رابطه پنهان و آشكار آمريكا با بهائيان و تأثير آن در ايران

رابطه پنهان و آشكار آمريكا با بهائيان و تأثير آن در ايران

بر اساس گزارش‌هاي رسمي، بهائيان از سال 1318 ه.ق فعاليت خود را در ايالت شيكاگو آغاز كردند. بهائيان آمريكا كه تحت حمايت دولت آمريكا بودند، به دستور ميرزا حسينعلي در امر وقف املاك و بناهاي خود به نام بهائيت تلاش فراواني داشتند و هدايايي را جهت تشويق مردم و جذب آنان به بهائيت و گسترش بهائيت، وقف كرده و در اختيار رهبران بهائي قرار مي‌دادند. شناسايي و ثبت املاك بهائيت ابتدا از آمريكا آغاز شد؛ در به رسميت شناختن موقوفات بهائيان نيز آمريكا پيشقدم شد. بدين ترتيب آمريكا در تأمين نيازهاي مالي اين فرقه پيشدستي كرد. بر همين اساس، بهائيان آمريكا موفق شدند در مدت كوتاهي عوارض و ماليات‌هاي موقوفات بهائيان را لغو كرده و حتي تسهيلات و مساعدت‌هاي عمده‌اي در اختيار آنان بگذارند تا صرفاً به امور بهائيت رسيدگي و در نشر آن در قاره آمريكا ياري و مساعدت كرده باشند. قبول و شناسايي اوقاف بهائيان و موقوفات آنان در اسناد و اوراق رسمي سال‌هاي 1928 تا 1942 به تصويب ايالات متحده رسيد و مقرر شد به موجب موافقت‌نامه و قرارهايي كه در سال‌هاي فوق به تصويب فرمانداران محلي ايالت رسيد، موقوفات بهائيان متعلق به «محفل مركزي بهائيان آمريكا» و يا به نام‌هاي ديگر مثل «رفقاي جامعه بهائيت» ثبت شود.
حمايت رسمي آمريكا از تمول و ثروتمندي بهائيان، به منظور توسعه اين فرقه در تمام دنيا انجام مي‌گرفت. اين حمايت جهت بنيان اساسي و شكل‌گيري اوليه از سوي آمريكا حساب شده و برنامه‌ريزي شده بود. مجموعه موقوفات بهائيان در آمريكا از سال 1950 تا سال 2000 چندين برابر افزايش يافته و درآمد حاصل از آن در نشر بهائيت و حمايت از بهائيان جديدالورود و ساير امور بهائيت از مسائل فرهنگي تا مسائل ريز اقتصادي بهائيان هزينه مي‌شود. مدارس انبوهي كه در ايالات مختلف تأسيس شده به شكل گسترده و پيچيده و با توجه به فناوري‌هاي روزآمد در آمريكا تأسيس شده و فراتر از مرزهاي آمريكا خصوصاً در كشورهاي اسلامي در حال افزايش است. چنانكه گزارش‌هاي رسيده در ايران حاكي از آن است كه در شهرهاي مختلف جنوبي فعاليتشان افزايش يافته است.
آمريكاييان به مسخره بودن ادعاهاي بهائيان و بطلان آن واقف بودند اما اين مسئله را حربه قوي براي شكستن ايران مي‌دانستند و بهائيان را انسان‌هاي زبون و پستي ديده بودند كه به وسيله آنها به هر جنايتي مي‌توان دست زد، از اين رو از ترويج بهائيت در آمريكا نيز استقبال مي‌كردند؛ از جمله، بسياري از سران بهائيت كه آمريكايي بودند مانند ماكسول به دستور عبدالبها به همراه عده‌اي جهت تبليغ بهائيت حركت كرده و به قول خودشان پرچم الهي را در اقصي نقاط عالم به اهتزاز درآوردند.
آنچه درباره بهائيت تأمل برانگيز است، تشكيلات گسترده آن است كه براساس حمايت مالي و فكري بيگانگان روز به روز در حال گسترش و فعاليت بوده است. امروز، آمريكا پاتوق و تفرج‌گاه امن بهائيان و سران بهائيت است و سرزميني كه به نام اسرائيل در قلب عالم اسلام جعل شده پايگاه اول بهائيان و شهر مقدس آنهاست كه آمريكا با تمام توان از اين منطقه حفاظت مي‌كند و صهيونيست‌ها را به سلاح‌هاي نوين و ابزارهاي مختلف رسانه‌اي و فرهنگي و تكنولوژي مسلح كرده تا از حريم بهائيت و آرمان‌هاي جهان امپرياليسم دفاع كنند. آنچه امروز آمريكا را در سازمان‌هاي بين‌المللي بر استفاده از حق وتو و تحريم و تصويب قوانين بين‌الملل عليه برخي از كشورها از جمله ايران بر مي‌انگيزد، تنها دفاع از موجوديت صهيونيسم نيست بلكه در كنار آن دفاع از بهائيسم است كه صهيونيسمي ديگر است. چنانكه قبل از تشكيل و حضور و مهاجرت يهوديان به فلسطين، بهائيان ايران و نقاط ديگر جهان و رهبران بهائي به اين سرزمين منتقل شدند و مورد حمايت انگليس و آمريكا قرار گرفتند و قلب تپنده خاورميانه مقر معابد جعلي و مقدس‌نمايي بهائيان شد.
اين تشكيلات، يك تشكيلات كاملاً امپرياليستي در خدمت سياست‌هاي آمريكاست. در اين تشكيلات وابسته، كارهاي جاسوسي براي دولت آمريكا برنامه‌ريزي و به نام مرام بهائيت در كشورهاي ديگر اعلام مي‌شود. سازمان‌هايي مثل سيا، موساد و... جاسوس‌هاي خود را از اين تشكيلات به خدمت مي‌گيرند و اين مراكز به آموزش آنها مي‌پردازند و به كشورهاي ديگر روانه مي‌كنند.
بهائيان در وطن‌فروشي و امپرياليسم همچون منافقان پس از انقلاب كم نگذاشتند، حتي در ترور برخي از شخصيت‌ها و ايجاد آشوب‌هاي قومي نيز بي‌دخالت نيستند و اكنون به بهترين حربه براي استعمارگران مبدل شده‌اند كه در انحرافات فرهنگي و ابتذال جوانان و همكاري با كمپاني‌هاي توليدات محصولات فرهنگي منحرف، همكاري نزديك دارند.