كتاب راهنمای حقایق، مانیفست فدائیان اسلام

در حالی كه آن همه رشادت و شجاعت بدون پشتوانه‌ای فكری و فرهنگی غیرممكن است. فدائیان اسلام در طول فعالیت خود آثار مكتوب زیادی منتشر ساختند. در مجله خواندنی ها، نبرد ملت و منشور برادری، مقاله‌ها و مصاحبه‌های فدائیان اسلام و به‌ویژه اندیشه‌های نواب صفوی(ره) پرچمدار شجاع آنها درج شده است؛ اما مهمترین آنها كتابی تحت عنوان «راهنمای حقایق» است كه به قلم خود شهید صفوی (ره) می‌باشد و در آن به مسایل مختلف كشور به‌ویژه اوضاع اخلاقی و فرهنگی پرداخته شده است. این كتاب در حقیقت مانیفست فدائیان اسلام محسوب می‌شود كه مخفیانه در تهران چاپ گردید و برای شخصیتهای داخل و خارج از كشور ارسال شد و در تهران از طریق پست توزیع گردید. مقاله‌ای كه حضور شما عزیزان علاقمند به تاریخ انقلاب اسلامی تقدیم شده است، به بررسی دقیق و مفصل این كتاب پرداخته است كه با مطالعه آن، شهید نواب صفوی(ره) فدائیان اسلام و آرمانها و اندیشه‌های آنان را بهتر خواهید شناخت؛ اندیشه‌هایی كه با دقت و فصل‌بندی بدیعی در «راهنمای حقایق» تشریح گردیده است.
كتاب راهنمای حقایق، مانیفست فدائیان اسلام در مورد اندیشه این گروه و مسایل ایران و جهان در آن مقطع تاریخی است. نواب صفوی با نوشتن این كتاب سعی كرد شمول اندیشه خود در اسلام سیاسی را نشان دهد. این نكته در خور توجه است كه عموم فعالین سیاسی و حتی متدینین سیاسی معتقد نبودند كه می‌توان بر مبنای اسلام و اندیشه اسلامی حكومت و كشور را اداره نمود1 و یا اگر در این بین جمعی نیز به حكومت اسلامی اعتقاد داشتند تحقق آن را ممكن نمی‌دانستند. لذا نوشتن این كتاب یك حركت جدید بود كه در بین مسلمانان و فعالان مذهبی دهه بیست و سی نمونه مشابه قابل توجه‌ای نداشت.2 وجود این كتاب مطلب دیگری را نیز به خواننده خود و مورخین گوشزد می‌كند و آن اینكه فدائیان نسبت به همه امور كشور حساس و علاقه‌مند بوده‌اند و از بخشهای فرهنگی و علمی جامعه دوری نمی‌كرده‌اند.3 چاپ و انتشار كتاب راهنمای حقایق یك برنامه زیرزمینی و منسجم را می‌طلبید كه شكل‌گیری آن و انجام موفقش، برگ برنده‌ای برای فدائیان اسلام به شمار می‌رفت.4 فدائیان اسلام برای چاپ كتاب علاوه بر مشكل انتشار و توزیع مخفی آن با مسایل مادی نیز روبرو بودند5 و همین امر باعث تاخیر چندین ماهه در آماده شدن نهایی اثر شد. كتاب در تاریخ23/10/1329 به تیراژ ده هزار نسخه در تهران به چاپ و سراسر كشور ارسال شد.6 كتاب راهنمای حقایق پس از آن سه نوبت دیگر در خرداد سال 1332، دی ماه 71357 و دی ماه 1360 به چاپ رسید. بررسی نگارنده جهت تهیه این مقاله بر روی چاپ چهارم كتاب صورت گرفته است8 كه توسط دفتر منشور برادری ارگان فدائیان اسلام چاپ شده است. پس از تكمیل یادداشتها، مطالب این چاپ با نسخه موجود در كتابخانه بنیاد دائره‌المعارف اسلامی(چاپ سال 1332) مطابقت داده شده است. نواب صفوی این كتاب را در بیست و یك روز نگاشت9 و پس از چندی برای چاپ آماده ساخت. كتاب ابتدا به شخصیتهای خارج از كشور ارسال گشت و سپس در سراسر كشور به جز تهران توزیع شد. در تهران از«پست ملی» به عنوان وسیله ارسال بسته‌های كتاب استفاده می‌شد.10 راهنمای حقایق تنها اثر مكتوب فدائیان اسلام نیست. خاطرات فدائیان كه در مجله خواندنیها در سال 1334 چاپ می‌شده است و اعلامیه‌ها و مصاحبه‌های شهید نواب صفوی كه در سایر جراید سیاسی به ویژه نبرد ملت و منشور برادری به چاپ رسیده است11 نیز جزء آثار مكتوب فدائیان می‌باشد. اهمیت این اثر در آن است كه به عنوان یك مانیفست و «نماینده كوچك حقایق جهان بزرگ» از سوی فدائیان مطرح شده است.

