حزب کشی از نوع محمدرضا پهلوی

محمدرضا پهلوی می‏خواست در داخل کشور، مرکز همه قدرت‏ها باشد و تصور می‏کرد از این طریق می‏تواند در ردیف سران کشورهای بزرگ درآید، از این رو در یازدهم اسفند 1353، طی سخنانی، آغاز عصر رستاخیز را اعلام کرد و نوید تشکیل یک حزب واحد و سراسری را داد. به این ترتیب احزاب موجود برچیده شدند و حزب رستاخیز ملت به عنوان تنها حزب قانونی مطرح شد. در ایران، برای نخستین بار بود که نظام تک حزبی استقرار می‏یافت که البته آن هم همچون نظام‏های چند حزبی قبلی، بیشتر جنبه صوری و ظاهری داشت و عمدتاً به عنوان یکی از ابزارهای حکومتی به کار گرفته شد. شاه با ایجاد این حزب، رکن چهارمی به سه رکن بوروکراسی، ارتش و دربار افزود؛ در حالیکه این رکن در مقایسه با دیگر ارکان حکومتی رژیم، از قدرت و نفوذ و تاثیرگذاری کمتری برخوردار بود. نخستین ثمره شوم حزب رستاخیز، دوره بیست و چهارم به عنوان آخرین دوره مجلس شورای ملی بود که توسط این حزب آماده و در شهریور 1354، افتتاح گردید. دومین دستاورد این حزب، تغییر تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی بود که خود نشانه اوج فرعونیت طاغوت به شمار می‏رفت. شاه تهدید کرد که هر کس نمی‏خواهد به عضویت حزب درآید باید کشور را ترک کند. اما تشکیل این حزب با واکنش تند امام خمینی مواجه گردید و ایشان این حزب را تحریم کردند. رسوایی ادامه حیات این حزب پس از سه سال و نیم به حدی رسید که با روی کار آمدن دولت جعفر شریف امامی، وی برای فرو نشاندن خشم مردم، در اقدامی عوام فریبانه، این حزب را مهر 1357 منحل اعلام کرد. ولی دیگر کار از کار گذشته بود و انقلاب ملت مسلمان ایران طومار سلطنت را در بهمن 57 درهم پیچید.
عملكرد حزب رستاخیز
حزب رستاخیز ملت ایران كه همچون مثلثی در گرد سه ضلع نظام شاهنشاهی، قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت (انقلاب سفید)شكل گرفته بود، مهم‌ترین وظیفه و رسالت خود را برپایه‌های تحكیم موقعیت شاه و سلسله پهلوی در كشور و ممانعت از گسترش مخالفت‌ها و كنترل مخالفان قرار داده بود.
از این رو حزب رستاخیز به لطف درآمدهای روز افزون نفتی در طول بیش از سه سال و شش ماه فعالیت خود، تشكیلات و سازمان‌های اداری و اجرایی گسترده‌ای در سراسر كشور به وجود آورد. زیرا حزب طبق دستور موظف بود به حزبی فراگیر تبدیل شود و تمام ایرانیان را به عضویت خود درآورد.
شاه در نخستین گام، امیرعباس هویدا را كه در تملق‌گویی و چاپلوسی بی‌همتا بود به سمت دبیر كل حزب فراگیر رستاخیز انتصاب نمود. امیرعباس هویدا نیز بلافاصله پس از انتخاب به سمت دبیر كلی حزب رستاخیز، طی تلگرافی به استانداری‌ها و فرمانداری‌ها، دستور دائر نمودن دفاتری جهت تسهیل در ثبت عضویت همه طبقات مردم در حزب رستاخیز را صادر نمود.
شاه تهدید کرد که هر کس نمی‏خواهد به عضویت حزب درآید باید کشور را ترک کند. اما تشکیل این حزب با واکنش تند امام خمینی مواجه گردید و ایشان این حزب را تحریم کردند
رژیم شاهنشاهی در قدم بعدی تمام كارمندان دولت را مجبور به عضویت در حزب نمود و برای تبلیغات بیشتر در خصوص شناساندن حزب به مردم، پنج روزنامه‌ی رستاخیز یومیه، رستاخیز كارگران، رستاخیز كشاورزان، رستاخیز جوانان و اندیشه رستاخیز را به عنوان ارگان‌های خبری حزب تأسیس نمود.
همچنین هوشنگ نهاوندی و جمشید آموزگار به عنوان رهبران دو جناح محافظه‌كار و ترقی‌خواه منصوب شدند تا پوششی برای فرمایشی بودن حزب باشند و با ظاهر سازی‌های خود توجه مردم را از اینكه حزب از بالا تشكیل شده است منحرف سازند.
حزب كه هدف خود را افزایش كمیت اعضا قرار داده بود در سال 1354 دو میلیون و چهارصد هزار نفر و در سال 1355 پنج میلیون و چهارصد هزار نفر را به عضویت كانون‌های گوناگون خود پذیرفته بود. با این حال افرادی كه عضو حزب بودند، تنها نام خود را در دفاتر حزب وارد كرده بودند و عملاً گامی در جهت اهداف واقعی حزب بر نمی‌داشتند.
این مسئله را آخرین سفیر شاه در انگلیس در خاطرات خود چنین شرح می‌دهد: «گرچه فقط در عرض چند ماه، عده زیادی ظاهراً به عضویت حزب رستاخیز درآمدند، اما گفتنی است كه رستاخیز، علی‌رغم تعداد كثیر اعضایش از كمترین حمایت مردمی برخوردار بود. در حقیقت حالت انجمن فرصت‌طلبان سیاسی را داشت كه در آن، عده‌ای دور هم می‌نشستند و كاری جز تدوین وظایف حزب و ستایش از اعمال شاه انجام نمی‌دادند.»
