مدرس به مثابه جریان- موازنه عدمی و فلسفه هیچ

بیشتر کار‌شناسان چه در موضع تأیید و چه در موضع انتقاد آغاز تاریخ معاصر ما را سرآغاز مواجهه ما با تمدن غرب قلمداد می‌کنند. اینکه نخستین مواجهه ما با غرب در کدامین نقطه تاریخی رخ نموده است مورد اجماع نیست اما اجمالا بسیاری نبردهای ایران و روس در دوره فتحعلی شاه قاجار را به مثابه نخستین مواجهه جامعه ایرانی با غرب تلقی می‌کنند، هر چند نشانه‌هایی از این برخورد را در دوره‌های قبلی حتی صفویه می‌توان رصد نمود. می‌توان گفت یکی از نخستین پایگاه‌های غرب در دوره‌های مختلف تاریخ معاصر ما دربارهای سلطنتی بوده‌اند، امری که به تعبیری باعث پیوند نامیمون استبداد و استعمار می‌شدند. در این بین سلاطین آشنا با فرهنگ غربی گاهی خود پیشقراول پیش بردن جامعه به سوی پذیرش ارزش‌های غربی بودند.
 
انقلاب مشروطه و پیامدهای آن بی‌‌گمان یکی از مهم‌ترین مراحل تاریخ معاصر ماست که مسئله مواجهه ما با غرب در آن جدی‌تر از پیش مطرح شد. با شکست طرح مشروطه و روی کار آمدن رضاخان پیوند غرب‌گرایی و استبداد به اوج خود رسید. در این بین طیف‌های مختلفی از نخبگان جامعه به مقابله با رضاخان و رضاشاه بعدی پرداختند. بی‌گمان شهید سید حسن مدرس در مقابله با استبداد غرب‌گرای رضاخانی یک شاخص می‌باشد، و بررسی و مطالعه ابعاد مختلف عملکرد شهید مدرس بی‌گمان چراغی فرا روی امروز ما روشن خواهد نمود.
 
 
پرسش‌ها
 
به نظر می‌رسد برای سخن پیرامون آیت‌الله مدرس امروزه می‌بایست دست‌کم به سه پرسش مهم پاسخ گفت: نخست اینکه اساسا توجه به آیت‌الله مدرس و تجربه او در میان تجارب بی‌شماری که بسیاری در طول تاریخ معاصر ما از خود بر جای نهاده‌اند چه مزیتی می‌تواند برای امروز ما داشته باشد؟
 
دوم اینکه اگر فرض کنیم پاسخ به پرسش پیشین مثبت و ایجابی باشد و توجه به آیت‌الله مدرس در دوره کنونی بتواند راه‌گشای مسائل ما باشد، چرا با وجود نوشته‌ها و کنفرانس‌های کم و بیش زیادی که پیرامون ایشان تا کنون در طول سال‌های پس از انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن شکل گرفته‌اند، هنوز نمی‌توان تأثیر درخور مدرس را در زندگی امروز خود احساس کنیم؟
 
سوم اینکه اگر پاسخ ما به پرسش دوم ناظر به برخی آسیب‌های «مدرس‌شناسی» در طول تاریخ پس از انقلاب اسلامی باشد، چه راه‌هایی را باید برای شناسایی و شناساندن مدرس در پیش گرفت تا دچار اشتباهات گذشته نشد، و بتوان عبرت‌هایی را با توجه به تجربه آیت‌الله مدرس برای امروز خود به ارمغان آورد، و چه بسا بتوان مدرس را به عنوان جریانی در کالبد نخبگان و توده‌های جامعه دمید؟
 
در این مقال بر آنیم تا به طور اجمالی به سه پرسش پیش گفته پاسخ گوییم تا با مزایا، آسیب‌ها، و راه‌های فراروی مدرس پژوهی آشنا شویم.
 
 
مدرس و امروز ما
 
این بخش از این مقال ناظر به نخستین پرسشی است که در بخش پیشین مطرح شد. و آن اینکه اساسا تجربه سید حسن مدرس در سال‌های پس از مشروطه به ویژه در دوران رضاخانی چه مزایا، عبرت‌ها و درس‌هایی برای امروز ما می‌تواند داشته باشد؟
 
 
مدرس در نگاه امام خمینی(ره)
 
بی‌گمان یکی از مهم‌ترین انگیزه‌ها و محرک‌های مدرس‌شناسی، امروزه نگاهی است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) نسبت به مدرس و تجربه مدرس داشته‌اند. در واقع علاقه امام خمینی به شهید مدرس امری مخفی نیست و کم و بیش پیرامون آن در محافل و در نوشته‌های گوناگون سخن گفته شده است.
 
در اینجا بر آنیم تا با توجه به بیانات مختلف حضرت امام پیرامون مدرس نقاط برجسته حیات سیاسی و فکری مدرس را از منظر ایشان مورد بررسی قرار دهیم.
 
برخی نکات مورد توجه حضرت امام در حیات سیاسی شهید مدرس عبارتند از:
 
- آنگونه که از بیانات امام خمینی بر می‌آید ایشان آیت‌الله مدرس را نماد روحانیت مستقل می‌دانستند.
 
