بهمن 57 پيروزي انقلاب و انقراض رژيم سلطنت 2500 ساله

قدرت اصلي در اختيار خميني تيعيدي است كه در پاريس استقرار دارد و عزم بازگشت مي‌نمايد اوست كه از راه دور، اعلام تعطيل عمومي مي‌كند، تحصن‌ها را سراسري و مؤثر مي‌نمايد، سربازان را به فرار از پادگانها دستور مي‌دهد، صدور نفت به خارج را بكلي قطع مي‌نمايد. شوراي سلطنت را غيرقانوني مي‌نامد و ریيس آن را به استعفا وادار مي‌سازد دستور مي‌دهد وزرا را به وزارتخانه‌ها راه ندهند، از وكلاي مجلس مي‌خواهد فوري استعفا بدهند. و هرچه مي‌خواهد انجام مي‌گيرد در مقابل بختيار كوشش مي‌كند كه دولت خود را قانوني معرفي كند و بهر قيمت از رهبر انقلاب مدتي مهلت بگيرد و جمعي را به حمايت درآورد، آماده است براي مذاكره به پاريس برود، آماده است كه هرگونه تغييري كه مورد نظر رهبر است در قانون اساسي بدهد و بترتيبي جمعي از روحانيون را با خود همراه سازد اما معلوم است كه نمي‌تواند در اين جهت پيشرفتي داشته باشد، رأي اعتماد را از مجلس گرفته ولي خود آن مجلس از اصل بي‌اعتبار شناخته شده. تعدادي از دولتمردان بازداشت شدند، بختيار سعي دارد مصدق را بزرگ كند و خود را به او مربوط سازد و راه او را بپيمايد و مردم را بفريبد و چون اقدامات بختيار به تنهايي كافي نيست گروه راه مصدق اعلام موجوديت مي‌نمايد تا بختيار را تحت حمايت گيرد امام وضع انقلاب طوري است كه هرگونه سد و مانع را خرد مي‌كند و از سر راه برمي‌دارد و در مورد اين گروه هم چنين كرد ايران مركز خبري است صدها خبرنگار براي ملاحظه صحنه‌هاي خونين مبارزه به ايران روي آورده‌اند. پرسنل هواپيمايي تصميم مي‌گيرند كه هواپيمايي را اختصاصاً براي بازگرداندن اما به پاريس بفرستند و نام آن را انقلاب مي‌گذارند دولت مانع مي‌شود مردم خشمگين در جلو دانشگاه و خيابانهاي منتهي به فرودگاه اجتماعات بزرگ تشكيل مي‌دهند و با شعارهاي كوبنده دولت بختيار را مخاطب قرار مي‌دهند«اگر امام فردا نياد مسلسل‌ها بيرون مياد» بختيار مدعي مي‌شود كه با امام نزديك است و قرار برآن شده كه به ملاقات ايشان برود امام بلافاصله ادعاي بختيار را تكذيب مي‌نمايد و عموم را از فريبكاري هاي او برحذر مي‌دارد، ریيس شوراي سلطنت در پاريس با استعفای اعلام مي‌دارد كه شوراي سلطنت غبرقانوني است.

2- تحصن در دانشگاه تهران
بعد از این که امام تصميم به بازگشت به ايران گرفت و بازماندگان رژيم تحت نظر امريكا اين بازگشت را مصلحت نمي‌دانستند و بطرق مختلف از آن جلوگيري مي‌نمودند مسأله مراجعت رهبر در رأس همه مسایل قرارگرفت و اولين خواست اجتماعات بزرگ و تظاهرات عظيم گرديد و در اين رابطه مسجد دانشگاه تهران به مركز ثقل اين تقاضا تبديل شد. تحصن علما و روحانيون مبارز و مدرسين حوزه‌ها در دانشگاه تهران مبارزه را شديدتر ساخت اين تحصن و ديگر شرايط فراهم شده بالاخره دولت بختيار را مجبور ساخت كه به بستن فرودگاهها پايان بخشد و اجباراً قدمي ديگر عقب رود.

3- پرشكوه‌ترين استقبال تاريخ
انتظار بازگشت امام را پس از خروج شاه همه داشتند، اما هركسي به نوعي تعبير مي‌كرد. براي اكثريت مردم آمدن امام پيروزي ‌اي بزرگ بود و براي آزادي و استقلال و حكومت اسلامي حضور امام را لازم داشتند قبلاً دولت بختيار سعي داشت اين بازگشت را هرچه ممكن است به تأخير گذارد و آمريكا هم در اين مورد اقدام كرده بود و نظر بر اين بود كه دولت سوسيال دمكراسي بختيار فرصت پيدا كند و بر اوضاع بنحوي مسلط گردد اما درست بهمين علت امام مي‌خواست هرچه زودتر تهران باشد. يكشنبه اول بهمن مطبوعات با تيتر درشت نوشتند«نماز جمعه با امام خميني در تهران» ميليونها انسان در سرماي بهمن ماه پيوسته به فرودگاه مي‌رفتند تا قبل از ديگران در استقبال شركت كرده باشند كاركنان اعتصابي راديو تلويزيون اعلام داشتند براي ضبط پخش مراسم ورود امام آماده‌اند، فرودگاه مهرآباد براي جلوگيري از پرواز«انقلاب» به اشغال نظامي درآمد بالاخره روزنامه‌هاي عصر خبر دادند«امام فردا در تهران است.» اما مسلم نبود از ديگر شهرها هم هزاران نفر به تهران آمده بودند، روز بعد به ناگاه بلندگوها خبر دادند هواپيماي ارفرانس حامل امام به