حزب مردم
پس از كودتاي انگليسي ـ امريكايي 28 مرداد 1332 كه محمدرضا پهلوي توانست بار ديگر قدرت را در كشور به دست گيرد، احزاب، كانونها و جمعيتهايي كه با او سر سازش نداشتند، يا سركوب شدند و يا فعاليتهاي خود را تعطيل كردند. گردش امور سياسي، به ويژه در مسائلي چون انتخابات مجلس شوراي ملي، ايجاب ميكرد كه احزاب و گروههايي در كشور وجود داشته باشند. در نظام ديكتاتوري شاه، كه پس از كودتا با خفقان و استبداد بيشتري همراه شد، پيدايش احزاب مردمي و راهيابي نمايندگان آن به مجلس، غير ممكن بود. از اين رو شاه تصميم گرفت براي هدايت انتخابات و فرستادن كساني به مجلس كه تحت امر او بودند، حزبهايي را تأسيس كند. او با الگو گرفتن از نظام حزبي كشورهاي حامي خود (انگلستان و امريكا) اقدام به تشكيل دو حزب كرد تا با اين كار نشان دهد كه در ايران نيز رقابت سياسي وجود دارد.
با ابراز تمايل شاه به برقراري نظام سياسي دو حزبي در چند سخنراني، زمينه ايجاد چنين احزابي فراهم شد. ابتدا «حزب مردم» و پس از آن «حزب مليون» شكل گرفت.
اسدالله علم (1298 ـ 1357 ش) بازيگر بزرگ دربار پهلوي در 26 ارديبهشت 1336 در خانه شماره 136 خيابان صباي شمالي، طي مصاحبهاي مطبوعاتي موجوديت حزب مردم را اعلام كرد. وي در اين مصاحبه براي وانمود كردن مخالفت حزب مردم با دولت، از دولت منوچهر اقبال (1288 ش ـ 1356 ش)، كه از فروردين 1336 به نخستوزيري انتخاب شده بود، انتقاد كرد و نمايندگان مجلس سنا و شوراي ملي، استادان دانشگاه، شخصيتها و روزنامهنگاران را به همكاري با اين حزب فرا خواند. چند روز بعد تابلوي حزب مردم به نام «كلوپ مركزي حزب مردم» بر سر در آن نصب شد و از 19 تير نيز نامنويسي از اعضا آغاز گرديد.
به غير از علم، سيزده نفر ديگر نيز عضو هيئت مؤسس حزب مردم بودند: پروفسور يحيي عدل، مهندس محمد الهي، دكتر امير بيرجندي، دكتر حسن ستوده تهراني، مهندس مهدي شيباني، مهندس كيقباد ظفر، دكتر موسي عميد، دكتر احمد فرداد، دكتر حسن افشار، دكتر محسن مظاهري، دكتر علي معارفي، دكتر پرويز ناتل خانلري، دكتر علياكبر بينا. اين افراد اسدالله علم را به دبير كلي و يحيي عدل را به قائممقامي حزب انتخاب كردند. اساسنامه حزب تهيه شد و بر اساس آن كميسيونهاي سياسي، اقتصادي، كشاورزي كارگري، اجتماعي، فرهنگ، بهداشت، اداري و قضايي، تشكيلات، تبليغات و انتشارات، و سازمان وابسته تشكيل يافت.
اعضاي هيئت مؤسس، اهداف حزب را حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور، تقسيم اراضي، سهيم كردن كارگران در سود كارخانهها، از بين بردن تمركز امور بازرگاني در تهران، كاهش ماليات غير مستقيم و افزايش ماليات مستقيم براي كاستن از تمركز قدرت، تأمين حقوق سياسي و اجتماعي زنان، تهيه وسايل كامل قانون تعليمات اجتماعي در سراسر كشور و ايجاد دانشگاههاي تازه عنوان كردند. حزب مردم در طول هفده سال فعاليت نشان داد كه طرح اين آرمانهاي زيبا، شعاري براي نمايشهاي سياسي بود و نه چيز ديگر.
حزب مردم از همان آغاز سعي در جذب كارگران و اقشار كمدرآمد داشت چون معتقد بود به دليل جمعيت زياد اين قشر و نداشتن وضعيت رفاهي و اجتماعي متناسب، قدرت بالقوه آنان براي شركت در نمايشهاي سياسي بيشتر است. سران حزب به كارگران اطمينان ميدادند كه در قالب حزب ميتوانند خواستههاي خود را از دولت بخواهند. از ديگر سو، وجود افراد بريده از حزب توده، كه جذب حکومت شده در حزب مردم فعالیت میکردند، قدرت حزب را براي تشكل نيروهاي كارگري و هدايت و جذب آنها بيشتر ميساخت. به اين ترتيب در كميسيون سازمان وابسته تشكيلاتي به نام تشكيلات كارگران ايران ايجاد شد كه وظيفه جذب اتحاديهها، جمعيتها و اصناف را به عهده داشت.
اين حزب از برخي اعتصابات كارگري به سود خود بهره جسته، به جذب كارگران ميپرداخت. به عنوان مثال در جريان اعتصاب رانندگان تاكسي و اعتصاب كورهپزخانههاي تهران (در 1348ش) خود را همگام با آنان نشان داد و در ظاهر موفق شد به نفع كارگران اقدامي صورت دهد. در همان زمان به دستور علم، سنديكاي كارگران شهرري موجوديت يافت.
