تعجیل درباریون پهلوی در تحکیم روابط با دولت صهیونیستی

كشور كوچك اسرائيل با اين كه چند صباحي از پيدايش آن نگذشته، به قدري در خاورميانه از نظر سياست بين‌المللي و موقعيت، اهميت پيدا كرده كه گمان نمي‌كنم محتاج به عرض و تشريح باشد. عده‌اي از دول بزرگ مانند آمريكا و روسيه شوروي و غيره دولت جديدالتأسيس اسرائيل را از ابتدا به طور حقوقي شناخته، سفراي خود را اعزام داشته و عده‌اي از دول ديگر نيز مانند انگلستان و غيره به طور دوفاكتو شناخته و از همان تاريخ سفارت‌خانه‌هاي خود را تأسيس و وزيرمختار فرستاده‌اند كه بعد از مدتي همه آنها هم شناسايي خود را تكميل ساختند. علت توجه دول جهان به اين كشور كوچك به واسطه دست‌هايي است كه يهوديان جهان در كلية كشورها داشته و داراي مقامات عاليه و نفوذ سرشار هستند. عجب اين جاست كه همه اين يهوديان با داشتن مقام و ثروت در كشورهاي مختلف خود، اتحاد و هم‌دستي غيرقابل وصفي با يكديگر داشته و از بذل مال و جان در راه دولت جديدالتأسيس اسرائيل و پيشرفت كارهاي آن خودداري ندارند. مثلاً در جنگ با اعراب  از تمام نقاط دنيا دختران و پسراني براي شركت در جنگ از راه هوا به اسرائيل آمده و داوطلب جنگ شدند. حتي در ميان دختران ايراني نيز دختر ملامد خياط معروف [ايراني] به اين جا آمد و در جنگ شهامت و شجاعت عجيبي بروز داد و در عين حال در شهر غزه از كشته شدن چند تن ايراني كه سربازان يهودي آنها را عرب مي‌پنداشتند جلوگيري كرده است.
نماينده مخصوص و فوق‌العاده ايران حمايت‌ها و پشتيباني‌هاي پول‌سالاران و زراندوزان و صاحبان شركت‌هاي بزرگ يهودي، يعني همان غارتگران بين‌المللي، را از اسرائيل با آب و تاب ناشي از احساس حقارت و خودكم‌بيني اين چنين شرح مي‌دهد:
با اين كه اين كشور [اسرائيل] در محاصره دول عرب است.  از سرمايه‌داران بزرگ يهود در آمريكا و اروپا گرفته تا يهوديان فقير و بي‌بضاعت و بي‌اطلاع يمن و كردستان از عزيمت به اسرائيل خودداري ندارند  و سرمايه‌دارانشان نمي‌ترسند از اين كه در نتيجة پيش‌آمدي از هستي خود ساقط شوند. از اين گذشته با اين كه مي‌دانند در اين كشور نايابي و سختي وجود دارد، مع‌هذا از ناز و نعمت خود دست كشيده و سرمايه‌هاي خود را به اين جا انتقال داده و كارخانه‌ها ايجاد و ساختمان‌ها برپا مي‌نمايند.
رضا صفي‌نيا در ادامه نامه خود، اتحاد و همبستگي يهوديان دنيا، به ويژه زرسالاران و صاحبان يهودي كمپاني‌ها و مراكز بزرگ مالي غرب و حمايت آنها از اسرائيل را با رفتار بعضي پولداران و ثروتمندان بي‌درد ايراني زمان خود مقايسه كرده و مي‌نويسد:
اينجانب با مشاهدة اين وضع بسيار متأثر مي‌شوم وقتي كه مي‌بينم ثروتمندان آذربايجان و شمال به بهانه‌هاي غيرموجه خانه و زندگي خود را رها و در تهران سكونت اختيار كرده و با زندگي مجلل در تهران و شميران اوقات خود را مي‌گذرانند و در نتيجه آذربايجان مخصوصاً شهر تبريز خالي و ويران مانده و در نتيجه فرار سرمايه از آن جا به تهران مردم زحمتكش و ميهن‌پرست و غيرتمند استان نيز دچار فقر و پريشاني گشته‌اند. مشاهدة اين همه همت و غيرت از قوم يهود تازيانه عبرتي بايد باشد به آن كساني كه از نعمت‌ها و خوشبختي‌هاي كشوري برخوردارند و از خدمت به آن و هموطنانشان شانه خالي مي‌كنند.