ترتیب مطالب
كتاب از سه بخش مجزا فراهم آمده است. نخستین بخش به مشكلات انسانها و جامعه بشری با تكیه بر مسایل ایران می‌پردازد. كتاب راهنمای حقایق در تقسیم‌بندی اولیه، مشكلات جوامع را به دو بخش عمیق و ظاهری تقسیم می‌كند. مشكلات عمیق و ریشه‌ای بیشتر به مباحث نظری و انحرافات فكری انسانها باز می‌گردد و در بخش بعدی كه عیوب ظاهری اجتماع آن هم در دو سطح فرهنگی و غیرفرهنگی بررسی می‌شود بیشتر معضلاتی مورد توجه قرار می‌گیرد كه معلول دستاوردها و گرایشات فكری انسانهاست.12 شیوه نواب در بررسی و تقسیم‌بندی موضوعات و مشكلات، توجه او را به مسایل فكری و نظری نشان می‌دهد. او حتی در پردازش مسایل اقتصادی و سیاسی به منشاء فرهنگی امور توجه كرده است. احصاء مشكلات مختلف از سوی نواب، توجه وی به بی علت نبودن مسایل و مشكلات جامعه را نشان می‌دهد. قسمت دوم كتاب نواب صفوی، شامل شرح وظایف دستگاهها و نهادهای مختلف جامعه است. اگرچه در این بخش تفكیك كاملی بین مشكلات و راهكارهای اصلاحی صورت نگرفته ولی به طور مجمل نظرات اجرایی نواب در زمینه‌های مختلف بیان شده است.13 نواب در مسیر اصلاح جامعه دیدگاه خود را به سمت نهادهای مدنی(فرهنگی- مذهبی- اجتماعی) و نهادهای اداری و سیاسی(اداره‌ها و وزارتخانه‌ها) متوجه كرده است و برای تغییر و تحول، به غیر از اندیشه كلی حاكم بر ذهن و روح خود و فدائیان اسلام، دو مسیر تقریبا متفاوت را ارائه نموده است. او در باب نهادهای مدنی با وسواسی قابل توجه و مناسب با احوال اجتماعی دهه سی شمسی به بررسی جزئیات امور پرداخته و در موارد قابل ملاحظه‌ای به تفكیك جنبه‌های مختلف مسایل برپایه جنسیت، سن، سطح تحصیلات و حتی در مواقعی سطح طبقاتی14 اقدام می‌كند. وی علاوه بر این مسایل هر قشر و گروه را به طور مجزا بررسی نموده است. در زمینه ادارات و بخشهای دولتی نواب رویه متفاوتی در پیش می‌گیرد. او در مورد اسلامی شدن نظام اجرایی كشور تذكراتی داده است و مسایل هر بخش را مطابق مقتضیات كاری و شغلی و ویژگیهای مختلف جغرافیایی كشور، شرح می‌دهد. رعایت امانت و تقوا، ایجاد جو اعتماد بین كارگزاران دولت و مردم و دربار و بالعكس، انجام شعائر دینی، رعایت ظواهر اسلامی، فراهم كردن فرصت عرضه اندام متخصصین داخلی، ایجاد اشتغال، تقویت جنبه‌های كاربردی علوم و مطالب نظری، شایسته سالاری دینی و ملی و… از آن جمله‌اند. در هر بخش این تذكرات با در نظر گرفتن راهكارها و نكات مناسب همان اداره یا وزارتخانه به طور مفصل با كوشش برای ارائه طریق مناسب و موردی ذكر شده است. سومین قسمت كتاب در برگیرنده تذكرات، توضیحات، شواهد امثال، اتمام حجت‌ها و تهدیدات فدائیان اسلام است. نواب این بخش را با بیان نظریه خود در باب مشروطه و سرنوشت آن چنین آغاز كرده است15 :«توجه به كتاب و عمل به نظرات او موجب رستگاری بشر و آبادانی ایران و جهان خواهد شد.»16 اشاره به راهكارهای كلی عمل به دستورات كتاب از طرق مختلف، بخش دیگری از قسمت آخر را تشكیل می‌دهد كه بیشتر شامل بحثهای نظری در باب علل سرگردانی انسانهاست.17 نواب به طور مفصل به مسایل بین المللی توجه كرده و سیاستهای آرمانی خود درباره رفتار كشور در قبال قدرتهای جهانی را توضیح داده است.18
بخش كوچك دیگری از كتاب درباره نفت است19 و پس از آن او با ذكر دلایل، پیروزی حتمی تفكر خود در جهان متذكر می‌شود و با یادآوری سزای كسانی كه دانسته به اسلام و كشور امام زمان خیانت می‌كنند سرنوشت ایشان را توضیح می‌دهد.20 توجه نواب در كتاب به حكومت و مباحث حكومتی از قسمتهای جالب این بخش است.21 بحث پایانی نواب در این بخش و در كل كتاب اشاره به افراد و نهادهایی است كه از آنان انتظار اصلاح جامعه بشری انتظار می‌رود.22 نواب پس از آنكه به رادیو ایران به عنوان رسانه ملی آن زمان می‌پردازد23 كتابش را با عبارت زیر به پایان می‌رساند:« اللهم انصرنا علی اعدائك نصرا عزیزا عاجلا بمحمد و آل محمد صلواتك علیهم اجمعین. خدای توانا24 پشتیبان ماست، فدائیان اسلام.»25
پارادایم26 فكری- عملی فدائیان اسلام براساس مطالب كتاب راهنمای حقایق
نواب صفوی برای قانون احترام قایل بود و نظام خلقت را قانونمند می‌دانست.27 وی اعتقاد داشت زندگی انسان نیز مانند سایر موجودات، برنامه و قانون دارد.28 اسلام و قانون مورد نظر او یك نظام شرعی و شیعی دوازده امامی كه اعتقاد به ولایت ائمه معصومین(علیهم السلام) و امام زمان(عج)29 و اجرای احكام شرع30 مهمترین مشخصات آن هستند. نویسنده در جای جای كتاب از تاییدات قرآنی بر نوشته‌هایش شاهد می‌آورد كه این آیات نیز بیشتر در باب علّو مقام پارسایان31 و فتح و ظفر حزب الله32 می‌باشد. تاكید و توجه فدائیان به علوی بودن حكومت مورد نظرشان در خور توجه است و برهمین اساس كتاب رسما ایران را سرزمین آل محمد(صلی الله علیه واله) معرفی می‌كند.33 با عنایت به توجه خاص نواب به احكام اسلام، طبیعی است كه او راه نجات بشر را فقط عمل به دستورات اسلامی بداند چراكه34 اگر به این توصیه‌ها عمل نشود،«نفس» به عنوان منشاء درونی گمراهی در انسان رشد می‌كند و گناه و نابسامانی زیاد می‌شود.35 نویسنده در باب مقابله با نفسانیت كه ریشه همه معضلات فردی و كشوری است،36 سه مرحله‌ پی‌درپی را طرح كرده است: 1- ایمان به حقایق اسلام و باور كردن درستی و نجات بخشی آن 2- تربیت فرد و جامعه براساس دستورات و تعالیم اسلامی 3- عمل به دستورات و احكام اجرایی اسلام كه در گام آخر به طور خاص از آن به احكام و حدود نام برده می‌شود.37
نواب صفوی معتقد بود طی كردن هوشمندانه این سه مرحله، تك تك انسانها را در كشور رشد می‌دهد38 و ابتدایی‌ترین نتیجه آن جلوگیری از شیوع انواع فساد در جامعه است.39 این راه پیشنهادی اگرچه هموار نیست اما واضح و نوید بخش بشر است و سرپیچی از آن گمراهی به دنبال دارد.40 كتاب راهنمای حقایق مكاتب بشری را كه در آن احكام اسلام رعایت نشده است محكوم به زوال می‌داند و در این مورد در آن آمده است:«مطلوب حقیقی بشر حقیقتی است كه آن را گم كرده، همه جا آن را پی‌جویی می‌كند و نمی‌رسد زیرا همه چیز را با مطلوبش اشتباه می‌كند.»41
فدائیان معتقد بودند چون به دستورات خدا عمل می‌كنند، خداوند بنا به گفته‌اش یار و پشتیبان آنهاست و پیروزی به ایشان تعلق دارد و اهداف ایشان كه همانا نابودی غاصبین حكومت اسلامی و دشمنان اسلام است بالاخره روزی ولو به دست دیگران محقق خواهد شد42 و در آن زمان جهان رنگ صلح صالحانه و آزادی صالح را خواهد دید. فدائیان همواره مخالفت خود را با هرگونه آرامش و صلحی كه براساس عدل و صلاح نباشد اعلام می‌كردند.43 در نظر آنان آزادی و آرامش به هر قیمت خوب نیست كما اینكه آزادی و انجام گسیختگی غربی به عنوان یكی از انواع رفاه و آسایش مد روز دنیای جدید بدون حضور خدا در زندگی مردم مطلوب نمی‌باشد44 چراكه در آن، قلبهای حقیقت جوی انسانی و یاد خدا نیست و به همین دلیل آرامش واقعی ندارد.45 نواب ضمن طرح مسایل فوق به چند امر اساسی دیگر نیز اشاره كرده است. این مطالب به عنوان بخشی از قواعد عملی و نظری او و به عبارت دیگر به عنوان قسمتی از پارادایم مورد قبول نواب برای حیات فردی و اجتماعی، از لابه‌لای سطرهای نوشته‌اش قابل فهم است: او به عملی شدن راه خود ایمان داشت و قرائتهای مختلف از سعادتمندی به ویژه درباره جامعه را نمی‌پذیرفت. وی معتقد بود انسانها باید از راه درست و حقیقت پیروی كنند و این امر در صورت توجه به دستورات اخلاق اسلامی دست یافتنی است. نواب در همین بحث‌ها به اهمیت حكومت و نقش آن در سقوط و صعود اخلاقی بشر به طور مفصل اشاره كرده است و به همین خاطر به طور رسمی از نابودی خائنین و دشمنان صحبت به میان می‌آورد. نوشته نواب سرشار از خود باوری فوق‌العاده می‌باشد و این اعتماد به نفس كه جنبه ملی هم دارد به سختی با تفكر مذهبی‌اش آمیخته است. نواب به كسانی كه آرزو می‌كنند ایران سوئیس آسیا باشد می‌تازد و می‌گوید:«اینجا مملكت آل محمد است» و چنین كشوری با تعاریف اخلاقی خاص خود باید«بهشت جهان» باشد.46 كتاب راهنمای حقایق برای تعمیق اندیشه فدائیان، سابقه تفكر اسلام سیاسی در بین متدینین ایرانی به خصوص علمای مبارز را بیان می‌كند و می‌كوشد تاریخ اندیشه‌ای را كه آن هنگام، نواب منادی و مدافع‌اش بود، تبیین نماید و مشكلات و موانع موجود در برابر این خط فكری را تشریح كند. نواب به طور صریح از انحراف ریشه‌ای مشروطه می‌نویسد47 و معتقد است در این پروژه تاریخی مردم فریب خوردند و هرچند در ابتدا به نام حمایت از اسلام و دفاع از حقوق خود قیام كردند ولی به علل مختلف نتیجه ملموس این نهضت اعدام شیخ فضل الله نوری شد. از نوشته‌های كتاب احترام فدائیان و نویسنده كتاب به شهید شیخ فضل الله نوری به خوبی قابل فهم است.48 به نظر كتاب راهنمای حقایق مسیر مبارزه علمای سیاسی برای دست یافتن به حكومتی دینی با شهادت شعله اعتراض شیخ فضل الله نوری فروكش ننموده و این مقابله با سعی و تلاش و شهادت افرادی چون آیت الله آقا جمال اصفهانی، حاج آقا نورالله اصفهانی و مرحوم شهید سیدحسن مدرس ادامه یافت.49
نواب نسبت به غرب با عینك بدبینی تمام نگاه نمی‌كرد و همه چیز غرب را مذموم نمی‌دانست. او در بخش وظایف ارگانهای آموزشی به كرات از لزوم بومی كردن صنعت و تكنولوژی غرب صحبت كرده50 و با اشاره‌ای گذرا به ژاپن و رشد خوب آن معتقد است ما باید مانند آن كشور مفاهیم تمدن و ترقی را اخذ كنیم ولی نباید فقط به ظواهر قناعت نماییم.51 نویسنده در ادامه از روشنفكران ایرانی گله كرده است كه آنها با دیدن ظاهر رنگین دنیا، خود را باخته‌اند و خدا را فراموش كرده‌اند.52 نواب مظاهر زندگی زیبای غربی را توصیف كرده و معتقد است ظاهر و لباسهای زیبا اما فاسد پیكره تمدن غربی، این جماعت(روشنفكران) را فریفته است.53
نواب به مساله سرمایه‌های كشور بسیار حساس بوده، به خصوص به مقوله منابع زیرزمینی- بحث داغ آن روز- توجه خاص نشان داده است. در این زمینه وی معتقد بود همه منابع زیرزمینی كشور به ویژه نفت باید ملی شوند.54
به نظر می‌رسد با مطالعه سطور بالا، چارچوب و پارادایم فكری نواب تا حدودی مشخص شود؛ او كوشیده است مفاهیم اعتقادی اسلام را در امور اجتماعی پیاده كند و پاسخ سوالها و نیازهای جامعه را از اسلام بگیرد و مبانی نظری اسلام را در قالبی روز آمد مطرح نماید.

مباحث مهم كتاب
زنان، دربار، روحانیت
نواب در كتاب خود خیلی زود به سراغ مسایل زنان می‌رود.55 نواب معتقد است مهمترین و بهترین كار زنان مادری است56 و این امر نیازمند مجموعه‌ای منسجم از آموزش ها، خلقیات و مهارت هاست، لذا در كنار مادری برای آن دسته از بانوان كه از امكانات بیشتری برخوردارند وظایف دیگری نیز برای گسترش فنون و مهارتهای مربوط به زنان و خانواده مقرر كرده است: 1- تربیت دختران و بانوان به منظور رواج اخلاق و آموزش امور لازم برای خانمها57 2- ایجاد امكان تحصیل در هر رشته تا هر سطح برای زنانی كه می‌توانند درس بخوانند.58 3- در صورتی كه خانمی به هر دلیل می‌بایست در محیط كاری غیرزنانه فعالیت نماید، وزارت كار و اقتصاد موظف است در وزارتخانه‌ها یا كارخانه‌ها، محیطهای پوشیده و مناسب برای ایشان فراهم آورد تا ضمن كار راحت و آسوده باشند و امكان فساد نیز كم شود.59
نواب معتقد است باید به بانوان توان مدیریت داد تا بتوانند كارها را آنچنان كه باید در محیطهایی كه تعداد زنان زیاد است سرپرستی و اداره نمایند.60 این مساله كه نواب پیشنهاد مدیریت خانمها را ارائه كرده است از وسعت دید او حكایت دارد. در آن زمان دختران مذهبی به سختی می‌توانستند به مدرسه بروند چه برسد به اینكه در امور دیگر جامعه مدیریت كنند. نواب جامعه و مسولان را از بی‌بند و باری زنان در جامعه به ویژه محیط كار بر حذر می‌دارد و برای عریانی زنان، بی حجابی و بی اخلاقی ایشان دو معلول ذكر می‌كند:
1- در محیط كاری كه مردان و زنان با نیات غیر درست مشغول كار باشند، قسمتی از توجه روانی و ذهنی افراد از كار و خلاقیت به مسایل بی‌ارزش جنسی كشانیده می‌شود و بدین شكل نیروی كار هرز می‌رود و اقتصاد و جامعه لطمه می‌خورند.61
2- در شرایط نامساعد اخلاقی، بنیان خانواده زن و مرد شاغل در بیرون سست می‌شود و تشدید و گسترش این وضعیت موجب افزایش آمار طلاق خواهد شد. نواب برای شناساندن اثرات نامطلوب بی‌بند و باری در محیط جامعه به تبیین موضوع طلاق، عوارض و آثار نامطلوب آن پرداخته و نتایج منفی آن را برای خانواده و كل جامعه تشریح می‌كند.62

