جنبش دانشجوئي در ايران
پيش از تأسيس مؤسسات آموزشي به سبك جديد در ايران، تحصيل علم بيشتر در مساجد و مكتبخانهها انجام ميگرفت. با تأسيس دارالفنون در 1268 ق به تدريج مدارس و مراكز آموزشعالي به سبك جديد مانند مدرسه رشديه در 1276 ش و دانشسراي عالي تهران در 1307 ش ايجاد شد. اما نخستين دانشگاه ايران يعني «دانشگاه تهران» در 1313 ش تأسيس و از همان ابتدا محلي براي فعاليت سياسي دانشجويان گرديد. دانشجويان به دليل جواني و شجاعت در بيان خواستهها و مشكلات عمومي جامعه و روحيه آرمانگرايي، نسبت به مسائل سياسي و اجتماعي جامعه خود واكنش نشان ميدهند. معمولاً فعاليت سياسي دانشجويي از سازمان دهي منسجمي، همانند احزاب و گروههاي سياسي، برخوردار نيست. در واقع جنبش دانشجويي، كوشش جمعي دانشجويان براي دگرگوني و تغيير ساختار سياسي ـ اجتماعي است.
جنبش دانشجويي در ايران پيش از انقلاب را ميتوان به چهار دوره تقسيم كرد: 1ـ از زمان تأسيس دانشگاه تهران تا پايان سلطنت رضاشاه در شهريور 1320؛ 2ـ از شهريور 1320 تا 16 آذر 1332؛ 3ـ از 16 آذر 1332 تا سال 1341 ش؛ 4ـ از 1341 ش تا پيروزي انقلاب اسلامي.
در دوره اول به دليل تازه تأسيس بودن دانشگاه تهران و تعداد كم دانشجويان، امكان شكلگيري حركتهاي دانشجويي به صورت گسترده وجود نداشت؛ ضمن آنكه در زمان حكومت رضاشاه اجازه فعاليت به احزاب و گروههاي سياسي مستقل از دولت داده نميشد. در آن زمان فعالترين گروههاي سياسي، كمونيستها بودند و به تدريج شماري از دانشجويان جذب اين تفكر شدند. مهمترين گروهي كه در دوره اول شكل گرفت، گروه تقي اراني با گرايشهاي كمونيستي بود. هدف آنان مبارزه انقلابي با ديكتاتوري رضاشاه بود كه پس از دستگيري آنان در 1316 ش به گروه 53 نفر مشهور شدند. با از بين رفتن اين گروه، جنبش دانشجويي در داخل ايران تا سقوط سلطنت رضاشاه، متوقف ماند.
دوره دوم جنبش دانشجويي پس از بركناري رضاشاه از سلطنت آغاز شد. با از بين رفتن حكومت ديكتاتوري مشكلات بسياري چون حضور نيروهاي متفقين در ايران و گسترش فقر و بيماري، بار ديگر جنبش دانشجويي را احيا كرد. در اين زمان سه گرايش در ميان دانشجويان وجود داشت: گرايش چپ كه از سال 1320 ش به رهبري حزب توده ايران فعاليت ميكرد و شعار آنان مبارزه با ديكتاتوري، استعمار غرب و فقر بود. حزب توده با اين شعارها بدون مطرح كردن وابستگي خود به كشور شوروي، در ميان دانشجويان طرفداران بسياري پيدا كرد، به شكلي كه در دهه 1320 ش، بيشتر دانشجويان دانشگاه تهران عضو حزب توه ايران بودند. اما با مشخص شدن وابستگي حزب توده به شوروي و مخالفت آنان با دولت دكتر محمد مصدق، عدهاي از دانشجويان از حزب توده كناره گرفتند.
فعاليت آنان بيشتر جنبه صنفي داشت كه از آن جمله ميتوان به مخالفت با دريافت شهريه از دانشجويان و اعتراض به افزايش خدمت سربازي دانشجويان اشاره كرد.
با آغاز جنبش ملي شدن صنعت نفت به رهبري دكتر مصدق و حمايت آيتالله كاشاني به تدريج احزاب و گروههايي با گرايشهاي ملي، طرفداراني در ميان دانشجويان پيدا كردند. اين گروه از دانشجويان در حمايت از دولت دكتر مصدق به مقابله با اقدامات طرفداران حزب توده پرداختند. آنان در مقابله با «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» كه در اختيار اعضاي حزب توده قرار داشت، «سازمان صنفي دانشجويان دانشگاه تهران» را تشكيل دادند كه مهمترين فعاليت آنان شركت در تظاهرات 30 تير 1331 و بركناري قوامالسلطنه و بازگشت دكتر مصدق به نخستوزيري بود.
