جمهوري‌‌هاي تبريز و مهاباد

تشكيل جمهوري‌هاي خودمختار آذربايجان و كردستان از تبعات حضور دراز مدت نيروهاي اشغالگر شوروي در ايران و ناشي از شكست روسيه در كسب امتياز استخراج و بهره‌برداري از نفت درياي خزر از دولت ايران بود. در آن زمان استانهاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل، مازندران، نيمي از استان كردستان و همچنين بخشهاي وسيعي از شمال استان خراسان تحت اشغال نظاميان روس بود. حضور نيروهاي نظامي، روسيه در خاك ايران و امتناع آنان از خارج شدن از شهرهاي شمالي كشور مغاير با تعهدات مسكو در اجلاس سران آمريكا و روسيه و انگليس در تهران بود. 1
روسها خروج نيروهايشان از ايران را به اخذ امتياز استخراج نفت ايران در درياي خزر كردند والبته امتيازات مشابهي كه دولت وقت ايران بلافاصله پس از اجلاس سران متفقين در تهران به آمريكا و انگليس واگذار كرده و استخراج نفت در نواحي جنوب شرقي ايران را در پيماني محرمانه به شركتهاي نفتي آمريكا و انگليس و هلند سپرده بود ـ اسفند 1322 روسها را در پافشاري برخواسته‌شان مصمم‌تر ساخته بود. پس از آنكه درخواست آنان در مجلس چهاردهم رد شد ، دولت روسيه خروج نظاميان خود از شمال ايران را منتفي دانست.
تحريك‌هاي قومي در دو استان آذربايجان و كردستان و حمايت روسيه از اين اقدامات، جلوه‌اي از عكس‌العمل مسكو در برابر حكومت ايران بود. از طرفي حزب توده نيز كه در سايه حضور نظامي شوروي در داخل ايران موفق شده بود هشت كرسي مجلس شوراي ملي را در چهاردهمين دوره قانونگذاري ايران به نمايندگان خود اختصاص دهد به كمك اين عده و به مدد فشار تبليغاتي سعي در متقاعد ساختن دولت ايران به واگذاري امتياز استخراج نفت درياي خزر به شوروي داشت.
حزب توده كه به تازگي تأسيس شده بود. 2 در راستاي همين اقدامات متينگهاي بزرگ و كوچكي را نيز در تهران و يا در شهرهاي شمالي كشور به نفع توقع روسها و بر عليه مجلس و دولت براه انداخت. ظهور احزاب دمكرات در آذربايجان و كردستان حاصل اين تحولات بود. اين دو حزب با فاصله اندكي از يكديگر بين شهريور تا آبان 1324 در دو استان مذكور تاسيس شدند و ميرجعفر باقروف رئيس جمهور و دبيركل حزب كمونيست جمهوري آذربايجان شوروي كه با محافل حزبي هر دو استان در تماس مستقيم بود مهمترين عامل اجرائي سياستهاي روسيه در اين تحولات به شمار مي‌رفت. سيدجعفر پيشه‌وري در آذربايجان و قاضي محمد در كردستان رهبري احزاب دمكرات را برعهده گرفتند.