- ایشان همچنین با توجه به تجربه مدرس بر سیاسی بودن روحانیت تأکید کرده و تاثیرگذار بودن روحانیت بر افکار جامعه را با توجه به تجربه مدرس مورد تأکید قرار می‌دادند.
 
- یکی از نکات مهم حیات سیاسی مدرس که حضرت امام نیز به آن اشاره می‌کنند خالی نگذاشتن میدان یا همیشه در صحنه بودن وی بود. مدرس در جایی خاطرنشان می‌کند که هرچند با جمهوری رضاخانی مخالف است و با تمام قوی علیه آن فعالیت خواهد کرد، اما این بدان معنی نیست که در صورت پیروزی رضاخان در تشکیل جمهوری و یا سلطنت به کناری رفته و عرصه سیاست را خالی بگذارد، بلکه دیگر بار در صحنه حاضر خواهد شد، البته با راهبرد و مقصدی جدید.
 
- قدرت تأثیرگذاری مدرس در مجلس نیز مورد توجه ایشان بود، ایشان در جایی اظهار داشتند که مجلس بدون مدرس احساس نقص می‌کرد.
 
- امام در جای دیگری می‌فرمایند: مدرس کسی است که می‌شود گفت این نماینده ملت است – کرباسی که باید از خود ایران باشد می‌پوشید. در این نکته مردمی و ساده‌زیست بودن و همچنین توجه مدرس به تولید ملی کاملا آشکار است.
 
- یکی از نکاتی که امام به کرات مورد توجه قرار می‌دادند عزتمندی مدرس و ایستادگی او در برابر بیگانگان بود. امام به کرات به موضوع رد اولتیماتوم روس توسط مدرس اشاره می‌کنند که گفته بود: حالا که بناست ما از بین برویم چرا به دست خود برویم.
 
- ایستادگی مدرس در برابر استبداد و ظلم، آن هم تنهایی یکی دیگر از مواردی است که امام بدان اشاره می‌کنند. ایشان در جایی این‌گونه اظهار می‌دارند: یک مدرس بود تنها می‌ایستاد و صحبت می‌کرد – رضاخان از مدرس شنیده بود می‌خواهم تو نباشی و از او می‌ترسید - در جو اختناق اظهار حق و ابطال باطل کرد - تا آخر نفس ایستاد و به شهادت رسید.
 
- امام در مورد ساده‌زیستی مدرس نیز می‌گویند: اسبش را گاهی خودش می‌راند و یک منزل مختصری اجاره کرد - با عبا و پیراهن ساده و با تنبان کرباسی - زندگی مادون زندگی عادی - نه به مقام اعتنا می‌کرد نه به دارایی.
 
- برخی از صفات مدرس را امام خمینی این‌گونه شرح می‌دهند: متقی و الهی و درست شده طبق تعالیم قرآن - انسان - پاک سیرت و پاک اندیشه - عالم متعهد و وارسته - ملایی با اطلاعات خوب و نطق قوی و دارای قدرت روحی - شجاع - به تنهایی مثل یک گروه است.
 
- توجه به تدریس دروس حوزوی در عین مشغله سیاسی از سوی مدرس یکی دیگر از نکاتی بود که امام بدان اشاره می‌نمودند.
 
اما برخی دیگر از موارد توجه حضرت امام و یا اقدامات عملی ایشان پیرامون شهید مدرس عبارتند از:
 
- تاکید بر شناخت مدرس به ویژه ابعاد روحی و بینش سیاسی و اعتقادی
 
- تاکید بر لزوم بزرگداشت مدرس: دستور تعمیر و بازسازی آرامگاه شهید مدرس
 
- دستور درج تصویر شهید مدرس بر اولین اسکناس جمهوری اسلامی ایران
 
- نقل مکرر کلام مدرس درباره رضاخان: تشبیه وی به گاوی که شاخ دارد اما عقل ندارد
 
- نقل مکرر دعای مدرس برای بازگشت رضاخان به جهت حفظ اموال مملکت
 
- نقل کلام ملک‌الشعرا که از زمان مغول تا به حال کسی مثل مدرس نیامده
 
- بیان مکرر اینکه به دیدار مدرس نائل شده‌اند و به خانه ایشان یا به درس‌شان و یا به مجلس شورای ملی رفته‌اند
 
- مقایسه ترور آقای هاشمی رفسنجانی با ترور شهید مدرس
 
از برخی سخنان امام خمینی(ره) پیرامون شهید مدرس شاید بتوان این‌گونه استنتاج نمود که ایشان راه خود را ادامه راه شهید مدرس تلقی می‌کردند. راهی که مدرس در دوره رضاخان آغاز کرده بود، امام خمینی در دوره محمدرضا به انجام رساندند.
 