رضا صفي‌نيا در ادامه رفت و آمد و حضور مقامات بلندپايه آمريكايي و اروپايي را به فلسطين اشغالي و ديدار آنها با سران و مسئولان رژيم صهيونيستي، نشانه قدرت بين‌المللي صهيونيست‌ها ارزيابي كرده، مي‌افزايد:
به هر حال در نتيجة اهميتي كه اين كشور [اسرائيل] پيدا نموده، دائماً رجال و بزرگان سياست و علم و ادب دنيا براي بازديد اين كشور مي‌آيند. از آمريكاي جنوبي و شمالي و كانادا گرفته تا اروپا، دائماً مسافرين [مقامات] وارد مي‌شوند. چندي قبل نخست‌وزير سابق ايرلاند [ايرلند] و رئيس‌جمهوري سابق پرو و ژول‌ موك وزير كشور فرانسه در كابينه هانري كري در دو سال قبل كه فعلاً نيز وزير جنگ فرانسه و ليدر سوسياليست‌ها است و رؤساي دانشگاه‌هاي مختلف و علما و اطباي درجة اول دائماً مي‌آيند و غالباً ميهمان دولت و رئيس‌جمهور مي‌شوند. اخيراً هم آقاي آرتور هندرسن وزير هواپيمايي انگلستان به اين جا مسافرت نموده و ميهمان وزيرمختار انگلستان بود. بانو مايرسون [گلدا ماير] وزير كار اسرائيل به افتخار مشاراليه ضيافتي در ميهمان‌خانه شارون در كنار درياي مديترانه داد كه در آن چند تن از جمله فرمانده كل ارتش اسرائيل حضور داشت. وزير هواپيمايي [انگلستان] در مدت توقف خود نقاط ديدني را تماشا نموده و در موقع حركت از فرودگاه ليدا اظهار اميدواري كرد كه روابط انگلستان با اسرائيل روز به روز محكم‌تر خواهد شد. وي همچنين اظهار داشت كه با وجود كمي وقت من توانستم ترقيات عظيم اين كشور را ببينم. ترقيات بزرگي كه مسلماً در اوضاع اجتماعي تمام خاورميانه تأثير بسزايي داشته و نتايج عظيمي به ظهور خواهد آورد. دولت اسرائيل فعلاً يك موجود زنده‌اي است و شكي نيست كه رُل [نقش] بسيار مهمي در سياست و روابط بين‌المللي در خاورميانه به عهده دارد.
اين نامه كه دستمايه‌اي از ادبيات تبليغاتي صهيونيسم در آن خودنمايي مي‌كرد، بيش از هر چيز، نشان‌دهنده ضعف نفس و عدم اعتماد به نفس نويسندة آن و در عين حال تلاش او براي پايه‌گذاري روابط گسترده‌تر با اسرائيل بود. اما مقامات صهيونيستي كه در عين حال كه به روابط با ايران شديداً نياز داشتند، از سرسپردگي و بي‌كفايتي دولتمردان ايران نيز آگاه بودند، با ايران و نمايندة آن به شيوة مخصوص خود بازي مي‌كردند. اولين وظيفة نماينده مخصوص ايران در اسرائيل، حفاظت از منافع ايرانيان عمدتاً بهايي بود كه در جريان جنگ سال 1948، دچار خساراتي شده بودند. وزارت امور خارجه در مهرماه 1327، طي نامه‌اي به رئيس دفتر مخصوص شاهنشاهي مي‌نويسد:
از مأمور مخصوص وزارت امور خارجه در فلسطين راجع به ملاقاتي كه در خصوص استرداد املاك ايرانيان مقيم فلسطين با نخست‌وزير اسرائيل به عمل آمده گزارشي رسيده كه خلاصه آن ذيلاً به عرض مي‌رسد[:]
چون از طرف عده‌اي از ايرانيان كه در اثر تخليه خانه‌هايشان در حيفا و عدم استرداد املاك و تعويض [جبران] خسارات وارده شكايت مي‌شد و از مذاكره با اولياي وزارت امور خارجه اسرائيل نتيجه‌اي حاصل نگرديد، لذا پس از تعيين وقت به ملاقات آقاي بن‌گوريون نخست‌وزير رفته، ضمن مذاكرات صحبت از سوابق تاريخي ايران و نجات يهوديان به وسيله كورش گرديد. نخست‌وزير با تعريف از روية پادشاهان ايران نسبت به يهود و ابراز علاقة اولياي فعلي دولت اسرائيل نسبت به دولت و ملت ايران، وعده صريح دادند كه قانون مخصوصي از مجلس خواهند گذراند كه كليه املاك ايرانيان مسترد شود و علاوه [اضافه] نمودند كه تا يك ماه ديگر اين كار را عملي سازند. از قراري كه [اخيراً] شنيده شده است، موضوع در هيأت وزيران نيز طرح و هيأت متفقاً تصويب نموده‌اند كه براي استرداد املاك ايرانيان اقدام لازم به عمل آيد. البته از نتيجه حاصله مجدداً خاطر محترم را مستحضر خواهد ساخت.
