودند حالا بنده نمیخواهم عرض کنم درست است یا نیست. در جلسة گذشته آقای وزیر دارائی گزارش مطلب را دادند، البته این تقاضای آقای دشتی یک تقاضای خیلی معقولی است که اگر بخواهند نظارت کامل بکنند اکتفاء نکنند که فقط یک عده بیست نفر یا سی نفر یا صد نفر آقایان نمایندگان بروند آنجا تماشا کنند، البته این تقاضای صحیح و معقولی است که درست رسیدگی شود. جواهرات ثبت و دفتر دارد و این را بنده مطمئن هستم که این ثبتها و دفترها هست و محفوظ است و جواهرات هم در بانک ملی است. میتوانند هرکس را که میل دارند تعیین بفرمایند کمیسیونی از داخل و از خارج مجلس به هر قسمتی که تصویب میفرمایند تشکیل بدهند. مردمان بصیر در سر فرصت با مجال ببینند، تطبیق کنند اگر درست است انشاءالله فبها و اگر هم درست نیست آن وقت تکلیف معلوم شود.
آقای سید یعقوب انوار¬ الخیر فی ماوقع. یک پیش آمدی واقع شده است که انشاءاله رحمن امیدواریم این پیش آمد برای ملت ایران پیشامد نیکی باشد و خیر و سعادت ملت ایران در این پیشامد باشد که از تحت یک فشار خیلی ممتدی نجات پیدا کردند و من یک شوقی دارم که الان دارم در یک مجلسی صحبت میکنم که عموم نمایندگان مجلس مثل مجالس سابق یک روح اتحاد و یگانگی با پشتیبانی از کابینه و دولت دارند که انشاءاله امیدواریم تمام خرابیهای سابق ما ترمیم شود که مثلاً من میگویم سئوال دارم یا استیضاح دارم از فلان وزیر فوری آن وزیر حاضر شود. روزنامههای ما نباید مثل مرغ منقار چیده در قفس آهنین باشند. تا کی باید ملت ایران صدا نداشته باشد که بگوید آقا ظلم خانه ما را خراب کرده است.
بعد از این کار بنده و جنابعالی آقای دشتی امیدواریم که کارها تحت نظر خود ما یعنی مجلس شورای ملی باید بیاید و بعد از این هم باید برای سعادت مملکت کار کنیم و وزراء هم بعد از این راه مجلس را گم نکنند. آقای فروغی شما پرورده مجلس هستید، بنده یک روز در جائی گفتم آقا بفرمائید وزراء بیایند در مجلس گفتند وزراء به مجلس کاری ندارند، به قانون اساسی است که باید عمل کنند. قانون اساسی خونبهای مردم، قانون اساسی روح مردم ایران است، خونبهای مبالغی اموال مردم ایران است. این قانون اساسی باید بهش عمل شود و وزراء بایستی مسئول مجلس باشند. اینکه آقای رئیسالوزرا (آقای نخستوزیر) الفاظ را هم خراب کردند (خنده حضار). ما نمیگوئیم که شما در حدود خودتان مختار نباشید، ما گفتیم وزراء کدخدائی هستند در حوزه وزیریتشان ولی ما هم این حق را داریم که مطابق قانون عمل کنیم. (نمایندگان مذاکرات کافی است.)
آقای نخستوزیر ¬ فرمایشات آقای انوار همان طوری است که ملاحظه فرمودید و بنده اطمینان میدهم و امیدوارم جریان امور بر طبق دلخواه باشد. چیزی را که میخواهم عرض کنم این است که متأسفانه به طوری که در جلسة ماقبل آخر مجلس آمدیم و به استحضار خاطر نمایندگان معتمدم رساندیم قضایا و پیشامدهائی بر خلاف ترصد و میل ما واقع شده است که منجمله یکی این بود که در بعضی از قسمتهای کشور ما قوای شوروی و در یک قسمت دیگری قوای انگلیس اقامت کند و چیزهای دیگری که در آن یادداشتها ملاحظه فرمودید. که آنها چه تقاضا کردند و ما در مقابل چه تقاضا کردیم و بالاخره چه نتیجه حاصل شد. در نتیجه عجالتاً قرار بر این شده است که قوای شوروی و انگلیس در بعضی از قسمتهای خاک ما باشند. اینها برای یک مقاصدی آمدهاند، حوائجی دارند، کارهائی دارند، ناچار رفت و آمدهائی از این شهر به آن شهر، از این خط به آن خط میکنند. این رفت و آمدها بر حسب اطمینانهای کتبی و شفاهی که داده شده است به هیچ وجه مزاحم حال دولت و ملت ایران نخواهد بود و بر ضدیت و مزاحمت و مخاصمت مردم نیست.
مثلاً همین الآن خبر دادند که قوای خارجی از جاهائی حرکت و به طرف تهران نزدیک میشوند، هرچند که دولت اقدامات کرده است که قوا به شهر تهران نیاید و امیدواریم که این اقدامات موثر باشد ولی فرضاً هم که نزدیک تهران بیایند این را باید خاطر آقایان نمایندگان مسبوق باشد که اینها برای مخاصمت نمیآیند، برای مقاصد خودشان نسبت به کارهائی که دارند میآیند و میروند. اگر احیاناً از این حرکات به گوش آقایان خبری رسید، آقایان نمایندگان و مردم تصور نکنند مقاصد خصمانه دارند. آن اندازه که به ما اطمینان دادهاند و ما هم البته این اطمینان را حاصل کردهایم مطلب این است ولی باز مبادا مثل چند روز پیش مردم تهران وحشت کنند و اسباب زحمت برای ما فراهم گردد و از شنیدن بعضی اخبار پریشان شوند و به دست و پا بیفتند و در نگاهداری امنیت و ارزاق شهر کار بر ما سخت شود و مشکلات برای ما ایجاد گردد. از این جهت عرض کردم که عموم ملت و عموم مردم مطلع باشند که از این حیث پریشان خاطر نباشند و به هراس نیفتند.
ختم مجلس ¬ نزدیک ظهر مجلس پایان یافت و جلسة آینده به روز چهارشنبه ۲۶شهریور(فردا) چهار ساعت بعدازظهر موکول گردید.
