اوج گیری مبارزات انقلاب اسلامی در سال 56

حکومت پلیسی شاه و اربابش امریکا فکر می کردند که می توانند با خشونت و سرکوبی،نهضت پانزده خرداد را ریشه کن کرده و با تبعید امام (رحمت الله علیه) رابطه ی او را با مردم ایران قطع کنند و از وقوع انقلاب جلوگیری نمایند،اما امام با رهبری مدبرانه ی خود در دوران تبعید در ترکیه و عراق همواره ارشاد و هدایت خود را تداوم بخشیده و به راهنمایی و سازماندهی گروهها و مردم پرداخت.
تداوم رهبری امام از تبعیدگاه خود از یکسو و مقاومت و پایداری مردم و شاگردان او در داخل کشور از سوی دیگر،سرانجام منجر به برانگیختن شعله های خشم مردم در سال 56 علیه حکومت پهلوی شده و در نهایت،بر اثر اوج مبارزات مردم،شاه در تاریخ 26 دی ماه 1357 از کشور گریخته،طلوع فجر پیروزی در سپیده دم 22 بهمن 1357 نمایان شد و رژیم شاهنشاهی برای همیشه به زباله دان تاریخ رفت.

جرقه های انقلاب در سال 56
الف:مقاله ی (احمد رشیدی مطلق): شهادت مشکوک و ناگهانی حاج سید مصطفی خمینی فرزند بزرگ امام (رحمت الله علیه)در اواخر آبان سال 1356 بهانه ای شد که مردم در مراسم آن مرحوم یاد رهبر و پیشوای بزرگ خود را دوباره بر سر زبانها جاری کنند.رژیم شاه که سالها تلاش کرده بود،نام ایشان را به فراموشی بسپارد،تحمل چنین وضعی را نداشته و به همین دلیل تصمیم گرفت به ساحت مقدس امام (رحمت الله علیه) توهین کند.در همین راستا به مزدوران خود دستور داد که مقاله ای را آماده کرده و به چاپ برسانند.(1)
در تاریخ هفده دی ماه 1356 روزنامه ی اطلاعات مقاله ای را با نام مستعار (احمد رشیدی مطلق) منتشر کرد که سرتاسر آن توهین و اهانت به امام خمینی (رحمت الله علیه)بود.رژیم شاه که درک کرده بود،خطر اصلی کجاست و رهبری مردم مبارز از کدام نقطه سرچشمه می گیرد،می خواست به این وسیله خدشه ای به محبوبیت و شهرت امام وارد کند تا به قول خودش بتواند از وقوع شورش و انقلاب به رهبری ایشان جلوگیری کند،اما غافل از این بود که مریدان او تحمل چنین توهینی را نخواهند داشت و مخالفت را آغاز خواهند کرد.(2)
ب:قیام نوزده دی قم: مقاله ی اطلاعات علیه رهبر انقلاب در سراسر ایران واکنش شدیدی داشت و موجی از اعتراضات مردم را برانگیخت،اما در قم نتیجه- ی فوری داشت.مردم و طلبه ها و مراجع بزرگ که تحمل چنین اهانتی را نداشتند،فردای آن روز درس و منبر را تعطیل کرده،در منازل آیات عظام تجمع کردند و در پایان شب در مسجد اعظم به دادن شعار پرداختند،اما قیام اصلی،روز نوزده دی بود.
در روز دوشنبه نوزده دی مردم با تعطیل دوباره ی محل کسب و کار و درس خود در میدان آستانه ی قم اجتماع کردند و به راهپیمایی پرداختند.مأموران رژیم در زمان راهپیمایی برای مردم مزاحمت فراهم کردند تا این که سرانجام در بعدازظهر این روز درگیری مأموران رژیم با تظاهر کنندگان به وقوع پیوست.نیروهای رژیم با سلاح گرم و تیراندازی مستقیم در مقابل مردم قرار گرفته و آنها را به خاک و خون کشیدند و بعد از حدود چهارده سال که از قیام خونین پانزده خرداد گذشته بود،دوباره خون گرم مردم خیابانها را رنگین کرد.(3)
