حزب توده در كودتاي 28 مرداد و پس از آن

دكتر فاطمي وزير خارجه نستوه او تيرباران شد. برخي از رهبران حزب توده محكوم شدند. عده‌ كثيري از افسران توده‌اي اعدام شدند. عده‌اي پاي فرار را برقرار مرجح دانستند و يا در ايران با ساواك همكار و همگام شدند. پيمان بغداد در دوران نخست‌وزيري علاء منعقد گرديد. ‌آيت‌الله كاشاني كه عليه انعقاد كنسرسيوم اعلاميه شديداللحني داد به جرم «تحريض مردم به مسلح شدن برضد قدرت سلطنت» در سن هشتاد سالگي بازداشت شد. «فدائيان اسلام» اعدام شدند. در زمان نخست‌وزيري منوچهر اقبال سازمان امنيت جنايتكار بدست تيمور بختيار تشكيل گرديد و نفوذ وسيع سرمايه‌هاي كشورهاي مستكبر در ايران گسترش بيسابقه يافت.
پس از آنكه حزب توده هرگونه تأثيري در جامعه را از دست داد، دربارة نقش جاسوسي تخريبي امپرياليستي در بروز خطاها و اشتباهات اين حزب، ميان رهبران حزب توده در خارج، حدسياتي زده مي‌شد. كيانوري، يزدي را بعنوان كسي معرفي مي‌كرد كه در اطرافش «گوش‌هائي» وجود دارند و مطالب يزدي را به بيرون مي‌رساندند. كيانوري، علي شرميني برادر كوچك شرميني را از نوع اين «گوش‌ها» مي‌شمرد و بطور كلي سوء ظن او به يزدي زياد بود. برعكس رادمنش و اسكندري نهايت اطمينان را به يزدي داشتند، ولي آنها كيانوري را مستقيم يا غير مستقيم (يعني به علت همسري‌اش با مريم فيروز) متهم مي‌ساختند. اسكندري در آغاز ورود به مهاجرت شوروي، ضمن گزارشي با توضيح روش كيانوري در مورد دولت مصدق، آنرا به راه دوري مربوط مي‌كرد و مي‌نوشت. وقتي پيوند كيانوري با خاندان فيروز را مي‌بيند، ناچار به اين نتيجه مي‌‌رسد كه اقدامات غلط و اشتباهات بزرگ او از كدام سرچشمه آب مي‌‌خورد. در مقابل، قاسمي، در انتقاد اسكندري و رابطه‌اش با يزدي، همين جملة «آب از كدام چشمه است» را تكرار مي‌كند و به تعريض اسكندري را مورد ترديد قرار مي‌دهد.
كشاورز صريحاً در مذاكرات خصوصي خود مي‌گفت: كيانوري عامل امپرياليسم است. ولي اين مسئله را به شكل رسمي نگفت. اخيراً در مقاله‌اي كه در لوموند نشر داده، كيانوري را «دست مسكو» ناميد.
فروتن ضمن گزارش مفصلي دربارة شرميني، در آغاز آمدنش به شوروي در دوران استالين، و با بازشمردن يك مشت «فاكت‌ها» مانند سابقة اشتغال شرميني در كمپ بدرآباد (نزد آمريكائي‌ها)، ازدواج خواهرش با يك آمريكائي، و اينكه در كالج آمريكائي (دبيرستان البرز) تحصيل كرده، و اينكه پدرش (موسوم به كريم‌اف) در قفقاز بعنوان تروتسكيست تيرباران شده، و اينكه وقتي هيئت اجرائيه به او پيشنهاد كرد به شوروي برود، از اطاعت در مقابل دستور خودداري كرد، و اينكه سفارت شوروي او را كه در بخش مطبوعاتيش كار مي‌كرد، بدون توضيح خارج كرده و غيره، شخصيت شرميني را زير سئوال قرار داد.
پس از نامة فروتن، باشكيروف، نماينده حزب كمونيست، از رادمنش و من دربارة نوشين ( كه به خارج آمده و در دوشنبه ساكن بود) و شرميني سئوالاتي كرد. هر دوي ما، مختصات مثبت براي آن دو نفر ذكر كرديم. بعدها، يكروز باشكيروف به خانة ما در مسكو آمد و بدون مقدمه گفت: «شرميني عالم خود فروخته (پلاتني آگنت) امپرياليسم است.» من گفتم: «با اين نظر موافق نيستم و ما در عمل برخورد نكرديم كه او شخص بي‌اعتقادي باشد». اين جريان در آغاز آمدن سه نفر (قاسمي، فروتن و بقراطي) بود و من براساس شناختي كه در ايران از شرميني داشتم از وي دفاع كردم. باشكيروف مرا تحسين كرد و گفت: «معمولاً وقتي سوء‌ظني به اين شدت بيان مي‌شود، مخاطب سعي مي‌كند محتاط باشد، دفاع شما قرينه‌اي است كه شما نظر خاصي نداريد». اين بار دوم بود كه من چنين نظري را مي‌شنيدم. بار اول از علي‌اف رايزن سفارت شوروي (وقتي من از اعلاميه‌اي كه هئيت اجرائيه موقت همراه ملكي تنظيم كرده بود دفاع كردم) و يك بار در اين مورد مشروح در فوق اين اسلوبي است كه براي شناخن نه ملكي يا شرميني، بلكه درجة صداقت مخاطب. من بدون اطلاع از اين اسلوب، با رفتار خودم از نظر آنها توجيه شدم.
