جنگ جهانی دوم در استان چهارمحال و بختیاری
در همان لحظات اول، سفير كبير شوروى و وزير مختار انگليس در منزل على منصور نخست وزير حضور يافته طى يادداشتى حمله قواى خود را به كشور اعلام نمودند.
شوراى عالى نظام دستور مرخصى سربازان وظيفه را تصويب و به مرحله اجرا در آورد. در اثر تصميم شوراى عالى نظام و ابلاغ آن به واحدهاى نظامى تمام پادگانها تهران و شهرها خالى از سرباز شد و سربازان در خيابانها گرسنه و تشنه به راه افتادند و به سوى دهات خود روان شدند.
مقدار زيادى از اثاثيه پادگانها توسط درجه داران غارت شد، و سربازان با اسلحههاى خود به دورترين مناطقى كه قبلا توسط دولت خلع سلاح شده بود رفتند.
از سوى ديگر با به قدرت رسيدن پهلوى دوم، و نخست وزيرى فروغى، سران بختيارى كه در تبعيد در شهرهاى مختلف زندگى مىكردند و يادرزندان بودند آزاد شده و به ايل خود بازگشتند.
انگليسىها نيز، كه نگران ورود ارتش هيتلر از جبهه قفقاز به ايران و اشغال مناطق نفت خيز آن و در نهايت ورود آنها به هندوستان و به خطر افتادن منافع انگلستان بودند. دوباره به سران بختيارى روى آوردند.
آلن چارلز تراث جاسوس كهنه كار انگليس و رئيس سرويس اطلاعاتى انگلستان در ايران كه در پوشش كاردار سفارت بريتانيا در تهران عمل مىكرد به اقدامات گستردهاى در مناطق بختيارى، و لرستان و جنوب ايران دست زد، هدف او اين بود در صورت موفقيت در مناطق جنوبى و غربى ايران همچون اصفهان و خوزستان، فارس و كردستان يك حكومت انگليسى قدرت را به دست گيرد و در نهايت تهران را نيز اين حكومت تصرف كند. در اين دوره سرويس اطلاعاتى نظامى انگليس براى مقابله با ورود احتمالى سربازان آلمانى به ايران طرحهايى را براى سازمان دادن به دستههاى چريكى در ميان ايل بختيارى و قشقايى به اجرا درآورد.
مرتضى قلى خان بختيارى نيز به كوشش انگليسىها در سال 1322 ه .ش به سمت فرماندارى منطقه چهارمحال و بختيارى كه مرزهاى آن از رودخانه دز در دزفول آغاز و شوشتر، مسجد سليمان و هفتگل، را مهرمز، لردگان، فلارد، گندمان، بروجن و تامشرق زاينده رود را در بر مىگرفت، برگزيده شد.
انتخاب مرتضى قلى خان، صمصام به فرماندارى چهارمحال و بختيارى با مرزهاى جغرافيايى گسترده، رقابت را بين دو خانواده ايلخانى و حاجى ايلخانى تشديد كرده ولى سرانجام به اتحاد و همبستگى دو خانواده انجاميد.
از سوى ديگر ابوالقاسم بختيارى (پسرامير مفخم) درمناطق بختيارى (شايد به كمك آلمانها) دست به شورش زد و طولى نكشيد كه بيشتر طوايف بختيارى از جمله عشاير بهمنى و جانكى كه در جوار مناطق نفتى مىزيستند به وى پيوستند و سراسر منطقه را به آشوب كشاندند.
نيروهاى نظامى با فشار انگليسىها وارد ميدان نبرد شدند اما سرانجام با دادن كشته فراوان و به جاى گذاشتن اسلحههاى خود ميدان نبرد را ترك كردند. در اين موقع دولت (احتمالاً به توصيه انگليسىها) از مرتضى قلى خان، فرماندار چهارمحال و بختيارى كمك خواست و جيكاك مامور سياسى انگليسى در ملاقاتهاى مكرر با مرتضى قلى خان كه (شناخت كافى از سران شورشى و مناطق بختيارى داشت) وى را وارد ميدان نبرد ساخت.
مرتضى قلى خان با يك تيپ سرباز به فرماندهى سپهبد امان الله بهبهانى روانه جانكى و ايذه شد و بدون خونريزى به اين غائله پايان داد.