دربار
نواب با لحنی تند به نقد وزارت دربار و نهاد سلطنت پرداخته است ولی با اصل سلطنت مخالفت رسمی نمی‌كند. شاه در اندیشه او مانند پدر خانواده است63 و همانگونه كه پدر در خانواده وظایفی دارد، شاه نیز در مملكت كارهای مهمی بر دوش دارد.64 مقام سلطنت باید بر خانواده خود و رفتار و داراییهای مملكت و خانواده خویش(كه همان مردم كشورند) نظارت دقیق و طولانی مدت داشته باشد.65
اگرچه در كتاب راهنمای حقایق وجود نهاد سلطنت و وزارت دربار نفی و طرد نشده است66 ولی نقش شاه و شخص سلطان كشور مورد سخت‌ترین اتهامات قرار گرفته‌اند. نواب معتقد است اطرافیان چاپلوس تیشه به ریشه حكومت شاه می‌زنند67 و او را چون عروسكی با فراهم آوردن خانمهای عروسك مآب بازی می‌دهند.68 او شاه را به طور رسمی تهدید می‌كند و در بحثهای اولیه مربوط به محمدرضا شاه، وی را از سرنوشت پدرانی كه به خاطر غفلت و سهل انگاری و سوء مدیریت از خانه بیرون می‌شوند می‌هراساند69 و در مرحله بعد و در قسمتهای دیگر كتاب غیرقانونی بودن سلطنت محمدرضا را اعلام می‌كند.70 استدلال نواب برای غیرقانونی بودن حكومت شاه، ساده و صریح است. او می‌گوید:«در ایران اسلامی قانون اساسی براساس تعالیم اسلام تدوین شده است، حال كه شاه به قانون و اسلام عمل نمی‌كند؛ نه قانونی و نه اسلامی است.»71 سلطان غیرقانونی مستوجب سرنگونی و توبیخ است و با این استدلال نواب سرنگون كردن او را به عنوان حقی برای غیرتمندان جامعه محفوظ می‌داند.72 فدائیان با این سوال مواجه‌اند كه چرا با اینكه ادعای حذف و تنبیه شاه را دارند، هنوز شاه بر مسند امور تكیه زده است؟ چرا فدائیان با وجود چند اقدام ترور هنوز موفق به سرنگونی فرد اول كشور نشده‌اند؟ نواب درباره چرایی و چگونگی این امر دلایل زیر را برمی‌شمارد:73 1- نگرانی از هدر رفتن خون مسلمانان در پی درگیری مردم با دربار و نیروهای آن 2- احتمال سود بردن بعضی افراد سودجو74 و ایجاد شورشهای محلی و بدتر شدن اوضاع سیاسی كشور 3- نگرانی از بی نظمی عمومی پس از انجام چنین كاری. احتمال داده می‌شود دلایل سه‌گانه فوق بیشتر جنبه توجیه یا صبغه حفظ اندك روابط موجود بین دولت و فدائیان را داشته باشد و یا شاید به منظور انحراف اذهان از نیات ایشان طرح شده باشد چراكه در تاریخ17/2/1329 به هنگام تشییع جنازه رضاخان در تهران نواب طبق خاطرات خود در مجله خواندنیها75 قصد داشته است شخصا شاه را ترور نماید كه توسط دوستانش در منزل آقای كرباسچیان برای سالم ماندن از تبعات این اقدام زندانی می‌شود و در نهایت این نیت محقق نمی‌گردد. به این ترتیب چنانكه برمی‌آید طبق متن كتاب، نواب با سلطنت طبق احكام اسلام مخالف نبود اما با مصداق آن سر ستیز داشته و اعمال آن را مغایر شرع می‌دانست. به همین دلیل مرحوم نواب صفوی در بكارگیری روش متداول فدائیان كه همان ترور مقدس بوده است در مورد شاه كمی تردید و مكث نموده است تا حجت بر او و بقیه نیروهای مسلمان تمام شود و شخصیت محمدرضا بیشتر به مردم شناسانده شود.

حوزه های علمیه، مراجع و علما
امور درسی
نواب معتقد بود در حوزه‌های علمیه باید درسهای عمومی و فقه از یكدیگر جدا شوند؛76 او برای درسهای عمومی كاربردی تبلیغی قایل بود و برای فقه چنین خاصیتی را برنمی‌شمرد.77 به نظر وی تفسیر، علوم قرآنی، تاریخ اسلام، حدیث و… بیشتر در تقویت ایمان طلاب جوان موثر هستند و باید به آنها بهای بیشتری داد.78

امور اقتصادی و رفاهی
نواب بدون آنكه سیستمی برای اداره امور حوزه پیشنهاد كند، بر مسایلی تكیه نمود كه نیازمند نهادهای متمركز و واحد است. او به شدت بر رسیدگی به امور رفاهی مدارس علمیه تاكید داشت79 و به همین منظور با اشاره به املاك، دارائیها و اوقاف این حوزه ها، لزوم رسیدگی به اوضاع مالی و نحوه اداره كردن آنها را بیان كرده است.80 به نظر نواب این كار باعث می‌شود كه دارائیها به طور كلی و صحیح جمع و اداره شود تا بتوان با آنها به فعالیتهای تجاری برای كسب درآمد بیشتر برای حوزه‌ها دست یافت.81
نواب و بازرسی حوزه‌ها: در كتاب راهنمای حقایق نسبت به انحرافات علما و حوزه‌ها حساسیت زیادی نشان داده شده است.82 نویسنده با ارائه دستورالعملهای مختلف كوشیده است امكان بروز انحراف و اشتباه در حوزه‌ها را كم نماید. نواب با اعلام مخالفت خود با روحانی نماها، از بزرگان حوزه تقاضا كرد تا این جماعت را شناسایی و از حوزه علمیه بیرون نمایند.83 اگر این كار صورت می‌گرفت به نظر نواب سه بهره مهم نصیب حوزه‌ها می‌شد. 1- دین لطمه نمی‌دید 2- روحانیت می‌توانست بدون دغدغه و مشكل به وظیفه خود عمل كند 3- ارج و منزلت علما بیشتر می‌شد.84 كتاب راهنمای حقایق به مبلغین و نقش آنها در ترویج دین اشاره دارد و خواهان امتحان گرفتن از ایشان در زمینه‌های لازم جهت صدور مجوز تبلیغ برای روحانیون است.85 نواب معتقد بود پس از آن نیز سیستم، ایشان را رها نمی‌كند و با بازرسیهای مستمر بر رفتار و اقوال این گروه نظارت خود را ادامه خواهد داد.86 علاوه بر این نویسنده معتقد است هركسی كه داعیه تبلیغ داشت نمی‌توان در هر جا بیان هر چیز برای هر قشر و گروه كه خود او یا ایشان خواستند بپردازد.87 نواب بدون بیان اولویتها و ملاك رجحان مبلغین با نام بردن از رده‌های مختلف واعظ، روضه‌خوان88 و مداح معتقد است هركدام از این گروهها باید به كاری خاص اشتغال داشته باشند و همه آنها باید در نظامی ویژه، به دانش افزایی در قالب كلاسهای مدون و منضبط شبانه بپردازند.89 نویسنده با اعتراض به آسان بودن پوشیدن لباس روحانیت برای همگان، حوزه‌ها را به سختگیری در صدور اجازه پوشیدن لباس فرا می‌خواند90 و درخواست می‌كند نهاد ریاستی دین بر اقوال و رفتار و مناسك دسته‌‌های سینه‌زنی و هیاتهای عزاداری نظارت دقیقی اعمال كند و مانع بروز رفتارهای نامناسب شود.91 نواب در بخش دیگری از كتاب به علمای طراز اول92 به شدت حمله می‌كند.«شما كه همه وجودتان از بركت اسلام است»93 این آغاز عبارتی است كه او خطاب به علما نوشته است و گله نموده است كه چرا ایشان از رواج و بروز منكرات جلوگیری نمی‌كنند.94 او علما را به مقابله با جریان فرهنگی تغییر لباس جامعه فرا می‌خواند و همگان را دعوت می‌كند تا با جعل قوانین خلاف اسلام و بدعت‌گزاری مقابله نمایند.95 نواب در كلامی تندتر و صریح‌تر و در آستانه توجه به مسایل سیاسی حوزه‌ها می‌نویسد«عالمانی كه بر مسند پیامبر به دشمن كمك كنند و با دلسوختگان بد رفتاری كنند از سگ بدتر هستند»96 در پایان او برای بسط ید علمای دلسوز دعا كرده،97 برای نشان دادن عالم ایده‌آل مورد نظر خود از چند عالم مجاهد از جمله98 شیخ فضل الله نوری، سیدحسن مدرس حاج آقا حسین قمی یاد می‌كند.

فرهنگ و اجتماع99
نواب در كتابش برای بخش فرهنگ و اجتماع100 دو وظیفه مشخص كرده است: 1- تربیت فرد و جامعه در سایه پروش فضایل101 2- آموزش با هدف رفع حوائج افراد و جامعه.102 در بْعد نخست امور اجتماعی و فرهنگی مورد توجه او قرار گرفته است و نواب از ضعف امور اجتماعی و پرورشی شكایت كرده و دو معضل عمده را در نارسائیهای اجتماعی برمی‌شمارد: الف- در بخش فرهنگی- اجتماعی او با توصیف و گلایه از وضعیت رمانها، سینما، تئاتر، اشعار، ترانه‌ها و موسیقی، پیامدهای تداوم این حالت خطرناك را شرح داده است.103 ب- در دومین بخش از امور فرهنگی او به مطالب عمقیتر و ریشه‌ای‌تر پرداخته است و با بیان معضلات اخلاقی جامعه در اثر رواج دروغ، رشوه، فساد اخلاقی و بی‌اعتمادی مردم نسبت به یكدیگر را بزرگترین مشكل جامعه ایرانی می‌داند كه به نظر او متلاشی شدن بدنه اجتماع و در پی آن اضمحلال و فروپاشی حاكمیت از جمله تبعات آن است.104 نویسنده كتاب برای برطرف ساختن نارسائیهای اجتماع از دو سطح راه‌حل كمك گرفته است. او ابتدا چند راهكار عملی، فرهنگی و اجتماعی را كه جامعه باید به طور عمومی آنها را سرلوحه برنامه‌های كلان خود قرار دهد، مشخص ساخته و سپس به تعریف وظایف و دستورالعمل نهادهای اجتماعی و فرهنگی كشور پرداخته است.