اما گرايشهاي اسلامي نيز در ميان دانشجويان طرفداراني داشت. عدهاي از دانشجويان در واكنش به گسترش تفكرات گروههاي چپ و كمونيست كه با فرهنگ سنتي اسلامي مردم مخالفت داشت، انجمنهاي اسلامي دانشجويان را به سال 1322 ش در دانشگاه تهران تشكيل دادند. در ابتدا فعاليت انجمنهاي اسلامي بر اساس تبليغات مذهبي بود كه در مناسبتهاي مختلف از سخنراناني چون آيتالله سيد محمود طالقاني، دكتر يدالله سحابي و حجتالاسلام محمدتقي فلسفي دعوت ميكردند. پس از كودتاي 28 مرداد 1332 دانشجويان مذهبي وارد فعاليتهاي سياسي شدند و نقش مؤثري در گسترش جنبش دانشجويي ايفا كردند. به ويژه پس از تأسيس حسينيه ارشاد و شركت در سخنرانيهاي دكتر علي شريعتي و استاد مرتضي مطهري، با تفكر انقلابي اسلام بيشتر آشنا شدند.
پس از كودتاي امريكايي ـ انگليسي 28 مرداد عليه دولت مصدق، فعاليت احزاب و گروههاي سياسي به شدت سركوب شد. در اين زمان، تنها جنبش دانشجويي به فعاليت خود ادامه داد، كه فعاليت آنان نيز در قالب برگزاري تظاهرات، پخش اعلاميه و تعطيلي كلاسهاي درس بود. اولين تظاهرات گسترده دانشجويي در 16 مهر 1332 به ابتكار نهضت مقاومت ملي و در اعتراض به بازداشت دكتر مصدق شكل گرفت كه بيش از دو هزار نفر از دانشجويان دانشگاه تهران در آن شركت داشتند و با دخالت نيروهاي نظامي به زد و خورد و مجروح شدن عدهاي از دانشجويان انجاميد. در 14 آذر نيز تظاهراتي عليه برقراري مجدد روابط ايران و انگليس در داخل دانشگاه انجام شد، كه فرداي آن روز دانشجويان دامنه تظاهرات را به خارج از دانشگاه كشيدند و پس از درگيري با نيروهاي پليس، عدهاي از دانشجويان مجروح و جمعي نيز بازداشت شدند. اما مهمترين برخورد در روز 16 آذر 1332 اتفاق افتاد. به مناسبت برقراري مجدد روابط سياسي بين ايران و انگليس دانشجويان دانشگاه تهران به عنوان اعتراض، با تعطيلي كلاسهاي درس در دانشكده فني تجمع كردند. دولت فضلالله زاهدي كه پس از كودتاي 28 مرداد روي كار آمده بود، براي زهر چشم گرفتن از دانشجويان، عدهاي از نيروهاي كماندو ارتش را به دانشگاه تهران گسيل كرد و زماني كه دانشجويان قصد خروج از دانشكده فني را داشتند، آنان را به گلوله بست كه در نتيجه اين تهاجم سه نفر از دانشجويان دانشكده فني به شهادت رسيده شصت نفر مجروح و بازداشت شدند. خبر اين واقعه به سرعت در سراسر جهان منتشر شد و بسياري از دانشگاههاي جهان اين حركت رژيم را محكوم كردند. پس از آن همه ساله دانشجويان در روز 16 آذر ضمن انجام تظاهرات، مراسمي براي بزرگداشت شهداي دانشجو برگزار ميكردند. با گذشت زمان روز 16 آذر به عنوان روز دانشجو شناخته شد.
جنبش دانشجويي پس از واقعه 16 آذر منسجمتر شد و موجب وحشت حكومت شاه از فعاليت سياسي دانشجويان گرديد، زيرا پس از آن دانشجويان نسبت به هر اقدام غير مردمي يا ضد ملي حكومت واكنش نشان دادند. از آن جمله ميتوان به تظاهرات 29 مهر 1333 در اعتراض به قرار داد كنسرسيوم نفتي، اعتراض به تغيير قانون استقلال دانشگاه در 17 دي 1333، تظاهرات در اعتراض به حمله اسرائيل به كشورهاي مسلمان در سالهاي 1335 ش و 1336 ش، تظاهرات در اعتراض به تقلب در انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي در بهمن 1339 و چندين تظاهرات پراكنده ديگري كه تمامي آنها منجر به درگيري با نيروهاي انتظامي و مجروح و بازداشت شدن عدهاي از دانشجويان ميشد. اما شديدترين برخورد در روز اول بهمن 1340 اتفاق افتاد. زماني كه دانشجويان در اعتراض به اخراج پانزده دانشآموز و قطع كمكهزينه دانشجويان دانشسراي عالي، تظاهراتي برپا كردند. عدهاي از نيروهاي كماندو ارتش به دانشگاه تهران حملهور شدند كه بر اثر آن، يك نفر كشته (مهدي كلهر) و دهها دانشجو مجروح شدند. مشابه چنين تهاجمي در بهمن سال بعد نيز تكرار شد. حملات خشونتآميز حكومت عليه دانشگاه تهران نه تنها از فعاليت سياسي دانشجويان نكاست كه موجب گسترش جنبش دانشجويي در سراسر ايران و خارج از كشور نيز شد. مجامع دانشجويي در اروپا و امريكا و دانشجويان شهرهاي شيراز، تبريز و مشهد ضمن همدردي با دانشجويان دانشگاه تهران اقدامات مشابهي عليه حكومت شاه صورت دادند.
