پهلوی چگونه صهیونیست ها را به رسميت شناخت؟

پهلوی چگونه صهیونیست ها را به رسميت شناخت؟

در بررسی و مطالعه مناسبات منطقه ای ایران با کشورهای خاورمیانه پنهان ترین و پیچیده ترین شکل این مناسبات در روابط نظام شاهنشاهی پهلوی با دولت اسرائیل به چشم می خورد . آگاهی از گذشته این روابط و عوامل زمینه ساز در شناسایی اسرائیل از سوی رژیم محمدرضا شاه پهلوی ، ما را در تبیین هرچه دقیق تر مناسبات منطقه ای واصول حاکم برآن و تشخیص انگیزه ها و تمایلات دولتمردان دورژيم یاری می دهد .
باسقوط دولت هژیر وشروع نخست وزیری محمد ساعد مراغه ای ( 30 آبان 1327 تا 14 فروردین 1329 ) مجموعه ای ازحوادث و رویدادها به وقوع پیوست که در زمینه سازی و تسریع شناسایی اسرائیل از سوی ایران موثر واقع شد.
عامل نخست : حادثه ترور نافرجام محمدرضا پهلوی در15 بهمن 1327 بود که درپی آن حکومت نظامی برقرار شد و شماری از مخالفین و افراد مظنون بازداشت شدند ، آیت الله کاشانی نیزشبانه دستگیر و پس از انتقال به زندان فلک الافلاک به لبنان تبعید گردید . بدین ترتیب حمایتی که ازمردم فلسطین ازسال 1326 آغاز شد ودرطول سال 1327 با تشکیل گردهمایی و اجتماعات بزرگ به رهبری کاشانی استمرار یافته بود ، یکباره قطع گردید .
عامل دوم : تحکیم قدرت شاه و افزایش اختیارات اودرنتیجه تشکیل مجلس مؤسسان دراول اردیبهشت 1328 و تغییر دراصل 48 قانون اساسی بود که به موجب آن شاه می توانست هریک از دو مجلس شورای ملی و سنا را جداگانه و یا با هم درآن واحد منحل نماید .
عامل سوم : موفقیت نظامی دولت تازه تأسیس اسرائیل درمقابل تهاجم گسترده اعراب بود که موجب بهت و حیرت آمیخته با تحسین بسیاری از ناظرین سیاسی و نظامی شد . تاثير این موفقیت ، درمحافل نظامی ایران خصوصاً از نظر سپهبد حاجعلی رزم آرا رئیس ستاد ارتش پنهان نماند . رزم آرا درسخنرانی خود درباشگاه افسران ، ارتش اسرائیل را ازنظرکارایی و شهامت ستود و آن را الگویی برای ارتش ایران توصیف کرد .
عامل چهارم : مهاجرت فزاینده یهودیان عراقی به ایران بود که به صورت غیرقانونی وارد کشورشده واز این طریق به اسرائیل منتقل می شدند . به دنبال اعمال محدودیت هایی نسبت به مهاجرین یهودی ازجانب دولت ایران ، این دولت متهم به اتخاذ سیاست ضد یهود شد . ازسوی دیگراتباع ایرانی دراسرائیل تحت فشار قرارگرفته و دولت اسرائیل به منظورکسب شناسایی رسمی خود ازجانب ایران از استرداد اموال و جبران خسارات و لطماتی که دراثر جنگ فلسطین به آنها وارد شده بود ، خودداری می ورزید . درمحافل سیاسی ایران و وزارت امورخارجه کشور به تدریج مساله شناسایی دولت یهود مورد توجه قرار گرفت . بدین ترتیب مساله وجود یهودیان خواستار مهاجرت به اسرائیل ، درایران از یک سو و اتباع ایرانی که دراسرائیل اقامت داشتند ، ازسوی دیگر به عنوان زمینه ای برای تحصیل شناسایی و برقراری روابط که ازجمله اهداف سیاست خارجی اسرائیل به شمارمی رفت ، مطرح بوده است .
عامل پنجم : روابط ایران با دنیای عرب بطور عام و با همسایه آن عراق بطورخاص است . اختلافات دیرینه ایران و عراق بر سر اروند رود و رفتار ناجوانمردانه عراق نسبت به زوار ایرانی و اتباع این کشور رفته رفته رژيم شاه را براي تقويت در برابر عراق به سوي اسرائيل سوق داد .