البته ملاقات‌ها و ديدارهاي يادشده، اگر چه تحت عناوين، پوشش‌ها و بهانه‌هاي گوناگون صورت مي‌گرفت، اما اين واقعيت را نمي‌توان ناديده گرفت كه همه اينها تلاش و اقدامي در مسير افزايش و گسترش و ارتقاي سطح روابط و تعامل بين دو رژيم اسرائيل و پهلوي بود. حضور نماينده مخصوص ايران در جشني كه به مناسبت سال نو يهودي از سوي دولت اسرائيل برگزار شده بود، اين واقعيت را به خوبي نشان مي‌دهد. در بخشي از گزارش مربوط به اين مراسم چنين آمده است:
از مأمور مخصوص وزارت امور خارجه در فلسطين راجع به جشن سال نو اسرائيل گزارشي رسيده كه خلاصة آن ذيلاً به عرض مي‌رسد[:]
هفته گذشته سال نو اسرائيل بود و بدين جهت تمام مردم به تهيه مقدمات جشن مي‌پرداختند. طبق حسابي كه يهوديان اظهار مي‌دارند، 5711 سال از تاريخ اين عيد مي‌گذرد. از اداره تشريفات وزارت امور خارجه از هيأت سياسي [ايران] دعوت شد كه روز 20 شهريور يعني روز قبل از حلول سال جديد، ساعت 45/11 صبح در قصر رياست جمهور حضور يابند. نمايندگان كليه دول بر حسب ترتيب در يك صف قرار گرفته [بودند] و چون دولت شاهنشاهي [ايران] دولت اسرائيل را هنوز به صورت قانوني «دو ژوره » نشناخته است، لذا نماينده وزارت امور خارجه [ايران] پس از كليه نمايندگان قرار داشت. پس از بسته شدن صف، رئيس مجلس شوراي ملي كه در غياب رئيس‌جمهور جانشين او مي‌باشد از اتاق ديگر وارد [شد] در حالي كه وزير امور خارجه و مديركل وزارت امورخارجه و رئيس تشريفات و چند نفر ديگر همراهش بودند. بعد آقاي وزيرمختار شوروي كه در غياب سفيركبير آمريكا سمت شيخ‌السفرايي را دارد از صف خارج و در برابر جانشين رئيس‌جمهور مقابل بلندگو قرار گرفت و از روي ورقه به زبان روسي به تمام نمايندگان سياسي و خود سال جديد [عبري] را تبريك گفت و براي اسرائيل خوشبختي و صلح آرزو كرد. بعد به جاي خود برگشت و بلافاصله به وسيله رئيس تشريفات بيانات او، اول به زبان فرانسه و بعد به عبري در بلندگو خوانده شد. سپس جانشين رئيس‌جمهور از روي ورقه به زبان عبري پاسخ داد كه ترجمه آن نيز بلافاصله به زبان فرانسه و عبري قرائت گرديد. ايشان نيز از تبريكات هيأت نمايندگي تشكر كرد و با خواستاري صلح ميان ملل [به سخنان خود] خاتمه داد. بعد از انجام اين مراسم، رئيس مجلس و وزير امور خارجه به طرف صف نمايندگان سياسي آمده با يك يك آنها دست دادند.
در به رسميت شناختن اسرائيل، ايران تنها نبود؛ بلكه دولت تركيه، كه در آن زمان در جاده غربگرايي و بي‌اعتنايي به منافع و مصالح جهان اسلام، به سرعت پيش مي‌رفت، همراه و در كنار ايران بود. بعدها نيز ايران و تركيه در استراتژي پيراموني اسرائيل نقش مهمي بازي كردند. از فحواي گفتگوي دوستانة وزراي مختار ايران و تركيه در استكهلم، چنين برمي‌آيد كه ظاهراً اين دو دولت در به رسميت شناختن اسرائيل دلايل مشابهي داشتند:
[وزيرمختار تركيه:] موضوعي كه بيشتر موجب سردي احساسات كشورهاي عرب نسبت به تركيه شده، شناسايي دولت اسرائيل از طرف تركيه مي‌باشد [...] اگر دولت تركيه اين دولت را شناخته براي اين است كه تركيه عضو سازمان ملل است و چگونه مي‌تواند دولتي را كه در سازمان شركت داشته و از طرف سازمان شناخته شده است نشناسد. از طرف ديگر چهار دولت عرب از آن دولت شكست نظامي خورده‌اند و اين شكست عرب‌ها موجب قدرت و بقاي دولت يهود شده است و واقعاً هم دولت يهودي وجود دارد كه تركيه آن را شناخته است. بعد گفت [:] دولت ايران هم دولت يهود را شناخته است. نمي‌دانم احساسات دول عرب نسبت به دولت ايران چيست؟
به [وزيرمختار ايران] گفتم ما با اتحاديه عرب و سياستي كه آنها تعقيب مي‌كنند بستگي نداريم. [ما] بر اساس منافع ملي و تعهدات بين‌المللي خودمان در مواقع لازم تصميم‌ گرفته مي‌شود و همان موجبات و دلايلي كه باعث شناخته شدن دولت يهود از طرف دولت تركيه شده است دولت ايران را هم به شناسايي دوفاكتوي آنها واداشته است. وزيرمختار [تركيه] گفت اظهارات من راجع به سياست تركيه با شما جنبه دوستانه دارد و خوشوقتم كه صميميت و دوستي ايران و تركيه كه خوشبختانه از مدتي به اين طرف برقرار شد محكم‌تر مي‌شود و در موقع لزوم هر دو كشور خواهند توانست از آن استفاده نمايند.