تهران نزديك مي‌شود. فرستنده تلويزيون در حالي كه مهياي پخش مستقيم مراسم استقبال بود و لحظه ورود را در معرض نمايش گذاشت كه يكباره قطع شد و بجاي آن سرود شاهنشاهي گذاشتند و خشم عمومي را برانگيختند امام اولين سخنان خود را در ايران با تشكر آغاز نمود و از فرودگاه مستقيماً به بهشت زهرا رفت، دريايي از انسانها همه جا موج مي‌زند و اتومبيل با كندي مي‌تواند حركت كند ساعتها اين فاصله طي مي شد اتومبيل بليزر حامل امام را ده‌ها موتورسوار اسكورت مي‌كرد و بر سقف آن جوانان عضو كميته استقبال قرار داشتند و از مردم درخواست مي كردند كه راه را بازنمايند، صدها خبرنگار و عكاس در جلو با اتومبيل‌هاي ديگر عكس مي‌گرفتند تا هرچه زودتر اين حادثه تاريخي را مخابره نمايند. جمعيت استقبال كننده در طول 33 كيلومتر از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا را بين 4 تا 8 ميليون نفر تخمين زده‌اند بيش از جمعيت تهران، براي این که ده‌ها هزار نفر از شهرهاي مختلف كشور آمده بودند تا از تهرانيها در اين استقبال عقب نمانند. اما ورود اتومبيل به بهشت زهرا ديگر امكان نداشت از هلي‌كوپتر استفاده شد اما در بهشت زهرا و در جايي كه هزاران شهيد خفته‌اند بسخن آمد و وقتي به آنجا رسيد كه من با پشتيباني اين ملت دولت تعيين مي‌كنم، من تو دهن اين دولت مي‌زنم فرياد الله اكبر به آسمان بلند شد ... اين فرياد ميليونها مردمي بود كه حق دارند در اين سرزمين زندگي كنند و خود حكومت برگزينند و اينك در مقام آن بودند تا با انقلاب قدرت سياسي را بدست گيرند امام در اين سخنراني كه پرجمعيت‌ترين اجتماعات تاريخ را داشت غيرقانوني بودن رژيم سلطنت و سلطنت پهلوي را با استدلال مطرح نمود و مصایبي كه مستقيماً ناشي از رژيم طاغوتي است برشمرد و با زباني همه فهم خطوط آينده را ترسيم نمود.
 4- تهديد آمريكا به كودتا عليه ملت
يكي از مسایلي كه مخصوصاً بعد از رفتن شاه ملت را مورد تهديد قرار مي‌داد كودتا بود. كودتا با فرمان و رهبري آمريكا براي در هم كوبيدن مقاومت ملت ايران اصطلاح كودتا بيشتر وقتي بكار مي‌رود كه نظاميان با يك توطیه قدرت موجود را در كشوري از بين بردارند و خود جاي او را بگيرند در قرن حاضر صدها كودتا در كشورهاي جهان سوم صورت گرفته و غالب آنها را سياستهاي استعماري رهبري كرده‌اند. در ايران وقتي سخن از كودتا بود، بحث بسيار در خارج و داخل بدنبال داشت كه انقلاب در اوج خودنمايي بود، دولت نظامي كه خود بمثابه نوعي كودتا باشد توقيفي پيدا نكرده و ملت روزهايي چون 17 شهريور خونين را پشت سر نهاده بود. و هنوز قدرت حاكميت را بدست نياورده بود بنابراين مسأله كودتا آن طور كه معني مي‌دهد نمي‌توانست مصداق پيدا كند مع‌الوصف تهديد به كودتا وجود داشت و تفسير چنين مي‌شد كه آمريكا حاضر نيست ايران را از دست بدهد، قيام مردم را بهرحال بايد در هم كوبد و براي تثبيت ديكتاتوري سابق يا در شكل جديد عده‌اي از نظاميان قدرت را بدست گيرند سران نهضت را دستگير و اعدام نمايند و كشتار بسيار راه اندازند. بختيار هم علناً و رسماً مي‌گفت اگر ملت دنبال او نيايد بايد كودتا را بپذيرد اين بدان معني بود كه آمريكا حاضر نيست ايران را آزاد بگذارد تا استقلال كامل يابد. اما صفوف متراكم مردم انقلابي عملاً فرصتي براي كودتا يا شبه كودتا باقي نمي‌گذاشت كودتا كنندگان در كدام سرزمين مي‌توانستند موفق شوند، با آن اعتصاب سراسري چه عملي مي‌توانستند انجام دهند پوچي اين عنوان وقتي بيشتر روشن شد كه ارتش از داخل سر به نافرماني گذاشت و تسليم نيروي انقلاب گرديد.
 5- نظر قدرتهاي خارجي در جريان انقلاب
آمريكا رسماً و علناً مانند يك صاحب حق مسلم در برابر انقلاب اسلامي ايستاده بود. كارشناسانش در ايران ارتش را هدايت مي‌كردند، سفارتخانه‌اش در تهران مركز توطیه بود. مأمورين فوق‌العاده‌اش براي آينده ايران خطوط سياسي ترسيم مي‌كردند و دولت پيشنهاد مي‌نمودند. شاه مي‌بايست اقداماتش را با خواست امريكا تطبيق بدهد و يا رضايت آنان را جلب نمايد كارتر به سياست حقوق بشر ادامه مي‌داد و در عين حال ناظر جنايات رژيم شاه در 17 شهريور و 14 آبان بود و برآن صحه گذاشت.
