حماسه 29 بهمن تبريز و تأثير آن بر روند انقلاب

كتاب: حماسه 29 بهمن تبريز، صفحه 12

شهر تبريز اگر نگوييم در تاريخ يكصد و پنجاه ساله ايران نقش مهم و بسزايى داشته است، بايد بگوييم كه از زمان مشروطه نقشى فعال و مؤثر در تاريخ سياسى اجتماعى ايران داشته است.

يكى از بارزترين صحنه‏هاى مبارزاتى اين شهر، مبارزات مردم در نهضت امام خمينى بوده است . مردم شهر تبريز با آغاز نهضت امام خمينى همواره با رهبران نهضت در تماس بوده و در تمامى صحنه‏ها از پيشقراولان نهضت اسلامى محسوب مى‏شدند. ارتباط وثيقى بين شهر قم، كانون مبارزات و شهر تبريز از زمان نهضت امام خمينى تا پيروزى انقلاب اسلامى برقرار گرديد. حمله به مدرسه طالبيه تبريز مقارن با حمله كماندوهاى رژيم به مدرسه فيضيه قم در سال 1342 بود .

حركتهاى سياسى ـ مذهبى شهر تبريز در طول تاريخ نهضت امام خمينى از جايگاه ويژه‏اى برخوردار بوده است كه تبلور عينى آن قيام 29 بهمن آن شهر در سال 1356 به پاس گرامى‏داشت چهلم شهداى قيام 19 دى قم مى‏باشد. اين اربعين سرسلسله اربعين‏هاى مختلف شد. در اربعين شهداى تبريز مردم يزد به خاك و خون كشيده شدند، در اربعين شهداى يزد، مردم جهرم و ديگر شهرها دست به قيام عليه رژيم زدند و بدين سان استراتژى چهلمها منجر به سقوط رژيم پهلوى و استقرار نظام جمهورى اسلامى ايران گرديد. كه نكته حائز اهميت در قيام 29 بهمن تبريز اين است كه عمده حركت و حماسه مردم در يك روز انجام گرفت و آن هم بدون رهبرى متمركز و خاص، ولى خسارتها، خرابى‏ها، تعداد شهدا و مجروحان آن قيام غير قابل پيش‏بينى و تصور بوده است . با توجه به اينكه قيام در روز 29 بهمن على الظاهر تمام شده تلقى مى‏شد، ولى به طور كامل فروكش نكرده بود و حتى تا فرداى آن روز مردم همچنان به مبارزه ادامه مى‏دادند و نيروهايى كه وارد شهر شده بودند، افراد انقلابى را به رگبار گلوله بستند و به كشتار مردم بى‏دفاع پرداختند. در مورد تعداد شهدا و مجروحان آمار و گزارشهاى متعددى از سوى منابع مختلف ارائه شد.

اولين شهيد، محمد تجلا بود كه به دنبال توهينى كه سرگرد حق‏شناس نسبت به مكان مقدسى چون مسجد مى‏كند و مانع ورود مردم به مسجد مى‏شود، درگيرى بين اين جوان و افسر ياد شده پيش مى‏آيد و اين كارگزار رژيم جوان را مورد هدف گلوله قرار مى‏دهد و به شهادت مى‏رساند .

بعد از اوج‏گيرى مبارزه، مأموران امنيتى و نيروهاى نظامى مردم را به رگبار گلوله مى‏بندند . «چهار راه تپه‏لى باغ، ميدان قطب، ميدان باغ گلستان، بلوار دانشگاه، مقابل حزب رستاخيز و خيابان امين و ... (1) از جمله مناطقى بود كه ضرب و جرح مردم در آنجا به وقوع مى‏پيوندد.