سال‌ها بعد از تأسيس اسرائيل نيز، ايران و تركيه در استراتژي پيراموني اسرائيل و بيرون كشيدن دولت اشغالگر فلسطين از انزوا نقش بسيار مهمي بازي كردند.
محمدساعد مراغه‌اي كه در زمان نخست‌وزيري، اسرائيل را به رسميت شناخته بود، در زماني كه سفيركبير ايران در تركيه بود، زيركانه تلاش مي‌كرد با ارائه گزارش‌هاي حساب شده، دولت ايران را به توسعه هر چه بيشتر روابط با رژيم صهيونيستي سوق دهد:
در تعقيب گزارش‌هاي اين سفارت كبري راجع به اسرائيل اينك خلاصه خبري را كه يونايتدپرس از لندن مي‌دهد و در جريده الوس سوم ژانويه 1951 درج شده به استحضار مي‌رساند:
امروز در خاورميانه دو دولت از همه قوي‌تر است؛ يكي تركيه و ديگري اسرائيل كه در 12 ماهه اخير بيشتر به دنياي غرب نزديكتر شده‌اند. به علاوه اين دو كشور تمام منابع خود را براي استحكام سيستم دفاعي و تقويت امور اقتصادي صرف نموده‌اند و از كمك‌هاي اقتصادي و نظامي آمريكا و انگليس نيز برخوردار هستند.
[...] عقيده محافل نظامي بر آن است كه ارزش نظامي و استراتژيكي اسرائيل به قدر كفايت مهم و جالب توجه است.
ساعد مراغه‌اي با نقل قول اين بخش از روزنامه يادشده، خود نيز چنين يادآوري مي‌كند:
به طوري كه ملاحظه مي‌فرمايند تمام دنيا متوجه اهميت اسرائيل شده و سعي مي‌نمايند با دولت مزبور روابط خوبي داشته باشند و آن چه اين جا [در تركيه] استنباط مي‌شود، دولت اردن هاشمي به هر قيمتي هست مي‌خواهد روابط دوستانه با دولت اسرائيل برقرار و از كمك‌هاي آمريكا و انگليس براي كشور خود برخوردار شود. از طرفي هم هر چه ما خود را بيشتر به اعراب نزديك مي‌كنيم رفتار آنها با ما ناملايم‌تر مي‌شود. انتشارات راديوي عراق راجع به خوزستان هم يك نمونه ازاين مطلب است.
رضا صفي‌نيا به عنوان نماينده مخصوص ايران پس از ملاقات روز 6 فروردين 1329 با موشه شارت وزير امور خارجه اسرائيل و تقديم معرفي‌نامه خود به عنوان مأمور مخصوص دولت شاهنشاهي و نيز سند شناسايي رژيم صهيونيستي از سوي ايران، به طور رسمي فعاليت و مأموريت خود را در فلسطين تحت اشغال اسرائيلي‌ها آغاز كرد. همان‌طور كه قبلاً اشاره كرديم يكي از بهانه‌هاي دولت ايران براي برقراري رابطه با رژيم صهيونيستي، وجود ايرانيان (در حقيقت بهائيان) در فلسطين و لزوم حفاظت از منافع آنان بود. نماينده مخصوص دولت شاهنشاهي ايران، پيگيري اين مأموريت خود را چنين گزارش مي‌دهد:
در مراجعت به حيفا دعوتي از وزارت خارجه [اسرائيل] دريافت داشتم كه در مراجعت ناهار را همان رئيس اداره خاورميانه [وزارت امور خارجه اسرائيل] باشم. پس از ورود به تل‌آويو به وزارت امور خارجه رفتم و از اين كه در اين مدت برخلاف مواعيد مكرره خانه‌هاي ايرانيان تسليم نگشته جداً اعتراض و درخواست نمودم هر چه زودتر طبق وعده‌هايي كه داده‌اند املاك آنها را تسليم كنند[...] . در هر حال وعده داده‌اند اقدامات لازمه را به عمل آورند ولي بنده پس از مراجعت به بيت‌المقدس، نامه به وزارت امور خارجه [اسرائيل] نوشتم و درخواست كردم فوراً در تخليه و تحويل خانه‌هاي ايرانيان دستور صادر نموده و از نتيجه هر چه زودتر اينجانب را مستحضر دارند.