پيشه‌وري كيست؟
سيد جعفر پيشه‌وري در 1272 در روستاي زاويه خلخال به دنيا آمد. در 1284 به همراه والدين خود رهسپار باكو شد و در آنجا به تحصيل و كار پرداخت. با پيروزي انقلاب بلشويكي، جذب كمونيسم شد و در 1297 در 25 سالگي به عضويت كميته مركزي «حزب عدالت» و دفتر سياسي آن در آمد. در ارديبهشت 1299 همراه با قواي ارتش سرخ كه در تعقيب روسهاي سفيد وارد گيلان شده بودند، به ايران آمد به همراه تعداد ديگري از اعضاي حزب عدالت در 30 خرداد 1299 اولين كنگره حزب كمونيست ايرن را در بندرانزلي برپا داشتند. در اين كنگره، پيشه‌وري عضو كميته مركزي حزب شد. او ارگان حزب كمونيست در رشت را نيز انتشار داد و مديريت آن را بر عهده گرفت. مدتي با عوامل جناح چپ نهضت جنگل از جمله احسان‌الله عمواوغلي همكاري كرد. اما پس از شكست نهضت جنگل به باكو رفت و وارد فعاليت‌هاي مطبوعاتي شد. در 1304 رابط حزب كمونيست ايران و «كمينترن» شد. 3 در 1306 در كنگره دوم حزب كمونيست ايران كه در شهر رستوف در نزديكي مسكو برگزار شد دبير كميته مركزي و مسئول تشكيلاتي حزب در تهران شد. او سپس به تهران آمد. اما در 6 دي 1309 دستگير شد و تا پايان حكومت رضاخان به مدت 11 سال در زندان ماند. او در تمام طول دوران زندان عضويت خود در حزب كمونيست را انكار كرد. پيشه‌وري در اسفند 1318 در دادگاه جنايي به جرم تبليغ كمونيسم و عضويت در حزب كمونيست به 10 سال زندان محكوم شد. در دوران محكوميت ميان وي با اكثر هم حزبي‌هاي وي اختلافات شديدي بروز كرد كه يكي از علل آن اصرار پيشه‌وري در كتمان سمت حزبي و سوابق خود بوده است.
پيشه‌وري پس از آزادي از زندان در 1319 مدتي به كاشان تبعيد شد. در مهر 1320 در جلسه مؤسسان حزب توده شركت كرد و جزء رهبران اوليه حزب انتخاب شد و به همراه ايرج اسكندري اولين مرامنامه حزب را نوشت ولي به علت اختلاف با ساير اعضا، از حزب توده فاصله گرفت و در خرداد 1322 انتشار روزنامه «آژير» را در تهران آغاز كرد. در انتخابات مجلس چهاردهم از حوزه تبريز انتخاب شد ولي در 23 تير 1323 اعتبارنامه‌اش به دليل كمونيست بودن وي رد شد. در مرداد 1324 روزنامه آژير نيز توقيف شد. پيشه‌وري در 12 شهريور 1324 حزب دمكرات آذربايجان را بنيان نهاد و در 21 آذر اين سال حكومت خودمختار آذربايجان را اعلام كرد. در 21 آذر 1325 در برابر حمله قواي ارتش، عقب‌نشيني كرد و به باكو گريخت و در 20 تير 1326 در يك سانحه اتومبيل در اين شهر كشته شد. 4
قاضي محمد كيست؟
قاضي محمد روحاني كرد در 1289 ش. در شهر مهاباد ديده به جهان گشود. او عضو قبيله‌اي بود كه اكثر بزرگان آن سالها به كار قضاوت و دادگستري اشتغال داشته‌اند. از جمله پدر، پدربزرگ و عموهاي قاضي محمد عموماً چنين سابقه‌اي داشته‌اند. از اين رو «قاضي» شهرت خانوادگي آنها بود. پدر قاضي محمد مشهور به قاضي علي از علماي عصر مشروطه بود كه در 1313 وفات يافت و عموي او «ابوالحسن سيف‌القضات» شاعري دانشمند بود كه در 1299 با نهضت شيخ محمد خياباني همكاري داشت. او نيز در 1323 درگذشت.
خانواده قاضي محمد در ناحيه بوكان مالك چند روستا بودند كه از عوايد آنها گذران زندگي مي‌‌كردند. محمد پس از دروس ابتدايي به فراگيري دروس اسلامي پرداخت و به تدريج در مسائل ديني، اجتماعي، اقتصادي و سياسي، صاحبنظر شد. زماني كه در جريان جنگ دوم جهاني، ايران به اشغال نظامي متفقين درآمد، قاضي محمد 31 ساله بود. روسها بخش‌هاي عمده‌اي از نواحي شمالي ايران از جمله قسمت عمده استان كردستان را به تصرف خود درآوردند. قاضي محمد در اين مقطع تلاش كرد تا با ايجاد اتحاد ميان اقوام و ايلات مختلف كرد، آنها را متشكل و متحد سازد. او يك ملي گرايي كرد بود و از هر تحولي كه بتواند سلطه دولت مركزي ايران بر مناطق كردنشين را تضعيف كند، به عنوان راه رسيدن به خودمختاري داخلي استقبال مي‌كرد. از اين رو حوادث جنگ دوم جهاني و ورود نظاميان ارتش سرخ به نواحي شمالي ايران از جمله كردستان، از نظر قاضي محمد مي‌‌توانست مقدمه استقلال كردستان تلقي شود.