حرکت پادشاه سابق از تهران
اعلیحضرت رضاشاه پهلوی پادشاه سابق امروز صبح پس از استعفا و کنارهگیری از مقام سلطنت تهران را ترک و به اصفهان عزیمت نمودند.
مراسم و تشریفات قانونی برقراری سلطنت اعلیحضرت پادشاه جدید
بر حسب اطلاعی که از طرف مقام ریاست مجلس شورای ملی داده شد فردا ساعت چهار بعدازظهر آقایان نمایندگان مجلس با لباس رسمی برای انجام آئین تشریفات قانونی برگزاری سلطنت در مجلس شورای ملی حضور خواهند یافت و اعلیحضرت محمدرضا پهلوی پادشاه جدید تشریف فرما و نسبت به وفاداری به اصول مشروطیت و قانون اساسی سوگند یاد خواهند نمود.
تهران در روزهای پایانی شهریور
رادیو انگلیس در شب چهارشنبه ۲۶ شهریور مطالب زیر را گفت:
ملت ایران در این چند سال اخیر به قدری تحت فشار مالیاتی و تعدی هیئت دولت واقع شده بود که امروز تمام مردم خفه و پژمرده شده بودند. حقوق ملت تماماً پایمال بود و حق کسی موافق قوانین داده نمیشد. امروز ملت ایران حق خود را خواست و خواست که از چنگال این فشارها خلاص شود. قدرت این ملت آخر چربید و امید است این پیشامد باعث شود عدل و داد جای ظلم و عناد را بگیرد. امید است این انتخاب موافق میل ملت ایران باشد.
از این پس ادارة شهربانی بر جان و مال مردم تعدی نکرده و وظایف خود را از حیث امنیت موافق میل ملت انجام دهد. بساط خبرچینی برچیده و کسانی که به تهمت سیاسی در زندانها و سیاهچالها افتادهاند نجات یابند.
املاک مردم اعم از خالصه و املاک ملت به آنها مسترد خواهد شد. قانون بر تمام مردم متساوی حاکم باشد. نمایندگان مردم در اختیار هیئت وزیران را در دست بگیرند. به ملت ایران به این مناسبت باید تبریک و تهنیت گفت و باید گفت در این چند سال اخیر اوضاع به مراتب بدتر شده بود و روزی رسیده که قدرت خود را مردم بر هیئت دولت تحمیل کرده و حق خود را از آنان بخواهند اما گذشته از این اصلاحات بعضی مسائل است که باید زودتر معلوم شده و حل گردد. از آنجمله جواهرات سلطنتی است در جلسة مجلس وزیر دارائی اظهار کرد که این جواهرات از تهران بیرون نرفته. اینکه فعلاً مردم میخواهند بدانند این است که آیا کلیه جواهرات در خزانه هست یا مقداری از آنها؟ اگر بعضی از آنها نیست پس کجاست؟ رئیس شهربانی تهران در سفر مخفیانه خود آنها را به کجا برده است؟ آیا آنها را بیرون برده است یا نبرده؟ خلاصه باید مسلم شود که جواهرات سلطنتی در تهران هست و سیاهه آنها نوشته و ضبط شود.
رادیوی دهلی در همین شب اخبار زیر را منتشر میکرد:
نیروی روس و انگلیس به طرف تهران در حرکت هستند. خبر رسید اعلیحضرت پادشاه ایران استعفا داده و والاحضرت به جای ایشان انتخاب شده است. این خبر وقتی به ما رسید که روسها در نیم ساعتی تهران بودند و ستونهای انگلیس هم نزدیک مرکز هستند. جناب محمدعلی فروغی در مجلس شورای ملی استعفاء کردن شاه ایران را اعلام کرده و اضافه نمود که شاه سابق ایران با اتومبیل از تهران خارج گردیده است.
رادیوی برلین انتشار داد:
پادشاه ایران از سلطنت کنار کرده است. پسر ارشد شاهنشاه ایران جانشین مشارالیه شده است.
چهارشنبه ۲۶ شهریور بیست: دیشب از ساعت هشت و نیم سر و صدا آمد و رفت زیادی از خیابان شرقی غربی شاهرضا به گوش میرسید و این صدا درست تا ساعت هفت صبح ادامه داشت. چون حکومت نظامی بود و از ساعت نه شب بیرون آمدن از خانه برای ما غیر مقدور بود این سر و صداها و علت آن برای ما مجهول ماند تا اینکه صبح زود به آن طرف رفته و بعد از پرسش و جستجو معلوم بود لشکر یکم پادگان مرکز را تخلیه میکنند البته توپخانة صدوپنج بلند و توپخانة ضد هوائی هم شامل این قسمت بود. اول شب اتومبیلهای بزرگ به راه افتاده و سربازان مقیم سربازخانه را به لشکر دوم میبردند. بعداً هم توپها و تانکها و در نزدیکی صبح هم بیل و کلنگ و دیگ و سایر اثاثیه هنگ را اتومبیلهای باری بزرگ نظامی به طرف لشکر دوم میبردند. مسیر اینان از پشت باغ شاه وارد فلکه مقابل خیابان کاخ شده و از آنجا وارد خیابان سیمتری نظامی و از آنجا به شاهرضا و خیابان شمیران و لشکر دوم بود. گویا محل لشکر یکم را روسها اشغال خواهند کرد ولی هنوز خبر صحیحی پیــدا نکردهام و امروز سه بعدازظهر نیز انگلیسها وارد تهران میشوند و این خبر را اتاشه نظامی آنان امروز صبح اظهار کردهاست. گویا ایستگاه تهران و فرودگاههای هواپیمائی را در دست خواهند گرفت.