 
نگاه فرهنگی شهید مدرس
 
شهید مدرس را بیشتر مرد سیاست می‌دانند. تصویر کلی‌ای که متون تاریخی از شهید مدرس به دست می‌دهند تصویر سیاستمداری کارکشته است، و این امر بر جنبه‌های فرهنگی شهید مدرس غلبه دارد. اما با کمی دقت بیشتر در متون می‌توان جنبه‌های فرهنگی بسیار مهمی را در رویکرد شهید مدرس یافت. شگفت اینکه در سیاسی‌ترین موضع‌گیری‌های ایشان نیز می‌توان رگه‌های فرهنگی یافت. اساسا به نظر می‌رسد مسائل فرهنگی برای ایشان از اولویت بیشتری نسبت به سیاست برخوردار بود. به عنوان نمونه مخالفت ایشان با قرارداد ۱۹۱۹ بسیار مشهور است. شاید هیچ گاه کسی به ابعاد فرهنگی این قرارداد توجه نکرده است، وی در مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ که در همه جا از آن به مثابه قراردادی سیاسی و گاهی هم اقتصادی بحث می‌شود، نگاهی فرهنگی دارد، و انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ را که به هویت و استقلال ایران لطمه وارد می‌سازد، مضر به دیانت اسلام تلقی می‌کند. به نظر می‌رسد اساسا بحث استقلال ایران از نگاه شهید مدرس بیش از آنکه بحثی سیاسی باشد بحثی فرهنگی است و یکی از اموری که می‌توان از سخنان شهید مدرس استخراج نمود این است که ایشان عدم استقلال را ملازم نفوذ فرهنگ بیگانه و در ‌‌نهایت تضعیف فرهنگ اسلامی تلقی می‌نماید. وی همچنین به تغییر نظام قاجار به پهلوی نگاهی فرهنگی دارد و اظهار می‌دارد: تغییر رژیم فعلی ایران در حال حاضر مفهومش اخلال مبانی ایمانی و قومیت ایرانی است. تغییر رژیم یعنی تمام چیزهایی که باعث انتظام رشته‌های مختلف حیات ما بوده است.‌‌ همان چیزهایی که ایرانی را از سخت‌ترین مخاطرات خلاصی بخشیده. وی همچنین بیم از نفوذ فرهنگ غربی را یکی از دلایل مخالفت خود با پادشاهی رضاخان تلقی می‌کند.
 
به نظر می‌رسد این نگاه فرهنگی از سوی روحانی‌ای که همواره یک فرد سیاسی صرف معرفی شده است بسیار جالب است، و بی‌گمان توجه وی به فرهنگ در گرماگرم التهابات سیاسی نه تنها مفید بلکه برای امروز ما ضروری است.
 
 
موازنه عدمی شهید مدرس
 
نظریه موازنه عدمی در تاریخ معاصر ما نظریه‌ای است که به نام شهید مدرس شناخته می‌شود، که به نظر می‌رسد مهم‌ترین دستاورد ایشان در عالم نظر می‌باشد. نگاه‌های متعددی پیرامون این نظریه وجود دارد. این نگاه‌ها تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. برخی موازنه عدمی را صرفا نظریه‌ای مقطعی پیرامون رابطه ایران با روس و انگلیس تلقی می‌کنند، اما با دقت بیشتر می‌توان به این نتیجه دست یافت که موازنه عدمی فرا‌تر از یک نظریه مقطعی پیرامون ارتباط با روس و انگلیس می‌باشد. برخی بر آنند که این مفهوم در زمانی که ایران از لحاظ سیاست خارجی و داخلی، تحت هژمونی دو قدرت استعماری روس و انگلیس و نیروهای خودفروخته داخلی بود، از سوی شهید مدرس مطرح شد. ایشان خود در جایی می‌گویند: من از هر دولتی که بخواهد دخالت در امور ما بکند، می‌ترسم و باید توازن عدمی را نسبت به همه مراعات کرد، نه توازن وجودی؛ یعنی شما برای خودتان، ما هم برای خودمان. برخی این نظریه را این‌گونه تفسیر می‌کنند که وقتی ملت‌ها هرگونه قدرت و سلطه‌ای را در رابطه با خود نپذیرفته و آن را نفی نمودند، موازنه عدمی را مراعات کرده و آزادی و استقلال خود را در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی حفظ کرده و توازن آن را برقرار کرده‌اند. از این منظر این اصل موازنه عدمی و عدم وابستگی به دیگران و اتکای به خود، منشاء تحولات عمیقی در ایران و بعد‌ها به صورت موازنه منفی و نه شرقی و نه غربی مطرح شد.
 
در این بین دو تفسیر دیگر به غیر از تفسیری که صرفا این نظریه را نظریه‌ای پیرامون سیاست خارجی می‌دانند وجود دارند:
 
دومین تفسیر میان موازنه عدمی شهید مدرس و ویژگی‌های شخصیتی وی ارتباطی را جستجو می‌کند، و موازنه عدمی را فرا‌تر از یک تئوری پیرامون سیاست خارجی و مرتبط با ویژگی‌های شخصیتی و گونه زندگانی وی تلقی می‌کند.
 
