بهائيت در دروان پهلوي

بهائيت در دروان پهلوي

آغاز حکومت رضاشاه پهلوی مصادف بود با رهبری شوقی افندی نواده‎ی دختری عباس افندی. با به قدرت رسیدن پهلوی اول و اقدامات به ظاهر اصلاحاتی وی شاهد حضور آرام آرام بهائیان در پست‎های مهم دولتی هستیم. رضا شاه نسبت به بهائیان اعتماد ویژه ای داشت. به عنوان نمونه او یکی از افسران بهائی را آجودان مخصوص فرزند خود قرار داده بود. این شخص که سرگرد صنیعی نام داشت بعد از مدتی به درجه‎ی سپهبدی ارتقاء می‎یابد و حتی به مقام وزارت جنگ می‎رسد. شروع این همکاری در نگاه نخست شاید به دلیل سیاست دین زدایی و اقدامات ضد روحانیت رضاشاه بود که بسیار باب میل بهائیان قرار گرفته و در این مسیر هر نوع همکاری را با رضا شاه در سرکوب مردم انجام می‎دادند. این جریان در دوران حکومت محمد رضا شاه بیشتر و آشکارتر می‎شود. در این دوران سران اصلی بهائیت عمدتا در اروپا و یا آمریکا به سر می‎برند و مرکز آنها "بیت العدل" در سرزمین فلسطین است. آنها از آنجا و از طریق عمال خود در داخل کشور به اداره‎ی امور بهائیان می‎پرداختند. به این ترتیب و به تدریج نفوذ بهائیان در مناصب و شاخه‎های مهم دولتی و نظامی هر روز بیشتر می‎شد. آنها در سایه حکومت محمدرضا پهلوی به پست‎های مهمی دست یافتند و از این راه صاحب ثروت‎های باد آورده‌ای نیز شدند. بهائیان از این فرصت بهره برده و تشکیلات منسجمی را پی ریزی کردند.
از جمله این افراد می‎توان به کسانی همچون هژبر یزدانی سرمایه دار معروف، ثابت پاسال رئیس صدا و سیما، فرخ رو پارسا وزیر آموزش و پرورش در کابینه‎ی هویدا، عهدیه‎ی خواننده، دکتر شاهقلی وزیر بهداری، مهندی دفتر دار مخصوص فرح پهلوی، مهدی میثاقیه صاحب استودیو میثاقیه و... بسیاری افراد با نفوذ دیگر در دوران محمد رضا شاه را نام برد. بهائیان مانند گیاه هرزی در حکومت فاسد پهلوی ریشه می‎دوانیدند. برای اثبات این ادعا و با مجال اندکی که داریم به گوشه ای از نفوذ این گروه می‎پردازیم:
- تیمسار ایادی: پدر او از بزرگان و رهبران بهائیت بود و پس از پدرش او وارث سمت پدر برای بهائیان مقیم ایران شد. از آنجا که تیمسار ایادی با سرویس‎های اطلاعاتی انگلستان ارتباط داشت لذا از هر جهت واجد شرایط یک جاسوس ایده آل برای انگلستان بود و از طریق سفارت انگلستان به دربار معرفی شد. در کتاب خاطرات ارتشبد فردوست آمده که ایادی ابتدا پزشک علیرضا پهلوی برادر شاه و سپس پزشک مخصوص شاه شد. ایادی به غیر از این شغل مهم در دربار، شغل‎های زیاد دیگری نیز داشت و از این طریق به ثروت زیادی دست یافت. تنها یک نمونه از این شغل‎ها نشان می‎دهد که او چگونه به ثروتی هنگفت رسید زیرا سازمان دارویی کشور و واردات دارو انحصارا در اختیار او بود. شیلات، فروشگاه‎های زنجیره ای ارتش و... به طور کامل در اختیار وی بود. او از نفوذش در دوران هویدا استفاده کرد و بسیاری از بهائیان را وارد کابینه و دولت کرد. فردوست در کتاب خاطراتش در جمله ای تأمل برانگیز می‎نویسد: «در آن دوران معلوم نبود که تیمسار ایادی بر ایران سلطنت می‎کرد یا محمدرضا پهلوی؟»
در آن روزها هیچ بهائی بیکاری در ایران وجود نداشت و تعداد بهائیان در ایران سه برابر شده بود و هر کدام صاحب پستی در ادارات و دولت بودند. او به خوبی توانست یک مافیای بهائی را در ایران و در پست‎های کلیدی ایجاد کند.