تصور اوليه ايالات متحده آمريكا اين بود كه در نهايت شاه با تبديل عواملش به يك حكومت ملي متمايل به غرب تسليم مي‌شود. ملت نيز آن را بصورت يك موفقيت بزرگ مي‌شناسد و اوضاع توأم با حفظ حقوق بشر آمريكايي و با كمك سازمانهاي مختلفي كه بصورت دفاع از حقوق بشر در ايران تشكيل شده بود تثبيت مي‌گردد بهمين جهت تماس‌هايي با چهره‌هايي كه عنوان ملي براي خود گذاشته بودند و با حمايت آمريكا به شاه حمله مي‌كردند و براي برقراري يك حكومت ملي مبارزه مي‌نمودند برقرار نمود غالب اين اشخاص معتقدين به مصدق و يا همكاران و دوستان او بودند. مدتها چهره اين اشخاص در روزنامه‌هاي مطيع حكومت تبليغ مي‌شد و نظريات آنها مطرح مي‌گرديد و مقالات تندشان هم انتشار مي‌يافت آمريكا در ماههاي آخر عمر رژيم دريافت كه ملت ايران زنجيرهاي اسارت را پاره كرده، به حقوق خود واقف گرديده و نيازي به حقوق بشر كارتر ندارد. آمريكا دريافت در اين بازي نقاط ضعف بسيار نشان داده و لگام از دست او خارج گرديده و اميدي به سامان دادن به مهره‌هاي خوش نامش ندارد ولي مع‌الوصف از تلاش باز نايستاد، حكومت اسلامي با مفهومي كه امام از آن داشت براي او مجهول بود. تهديد آمريكا به كودتا مدتها بحث روز بود اما از مرحله تهديد نمي‌توانست فراتر رود و اين موضوع را امام قبل از همه درك كرده بود. ارتش منظمي كه از داخل مي‌پاشيد و بفرمان امام روي مي اورد چگونه مي‌توانست در مقابل توده‌هاي ميليوني دست به كشتار بزند. در آن شرايط كدام گروه از ارتشيان جرأت مي‌كردند چنين جهتي را اتخاذ نمايند و اگر مستقيماً نيروي آمريكا به كمك مي‌شتافت به سرنوشتي بدتر از ويتنام دچار مي‌گرديد و اين براي سياستمداران آمريكا قابل درك بود حتي اگر حضور شوروي را هم در شمال ايران به حساب نمي‌آورد- كه قطعاً بايد محاسبه مي‌نمود- مجموعاً سياست آمريكا در ايران درمقابل انقلاب اسلامي با بن‌بست مواجه بود. آمريكا تسليم حكومت اسلامي نشد، آمريكا سقوط رژيم سلطنت را بدون جانشين مطلوب نمي‌خواست اما به مرحله‌اي رسيد كه مجبور شد به وضع ناخواسته تسليم گردد و آمريكا حتي نتوانست- با وجود كوشش بسيار- بازگشت امام را به كشور به تأخير اندازد و براي بختيار مهلت و فرصتي فراهم سازد، هايزر كه تمام مأموريتش حفظ بختيار بود ناكام ماند. روسيه شوروي در دوراني مواجه با قيام ملت شد كه روابط نزديك و صميمانه‌اي با رژيم شاه داشت عيناً همان گونه كه در 15 خرداد 42 چنين بود. در سال 42 دوره تيرگي با ايران را پشت سرگذاشته و بوضع مطلوبي رسيده بود و از انقلاب سفيد تجليل مي‌كرد و ناچار قيام مردم را شورش مرتجعين معرفي نمود. در اين دوره نيز در موضع دفاع از رژيم قرار داشت. زيرا آن چه كه در ايران پيشرفت مي‌كرد شعار اسلام بود كه خوش‌آيند شوروي نمي‌توانست باشد و خطر فوري براي افغانستان مسلمان بود. شوروي كه مدعي داشتن مكتب انقلابي است نمي‌توانست رقيبي از نظام كاملاً متضاد را در حال گسترش و قدرت ببيند آن هم مكتبي چون اسلام كه كمونيزم را كفر مي‌شناسد و خود راهنماي انقلابي مستضعفان جهان است شوروي فقط در زماني كه احساس كرد سقوط رژيم پهلوي حتمي است بسوي انقلاب توجه كرد تا دشمني و خصومت حكومت آينده را جلب نكرده باشد. شوروي از مبارزه و حمله شديد انقلابيون ايران به امپرياليزم آمريكا، انتظار زمينه مساعد براي اعمال نفوذ خود را داشت، بزرگ جلوه دادن خطر حمله آمريكا، دقيقاً بهمين منظور بوده است. اشغال افغانستان چند ماه پس از پيروزي انقلاب عكس‌العمل شوروي در برابر انقلاب اسلامي بود كه از جانب ايران بدون پاسخ نماند.
دولت انگليس استعمارگر كهن نيز با كمال دقت به دوران انقلاب ايران مي‌انديشيد و تمام عوامل خود را در ايران بخدمت گرفته بود تا رژيم شاه را حفظ كند. حتي براي انصراف آمريكا از سياست حقوق بشر هم اقدام نمود و تمام شخصيتهايي را كه براي روز مناسب ذخيره داشت براي كمك به شاه به رسوايي كشاند امام فايده نبرد. تجربه شكست نهضت ملي نفت اجازه نداد افرادي از شبكه‌هاي فراماسونري در رأس قدرت قرارگيرند و اگر كساني در اين راه ظاهر شدند با سرعت به بي‌اعتباري رسيدند امپرياليزم انگليس نتوانست راه مناسبي براي تحكيم رژيم بيابد و عقب ماندگي خود را در سياست ايران جبران سازد و نتوانست به كمك آمريكا بشتابد و از پيروزي انقلاب اسلامي جلوگيري نمايد. امام حمايت علني خود را همواره از شاه حفظ نمود حتي مي‌بينيم قبل از این که سرانجام رژيم به وضع بهمن ماه برسد كارتر را به تعديل در نظريه حمايت از حقوق بشر وادار مي‌سازد.

