تقی زاده‏‏‏‏، مرد هزار چهره

 تقی زاده‏‏‏‏، مرد هزار چهره

یکی از عناصر وابسته به سازمان فراماسونری در عصر مشروطه، حسن تقی زاده است که در به بیراهه کشانیدن ‏نهضت مشروطه نقش به‌سزایی داشت. او با شعار اینکه «از مغز سر تا نوک پا باید فرنگی شد» در هر چه بیش‌تر ‏وابسته کردن ایران به بیگانگان نقش همه جانبه‌ای داشت. جنگ‌افروزی میان مجلس شورای ملی و محمدعلی شاه، ‏ترور آیت الله بهبهانی، امضای قرارداد ننگین و ذلت‌بار نفت در دوران رضا خان از خیانت‌های او به شمار می ‏رود.
کارشکنی‌ها و فتنه‌گری‌های او در نهضت مشروطه تا آن پایه بود که علمای برجسته نجف اشرف در آن روز ‏او را مفسد فی الارض خواندند و او ناگزیر شد مدتی از ایران بگریزد و به دامان اربابان خود در خارج پناه ببرد. ‏متن تلگرام آیت الله خراسانی علیه نامبرده و نیز نامه آن عالم آگاه و آیت الله میرزا عبدالله مازندرانی درباره ‏انحرافات نامبرده در پی می آید:‏
از قصر (شیرین) به طهران مقام منیع نیابت سلطنت عظمی، حضرات حجج اسلام دامت برکاتهم، مجلس محترم ‏ملی، کابنیة وزارت، سرداران اعظم:‏
چون ضدّیت مسلک‌ سید حسن تقی زاده که جدّاً تعقیب نموده است با اسلامیّت مملکت و قوانین شریعت مقدّسه، بر ‏خود داعیان ثابت و از مکنونات فاسده‌اش علناً پرده برداشته است. لذا از عضویّت مجلس مقدّس ملی و قابلیت ‏امانت نوعیه لازمه آن مقام منیع بالکلیه خارج و قانوناً و شرعاً منعزل است.‏
منعش از دخول در مجلس ملّی و مداخله در امور مملکت و ملّت بر عموم آقایان علماء اعلام و اولیاء امور و امناء ‏دارالشورای کبری و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد عساکر معظّمه ملّیه و طبقات ملت ایران ایّدهم الله بنصره ‏العزیز واجب و تبعیدش از مملکت ایران فوراً لازم و اندک مسامحه و تهاون حرام و دشمنی با صاحب ‏شریعت(ع). به جای او امین دین پرست وطن پرور ملّت‌خواه صحیح المسلک انتخاب فرموده او را مفسد و فاسد ‏مملکت شناسند وبه ملّت غیور آذربایجان و سایر انجمنهای ایالتی و ولایتی هم این حکم الهی عزاسمه را اخطار ‏فرمایند و هر کس از او همراهی کند در همین حکم است، و لاحول و لاقوّه الّا بالله العلی العظیم، و بجمیع ما رقم، ‏قد صدرالحکم من الاحقر الجانی محمدکاظم الخراسانی. بذلک
نامه آیت الله آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و آقا میرزا عبدالله مازندرانی، به علی‌رضاخان عضدالملک، در افشای ‏مسلک «سید حسن تقی زاده»‏
‏12 ربیع الثانی 1328‏
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به عرض می رساند: مراتب تشکر از کمال اسلام پرستی و وطن پروری و کفایت کافیه و درایت کامله جناب ‏مستطاب عالی و قیام به وظیفه معلمی و راهنمایی و کشتیبانی سفینه حیات استقلالی مملکت خارج از آن است که ‏در طی این مختصر حق آن را توان ادا کرد اجرکم علی الله تعالی و علی رسوله و آله صلوات الله علیهم و نسأله ‏تعالی ان یدیم تأییدکم و تسدیدکم.‏
عجالتاً، آنچه که به تحقیق و وضوح پیوسته آنکه، وجود آقا سید حسن تقی زاده به عکس آنچه امیدوار بودیم، ‏مصداق این شعر است:‏