- امیر عباس هویدا: او ابتدا در سال 1322 به استخدام وزارت خارجه در آمد. به سرعت پله‎های ترقی را در حکومت پهلوی طی کرد. مهمترین دلیل بر بهائی بودن وی سه نامه‎ مختلف است که توسط او برای افراد خاصی نوشته شده و همچنین گزارش ساواک از جلسه‎ بهائیان شیراز در 19/5/1350. در گزارشی دیگر از ساواک آمده که: «سناتور جهانشاه صمصام در پایان جلسه‎ی روز 17/11/1343 مجلس سنا گفته است که: حیف است به این مملکت و ملت کسی چون هویدا که بهائی است حکومت کند.»
با به قدرت رسیدن هویدا بهائیان بیشتر از پیش به پست‎های مهم دولتی دست یافتند.
- پرویز ثابتی: معاون ساواک که خودش به صورت علنی ادعای بهائیت داشت. او نیز بهائیان دیگری را به استخدام ساواک درآورد. این در حالی بود که طبق قانون استخدام بهائیان ممنوع بود.
- ملیحه نعیمی: او دختر عبدالحسین نعیمی از بهائیان معروف بود و در سفارت انگلستان و برای سرویس اطلاعاتی آنها کار می‎کرد. از آنجایی که اکثر بهائیان بدون ذره ای حس وطن دوستی برای سرویس‎های اطلاعاتی غربی‎ها کار می‎کردند، دولت‎های استعمارگر نیز از آنها حمایت کرده و به گسترش تفکر بهائی کمک می‎کردند.
- سپهبد اسدالله صنیعی: او در حکومت محمدرضا پهلوی عهده دار وزارت جنگ بود. در این زمان ارتش زیر نفوذ کامل بهائیان بود و سرچشمه‎ی این اتفاقات اعتماد زیاد محمدرضا پهلوی به آنها بود. او به این نکته اذعان داشت که بهائیان هیچ خطری برای حکومتش ندارند.
- هوشنگ نهاوندی: او نیز شغل‎های مهمی داشت، از وزارت گرفته تا ریاست دانشگاه شیراز و تهران. این در حالی بود که طبق اعتقاد بهائیان، آنها نباید وارد پست‎ها و مشاغل سیاسی شوند. اما می‎بینیم که آنها تمام این پست‎ها را اشغال کرده و از این راه ثروت‎های بسیاری به دست آوردند. این اسامی تنها بخش کوچکی از نفوذ بهائیان در دوران پهلوی می‎باشد. بعضی از آنها مانند هژبر یزدانی با حمایت دولتمردان بهائی وبا چنگ اندازی به اموال مردم ثروت‎های بسیاری به دست آوردند. به نظر فردوست کسب ثروت‎های فراوان به نام هژبر یزدانی همه متعلق به جامعه‎ی بهائیان بوده. حسن ظن محمد رضا پهلوی نسبت به بهائیان بهترین موقعیت را برای ثروت اندوزی و کسب مقام و منصب و به دست آوردن قدرت برای آنها فراهم کرد. آنها با تشکیلاتی گسترده پست‎های کلیدی حکومت را در اختیار گرفتند و این در حالی بود که طبق شواهد و آنچه سپهبد فردوست در خاطراتش آورده، بهائیان از حس وطن دوستی کاملا تهی بودند. بعد از عباس افندی فرزند بهاء، نواده‎ی دختری او یعنی شوقی افندی رهبر بهائیان شد. آغاز رهبری او بربهائیان مصادف با تشکیل دولت اسرائیل بود. در زمان وی روابط بسیار دوستانه ای بین بهائیان و دولت غاصب اسرائیل ایجاد شد و مقر اصلی آنها نیزدر خاک فلسطین اشغالی است.