6- همبستگي نيروي هوایي به انقلاب
بعد از رفتن شاه، ارتش مسأله‌اي بزرگ بود و سؤوالات بسيار طرح مي‌شد، آيا ارتش كودتا مي‌كند؟ عليه چه قدرتي؟ آيا ارتش دولت بختيار را در برابر ضربات انقلاب حفظ مي‌كند؟ آيا در برابر ميليونها نفر انقلابي هم چنان مسلسل بكار مي‌رود؟ آيا دستور امام به مورد اجرا درمي‌آيد و سربازان از فرمان فرماندهان سر باز مي‌زنند و به فرار مبادرت مي‌نمايند؟ آيا نمونه‌هاي نافرماني و حمله بسوي فرماندهان كه در شكل يك پديده جديد درآمده بود توسعه خواهد يافت؟ آيا ارتش موفق به سركوبي ملت خواهد شد؟ اين سؤالات و صدها سؤال ديگر مطرح بود گفته مي‌شد شاه هنگام رفتن از ايران به يكي از ژنرالهاي نيروي هوایي دستور داده كه خلبانان را براي يك بمباران شهري آماده كند. روزنامه‌ها نوشتند كه 2800 تن از همافران و افسران و درجه‌داران پايگاه شاهرخي همدان دست به يك اعتصاب غذاي يك هفته‌اي زده‌اند، خبر رسيد جمع ديگري به آنها پيوسته‌اند و سپس اعلام شد پايگاه هوایي بندرعباس به نهضت مردم پيوسته و دست به اعتصاب زده است، هزار نفر از پرسنل هوایي به يك راهپيمايي آرام مبادرت نموده‌اند.
از اين به بعد مسأله پرسنل هوایي و حمايت از آنان به انقلاب پيوند مي‌خورد اخبار مربوط به دستگيري و شايعات مربوط به اعدام بعضي از همافران بر خروش مردم مي‌افزايد، هجوم خانواده همافران به مراكز قانوني و حمايت مردم از آنان وسعت مي‌گيرد و كم‌كم به قسمتهاي ديگر ارتش هم سرايت مي‌كند گويا قواي نظامي در باطن به انقلاب پيوسته‌اند ولي وجود سلسله مراتب فرماندهي و مجازاتهاي شديد مانع از آشكاري اين پيوستگي است ولي بطور مخفيانه حمايت خود را با صدور اعلاميه‌هايي اعلام مي‌نمايند.

7- اقامت تاريخ ‌ساز امام در تهران
با آمدن امام همه منتظر تحول عظيم بودند، هرلحظه احتمال دگرگوني مي‌رفت محل اقامت امام هجوم ميليونها انسان مشتاق را بهمراه داشت ساعتها در كوچه‌هاي اطراف مدرسه رفاه مي‌ايستادند تا نوبيت به ديدار مراد پيدا كنند وقت بعدازظهر مربوط به زنها بود، از يك طرف مي‌آمدند وارد محوطه مي‌شدند و از طرف ديگر خارج مي‌شدند اما هجوم جمعيت به اندازه‌اي بود كه عبور با كندي بسيار انجام مي‌گرفت. امام درمقابل پنجره يكي از اطاقها ظاهر مي‌شد و به شعارها و ابراز احساسات و گريه ديداركنندگان با دست پاسخ مي گفت، شعار«ما همه سرباز تویيم خميني» آن چنان همه‌گير شده بود كه سربازي براي رژيم باقي نگذاشته بود و اساساً معني سرباز را عوض كرد.
امام به منزل هيچ كس وارد نشده بود، در مدرسه‌اي اقامت كرد كه محل استقرار كميته استقبال بود و در خيابان ايران قرار داشت محله استقرار امام بياد محله امام در فرانسه محله نوفل لوشاتو نام‌گذاري شد شهردار تهران از اولين كساني بود كه متوجه خطر شد علناً و رسماً استعفاي خود را به امام تقديم كرد و موقتاً مأمور كار شد اما بختيار اتهاماتي را متوجه او كرد.
با ورود امام طبقاتي از ارتش به انقلاب پيوستند اما انتظار اين بود باتوجه به وحدت ملت و مشخص بودن رهبري قواي نظامي حمايت كامل خود را از ملت اعلام دارند اما اين ممكن نبود براي این که سران ارتش تحت ضوابط شاهنشاهي رشد كرده بودند و درك ملت بدون شاهنشاه براي آنها مفهومي نداشت امام در اين مورد اعلام نمود:
« ... ما كه مي‌گویيم ارتش بايد مستقل باشد جزاي ما اين است كه بريزيد توي خيابان و خون جوانهاي ما را بريزيد كه چرا مي‌گویيد من بايد مستقل باشم ما مي‌خواهيم تو آقا باشي، تشكر مي‌كنم از آن قشرهايي كه متصل شدند به ملت اين ها آبروي خودشان را، آبروي كشورشان را، آبروي ملتشان را حفظ كردند. اين درجه‌دارها افسرهاي نيروي هوایي، این ها همه مورد تشكر و تمجيد ما هستند و همين طور آنهايي كه در اصفهان، همدان و ساير جاها تكليف شرعي، ملي و كشوري خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتيباني از نهضت اسلامي ملت را كردند ما از آنها تشكر مي‌كنيم و به آنها كه متصل نشدند مي‌گویيم كه با این ها متصل بشوند. اسلام براي شما بهتر از كفر است ملت براي شما بهتر از اجنبي است، ما براي شما مي‌گویيم اين مطلب را، شما هم براي خودتان اين كار را بكنيد، رها كنيد اين را، خيال نكنيد كه اگر رها كرديد ما مي‌آييم شما را به دار مي‌زنيم اين چيزهايي است كه كسان ديگر درست كرده‌اند والا اين همافرها و اين درجه‌دارها و اين افسرها كه آمدند و متصل شدند و ما با كمال عزت و سعادت آنها را حفظ مي‌كنيم ما مي‌خواهيم كه مملكت، مملكت قوي باشد ما مي‌خواهيم كه مملكت داراي يك نظام قدرتمند باشد ما نمي‌خواهيم نظام را بهم بزنيم ما مي‌خواهيم نظام محفوظ باشد لكن نظام ناشي از ملت و در خدمت ملت نه نظامي كه ديگران آن را سرپرستي بكنند و ديگران به اين نظام فرمان بدهند.»
بختيار هم تهديد مي‌كرد«كساني را كه جنگ داخلي راه بياندازند تيرباران مي‌كنم!»