اما حالا خوش‌بيني مطلق گذشته را ندارم. البته بدون سند و تنها براساس قرائن نمي‌توان حيثيت افراد را ملعبه ساخت وبه همين جهت نيز سخني دربارة اشخاص نمي‌گويم. ولي در جريان عجيب حزب توده، امكان رخنة مستقيم و غير مستقيم دشمنان امپرياليستي و ارتجاعي كاملا ً ممكن است. در اين باره تاريخ گواهي خواهد داد.»

پس از كودتاي 28 مرداد، تعداد كثيري از رهبران و كادرها و اعضاي حزب توده دستگير شدند، كه سرنوشت آنها بشرح زير است:
1ـ دكتر محمد بهرامي، دبيركل حزب توده (در غياب رادمنش، كه در شوروي بسر مي‌برد) در بهمن 1334 دستگير شد و بعلت ابراز ندامت پس از يكسال مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد.
2ـ دكتر مرتضي يزدي، عضو هيئت اجرائيه كميته مركزي و مسئول سازمان اطلاعات و تشكيلات زنان، كه در اواخر 1333 دستگير شد و به علت ابراز ندامت در سال 1338 مورد عفو قرار گرفت و ‌آزاد شد.
3ـ مهندس علي عُلُوّي، عضو كميته مركزي و مسئول مالي. وي عليرغم ابراز ندامت تيرباران شد.
4ـ مهندس نادر شرميني، عضو كميته مركزي و دبير اول سازمان جوانان توده. در سال 1333 دستگير شد و پس از ابراز ندامت در سال 1339 آزاد شد.
5ـ از اعضاي مشاور كميته مركزي 12 نفر دستگير شدند، كه پس از ابراز ندامت آزاد گرديدند.
6ـ 25 نفر از مسئولين درجه اول حزبي (كادرهاي انتخابي و انتصابي سازمان ايالتي تهران) دستگير شده و پس از ابراز ندامت آزاد شدند.
7ـ 23 نفر اعضاي كميته مركزي سازمان جوانان توده دستگير شده و پس از ابراز ندامت آزاد گرديدند.
8ـ 45 نفر اعضاي سازمان اطلاعات حزب توده دستگير شدند، كه پس از ابراز ندامت آزاد گرديدند.
9ـ سازمان نظامي حزب توده جمعاًٌ داراي 585 عضو بود، كه از اين ميان 37 نفر موفق به فرار شده و به شوروي پناه بردند، كه از ميان آنها، تنها 6 نفر بعدها در سازمان حزب توده فعاليت جدي داشتند. بقيه اعضاي سازمان نظامي دستگير شدند، كه وضع آنها به شرح زير است:
26 نفر به اعدام محكوم شده و حكم در مورد ‌آنها به اجرا درآمد. 52 نفر محكوم به اعدام بودند، كه مشمول عفو شده و حكم آنها به حبس ابد تقليل يافت. 92 نفر محكوم به حبس ابد شدند. 119 نفر محكوم به 15 سال زندان و 79 نفر محكوم به 10 سال زندان شدند و 91 نفر به حبس‌‌هاي مختلف از 8 سال تا 18 ماه محكوم گرديدند. از درجه‌داران عضو حزب توده نيز 89 نفر بازداشت شدند، معهذا معروف است كه ليست كامل درجه‌داران توده‌اي توسط افسر فراري بنام سرگرد پولاددژ به خارج انتقال يافت.
10ـ علاوه بر افراد فوق، در جريان «قيام افسران خراسان» 24 افسر و درجه‌دار و سرباز و در جريان غائله فرقه دمكرات آذربايجان نيز 919 نفر افسر هوادار فرقه به شوروي گريختند.
11ـ از ميان اعضاي غير نظامي حزب توده جمعاً 3649 نفر دستگير شدند، كه تعدادي از آن‌ها به حبس‌هاي مختلف محكوم گرديدند. در سال‌هاي بعد موج «ندامت نامه‌نويسي» در ميان زندانيان توده‌اي همگاني شد و مجله ويژه‌اي بنام عبرت براي اين كار انتشار يافت كه توسط «نادمين» زنداني اداره مي‌شد. زندانيان فوق بتدريج همه آزاد شدند و در سال‌هاي 1340 ـ 1350 جذب نهادهاي خصوصي و دولتي و روشنفكري شده و گاه داراي موقعيت‌هاي حساس شدند. عليرغم اين ندامت سياسي، خط فكري و ايدئولوژيك حزب توده توسط بسياري از آنان، بويژه در ابعاد فرهنگي و اقتصادي، در جامعه اشاعه داده شد و بر مجامع روشنفكران غربگراي كشور تأثيرات عميق نهاد.
12ـ از مجموع بيش از 4000 زنداني توده‌اي، تنها 7 نفر از آنان (شهيدي زندي، حجري، عموئي، شلتوكي، كي‌منش، باقرزاده، ذوالقدرـ اعضا سازمان نظامي) عليرغم ابراز ندامت تا آستانه انقلاب اسلامي در زندان ماندند. دربارة سرنوشت اين افراد در آينده سخن خواهيم گفت.