تقويم يهودي، مبناي تاريخ شاهنشاهي

تقويم يهودي، مبناي تاريخ شاهنشاهي

از برجسته‌ترين تحركات يهودي و صهيونيستي در تاريخ معاصر ايران، برپايي جشن‌هاي 2500 ساله شاهنشاهي شيراز، در سال 1350 شمسي / 1971 ميلادي است.
صرف‌نظر از چگونگي زمينه‌سازي‌ها، اقدامات و توجيهات درباره برگزاري مراسم موسوم به جشن‌هاي 2500 ساله شاهنشاهي و به علاوه، صرف هزينه‌هاي هنگفت و نيز مفاسد فراوان اين مراسم، به طور خلاصه مي‌توان گفت؛ طراحي و اجراي اين برنامه به تمامي از سوي مجامع صهيونيستي و اسرائيلي بود. در افشاي ماهيت اين جشن، مثل همة موارد مشابه بيش و پيش از هركس، حضرت امام خميني(س) پرچمدار نهضت اسلامي بود كه مردم مسلمان ايران را نسبت به ماهيت و اهداف برگزاركنندگان اين مراسم هشيار و آگاه نمود:
«... اطراف مملكت ايران در اين مصيبت گرفتار هستند و ميليون‌ها تومان خرج جشن شاهنشاهي مي‌شود. از قراري كه يك جايي نوشته بود، براي جشن خود شهر تهران 80 ميليون تومان اختصاص داده شده است؛ اين راجع به خود شهر است. كارشناس‌هاي اسرائيل براي اين تشريفات دعوت شدند به طوري كه خبر شدم و نوشتند به من، كارشناس‌هاي اسرائيلي مشغول به پا داشتن اين جشن هستند و اين تشريفات را آنها دارند درست مي‌كنند. اين اسرائيل كه دشمن اسلام است و الآن در حال جنگ با اسلام است...(1)»
امام خميني ضمن نكوهيدن فسادگري‌هاي شاه و افشاي توطئه صهيونيست‌ها، به سران كشورهاي اسلامي هشدار دادند:
«... به اين ممالك اسلامي بگوييد كه نرويد به اين جشني كه اسرائيل دارد بساط جشنش را به پا مي‌كند يا درست مي‌كند؛ كارشناس‌هاي اسرائيل در اطراف شيراز دارند بساط جشن را درست مي‌كنند. در اين جشني كه كارشناس‌هاي اسرائيل دارند اين عمل را مي‌كنند، نرويد...(2)»
برخلاف آنچه كه براي محمدرضاشاه و سران و دولتمداران رژيم پهلوي توجيه و القا كرده بودند و علي‌رغم تبليغات ادعايي دربار پهلوي مبني بر بزرگداشت 2500 سال سلطنت و پادشاهي در كشور ايران، واقعيت اين بود كه جشن‌هاي 2500 ساله، صرفاً با هدف نكوداشت خاطره و تاريخ عزيمت يهوديان از بابل به ايران و بيت‌المقدس در زمان كورش، در سال 539 قبل از ميلاد بود. آن‌گونه كه بعدها آشكار شد، محافل يهودي – صهيونيستي در سال 1340 شمسي/1961م، طرح و تمايل به برپايي اين جشن را اعلام كرده بودند.
در سال 1961، اسرائيلي‌ها تصميم گرفتند تا به منظور يادبود آزادي و رهايي ملت يهود از اسارتش در بابل، كنگره‌اي با شركت تاريخ‌نويسان برگزار نمايند. مي‌دانيم كه بخت‌النصر دوم، پادشاه بابل، پس از آنكه اورشليم را فتح كرد، اسرائيلي‌ها را به اسارت به بابل برد. اسارت آنها در بين‌النهرين، مدت چهل سال به طول انجاميد،‌ يعني تا زماني كه كورش بزرگ، شاه پارس، بابل را در سال 539 پيش از ميلاد به تصرف خود درآورد. در اين تاريخ بود كه او ملت يهود را به اورشليم بازگردايند و دستور بازسازي معبدشان را صادر نمود.
تاريخ‌نويسان و شرق‌شناسان ايراني هم به اين اجلاس اسرائيليان دعوت شدند. مشاور فرهنگي دربار كه از گرايش‌هاي جاه‌طلبانه شاه مطلع بود، [از شاه] درخواست ملاقات كرد. در اين ملاقات، تاريخ‌شناس معروفي كه متأسفانه با تمام دانش خود از شخصيتي ضعيف و نفوذپذير برخوردار است، او را همراهي مي‌كرد و نظريه زير را ارائه نمود:
به جاي آنكه بگذاريم اسرائيلي‌ها اين بزرگداشت را منحصر به آزادي يهوديان از بابل، نمايند، چرا تأكيد را بر ارزشهاي والاي كورش كبير، شاه هخامنشي قرار ندهيم و به سلطنت رسيدن او را به عنوان يكي از زمان‌هاي پرعظمت عهد عتيق جلوه ندهيم، تا به اين ترتيب نشان دهيم كه سلطنت در ايران منشايي اصلي و تاريخي دارد؟