8- تعيين دولت موقت از جانب امام
4 روز از اقامت امام در تهران گذشت، روزهاي پرهيجان و طوفاني بود. حكومت نظامي تسلطي بر اوضاع نداشت، دولت بختيار هم چنان در راه نابودي پيش مي‌رفت ولي تلاش مي‌كرد ظاهر خود را حفظ نمايد و وانمود كند كه ارتش را دراختيار دارد و نيرومندترين دولت مشروطيت است. اما كدام ارتش؟ ارتشي كه فرماندهانش بشدت از سربازان وحشت داشتند؟ يا لشكر گارد؟ بختيار نتوانسته بود مانع ورود امام گردد، نتوانسته بو به نوعي تماس و گفتگو برقرار كند و نتوانسته بود موضع محكم و استوار امام را تغيير بدهد، در كشوري عنوان دولت داشت كه كسي او را به رسميت نمي‌شناخت بالاخره امام تصميم قاطع راگرفت مدرسه علوي مركز يكي از بزرگترين اقدامات تاريخ بود بيش از سيصد نفر خبرنگار خارجي و داخلي جمع شده بودند و امام در ساعت 5 به اين جمع وارد شد و سخناني ايراد نمود آنگاه متن فرمان نخست‌وزيري بازرگان وسيله روحاني مبارز هاشمي رفسنجاني به شرح ذيل قرایت گرديد، براي همه دنيا تعجب داشت كه شخصيتي روحاني، بازگشته ازتبعيد دولت انتخاب كند با هيچ يك از موازين معمول كشورها تطبيق نمي‌كرد زيرا قدرت امامت تشيع تبلور نموده بود. ليبي در پيامي دولت موقت را برسميت شناخت.
بسم الله الرحمن الرحيم، جناب آقاي مهندس مهدي بازرگان
بنا به پيشنهاد شوراي انقلاب برحسب حق شرعي و حق قانوني ناشي از آرای اكثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران كه طي اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد در سراسر ايران نسبت به رهبري جنبش ابراز شده است و بموجب اعتمادي كه به ايمان راسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعي كه از سوابقتان در مبارزات اسلامي و ملي دارم جناب عالي را بدون درنظرگرفتن روابط حزبي و بستگي به گروهي خاص مأمور تشكيل دولت موقت مي‌نمايم تا ترتيب اداره امور مملكت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آرای ملت درباره تغيير نظام سياسي كشور به جمهوري اسلامي و تشكيل مجلس موسسان از منتخبين مردم جهت تصويب قانون اساسي نظام جديد و انتخاب مجلس نمايندگان ملت برطبق قانون اساسي جديد را بدهيد.
مقتضي است كه اعضای دولت موقت را هرچه زودتر باتوجه به شرايطي كه مشخص نموده‌ام تعيين و معرفي نمایيد. كارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همكاري كامل نموده و رعايت انضباط را براي وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان يافتن امور كشور خواهند نمود. موفقيت شما و دولت موقت را در اين مرحله حساس تاريخي از خداوند متعال مسألت مي‌نمايم روح الله‌ الموسوي ‌الخميني
نخست‌وزير منتخب موقت از امام تشكر كرد و امام نظر تأييدي مردم را در مورد دولت بازرگان وسيله مطبوعات و تظاهرات آرام درخواست نمود. اما درست برخلاف تأكيد امام در متن حكم انتصاب فوق اعضاي دولت در ارتباط گروهي و حزبي انتخاب شدند.

9- حمايت از قانون اساسي
روز جمعه 20 بهمن آخرين تلاش بختيار و شاه‌پرستان براي جمع كردن هواخواه و طرفدار بعمل آمد و اجتماعي در حمايت از قانون اساسي تشكيل دادند محل اجتمع امجديه بود هفته قبل از اين تاريخ هم جلو مجلس شورا چنين تظاهراتي كردند شعار اين گروه اين بود كه«بختيار سنگرت و نگهدار»- بختيار در همين روز در مصاحبه‌اي گفت بازرگان قبلاً طرفدار قانون اساسي بود و امام هم 15 سال قبل طي تلگرافي از وزير دربار خواستند تا قانون اساسي اجرا شود و لغو مفاد قانون اساسي نوعي جنايت است ولي بيچارگي من است كه از قانون دفاع مي‌كنم مشاركت در تظاهرات نوعي تفريح شده، چون همه جا تعطيل است، شعارهايي كه مي‌دهند معني آن را نمي‌دادند درباره تماس با مهندس بازرگان گفت روابط شخصي من با او 30 ساله است و مناسبات بسيار خوبي وجود دارد و احترام زيادي براي او قایل هستم اما درايران يك دولت بيشتر نمي‌تواند وجود داشته باشد من حاضرم درباره تعيين سرنوشت كشورم با ايشان گفتگو كنم. وي گفت ارتش در اختيار دولت است و دولتي در داخل دولت نيست تنها چند نفر از تكنسين‌هايي كه همافر نام دارند ناراضي بودند و در مورد فرار سربازان از پادگانها گفت فرار سرباز در همه دنيا وجود دارد. سؤال شد در قم جمهوري اسلامي تشكيل شده است چه مي‌گویيد پاسخ داد اولاً حاضرم دور قم را ديواري ببندم و يك واتيكان درست كنم و بدهم به آنها اگر با قم مي شود مملكت را اداره كرد يك واتيكان هم براي قم درست مي‌كنم.