قسمتی که خیلی باعث تاثر بود این است که در مقابل سفارت آلمان در خیابان فردوسی امروز از صبح در حدود چهل بیوزینگ ارتش ایران که نمرة آن را عوض کرده بودند ایستاده بودند، بعضی از آنها نیز در کوچه برلن بودند و دو طرف کوچه را نظامی و پاسبان گذارده و مردم را از عبور و مرور در کوچه ممانعت میکردند. بیشتر این اتومبیلها بار شده بود و بار آنها تمام، چمدان و تختخواب بود. یک اتومبیل هم در ایوان سفارت در مقابل در بود و عدهای مشغول بارکردن آن بودند. در این خیابان که در این موقع کمتر آمد و رفت میشد عده زیاد و خلق کثیری دو طرف پیادهروها جمع بودند و چون آنها را مانع میشدند که بایستند اغلب قدم زده و ناظر اعمال بودند و تمام قیافه متأثر به خود گرفته بودند. بیرق سفارت سوئد نیز بر سر سفارت آلمان زده شده بود و البته نشان میداد که ساختمان و سایر خاستة آنان که درآنجاست تحت رسیدگی آن سفارتخانه خواهد بود.
این عده کارکنان سفارت آلمان و مجارستان و ایتالیا بودند که دولت ایران به امر انگلیس و روس مجبور بودند آنها را از ایران خارج کنند و خیال داشتند آنها را به مرز ترکیه ببرند. آقای ناصر از وزرات دارائی و یکی دو نفر دیگر مأمور بردن اینان بودند و گویا عدهای هم نظامی با آنان کسیل شود. خلاصه در این چند روز مناظری دیده میشود که خون در بدن منجمد میشود. خیلی جای تأسف است. دولت ایران یا دولت شش هزار ساله این قدر صفحه تاریخش ننگین بشود. البته این گفته از لحاظ دوستداری آلمان یا سایرین نیست بلکه اصلاً موافق قواعد و ملاک اخلاقی است که پنجاه و دو نفر آلمانی که خود دولت ایران اینها را به طیب خاطر وارد خاکش کرده به دست انگلیس و هشت نفر آنان را به دست روس بدهد و تازه نمایندگان این دول را با این فضاحت خود به دست خود و با اتومبیل خود، آن وقت هم نمرهای آنها را عوض نماید از ایران بیرون کند! خلاصه امروز هم در تاریخ ایران روز ننگینی است.
امروز عصر چهارشنبه بیست و ششم شهریور است. مردم تهران در مسیر اعلیحضرت جدید در خیابان ایستادهاند و منتظر موکب ایشان هستند. بنده هم برای اینکه از جریان اوضاع کنار نیفتاده باشم لازم دانستم به خیابان شاه که در نزدیکی منزل من بود بروم. نزدیک آمدن موکب ایشان است. مردم تمام متوجه سهراه شاه هستند و دقایق به سرعت میگذرد. بالاخره از سهراه شاه موکب ایشان نمودار شد. صدای کف زدنها به گوش میرسید و مردم فریادهای شادی زیادی میکردند ولی باید دید چه اشخاصی آنها را وادار به این هو و جنجال کردن نموده بودند.
خلاصه موکب ایشان نزدیک ما شد. مردم برای ابراز احساسات (خرکی) خود را نزدیک اتومبیل کرده و آن را تا اندازهای از حرکت باز داشتند. با اینکه اعلیحضرت جدید چندین اتومبیل داشت ولی فعلاً حفظ ظاهر لازم بود و سیاست این طور اقتضا کرده بود که ایشان در اتومبیل پاکارد سی و پنج بنشینند. گارد احترام ایشان تا آنجا که من درک کردم گارد آبروریزی بود. اولاً اسبها هیچ انتخاب نشده بودند و هر کس هر یابوئی را که پیدا کرده بود سوار شده بود. کلاههای مخصوص گارد احترام یعنی خودهای آهنین بر سر سربازان نبود بلکه از همان کاسکتهای خودمانی که چند سالی در انبار هنگ گرد و خاک خورده بود بر سر داشتند. اغلب این کلاهها لبههای آنها خورد بود و اغلب آنها کثیف و پر از لکههای کثافت بودند.
معمولاً گارد احترام عرقگیرهای مخصوص داشتند ولی امروز همان پتوهای معمولی هنگی را انداخته بودند و ای کاش که اینها هم سر و صورتی داشت و مرتب بود. لبههای آن از زیر یکدیگر بیرون آمده و بدون هیچ ترتیبی روی اسب انداخته بودند. سربازها تمام بینظم و ترتیب حرکت میکردند به طوری که بالاخره معلوم نشد صورتبندی حرکت اینها چیست؟ در یکجا ستون سه و در یک طرف ستون یک و دو و در جای دیگر دشتبان بود. چون کف خیابان سنگ بود اسبها یکی بعد از دیگری به زمین میخورد و سواران آنها هم معلق میشدند و از همه اینها گذشته چند نفری پاسبان هم قسمتی از این گارد احترام را تشکیل میداد. نمیدانم تعمدی داشتند از اینکه وافوری آنها را انتخاب کنند یا دستوری داده بودند که در فیلمی که لابد از اینها برداشته خواهد شد و در انگلستان و شوروی نمایش خواهند داد حفظ آبروی ایرانیان بشود! سه چهار نفری هم از عقب قسمت که از روی اسبهای خود به زمین افتاده بودند دستکش اسبهای خود را میبردند. خیلی وضعیت تماشائی بود. خلاصه بعد از دیدن این منظره به پای رادیو آمدم. چون رادیوی تهران خبر داده بود که امروز نطق ایشان را از مجلس شوری پخش خواهد کرد. خلاصه بعد از رسیدن ایشان رادیو خبر داد و نطق ایشان را هم که متن آن در زیر نوشته میشود شنیدیم.
ستوان یکم مینباشیان هم یا دستور داشتند و یا خود جوانی علاقمنداست که احساسات ملت را ابراز کند. ایشان هم چند نفری منجمله ویژه و سایرین را مجبور کرده بودند که گلی تهیه کرده و در چهارراه مخبرالدوله که نثار اتومبیل ایشان نمودند. بعد از طی جریان با همین وضعیت به کاخ رفتند.
آئین یاد کردن سوگند محمدرضا شاه
چهار و نیم بعدازظهر اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی با تشریفات خاص سلطنتی به مجلس شورای ملی تشریف فرما شدند.
بر طبق برنامه از دو ساعت بعدازظهر مأمورین شهربانی و عدة بسیار زیادی از اهالی شهر از مرد و زن در طرفین خیابان پهلوی و شاه در معبر موکب ایشان ایستاده و اجتماع کرده بودند.
حضور آقایان نمایندگان و هئیت مدعوین:
پیش از ساعت چهار آقایان نمایندگان مجلس شورای ملی با لباس رسمی در کاخ بهارستان متدرجاً حضور به هم رسانیدند.
هئیت مدعوین که عبارت بودند از هئیت دولت معاونین وزارتخانهها و افسران ارشد ارتش و رئیسان ادارهها و قضات عالی مرتبه و استادان دانشگاه و نمایندگان و رئیسان بنگاههای ملی همه با لباس تمام رسمی به تدریج حضور یافتند.
در پیرامون میدان بهارستان عدة زیادی مرد و زن اجتماع و مأمورین شهربانی در محلهای خود مراقب انتظامات بودند. خبرنگاران و عکاسان جراید به جایگاه ویژه راهنمائی و در محل خود قرار داشتند. یک گروهان گارد احترام با یک دسته موزیک در داخل باغ، مقابل عمارت مجلس صف بسته بودند. هئیت وزیران در داخل سرسرای عمارت در انتظار تشریف فرمائی موکب همایون دیده میشدند. خلاصه اعلیحضرت جدید هم از کاخ سلطنتی به راه افتاده و با این وضع در خیابانها دیده میشد. قبلاً دو تن پایور شهربانی و یک دسته پاسبان سوار در معبر موکب همایونی حرکت نموده، در پیشاپیش اتومبیل همایونی دو اسوارانسوار نیزهدار و در پشت سر اتومبیل همایونی هشت تن آجودان سواره و در عقب سر آنها دو اسوارانسوار نیزهدار در حرکت بودند. بالاخره به مجلس رسیده و داخل تالار آئینه شده، بعد از استراحت به پشت میز خطابه رفتند و رئیس تشریفات سلطنتی سوگند نامه را تقدیم داشتند.
بسمه تعالی ¬ من خداوند قادر متعال را گواه گرفته به کلام اله مجید و به آنچه نزد خدا محترم است قسم یاد میکنم که تمام همّ خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده، حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم. قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان و بر طبق آن و قوانین مقرره سلطنت نمایم و در ترویج مذهب جعفری اثنی عشری سعی و کوشش نمایم و در تمام اعمال و افعال خداوند عز شأنه را حاضر و ناظر دانسته، منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم و از خداوند متعال در خدمت به ترقی ایران توفیق میطلبم و از ارواح طیبه اولیاء اسلام استمداد میکنم.
اعلیحضرت همایون شاهنشاهی پس از قرائت سوگند نامه و امضاء فرمودن آن، قرآن مجید را بوسیدند و فرمایشات ذیل را اظهار فرمودند:
اکنون که مقتضیات داخلی کشور ایجاب نموده است که من وظایف خطیر سلطنت را عهدهدار شوم و در چنین موقعی سنگین مهام امور کشور را مطابق قانون اساسی تحمل نمایم، لازم میدانم با توجه وافی به اصول مشروعیت و تفکیک قوا لزوم همکاری دائم و کامل را بین دولت و مجلس شورای ملی خاطر نشان نموده، برای تأمین مصالح عالی کشور متذکر شوم که هم من و دولت و هم مجلس شورای ملی و عموم افراد ملت هر یک باید مراقبت تام نسبت به انجام وظایف خود داشته باشیم و هیچ گاه به هیچ وجه از رعایت کامل قوانین فروگذار نکنیم. در این زمینه مخصوصاً برای رفاه اهالی کشور فرمان موکد داده شده که به عموم مأمورین و مستخدمین کشوری و لشکری ابلاغ گردد که هر کس از حدود قوانین و مقررات وابسته تجاوز نماید و یا به حقوق افراد تعدی کند، موافق قانون به کیفر مقرر خواهد رسید.
دولت مأموریت دارد گذشته از اهتمام جدی در اجرای دقیق قوانین برای اصول تأمین قضائی برنامه جامعی حاکی از روش اصلاحات مربوط به امور اجتماعی و اقتصادی و مالی و تغییر مقرراتی که با احتیاجات و مقتضیات امروز وفق نمیدهد هرچه زودتر با موافقت و تصویب مجلس تهیه نموده، به موقع اجراء بگذارند که موجبات آسایش عموم طبقات اهالی کشور و همچنین بهبود اوضاع زندگی خدمتگذاران لشکری و کشوری از هر جهت آماده و وسایل ترقیات آینده کشور فراهم گردد. این نکته را مخصوصاً یادآور میشوم که من جدّ وافی خواهم داشت پیوسته وظایف خود را موافق قانون و وجدان انجام دهم و انتظار دارم نمایندگان ملت و عموم کارکنان ادارات دولت و طبقه روشنفکر هم همین معنی را نصبالعین خود نموده، برای سعادت و بهروزی میهن که مقصود مشترک همه ماها میباشد از این روش منحرف نگردند.
ضمناً دولت من اهتمام کامل به عمل خواهد آورد که با همکاری نزدیک با دولتهائی که منافع ما با منافع آنها ارتباط مخصوص دارد به طوری که مصالح مملکت کاملاً رعایت شود مشکلاتی که فعلاً برای ما پیش آمده حل شده و جریان امور بر وفق دلخواه گردد. در این صورت امیدوارم به فضل خداوند با منتهای کوشش که همه با تمام قوا به عمل خواهیم آورد کشتی سلامت کشور را به ساحل برسانیم.
پس از پایان فرمایشات بالا که به وسیله بلندگو به تمام جهات پخش میگردید به تالار آئینه تشریففرما گردیدند و اندکی استراحت فرمودند و جلسة علنی مجلس شورای ملی در ساعت پنج پایان یافت. اعلیحضرت هم از همان مسیر که آمده بودند بازگشت نمودند. (ای زکی)
واگذاری اموال شاه سابق و اقدام دولت برای عفو عمومی
از منبع موثقی اطلاع یافتهایم که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی دربارة واگذاری اموال شاه سابق به دولت که در واقع بخشش به ملت است تصمیم دارند و به زودی به موقع اجراء گذاشته خواهد شد و نیز اطلاع یافتهایم که دولت مشغول اقدام است که ترتیبی برای عفو عمومی بدهد.
حفظ منافع آلمان در ایران
طبق اطلاع حاصله سفارت دولت پادشاهی سوئد در تهران عهدهدار حفظ منافع آلمان در ایران میباشد و پیش از ظهر روز گذشته نیز نقل و انتقال اثاثیه سفارت آلمان با حضور کاردار سوئد در تهران انجام گرفت و از روز گذشته پرچم سوئد بر فراز سردر سفارت دیده میشد.
عزیمت کارمندان سیاسی آلمان و بلغار و مجارستان
به طوری که دیروز به اطلاع خوانندگان رساندیم وسایل حرکت کارمندان سفارت آلمان و بلغار و مجارستان از پریروز آماده شده و کارمندان آن سفارتخانههای نامبرده به اتفاق زن و بچههای سایر اتباع آلمان که در تهران مانده بودند، روز پیش از راه بازرگان به ترکیه حرکت کردند. پیشازظهر روز پیش، کامیونهای مخصوص حمل اثاثیه در مقابل در سفارت آلمان واقع در خیابان فردوسی حاضر شده و به حمل اثاثیه مشغول شدند. از طرف وزارت امور خارجه آقای ممتاز قنسول ایران در ازمیر تا ترکیه و آقای دولتشاهی و آقای ابوالفضل شاهرخی و آقای هرمز قریب تا مرز در معیت آنها حرکت مینمایند. کارمندان سفارت رومانی نیز به اتّفاق آقای اتابکی از راه خرمشهر از کشور خارج خواهند شد.
امروز یکشنبه ششم مهر ماه است. مدت یک هفته است که انگلیسها و روسها در خیابانهای تهران دیده میشوند. افسران و سربازان انگلیسی شبها در خیابان بادهگساری فراوانی کرده و بیادبیهای زیادی از خود نشان میدهند. اغلب در کافهها مشروب خورده و از دادن پول آن امتناع میورزند. بعد از مستی در خیابان به خانمها با سوء ادب رفتار میکنند. اغلب همدوش درشکهچیها نشسته و مداوم به بوقزدن میپردازند.
سفارت انگلیس در هفته پیش از اینان دعوت کرده و سران سپاه ما را نیز خوانده بود. در عوض این دعوت دولت ایران هم از سران سپاه ایشان و افسران ایرانی در کانون افسران پذیرائی شایانی نموده است. افسران روسی مودبتر به نظر میرسند و کمتر اعمال بچگانه انگلیسها را انجام میدهند. اغلب روسها هم لات و کیسه تهی هستند و انواع لباسها از چرکسی و قفقازی و لباس سربازی روسها را به تن دارند. روی هم رفته روسها کمتر در خیابانها دیده میشوند و اغلب افسران انگلیسی نسبت به آنان بیاعتنائی میکنند. ملت شش هزار ساله ایرانی هم به چند طبقه شدهاند. بعضیها که چهار کلمه انگلیسی میدانند دور سربازان و افسران انگلیسی را گرفتهاند. برخی هم که روسی میدانند اطراف روسها جمعند. ولی روی هم رفته اهالی تهران نسبت به این اوضاع بدبین هستند و به نظر حقارت و پست مینگرند.
افسران و سربازان روسی اغلب اهالی آذربایجان و قفقاز و گرجستان هستند و روسی اصلی کمتر بین آنان دیده میشود و سربازان انگلیسی اغلب نیوزلاندی و افسران آنان کانادایی هستند و انگلیسی اصلی کمتر به این صفحات آمده است. از شب جمعه، چهارم و شب شنبه، پنجم مهر ماه سربازان انگلیسی در خیابانها خیلی کم دیده میشوند و معروف است خیال دارند از تهران بیرون بروند. سربازان هندی اغلب اتومبیلدار و شوفر و نوکر هستند و سربازان سیکی هم با کاردهای داسی شکل مخصوص خود در خیابانها دیده میشوند.
قضیه عجیبی که باز در همین اواخر رخ داد این بود که شب سهشنبه اول مهر ماه، سه نفر سرباز انگلیسی وارد سفارت آلمان شده و دربان آنجا را آزار و شکنجه کرده و کلید را از او گرفته و وارد سفارتخانه شده، بعداً اطاقها را گردش کرده و مجسمه نیم تنه هیتلر را که در روی پایه قرار داشته شکستهاند و اسناد کاغذهائی هم برداشتهاند. در این موقع سه کامیون سرباز انگلیسی رسیده و پیاده شده و داخل شدند و آنها هم هر کاری که خواستهاند کردهاند. بعداً بیرون آمده و کلید را به دربان داده و رفتهاند.
روسها و انگلیسها مانند چند روز سابق در خیابانهای تهران دیده میشوند و کافهها و مهمانخانهها فعلاً فقط جای افسران و سربازان انگلیسی است و ایرانیان کمتر میروند. روسها هم که اساساً لات و بی پول هستند از این جهت آنها هم داخل نمیشوند. روسها این اواخر شروع به چاپیدن کردهاند. یکی از اتومبیلهای سفارت انگلیس را در خیابان شمیران لخت کردهاند. اتومبیل آقای دکتر سجادی وزیر راه را نیز اخیراً لخت کردهاند.