حزب مردم چندين كنگره برپا كرد. در اواخر مهر 1338 اولين كنگره سراسري حزب مردم برگزار شد. تا آن زمان فعاليتهاي حزب شامل تبليغات براي عضوگيري از ميان اقشار و طبقات مختلف مردم، و نيز بيان محاسن و فوايد فعاليت سياسي در قالب احزاب بود.
با آغاز تبليغات انتخاباتي براي دوره بيستم مجلس شوراي ملي در 1339 ش، حزب مردم نيز فعاليت خود را به صورت گسترده آغاز كرد. دبير كل حزب با سفر به شهرهاي مختلف و با تبليغات بسيار براي مردم سخن گفت. نامزدهاي انتخاباتي نيز تبليغات گستردهاي انجام ميدادند و سرانجام تعداد زيادي از صندليهاي مجلس از آن اعضاي حزب مردم شد. اين موفقيت دوام چنداني نيافت چون چند روز پس از اعلام نتايج، انتخابات به دليل وجود تخلفات زياد باطل اعلام شد. به دنبال آن، علم نيز در مهر 1339 از سمت خود استعفا كرد و يحيي عدل به دبير كلي حزب انتخاب گرديد. حزب مردم در انتخابات دوباره دوره بيستم توانست نامزدهاي خود را به مجلس بفرستد. كمتر از يك ماه بعد با استعفاي جعفر شريفامامي در ارديبهشت 1340، علي اميني (1285 ـ 1371 ش) نخستوزير شد و به درخواست وي، محمدرضا شاه مجلس سنا و مجلس شوراي ملي را در 19 ارديبهشت 1340 منحل كرد. چون برخي از نمايندگان آن دو مجلس جزو زمينداران بودند و احتمال ميرفت با برنامههاي اصلاحات دولت اميني، به خصوص اصلاحات ارضي مخالفت كنند. به اين ترتيب مجلس بيستم كه در 2 اسفند 1339 تشكيل شده بود حدود دو ماه و نيم بيشتر دوام نيافت.
تعطيلي مجالس سنا و شوراي ملي و آينده نامعلوم آن دو مجلس و مخالفتهاي جسته گريخته با انتخاب يحيي عدل، حزب مردم را دچار ركود كرد. سران حزب براي رفع تنشها و اختلافات داخلي، دومين كنگره حزب را در اسفند 1340 برگزار كردند و يحيي عدل دوباره دبير كل شد. اما برگزاري كنگره نيز نتوانست جان تازهاي به فعاليتهاي حزب مردم بدهد، به طوري كه رفتهرفته در 1342 ش از اعضاي حزب كاسته شد و شعب آن در شهرستانها نيز تعطيل گرديد.
حزب مردم در اواخر 1344 ش درصدد تجديد حيات خود برآمد و شعب خود را در مراكز استانها فعال كرد. اسفند همان سال كنگره سوم برگزار شد و حزب در انتخابات دوره بيست و دوم مجلس شوراي ملي به صورت گسترده شركت كرد ولي موفقيتي به دست نياورد. اين امر حزب را تا مرز انحلال پيش برد. در 25 ارديبهشت 1350 اعضاي حزب مردم اجتماع بزرگي در تهران تشكيل دادند كه در جريان آن پروفسور عدل از دبير كلي كناره گرفت و بر اساس اختيارات جديد دبير كل، دكتر علينقي كني را به جاي خود منصوب كرد و خود رئيس كل حزب شد كه سمتي تشريفاتي بود. كني در دوره كوتاه دبير كلي خود، از ارديبهشت 1350 تا مرداد 1351 در سر و سامان دادن به تشكيلات حزبي كوشيد ولي توفيقي نيافت و استعفا كرد. پس از آن حزب دچار تشتت و چند دستگي شد و تعدادي از اعضاي كميتههاي آن استعفا كردند. اداره امور حزب نيز به صورت موقت به دفتر سياسي حزب سپرده شد كه مجموعهاي از افراد و جناحهاي درون حزب بود.
در تير 1352 ناصر عامري به دبير كلي حزب تعيين شد. اين انتخاب براي عدهاي از اعضا غير منتظره بود كه در اثر مخالفت با اين انتخاب، از حزب اخراج شدند و بيرون از حزب به چاپ مقالاتي عليه او پرداختند.
جناحبندي داخل حزب در دوره عامري نيز ادامه يافت. با وجود اين در آذر 1353 كنگره چهارم برگزار شد. يك ماه پس از آن عامري بركنار شد و محمد فضايلي جاي او نشست.
در اسفند 1353 محمدرضا پهلوي درباره سيستم حزبي كشور تغيير نظر داد و با مناسبتر دانستن سيستم تكحزبي، حزب رستاخيز ايران را به عنوان تنها تشكيلات سياسي و اجتماعي براي آينده كشور، اعلام كرد. به دنبال آن، احزاب موجود از جمله حزب مردم ايران در آن ادغام شدند.
حزب مردم در طول فعاليت هفده ساله خود نه در سياست داخلي و نه در سياست خارجي خط مشي مستقلي از رژيم نداشت و سياستهاي آن تابعي از سياستهاي رژيم پهلوي بود. انتصابات درون حزبي نيز به دستور مقامات بالا صورت ميگرفت؛ به گونهاي كه هر وقت سياست ايجاب ميكرد فردي را مجبور به استعفا و فردي ديگر را به دبيركلي منصوب ميكردند. عواملي از اين دست سبب شد حزب مردم جايگاه مؤثري در روند جريانات سياسي و زندگي روزمره مردم نيابد و بيشتر به صورت بنگاه كارگشايي براي اعضا درآيد.