10- چگونگي مقاومت و پيوند ارتش به انقلاب
روزهاي اقامت امام در مدرسه علوي ايام پرهيجاني بود، صدها هزار نفر روزانه از اقشار مختلف به ديدار امام مي‌آمدند و تعلق خود را به انقلاب اسلامي ابراز مي‌داشتند. تظاهرات در سراسر كشور ادامه داشت و دولت بختيار حاضر به استعفا نبود، در اين ميان ارتش مسأله بزرگ بود. سران ارتش تحت حمايت آمريكا و توصيه شاه مي‌بايست از دولت باصطلاح قانوني بختيار حمايت داشته باشند و اين حمايت، آتش و خون بهمراه داشت و هر روز فرزندان مبارز اسلامي را به شهادت مي‌رساند. در بين ارتش بسياري مخفيانه به انقلاب پيوسته بودند جمعي با لباس شخصي در تظاهرات حضور مي‌يافتند سربازاني از پادگانها فرار كرده بودند، در موردي بعنوان يك امر شرعي و يك تكليف ديني درمقابل فرماندهان تابع رژيم ايستاده بودند اما دركل ارتش دراختيار رژيم شاهنشاهي بود بخصوص این که در تظاهرات بزرگ سعي داشتند سربازان را جدا از مردم ميليوني نگهدارند. حضور امام در تهران همه را مشتاق ديدار ايشان كرده بود ووقتي همه اقشار آزادانه در صفوف فشرده به اين ملاقات مي‌رفتند مشكل بود كه نظاميان متدين را از اين ديدار بازدارند و بالاخره به آنها هم سرايت كرد نيروي هوایي در نقاط مختلف به ملت نزديك شده بود و همافران قبلاً به مقاومت‌ها و اعتصاباتي دست زده بودند. پنجشنبه گروهي همافران براي اعلام وفاداري به مقر امام رفتند و عكس جمعي اين ملاقات در كيهان انتشار يافت و بلافاصله به سراسر جهان مخابره شد و بعنوان پيوستن ارتش به امام خميني تلقي گرديد. بختيار چاپ عكس را جعلي و يك حقه عكاسي دانست كه مي‌خواهد بين واحدهاي ارتش جدايي بيافكند. اما امام خميني تأكيد كردند كه عكس روزنامه‌ها صحيح است همافران روز پنجشنبه از من ديدن كردند. درواقع قشرهاي وسيع ارتش ديگر ارتش شاهنشاهي نبود و از كنترل سران ارتش هم خارج شده بود. جمعه شب تلويزيون اعلام داشت جريان بازگشت امام خميني از شبكه سراسري پخش خواهد شد مردم با اشتياق بسوي تلويزيون رفتند در قسمت اخبار ابتدا تظاهرات طرفداران قانون اساسي در امجديه را نشان داد، دانشجويان هنرآموز كه قبلاً در محل اطاق نمايش انتظار ديدن فيلم بازگشت امام را داشتند با صحنه تظاهرات امجديه مواجه شدند و آن را به مسخره گرفتند، افراد گارد كه گويا براي همين شناسايي موضع گرفته بودندتا به جبران همبستگي كه همافران با انقلاب داشتند آنها را تنبيه نمايند، وقتي تلويزيون شروع به پخش تصوير امام نمود و صلوات همافران با فرياد بلند شد هنوز سومين صلوات تمام نشده بود كه شيشه‌ها مي‌شكنند و لوله تانك بداخل سالن مي‌آيد و رگبار مسلسل جمعي را به خون مي غلطاند فرياد الله اكبر فضا را مي‌گيرد يك طرف مسلح، ورزيده از قبل مهيا و طرف ديگر جوانهايي تازه كار و با ايمان و بدون سلاح نيروها برابر نيست اما ناله‌ها و فريادها به رهگذران خيابان مي‌رسد به سرعت تمام تهران را مي‌گيرد و مردم با فرياد الله اكبر بسوي نيروي هوایي سرازير مي‌شوند غالباً تصور مي‌كردند حمله‌اي به مقر امام شده اما بسوي پادگان نيروي هوایي هدايت مي‌گردند. پادگان به محاصره ده ها هزار مردم بدون سلاح درآمد، كسي جرأت نمي‌كرد وارد پادگان شود، اما ناله جوانان همافر آنان را به اقدام وادار مي‌ساخت خبر رسيد تعداد زيادي در داخل پادگان كشته شده‌اند مردم خشمناك شدند با شنيدن صداي رگبار مسلسل به پرتاب سنگ به طرف گارديها جهت خودشان را مشخص كردند گارديها مردم محاصره كننده پادگان را هدف قرار دادند و جمعي را بي‌محابا به شهادت رساندند جمعه شب خونين با بر جاگذاشتن كشته‌هاي بسيار به صبح نزديك مي شد گارديها تصميم داشتند مقاومت پرسنل هوایي را از بين بردارند و انقلاب را سركوب كنند، شجاعت مردم بپاخاسته آنها را به جنون كشانده بود هنرآموزان نيروي هوایي وقتي حملات شبانه گارد شاهنشاهي و تلفات خود را ديدند مصمم شدند كه مسلح شوند بطرف اسلحه خانه‌ها هجوم بردند و از درهاي مخفي به اسلحه‌ها دسترسي يافتند و بين خود و مردم پخش كردند آنها كه از لشكر گارد به پادگان حمله كرده بودند در محاصره قرارگرفتند و تلفات بسيار دادند كوكتل مولوتف وسيله حمله مردم در مقابله با تانكها شد و در مدت كوتاهي بزرگ و كوچك به سنگرسازي پرداختند كيسه و گوني جمع كردند و هزارها شيشه براي كوكتل مولوتف مهيا نمودند. افراد كمي گارد در بين راه به وسيله مردم از بين مي‌رفتند و به صحنه نبرد اصلي نمي‌رسيدند ساعت 2 بعدازظهر شنبه افراد نيروي هوایي در سنگرها جاي گرفته و مردم سرسختانه از آنها حمايت داشتند و هلي‌كوپترهاي گارد ديگر جرأت نزديك شدن نكردند تمام