عامل ششم : نتایج اولین مسافرت شاه به آمریکا در24 آبان 1328 بود . هدف ازسفر مزبور جلب کمک های مالی و اقتصادی آمریکا به منظوراجرای برنامه هفت ساله عمرانی کشور و اخذ کمک های نظامی بیشتر به منظورتقویت بنیه دفاعی ایران بود . درجریان اين سفر بود که شاه ازنفوذ فوق العاده سرمایه داران یهودی و تاثيرجمعیت 5 میلیونی یهودیان آمریکا براقتصاد و سیاست این کشورمطلع شد . درواقع با مخالفت جدی سرمایه داران یهودی ، مساله اعطای کمک های مالی مورد نیاز ایران منتفی می شد. شاه درطول اقامت درآمریکا ملاقات هایی نیز با سرمایه داران بزرگ ومحافل یهودی آمریکایی داشت ومساله شناسایی دولت اسرائیل نیز مورد بحث و مذاکره قرارگرفت .
عامل هفتم : زمینه های فساد و رشوه خواری و هرج و مرج درلایه های حکومتی و اداری ایران بود. به گفته موشه چروینسکی رئیس یکی از بخش های موساد ، « درایران تقریباً  می شد همه چیز را از طریق رشوه دادن به دست آورد.»
به همین منظورعوامل موساد درسال 1950 م ازطریق یک واسطه آمریکائی به نام مستعار " آدم " ترتیب پرداخت مبلغ 240 هزار دلار را به دولت ایران در ازای شناسایی اسرائیل فراهم نمودند . قراربود مبلغ مذکور به منظور ایجاد زمینه تبلیغاتی مساعد درمطبوعات ایران درجهت شناسایی اسرائیل هزینه شود .
در14 فوریه همان سال ، بنابه گزارش آسوشیتد پرس محمد ساعد مراغه ای ، نخست وزیر وقت ایران اعلام کرد که دروازه های این کشور به روی تمامی پناهندگان و افرادی که قصد اقامت موقت درایران را دارند باز است ، پنج روز بعد نماینده موساد در تهران با ساعد ملاقات کرد و به دنبال آن ملاقات ، ساعد به رئیس اداره گذرنامه ، رئیس پلیس کشور و رئیس ژاندارمری دستورداد که نماینده مزبور را به عنوان نماینده اسرائیل در زمینه پناهندگان و مهاجرت یهودیان محلی ازایران به اسرائیل، بشناسند . در6 مارس 1950 دولت ایران به طور دو فاکتو، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت واین موضوع رسماً از طریق نماینده دائمی ایران درسازمان ملل اعلام شد :
« ایران مستقلاً سیاست خارجی خاص خود را طرح ریزی می نماید و تصمیم به شناسایی اسرائیل گرفته است .»
درمحافل سیاسی ایران و وزارت امورخارجه کشور به تدریج مساله شناسایی دولت یهود مورد توجه قرار گرفت ، با شکست اعراب درمقابل نیروهای اسرائیلی و شناسایی اسرائیل ازسوی دولت های ترکیه و انگلستان ، دولت های عرب تلاش وسیعی نمودند تا ازتحقیق شایعاتی که پیرامون احتمال شناسایی اسرائیل ازسوی ایران مطرح بود ، ممانعت به عمل آورند . درعین حال ، دولت ایران با وجود آنکه شناسایی اسرائیل را گامی در راستای برخورداری از کمک های مالی و اقتصادی اصل چهارم ترومن وجلب حمایت کنگره آمریکا تلقی می کرد ، هنگامی که مساله شناسایی دولت یهود در دستور کارو بررسی وزارت امورخارجه ایران قرارداشت ، به منظور حفظ مناسبات دوستانه خود با کشورهای عرب ، به عضویت اسرائیل درسازمان ملل رای مخالف داد .
فهرست منابع :
1 – علی فلاح نژاد ، مناسبات ایران واسرائیل دردوره پهلوی دوم ، تهران : مرکزاسناد انقلاب اسلامی ، 1381 .
2 – مرتضی قانون ، دیپلماسی پنهان ، تهران : طبرستان ، 1381 .
3 – عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، سیاست خارجی ایران دردوران پهلوی ، تهران : البرز، 1373.
4 – مارک ج گازیوروسکی ، سیاست خارجی آمریکا و شاه ، ترجمه فریدون فاطمی ، تهران : مرکز ، 1371 .