همایون کاتوزیان: اگر مصدق انعطاف نشان میداد، کودتا نمیشد
* آقای دکتر به نظر شما مهمترین معیارهای سیاست خارجی مصدق چه بوده است؟
مصدق نظر خود را درباره سیاست خارجی مطلوب خود در مجلس چهاردهم تشریح کرد. وی آن را «سیاست موازنه منفی» نامید. سیاست خارجی دوره قاجار «موازنه مثبت» بود، اگرچه این عنوان برای آن به کار نمیرفت. یعنی مثلا وقتی یک امتیاز تجاری به انگلیس میدادند، غالبا یک امتیاز هم به روسیه میدادند که این قدرت را هم راضی نگه دارند و همینطور برعکس. وقتی که شوروی در دوره چهاردهم مجلس از ایران درخواست امتیاز نفت شمال را کرد، نظر بیشتر تودهایها این بود که باید این امتیاز را داد تا موازنهای برای امتیاز نفت جنوب ایجاد کند که دست انگلستان بود. مصدق میگفت که این مثل یک آدم یک دست است که دست دیگرش را هم ببرد تا در بدنش موازنه ایجاد کند. او بالاخره مانع دادن امتیاز نفت شمال به شوروی شد. این سیاست در عمل به سیاست بیطرفی تبدیل شد.
* وضعیت نظام بینالملل در دوره مصدق چگونه بوده است؟
اندکی پس از جنگ جهانی دوم که در آن شوروی متحد قدرتهای غربی بود، دو بلوک شرق (شوروی و اقمارش) و بلوک غرب (جهان غرب) به سرعت پدید آمد و جنگ سرد آغاز شد. دو سه سال پس از این حزب کمونیست چین را گرفت و پس از آن جنگ کره آغاز شد که قدرتهای غربی در آن شرکت کردند. دوره مصدق و چند سال پس از آن دوره اوج جنگ سرد و رویارویی دو بلوک بود.
* با توجه به نظام بینالملل آن زمان، آیا سیاست خارجی مصدق مطلوب بوده است؟ آیا مصدق نمیتوانست به تعامل بیشتری با جامعه جهانی و قدرتهای موثر بپردازد؟
- مصدق پیشنهاد بانک جهانی را برای میانجیگری در دعوای نفت رد کرد. او خود عقیده داشت که این پیشنهاد، پیشنهاد خوبی است، ولی بعضی از نزدیکان سیاسی او به او گفتند که اگر این پیشنهاد را بپذیرد ملت خواهد گفت که خیانت کرده است. البته بیشک مخالفان مقتدر داخلی او یعنی حزب توده و هیات حاکمه به او اتهام میزند. چنانکه حتی بدون کنار آمدن با انگلیس هم به او تهمت میزدند. در آن زمان آمریکا تا اندازهای از ایران پشتیبانی میکرد. یعنی دربست پشت انگلستان نبود. اما وقتی مصدق پیشنهادهای بعدی را نیز که از جانب آمریکا و انگلیس مشترکا ارائه شد رد کرد، در حالی که جنگ سرد مرتبا شدت میگرفت و جمهوریخواهان آمریکا که در انتخابات ۱۳۳۱ پیروز شدند بیم آن داشتند که ایران در دامان شوروی بیفتند، آمریکا دست از حمایت ایران برداشت و یکی از طراحان کودتای ۲۸ مرداد شد. اگر مصدق با کمی انعطاف مساله نفت را حل میکرد، کودتا نمیشد و امکان توسعه سیاسی وجود میداشت. از سوی دیگر اگر او این کار را میکرد، دست کم مقداری از محبوبیت خود را از دست میداد. در تحلیل نهایی سبب، عدم تساهل، کمالگرایی، آرمانگرایی و کم توسعگی سیاسی جامعه ایران بود.
* تا چه حد مسائل داخلی بر شکست سیاست خارجی مصدق تاثیرگذار بوده است و برعکس؟
- حزب توده در سال اول نخستوزیری مصدق او را با تمام قوا کوبید و در سال دوم هم از او پشتیبانی نکرد. مخالفت محافظه کارها و هیات حاکمه نیز با گذشت زمان شدت گرفت، و ادامه تحریم نفت ایران و طولانی شدن دعوانی نفت آنان را در فکر برانداختن دولت مصدق مصممتر کرد. در این میان در نهضت ملی اختلاف افتاد که تاثیر بسیار ویرانگرانهای داشت. دست آخر، شاه و محافظهکاران و جناح مخالفان در نهضت، همگی در کودتای ۲۸ مرداد که توسط آمریکا و انگلیس طراحی شده بود شرکت کردند و حزب توده هم از مصدق دفاع نکرد.