طبق این تفسیر در واقع موازنه عدمی مدرس فلسفه زندگی خود اوست. موازنه عدمی مبتنی بر استقلال است، حال این استقلال، یک فرد از کسان دیگر یا استقلال یک نظام از نظام‌های دیگر باشد. مدرس در جایی امتیاز خود را این می‌داند که تعلقی به دنیا ندارد و به دیگران نیز احتیاجی ندارد از همین رو می‌تواند هر آنچه را در نظر دارد بدون ملاحظه کاری به زبان آورد... این امر را می‌توان موازنه عدمی در زندگی شخصی و سیاسی مدرس تلقی کرد که همین را به سیاست خارجی نیز تعمیم می‌دهد. البته استقلال نیز از نگاه شهید مدرس چنانکه آمد به نظر می‌رسد به لحاظ اینکه در وهله نخست حافظ فرهنگ می‌باشد اهمیت پیدا می‌کند.
 
اما گروه سومی از این هم فرا‌تر رفته و موازنه عدمی مدرس را نظریه‌ای عرفانی و فلسفی تلقی می‌کنند و گاهی حتی آن را با وحدت وجود مرتبط می‌دانند. از منظر این گروه تنها با نگاه عارفانه به هستی است که می‌توان موازنه عدمی مدرس را دریافت. در این بین فلسفه «هیچ» که از سوی شهید مدرس مطرح می‌شود جایگاه ویژه‌ای می‌یابد. فلسفه «هیچ» در واقع گونه‌ای نگاه به هستی و انسان است که از سوی شهید مدرس مطرح می‌شود و طبق تفسیر سوم می‌توان آن را به موازنه عدمی ارتباط بخشید.
 
 
مدرس و ارتباط جزییات با کلیات
 
یکی از مهم‌ترین مسائل امروز ما به ویژه در عرصه سیاست و فرهنگ ارتباط بین جزییات و کلیات یا ارتباط بین اقدامات جزیی با جهان‌بینی کلی است. اینکه به واقع کدامین گزینه‌ها در مرحله اقدام در کلیت جهان‌بینی ما در اولویت قرار دارد، و یا اساسا کدامین اقدام هم خوان با جهان‌بینی و کدامین گزینه در عرصه عمل به ظاهر موافق اما به واقع مخالف جهان‌بینی ماست.
 
به نظر می‌رسد اگر دست کم دو تفسیر آخر از سه تفسیر مرتبط با موازنه عدمی شهید مدرس مورد پذیرش باشند، رویکردهای شهید مدرس می‌توانند ما را در رسیدن به چشم‌اندازی نسبت به پرسش از ارتباط بین عمل جزیی و جهان‌بینی کلی یاری کنند، به ویژه اینکه تجربه موازنه عدمی شهید مدرس اگر در سپهر نظریه هستی‌شناختی و انسان‌شناختی «هیچ» ایشان خوانشی دوباره یابد شاید بتوان ارتباط اجزای متفاوت و از هم جدا و چه بسا در وهله نخست متناقض‌نمای شهید مدرس در عرصه عمل و اقدام را با یکدیگر کشف نمود، امری که بی‌گمان برای امروز ما بسیار مفید خواهند بود.
 
اساسا به نظر می‌رسد مهم‌ترین و ارزشمند‌ترین دستاوردی که می‌توان از مدرس‌شناسی انتظار داشت این است که در ‌‌نهایت به نظریه‌ای عمیق دست یابیم که بسیاری از مواضع مقطعی و رفتارهای گذرای شهید مدرس در حیات سیاسی‌اش را بتوان با آن ارتباط داد.
 
 
مدرس سلبی و ایجابی
 
برش‌های هوشمندانه و درس‌آموز بسیاری در حیات سیاسی و اجتماعی مدرس وجود دارند، که هر یک نکات بسیار مهمی را در بر دارند. گاهی این برش‌ها در چالش با مسائلی هستند که بسیار به مسائل امروز ما نزدیک می‌باشند. شاید آن چیزی که مدرس را از دیگر علمای روزگار خود متمایز می‌سازد این است که او مانند بسیاری از روحانیون خود را از سیاست جدا نکرد، بلکه در جزیی‌ترین مسائل و معادلات سیاسی وارد شد. در واقع یکی از مهم‌ترین جنبه‌های حیات سیاسی مدرس تعامل او با امور مختلف در سپهر سیاست می‌باشد. تجربه‌ای مانند تجربه مجتهدی دینی با ویژگی‌های شهید مدرس در جزیی‌ترین مسائل سیاسی یکی از ملتهب‌ترین دوران سیاسی ایران در طول تاریخ معاصر ما کم‌نظیر می‌باشد. شاید بتوان عمل سیاسی و نگاه مدرس را در دوران خود به دو دسته سلبی و ایجابی تقسیم کرد، در واقع مواضع وی در قبال استعمار و بیگانه را می‌توان تعامل سلبی قلمداد کرد آنچه معمولا با عنوان مبارزات شهید مدرس از آن سخن به میان می‌آید. ترکیب «مبارزات شهید مدرس» ترکیبی آشنا برای ماست، چه بسیاری پیرامون این مسئله سخن می‌گویند. اما به نظر می‌رسد جنبه ایجابی مدرس و جنبه تعامل‌گری او در مسائل جزیی سیاسی و اجتماعی در سال‌های اخیر مغفول مانده‌اند، جنبه‌هایی که اتفاقا بسیار به کار سیاستمداران و نخبگان و فعالان اجتماعی امروز ما می‌خورد. این جنبه را می‌توان «تجربه شهید مدرس» نام نهاد، اصطلاحی که شاید کسی تاکنون بدان توجه نکرده است. به نظر می‌رسد پیرامون مبارزات مدرس سخن بسیار گفته شده است اما درباره تجربه او در سپهر سیاست و اجتماع کمتر کار شده است. حیات سیاسی و اجتماعی مدرس پرسش‌های مهمی را برای امروز ما پاسخ می‌گویند: اینکه بر سر کدامین ارزش‌ها می‌بایست تا پای جان ایستاد، و بر سر کدامین امور می‌توان معامله کرد، در کدامین مواضع می‌بایست سخت بود، در کجای سیاست می‌توان منعطف بود. این‌ها پرسش‌های بسیار مهم امروز ما هستند که در تجربه مدرس می‌توان پاسخ‌هایی برای آن‌ها یافت.
 