فکانت رجاء ثم صارت رزیهً لقد عظمت تلک الرزایا و جلّت[1]‏
ضدّیت مسلکش با دین اسلام و سلامت مملکت و شوقش به اینکه همچنان که مملکت پاریس[2] فیمابین ممالک ‏نصاری بالغاء قیود مذهب تنصّر مسلم و معرف آفاق است همین قسم ایران هم که فیمابین ممالک اسلامیّه بحمدالله ‏تعالی و حسن تأییده تا به حال به حفظ اساس دیانت اسلامیه امتیازی داشته است از این به بعد همین مسلک ملعون ‏لامذهبی والغاء قیود و حدود اسلامیه را اختیار نماید و همچنان که پاریس فعلاً فیمابین ملل مسیحیه به عدم التزام به ‏قوانین و حدود نصرانیّت انگشت نما و ممتاز است؛ همین طور ایران هم فیمابین ملل اسلامیه به همین لکه ننگ و ‏عار، العیاذ بالله تعالی انگشت نما و ممتاز گردد. و چون بدیهی است علاوه بر تمام مفاسد دینیه مترتبه بر تعقیب این ‏مسلک خبیث، بالاخره جز انقلاب عمومی و ضدیت تمام علماء و مسلمین با اصل اساس قویم مشروطیت و ذهاب ‏مملکت و استیلاء اجانب اثری مترتب نتواند بود لهذا اصابه و صحت عقیده کسانی که او را عمداً یا جهلاً کارکن ‏خارجه می شمارند بدیهی است، و در این مدت چندماه به تمام وسائل ممکنه در نصیحت او تشبث شد و اصلاً مفید ‏نشد. ‏
اکنون چون زیاد بر این سکوت اغماض درباره این چنین ماده مفاسد شقاقلوسیه[3] را با وظیفه و تکلیفی که در ‏حفظ دین و دنیای مسلمین و صیانت ممالک اسلامیه در عهده داریم منافی و عیاناً مودی به انقلاب عمومی و ‏استیلاء اجانب شدن را مشاهده می نماییم، لهذا به اداء وظیفه الهیه عزاسمه مبادرت و حکم قطعی صادر و لَفّاً ایفاد ‏شد. تربیت و تهیه مقدمات اظهار این حکم الهی عزاسمه که بدون غائله این ماده مفاسده مقطوع‌الاثر گردد به عهده ‏کفایت و درایت و دین پرستی و وطن پروری جناب مستطابعالی و هیئت معظمه و وزراء عظام و امناء محترم ‏دارالشورای و سایر امراء و سرداران عظام موکول و به عنایت امام زمان‌اروحنافداه امیدواریم که بعون الله تعالی ‏و حسن تأییده بدون ترتیب هیچ غائله به کلی از هرگونه مداخله و افساد ممنوع، و از هر قسم اثر داشتن در ‏مملکت، بالمّره، ساقط شود؛ انشاء الله تعالی و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.‏
من الاحقر الجانی محمد کاظم الخراسانی ‏
من الاحقر عبدالله المازندرانی ‏
‎ پی نوشت:
 
‏1. یعنی: اول در حد یک امید بود ولی بعد، آن امید، به «مصیبت» تبدیل شد و این مصیبت بزرگ تر شد. از متن ‏نامه و این شعر برمی آید که آیات ابتدا به تقی‌زاده و امثال او امید بسته بودند ولی وقتی سیئات اعمال آنان را ‏مشاهده کردند به خوبی دریافتند که نهضت مشروطه دچار چه بیماری مهلکی شده است. بیماری ای که جز با قطع ‏عضو و از بین بردن ماده فاسده علاج نمی شد. و این نتیجه ای بود که مرحوم شیخ فضل الله نوری سه سال قبل از ‏این تاریخ به آن رسیده بود.‏
‏2. پر واضح است که اطلاق «مملکت» بر پاریس از باب تسامح و مراد آیات شهر پاریس بوده است. ‏
‏3. شقاقلوس همان بیماری مهلک قانقاریا است که حکیمان حاذق در گذشته و حال، تنها راه علاج این بیماری ‏کشنده را در قطع عضو مبتلا می دانند.‏