در برخى منابع رسمى رژيم، از جمله روزنامه كيهان، تعداد كشته‏شدگان 6 تا 9 مورد ذكر شده بود. همچنين روزنامه رستاخيز نيز اين تعداد را گزارش داده بود كه آمار حقيقى كشته‏شدگان نبود. (2)

بعضى منابع نيز با توجه به ابعاد و وسعت قيام و كشتارى كه نيروهاى امنيتى و مأموران ساواك به راه انداخته بودند، اعتقاد داشتند كه اين تعداد بالغ بر پانصد، ششصد نفر مى‏باشد . همچنين اعلاميه‏اى كه از سوى «اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان اروپا» در نهم اسفند ماه 1357 منتشر شد، تعداد شهدا را 400 نفر ذكر كرده بودند. (3)

در مورد تعداد واقعى شهداى اين روز، تا به امروز آمار دقيقى به دست نيامده لكن تا كنون توانسته‏ايم سيزده مورد را شناسايى نمائيم و زندگى‏نامه آنها را در پايان اين كتاب ارائه دهيم.

علاوه بر شهادت عده‏اى، تعدادى نيز در اين درگيريها زخمى شدند. اكثر منابع تعداد مجروحان حادثه را 125 نفر ذكر كرده‏اند و گفته شده در «بيمارستان پهلوى» 87 زخمى بسترى شده بودند . (4)

عده‏اى از جمعيت قيام كننده نيز به دست عوامل رژيم دستگير شدند كه در مورد تعداد دستگير شدگان نيز آمار و ارقام مختلفى ذكر شده است. عده‏اى اين تعداد را 504 نفر، برخى منابع 608 نفر (5) و بعضى منابع نيز كمتر از اين تعداد گزارش كرده‏اند.

طى نشست‏ها و مصاحبه‏هايى كه با شاهدان، دست‏اندركاران و خانواده‏هاى شهيدان آن قيام به عمل آمد، سؤالات متعددى با اين عزيزان مطرح شد كه مى‏تواند گوياى بسيارى از مسايل باشد.

با مطالعه اين مصاحبه‏ها مى‏توان گفت اين قيام متعلق به طبقه و قشر خاص و يا گروه سنى خاصى نبوده است، بلكه تمام دلاور مردان آذربايجانى در اين روز دوشادوش هم در صحنه حضور داشتند. حضور و شهادت جوان 15 ساله به همان اندازه قابل توجه است كه حضور و شهادت پيرمرد 65 ساله

علاوه بر علما، روحانيان و ديگر افراد آگاهى كه هدايت و رهبرى قيام را بر عهده داشتند، حضور فعالانه دانشجويان، كشاورزان، كارگران، دانش‏آموزان و ... در آن روز تاريخى قابل توجه است.

دانش آموزى كه شركت در قيام را به حاضر شدن در كلاس و مدرسه ترجيح مى‏دهد، مؤمن انقلابى كه از همسر و فرزندانش دل مى‏كند و حضور در قيام را ضرورى و واجب مى‏داند و نيز همسران و مادرانى كه شوهران و فرزندان رشيد خود را از دست مى‏دهند، همه مى‏تواند نشانگر مردمى بودن قيام باشد.

البته حضور افراد بى‏شمار از طبقات پايين و محروم در طى قيام مطلبى است كه بايد به آن توجه كرد و بى گمان به دليل ظلم و ستم مضاعفى كه اين افراد متحمل شده بودند و سنگينى بارى كه اينها در طى حكومت رژيم شاهنشاهى بر دوش داشتند، باعث حضور گسترده اينها در قيام شده بود.

درباره خسارتها و خرابيها نيز گفت و شنود در اين زمينه بسيار است، آنچه شاهدان عينى، گزارشگران رژيم، مطبوعات رژيم و .. گفته و نوشته‏اند، ميليونها تومان خسارت به اماكن و دواير دولتى وارد شده است كه اين مطلب نيز حكايت از عمق و گستردگى قيام دارد.

پى‏نوشتها:

.1 اوراق پراكنده از تاريخ تبريز، خاماچى ـ بهروز، (تبريز، مهد آزادى، 1372)، ص .369

.2 كيهان، 2/12/1356، ص .2

.3 موحد، ه، دو سال آخر، رفرم تا... انقلاب، (تهران، انتشار امير كبير، 1363)، ص .106

.4 درباره قيام حماسه آفرينان قم و تبريز، (بى جا، بى‏نا، 1356)، ج 1، ص .77

.5 موحد، ه، پيشين، ص .104