گردش در آخرین روزهای شهریور ۱۳۲۰
پنجشنبه بیست و هفتم شهریور هزار و سیصد و بیست: امروز صبح از تهران به اتّفاق آقای شهیدی حرکت کرده و به دروازه قزوین رفتیم. خلقی برای رفتن به کرج جمع شده بودند ولی اتومبیلی نبود که به کرج برود و اظهار میکردند روسها اتومبیلهای سواری و اتوبوسها را میگیرند. بالاخره بعد از مدتی سرگردانی یک اتومبیل سواری شکسته حاضر شد ما را با بیست و پنج ریال برای کرایه هر نفر به کرج ببرد، ما هم تا اندازهای راضی شده بودیم که شوفر دیگری که اتومبیل او را گرفته بودند، رای این شوفر را زده و باز ما بیتکلیف شدیم. بالاخره بعد از یک ساعتی سرگردانی اتوبوسی رسید و اظهار کرد من تازه از کرج آمدهام و خبری نیست. هر کسی میخواهد سوار شود. عدهای سوار شده و اتومبیل حرکت کرد. میخواستیم از جاده بالا یعنی جاده مخصوص کرج برویم ولی یک پاسبان و یک نفر نظامی مأمور پست جلوی ما را گرفته و اظهار کردند این راه بسته و روسها میآیند. باز برگشتیم. بالاخره به دروازه قزوین آمده و از همان راه، به راه افتادیم. نزدیک مهرآباد جلوی ما را روسها گرفتند، شوفر پیاده شد و همین موقع یک عدد تانک قراضه که گویا از حلبی ساخته شده بود آمد و راه خواستند. اتومبیلهای زیادی که ایستاده بودند به طرف جاده رفته و راه دادند. تانک آمد و رفت و بعداً یک اتومبیل سواری که چند نفر افسر روسی در آن نشسته بود دنبال آن میرفت. بالاخره یک گروهبان روسی اجازه دادند که ما به طرف کرج برویم.
اما مشاهدات ما در جاده درختی که به طرف مهرآباد میرود: طرف شمالی آن را مقدار زیادی تانک چیده بودند و لولههای توپهای آن به طرف جاده کرج بود. توپخانه صد و پنج بلند و ضد هوائی را نیز تخلیه کرده و چند نفر روس و اتومبیلهای زیس روسی جلوی جادة آن ایستاده بودند. یک نیم دسته سرباز ایرانی مسلح در امتداد جاده به طرف کرج میرفتند و مأموریت آنان معلوم نبود و در طول راه سربازان روسی کثیف و گرسنه و بیچاره دیده میشدند. در گرمدره یک نفر سرباز روس با منتهای کثافت ایستاده و دو سر زانوی او گویا زخم بود. مقداری کهنه کثیف پیچیده بود و یک کالک[۱۷] به چنگ آورده و پوست و تخم و مغز را با یکدیگر میخورد. اتومبیلهای زیس روسی، اغلب بشکههائی داخل آنها بود و به طرف تهران میرفتند. دو سه اسب مفلوک هم که گویا از پستترین اسبهای هنگ ما بدتر بود به طرف تهران میآمدند. دو سه نفر موتورسیکلتسوار هم با موتورهای شکسته و تفنگهای روسی قدیمی که در سربازخانههای ما برای مشق به کار میرفت و به اسم تفنگ مشقی معروف بود به دوش آنان بود. بالاخره به کرج رسیدیم و در اینجا نه آژان و نه امنیه از ما اثر نبود. سرباز روسی سر پست کرج ایستاده و با لباس آبی کارگری به نظر میآمد. بعد از استفسار معلوم شد که ابداً تعلیماتی ندارد. عدهای هم زیر بیلقان رفته و خطوط ارتباطی تهیه کرده و سیمکشی نموده بودند. چند نفری هم در خیابان برای تهیه آذوقه مشغول خرید بودند. بالاخره ناهار را در کرج صرف کرده و با اتومبیل باری به راه افتادیم. در راه اغلب اتومبیلهای روسها خوابیده و سربازان آنها هم یا مشغول تعمیر بودند و یا کنار اتومبیل دراز کشیده بودند. قهوهخانه حصارک و کافه و دکانهای آنها تمام بسته و عدهای سرباز روسی هم کنار راه با وضع کثیفی روی خاک خوابیده بودند. سایر قهوهخانهها منجمله کمالآباد و حیدرآباد میان جاده نیز تخلیه شده بودند. قهوهخانه علیخان سلطان فقط به راه بود و یک نفر سرباز هم در آنجا پست میداد.
خلاصه از ماشین پیاده شده و پیاده به طرف کردان رفتیم. بعد از صرف چای و استراحت از کردان به راه افتاده و نزدیک غروب به علاقبند رسیدیم. از کردان تا علاقبند را با اسب رفتیم و در راه خوش گذشت. بالاخره شب در علاقبند گذشت. فردا صبح آقای شهیدی مشغول انجام کارهای داخلی خود شد. من هم تپه مقابل علاقبند را گرفته و بالا رفتم. بعد از اطراف سرازیر شده و به جوزوارک رسیدم. این آبادی خانوار ندارد. یک چشمه آب و یک انبار میوه و عده زیادی درخت سنجد و میوه و بید دارد. از آنجا دو مرتبه بالا رفته و بالاخره به بلندترین تپهها که مسلط به دشت ساوجبلاغ است رسیدم. ساعت ده و ربع بود که دوباره از قله به آبادی جوزوارک و از آنجا به تپه میشان و از آنجا به علاقبند رسیدم. ناهار صرف شد. عصر هم به گردش در علاقبند گذشت. شب بعد از صرف شام استراحت کردیم.
شنبه بیست و نهم شهریور بیست: امروز هم چای در علاقبند صرف شد. بعداً از آنجا پیاده به کردان آمدیم. ناهار در کردان صرف شده و استراحت کردیم. عصر به تماشای امامزاده رفتیم. اهمیت تاریخی زیادی میتوان برای این محل معتقد بود ولی داخل ساختمان محلی که هلال گنبد شروع میشود کاشی تاریخی دیده میشود. از آن گذشته در ورودی امامزاده نیز تا اندازهای قدیمی است و اضافه بر آیاتی که از قرآن اطراف آن دیده میشود نوشتههای ذیل نیز هست.
امر هذا لباب...[۱۸] احمد ابن استاد بهاءالدین المعروف ساوجی فی سلخ
شعبان المبارک سبعین و سبع مائه[۱۹] و الیه العظیم
عمل استاد محمدبن استاد شیخ خراط سیجانی
سنگ مرمری نیز بر ایوان امامزاده افتاده و این عبارت بر آن نقش شده بود:
وفات ماهپری بنت امیر بابای کرسی سنة ۱۰۶۷توضیح اینکه باباکرسی چند تپه و دشتی را که در شرق کردان واقع شده است به این اسم معروف شده و گویا در آن تاریخ در این محل آبادی وجود داشته.
