روایتی از حمله متفقین به شهرهای شمالی ایران در شهریور 1320

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: اسحاق صلاحی کجور در سال 1341 شمسی، دُرست 21 سال پس از حمله متفقین به ایران و اشغال کشورمان از سوی آنها، در روستایی از توابع نوشهر به نام صلاح‌الدین کلا به دنیا آمد. در ساعات اولیه روز 3 شهریور 1320 هواپیماهای شوروی از کرانه‌های دریای خزر به کشورمان حمله‌ور شدند و شهرهای شمالی ایران از جمله نوشهر را یکی پس از دیگری به تصرف درآوردند.
رئیس فعلی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در گفتگویی اجمالی با خبرگزاری مهر، به بیان خاطراتی به جای مانده از خانواده و اطرافیان خود درباره آن روزها پرداخت که از نظر می‌گذرد.
* آقای صلاحی! تا جایی که من اطلاع دارم شما اهل شمال ایران هستید. هواپیماهای شوروی هم در زمان اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم، از مرز آستارا و از کناره‌های دریای خزر وارد ایران شدند. با توجه به سِنتان، طبیعتاً نمی‌توان انتظار داشت خاطره‌ای مستقیم از این حمله داشته باشید، آیا خاطره‌ای از پدر یا دیگر اعضای خانواده‌تان از آن روزها دارید؟
اگر بگویم که 70 سال پیش ایران مورد تاخت و تاز شوروی و انگلیس قرار گرفته، به معنای این است که امروز آن نسل حضور دارند؛ کسانی که جوانان آن روز در عرصه پیکار با اشغالگران و دفاع از سرزمینشان بودند.
از این خاطرات تلخ نکته‌ای به شما منتقل شده است؟
شخصاً از افراد بسیار زیادی که شاهدان عینی این حمله بودند، شنیده‌ام که چگونه مردم این خطه از ایران، از شهرهای شمالی ما کوچ می‌کردند و به کوه‌ها پناه می‌بردند و با اینکه نان شب نداشتند، می‌بایست شبانگاه کاروان راه می‌انداختند تا اینکه به دیاری بروند، بلکه قوت لایموتی پیدا کنند.
 
از خاطراتی که درباره رفتار اشغالگران سینه به سینه منتقل شده است، بگویید.
بارها به ما که بچه بودیم می‌گفتند نیروهای شوروی که در خطه شمال مستقر بودند، اموال مردم را تاراج می‌کردند و به نوامیس و حریم خانواده‌ها تجاوز می‌کردند و کشاورزی و کسب و کار و مغازه‌های آنها را از بین بردند. این تاریخ موجود است و امیدواریم بتوانیم آن را برای نسل جوان زنده کنیم.
خاطره مشخصی از خانواده خودتان در آن روزها دارید؟
از این خاطرات بسیار است؛ می‌گفتند که فلان مغازه شهر را تاراج کرده‌اند، دست و پای صاحب مغازه را بسته‌اند و شلاقش می‌زدند. به ما گفته‌اند که چگونه روس‌ها سیلوهای گندم را تصرف و آنها را تخلیه می‌کردند و چگونه از جاده و سیم تلگراف و زیرساخت‌های شهرهای ما برای دفاع از خودشان استفاده می‌کردند و ملت ما را از منابعی که برای عمران و آبادانی این سرزمین ساخته شده بود، محروم می‌کردند.