سلبی و ایجابی بودن شهید مدرس را از منظری دیگر نیز می‌توان مورد بررسی قرار داد. اگر وجود رویکردی متکامل و ژرف را در قبال هستی و انسان برای شهید مدرس قائل شویم، رویکردی که ژرف‌اندیشانه به ساحت عمل قدم می‌گذارد و اقدامات جزیی خود را به نظرگاه کلی و ژرف خود پیرامون هستی و انسان ارجاع می‌دهد، در این صورت می‌توان رویکرد شهید مدرس را در مقابل بسیاری از رویکردهای دیگر ایجابی تلقی کرد. در واقع بسیاری از جریان‌های دینی در دوره معاصر نقش پاسخگویی در برابر شبهات را بر عهده گرفتند. در این نقش ایشان در پس سنگر‌ها ایستاده و یورش‌های غرب و غیر غرب را انتظار کشیده و در بسیاری از مواجهات توانستند دفاعی جانانه از اندیشه دینی ارائه دهند، اما به هر حال بازیگر اصلی در این صحنه یورش‌آورندگان بوده و می‌باشند، و رویکردهای دفاعی با بازی در زمین حمله‌کنندگان خود را کم و بیش دست بسته ایشان کردند. اما مدرس با مطرح ساختن فلسفه «هیچ» و جاری ساختن آن در قالب سیاست داخلی و سیاست خارجی که از آن با عنوان «موازنه عدمی» یاد می‌شود، نظریه‌ای فعال ارائه داده است. مدرس در صحنه فکر و سیاست یورش آورنده است نه دفاع کننده، و این موقعیت بیگمان در جایگاه خود بسیار ارزشمند است و می‌تواند به ما در مسائل امروزمان یاری رساند.
 
 
مدرس و مسائل روز ما
 
در تجربه شهید مدرس به ویژه در مجلس شورای ملی نمونه‌های بسیاری می‌توان یافت که شهید مدرس پیرامون مسائلی اظهارنظر نموده‌اند که امروزه هم از مهم‌ترین مسائل به شمار می‌روند. مسائلی چون تولید ملی، تصدی‌گری دولت و بسیاری دیگر از مسائلی که امروزه مطرح می‌باشند از سوی شهید مدرس مورد بررسی قرار گرفته‌اند و بیگمان بازخوانی مواضع شهید مدرس پیرامون این مسائل می‌تواند در حل مسائل امروز ما کمک کنند.
 
 
آسیب‌های مدرس‌شناسی
 
یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که می‌توان پیرامون تحقیقات مدرس‌شناسی مطرح نمود این است که اگر به راستی مدرس‌شناسی از چنان ظرفیت بالایی برای عبرت‌پژوهی و امروز ما برخوردار بوده پس چرا با توجه به متون زیادی که پیرامون مدرس تاکنون منتشر شده و حتی با وجود اینکه مدرس به عرصه فیلم و سینما نیز وارد شده است، هیچ اتفاق عمده‌ای نیفتاده است؟
 
به نظر می‌رسد توجه به این پرسش و تلاش برای پاسخ به آن انگیزه ما برای جستجوی بیشتر پیرامون مدرس را بیشتر می‌گرداند.
 
در واقع به نظر می‌رسد با وجود حجیم بودن میراث مدرس‌شناسی و به طور کلی کارهایی که پیرامون مدرس به ویژه پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته است این کار‌ها کمک زیادی به شناسایی ما از مدرس نکرده‌اند.
 
برخی آسیب‌های مدرس‌شناسی عبارتند از:
 
محدودیت منابع
 
شاید نخستین و مهم‌ترین آسیبی که مدرس‌پژوهی از آن رنج می‌برد، محدودیت منابع باشد. منابعی که مستقیما به گفته‌ها و نوشته‌های شهید مدرس می‌پردازند منابعی محدود می‌باشند. شاید بتوان این منابع را به دو دسته تقسیم کرد. منابعی که از سوی شهید مدرس به قصد نگارش نوشته شده‌اند، و دیگر مجموعه سخنان و درس گفتار‌ها و مذاکرات ایشان می‌باشد. کتابی که از سوی خود ایشان به نگارش درآمده است، کتابی موسوم به کتاب زرد می‌باشد. سخن پیرامون این کتاب بسیار است. برخی از وجود چنین کتابی اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و اساسا این کتاب که از سوی خود مدرس وعده انتشارش داده شده است، تاکنون تمام و کمال یافت نشده است، اما قسمت‌های کمی که از کتاب منتشر شده‌اند نکات بسیار مهم و نغزی را در بر دارند، به ویژه در توجه بی‌مانندی که به تاریخ می‌کند. اما این کتاب تاکنون یافت نشده است و تنها بخش‌های کمی از آن منتشر شده است.
 