یکشنبه سیام شهریور: بعد از زیارت امامزاده دو مرتبه به کردان آمده و در منزل کدخدا شام صرف شده و خوابیدم. فردا صبح بعد از صرف صبحانه راه افتاده و از راه کردان به حصارک و دو ساعت و بیست دقیقه خود را به حصارک رساندیم. از آنجا هم پیاده به کرج آمده و با اتوبوس به تهران آمدیم و روی هم رفته گردش خوش گذشت.
پنجشنبه دهم مهر هزار و سیصد و بیست: امروز ساعت سه بعدازظهر به اتّفاق آقای صناعی از تهران بعد از تهیه توشه راه به میدان سپه آمده و از آنجا با اتوبوس به تجریش رفتیم. در تجریش هم میوه و سایر لوازم و خوراکی تهیه کرده و پیاده به طرف دربند و از آنجا به امامزاده ابراهیم رسیدیم. در جلوی صحن امامزاده اثاثیه خود را گذارده و دستور شام را به متولی داده و تا شام حاضر شد به تفریح و خواندن روزنامه گذراندیم. شام خوبی تهیه شده بود و با کره فراوانی خوردیم و بعد از صرف شام در همان جا استراحت کردیم. تمام مدت شب به بیداری گذشت زیرا این محل ساس فراوانی داشت.
بالاخره ساعت چهار و نیم به راه افتادیم و در سرچشمه صبحانه خوبی صرف نمودیم. از آنجا به راه افتاده و چهار ساعت و نیم خود را تا قله رساندیم. بعد از ثبت اسامی در دفتر تصمیم گرفتیم به شهرستانک برویم. از راه ناصرالدین شاهی خود را به چادرهای توچال رسانده و کنار آب ناهار صرف شد. خربوزه که اینجا صرف شد خیلی به مورد بود. از آنجا به راه افتاد و از راه عمارت به قهوهخانة عزتالله خان رسیدیم. از آنجا هم به خانهای ما را برده و شام ساده صرف نمودیم. قبلاً هم به حمام رفته و با ماساژ فراوان عضلات را نرم نموده بودیم. شب خواب خوبی کردیم. صبح بعد از صرف صبحانه به راه افتاده و از راه دوآب با اتومبیل باری به کرج رسیدیم. در خیابان کرج زیر آبادی بیلقان روسها اردو داشتند و مشغول تعلیمات و اسلحهشناسی بودند. در سر راه ورود به کرج، چوبی بر سر راه گذارده و مردم را تفتیش میکردند. بالاخره در کرج اتوبوس سوار شده و دو بعدازظهر خود را به تهران رساندیم. به حمام رفته و ناهار خوبی صرف نمودیم.
گزارش روزانه
انگلیسها و روسها فعلاً هنوز در تمام خیابانها دیده میشوند. روسها در مقابل اجناسی که میخرند گاهی پولهای خودشان را میدهند. انگلیسها هم در کافهها اگر پول کم داشته باشند لیره به ودیعه گذاشته و بعداً اسکناس آورده و لیره را پس میگیرند.
مهرآباد توپخانة صد و پنج و ضد هوائی و عشرتآباد در دست روسهاست و تا چندی پیش بیرق سرخ خود را نیز بر سردر عشرت آباد زده بودند. روسها تمام مسلح در خیابانها دیده میشوند ولی انگلیسها بدون اسلحه هستند. هندیها هم تازگی نسبت به زنان ایرانی نیز تجاوزاتی میکنند. روسها دو روز پیش به یکی از مغازههای خیابان پهلوی رفته و خودنویسی خریده و پول آن را کم داده، صاحب مغازه باقی آن را خواسته طبانچه کشیده و دخل او را نیز چاپیدهاند. معروف است که پسر سرهنگ خداداد نیز به توسط روسها کشته شده است. کار تجارت خراب و ابداً سر و سامانی به خود نمیگیرد. قند و شکر تا اندازهای دیده میشود و نانها هم زیاد بد نیست.
جمعه هیژدهم مهر هزار و سیصد و بیست: امروز را بنا شد به اتّفاق آقای شهیدی برای آوردن آرد به چهاردانگه ساوجبلاغ برویم. صبح با اتوبوس به ایستگاه تهران رفته و به محض ورود، گیشه بسته و تصمیم گرفتیم بدون بلیط سوار ترن شده و جریمه بدهیم ولی به محض رسیدن به ترن، ترن هم حرکت کرد، مجبور شدیم از ایستگاه به دروازه قزوین آمده و از آنجا با اتوبوس به کرج و از کرج هم با اتومبیل باری به طرف جادة قزوین به راه افتادیم. قبل از رسیدن به قهوهخانة محمد بیگی، جادة چهاردانگه دیده میشد. آنجا پیاده شده و خود را به چهاردانگه رساندیم. ناهار صرف شده و بعد از استراحت به راه افتاده و به ایستگاه ترن آمدیم. بعد از خریداری بلیط از ایستگاه کردان به راه افتاده و به تهران رسیدیم.
دوشنبه بیست و یکم مهر هزار و سیصد و بیست: امروز صبح به مناسبت تصادف با قتل علی بن ابی طالب (ع) تعطیل رسمی بود. با آقای قربانی به میدان سپه آمده، با اتوبوس به تجریش رسیدیم. در تجریش بعد از تهیه آرد و نان پیاده به طرف دربند و از آنجا به درکه و آبشار رفتیم. در پای آبشار نان و کباب مفصلی صرف کرده و بعد از استراحت ساعت دو و ده دقیقه از آنجا به راه افتاده و به پسقلعه و در بالای دربند در نزدیک بند در قهوهخانه چای صرف نمودیم. در بین راه آبشار و پسقلعه یک نفر سرهنگ انگلیسی هم به طرف آبشار میرفت و مصاحبش یک نفر ستوان دوم بود. از دربند به تجریش آمده و با اتوبوس به تهران آمدیم.