مناطق تهران بصورت يك واحد مبارزه عليه رژيم درآمده بود، همه خود را مكلف به كمك مي‌ديدند صدها اتومبيل شخصي به جمع‌اوري دارو و غذا و ملافه پرداختند و بسوي نيروي هوایي روان بودند هزاران نفر براي دادن خون به مراكز خون گيري هجوم بردند در هر گوشه كه صداي رگبار مسلسل شنيده مي‌شود هزاران نفر اسلحه بدست شتابان مي‌روند تا بر اوضاع مسلط گردند صدها آمبولانس آژيركشان زخميها را به بيمارستان‌ها مي بردند، تهران صحنه جديد و تازه داشت جوانان موتور سوار اسلحه بدست با فرياد الله اكبر به كمك مبارزين مسلمان مي‌شتابند حكومت نظامي با صدور اعلاميه‌اي ساعت منع عبور و مرور را به 5/4 بعدازظهر رساند توطیه‌اي بزرگ در جريان بود برابر اسنادي كه بعدها فاش شد در ساعت منع عبور و مرور مي‌بايست ارتش بر نقاط حساس شهر مستقر گردد سران انقلاب با سرعت دستگير و با اعدام آنان و قتل بسياري از مردم انقلاب بطور قاطع سركوب شود اما فرمان تاريخي امام عملاً توطیه را خنثي ساخت، امام دستور داد كه مردم در صحنه بمانند و به حكومت نظامي اعتنا ننمايند بلندگوها با سرعت پيام امام را پخش كردند و مردم بصورت يك تكليف ديني از حكومت نظامي سرپيچي كردند و رگبار مسلسل نتوانست خيابانها را در اختيار قواي انتظامي گذارد. لحظات حساس و سرنوشت‌ ساز بود اكثريت مردم تهران آن شب را بيدار ماندند و بسياري در پشت سنگرها تا صبح نشستند و وقتي در چهار صبح تانكهاي گارد شاهنشاهي به نيروي هوایي حمله كردند مردم بيدار تهران با كوكتل مولوتف جلوي آنها را گرفتند شايع شد قواي نظامي از شهرستانها بسوي تهران در حركتند و بدنبال آن خبر رسيد كه مردم شهرها و دهات راه را بر آنها سد كرده‌اند و با كندن خندق پيشروي را غيرممكن نمودند. گروههايي از ارتش از باب سوگندي كه در ابتداي خدمت ياد كرده بودند اشكال داشتند و نمي‌دانستند چه كنند فتواي امام اين مانع را برداشت و به دنبال آن نيروي دريایي به كمك نيروي هوایي مي‌شتابند و با همراهي مردم به مراكز اسلحه دست مي‌يابند، تسليحات ارتش بدست انقلابيون مي‌افتد پادگانها و مراكز پليس و كلانتري‌ها يكي بعد از ديگري وسيله ملت فتح مي‌گردد.

11- پيروزي انقلاب اسلامي
22 بهمن روز سقوط رژيم سلطنت، روز انقراض شاهنشاهي و روز پايان عمر پهلوي بود دنيا در اين روز نيروي وحدت ملت ايران را شناخت، كاخها در هم كوبيده شد، پادگانها يكي پس از ديگري تسخير و فرماندار نظامي تهران توسط مردم دستگير گرديد ولي وقتي با او مصاحبه مي‌شد هنوز در خيال شاه بود و خود را سرباز وظيفه‌‌شناسي مي‌دانست كه به فرمان اعليحضرت عمل كرده است باور نمي‌كرد كه در چنگ انقلابيون قرار دارد. مردم ساختمانهاي ساواك و زندانهاي رژيم شاه را گرفتند. هويدا و نصيري و ديگر زندانياني كه براي نجات رژيم و فريب مردم موقتاً زندان را داوطلبانه اختيار كرده بودند در اختيار كميته‌هاي انقلاب قرار گرفتند، سران درجه اول رژيم به مخفيگاه رفتند و يا فرار نمودند، رزمندگان اسلامي در همه جا در تعقيب طاغوتيان بودند فرماندهان درجه اول ارتش در اسارت زندانيان گذشته قرارگرفتند بقاياي افراد گارد شاهنشاهي و سازمان امنيت در كمين بودند تا جوانان مبارز را به آتش گلوله كشند مردم سلاح در دست دارند و به قيمت جان خود حفاظت محله‌ها را عهده‌ دارند مساجد به مراكز مستحكمي براي مبارزه با ضد انقلاب تبديل شد روحانيون در همه جا فعاليت چشمگيري دارند از مركز ثقل سياست كه مدرسه علوي است تا دورترين نقطه مملكت مسؤوليت قبول مي‌كنند، اداره امور را به عهده مي‌گيرند و بي‌وقفه كار مي‌كنند، آثار شاهي هر چه هست و در هركجا در هم كوبيده مي‌شود و ديگر مجسمه‌اي از خاندان سلطنت باقي نيست دولت موقت با اتكاي به نيروي رهبري انقلاب و ملت عملاً شروع به كار مي‌نمايد عبارت«در طلوع آزادي جاي شهدا خالي» در همه جا و از جمله در تلويزيون نقش مي‌بندد، ايران آزاد شده بود، رژيم نيرومند شاهي با آن قدرت عظيم نظامي و حمايت همه جانبه خارجي متلاشي شده بود، باور ناكردني بود اما واقعيت داشت، در تمام شهر تانكهاي خرد شده و سوخته به چشم مي‌خورد همه جا جوانان پشت سنگرها اوضاع را تحت كنترل داشتند عبور و مرور اتومبيلها با مراقبت انجام مي‌گرفت، بهشت زهرا مركز تجمع اجساد شهداست آنان كه با جان خود حماسه آفريدند و ايمان و اعتقاد را بر تانك و گلوله پيروز ساختند، آنان كه با عشق به خدا به ديدار او رفتند، اكنون بهشت زهرا محل اجتماع صدها هزار نفري است كه براي زيارت حماسه آفرينان مي‌روند، مي‌روند تا اجساد آنان را دفن كنند، تعدا اجساد زياد است بايد شناسایي شوند، بايد تجليل گردند.