دیگر کتاب مجموعه گنجینه خواف می‌باشد که شامل گفتارهای شهید مدرس در تبعیدگاه و پیش از شهادت می‌باشد. این مجموعه بسیار مفید می‌باشد هرچند علی مدرسی خواهر‌زاده شهید مدرس نسبت به استناد آن اظهار تردید می‌کند.
 
مذاکرات شهید مدرس در مجلس دیگر منابعی می‌باشند که در آثار مختلف گردآوری شده‌اند. آسیبی که این مذاکرات دارند این است که چه بسا برخی از آن‌ها جنبه جدلی داشته باشند، و بیش از آنکه جنبه‌های برهانی را که بتوان امروزه نیز از آن‌ها بهره برد در بر گیرند، برای ارغام خصم در مجلس و فی‌المجلس بیان شده‌اند، باز‌شناسی گزاره‌های بنیادین در مذاکرات مجلس از گزاره‌های جدلی امری بسیار مهم و چه بسا مشکل باشد.
 
منابع دیگری که مستقیما به شهید مدرس پرداخته‌اند خاطرات رجال روزگار ایشان می‌باشد که بسته به دیدگاه ایشان و چگونگی روابط ایشان با شهید مدرس متنوعند و بر پیچیدگی کار می‌افزایند. در این متون حتی اتهامات مختلفی به شهید مدرس بسته می‌شود مانند: تلاش وی برای کودتا (پیش از کودتای سید ضیاء)، خودخواه بودن، داشتن روحیه دیکتاتوری، تظاهر به ساده زیستی جهت عوام‌فریبی، دریافت پول از ولیعهد جهت دفاع از سلطنت و عدم عمل به وعده، کنار آمدن با رضاخان و موافقت با سلطنت وی در ازای تعیین نخست‌وزیر و وزرا طبق نظر وی و… که می‌بایست بدان‌ها پاسخی درخور داده شود.
 
در هر حال به نظر می‌رسد می‌بایست در جستجوی خود پیرامون شهید مدرس تلاش مضاعفی برای یافت منابع جدید یا یافتن کتاب زرد اتخاذ شود تا بتوان به کاری دست زد.
 
قرائت ما از مدرس
 
در ابتدای انقلاب اسلامی توجه زیادی به مدرس شد. به ویژه اینکه امام خمینی(ره) خود مستقیما توجه وافری به مدرس نشان می‌دادند. دستور چاپ عکس شهید مدرس روی اسکناس و دستور ایجاد مزاری درخور برای شهید مدرس از جمله دستورات امام بودند. از طرفی نخستین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران ابوالحسن بنی‌صدر نیز توجه ویژه‌ای به شهید مدرس داشت، به ویژه اینکه پیش از انقلاب نیز کتابی پیرامون شهید مدرس به نگارش درآورده بود. بنی‌صدر در دوره ریاست جمهوری خود چنان اهمیتی به شهید مدرس می‌داد که در یک سال دو بار یک بار در سالگرد قمری و دیگر بار در سالگرد شمسی مدرس برای ایشان بزرگداشت گرفت.
 
در این بین ملی‌گرایان و جریان‌های ملی مذهبی توجه بیشتری به مدرس از خود نشان دادند و رویکرد‌ها و سخنان مدرس را به نفع خود تفسیر می‌نمودند.
 
از سوی دیگر نیز بیشتر نگاه‌ها به مدرس در این سال‌ها نه به تجربه او و نه به قصد درس‌گیری و عبرت‌پژوهی بلکه یا نگاهی عادی شده و دم‌دستی و ساده‌انگارانه بوده و یا اینکه در جهت مقاصد جناحی بوده است.
 
در این بین تقدیس مدرس نیز که در بسیاری نگاه‌ها می‌توان آن را دید، نه تنها به مدرس‌شناسی کمک نمی‌کنند بلکه به ارائه نگاهی تخت و تک بعدی و ساده‌انگارانه پیرامون مدرس کمک می‌کند.
 
 
اختلاف بر سر مدرس
 
یکی دیگر از موارد مهمی که می‌توان از آن با عنوان یکی از آسیب مدرس‌شناسی تعبیر کرد، اختلاف و رقابتی است که بر سر مدرس وجود دارد. پیش از این از اختلاف میان جناح‌های مختلف در قرائت از تجربه مدرس سخن گفته شد، اما مهم‌تر از اختلاف جناحی اختلاف خانوادگی بر سر مدرس میان بازماندگان شهید مدرس می‌باشد که در درجه نخست دسترسی به آثار ایشان را با مشکل مواجه کرده است، و در مرحله بعد باعث شده تا بازماندگان شهید مدرس تفسیری متفاوت از یکدیگر از او ارائه کنند.
 