چهارشنبه بیست و سوم مهر هزار و سیصد و بیست: دیشب روزنامههای پایتخت خبر بیرون رفتن دولتین انگلیس و شوروی را از تهران اعلان نموده بودند البته بعضی کافهدارها ممکن است از این قضیه گرفته خاطر باشند و یهودیها هم حتماً آزرده خاطرند چون این اواخر کار به جائی رسیده بود که هر جا دو نفر افسر انگلیسی و یا سربازان آنها دیده میشد یک نفر یهودی هم با آنها ایستاده بود. بعضی از ارامنه هم به روسها روی کرده بودند و اغلب با آنها رفت و آمدی داشتند. خانوادههای نجیب اغلب شبها از بیرون آمدن از خانه امتناع میورزیدند و اغلب فاحشهها در دامان سربازان و افسران انگلیسی دیده میشدند. چند شبی است که مرتب شبها صدای شلیک تفنگ و طبانچه شنیده میشود. روسها فعلاً کرج را تخلیه کردهاند ولی در تهران زیاد هستند. در جادة سفارت روس که از خیابان شمیران جدا میشود سرباز روسی گذاردهاند.
آدینه بیست و پنج مهر هزار و سیصد و بیست: امروز صبح به اتّفاق آقای دهش و آقای گله از تهران با اتوبوس به شمیران (تجریش) رفتیم. در تجریش تهیة خوراکی کرده و پیاده به طرف دزآشیب و از آنجا به طرف قنات جستان و حصار بوعلی و از حصار بوعلی به نیاوران، از نیاوران به کاشانک و جوزدرختک و از آنجا به قنات اقدسیه آمدیم. سر قنات نشسته و وسایل کباب را حاضر کرده و نان و کبابی صرف نمودیم. از آنجا ساعت دو بعدازظهر به راه افتاده و به اراج و سلطنتآباد و ضرابخانه و جادة شمیران و بعداً به تهران رسیدیم.
عصر همین روز در خیابان شاهرضا و جادة شمیران اتومبیلهای روسها بار زده و به طرف جادة مخصوص میرفتند. همین روز ساعت یازده صبح قوای انگلیس و روس در میدان جلالیه سان و رژه داشتهاند و تا سه ربع بعدازظهر طول کشیده است. از ایرانیان هم به غیراز رجال و افسران ارشد که دعوت داشتهاند، عدة زیاد دیگری رفته بودند. باید متوجه این نکته باشیم که این دعوت و ازدحام بدون نقشه قبلی نبوده است و در همین روز از اطراف و اکناف این ملت فیلمبرداری شده است و فرداست که باز آن را نمایش داده و با کمال پرروئی هم خواهند گفت مردم تهران به تماشا و استقبال ما آمدهاند.
در این هجوم و ازدحامی که اخیراً ملت برای گرفتن قند و شکر میکنند باز هم ملت انگلیسی فیلمبرداری کرده است و در این قسمت نیز ما را مورد تمسخر خویش قرار دادهاند. اگرچه از اول ما مسخره و بازیچه دست اینان بودهایم ولی کار ما به این رسوائی کشیده نشده بود. صبح شنبه هم صد واگون که از پیادة روسها و آلات و ادوات جنگلی بار شده بود، از طهران به طرف قزوین رفت. انگلیسها هم گاهی با قطار و یا با اتومبیل و وسایط حمل و نقل خود فعلاً مشغول ترک کردن تهران هستند. دیشب که شب سهشنبه بیست و نهم مهر بود در خیابانها ابداً دیده نمیشدند.
روز یکشنبه بیست و هفتم مهر سربازان انگلیسی به کلیسای امریکائیها نیامده بودند ولی قبل از این هر یکشنبه به کلیسا میآمدند. هفتههای اول با اتومبیلهای مخصوص خود و این هفتههای اخیر پیاده به ستون سه در حالی که فرمانده آنان نیز در جلو حرکت میکرد برای عبادت به کلیسا میرفتند.
چند روز پیش انگلیسها یک تانک کوچک را روی اتومبیل گذارده و در خیابانهای تهران گردانده بودند و از اغلب خیابانها که عبور و مرور مردم زیاد است گذشته بودند و آن را به مردم تهران نشان میداند.
منبع: رهاورد ستوده
________________________________________
[۱]. اطلاعات، چاپ دوم، سال شانزدهم، شماره ۳۶۳۴ ، دوشنبه سوم شهریور ماه ۱۳۲۰.
[۲]. اطلاعات، سال شانزدهم، شماره ۳۹۳۶، چهارشنبه ۵ شهریور ماه ۱۳۲۰.
[۳]. [عباسی خرم، ویلوننواز].
[4]. [سال هشتصد و چهل و هفت هجری قمری].
[۵]. فوقالعادة اطلاعات، شنبه هشتم شهریور ماه ۱۳۲۰؛ اطلاعات، سال شانزدهم شماره ۳۶۳۹، شنبه هشتم شهریور ماه ۱۳۲۰.
[۶]. همان شمارة اطلاعات.
[۷]. اطلاعات، سال شانزدهم، شماره ۴۶۴۰ ، یکشنبه نهم شهریور ۱۳۲۰.
[۸]. اطلاعات، دوشنبه ۱۰ شهریور.
[۹]. فوقالعادة تجدّد ایران، دوشنبه ۱۰ شهریور.
[۱۰]. اطلاعات، دوشنبه، شماره ۴۶۴۱، ۱۰ شهریور ماه.
[۱۱]. اطلاعات، شمارة ۴۶۴۱، دوشنبه ۱۰ شهریور ماه.
[۱۲]. اطلاعات، شمارة ۴۶۴۴، پنجشنبه ۱۳ شهریورماه.
[۱۳]. اطلاعات، چاپ دوم، سال شانزدهم، شماره ۴۶۴۷ ، سهشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۲۰.
[۱۴]. [برخی: قربانی].
[۱۵]. جلسة مجلس شورای ملی در تاریخ بیست و سوم شهریور ۱۳۲۰.
[۱۶]. اطلاعات، سهشنبه، ۲۵ شهریور ماه ۱۳۲۰.
[۱۷]. [نوعی خربوزه به رنگ زرد].
[۱۸]. [نقطهچین در اصل].
[۱۹]. [آخر شعبان هفتصد و هفتاد هجری قمری].