رضا صفي‌نيا نماينده مخصوص دولت شاهنشاهي در اسرائيل گزارش شركت خود در جشن استقلاب! اسرائيل و در حقيقت از دست رفتن سرزمين اسلامي فلسطين را چنين آورده است:
به مناسبت نزديك شدن 23 آوريل كه مصادف با دومين سال استقلال اسرائيل از طرف زمامداران آن از چندي قبل به تهيه مقدمات جشن استقلال اقدام شده و بالاخره طبق برنامه‌اي كه تنظيم شده بود از روز پنج‌شنبه (31 فروردين ماه [1329]، 20 آوريل جشن‌هاي استقلال آغاز گرديد. تمام شهرها و ده‌ها و كولوني‌ها [= شهرك‌هاي صهيونيست‌نشين] با پرچم اسرائيل تزئين شده بود. [...] از طرف رجال نمايندگان و روحانيون نطق‌هايي ايراد و با تمجيد از خصائص قوم اسرائيل و ميهن‌پرستي آنان و يادآوري از جواناني كه در جنگ استقلال  شربت مرگ نوشيده‌اند [...] بن گوريون نخست‌وزير و وزير دفاع نيز نطق مهم و مفصلي با راديو ايراد نمود[...]. شب يكشنبه 23 آوريل از طرف آقاي موشه شارت وزير امور خارجه از كلية نمايندگان سياسي در ميهمانخانه شارون واقع در ساحل درياي مديترانه كه در كنار جاده تل‌آويو به حيفا واقع است،‌ دعوت به شام شده بود. اينجانب هم كه دعوت داشتم آن روز به تل‌آويو رفته و شب سرِ وقت در ميهمانخانه حاضر شدم. در اين ميهماني علاوه بر هيأت نمايندگان سياسي و كارمندان آنها چند تن از وزيران و عده[اي] از اولياي وزارت امور خارجه [اسرائيل] و اشخاص ديگر نيز مدعو بودند. سرميز شام آقاي سفير كبير آمريكا كه سمت مقدم‌السفرايي دارد به اختصار تبريك گفت و وزير امور خارجه بعد از او برخاسته به پنج زبان تركي، روسي، فرانسه، انگليسي و آلماني مختصراً اظهاراتي كرد و جام خود را براي ادامة صلح و دوستي ملل[!] بلند نمود. فرداي آن روز (يكشنبه 23 آوريل) نمايندگان سياسي طبق دعوت قبلي ساعت ده و ربع صبح در مقرّ دايمي دكتر وايزمن رئيس‌جمهور  كه در محل موسوم به Rehovot واقع در ميانه راه تل‌آويو به بيت‌المقدس است با لباس رسمي و ژاكت حاضر شدند[...].
آقاي سفيركبير آمريكا از صف خارج و مقابل رئيس‌جمهور آمده به زبان انگليسي از روي ورقه شرحي در تهنيت و تبريك عيد استقلال اسرائيل به نام همكاران خود خواند. [...] بعد از انجام اين مراسم رئيس‌جمهور به ايوان جلو تالار رفته و نمايندگان و سفرا را هم به آنجا دعوت كردند تا در آنجا شربت و نوشابه صرف نمايند و ضمناً با رئيس‌جمهور عكس بردارند. بعد رئيس‌جمهور تك تك با هر يك از نمايندگان سياسي مشغول صحبت به زبان‌هاي مختلف شد. در ضمن صحبت با بنده از حضور نماينده دولت شاهنشاهي ايران بسيار اظهار خوش‌وقتي نموده به سوابق تاريخي ايران و اسرائيل اشاره نمود[!] و موفقيت بنده را در مأموريت خود آرزو كرد.
همان روز در بيت‌المقدس از ساعت (5 تا يازده استاندار شهر از [همه] پذيرايي كرده و بعد از ظهر نيز در حضور رئيس‌جمهور و هيأت دولت در شهر بيت‌المقدس رژه آرتش  صورت گرفت.
در ادامه همين گزارش، رضا صفي‌نيا با افتخار به عكس يادگاري خود با حييم وايزمن رئيس رژيم صهيونيستي اشاره و با ارسال آن براي مقامات وزارت امور خارجه ايران افزوده است:
[...] در تمام شهرها مردم از زن و مرد از آغاز شب تا نزديكي صبح در خيابان‌ها به رقص و آوازخواني و خوش‌گذراني مشغول بودند. آخرين قسمت جشن استقلال مجلس بالي بود كه بنا به دعوت رئيس‌جمهور و خانمش در مقرّ رياست‌جمهوري دوشنبه شب داده شد. در اين بال علاوه بر نمايندگان سياسي، عده[اي] از رجال و وزيران و نمايندگان و ژنرال رايلي رئيس هيأت نمايندگان سازمان ملل متحد و افسران ارتش اسرائيل با خانم‌هايشان شركت داشتند. در خاتمه قطعه يكي از روزنامه‌هاي عبري را كه عكس رئيس‌جمهور [اسرائيل] و بنده را در موقع مذاكره چاپ كرده است به پيوست تقديم مي‌دارم.
دولت اسرائيل براي بيرون آمدن از انزوا و طبيعي شدن و خود را دولتي مشروع قلمداد كردن، نياز شديدي به توسعة هر چه زودتر و بيشتر روابط با كشورهايي چون ايران و تركيه داشت؛ اما مقامات ايران كه از حساسيت و قبح رابطه با رژيم صهيونيستي در افكار عمومي ملت مسلمان ايران آگاه بودند، نسبت به عجله در گسترش رابطه با اسرائيل هشدار مي‌دادند:
گزارش طبقه‌بندي وزارت امور خارجه در اين باره خواندني است. وزارت امور خارجه طي نامه‌اي به دفتر مخصوص شاهنشاهي در اين باره نوشته است:
طبق گزارشي كه از سفارت كبراي شاهنشاهي در آنكارا رسيده وزيرمختار دولت اسرائيل در آنجا از [با] كاردار شاهنشاهي ملاقات و اظهار مي‌دارد، دولت اسرائيل در نظر دارد او را با حفظ مقام وزيرمختاري در آنكارا به سمت وزيرمختار آن دولت در تهران نيز تعيين نمايد.