 
مواضع شهید مدرس
 
مواضع شهید مدرس در طول حیات سیاسی ایشان یکی دیگر از عناصری می‌باشند که مدرس‌پژوهی را در صورت عدم دقت دچار مشکل می‌کنند. شهید مدرس در طول حیات سیاسی خود با افراد مختلفی روبرو شده و با بسیاری تعاملات و بده بستان سیاسی داشته‌اند. به عنوان نمونه تعامل ایشان با نصرت‌الدوله فیروز و یا تعاملات اولیه ایشان با رضاخان و یا دیگران مواضعی هستند که از سوی شهید مدرس اتخاذ شده‌اند، و جالب آن است که در نگاه تقدس‌مآب و گزینشی به حیات سیاسی ایشان بسیاری از این جنبه‌ها حذف می‌شوند، حال آنکه چه بسا با توجه به کلیت جهان‌بینی و انسان‌شناسی ایشان و نگاه خاص ایشان به هستی و انسان بتوان این مواضع بعضا متناقض‌نمایی را که برخی برآنند که از تاریخ معاصر ما حذف نمایند، تفسیری درخور و عبرت‌آموز ارائه داد. البته شاید در برخی موارد نیز به این نتیجه برسیم که شهید مدرس دچار اشتباهاتی نیز شده است. بی‌شک این امر نباید ما را بترساند چرا که اگر اشتباهی نیز در کار باشد، همین اشتباه می‌تواند برای ما عبرت‌انگیز باشد.
 
 
آینده مدرس‌شناسی
 
پس از بحث پیرامون دو پرسش پیشین یعنی پرسش از چرایی مدرس‌شناسی و آسیب‌های مدرس‌شناسی در این بخش بر آنیم تا به پرسش از چگونگی مدرس‌شناسی بپردازیم. پرسش این بخش آن است که با توجه به آنچه تاکنون گفته شد چگونه می‌باید مدرس‌شناسی را در پیش گرفت تا به نتایجی مثبت دست یافت؟
 
 
تغییر نگاه
 
به نظر می‌رسد نخستین قدم برای دست یافتن به نتایجی خوب از مدرس‌شناسی تغییر نگاه کنونی نسبت به مدرس و مدرس‌شناسی می‌باشد. به نظر می‌رسد در این بین نگاه به حیات سیاسی مدرس به عنوان یک «تجربه» به ما کمک خواهد کرد تا نگاهی جدید به اندیشه مدرس بر گیریم. پیش از این از «مبارزات» مدرس زیاد سخن گفته شده است، در حال حاضر می‌توان از «تجربه» مدرس نیز سخن گفت.
 
 
بازخوانی اندیشه شهید مدرس
 
به نظر می‌رسد در این روزگار هر چه بیشتر نیازمند رویکردهای فکری شهید مدرس می‌باشیم، چرا که تاکنون به کفایت پیرامون رویکردهای سیاسی ایشان سخن به میان آمده است، به ویژه اگر او را دارای یک دستگاه فکری منسجم تلقی کنیم که در آن بین ژرف‌ترین مفاهیم و جزیی‌ترین اقدامات سیاسی و اجتماعی ارتباط ارگانیکی وجود دارد. در این بین بازخوانی فلسفه «هیچ» از منظر شهید مدرس و ارتباط آن با «موازنه عدمی» بسیار مهم به نظر می‌رسد.
 
 
مصادیق پیشنهادی
 
در این بین برخی پیشنهادات عملی و مصداقی در عرصه مدرس‌شناسی ارائه شده‌اند که بدان‌ها خواهیم پرداخت.
 
یکی از پیشنهادات این است که دست کم دو رساله دکتری یا کار‌شناسی ارشد در رشته‌های فلسفه و فقه و حقوق برای باز‌شناسی اندیشه‌های شهید مدرس مورد حمایت قرار گیرند، تا بتوان پژوهش قابل اعتمادی پیرامون اندیشه‌های فلسفی و فقهی شهید مدرس در دست داشت.
 
شهید مدرس هم می‌تواند الگویی برای نمایندگان مجلس باشد و هم نمونه‌ای از نماینده شایسته برای مطالبه‌گری مردم از همین رو می‌بایست روی این موضوع کار شود. به ویژه اینکه در گفتار امام خمینی و مقام معظم رهبری شهید مدرس به مثابه الگوی سیاست دیندارانه مطرح است. بی‌گمان باز‌شناسی چنین الگویی نه تنها مفید بلکه ضروری می‌باشد. در این بین تبیین جمله معروف سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین دیانت ماست می‌بایست به خوبی صورت پذیرد، و این امر در حیات سیاسی و اجتماعی مدرس رصد شده و ارائه شود.
 
در مورد موازنه عدمی پیشنهاد می‌شود متنی برای تبیین دقیق موازنه عدمی در اندیشه و فلسفه زندگی شهید مدرس تهیه شود و ضمن بیان نظرات امام(ره) و مقام معظم رهبری در این خصوص، رویکرد جمهوری اسلامی در شعار نه شرقی و نه غربی تبیین گردد. این متن می‌تواند منبع درسی به همین عنوان در جایی مانند دانشگاه موازی و… باشد. شایسته است در متن مذکور ارتباط موازنه عدمی با رویکرد فرهنگی گفتمان انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. احیای نگاه تاریخی شهید مدرس به طور عمومی یکی دیگر از پیشنهادات می‌باشد.
 