در واقع می‌توان چنین تصریح كرد كه نقش حزب به شكلی طراحی شده بود كه عملاً هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌ها نداشته باشد و فقط دستورات را از مراجع بالا (شخص شاه) بگیرد و به اعضای خود دیكته نماید. حزب می‌بایست تصمیم‌هایی كه از پیش گرفته شد ه بود را تأیید می‌كرد و به تعریف و تمجید از آن‌‌ها می‌پرداخت.
هر چند در مورد صحت ادعای فوق اسناد و مدارك بسیاری موجود می‌باشد، اما در ادامه تنها به ذكر خاطره‌ای از پرویز راجی كه خود را خدمتكار تخت طاووس می‌نامید، می‌پردازیم: «امروز با سرگرد بهرامی ناهار خوردیم، او گفت: در كنگره اخیر حزب رستاخیز نمایندگانی از سراسر كشور در تهران گرد آمدند و به همه آنها نیز اطمینان داده شد كه با برخورداری از آزادی كامل می‌توانند فرد دیگری را به جای جمشید آموزگار، به عنوان دبیر كل حزب انتخاب نمایند. ولی هنوز 3 روز به پایان كنگره و انجام انتخابات برای گزینش دبیر كلی باقی نمانده بود كه شاهشناه طی نطقی اعلام داشت: دو مقام دبیر كلی حزب رستاخیز و نخست‌وزیری از هم قابل تفكیك نیست. و حالا شما بی‌اعتنایی و سرخوردگی 1500 نفر را مجسم كنید كه پس از 3 روز بحث و تبادل نظر برای انتخاب دبیر كل جدید چگونه كوشش خود را به كلی بی‌فایده دیده و موظف به اجرای تصمیمی شدند كه اصلاً در آغاز آن دخالتی نداشته‌اند.»
نگاهی به آمار و ارقام بودجه‌ی حزب نیز خالی از لطف نیست، زیرا چشم‌انداز و كانون توجه حزب نسبت به مسائل گوناگون را مشخص می‌سازد. از این رو با نگاهی به بودجه حزب رستاخیز در سال‌های 1356 و 1357 در می‌یابیم كه این بودجه از تفاوتی دو میلیارد و سی‌ و دو میلیون ریالی برخوردار است. در حالی كه كل بودجه حزب در سال 1356 معادل 3645454 ریال است، در سال 1357 به میزان 2036000000 ریال افزایش یافته است.
آخرین سفیر شاه در انگلیس در خاطرات خود چنین شرح می‌دهد: «گرچه فقط در عرض چند ماه، عده زیادی ظاهراً به عضویت حزب رستاخیز درآمدند، اما گفتنی است كه رستاخیز، علی‌رغم تعداد كثیر اعضایش از كمترین حمایت مردمی برخوردار بود. در حقیقت حالت انجمن فرصت‌طلبان سیاسی را داشت كه در آن، عده‌ای دور هم می‌نشستند و كاری جز تدوین وظایف حزب و ستایش از اعمال شاه انجام نمی‌دادند
این افزایش در حالی صورت گرفته است كه بودجه اختصاص یافته به خدمات عمومی از 357890 ریال در سال به 257749 ریال در سال 57 كاهش یافته است. همچنین در شرایطی كه برنامه‌ برای مكانیزه نمودن از 40000 ریال در سال 56 به صفر در سال 57 كاهش یافته است، برنامه سازمان‌های حزبی از 161716 ریال در سال 56 به 123970000 ریال افزایش یافته است. در سایر موارد نیز بودجه بیشتر به مسائلی نظیر تكمیل و تجهیز ساختمان‌ها و ادارات حزب تخصیص یافته است. به عنوان نمونه بودجه برنامه تكمیل و تجهیز ساختمان‌های حزب از 800000 ریال در سال 56 به 100000000 ریال در سال 57 افزایش یافته كه حكایت از 125 برابر شدن آن دارد.
در این بین فعالیت‌های فرهنگی حزب به مسائل ایدئولوژیك و فرهنگی مربوط می‌شد. حزب رستاخیز تلاش‌های زیادی برای ترویج ایدئولوژی شاهنشاهی كرد و با توسل به سیاست‌های اسلام زدایانه‌ای نظیر تغییر تاریخ هجری، اهداف خود را پیش برد. حزب تلاش می‌كرد شاه را همچون رهبری معنوی و سیاسی معرفی نماید كه راهبر ایران به سوی «دروازه‌های تمدن بزرگ» به حساب آید. حزب كه علما و روحانیون را مورد حمله تبلیغاتی شدید قرار داده بود، بازرسان ویژه‌ای برای بررسی و سركشی به موقوفه‌های مذهبی می‌فرستاد. اداره اوقاف را تنها مرجع مجاز انتشار كتاب‌های مذهبی قرارداده بود و دانشكده ‌الهیات دانشگاه تهران را به گسترش سپاه دین تشویق كرده بود تا از این طریق برای آموزش «اسلام راستین» به دهقانان نیروی كافی در اختیار داشته باشند. حزب در دیگر اقدامات خود، زنان را به نپوشیدن چادر در اماكن عمومی تشویق می‌كرد و بدون توجه به شریعت، سن ازدواج دختران را از 15 به 18 و پسران را از 18 به 20 تغییر داد.

________________________________________
منابع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران