مرحوم آيت الله كاشاني و نهضت ملي شدن نفت

«وقتي كه مسأله نفت مطرح شد، وظيفه ديني و ملي دانستم كه نظر ملت ايران را در باب مظالم شركت نفت و حقوق مغصوبة ملت ايران در طي اعلاميه اي منتشر كنم و جدا استيفاء حقوق از دست رفته آنها را بخواهم و مخالفت مردم را با هر قرارداد يا عملي كه مشعر بر تثبيت و تأييد عمل اكراهي ... باشد اظهار نمايم  نفت ايران متعلق به ملت ايران است و به هر ترتيبي كه بخواهد نسبت به آن رفتار مي كند...» (زندگي نامه آيت الله كاشاني، سيدمحمد موسوي، انتشارات بشير، قم، ص 7 و 8 و نهضت روحانيون ايران، علي روان، ج 2، ص 482 «سند شماره 8»)
2-1. در اعلاميه اي كه آيت الله كاشاني در مورد ملي شدن صنعت نفت صادر نمودند آمده است: «بر همه كس واضح و آشكار است كه تمام بليات و مصائب خصوصا هرج و مرج دستگاه اداري و غارت بيت المال و تسلط زمامداران نالايق و مملكت فروش و به طور كلي تشويق خيانت كاران و حبس و تبعيد و زجر وطن پرستان در اثر سياست جابر انگلستان در مملكت ما به وجود آمده ... براي غارت نفت ايران كه بزرگترين و مهم ترين ثروت ملي ماست مرتكب شده و مي شود... ملي شدن صنعت نفت در ايران تنها چاره بيچارگي هاي ماست...» (نهضت روحانيون ايران، همان، ص 484)
بعد از انتشار اعلاميه، اجتماع بزرگي در مسجد شاه (سابق) برپا گرديد كه در آن سخنرانان راجع به ابطال قرار داد نفت 1312 شمسي 1933 به سخنراني پرداختند و خواستار ملي شدن صنعت نفت شدند.
به دنبال ايت الله كاشاني، آيت الله العظمي خوانساري، آيت الله بهاءالدين محلاتي، آيت الله شاهرودي و حجت الاسلام سيدمحمود روحاني قمي و عده اي ديگر از علما و مراجع تقليد با صدور فتاوي خود ضمن تجليل از آيت الله كاشاني نظر ايشان را در مورد ملي شدن صنعت نفت قويا مورد تأييد قرار دادند. آيت الله خوانساري در اعلاميه خود نوشتند:
«با اينكه مثل حضرت مستطاب آيت الله كاشاني  دامت بركاته  كه مجتهدي عادل و با شهامت و دلسوز و فداكار براي مصالح دين و دنياي مردم اند با اين همه جديت ترغيب و تحريض مردم را بيدار مي كنند، ديگر مجال عذري براي كسي باقي نمي ماند». (روحانيت و اسرار فاش نشده از نهضت ملي صنعت نفت، انتشارات دارالفكر قم، 1358، ص 14)

2. نقش آيت الله كاشاني در تصويت ملي شدن نفت:
رزم آرا يكي از مهمترين موانع در مقابل ملي شدن نفت بود؛ بعد از نخست وزير شدن وي، آيت الله كاشاني اعلاميه شديداللحني صادر و مردم را دعوت به مقاومت در مقابل اين حكومت كرد. مقاصد حكومت رزم آرا كه براي سركوبي نهضت ملي ايران و توافق با شركت انگليسي قدرت يافته بود و با ملي شدن نفت مخالفت مي كرد با مبارزات مردم عقيم ماند. و بالاخره با اقدام حماسي خليل طهماسبي  كه از پيروان آيت الله كاشاني و ياران نزديك نواب صفوي بود  در به قتل رساندن مهره استعمار (رزم آرا)، اين مانع جدي بر سر راه ملي شدن صنعت نفت برداشته شد. آيت الله كاشاني در يك مصاحبه مطبوعاتي صريحا بيان داشت:
«قاتل رزم آرا بايد آزاد شود، زيرا اين اقدام او در راه خدمت به ملت ايران و برادران مسلمانش انجام شده و در حقيقت حكم اعدام رزم آرا را ملت صادر كرده است». (تاريخ سياسي معاصر ايران، سيدجلال الدين مدني، دفتر انتشارات اسلامي، قم، بهمن 1361، ص 185)
پيامد قتل رزم آرا اين بود كه نمايندگان وابسته به انگليس در مجلس شانزدهم كه مانع ملي شدن صنعت نفت بودند، عقب نشيني كرده و سيطره كامل موقعيت سياسي با آيت الله كاشاني شد. (سياست، ديانت و آيت الله كاشاني، غضنفر ركن آبادي، نشر مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1379، ص 40)
سرانجام با پشتوانه مردمي و رهبري مذهبي و سياسي آيت الله كاشاني و كوشش نمايندگان اقليت مجلس شانزدهم خصوصا دكتر مصدق، اصل ملي شدن صنعت نفت در 24 اسفند 1329 به مجلس شورا ملي ارائه و در 29 اسفند در مجلس سنا به تصويب رسيد.

3. نقش آيت الله كاشاني بعد از تصويت ملي شدن نفت:
بررسي واقعيات تاريخي به خوبي بيانگر اين موضوع است كه آيت الله كاشاني نقش بسيار مهمي در تثبيت ملي شدن صنعت نفت و كمك به دولت در اين زمينه داشته اند، اهم اين اقدامات عبارتند از:
1-3. تصويب اهل ملي شدن صنعت نفت اولين گام بود و اجراي آن و مواجهه با تهديدات و فشارهاي خارجي به پشتوانه جدي آيت الله كاشاني  كه نقش به سزايي در بسيج مردم و فراهم آوردن زمينه هاي ملي شدن صنعت نفت داشت  و حمايت ايشان از دولت مصدق كه تازه به نخست وزيري رسيده بود، شديدا نيازمند بود.
از سوي ديگر دولت انگليس كه حاضر نبود به غارتگري خود خاتمه دهد، از تاريخ دهم، ارديبهشت از پرداخت حق الامتياز خودداري كرد. در مقابل اين كارشكني ها به منظور تقويت دولت در برابر انگليس به دعوت آيت الله كاشاني، تظاهراتي در ميدان بهارستان و با پيام آيت الله كاشاني برگزار شد. (زندگينامه آيت الله كاشاني، همان، ص 42) با اين تظاهرات پرشور امكان اخراج انگليس ها از شركت نفت فراهم شد. بدين ترتيب زمينه هاي اجراي قانون ملي شدن صنعت نفت عملي گرديد.
2-3. بعد از اين اقدامات، دولت انگليس ايران را به دخالت نظامي تهديد كرد و چند كشتي جنگي به سواحل ايران اعزام كرد. در دادگاه بين المللي لاهه عليه ايران شكايت و خريد نفت ايران را تحريم نمود. و بدين وسيله نهضت ملي شدن نفت ايران را با مخاطره جدي مواجه ساخت.
آيت الله كاشاني در مقابل تهديد نظامي انگلستان سخن از اعلام جهاد به ميان آورد. انعكاس اين تهديد در جهان به گونه اي بود كه روزنامه فرانسوي «لوموند» در اين باره نوشت:
«آيت الله كاشاني پيشواي سياسي و مذهبي ايران، دنياي غرب را به جنگ مقدس بر سر نفت، تهديد مي كند و قدرت او در به راه انداختن چنين جهاد مقدس به قدري زياد است كه حتي ممكن است ميليونها مسلمان شوروي را هم از پشت پرده آهنين، به ميدان جهاد و جدال بكشاند». (نهضت روحانيون ايران، همان، ص 493)
و راديو باكو اعلام كرد كه در صورت اعلام جهاد از سوي آيت الله كاشاني، هيچ نيرويي، نمي تواند سي ميليون مسلمان شوروي را از انجام وظيفه ديني خود باز دارد. (زندگينامه آيت الله كاشاني، سيد محمد موسوي، ص 7 و 46)
سرانجام روز 29 خرداد 1330 ، برنامه خلع يد از شركت نفت انگليس آغاز شد و در مهرماه همين سال خاتمه يافت. (نهضت روحانيون ايران، همان، ص 489)
3-3. در مواجهه با وضعيت بد اقتصادي و بحرانهاي ناشي از تحريم نفت ايران و ... آيت الله كاشاني در اعلاميه هاي متعدد، مردم را به حفظ وحدت و تحمل مشكلات و ادامه نهضت دعوت مي نمودند و در يكي از آنان مي گويد: «... بنابراين بي انصافي است كه كسي تصور كند گناه اين بحران و بيكاري ، گردن دولت كنوني است، عمال بيگانه مخصوصا سعي مي كنند ملت ايران را از فقر عمومي و بيكاري نگران و وضع را متشنج سازند و آن را نتيجه ركود نفت جنوب و غفلت دولت وانمود سازند، تحت فشار احساسات عمومي به پيشنهاد آنها تن در دهد. البته شما هموطنان عزيز توجه داريد كه نابرده رنج، گنج ميسر نمي شود و هيچ ملت و جامعه و فردي بدون تحمل رنج و محروميت نتوانسته است به كسب عزت و سعادت نائل آيد... و بايد به اين نكته متوجه باشند كه آقاي دكتر مصدق كه تمام اوقات خود را با وجود كسالت مزاج براي تجديد عظمت و عزت ايران و سعادت ملت مصروف مي دارند و سلامت و آسايش خود را در اين خدمت ملي و اجتماعي به خطر انداخته اند، با تمام حسن تدبير و لياقت و حسن نيت بالاخره ممكن نيست كه شخصا بتوانند بر كليه امور به نحو مطلوب انجام پذيرد...». (نهضت روحانيون ايران، همان، ص 489)
راه اندازي ميتينگ عليه مداخلات بيگانگان، ارسال پيام به كارگران و اهالي خوزستان و مشغول به كار شدن هيئت مديره موقت نفت، پيام به اعتصاب كنندگان خوزستان و ... همه نمايانگر نقش مهم آيت الله كاشاني در تثبيت و تداوم اين نهضت مي باشد.
عزم و اراده راسخ آن مرحوم در اين موضوع تا آنجا بود كه زماني كه مرحوم دكتر مصدق به انتشار اوراق قرضه ملي دست زد، آيت الله كاشاني طي اعلاميه مفصلي لزوم خريد آن اوراق و ياري دولت را اين گونه فتوا داد: «خريداري اوراق قرضه ملي كه از هر جهت معتبر و اسنادش مورد اطمينان است و به وسيله اين حكومت ملي و مورد اعتماد خودتان به مصارف مقتضي و ضروري مقدمات كار نفت خواهد رسيد، فرض ذمه احاد مسلمانان ايران است». (همان، ص 505)