راهكارهای پیشنهادی نواب برای اصلاح مسایل اجتماعی
1- تقویت روحیه امانتداری و دوستی و اعتماد عمومی:105 نواب برلزوم وجود حس اعتماد بین مردم و دولت بسیار تكیه كرده و آن را ضامن بقای جامعه می‌داند و برای كسب آن نیز پیشنهادهایی ارائه می‌دهد. به نظر وی اگر دولت در امور درآمدزا كه جنبه‌های وصول مالی دارد عمل نماید و دست واسطه‌ها را كوتاه كند مردم اعتماد بیشتری نسبت به دولت خواهند نمود.106 و همچنین اگر دولت اموالی كه حیف و میل شده است را بازگرداند و آنها را مشخص كند گامی مهم در جهت جذب نظر مردم به دولت برداشته می‌شود107 و اعتماد آنها به یكدیگر نیز افزایش می‌یابد.
2- افزایش ارتباط خارجی: نواب در این قسمت برای گسترش عرضه فرهنگ و تبادل نظرهای فرهنگی سه پیشنهاد ارائه می‌دهد؛ الف- ارتباط با مسلمانان سایر كشورهای دنیا ب- كار برروی مشكلات فرهنگی و اجتماعی غرب و برنامه‌ریزی برای جلوگیری از تكرار آنها در كشورمان ج- وارد نمودن علوم جدید از دیگر كشورها. او در این بحث تاكید دارد كه قبل از تلاش برای وارد نمودن علم، می‌بایست نیازهای كشور شناسایی شود و براساس نیازها به واردات علم اقدام كنیم،108 تا مجبور نشویم براساس علومی كه ناخودآگاه به كشورمان راه پیدا كرده، اصول اجتماعی خود را تغییر دهیم. او تذكر داده است در همه جنبه‌های علمی باید امور اخلاقی و اسلامی رعایت شود.109
3- توجه خاص به شعائر مذهبی: نواب توجه به احكام و ظواهر اسلامی را یك گام به جلو در مسیر متعادل نمودن فضای فرهنگی كشور معرفی می‌كند. به نظر او نصب پرچم،110 برقراری نماز جماعت در ادارات و مدارس توسط روحانیون یا متدینین غیر روحانی111 حتی در دربار112 موجب تقویت اخلاق فردی و جمعی انسانها می‌شود كه از این طریق چشم و دل مردم با نمادهای مذهبی مانوس شده و مقدمات كار فرهنگی عمیق‌تر و فردی‌تر فراهم می‌گردد.
4- برقراری سیستم قرض الحسنه و اعانه:113 آنچه مورد نظر نواب است امروزه بیشتر به شكل شركتهای بیمه مشاهده می‌شود. نواب به دنبال طرحی است كه افراد جامعه در صورت هرگونه گرفتاری مالی بتوانند از یك منبع مالی پول دریافت نمایند و این هزینه‌ها بیشتر به شكل مستمری باشد.114 ازدواج، تولد فرزند، تحصیل(چه مدرسه و چه در دانشگاه) و… اموری هستند كه براساس كتاب راهنمای حقایق، دولت باید به خاطر تامین هزینه آنها از صندوقهایی به مردم كمك مالی نماید.115

نهادها و سازمانهای فرهنگی و اجتماعی116
1- ساماندهی امور كتاب: نواب برای كتاب و كتابخوانی ارزش زیاد قایل است و در همین راستا برای سازمان متولی امور كتاب سه وظیفه را مشخص می‌كند: 1- چاپ زیاد و ارزان كتبی كه لازم است عموم مردم از معارف آن بهره‌مند شوند. 2- جمع آوری آثار خطی و مكتوب علمای مسلمین در رشته‌های مختلف از سراسر جهان و نگهداری و خدمات دهی آنها به طالبان علم. 3- تشكیل كتابخانه‌های كوچك و عمومی در شهرهای مختلف كشور برای استفاده مردم. 117
2- ساماندهی امور محتاجان جامعه: او با تقسیم‌بندی محتاجان برای هر قشر سازمانی را مسئول كرده است. 118 این تفكیك شامل مسایل سنّی هم می‌شود. نواب برای كودكان محتاج به دستگاه خاصی مسئولیت می‌دهد كه موظف است بر امور تحصیلی و اخلاقی آنها جدا از محیط بزرگسالان نظارت و كنترل داشته باشد.
3- رادیو: نواب رادیو را رسانه‌ای همگانی می‌داند كه می‌بایست 119 به بیان مطالبی بپردازد كه خصوصیات زیر را دارا باشد: 1- به درد اقشار مختلف جامعه بخورد و برای اصناف و گروههای مختلف مردم مطالب مفید داشته باشد. 2- مسایل و مشكلات گروههای گوناگون مردم 120 را بررسی نماید.
در كنار اینگونه برنامه‌ها، مسئولین رادیو نباید در پخش برنامه‌های اعتقادی و اسلامی به خصوص هنگام اذان كوتاهی نمایند.121 رادیو باید دقت نماید مطالب آن مغایر شأن و عظمت كشور نبوده و جزء صحبت‌های بیهوده نباشد. او به پخش موسیقی و برنامه‌های بی ارزش كه آنها را « بازیگری» می‌نامد انتقاد كرده و از مدیران رادیو خواسته است مردم را با حقوق بشر122و اندیشه دانشمندان بزرگ اسلامی آشنا سازند.123
4- جراید: عموم مردم باید بتوانند اندیشه خود را از طریق روزنامه‌نگاری منتشر نمایند.124 ولی بنا به مصالح مختلف هر كس نمی‌تواند به هر شكل به این حرفه بپردازد:125 اموری كه باید در هنگام اعطاء مجوز روزنامه به افراد مطرح شود تا از بیان آنها جلوگیری كنند به شرح زیر است: مسایل امنیتی كشور، امور غیر اخلاقی، مسایل روانی،126 غرض ورزیهای شخصی، بی‌ادبی و بی‌احترامی. مسایل ضد اسلامی و دینی، امور بی‌پایه و بدون استدلال.
5- سینما: او سینما را طرد و محكوم نكرده؛ ولی به سینمای آن روز به شدت تاخته و از وضعیت فساد آلود سینماها انتقاد می‌نماید واز اینكه آنجا به تفریحگاه زنان و مردان بی‌بند وبار تبدیل شده است شكایت می‌نماید.127 دیدگاه نواب در باب مقوله‌ سینما به همین جا ختم نمی‌شود و برای بهبود وضعیت آن راه‌حلهای زیر را درباره وضع سوژه فیلمهای سینما ارائه داده است؛ به نظر نویسنده پرداختن به سوژه‌های اخلاقی، تاریخ اسلام، جنگهای مسلمین، امور تربیتی و روانی، 128 مسایل مربوط به تفریحات سالم و موضوعات علمی 129 به جای سوژه‌های غیر اخلاقی می‌تواند به رشد فرهنگی جامعه كمك كند. آنچه باید به آن توجه كرد این است كه چنین پیشنهادهایی در زمانی از سوی یك روحانی جوان ارائه شد كه مقوله امور كمك آموزشی و بهره‌گیری از رسانه‌ها برای تبلیغ اخلاق و علم در خاورمیانه اصولا مطرح نبود و فقط معدود فیلم هایی توسط خارجیان در قالب اصل چهار ترومن برای نمایش مسایل بهداشتی در برخی كشورهای اسلامی از جمله ایران تهیه شده بود.
آخرین نكته شایان توجه از نخستین مجموعه نظرات نواب در باب فرهنگ و اجتماع(مباحث تربیتی) دیدگاه او در مقوله روشنفكری است. نویسنده، روشنفكران را به فراموش كردن خدا و جذب ظاهر رنگین غرب شدن متهم ساخته130 و آرزو كرده كه ای كاش كشورش مانند ژاپن به جای ظواهر به مفاهیم تمدنی و اسباب ترقی غربی پرداخته بود.131 دومین وظیفه نهادهای فرهنگی و اجتماعی رسیدگی به امور تحصیلی جامعه است. نظام آموزشی در كتاب راهنمای حقایق به سه قسمت دبستان، دبیرستان و دانشگاه تقسیم شده است. در بخش مسایل دوره دبستان، او ابتدا به مسایل تربیتی و اخلاقی توجه می‌كند. گسترش نگاه دینی و اخلاقی در كتابهای درسی مهمترین دغدغه خاطر نواب است.132 او بر گزینش دقیق معلمین تاكید133 می‌كند، چراكه در نظر وی معلمی كار حساس است كه هركس صلاحیت پرداختن به آن را ندارد. نواب با حساسیت فراوان خواستار اجرای نظام تربیت معلم می‌گردد.134 كتاب راهنمای حقایق خواستار تقلیل سنوات تحصیل دبستان به پنج سال است به طوری كه فقط دروس عمومی در آن تدریس شود.135 همچنین نویسنده بر اهمیت آموزش كودكان تاكید كرده و از دولت خواسته است نظام آموزش و پرورش كشور را به گونه‌ای سازمان دهد كه تمام اطفال واجب التعلیم كشور از نعمت سواد بهره‌مند شوند.136 نواب صفوی در توضیح اضافه نموده است كه در گسترش سطح سواد نباید از زور بهره گرفت چراكه در امور فرهنگی باید تفهیم و تفاهم اساس برنامه باشد.137 همچنین در بخش دبیرستان پیشنهاد می‌شود كه فقط دروس اختصاصی تعلیم داده شود.138 به نظر نواب به هیچ وجه نباید معلمین غیر همجنس در كلاسهای درس حضور یابند139 و كتابهای درسی حتما باید از مطالب غیرعلمی و نامطلوب و خرافی پاكسازی شود.140 نواب معتقد است دانش آموزان دبیرستانی باید نصف روز به فراگیری دروس نظری بپردازند و مابقی ساعات به آزمایش و كار عملی مربوط به مطالعات پیشین مشغول باشند.141 او در كتاب خود نوشته است جامعه در صورتی از علم بهره می‌برد كه زمینه‌های استفاده علمی از دانش فراهم باشد142 و اگر اینگونه شد دانش آموزان خواهند توانست در صورت عدم موفقیت در ورود به دانشگاه به شغلی متناسب با جنبه‌های علمی دروس دبیرستان، برای امرار معاش دست یابند.143
در مورد دانشگاه نواب با نگاهی خاص به تبیین اهمیت جایگاه آن در جامعه پرداخته و با وجود آنكه هنوز عمر دانشگاه در كشورمان به دو دهه نرسیده بود به تصدی آن كه در اختیار گروههای روشنفكری و بعضا وابسته به دربار و جریانهای غربگرا، اشاره می‌كند. نواب معتقد است كه رمز خودكفایی صنعتی كشور در استقلال و قوت دانشگاه نهفته است و به همین جهت باید دانشگاهها محیطی سالم و قوی باشند كه دانشجویان كشور فارغ از مسایل غیرعلمی و نفسانی به مطالعه و كار علمی بپردازند.144

وظایف اجزای اجرایی دولت
نواب پس از ذكر مشكلات ریشه‌ای جامعه و بررسی امور فرهنگی كشور وظایف اجزای دولت را نیز مشخص می‌كند. در اینجا برای رعایت اختصار به ذكر فهرست وظایف هر بخش اكتفا می‌كنیم.