قیام و کشتار مردم قم در این روز که با پشتیبانی مراجع تقلید از مردم همراه بود،آغاز روند جدیدی از مبارزه ی مردم علیه رژیم شاه شد.به دنبال این قیام بود که اعتصابها،تظاهرات و یورش به مراکز دولتی و انتظامی کشور آغاز شده،موج اعتراضهای داخلی و خارجی علیه رژیم در مطبوعات ایران و جهان گسترش پیدا کرد.(4)
ج:جنبش 29 بهمن تبریز: مردم خطه ی آذربایجان که همواره در مبارزات آزادی خواهی ملت ایران پیشقدم بوده اند،این بار نیز در چهلم شهدای قم شجاعت خود را به اثبات رساندند.در روز 29 بهمن 1356 در سراسر ایران به مناسبت چهلم حوادث قم درگیریهایی اتفاق افتاد که از میان همه ی آنها قیام مردم تبریز از جایگاه ویژه ای برخوردار است.رژیم شاه با تماسهایی که با شریعتمداری برقرار کرده بود،فکر نمی کرد که تبریز محل اصلی انفجار باشد،اما بر خلاف تصور دست اندرکاران رژیم چنین شد.(5)
در این روز که عزای عمومی اعلام شده بود،مردم تبریز از تمام اقشار روانه ی مسجد شدند تا در مجلس ختمی که به همین مناسبت از طرف آیت الله شریعتمداری و آیت الله قاضی برگزار شده بود،شرکت کنند،اما پلیس از ورود مردم به مسجد جلوگیری کرده و برای پراکنده شدن آنها شروع به تیراندازی نمود.مردم در مقابل آنها مقاومت کرده و به مأموران هجوم آوردند و با شعار مرگ بر شاه راهپیمایی را آغاز کردند و با عصبانیت مراکز دولتی،سینما و مشروب فروشی ها را به آتش کشیدند.(6)
سرانجام،ارتش شاه به کمک پلیس آمده،به سوی مردم آتش گشود و عده ی زیادی را به شهادت رساند.درگیری و کشتار مردم تا نیمه های شب ادامه داشت تا این که حکومت نظامی برقرار شده،بیمارستانهای تبریز لبریز از کشته ها و مجروحان گشت.(7)
د: یزد خونین در چهلم شهدای تبریز: در اربعین شهدای تبریز که همزمان با نهم فروردین 1357 بود،مردم بسیاری از شهرهای ایران خود را آماده کرده بودند تا یاد عزیزان از دست رفته ی تبریز را گرامی دارند.دست مزدوران رژیم شاه که پس از قیامهای خونین قم و تبریز به خون مردم آلوده شده بود،این بار حادثه دیگر آفرید و مردان و زنان انقلابی یزد را به رگبار گلوله بست.مردم یزد در نهم فروردین 1357 پس از برگزاری اربعین شهدای تبریز به خیابانها ریخته و دست به تظاهرات زدند و شیشه های چند بانک و سینما و مشروب فروشی را شکستند.در روز بعد با اعلام تعطیل عمومی از طرف شهید محراب آیت الله صدوقی (رحمت الله علیه)مردم در مسجد شهر گرد آمده،خواستار بازگشت امام از تبعید و آزادی زندانیان سیاسی شدند.پس از پایان سخنرانی به خیابانها ریخته و دست به تظاهرات زدند که با دخالت پلیس و ارتش عده ی زیادی به شهادت رسیدند.(8)

پی نوشت ها:

1. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج2،ص242-245.
2. همان مدرک،ص245.
3. همان مدرک،ص246.
4. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج2،ص247.
5. از سید ضیاء تا بختیار،مسعود بهنود،ص747،انتشارات جاویدان،تهران،1369،چاپ چهارم.
6. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج2،ص247.
7. همان مدرک،ص248.
8. تاریخ سیاسی معاصر ایران،مدنی،ج2،ص248.