ريشه‌هاي سقوط شاه از ديدگاه ابتهاج

ريشه‌هاي سقوط شاه از ديدگاه ابتهاج


ابوالحسن ابتهاج كه از سرمايه‌داران با نفوذ در رژيم گذشته و مرتبط با دربار بود براي سقوط رژيم گذشته عللي بيان مي‌كند كه جالب توجه است. او در خاطرات خود مي‌نويسد:
«شاه با زورگويي، فساد، ناچيز شمردن مردم، كنار گذاشتن شخصيت‌هاي ارزنده از صحنه سياست، انتصاب افراد ضعيف و فرصت‌طلب به مقامات حساس، زمينه را براي انقلاب آماده كرد. درآمد سرشار نفت هم به او اين امكان را داد كه در مقابل ملت ايران و خارجي‌ها قدرت‌نمايي كند.
جشنهاي 2500 ساله را در سال 1350 با صرف ميليون‌ها دلار در بيابان‌هاي خشك و بي‌آب و علف مرودشت با نمايشاتي كه بيشتر به فيلمهاي مبتذل هاليوودي شباهت داشت صرفاً به اين خاطر برگزار كرد كه به سران كشورها ثابت كند شاهنشاهي او سابقه 2500 ساله دارد. تقويم كشور را، كه ريشه‌هاي تاريخي و مذهبي داشت، به تقويم شاهنشاهي تبديل كرد. چون ديگر حتي تحمل احزاب فرمايشي را هم نداشت با تشكيل حزب رستاخيز و يك حزبي كردن مملكت اعلام كرد كه هر كس مايل نيست به عضويت حزب رستاخيز درآيد مي‌تواند گذرنامه‌اش را بگيرد و مملكت را ترك كند.
او براي اين‌كه بتواند حمايت كارگران را به دست بياورد بدواً آنان را در سهام كارخانجات و بعد در سود شركتها سهيم كرد ولي هيچ‌يك از اين طرحها عملي نشد.
جشن هنر شيراز با صرف هزينه‌هاي هنگفت و به ترتيبي كه انجام شد يعني ارائه مبتذل‌ترين جوانب فرهنگ غرب اجراي نمايشات مهمل و بي‌بند و بار و در مواردي قبيح توسط هنرپيشه‌هاي دست دوم خارجي بخصوص در ماه رمضان، اجراي موسيقي ناشناخته بي سر و ته و ناهنجار خارجي بر سر قبر حافظ بدون ترديد اثر سوء در بر داشت و گذشته از آن برداشت مردم عادي از تمدن و فرهنگ غرب، ديدن و شنيدن همين گونه برنامه‌ها بود.
داير كردن قمارخانه در جزيره كيش با پول آستان قدس رضوي و همچنين از محل صندوق بازنشستگي كارمندان شركت نفت كه با بهره نازلي نزد بانك عمران سپرده مي‌شد، از خبط‌هاي ديگر بود. اينها همه پلهايي بود براي رسيدن به «دروازه‌‌هاي تمدن بزرگ» كه شاه نويد آن را به مردم ايران مي‌داد».