شکست تجاوزگر و پیروزی مقاومت
جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان در این شصت سال بر کسی پوشیده نیست اما از ژانویه 2006 که جنبش حماس در انتخاباتی مردمی به پیروزی رسید و به طور قانونی دولت فلسطین را در دست گرفت، فشارهای رژیم اشغالگر با حمایت متحدان غربیاش علیه دولت حماس نیز بیشتر شد. از آنجا که دولت و جنبش حماس با هر گونه مذاکره صلح با اشغالگران تا خروج کامل آنها به مرزهای 1948 و احقاق حقوق فلسطینیان از جمله بازگشت آوارگان، مخالف است، صهیونیستها از این مسئله استفاده کرده و علاوه بر اعمال فشار بر دولت حماس، در صدد تفرقهافکنی میان جنبشهای حماس و فتح برآمدند.
دودستگی میان فلسطینیها سبب شد رژیم صهیونیستی سیاستهایش را تا اندازهای پیش ببرد، بدین معنا که توانست جنبش فتح به ریاست محمودعباس را متمایل به مذاکره به اصطلاح صلح کند. در حقیقت اختلافات درونگروهی فلسطینیها منجر به آن شد که نوار غزه وکرانه باختری عملا از یکدیگر جدا شوند. در سال 2008 نیز تحولات فلسطین مانند همیشه ادامه یافت، اما وقایع داخلی و بینالمللی در این سال، تصویر مبهم و نامشخصی از آینده مسئله فلسطین بهخصوص باتوجه به شکست کنفرانس آناپولیس ترسیم کرده است. گسترش دامنه اختلافات سیاسی میان نوار غزه و کرانه باختری، وخیم شدن اوضاع انسانی در نتیجه اعمال تحریم اسرائیل بر نوار غزه، افزایش شهرکسازی، گسترش ایستهای بازرسی، دستگیریها، تلاش برای یهودیسازی بیتالمقدس و پایان آتشبس میان گروههای فلسطینی و رژیم صهیونیستی در روزهای پایانی سال نیز به مبهمتر شدن آینده فلسطین دامن زد. به این مسائل باید استعفای ایهود اولمرت از نخست وزیری رژیم صهیونیستی و شکست زیپی لیونی رهبر حزب کادیما در تشکیل کابینه این رژیم را نیز اضافه کرد که در بحران فلسطین بیتاثیر نیست.
شکست آناپولیس
تحولات سرزمینهای فلسطینی در سال 2008 نیز به مانند گذشته گسترده بود، اما شاید بتوان مهمترین رویداد در این سال را از بعد سیاسی، عدم تحقق نتیجه کنفرانس آناپولیس مبنی بر تشکیل دو کشور فلسطینی و صهیونیستی عنوان کرد. درکنفرانس آناپولیس که در نوامبر 2007 به میزبانی ایالات متحده برگزار شد و نمایندگانی از تشکیلات خودگردان فلسطین در کنار بسیاری از رهبران جهان در آن حضور داشتند، بر تشکیل دو کشور در سرزمینهای فلسطینی تاکید شد، بدون آنکه حقوق اصلی فلسطینیها از جمله بازگشت آوارگان به موطن خود، در آن لحاظ شود. این درحالی بود که بسیاری از تحلیلگران وعده پوشالی تشکیل کشور فلسطین در سال 2008 را دروغ سال خوانده بودند. واقعیت این است که در تاریخ سابقه ندارد که یک دشمن، سرزمینی را اشغال کند و بعد بخشی از آن سرزمین را به ملت تحت اشغال هدیه کند. کشوری که فلسطینیان قصد تشکیل آن را دارند و حق مشروع آنهاست، باآنچه صهیونیستها و آمریکا میخواهند به فلسطینیان به عنوان کشور هدیه بدهند بسیار متفاوت است.
بدیهی است که برنامههای جامعه جهانی درخصوص فلسطین از چارچوب سمینارها و همایشها پا را فراتر نگذاشته و به همین دلیل است که موضوعهای مهمی چون بیتالمقدس، مرزها، آوارگان فلسطینی، شهرکسازیهای صهیونیستی، مساله آب و امنیت، همچنان بدون نتیجه ماندهاند.