الف- وزارت كشور و وزارت دادگستری
1- برپایی نماز جمعه در تمام شهرها145 2- برپایی نماز جماعت در تمام ادارات146 3- تعطیلی فاحشه خانه‌ها،147 شیره‌كش خانه‌ها، مشروب فروشی‌ها148 4- برخورد با پدیده بی‌حجابی149 5- جدا سازی زنان و مردان در اماكن عمومی150 6- تشكیل دارالمساكین و دارالمجانین151 7- تنظیم سیستم مناسب جمع آوری صدقات152 8- طراحی راهكار و سازمان مشخص ازدواج موقت153 9- عادلانه نمودن عوارض مختلف كشور154 10- كمك به ایجاد اشتغال همراه با فراهم ساختن امكانات رفاهی مناسب155 11- شكل‌دهی سیستم آب آشامیدنی سالم كشور 12- تهیه زیاد و مناسب مواد غذایی ارزان قیمت156 13- جمع‌آوری دستفروش‌ها از سطح خیابانهای شهر157 14- افزایش برق‌رسانی به سراسر كشور158 15- طراحی و اجرای وضع مناسب برای آمار مختلف در كشور159 16- طراحی لباس ایرانی به جای لباس غربی160
در مورد وضعیت زندانها نیز نواب تكیه كرده است كه سیستم زندان باید به گونه‌ای باشد كه امكان اشاعه و گسترش فساد و آموخته‌های غلط در آن به وجود نیاید161 و در آنجا حدود الهی اجرا شود.162 او همچنین تاكید دارد كه زندانیان سیاسی از محكومین عادی جدا باشند.163 از دیگر مسایلی كه در باب زندان و مساله قضا طرح شده است بحث لزوم دانش فقهی قضات، پاكدامنی ایشان و سرعت بالای رسیدگی به پرونده‌های موجود در دادگستری است.164 به نظر نواب همه افراد و اقشار باید به طور یكسان در برابر دستگاه قضایی حاضر شوند165 و اگر در مواجهه با موارد مهم قضات دچار لغزش شدند حتما به پرونده ایشان رسیدگی شود.166 از دیگر انتقادات نواب از سیستم قضایی كشور بی‌سامانی دفاتر ازدواج و طلاق167 و وجود پرونده‌های قدیمی مفتوح در دادگاههای كشور است168 كه باید خیلی زود به اوضاع نابسامان این قسمتها رسیدگی شود.
در كتاب راهنمای حقایق برای جلوگیری از تخلفات كارمندان و مسئولین ادارات طرح سیستم بازرسی عملكرد كارمندان دولت ارائه شده است كه در آن همه افراد169 در همه اجزاء دولت حتی دربار مورد بازرسی و نظارت قرار می‌گیرند.170

وزارت دارایی
1- ایجاد تسهیلات برای تولید و فروش محصولات داخلی به منظور ترویج مصرف اقلام ساخت داخل و گسترش مصرف آنها در كشور171 2- راه اندازی بانكهای بدون ربا با سیستم قرض الحسنه172 3- اعطای تسهیلات و امتیازات ویژه برای وزارتخانه‌های كشاورزی و پیشه و هنر برای ایجاد اشتغال بیشتر و راه‌اندازی كارخانه‌ها173 4- تلاش فرهنگی به منظور رواج فرهنگ قناعت و صرفه‌جویی174 5- تلاش برای پایین آوردن سطح مخارج زندگی175 6- برقراری هزینه عادلانه برای غیرمسلمانان و خراج درست عموم مردم كشور176 7- سازمان دادن به شكل گرفتن خمس و زكات177 8- ضرب سكه به نام امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) و نه به نام حاكم وقت178 9- تنظیم امور معیشت مرزنشینان و شكل دادن به داد و ستد مركزی كشور179 10- تغییر سیستم حقوق براساس سختی كار و نه براساس پست و منصب180 11- تهیه نان خوب در سراسر كشور و مبارزه با پدیده قاچاق غلات به خارج181
نواب در بخشی از مسایل اجتماعی و اقتصادی مورد نظر خود به فقر اشاره نموده است و با یادآوری عوارض گسترش فقر در جامعه، اصلی‌ترین نتیجه فقر را از كار افتادگی نظام اجتماع ذكر نموده و معتقد است جامعه نظام موجود خود را در آن صورت از دست خواهد داد.182

وزارت خارجه و امور بین الملل
بحث مهم نواب صفوی در كتاب راهنمای حقایق ارتباط با جهان خارج و مساله جدا كردن ملتها از دولتها در سیاستگذاریهاست. تكیه او بیشتر بر جدا سازی دولت و ملتهایی است كه كشور ما با دولت آنها روابط خوب ندارد و نباید روابط عالی داشته باشد.183
نواب به شعار صلح دوستی روسها اشاره كرده و آن را حربه‌ای كهنه معرفی می‌نماید كه توسط آنها مطرح شده است تا انسانهای گریزان از غرب و اعمال غربی را به سمت خود جلب نمایند.184 در عین حال توصیه كرده است ایران در قبال روسیه باید سیاستی مستقل اخذ نماید و به خاطر نظرات و منافع انگلستان و آمریكا با روسیه به دشمنی نپردازد و منافع خود را به خطر نیندازد.185 او مردم و دولتمردان را از فریب آمریكاییان می‌هراساند و معتقد است دروغ بودن آمریكا و سیاستهایش زودتر از سایر رقبای او آشكار می‌شود186 چراكه آمریكا به فریفتن سایر ملل جهان با وعده‌های پوچ مشغول است187 و این حقه زود برملا می‌شود. نواب حتی از این وضعیت برای خود مردم آن كشور ابراز تاسف كرده و می‌نویسد:«خدا عاقبت آمریكا را به خیر كند.»188 در ادامه بحث سیاست قدرتهای بزرگ خارجی، نویسنده به عمال داخلی آنها توجه نموده و نوشته است بعضی روزنامه‌ها آتش بیار معركه رقابتها و تضادها هستند.189
نواب در باب سازمان وزارت خارجه به لزوم تخصصی بودن دانش این بخش اشاره نموده است190 و از مسئولین خواسته است در انتخاب دیپلماتهای كشور شروط ایمان و شرافت و اصالت خانوادگی را رعایت كنند.191 نواب به نظام حاكم به خاطر اشتباه در فهم واژه شریف اعتراض كرده و می‌گوید:« اشراف پولدار كه بیشتر به عنوان انسانهای شریف مطرح هستند به خاطر بی‌دینی و حرام خواری شریف نیستند و192 به همین جهت به مملكت و دین خود خیانت می‌كنند.»193 نواب در ادامه به رفت و آمدهای خارجی دست گذاشته و آن را مهم شمرده است. وی می‌گوید خارجیان كه به ایران می‌آیند و ایرانیانی كه به خارج می‌روند از دو حیث باید تحت مراقبت قرار گیرند.194 1- خیانت به ایران 2- اعمال نامشروع. نویسنده در نهایت تكیه نموده است كه وزارت خارجه فقط موظف به انجام امور دیپلماتیك نیست بلكه انجام تبلیغات اسلامی در خارج از كشور نیز برعهده آن است.195

وزارت بهداری
اموری كه نویسنده در این زمینه اشاره كرده است به قرار زیر است:
1- آموزش امور پزشكی از دوران دبیرستان در مدارس تعلیمات پزشكی.196
2- تربیت اخلاقی و دینی پزشكان و آشنا ساختن ایشان با اخلاق پزشكی.197
3- تاكید بر بهداشت به عنوان پایه علم پزشكی و گسترش و تبلیغ با استفاده از جراید و رادیو.198
4- كوشش جهت ساخت انواع دارو در داخل كشور.199
5- تجهیز بیمارستانها به وسایل مدرن پزشكی.200
6- تاسیس بیمارستانهای خاص برای امراض و بیماران خاص.201

وزارت پیشه و هنر
1- تشویق صنعتگران با فراهم نمودن امكانات نوآوری و خلاقیت و در نهایت خودكفایی.202
2- تشویق صنایع دستی كشور و رونق بخشیدن به آن.203
3- گسترش صنایع ذوب فلز و فلزی با عنایت به گستردگی منابع معدنی كشور و به دنبال آن تقویت صنایع مهمات‌سازی.204
4- ایجاد مدارس علوم صنعتی.205
5- برنامه‌ریزی برای گسترش اشتغال در بخش صنعت، پیشه و هنر.206

وزارت پست و تلگراف و تلفن
1- تسریع در امر پست.207
2- گسترش خدمات این وزارتخانه به دهات و قصبات.208
3- تعجیل در امر واگذاری خطوط تلفن به مردم.209
4- مكانیزه كردن پست با راه اندازی پست هوایی و پست‌های سریع زمینی.210

وزارت راه
1- اهتمام جدی به راه‌سازی و ترمیم راه‌ها.211
2- ریل‌گذاری راه آهن در تمام قسمتهای كشور خصوصا در مرزهای شرقی و غربی.212
3- تقویت و گسترش ناوگان هواپیمایی كشور.213
4- طراحی مكانیزم مناسب برای استفاده از ظرفیت حمل و نقل دریاچه خزر و خلیج فارس.214

وزارت كشاورزی
1- تعلیم معلومات كشاورزی در روستاها از كودكی.215
2- ایجاد زمینه آموزشهای كشاورزی به مردم هر منطقه فراخور محصول آن تعلیم.216
3- اصلاح سیستم آب‌رسانی كشور.217
4- تاكید بر تلاش برای دستیابی به خودكفایی كشاورزی.218

وزارت جنگ
1- دقت در گزینش افسران از حیث امور اخلاقی و خانوادگی و لزوم تربیت مناسب ایشان.219
2- تقویت همه جانبه نظامی كشور.220
3- تقلیل زمان خدمت سربازی به یك سال و تغییر محتوای آموزشهای مختلف خدمات زیر پرچم از امور نظامی به مسایل نظامی و تربیتی سربازان ایرانی.221
4- نوسازی آموزشهای نظامی افسران و سربازان.222
5- تامین مالی سربازان عیال‌وار یا متكفل.223
6- سرمایه گذاری و برنامه‌ریزی برای تبلیغات روانی و جنگی.224

مجلس شورای ملی
1- برگزاری انتخابات كاملا آزاد در كشور.225
2- اعلام لغو قوانین مغایر شرع و قانون اساسی مصوب مجلس از ابتدا تا اكنون.226
3- تحت نظارت درآمدن مجلس توسط علما و فقها به منظور تطبیق برنامه‌های مصوب مجلس با شرع.227
4- به كارگیری ابزارهای علمی و عملی برای تقویت بنیه برنامه‌های پیشنهادی و مصوب.228

مسئولین نجات مردم
نواب پس از پایان بیان مشكلات اجتماع و شرح وظایف دستگاه‌های مختلف، نگاه خود را متوجه متولیان امور جامعه می‌نماید و از پادشاهان و روسای كشورها، سفرای كشورها، رادیوها و روزنامه‌ها، سخنرانان و دانشمندان و به خصوص رادیو ایران می‌خواهد كه به نشر اندیشه كتاب راهنمای حقایق و تحقق آمال آن یاری نمایند.229 عنایت نواب به عناصر فرهنگی جدا از قدرت شاهان و دستگاه حاكمه نشان دهنده اهمیت مباحث فرهنگی و ارتباطاتی در اندیشه اوست.