با آغاز مبارزات امام خميني در 1341 ش، بخشي از دانشجويان با گرايش به اين نهضت، جنبههاي مذهبي جنبش دانشجويي را تقويت كردند. دانشجويان چند بار به ديدار امام رفتند و در واقعه 15 خرداد 1342 به پشتيباني از امام خميني شركت كردند. اما پس از تبعيد امام در اعتراض به تصويب قانون كاپيتولاسيون، ارتباط مستقيم دانشجويان با ايشان قطع شد و دانشجويان از طريق ارسال و دريافت پيام و اعزام نماينده، ارتباط خود را با امام خميني حفظ ميكردند. امام خميني تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي 128 پيام براي دانشجويان داخل و خارج از كشور صادر كرد. همين ارتباط گرايش جنبش دانشجويي را به امام خميني بيش از پيش افزايش داد. ارتباط و همكاري با نهضت امام خميني سبب نزديكي دانشجويان به مردم شد.
در طول دو دهه 1340 و 1350 ش، جنبش دانشجويي از حالت صنفي خارج گرديد و به بيرون از دانشگاه گسترش يافت و دانشجويان همگام با مردم و به مناسبتهاي مختلف، دست به تظاهرات گسترده عليه رژيم شاه ميزدند. علاوه بر برگزاري مراسم سالگرد 16 آذر، عمدهترين تظاهرات دانشجويي و مردمي عبارت بود از: تظاهرات به مناسبت درگذشت غلامرضا تختي در دي 1346، اعتراض به گران شدن بليتهاي شركت واحد و درگيري شديد با پليس و كشته و مجروح شدن عدهاي از دانشجويان در اسفند 1348، تظاهرات عليه شاه و رژيم صهيونيستي در 12 ارديبهشت 1349 و عليه جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي در 11 ارديبهشت 1350 و تظاهرات به مناسبت روز عاشورا و شهادت شخصيتهاي انقلابي چون آيتالله سيد محمدرضا سعيدي، دكتر علي شريعتي و آيتالله سيد مصطفي خميني فرزند امام برگزار گرديد. اما يكي از بزرگترين حركتهاي سياسي دانشجويان مسلمان در سال 1357 ش در تبريز به وقوع پيوست. دانشجويان دانشگاه تبريز كه هم گام با دانشجويان دانشگاههاي تهران در مبارزه عليه حكومت پهلوي فعال بودند، در روز 18 ارديبهشت ضمن برگزاري مراسم بزرگداشت چهلم شهداي يزد، تظاهراتي در محوطه دانشگاه به راه انداختند كه به درگيري شديد دانشجويان با نيروهاي گارد و پليس انجاميد و بر اثر تيراندازي پليس، عدهاي از دانشجويان مجروح و سه تن از آنان به شهادت رسيدند. اين واقعه تأثير بسزايي در گسترش انقلاب به ويژه در شهر تبريز داشت و موجب نزديكي بيشتر دانشجويان با مردم شد.
در نيمه دوم سال 1357 ش به دليل تعطيلي دانشگاهها، جنبش دانشجويي فعاليت منسجمي نداشت و دانشجويان با بازگشت به شهرهاي خود در كنار ساير اقشار جامعه عليه حكومت پهلوي تا پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن به فعاليت پرداختند.
جنبش دانشجويي نقش مؤثري در آگاه نمودن مردم از ماهيت رژيم پهلوي داشت. اما آنچه كه باعث موفقيت جنبش دانشجويي شد، ارتباط با تودههاي مردم به واسطه پيوند با رهبري امام خميني و ارتباط با شخصيتهاي مبارز سياسي و مذهبي چون آيتالله طالقاني، دكتر شريعتي و استاد مرتضي مطهري بود.