چنگ‌اندازي شاهپورانه

اينان گاه نيز با دريافت مبالغ فراوان و رقمهاي چشمگير، سهم خود را به ديگران واگذار مي‌كردند. كمتر شركتي قادر بود به سودآوري نايل آيد مگر اينكه به يكي از شاهپورها و شاهدخت‌ها، همسران، فرزندان و اعوان و انصار و دنباله‌هاي آنان پيشكش‌هايي داده باشد. در چنين زمانه‌اي شركت‌هاي موفق آنهايي بودند كه به نحوي پاي صاحبان قدرت سياسي و دولتمردان را به جمع خود باز مي‌كردند. ميزان واقعي اين گونه سوء استفاده‌ها و درآمدهاي سرشار و نامشروع حاصل از آن شايد هرگز به درستي روشن نشود. انبوه اسناد و مدارك بازمانده از اين حيف و ميل‌ها، تنها بخشي كوچك از اين كل نامكشوف است.
هر كس در پي آن بود كه سهم نفت خود را به لطايف الحيلي به چنگ آورد. رفتار اعضا و وابستگان هيئت حاكمه به گونه‌اي بود كه گويي براي جبران زيانهاي خود به مثابه اشغالگر به كشوري يورش برده‌اند. به واقع چنگ‌اندازي خاندان پهلوي، وابستگان و اطرافيان آنان بر ذخاير و منابع كشور از واقعيتهاي دردناك، نانوشته و كمتر گفته شده‌اي است كه نياز به پژوهشي جامع و مستقل دارد. به نظر مي‌رسد بسياري از خبرهاي مربوط به فعاليت تجاري و مالي افراد خاندان سلطنتي به آگاهي شاه مي‌رسيد؛ از بخش اعظم شركت ساختماني مهستان كه متعلق به خواهر همزادش اشرف بود تا زمينخواري برادرش غلامرضا با سوء استفاده از بحران مسكن. از مشاركت كاسبكارانه عبدالرضا در تجهيز كارخانه كاغذسازي شمال تا سفرهاي پر هزينه شمس به كشورهاي خارجي و ... همه و همه از نقاط ضعف برجسته رژيم به شمار مي‌آمد و باعث بروز اختلاسهاي كلان و فربه شدن نامشروع حواريون، مقربان و اطرافيان مي‌شد.
صداي سناتور جلال نائيني در مجلس هنگام حضور جعفر شريف امامي و بحث درباره برنامه كاري او در آستانه انقلاب نيز درآمد : « تيمسار ارتشبد نصيري در شمال و در اصفهان با شركت خواجوي مشغول شهرك و آپارتمان سازي است و اعلان خانه‌ها را ماه قبل با اسم و امضا خود در روزنامه‌هاي تهران آگهي كرد. همكار و شريكشان هم آقاي ميرحسين شيخ بهايي در رفت و پولهاي چپاول كرده را به خارج انتقال داد. [مردم] نسبت به آقاي هرمز قريب مي‌گويند در دفاتر آقاي هژبر يزداني ارقام درشتي به نام ايشان منعكس است. آقاي هژبر يزداني، دوست ارتشبد نصيري پنج ميليارد و دويست ميليون يعني در حدود يك سوم از سرمايه بانكهاي دولتي را از بانكهاي مختلف وام گرفته است.»
به هر روي ميزان واقعي اين اختلاس‌ها به رغم دسترسي و انتشار شماري از اسناد، شايد هرگز به طور شايسته روشن نشود و آنچه در سند زير به معرفي آن مبادرت شده مورد مجملي است كه مي‌توان از آن حديث مفصل خواند. سند زير به بازديد غلامرضا پهلوي از شركت الكترو زر اختصاص دارد. متعاقب اين بازديد به پاس « حق‌شناسي» از سوي مديرعامل شركت مقرر مي‌شود 10% از سود خالص سالانه شركت به مدت 10 سال در وجه جناب « شاهپور» كارسازي شود. و اما غلامرضا پهلوي در قبال اين حاتم‌بخشي طي موافقتنامه‌اي كه تنظيم و به امضاي طرفين مي‌رسد، قول مي‌دهد نسبت به پيشرفت اين واحد صنعتي بذل عنايت فرموده و اهتمام به خرج دهد و در برابر مشكلات احتمالي كه ممكن است برخلاف قوانين براي شركت ايجاد شود، شركت را مورد حمايت و صيانت قرار دهد؛ و مابقي امور ديگر كه مي‌توان آن را حدس زد ... .
محتواي سند آن اندازه شفاف و گوياست كه نيازي به توضيح و تفسير و شرح و بسط ندارد. در انتهاي آن نيز امضاي طرفين مشاهده مي‌شود. يادآوري اين نكته ضروري است كه غلامرضا، برادر ناتني محمدرضا پهلوي است. وي فرزند پنجم رضاشاه است كه در ارديبهشت 1302 متولد شد. مادرش قمرالملوك اميرسليماني (ملكه توران) از تباري قجري و سومين همسر بنيادگذار آخرين سلسله پادشاهي ايران است؛ و اما متن سند بدين قرار است:
سرّي شركت الكتروزر با مسئوليت محدود
باغ سپهسالار، كوچه توسلي، پلاك 66، شماره ثبت 11314
تاريخ : اول تيرماه 1351 تلفن : 319917
شماره : 580 318609
متعاقب بازديدي كه والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوي از شركت الكتروزر واقع در تهران، خيابان باغ سپهسالار، كوچه توسلي، پلاك 66، ثبت شده به شماره 11314 فرمودند، به منظور حق‌شناسي از توجه خاصي كه از طرف معظم له نسبت به توسعه اين واحد صنعتي به عمل آمد، از طرف بهرام پلونده مديرعامل شركت از والاحضرت تقاضا گرديد كه با قبول ده درصد از سود خالص ساليانه شركت به نحو غيرقابل انتقال و طبق بيلان رسمي شركت از اين تاريخ تا مدت ده سال نسبت به پيشرفت فعاليت اين واحد صنعتي بذل عنايت فرموده و در قبال مشكلاتي كه ممكن است برخلاف قوانين براي شركت ايجاد نمايند در حدود قانون، شركت را مورد حمايت قرار دهند.
بعد از پايان مدت: اين موافقتنامه با توافق طرفين تمديد خواهد شد. اين موافقتنامه در دو نسخه تنظيم شده است.
والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوي بهرام پلونده
[امضاء] [امضاء و مهر]
شركت الكتروزر با مسئوليت محدود