بررسی و تحلیل كتاب
در تحلیل كتاب راهنمای حقایق باید به خواستگاه و زمان نواب توجه نمود. او از طبقه متوسط نزدیك به طبقه مستضعف جامعه برخاسته بود. همچنین وی نماینده و نمونه‌ای از قشر(شأن) اجتماعی روحانیت محسوب می‌شد كه تا سال 1320 به طور دقیق سی و پنج سال230 تحت انواع فشارهای اجتماعی- سیاسی و مالی قرار داشتند.
نباید از نواب جوان توقع داشت تا در این فرصت آزاد به دست آمده توانایی سامان دادن یك سازمان اجتماعی و سیاسی كاملا كارآمد را داشته باشد. سالیان دراز حكومت رضاخان و ضعف موجود در بین روحانیت تحقق چنین فرضی را سخت كرده بود. پاسخ سوالات امروز جامعه را در نوشتار نواب صفوی جستجو كردن ما را از درك منطق درونی اندیشه او و مشكلات جامعه زمان وی و آن بخشی كه او با آن مرتبط بوده است، محروم می‌نماید. با ملاحظه تذكر فوق نكاتی چند در نوشته كتاب موجود است كه جای سوال و تامل دارد. نواب در بعضی قسمتها از مطالبی سخن به میان می‌آورد اما سیستم و سازمان كارهای مورد نظر خود را مشخص نمی‌كند.(اخراج روحانی نماها از حوزه‌های علمیه. ص32) در مواردی نیز از جنبه‌هایی مهم سخن به میان می‌آورد و در جوانب مختلف آنها قلم می‌زند ولی تعریفی جامع و مانع از اصل موضوع ارائه نمی‌دهد تا خواننده دریابد آیا نواب دقیقا مطلب را بررسی كرده است یا نه؟ در چنین وضعیتی گاهی با تداخل سرفصل‌ها مواجه می‌شویم(عدم تعریف مسایل فرهنگی و اجتماعی، ص13) تداخل اشاره شده گاهی وقتها به امور اقتصادی كشور نیز تسری پیدا می‌كند(مساله خوار و بار برعهده وزارت دارایی نهاده می‌شود، ص77)231 نواب در تنظیم امور مالی نیز كاملا موفق نبود و در حالیكه با مشكلات مالی مردم مواجه و آشنا است در ترسیم شیوه برطرف ساختن معضلات مالی و اقتصادی و تامین بودجه لازم قدرت كافی ندارد. او از صندوقی صحبت می‌كند كه در ادارات نیازهای تحصیلی و مشكلات مالی كارمندان را به طور همگانی و مستمر برطرف كند ولی به هیچ وجه اشاره نمی‌كند كه این حجم سنگین نقدینگی از كجا باید تامین شود.232 دیدگاه او درباره ایجاد اشتغال برای افراد فقیر و بیكار هم همین طور است و او راه اجرایی این كار را مطرح نمی‌كند.233 در مباحث مربوط به حقوق و مزایای كارمندان نیز دستورالعمل نواب مبنی بر حقوق بیشتر به هر كه كار یدی بیشتری می‌كند غیر عملی به نظر می‌رسد.234 همچنین توضیح او در مورد اینكه چرا تا به حال مقامات فاسد توسط فدائیان از بین نرفته‌اند امكان تفسیرهای مختلف دارد.235
كتاب نواب از نوآوری‌ها و انحصارات ممتاز و منحصر به فرد زمان خود و در پاره‌ای موارد امروزین برخوردار است. توجه فوق‌العاده او به مساله حكومت236 و اسلامی بودن آن و مبارزه با انواع ضد دینی آن در عصر سیاست‌گریزی حوزه‌ها، قابل توجه است. از زمان تبعید مرحوم مدرس هیچ فرد مهم دیگری(غیر از برخی جنبه‌های مبارزات آیت الله كاشانی) اینگونه پی‌گیر عملی ساختن اندیشه‌های سیاسی اسلام نبوده است. اِشراف او بر مسایل داخلی و خارجی سیاست و ارائه راهكارهای عملی برای همه نهادهای درگیر مساله«قدرت»، حتی دربار ستونی است چراكه یك روحانی جوان با كمتر از سی سال سن با وظایف همه اجزای حكومت آشنایی داشته است.
كتاب راهنمای حقایق تقریبا هیچ مساله عمده جامعه را از قلم نینداخته است. مسایل راهبردی یك كشور مانند ایران از قبیل؛ مسایل زنان، مسایل فرهنگی و تاثیرات اجتماعی آن، جوانب فرهنگی امور اقتصادی، آسیب‌شناسی روحانیت، آسیب‌شناسی دربار و جایگاه علم در بینش اجتماعی مردم یك كشور سرفصلهایی اساسی هستند كه نواب به عموم آنها توجه خاص نموده و همین عنایت ویژه گواه اهمیت تك تك این سرفصل‌ها است.
نواب برخلاف شیوه رایج در فضای غیردانشگاهی به مسایل دانشگاه‌ها و مدارس و نقاط قوت و ضعف آن پرداخته است. وی ضمن ابراز بی اعتمادی به متولیان دانشگاه‌ها نفس امر را رد و طرد نكرده بلكه با دیده احترام به آن نگریسته است. از ویژگیهای بارز قلم شهید نواب این است كه با اعتماد به نفس كامل، داعیه اداره تمام ابعاد جامعه را دارد و به همان قوت از شواهد دینی خصوصا قرآنی برای تایید دیدگاه‌های خود بدون اغماض و تردید و با عزم راسخ استفاده می‌كند. نویسنده كتاب علاوه بر نگاه دینی به امور به شدت و با قوت و محكم به اظهار نظر می‌پردازد. خصوصیت دیگر نوشته نواب نگرش فرهنگی او به امور فرهنگی است. او در عین حال كه در عرصه سیاست زودتر از بسیاری از صاحبنظران شیعی به سلاح متوسل شده است ولی در فرهنگ به ارائه طریق مسالمت آمیز و راهكارهای تفاهمی علاقمند و متمایل است. نواب از به كارگیری روشهای جبری در جایی كه باید با وجدان جامعه مرتبط بود، پرهیز می‌كند و همین موضوع می‌تواند سرآغازی باشد بر نگاهی نو به اندیشه شهید سید مجتبی نواب صفوی.

پی نوشت ها :

1- عبد خدایی، مصاحبه با نویسنده. حتی آیت الله كاشانی معتقد نبود كه می شود جامعه را(دست كم آن روز) براساس اسلام اداره كرد. او به سلطنت مشروطه و به سلطان بی علاقه نبود و برای كسب قدرت و اجرای حكومت اسلام قائل به لزوم طی مراحل طولانی بود.
2- كشف الاسرار امام خمینی از دیگر نمونه هایی است كه برای حل معضلات جامعه راه حلهای متنوع و چند جانبه ارائه می‌دهد. اما باید اذعان داشت اصولا كتاب كشف الاسرار داعیه بررسی همه مسایل كشور را نداشته است و هدف اصلی آن پرداختن به معضلات و شبهات فرهنگی و دینی جامعه بوده است.
3- تا سالیان متمادی این تفكر وجود داشت كه علما فقط در حد دروس حوزوی و احكام و یك سلسله مسایل غیرسیاسی قدرت آموزش و تجزیه و تحلیل دارند. چاپ این كتاب شروع ورود عالمان دین به عرصه برنامه ریزی كلان اجتماعی محسوب می‌شود.
4- فدائیان توانستند كتاب را به تدریج در یك چاپخانه و دور از نگاه شهربانی چاپ و به مكانی امن منتقل نمایند. نواب صفوی و دو صحاف دیگر، كتابها را صحافی و غلط گیری نمودند و دوباره به طور پراكنده برای برش به چاپخانه بردند و كتابها پس از برش به محل امنی برای نگهداری منتقل شد. در این مدت شهربانی به شدت مراقب انتشاراتی‌ها و چاپخانه‌ها بود تا مبادا كتابی خارج از ضوابط چاپ و در سطح وسیع منتشر شود، رجوع كنید به: سید هادی خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملكرد، اندیشه، تهران، اطلاعات، 1375 به نقل از خاطرات فدائیان در مجله خواندنیها.
5- فدائیان برای چاپ كتاب در تیراژ بالا مجبور شدند سهام بفروشند. این سهام به طور مجانی توزیع شد و اعضاء نزدیك فدائیان به خصوص بازاریان فرهنگی با خرید سهم به چاپ كتاب كمك قابل توجهی كردند.
6- شهربانی برای توقیف كتاب كوشید و تلاش ماموران اطلاعات شهربانی كه از ارسال بعضی محموله های كتاب غیرمجاز به شهرستانها با خبر شده بودند به توقف چهارده جلد از كتاب انجامید.
7- در این سال كتاب توسط باقیمانده فدائیان و با عنوان جعلی نذیر به چاپ رسید.
8- در چاپ چهارم علاوه بر متن اصلی كتاب، مقدمه ای درباره فعالیت فدائیان اسلام و شهداء این جمعیت ذكر شده است.
9- سید هادی خسروشاهی، همان، ص112
10- برای اطلاع از جزئیات بیشتر این بخش به كتاب آقای خسروشاهی با عنوان«فدائیان اسلام» تاریخ عملكرد، اندیشه، مراجعه كنید.
11- برای اطلاع بیشتر رجوع كنید به: سیدحسین نواب صفوی، تهران، منشور برادری، 1360
12- در كتاب فدائیان اسلام(راهنمای حقایق) كه چاپ چهارم این كتاب می باشد از صفحه 1 تا 35 به بررسی این مطلب اختصاص یافته است، نمایه كلی این مشكلات به قرار زیر است؛ مشروبات الكلی، بی حجابی، بد لباسی، مواد مخدر، دخانیات، قمار بازی، سینماها و نمایش خانه های فاسد، ترانه های غیراخلاقی، رمانهای جنسی، چاپلوسی در اداره جات، دروغ، تهمت، فضلیت كشی و نخبه كشی در اداره جات، بیكاری، فقر، وجود بی سرپرستان زیاد در جامعه، بیماری های مختلف، فحشا، مرگ و میر زیاد در سنین كم، رشوه خواری، رباخواری، بی اعتمادی، بدبینی، نگاه غیر دوستانه دولت و ملت به یكدیگر و…
13- این بخش از صفحه 35 تا 121 می باشد.(چاپ چهارم)، همان
14- نواب صفوی به اختلاف طبقاتی و شكل گیری ابتدایی تقسیم بندی طبقاتی در جامعه آن روز ایران توجه كرده است و این حركت نشانه اطلاع او از مباحث جامعه شناختی- به طوری كه كیفیت دقیق آن برای ما مشخص نیست- به ویژه مباحث مطرح شده از سوی پارادایم اندیشه اجتماعی كمونیستی است كه در ایران به طور فعال از سوی حزب توده مطرح می شده است.
15- همان، ص118، نواب از شیخ فضل الله نوری با احترام یاد می كند و علت اعدام او و عدم حمایت اقشار مذهبی از شیخ فضل الله نوری را تحلیل می كند، به نظر می رسد نواب صفوی از عقاید و عملكرد شیخ شهید اطلاع داشته است.
16- راهنمای حقایق، همان، صص121-132
17- همان، صص 146،155و170.
18- همان، ص165و155، اصل عزت و لزوم حفظ آبروی ملت مسلمان در مقابل خارجی ها به خصوص كفار(مسیحیان و یهودیان) از جمله برنامه‌های نواب در زمینه سیاست خارجی است.
19- نواب صفوی، راهنمای حقایق، همان، صص165 و164
20- همان، صص131 و166، پس از ذكر فقره اول نواب می نویسد:«اصلاح یعنی قدرت و قدرت یعنی فداكاری و فداكاری تنها در سایه اسلام است.» بعد از این عنوان با اشاره به اینكه عملیات جانبازی و شهادت طلبانه تنها در سایه بی توجهی به دنیا به دست می آید(ص134) به دیدگاه خویش درباره مرگ می پردازد(صص135-139) و تئوری شهادت در اندیشه فدائیان را تبیین می كند(صص140-143) آخرین عبارت شهادت و یاد امانی بعد از بیان سرنوشت خائنین بدون منظور نبوده است.
21- راهنمای حقایق، همان، صص133،153و162
22- همان، صص185-188
23- همان، ص188
24- فدائیان به صفت«توانا» و «عزیز» از بین اسماء و صفات خدا بیشتر علاقه مند بودند، شاید این علاقه ریشه در میل آنها به حكومت اسلامی و جنبه های مقتدرانه اسلام داشته است توجه به موارد كاربرد اصطلاحات «قادر» و «عزیز» در قرآن قابل توجه است.
25- همان، ص188، این امضاء و اینكه به نام نواب صفوی نیست به دو مطلب اشاره دارد:1- این كتاب مانیفست و اندیشه فدائیان اسلام است 2- نواب در نگارش راهنمای حقایق از نظر و كمك افرادی دیگر هم كمك گرفته است.
26- برای اطلاع بیشتر از مفهوم پارادایم به اندیشه توماس كوهن عالم معرفت شناسی مراجعه نمایید، رجوع كنید به: چالمرز آلن جیسی، علم، ترجمه: سعید زیبا كلام، تهران، سمت، 1381، (چاپ چهارم)
27- راهنمای حقایق، همان، صص146-148
28- همان، ص148
29- همان، ص268
30- همان، ص34
31- همان، ص142، ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الا علون ان كنتم مومنین، عبارت روی جلد: الاسلام یعلو و لا یعلی علیه
32- همان، روی جلد: الفتح لاهل القبله
33- همان، ص9
34- همان، ص152
35- همان، ص9
36- همان، صص9و10
37- همان، ص10
38- همان
39- همان، صص11و12
40- همان، صص154 و155
41- همان، ص146
42- همان، ص127
43- همان، صص127 و128
44- همان، ص160
45- همان
46- همان، ص9
47- همان، ص118
48- همان
49- همان، ص119
50- همان، صص90و104
51- همان، صص176 و177
52- همان، ص176
53- همان، ص177
54- همان، ص164
55- همان، ص16، پیش از این در بخش مفاسد اجتماعی به اهمیت مساله زنان توجه كرده است.
56- همان، ص19
57- همان، ص20، تاكید بر مدرسین برای این امر است كه خانمها باید خوب تحصیل كنند تا دانش لازم برای آموزش به زنان را به دست آورند.
58- همان
59- همان، ص117، جالب این است كه این كار برعهده امور فرهنگی نیست و برعهده وزارت كار گذاشته شده است، چراكه آنها قدرت امر و نهی با صاحب كارها و كارخانه دارها را دارند.
60- همان، ص19، بحث مدیریت امور توسط زنان از نوآوریهای خاص نواب است و این مساله بسیار تازگی داشت حتی دربار و مسئولین مملكتی یك دهه بعد در بحث انجمنهای ایالتی و ولایتی به زنها حق انتخاب كردن و انتخاب شدن را دادند. حزب توده در سالهای اول فعالیت خود در دهه بیست با وجود آنكه اعتقادی به اسلام و اصل دیانت نداشت اجازه فعالیت رسمی را تا دو سال به زنها نداد چون نگران واكنش منفی اجتماعی بود.
61- همان، ص16
62- همان، ص18
63- همان، ص111
64- همان
65- همان
66- همان، نواب به تدوین وظایف درست وزارت دربار دست زده است.
67- همان
68- همان
69- همان، ص112
70- منظور نواب در ایجاد بحث سلطنت، شخص محمدرضا شاه بوده است و به كل نهاد سلطنت پرخاش و اهانت نكرده است.
71- همان، ص166، این مطلب در آن زمان كه حتی اقشار قابل توجهی از مذهبی های جامعه به خاطر رفتار ظاهری غیراستبدادی و مردم پسند محمدرضا با او مخالفت نمی كردند، بسیار صریح، اثرگذار و التهاب آور- برای جامعه- بود و از پیدایش نسلی نو از مذهبی ها خبر می داد كه با دربار و شاهان تعارف نداشتند.
72- همان
73- همان، ص170
74- به نظر می رسد این كلمه«بعضی» متوجه بعضی قدرتهای بزرگ از جمله روسیه و در مراحل بعدی انگلستان و آمریكا است چراكه او در فصل قبلی در صفحه165 كتاب به بعد بحث در مورد رقابت ها و نیات این سه دولت در ایران پرداخته است.
75- مجله خواندنیها، بهار، تابستان و پاییز سال1334، امیرانی سردبیر خواندنیها از فدائیان خواسته بود خاطرات خود را بنویسند. این خاطرات توسط شهید نواب گفته می شد و شهید سیدمحمد واحدی كه قلمی توانا داشت آن را تحریر می كرد و مجددا توسط نواب ویرایش می شد. چاپ خاطرات فدائیان در بیستم آبان 1334 به دلیل اعمال نظر اطلاعات شهربانی متوقف شد و درست یك هفته بعد(27 آبان) علاء به دست فدائیان اسلام ترور گردید.
76- همان، ص36
77- همان
78- همان، این نظر از حدود سال 1370 در دورس عمومی دانشگاه‌ها و در مباحث تبلیغی دینی و اسلامی تقویت شد و مباحثی مانند كلام جدید و اخلاق مورد توجه بیشتر قرار گرفت.
79- همان، ص38
80- همان
81- همان
82- همان، ص175
83- همان، ص36
84- همان
85- همان، ص37، نواب در بخشهای دیگر از نظرات و ایده های خود، مبلغین از جمله وعاظ و ائمه مساجد را به اندازه مدرسین فقه و اصول در پیشبرد دین و به ویژه تربیت مسلمان عامل موثر می داند و برهمین اساس هم روحانیون اطراف او را بیشتر منبری های جوان تشكیل می دادند.
86- همان، ص37
87- همان
88- همان
89- همان، نواب تاكید كرده است این برنامه ها باید شبانه باشد تا علما از برنامه های متداول روزانه خود غافل نشوند.
90- همان
91- همان، نگرانی نواب در شرایطی اظهار می گردد كه جریانهای غربگرا و كمونیستی سعی می كنند با عقب مانده نشان دادن اسلام فقاهتی شیعه و تخریب سنن شیعی جامعه، نظر و رای جوانان، به خصوص اقشار تحصیل كرده را به سوی ایدئولوژیهای غیربومی و غیردینی سوق دهند.
92- با توجه به ریاست تام آیت الله بروجردی به نظر می رسد نواب از اینجا به بعد بعضی مطالب مربوط به دستگاه‌های اداره كننده را خطاب به ایشان نوشته است و از ایشان انتقاد كرده است.
93- همان، ص173
94- همان
95- همان، ص174
96- همان، ص175، نواب در این سالها به انتقاد از آیت الله بروجردی پرداخت و اوج اختلاف او و فدائیان از یك سو و آیت الله بروجردی از سوی دیگر در پی سخنرانی تند روحانی شهید سید عبدالحسین واحدی علیه آیت الله بروجردی بروز كرد كه سخنرانی شدید اللحن دوم واحدی در اثر پاشیدن گرد مسموم به دهانش در همین سخنرانی ناتمام ماند و او روانه بیمارستان شد.
97- همان
98- همان، ص142
99- نواب در صفحه سیزده كتاب راهنمای حقایق كه بحث فرهنگ و اجتماع را مطرح كرده است تعریفی دقیق از فرهنگ و اجتماع ارائه نمی‌دهد و این دو با هم را نیز مشخص نمی‌كند و به همین دلیل در مواقعی تفكیك این دو مساله برای خود او و خواننده سخت شده است؛ البته تلازم این دو بْعد و اینكه در آن موقع این تفكیك ها و تمایزها به محیط آكادمیك ایران هم هنوز وارد نشده بود به ما در قضاوت درباره این موضوع كمك می كند.