آغاز توجه به تولید ملی از کارمندان: شهید مدرس توجه به تولید ملی را از کارمندان آغاز می‌کند در جایی پیرامون شهید مدرس می‌خوانیم: «… مدرس‏ گفت که ما نمی‏توانیم نسبت به همه مردم چنین تقاضایی بکنیم، البته نصیحت می‌‏شود کرد اما در مورد مستخدمین این شرط را می‌‏توان گذاشت.» پیشنهاد مدرس‏ این بود: «….. کلیه ملبوس اوقات کار مستخدمین در ادارات کشوری اعم از لباس که از طرف دولت به مستخدمین داده می‌‏شود و یا خود آن‌ها تهیه می‌‏کنند باید از منسوجات و مصنوعات ایران باشد.» در سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی ابتدا باید از کارمندان دولت آغاز کرد و از دستورالعمل‌های ساده و قابل اجرا آغاز کرد. می‌توان از نمایندگان مجلس و دولت در این خصوص مطالبه‌گری کرد.
 
احیای نگاه شهید مدرس به مسائل جهان اسلام: قیمومت انگلستان بر بین‌النهرین (عراق) که پس از جنگ جهانی اول تثبیت شد، موجب گردید کشور‌ها و ملت‌های مختلف جهان به ویژه همسایگان آن واکنش‌هایی را از خود نشان دهند. در این میان مردم ایران آنچنان که انتظار می‌‏رفت، بیش از دیگر ملل در رد و مخالفت با چنین ادعایی فعالیت کرده، به اقدامات بایسته‏ای دست زدند که از جمله آن‌ها چاپ و انتشار کتابچه‏ای با نام مظالم انگلیس در بین‌النهرین است که نمایندگان چهارمین دوره مجلس شورای ملی آن را پیشنهاد داده، چاپخانه برادران باقرزاده هم بر آن جامه عمل پوشاند. گرچه درسی با نام وضعیت کنونی جهان اسلام در دروس رشته تاریخ تمدن اسلامی وجود دارد اما نه محتوای آن به روز است و نه برای تمام سطوح قابل طرح می‌باشد.
 
مدرس چگونه نمایندگی می‌کرد؟ این پژوهش می‌تواند راهنمای مفیدی برای نمایندگان مجلس باشد.
 
روش مدیریت شهید مدرس در مدرسه سپهسالار یکی دیگر از تجارب مغفول مانده شهید مدرس است که می‌بایست در بحث‌های مدیریت حوزه بلکه در بحث‌های امروزین مدیریت علوم به ویژه علوم انسانی مورد توجه قرار گیرد. توجه ایشان به تدریس نهج‌البلاغه و تاریخ و اضافه کردن این دو واحد درسی به درس‌های مدرسه سپهسالار از جمله نوآوری‌های ایشان در مدیریت حوزه علمیه می‌باشند. نگاه ویژه ایشان به علم و نظریات ایشان پیرامون علوم و علم‌آموزی به ویژه با توجه به مسائل روزگار ایشان از جمله توجه به علوم حوزوی و نظراتشان پیرامون علم‌آموزی ایرانیان در خارج از کشور همه می‌توانند موضوعی برای پژوهش باشند. پژوهشی با عنوان مدرس و علوم می‌تواند راه‌گشای بسیاری از مسائل امروز ما در باب علوم باشد.
 
جزییات پر التهاب حیات سیاسی شهید مدرس مملو از صحنه‌هایی می‌باشند که بار دراماتیک و نمایشی بسیار بالایی دارند. مدرس به عنوان یک کاراکتر یا شخصیت نمایشی پا به ادبیات نمایشی ما گذاشته است، اما مدرسی که تاکنون در تلویزیون و سینما دیده‌ایم هیچ تأثیری بر ما نگذاشته‌اند، حال آنکه می‌توان با توسل به رسانه‌های نمایشی و موادی که از حیات سیاسی و اجتماعی شهید مدرس در دست داریم در عالم نمایش دست به کارهای زیادی زد. البته پیشنهاد می‌شود که پیش از دست گرفتن موضوع مدرس از سوی اصحاب رسانه‌های نمایشی فلسفه هیچ و موازنه عدمی او کاملا از سوی این افراد درک و باور شوند تا کاراکتر جدید مدرس دچار آسیب‌های کاراکترهای قبلی نشود. بی‌گمان فلسفه هیچ و گونه زندگی مدرس نیز می‌تواند جاذبه‌های دراماتیک بسیاری را ایجاد کند. لازم به ذکر است که شهید آوینی پیش از شهادت قراردادی را برای یک کار نمایشی پیرامون شهید مدرس بسته بودند و چنانکه پیداست بسیار مشتاق بوده‌اند تا پیرامون شهید مدرس کاری را ارائه دهند که اجل مهلت نداد.