4-3. نقش آيت الله كاشاني در قيام سي ام تير 1331؛
به دنبال استعفاي دكتر مصدق از نخست وزيري به خاطر اختلافي كه با شاه در مورد گرفتن سمت وزارت جنگ، پيدا كرده بود  اين استعفا بدون آگاه نمودن دكتر كاشاني و ساير همرزمان بود  شاه و ساير مخالفان نهضت، تصميم به قلع و قمع كامل نهضت گرفتند، از اين رو قوام به نخست وزيري انتخاب، و دستگاه راديو، با رجز خواني ارعاب مردم را دنبال و تانكها و نيروهاي نظامي در مراكز حساس شهر تهران مستقر شدند و تصميم داشتند براي هميشه رهبر مذهبي نهضت يعني آيت الله كاشاني را خاموش كنند، اما آيت الله كاشاني طي اعلاميه اي مردم را به جهاد و مبارزه دعوت كرد: «... بر عموم برادران مسلمان من لازم است كه در اين جهاد اكبر كمر همت محكم بر بسته و براي آخرين مرتبه به صاحبان سياست استعماري ثابت كنند كه تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سيطره گذشته محال است...» (همان، ص 506) و به دنبال آن با خبرگزاري هاي داخلي و خارجي مصاحبه و سوگند ياد كرد كه اگر قوام كنار نرود، اعلام جهاد خواهد نمود و شخصا كفن پوشيده مردم را همراهي خواهد كرد.
مردم مسلمان در برخي از شهرها از جمله تهران براي جهاد كفن پوشان به خيابان ها ريختند و مأموران قوام هم بسياري از آنان را به خاك و خون كشيدند، ولي نهضت همچنان رو به گسترش بود، و آيت الله كاشاني به حسين علاء  وزير دربار  گفت: «به اعليحضرت بگوييد كه اگر بي درنگ دكتر مصدق بر سر كار بازنگردد شخصا به خيابان خواهد رفت و مبارزه مردم را مستقيما متوجه دربار خواهد كرد». (همان)
شاه كه خود را در خطر مي ديد، ناچار شد مصدق را دوباره به نخست وزيري انتخاب كند. اين پيروزي با اعلام رأي دادگاه لاهه به نفع ايران همراه شد و شادماني مردم را دوچندان كرد.

5-3. تلاش آيت الله كاشاني براي جلوگيري از شكست نهضت:
آيت الله كاشاني، علي رغم اينكه دكتر مصدق بعد از نخست وزيري مجدد خود، سعي نمود تا او و ساير نيروهاي مذهبي را از صحنه خارج كرده و خانه نشين نمايد، يك روز قبل از وقوع كودتاي 28 مرداد 1332 با ارسال نامه اي به دكتر مصدق، به او خطر بروز كودتا را گوشزد كرده و پيشنهاد همكاري مجدد براي جلوگيري از كودتا را داد، و نهايت تلاش خود را براي جلوگيري از وقوع كودتا و شكست نهضت به كار برد، هر چند دكتر مصدق در پاسخ او نوشت: «اين جانب مستحضر به پشتيباني ملت هستم»