100- كنار هم قرار دادن این دو موضوع از دید فرهنگی نواب گواهی می دهد، پس از این نیز خواهیم دید نواب برای حل بسیاری از مشكلات اجتماعی به راه حلهای فرهنگی متوسل شده است.
101- همان، ص13، البته نواب در این بخش تعریف دقیقی در فضایل و آنچه از فضایل كه نیاز فوری و مهم آن روز جامعه بوده است، نمی‌كند.
102- همان، ص14، در این بخش از همه علوم، از قبیل؛ پزشكی، ریاضیات، حمل و نقل، معماری را در كنار هم قرار داده است و به راه حلهایی عمومی با توجه به ویژگی خاص هر حوزه اشاره كرده است.
103- همان، ص20، نواب معتقد است جامعه در چنین شرایطی با افت در سیر تحصیل محصلین روبرو خواهد شد و او افت سطح دانش جوانان كشور را یكی از بدترین مصائب برای آینده یك كشور می داند.
104- همان، صص32 و33، نواب جو اعتماد عمومی را عامل اصلی استحكام اجتماعی می داند و جالب این است كه معتقد است بی نظمی اجتماعی مهمترین تاثیرش را در سیر اعمال قدرت از سوی حاكمیت خواهد گذاشت.
105- همان، ص47
106- همان، صص48و49، او در این صفحات راههای دیگری هم برای جذب اعتماد مردم و ایجاد حس اعتماد و امانتداری بیان كرده است كه دقت او را به ظرایف اجتماعی و حساسیتهای پنهان در روابط مردم نشان می دهد.
107- همان، ص49
108- همان، صص50 و49، نواب تاكید می كند كه ایران نیز می تواند به سایر كشورها خدمات علمی ارائه دهد.
109- همان، ص50
110- همان
111- همان، ص114، توجه نواب به اینكه یك غیرروحانی می تواند به انجام نماز جماعت بپردازد از دید باز او حكایت دارد. در بین بسیاری از متدینین، امكان برگزاری نماز جماعت بدون امامت یك روحانی تا دهه پنجاه شمسی وجود نداشت.
112- همان، ص50
113- همان
114- همان، ص51
115- متاسفانه نواب به تامین منابع مالی این صندوقها و شركتها و شیوه اداره آنها و سایر امور مربوط به آنها اشاره نكرده است.
116- همان، ص50
117- همان
118- نواب در صفحات 44،61 و62 به ترتیب به تعریف: دارالایتام، دارالمساكین و العجزه كه وظیفه اش نگهداری بی نوایان و ناتوانان، معلولان و از كار افتادگان است و دارالمجانین، پرداخته است كه هر كدام كار ویژه ای خاص برعهده دارند.
119- همان، ص44، لازم به توضیح است كه در آن زمان رادیو تنها رسانه ملی كشور بوده است.
120- همان، ص44
121- همان، ص45
122- همان، ص44
123- همان، ص45
124- همان
125- همان، صص45 و46
126- همان، ص45، او در باب مسایل روانی، عدم تخریب شخصیت دیگران، عدم تحقیر افراد و به خصوص لزوم حفظ هویت و شخصیت ملت ایران اصرار كرده است.
127- همان، ص46، با وجود آنكه در آن زمان مقوله سینما تا حد بسیار زیاد در خدمت نیات گروههای غیرمذهبی جامعه بوده است و استفاده درست از آن خیلی كم بوده است، نواب بین اصل آن و شیوه‌های استفاده از سینما در آن روزگار فرق قایل شده است.
128- همان، ص47، نواب تاكید كرده است در ساخت فیلمهای اخلاقی و روانی و تربیتی حتما باید كارشناسان مسایل اعتقادی و دینی نظر دهند تا فیلم ها با نام دین دچار انحراف نشوند.
129- همان، ص46، نواب سینماگران را به ساخت فیلمهای صنعتی با موضوعات آموزشی، صنعتی، علمی و كشاورزی ترغیب می كند.
130- همان، ص176
131- همان، صص176 و177، شناخت نواب نسبت به ژاپن و تمیز قایل شدن بین ظاهر غربی رایج در كشورمان با آنچه كه موجب رشد ژاپن شده است قابل توجه است.
132- همان، ص39
133- همان
134- همان، ص36، نواب تاكید دارد كه مردان فقط به كلاس پسرها و خانم‌ها فقط به كلاس دختران بروند.
135- همان، ص39
136- همان
137- همان، ص40، این مطلب از قلم فردی كه سامان دهنده چهار ترور مهم تاریخی كشور بوده است قابل توجه و در خور تامل است حال آنكه تلقی بسیاری از كسانی كه در حوزه تاریخ معاصر مطالعه نموده اند این است كه نواب چهره ای غیرفرهنگی است كه با رویكرد فرهنگی برای حل معضلات جامعه بیگانه بوده است.
138- همان، ص40، او از دروسی چون شیمی، فیزیك، طب، ریاضیات نام می برد و می افزاید هر چیز دیگر نیز كه لازم است باید اضافه شود.
139- همان، ص39
140- همان، ص40
141- همان، صص40 و41
142- همان، ص40
143- همان، صص40 و41
144- همان، ص42
145- همان، ص60، او برجایگاه تربیتی و حكومتی نماز جمعه تاكید كرده است.
146- همان، ص60
147- همان، ص60، نواب اشاره می كند كه زنان این خانه ها را نباید رها كرد و باید برای آنان برنامه های مختلف و درست طراحی نمود تا پس از بهبود موقت و رهایی از بند فساد مجددا دچار انحراف اخلاقی نشوند.
148- همان، صص60 و61
149- همان، در این مورد نواب به سابقه بی حجابی و علل انگیزه های كشف حجاب رضاخان پرداخته است و نتایج منفی اجتماعی و فردی این مساله را بیان كرده است.
150- همان، ص61
151- همان، صص61 و62
152- همان، ص62، نواب در این بخش نگرانی خود را از هدر رفتن صدقات و درست مصرف نشدن آن بیان كرده است.
153- همان، صص63 و65، او در این بخش به فواید این كار و ثمرات و شروط مختلف آن پرداخته است و علاوه بر فواید اجتماعی آن شروط محقق سالم و درست آن را هم شرح داده است.
154- همان، ص67
155- همان
156- همان، ص68، او برای این كار دو نتیجه ذكر می كند:1- رعایت حال فقرای جامعه 2- پایین رفتن سطح فقر در اجتماع
157- همان، ص68
158- همان
159- همان، نواب در دورانی كه بسیاری از سازمانهای متصدی جمع آوری آمار رسمی كشور مانند سازمان برنامه رژیم پهلوی هنوز تاسیس نشده بودند، بر اهمیت جمع آوری آمار و تاثیر آن در برنامه ریزی های اقتصادی و صنعتی تاكید كرده است.
160- همان، ص90، به نظر نواب وجود لباس رسمی عمومی سه فایده دارد:1- نمایش هویت دینی و ملی 2- حفظ و تقویت ملی و دینی 3- كمك به حفظ استقلال كشور و مردم.
161- همان، صص52 و53، برای جلوگیری از انتقال معلومات آلوده زندانیان به هم.
162- همان، اجرای حكم تازیانه و قطع دست.
163- همان، ص53
164- همان
165- همان
166- همان
167- همان، ص56
168- همان، رسیدگی به وضع تبعیدیها و زندانیانی كه حبسهای طویل المدت دارند بدون آنكه خیانتی مرتكب شده باشند. تامین كار برای محكومین پس از آزادی برای جلوگیری از اشتباه مجدد، از جمله وظایف دادگستری است.
169- همان، صص57 و58، از شاه و وزیر تا رفتگر شهرداری.
170- همان، او نام این مجموعه را دیوان كیفر یا اداره بازرسی عمومی گذاشته است. شهید نواب در زمانی بحث از بازرسی سازمان یافته به میان آورده است كه فقط دستگاههای نظارتی نیروی نظامی و مجموعه های اطلاعاتی شهربانی و… به بازرسی كاری آن هم با رویكرد امنیتی و اطلاعاتی می پرداختند و در دربار بخشهای محدودی مسئولیت نظارت و بازرسی كارهای دستگاههای اجرایی را برعهده داشته است.
171- همان، ص70 و71
172- همان، ص71، هدف سرمایه‌گذاریهای كوتاه مدت، رفع بیكاری و سرمایه گذاری در توسعه صنعت كشاورزی است.
173- همان
174- همان، صص73،74 و75، نواب در اینجا علاوه بر تدوین سیاستهای تنبیهی و اجباری از دستگاههای انتشارات و رادیو برای دستیابی به این هدف كمك می خواهد.
175- همان، ص75
176- همان، صص75 و76، نواب معتقد بود اگر سیستم جزیه به صورت درست راه اندازی شود درآمد حاصل از آن جبران نقصان درآمد دولت از محل فاحشه خانه ها، مشروب فروشی ها و… را خواهد نمود.
177- همان، ص76، در نیمه اول قرن چهاردهم هجری شمسی هم هنوز سیستم خمس و زكات سامان نیافته است.
178- همان، ص77
179- همان، ص76 و77
180- همان، ص73 و72
181- همان، ص77
182- همان، ص68
183- همان، ص159
184- همان، ص171، به نظر می رسد او به فعالیت شدید جمعیت هواداران صلح كه وابسته به حزب توده بوده است اشاره دارد كه در سالهای پس از 1322 از سوی حزب توده هدایت می شد و با شعار صلح دوستی به مقابله با تحریكات نظامی آمریكا و بلوك غرب در سركوب جنبشهای استقلال طلبانه و به خصوص حركتهای مورد حمایت شوروی می پرداخت.
185- همان، ص158
186- همان، ص172
187- همان، ص181
188- همان، ص171، نگاه خصمانه و واقع بینانه نواب به آمریكا در شرایطی بود كه آمریكاییان با اجرای برنامه های اقتصادی و اصلاحی خود در بین مردم و كارشناسان كشور از موقعیت خوبی نسبت به شوروی و انگلستان برخوردار بودند.
189- همان،ص97
190- همان، ص96
191- همان
192- همان
193- همان، به نظر نواب شرافت خانوادگی از احوال افرادی فهمیده می شود كه با تغییر و تبدیل اوضاع اجتماعی و اقتصادی و سیاسی زندگی، اخلاق و بینش و روش آنها دگرگون نشود.همان، ص98
194- همان، ص98
195- همان، ص99
196- همان، ص86
197- همان، رشته اخلاق پزشكی به طور رسمی از دهه هفتاد شمسی در بین رشته ها و درسهای پزشكی قرار گرفت.
198- همان، ص87
199- همان، ص88
200- همان
201- همان، با تاكید بر درمان بیماریهای مقاربتی و انواع اعتیاد به الكل و مواد مخدر.
202- همان، ص89
203- همان، ص90، توجه به غیرصنعتی بودن كشور در آن زمان مهم و نشانه حساسیت نواب به امر صنعتی شدن و صنعتی بودن كشور است.
204- همان، ص90
205- همان، نواب تاكید كرده است اگر دانش آموزان در این مدارس كار عملی انجام ندهند این مدرسه ها به اهداف خود نخواهند رسید.
206- همان
207- همان، ص107
208- همان
209- همان، ص108
210- همان، ص107
211- همان، ص108
212- همان، ص109، نواب توجه خاصی به امور مرزنشینان داشته است. شاید این امر به دلیل حضور چند ماهه او پس از ترور كسروی در منطقه خراسان، ارتباط با قبایل مرزنشین در ایران و افغانستان باشد.
213- همان، ص109
214- همان، از نكات جالب توجه، دقت شهید نواب به اهمیت راههای دریایی و لزوم برنامه ریزی برای فعالیت در این دو منطقه است.
215- همان، ص93، در كتاب آمده است برنامه درسی فرزندان روستایی باید به نحوی باشد كه ایشان بتوانند در ساعاتی از روز به كار كشاورزی در كنار خانواده های خود بپردازند.
216- همان، ص94
217- همان
218- همان، او در بحث خودكفایی كشاورزی به اهمیت ملی و اجتماعی این مطلب اشاره كرده است.
219- همان، صص100-104، تاكید بر روحیه ایثار، شهادت طلبی و وفاداری
220- همان، نواب به اهمیت نیروی هوایی اشاره نموده است و ابعاد اهمیت آن را برشمرده است.
221- همان، ص103
222- همان، ص100
223- همان، ص104
224- همان، ص101، به نظر او توجه به امور تبلیغی از تلاش برای به دست آوردن بمب اتم مهمتر می باشد و توجه به تحركات روانی به اندازه جنگ زمینی مسلحانه مثمر ثمر است.
225- همان، ص119
226- همان، صص121 و120
227- همان، اشاره ضمنی به اصل دوم متمم قانون اساسی كه در آن پنج تن از مجتهدین باید بر قوانین مجلس نظارت داشته باشند. البته نواب به طور صریح از مشروطه نام نمی برد چون بْعد انحراف و غربگرایانه در نظر او از رهبری علما و بْعد ضد استبدادی آن پر رنگ تر بوده است.
228- همان، ص141
229- همان، صص185 و188
230- 1285.ش، سال پیروزی مشروطه
231- باید مطمئن بود كه آیا تهیه خواروبار و گندم در آن روزگار برعهده وزارت دارایی بوده است یا نه؟
232- همان، ص59
233- همان، ص57 و62، بیان وظایف شهرداری به وضوح دیده می شود.
234- همان، ص72
235- همان، ص166
236- همان، صص153،116،115 و131، سرآغاز مباحث قابل توجه در امر حكومت است.