بهائیت ابزار صهیونیسم در ایران عصر پهلوی

در ایران و در عصر پهلوی دوم، فرقه بدعتگذار مذهبی که به طور کامل در خدمت اهداف و مقاصد یهود قرار داشت، بهائیان بودند. به طوری که حضرت امام خمینی (ره) از آنان به عنوان «عمال اسراییل» یاد میکرد و پیوسته خطر حضور آنان را به علمای اسلام و طبقات مردم یادآوری مینماید. از دیدگاه امام سازمان بهاییت در ایران، در حکم جاسوس اسراییل در منطقه بوده و در اصل برای شکستن نفوذ مذهب شیعه و روحانیت به وجود آمده بود. انتشار دهها نامه، پیام و اسناد مربوط به روابط بهاییان و اسرائیل، سخنان آن زعیم عالی قدر را تأیید میکند.
رژيم صهيونيستي یکی از اولین و مؤثرترین حکومتهایی بود که بهاییت را به رسمیت شناخت و آن را جزو مذاهب رسمی اسرائيل قرار داد. جذب سرمایههای بهاییان که باعث شکوفایی اقتصادی این رژيم میشد، یکی از عوامل توجه اسراییل به بهاییان ایران بود، بهاییان نیز سرزمین اسراییل را مرکز خود قرار داده و دولت یهود را پناهگاه و تکیهگاه خود میدانستند. شوقی ربانی رهبر فرقهی بهاییت، یکی از وظایف شورای بینالمللی بهاییان را رابطه با دولت اسراییل بیان میکند. او هم چنین در مکتوبات خود، حمایت دولت اسراییل را بر همه دولتهای جهانی ترجیح داده و تأسیس شعب محافل ملی بهائی را فقط در اسرائیل ممکن میداند.
در عصر پهلوی، بهاییان با حمایت کشورهای خارجی، به ویژه انگلیس و اسراییل، در عرصه سیاست و اقتصاد کشور، به اقتدار چشمگیری دست پیدا کردند. محمدرضا شاه که به عناصر بهایی دربار خویش بیش از سایرین اعتماد داشت، آنان را به عنوان عمدهترین کارگزاران حکومت خویش به کار گرفت . بهاییان هم با استفاده از این جایگاه سیاسی، ایران را سرزمین امنی برای رشد و توسعه جنبش خویش یافتند. ضمن آن که قدرتهای استعماری و اسراییل نیز از این رهگذر، با اطمینان از قدرت عامل دست نشاندهخویش، تنها کشور شیعی مذهبی جهان را در اختیارکسانی قرار دادند که حافظ منافع آنها بوده و میتوانستند همه ذخایر یک ملت را فدای مصالح خود و استعمارگران نمایند.
ارتباط بهاییان با اسراییل موجب شد که با توجه به نفوذ آنها در حکومت پهلوی، غربیها بتوانند به اطلاعات دست اول و مهم دربار ایران دست پیدا کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به سوابق این فرقه به عنوان یک حزب سیاسی طرفدار بیگانه، مقابله آنها با اقتدار ملت و روحانیت و مخالفت علنی آنان با دین اسلام، نظام جمهوری اسلامی برای آنان هیچگونه رسمیتی قایل نشد. به علاوه، به دلیل محرز شدن جاسوسی عدهای از سران تشکیلات بهایی در شهرهای مختلف، حیف و میل اموال مسلمین و سرازیر کردن بیتالمال به جیب صهیونیستها، تعدادی از آنان دستگیر و مجازات شدند.