اين پيشنهاد به نظر شاه خيلي جالب آمد.(3)
در آن زمان، بر اساس محاسبه كانون‌هاي صهيونيستي، سال 539 قبل از ميلاد به عنوان مبدأ، با سال 1961 ميلادي (1340 شمسي) جمع شده و رقم 2500 به دست آمده بود.
بعضي ديگر عقيده دارند كه چون كانون‌هاي مزبور موفق به برگزاري جشن‌ها در سال 1340ش/1961 نشدند، لذا ده سال بعد يعني سال 1971م/1350ش، به برپايي اين مراسم اقدام كردند. بر اين اساس، آنها سال 1971 (1350شمسي) را با سال 529 قبل از ميلاد، كه تقريباً همزمان با آغاز پادشاهي كورش بود جمع و رقم 2500 را به دست دادند.
در يك اثر تحقيقي نيز در اين باره چنين تصريح و تأكيد شده است:
داستان آزادي يهود به دست كورش در تورات نقل شده و جشن‌هاي 2500 ساله كه محمدرضا پهلوي راه انداخته بود در واقع به خرج ملت ايران و به خاطر بزرگداشت اين واقعة تاريخي محبوب يهودي‌ها و با رهبري و برنامه‌ريزي صهيونيست‌ها بود.(4)
محافل يهودي و صهيونيستي نيز در اين باره اعترافات جالب توجهي داشتند كه در اين نوشتار، فقط به يك نمونه از آنها بسنده شده است.
لطف‌الله حي يكي از سران انجمن كليميان تهران، نمايندة مجلس شوراي ملي، از مشاهير و معاريف فراماسون و عضو برجسته تشكيلات صهيونيسم كه رياست «شوراي يهوديان ايران» در «شوراي مركزي جشن‌هاي 2500 ساله» را عهده‌دار بود، در مهرماه 1349، طي اطلاعيه‌اي در ميان جامعه يهود ايران، در اين باره چنين نوشت:
اين جشن‌ها در حقيقت يادبود اولين اعلاميه حقوق بشري در 25 قرن قبل است. همان اعلاميه‌اي كه به فرمان كورش كبير شاهنشاه بزرگ ايران در آزادي ملت يهود از اسارت بابل و آبادي خانه خدا و معبد دوم در اورشليم صادر شد و نه تنها به منزله لوحه زريني در بزرگي روحي و عظمت فكر انساني شاهنشاهي ايران در تاريخ بشريت به يادگار مانده و هنوز هم مي‌درخشد بلكه مادة تاريخ 2500 ساله جامعه يهوديان ايران شد. در حقيقت اعلاميه كورش كبير ابتداي سكونت يهوديان ايران در ادوار عزرا و نحميا و زر و بابل در اين ديار مقدس به شمار مي‌آيد.
في‌الواقع جشن‌هاي سال آينده براي يهوديان ايران جنبة جشن 2500 ساله تاريخ ما [يهوديان] در ايران است.
از اين حقايق مهمتر آن كه اين جشن‌ها در عهد سلطنت پرافتخار پدر تاجدار و انسان بزرگ قرن ما شاهنشاه آريامهر كه به حق نزد يهوديان جهان كورش ثاني لقب گرفته است انجام مي‌گيرد.
به همين منظور از مدت‌ها قبل از طرف شوراي مركزي جشن‌هاي شاهنشاهي با شركت گروهي از سرشناسان و افراد بصير جامعه يهود، شوراي يهوديان ايران وابسته به شوراي مركزي جشن‌هاي شاهنشاهي تشكيل و با مطالعه مستمر و عميق و مشاورات لازم برنامه اجرايي جامعه ما [يهودي‌ها] را در اين باره تهيه نمود [... كه] شامل اقدامات مفصلي در زمينه‌هاي فرهنگي – بهداشتي جشن‌ها و مشاركت جوامع مختلف يهوديان جهان است به موقع خود به اطلاع همگان خواهد رسيد تا هر خانواده يهودي ايراني سهم خود را در آن ادا نمايد.
به هر صورت محافل يهودي صهيونيستي با برگزاري جشن‌هاي مزبور، و تغيير تاريخ و تقويم هجري شمسي ايران به تاريخ ظاهراً شاهنشاهي و در واقع «تاريخ و تقويم يهود ايران» سعي در تعقيب مقاصد خود كردند كه با پيروزي انقلاب اسلامي و سقوط سلطنت پهلوي توطئة آنها نقش بر آب شد.

پي‌نوشت‌ها
1- صحيفه نور، ج 1: ص 167؛ سخنراني 6 خرداد 1350.
2- همان.
3- احسان نراقي: از كاخ شاه تا زندان اوين؛ ترجمه سعيد آذري؛ مؤسسه خدمات فرهنگي رسا؛ چاپ اول، 1372؛ ص 59.
4- شمس‌الدين رحماني؛ لولاي سه قاره؛ چاپ اول، 1371؛ حوزه هنري: ص 49.