اكنون ملت انقلابي قدرت حاكميت را بدست گرفته است همه مراكز رژيم در هم كوبيده شده است جوانان مسلح مسلمان در سراسر كشور امنيت و نظم شهرها را بعهده دارند، همه جا سنگر ساخته شده تا حملات پراكنده ضد انقلاب را متوقف سازند، فقط دستورات امام قابليت اجرا دارد. صدها كميته با نام امام در مساجد تشكيل گرديد. و مردم اداره امور عمومي را عهده دارند. نام پاسدار انقلاب كم‌كم به گوش مي‌رسد، اينان جان بركف حفظ انقلاب را عهده دارند و داوطلبانه تمام جريانات را زير نظر دارند و در عين حال صدها نفر از بزرگان رژيم سلطنت را ازگوشه و كنار و از زيرزمينها و مخفيگاهها و يا در حال فرار دستگير و با چشم بسته به مدرسه علوي مي‌رسانند.
خيابان ايران، مدرسه علوي، مقر امام مركز ثقل مملكت و نقطه خبرساز جهان است، هم دولت تشكيل مي‌دهد، هم دولت ساقط مي‌كند، هم رژيم تغيير مي‌دهد هم سران ارتش و دولت شاه را بازداشت مي‌كند، هم مخزني است از هزاران قبضه اسلحه كه پاسداران انقلاب از مراكز طاغوتي بدست مي‌آورند. هم محلي است براي خبرگزاريها كه اخبار دست اول را به دنيا مخابره نمايند امام در چهره يك شخصيت روحاني موفق از آزمايشهاي بزرگ درآمده، كه رهبري انقلاب را با توانایي كامل عهده دار بوده، نقطه اصلي تصميم‌گيري است شوراي انقلاب نقش تقنين را عهده‌دار است و در همان محل متمركز است. دولت موقت بازرگان جاي دولت بختيار را در حمايت كامل امام كه طبعاً نيروي ملت را هم بدنبال داشت گرفت. زمان بسيار حساس و دقيق بود. برداشت دولت موقت در آن شرايط حاد انقلاب با اعضاي دولتي كه تشكيل داد انقلابي نبود. بازرگان و همكارانش از انقلاب معناي عميق آن را دريافت نكرده بودند. تصور او تشكيل دولتي ملي براي انجام اصلاحات بود. بهمين جهت نيروي انقلاب در مجاورت دولت موقت براي خود تشكيلاتي بوجود آورد، و دولت از این که قدرت تامه را در اختيار ندارد ناراضي بود. در حالي كه دولت مي‌بايست با سرعت از فرار جنايتكاران رژيم گذشته جلوگيري نمايد نقش وساطت را عهده‌دار گرديد و براي فرار بعضي متهمين در معرض اتهام قرار گرفت. دادگاههاي انقلاب، كميته‌هاي انقلاب، سپاه پاسداران انقلاب از بين توده‌هاي مردم مسلمان جوشيد و قدرت اصلي را در اختيار گرفت، و دولت موقت از مهار كردن اين نهادهاي انقلابي عاجز بود، در مقابل گروهها و احزاب و دسته‌هاي مختلفي با وفور تشكيل مي‌شد توانایي كافي نداشت مقامات دولتي در همه جا در اختيار مصدقيها قرارگرفت دولت بازرگان در پرتو ولايت فقيه و در نتيجه انقلاب و با خون ده‌هاهزار جوان مسلمان تشكيل شده بود اما كساني را عهده‌دار امور كرده بود كه كوچكترين خطر را استقبال نكرده بودند و اساساً سرسختي امام را درمقابل رژيم پهلوي تخطیه مي‌كردند، دولت موقت و دار و دسته‌اش اين فكر را تلقين مي‌كردند و پرورش مي‌دادند كه وظيفه امام تمام شده است و هر روز انتظار آن را داشتند كه راه مصدق را ادامه بدهند، اما نهادهاي جوان انقلاب مانع بودند و مي‌ديدند راهي كه دولت طي مي‌كند راه انقلاب نيست. دولت ناتواني و عدم موفقيت خود را ناشي از دخالت نهادهاي انقلابي نوخاسته مي‌دانست و انحلال آنها را پيوسته مي‌خواست، در شوراي انقلاب در اين مورد اختلاف نظر وجود داشت، سياست خارجي كه مي‌بايست بلافاصله براساس اصول انقلاب اسلامي تنظيم گردد دچار آشفتگي بود با این که رابطه با اسرایيل و دولت نژادپرست افريقاي جنوبي قطع گرديد و با این که ايران از پيمان سنتو خارج گرديد اما وضع روشني نداشت. سفارتخانه‌هاي ايران در خارج مدافع انقلاب نبودند بطوركلي وضع دولت بازرگان با شئون يك انقلاب تطبيق نداشت، او دولتي در حد بختيار ارایه مي‌داد كه ادامه حياتش اقتضاي حمايت آمريكا را دارد، اصلاح طلب بود نه انقلابي.
ما قصد نداشتيم و نداريم كه در اين جلد از تاريخ معاصر جريانات پس از پيروزي انقلاب را مورد بحث قرار دهيم. اين خود كاري است كه بايد انجام گيرد و حوادث روزانه دو سال و نيم گذشته بايد ضبط شود حضور مردم در صحنه مبارزه و رهبري و هدايت مستمر امام راههاي پرپيچ و خم و بعضاً خطرناك و سهمگين را قابل تحمل ساخت. امام توانست در لحظاتي كه خطر تجزيه وجود داشت، هنگامي كه برنامه كودتا تدارك ديده شده بود، و زماني كه قواي مجهز خارجي به كشور اسلامي حمله نمودند، وقتي كه پراكندگيهاي داخلي يأس را بر ملت مسلط مي‌ساخت با تدابير خاص متكي به الطاف الهي چاره ساز و راه‌گشا باشد. پيوستگي امام با ملت ايران بدان پايه رسيد كه در برابر يكي از بزرگترين قدرتهاي جهاني با استحكام تمام ايستاد و به همه حيله‌ها و نيرنگهاي او پاسخ دندان‌شكن داد جمهوري اسلامي ايران پايه‌گذاري شد. قانون اساسي آن براساس موازين اسلامي تدوين گرديد.