میزان شکست کنفرانس آناپولیس، زمانی که قطعنامه 1850 شورای امنیت با نظارت آمریکا در حمایت از مذاکرات این کنفرانسو بدون دخالت بینالمللی تدوین شد، دوچندان شد زیرا این امر اسرائیل را ملزم به توقف کامل شهرکسازیها، توقف احداث دیوار حائل، پایان تحریم نوارغزه و گشودن سازمانهای فلسطینی در بیتالمقدس نکرد. اندکی پس از کنفرانس آناپولیس، جرجبوش رئیس جمهوری آمریکا نیز در اوایل سال 2008 در سفر به اراضی اشغالی اعلام کرد، براساس تغییر مرزهای فلسطین در چهارم ژوئن 1967، حفظ شهرکهای بزرگ اسرائیل ضروری است! وی در خصوص بیتالمقدس هیچگونه اظهارنظری نکرد، اما درباره موضوع آوارگان پیشنهاد کرد که به جای بازگشت آنها به موطن خود، یک صندوق غرامت برای آنان تشکیل و عملا قطعنامه 194 شورای امنیت در زمینه حق بازگشت آوارگان فلسطینی لغو شود. وعدههای تاریخی بوش به صهیونیستها مبنی برتشکیل کشور، حفظ شهرکهای بزرگ و لغو حق بازگشت آوارگان در حقیقت هدایای جامعه جهانی به رژیم صهیونیستی در سال 2008 بود.
مسئولیت ویژه!
بهترین هدیه سال 2008 به رژیم صهیونیستی، قطعنامه 1850 شورای امنیت بود که مسئولیتی علنی به این رژیم و آمریکا در زمینه روشن شدن مسئله مذاکرات صلح اعطا کرد! مسئله دیگر اینکه عدم توانمندی تشکیلات خودگردان در زمینه انجام مسئولیتهایش و نیز گسترش فساد در بخشهای مختلف آن، موجب در تنگنا قرار گرفتن محمودعباس و تنش بیشتر در اوضاع داخلی فلسطین در سال 2008 شد. در حال حاضر فلسطینیها هیچ استراتژی ملی فراگیری دراختیار ندارند و همین مسائل باعث شد که گشایشی برای انجام مذاکرات داخلی فلسطینیها در سال گذشته میلادی صورت نگیرد. موضوع دیگری که در قضیه فلسطین در سال 2008 برجسته بود، چندین دور دیدار و مذاکرات دوجانبه میان محمودعباس رئیس تشکیلات خودگردان و ایهوداولمرت نخستوزیر رژیمصهیونیستی بود. دوطرف در این مذاکرات روی مسئله به اصطلاح صلح بحث و گفتگو میکردند و این درحالی بود که اولمرت از مواضع دائمی صهیونیستها که همواره از شصت سال قبل ادامه داشته، کوتاه نیامد و همچون اسلاف خود، در مسائل مختلف از جمله بیتالمقدس، بازگشت آوارگان و غیره، هیچگونه حق و حقوقی برای طرف فلسطینی قائل نبود.
در عین حال این مذاکرات بهرغم مخالفت گروههای فلسطینی انجام میگرفت. این گروهها از جمله حماس و جنبش جهاداسلامی بارها به محمودعباس هشدار دادند که روند مذاکرات با رژیم صهیونیستی را متوقف کند، زیرا تاکید داشتند که این رژیم به هیچیک از قوانین بینالمللی و معیارهای انساندوستانه پایبند نیست.
فاجعه بزرگ
فاجعهبارترین حادثه سال 2008 در واپسین روزهای این سال رقم خورد و همچنان ادامه دارد. در آخرین روزهای سال گذشته میلادی که بسیاری از مردم جهان، خود را برای جشنهای کریسمس سال 2009 آماده میکردند، ارتش تا بن دندان مسلح رژیمصهیونیستی، حملات ددمنشانهای را از راه هوا علیه یک و نیم میلیون ساکن بیدفاع نوارغزه با ادعای ریشهکن کردن جنبش حماس آغاز کرد تا فاجعه انسانی تازهای را در فلسطین در برابر افکار عمومی جهان در سال 2008 به ثبت برساند.
این حملات در سال جدید میلادی نیز از هوا، دریا و زمین همچنان ادامه دارد و حتی قطعنامه 1860 شورای امنیت هم که برای برقراری آتشبس در غزه صادر شد، رژیمصهیونیستی را وادار به پذیرش آن نکرد. بدینترتیب سال 2008 پایان تلخی برای انسانهای آزاده جهان و کسانی که خود را در رنج فلسطینیها شریک میبینند، داشت. مردم فلسطین در شصت سال گذشته وقایعی مشابه و تجاوز وحشیانه صهیونیستها را کم ندیدهاند. اکنون سوال این است که جهان باهولوکاستی که رژیم ددمنش صهیونیستی در غزه ایجاد کرده چگونه برخورد خواهد کرد.
آنچه مسلم است اینکه آینده از آن مردم فلسطین و مقاومت جانانه آنها خواهد بود، اما آیا برای رژیمصهیونیستی، پایان سال جاری همچون سال 2008 رقم خواهد خورد و شکست سیاسی دیگری را در کارنامه سیاه تاریخ خود ثبت خواهد کرد. بسیاری براین باورند که شکست سیاست تجاوزکارانه آنها با ریختن خون زنان و کودکان فلسطینی، از روز اول آشکار شده است و برای رویت شکست قطعی رژیمصهیونیستی نیاز به زمان زیادی نیست.