در گزارش كاردار ايران در تركيه به وزارت امور خارجه در اين باره آمده است:
ديروز [17 ارديبهشت 1329] وزيرمختار اسرائيل در آنكارا به ديدن بنده آمده و اظهار داشت كه دولت متبوع نامبرده در نظر دارد مشاراليه را با حفظ مقام وزيرمختاري در آنكارا به سمت وزيرمختار آن دولت در طهران نيز تعيين نمايد ولي قبل از اتخاذ تصميم قطعي نظر ايشان را خواسته‌اند. نامبرده اضافه كرد كه چند روز پيش ضمن ملاقاتي كه با آقاي نجم‌الدين صادق وزير امور خارجه تركيه نمودم اين موضوع را هم به نامبرده اظهار كردم. ايشان فوق‌العاده اظهار خوشوقتي نموده و مخصوصاً خاطرنشان كردند كه اگر ايران هم با دولت اسرائيلي روابط سياسي آغاز نمايد امكان رفع اختلاف كنوني بين دولت اسرائيل و كشورهاي عرب زيادتر خواهد شد.
وزيرمختار اسرائيل پس از بيان اين مطلب اظهار كرد كه اينجانب خواستم قبل از دادن جواب به تل‌آويو به طور خصوصي و غيررسمي از نظر شما استحضار حاصل نمايم و ببينم موقع براي چنين اقدامي مقتضي مي‌باشد يا نه؟
بنده جواب دادم كه اگر از نظر اينجانب به طور خصوصي و غيررسمي سئوال مي‌نماييد لازم است به شما بگويم كه به نظر اينجانب اكنون به هيچ‌وجه موقع براي انجام اين امر حتي شروع چنين مذاكره‌اي هم مقتضي نيست زيرا خودتان به خوبي استحضار داريد كه همان شناسايي دوفاكتو دولت اسرائيل از طرف دولت شاهنشاهي اشكالاتي براي ما ايجاد كرده و كشورهاي عرب و مسلمان كه هم كيش و هم‌جوار ما مي‌باشند از اين اقدام دولت شاهنشاهي صريحاً اظهار عدم رضايت نموده‌اند. به علاوه و به طوري كه در جرايد ايران ديده مي‌شود در داخل كشور هم عده زيادي از اين اقدام دولت اظهار عدم رضايت مي‌نمايند و حتي وضع در مجلس هم منعكس شده است. اكنون با اين وضع اگر صحبت از ايجاد روابط سياسي هم به عمل آيد البته تصديق مي‌‌نمائيد كه اشكالات ما چند برابرخواهد شد. به جهات مذكور به نظر اينجانب بهتر است مسئله ايجاد روابط سياسي با دولت اسرائيل به بعد موكول شود. مع‌ذالك اينجانب شرح ملاقات و مذاكرات امروز را به استحضار دولت متبوع خودم خواهم رساند و از هر جوابي كه برسد بعد جنابعالي را مستحضر خواهم داشت و در آخر نيز اضافه كردم كه نظري كه اظهار شده نظر شخصي اينجانب مي‌باشد. مستدعي است اگر صلاح و مقتضي مي‌دانند پاسخ ديگري هم به نامبرده داده شود، سفارت كبراي را مستحضر فرمايند.
وزارت امور خارجه ضمن ارسال گزارش يادشده به دفتر مخصوص شاهنشاهي، علاوه بر تأييد نظر كاردار ايران در تركيه، ارزيابي و نظر خود را نيز اين چنين يادآوري مي‌كند:
به عقيده وزارت امور خارجه، نظري كه سفارت كبري بطور خصوصي و غيررسمي به وزيرمختار اسرائيل اظهار كرده كاملاً صحيح است. چه اولاً شناسايي اسرائيل بطور دوفاكتو از طرف دولت شاهنشاهي به عمل آمده، اين طريق شناسايي اعزام وزيرمختار را ايجاب نمي‌كند. چنان كه براي جناب آقاي صفي‌نيا فرمان وزيرمختاري صادر نشده [...] فقط نامه از وزارت خارجه به عنوان وزير امور خارجه اسرائيل صادر و آقاي صفي‌نيا به عنوان مأمور مخصوص شاهنشاهي در فلسطين [دولت اسرائيل] معرفي شد. ثانياً با اوضاع فعلي آمدن نماينده رسمي از دولت اسرائيل به هر اسم و رسمي باشد حسن‌اثر نخواهد بخشيد  و بهتر است تا خوابيدن سر و صداهاي اخير و آرامش اوضاع از اعزام نماينده خودداري نمايند. در صورتي كه تصويب مي‌فرمايند از همين قرار به جناب آقاي انتظام و سفارت كبراي شاهنشاهي در واشنگتن و آنكارا و مأمور ايران در فلسطين دستور داده شود كه به نحو مقتضي مراتب را به استحضار مأمورين دولت اسرائيل برسانند.
