خشم شاه از اتحاد مصر و سوريه

اين پيمان يك سال و نيم پس از پايان نبرد مشترك انگليس و فرانسه و اسرائيل عليه مصر و سوريه و در شرائطي به امضا رسيد كه دمشق و قاهره ضرورت يك اتحاد استراتژيك در برابر زياده‌طلبي‌هاي غرب را عميقاً احساس مي‌كردند. هدف از اين اقدام ظاهراً ايجاد يك هماهنگي در برابر فشارهاي غرب بود. فشارهائي كه بعد از حوادث مربوط به ملي شدن آبراه سوئز به اوج رسيده بود.
در 27 بهمن همان سال جمهوري يمن نيز به اين اتحاد پيوست. سه كشور مذكور به طور جداگانه عضو اتحاديه بودند ولي خط مشي‌هاي متخذه در زمينه‌هاي سياست خارجي و دفاعي توسط يك شوراي عالي كه در رأس آن افسران مصري قرار داشتند، هدايت و هماهنگي مي‌شد.
مطبوعات مصر علت تشكيل اين اتحاديه را ايجاد يك جبهه دفاعي در برابر زياده‌طلبي‌هاي غرب در خاورميانه عنوان مي‌كردند ولي حكومت ناصر از فرصت به دست آمده نهايت كوشش خود را براي گسترش انديشه‌هاي ناصريسم در خاورميانه به عمل آورد. هدف وي اين بود كه با تبليغ ناسيوناليسم عربي كه خود منادي آن باشد، متحديني را در جهان عرب به دست آورد. چيزي كه شاه ايران را شديداً نگران كرده و تبليغات گسترده‌اي را عليه اين هم پيماني هدفمند در مطبوعات و راديو و تلويزيون ايران دامن زده بود.
اقدام ناصر البته در خاورميانه بدون بازتاب نماند و در فاصله 2 هفته پس از تشكيل اين اتحاديه، دو دولت محافظه‌كار اردن وعراق نيز با احساس نگراني از گسترش تفكر ناصريسم، دست به يك هم پيماني متقابل با هدف مقابله با اتحاد دمشق ـ قاهره زدند.
اين پيمان كه در25 بهمن 1336 در اردن به امضاي ملك فيصل و شاه‌حسين رهبران عراق و اردن رسيد، عكس‌العملي در برابر اتحاد مصر و سوريه محسوب مي‌شد. دو كشور سپس در 23 ارديبهشت 1337 رسماً تشكيل «فدراسيون مشترك عرب» را دادند. اين فدراسيون بر خلاف اتحاديه مصر و سوريه، از حمايت شاه و دولت ايران برخوردار بود.
با اين همه، عمر اين دو اتحاديه سياسي و مصلحت‌گرايانه بسيار كوتاه‌تر از آن بود كه تصور مي‌شد. اتحاد مصر و سوريه تا 28 سپتامبر سال 1961 ../../../default.htm 6 مهر 1340 كه در سوريه كودتاي نظامي به وقوع پيوست، دوام داشت. در پي آن كودتا كه مشخصاً با هدف خاتمه بخشيدن به اتحاد دمشق، قاهره شكل گرفت، سوريه از اتحاد مذكور خارج شد و كليه مأموران و نظاميان مصري مشتمل بر 27 هزار نفر از سوريه اخراج شدند. پيمان مذكور نيز خود به خود منحل گرديد. جالب اينكه ناصر با استقلال سوريه از مصر مخالفتي نكرد و اعلام داشت در حالي كه مصر همچنان جمهوري عربي متحده باقي خواهد ماند، هرگز با مراجعت سوريه به سازمان ملل و اتحادية عرب مخالفت نخواهد كرد. 1 ناصر بعدها تأسيس اين جمهوري را يكي از بزرگترين دردسرهاي خود و سه سال و نيم مرارت پايان ناپذير كه سه چهارم وقت او را به خود مشغول مي‌نمود، توصيف كرد. 2
عمر دولت كودتائي دمشق از يك سال و نيم تجاور نكرد و در ماه مارس 1963 گروهي از افسران سوري پيرو ناصر، با هدف احياء دمشق و قاهره، علم طغيان برافراشتند و حكومت را در دست گرفتند.
عمر فدراسيون عراق و اردن نيز به مراتب كمتر از اتحاد مصر و سوريه بود. اين فدراسيون با كودتاي نظامي ژنرال عبدالكريم قاسم در 14 ژوئيه 1958/ 23 تير 1334 از هم پاشيد و به عمر 5 ماهه خود خاتمه داد. در 10 مرداد همان سال رسماً انحلال فدراسيون مشترك عرب اعلام شد.
عبدالكريم قاسم بعد از كودتا كه همزمان با لشكركشي نيروهاي آمريكائي به خاك لبنان به وقوع پيوست، تمايل خود را براي همكاري با جمهوري متحده عربي به رهبري جمال عبدالناصر اعلام كرد. ولي رسماً به اين پيمان نپيوست.
سه روز پس از وقوع كودتاي قاسم، هزاران سربازان انگليسي به درخواست شاه حسين به اردن عزيمت كردند تا مانع از حمله احتمالي ارتش عراق به اين كشور شوند. اين نيروها در 28 مهر از عراق خارج شدند.
مخالفت محمد‌رضا پهلوي با اتحاد مصر و سوريه دقيقاً مانند مخالفت جمال عبدالناصر با پيمان بغداد، انگيزه‌هاي هدفمند سياسي داشت. ولي در هر حال شكل‌گيري اين اتحاديه سه ساله، سبب تحكيم هم پيماني شاه با اسرائيل شد.
در حقيقت واهمه از اتحاد مصر و سوريه و ترس از گسترش آن تا مرزهاي ايران، فروپاشي دفاع مشترك ايران در پي انحلال پيمان بغداد، نگراني از محبوبيت ناصر در خاورميانه و تيرگي روابط دو دولت مصر و ايران، از جمله دلائل گرايش بيشتر شاه به سمت اسرائيل در سال‌هاي پاياني دهه سي هجري شمسي بود.

پي‌نوشت‌ها:

1ـ گزيده اسناد روابط خارجي ايران و مصر . دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي وزارت خارجه، مقدمه جلد سوم.
2ـ تاريخ روابط ايران و مصر، حسين عليزاده، مركز اسناد و خدمات پژوهشي وزارت خارجه.