لايحه در سطل زباله!

لايحه در سطل زباله!

در سالهاي حكومت پهلوي اول و دوم حكايتي دردناكتر از رنج دهقانان اين سرزمين نيست. دهقانان روزها در زير آفتاب سوزان رنج مي‌بردند و زحمت مي‌كشيدند؛ اما حاصل رنج آنان به جيب مالكان كه مورد حمايت حكومت‌ها بودند، مي‌رفت وصرف عيش‌ و نوش آنها و مأموران دولت مي‌‌شد.
دهقانان گذشته از آنكه بخش مهمي از محصولات خودرا در اختيار مالكان قرار مي‌دادند، مجبور بودند بخش ديگري از آن‌ را به عنوان ماليات به مأموران دولتي بدهند. در پنجاه سال حاكميت پهلوي مردان بزرگي براي رهايي دهقانان قيام كردند؛ اما قيام آنان اغلب به وسيلة مالكان، قدرتهاي محلي و يا پادشاهان سركوب مي‌شد.
دكتر محمد مصدق در زمان حكومت كوتاه خود، لايحة «لغو عوارض كشاورزان» را به تصويب رساند. ـ دي 1331 ـ در اين لايحه ذكر شده بود كه هرگاه مالكان به عنوان باج و خراج از رعاياي خود مرغ، جوجه، پنير و ماست و امثال آن بخواهند، تحت تعقيب قرار گيرند.
بعد از كودتاي 28 مرداد سال 1332 و سقوط حكومت ملي مصدق، مجلس شوراي ملي كه تركيبي از مالكان بزرگ و طرفداران شاه در آن حضور فعال داشتند يكبار ديگر لايحة «لغو عوارض كشاورزان» كه مصدق قبلاً با استفاده از اختيارات خود به تصويب رسانده بود، مورد بازنگري قرار داد.
اين لايحه مدتها در مجلس مورد بحث بود و سرانجام قرار شد كميسيوني مركب از تعدادي از نمايندگان مجلسين شورا و سنا كه اكثر آنها از مالكان بزرگ بودند، به اين امر رسيدگي كند. يكي از نمايندگان شركت كننده در اين كميسيون سپهبد امير‌احمدي مالك بزرگ بود.
چون مجريان قانون «لغو عوارض كشاورزان»، مأموران وزارت كشور بودند، لايحه‌اي به كميسيون كشور ارجاع شد و جلسة كميسيون به رياست سرتيپ محمد‌علي صفاري تشكيل گرديد و نمايندگان شورا و سنا كه از ملاكين بزرگ بودند شروع به مطالعه و بحث دربارة آن نمودند.
به مجردي كه لايحه توسط نمايندگان قرائت شد، سپهبد اميراحمدي بشدت مداد را روي ميز زده فرياد برآورد« اين عوامفريبها را بيندازيد دور!»
همه هاج و واج ماندند. اعتراضات سپهبد احمدي قطع شدني نبود. با وجودي كه جلسة كميسيون سري و خصوصي بود و درهاي اتاق نيز بسته بود، از صداي دو رگة تيمسار نمايندگاني كه در سرسرا بودند و همچنين پيشخدمتها از اين داد و بيدادها به خود آمده به طرف در ورودي كميسيون كشور روي آوردند.
سپهبد احمدي كه از ملاكين معروف كشور ‌بود، در دنبالة اعتراضات خود افزود: مصدق اين قانون را بي‌جهت به تصويب رسانده. مرغ مال مالك است؛ جوجه و تخم‌مرغ هم مال مرغ است، چرا اين همه مرغ، جوجه، گاو، گوسفند، شير، پنير و روغن را رعاياي دهات تصاحب كنند و به مالك چيزي نرسانند؟
جمال امامي و سناتور سعيد مهدوي اعتراضات سپهبد اميراحمدي را «وارد» دانستند و جمال امامي گفت: اصلاً اين لايحه را در سطل باطله بيندازيم...!