در ادامة ماجرا، وزارت امور خارجه نظر نهايي و ارزيابي خود را در اين باره به دفتر مخصوص شاهنشاهي ارسال مي‌كند و البته مواظب است كه يادآوري زودهنگام برقراري روابط سياسي ميان ايران و اسرائيل موجب نارضايتي طرف اسرائيلي نشود:
اين وزارت‌خانه راجع به اظهارات وزيرمختار اسرائيل در آنكارا معروض مي‌دارد، اخيراً تلگرافي هم از مأمور مخصوص ايران در فلسطين رسيد كه مؤيد گزارش كاردار شاهنشاهي در آنكارا و حاكي از اين بود كه دولت اسرائيل براي وزيرمختار خود در آنكارا  با داشتن همان مقام به سمت وزيرمختاري در تهران اگرمان خواسته است. چون وزارت امور خارجه به طوري كه در نامه سابق به عرض رسيد، آمدن نماينده رسمي از دولت اسرائيل را به دربار شاهنشاهي فعلاً صلاح و مناسب نمي‌داند به تلگراف مذكور جواب داده شد كه گذشته از اين كه دربار شاهنشاهي بيشتر خوشوقت خواهد شد كه دولت اسرائيل نماينده مستقلي براي تهران در نظر بگيرد، اوضاع فعلي مناسب با آمدن وزيرمختار اسرائيل نيست و لازم است به نحو شايسته مراتب را به استحضار اولياي دولت اسرائيل برساند كه در تعيين و اعزام مأمور رسمي به ايران چندي تأمل نمايند تا دولت زمينه اين كار را فراهم نمايد. به جناب آقاي انتظام نماينده دائمي شاهنشاهي در جامعه [سازمان] ملل متحد و سفارت كبراي شاهنشاهي در آنكارا نيز تلگراف شد كه در همين زمينه مطلب را به نماينده دولت اسرائيل در جامعه ملل متحد و وزيرمختار آن دولت در آنكارا به نحوي كه موجب عدم رضايتي فراهم نگردد، گوشزد نمايند. متمني است مراتب را از شرف عرض پيشگاه مبارك ملوكانه بگذرانند.
وزير امور خارجه طي نامه ديگري به رئيس دفتر مخصوص شاه در اين باره مي‌نويسد:
پيرونامه 1432، مورخ 17/3/29[13] راجع به خواستن اگرمان [= پذيرش] براي وزيرمختار اسرائيل در دربار شاهنشاهي، تلگرافي از جناب آقاي انتظام نماينده دائمي شاهنشاهي در جامعه ملل متحد در پاسخ به تلگراف وزارت امور خارجه رسيده كه رونوشت آن براي گذرانيدن از شرف عرض پيشگاه همايوني به پيوست تقديم مي‌گردد.
پيوست نامه يادشده متن تلگراف انتظام نماينده دائمي ايران در سازمان ملل متحد است كه در بخشي از آن آمده است:
... چند روز قبل نماينده اسرائيل در اين باب مذاكره و مي‌گفت مي‌خواهم يادداشتي بنويسم و به وسيله شما براي وزيرمختارمان در آنكارا تقاضاي پذير[ش] بكنيم. اينجانب همين نكته را به او تذكر دادم كه با سر و صدايي كه شناختن اسرائيلي‌ها در ايران راه انداخته، ممكن است دادن پذيرش، دولت را دچار زحمت كند. گفت در آن صورت بهتر است كه تا مدتي تقاضاي ما را مسكوت بگذاريد ولي خواهش داريم پاسخ منفي ندهيد.
اينجانب با آن مذاكره تصور نمي‌كرد توسط آقاي صفي‌نيا اقدام نمايد. اينك هم مطابق دستور واصله با او صحبت خواهم كرد بلكه در اين تقاضا تأخير كنند و اگر [تقاضا]كردند ضرورت در تسريع پاسخ نيست.
با اين حال اسرائيلي‌ها دست‌بردار نبودند و چندي بعد، نماينده رسمي وزارت امور خارجه اسرائيل وارد تهران شد و با برخي مقامات و مسئولان كشور ملاقات و گفت و گو كرد. در نامه وزارت امور خارجه به دفتر مخصوص شاهنشاهي در اين باره آمده است:
به طوري كه استحضار دارند، چندي قبل مدير خاورميانه وزارت امور خارجه اسرائيل به طور غيررسمي به ايران آمد. پس از ورود مشاراليه در بعضي از جرايد خارجه ديده شد كه گفته بودند مدير خاورميانه وزارت خارجه اسرائيل براي موضوع شناسايي حقوقي «Dejure» [دو ژوره] اسرائيل به تهران آمده است. لذا از طرف وزارت امور خارجه در تاريخ 27/6/29[13] ضمن بخشنامه تلگرافي به كليه نمايندگي‌هاي شاهنشاهي در خارجه اشعار گرديد [كه] نامبرده فقط به صورت غيررسمي براي مطالعه خريد پاره‌[اي] كالاهاي مورد احتياج خودشان به ايران آمده بود كه آن هم به جايي نرسيده است. البته چنانچه غير از اين در جرايد انتشاراتي داده شود، تكذيب نمايند. اينك از سفارت شاهنشاهي در بيروت قطعات روزنامه‌هايي كه مربوط به قبل از دستور فوق است رسيده، رونوشت ترجمه آنها با رونوشت گزارش سفارت [شاهنشاهي در] بيروت براي استحضار به پيوست تقديم مي‌گردد.
گزارش وزيرمختار ايران در بيروت نشان مي‌دهد كه تكذيب يا توجيه ديرهنگام و ناشيانه مقامات ايراني، هيچ‌گاه مانع افشاي پنهان‌كاري‌ها و خيانت‌هاي آنان در برقراري، گسترش و افزايش ارتباط و همكاري با اسرائيلي‌ها نبوده است:
پوروالي وزيرمختار سفارت ايران در بيروت در گزارش خود نوشته است:
تلگراف بخشنامه راجع به مسافرت مدير خاورميانه وزارت امور خارجه اسرائيل به طهران براي موضوع خريد پاره‌اي كالاها و انتشار اخبار غيرواقع كه مسافرت مزبور را مربوط به شناسايي «De Jure» [دو ژوره] اسرائيل از طرف دولت شاهنشاهي نموده‌اند زيب وصول بخشيد. لزوماً زحمت‌افزا مي‌شود كه در يكي از جرايد عربي زبان لبنان چند هفته پيش خبري به شرح زير مندرج بود:
«تهران [-] امروز رسماً اطلاع پيدا نموده‌ايم كه سموئيل دبدون كارمند وزارت امور خارجه اسرائيل وارد تهران شده است كه با مقامات شاهنشاهي براي عقد قرارداد تجارتي بين اسرائيل و ايران مذاكرات به عمل آورد. دواير مطلع مي‌گويند كه اين قرارداد به يك تبادل مال‌التجار بين كشور وانمود مي‌نمايند. [...]»
رژيم صهيونيستي مي‌كوشيد از هر وسيله‌اي براي عرض اندام در صحنه‌هاي بين‌المللي و در عين حال تطميع مقامات ايران براي توسعه روابط با اسرائيل و نيز دادن پاداش سرسپردگي آنان به جريان عمومي صهيونيسم، استفاده كند؛ از همين مقوله است حمايت اسرائيل از نامزدي نصرالله انتظام براي رياست مجمع عمومي سازمان ملل:
در تعقيب تلگراف شماره 39 راجع به انتخاب جناب آقاي انتظام به رياست پنجمين دوره اجلاسيه مجمع عمومي سازمان ملل متحد، به استحضار اولياي وزارت متبوعه مي‌رساند كه يكي از جرايد بيت‌المقدس در شماره روز جمعه اول سپتامبر خود نوشته است[:] مبارزه براي انتخاب رئيس مجمع عمومي سازمان ملل متحد كه در 19 سپتامبر افتتاح مي‌شود به شدت ادامه دارد. سر ظفرالله‌خان وزير خارجه پاكستان و آقاي انتظام سفيركبير ايران در واشنگتن هر دو نامزدي خود را اعلام كرده‌اند. [...] اين روزنامه علاوه مي‌كند كه از منابع موثقه تأييد مي‌كنند كه انگلستان و كانادا و استراليا و نيوزيلاند [نيوزيلند] و كشورهاي عرب انتخاب ظفرالله‌خان را تأييد خواهند كرد. علت اين رفتار اتحادية عرب نسبت به ايران به واسطه سياستي است كه دولت ايران در قضيه فلسطين تعقيب كرده است.
در خاتمه لازم است اضافه نمايد كه اولياي دولت اسرائيل اظهار مي‌نمايند كه انتخاب جناب آقاي انتظام را تأييد خواهند نمود.
نصرالله انتظام سرانجام با كمك و تأييد محافل صهيونيستي و براي دهن‌كجي به كشورهاي مسلمان و عرب، به رياست مجمع عمومي سازمان ملل رسيد.
وزيرمختار و نماينده مخصوص دولت شاهنشاهي در اسرائيل با ابراز خرسندي ضمن ارسال گزارشي به همراه تصاوير يادشده در اين باره نوشته و توصيه كرده است كه روزنامه‌هاي داخل كشور نيز عكس مورد اشاره را چاپ و منتشر كنند:
روزنامه ژروزالم پست امروز [9 مهر 1329] عكسي انتشار داده كه آقاي موشه شارت وزير امور خارجه اسرائيل به جناب آقاي انتظام به مناسبت انتخاب ايشان به رياست مجمع عمومي سازمان ملل تبريك مي‌گويد. اينك عين قطعه روزنامه به پيوست ارسال مي‌شود. در صورتي كه مقتضي و صلاح بدانند دستور فرمايند به يكي از روزنامه‌ها و مجلات داده شود تا از طرف خود انتشار دهد.