به همين دليل وي نيز مانند جعفر پيشه‌وري با دبيركل حزب كمونيست آذربايجان شوروي تماس برقرار كرد. او در فاصله 24ـ 1320 دو بار به باكو دعوت شد. متعاقب اين تماسها حزب دمكرات كردستان در 25 مرداد 1324 با كمك مالي، تبليغي، سياسي و نظامي شوروي در مهاباد شكل گرفت. مؤسسين حزب دمكرات كردستان پس از مسلط شدن بر امور، ارگاني را نيز به نام «روزنامه كردستان » انتشار دادند. حسين سيف‌قاضي برادرزاده قاضي محمد وزير جنگ كردستان شد و عمرخان شكاك به مقام ژنرالي نائل آمد و در راس نيروهاي مسلح حزب دموكرات قرار گرفت. آنان سپس در 24 آذر همان سال رسماً در مهاباد تاسيس جمهوري خودمختار كردستان را اعلام كردند. در مرحله بعد، از ملامصطفي بارزاني رهبر كردهاي شورشي عراق كه مواضع كامل مثبتي در قبال قاضي محمد و حزب و حكومت وي داشت دعوت بعمل آمد تا در كردستان ايران مسئوليتي را برعهده گيرد. ملامصطفي بازراني كه خود در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم تحت تعقيب رژيمهاي حاكم بر عراق بود و در درگيريهاي خونين و متعددي برعليه حكومت عراق شركت داشت با تاسيس حزب دمكرات كردستان همراه با 3000 نفر از افراد مسلح تحت فرماندهي خود به ايران آمد و در خدمت حزب دمكرات كردستان، همكاري نزديك با قاضي محمد را آغاز كرد.
اما حكومت خود خوانده قاضي محمد يك سال بيشتر دوام نيافت و در برابر هجوم ارتش در زمستان 1325 فرو ريخت. قاضي محمد دستگير شد و همراه با يارانش در فروردين 1326 در مهاباد به دار آويخته شد.
جمهوري‌هاي مهاباد و تبريز
تاسيس جمهوري‌هاي خودمختار مهاباد و تبريز، مولود اداره روسيه بود و به همين دليل از ابتداي شكل‌گيري مورد حمايت همه جانبه آن كشور و ساير دولت‌هاي كمونيستي بلوك شرق قرار گرفت. تقريباً همه روزه راديو مسكو از جمهوريهاي خودمختار كردستان و آذربايجان ايران به نيكي ياد مي‌كردند. اين در حالي است كه به اعتراف اكثر مورخان بيطرف، نه در آذربايجان و نه در كردستان، زمينه‌اي براي اين گونه شورش‌هاي قومي وجود نداشته و احزاب دمكرات به دليل ارتباط آشكار با نظاميان اشغالگر روسيه، هيچگاه در دو منطقه ياد شده با استقبال مردمي مواجه نبوده‌اند.
تشكيل دو حزب خودمختار و تجزيه طلب دموكرات كردستان و آذربايجان و حوادث بعدي آن از جمله خلع سلاح تدريجي كلانتريها و پادگانها و تشكيل پارلمان محلي و دولت محلي و ارتش محلي و اجراي خود سرانه احكام اعدام و مخالفت با تدريس زبان فارسي در مدارس و غيره كه تعرض به تماميت ارضي كشور بود، دولت وقت ايران را واداشت تا تحت تأثير فشار افكار عمومي مردم، ارتش را براي سركوبي تجزيه طلبان و عاملان فتنه آذربايجان و كردستان، روانه منطقه سازد.
وليكن سربازان روسي كه همچنان در خاك ايران حضور نظامي داشتند و براي خود در شمال كشور پادگان نظامي و پستهاي بازرسي و قلمرو امنيتي تعيين كرده بودند، مانع از آن شدند كه نيروهاي ايراني از محدوده شهرك شريف‌آباد در شش كيلومتري قزوين جلوتر بروند.
اين برخورد نيز خود يكي ديگر از جنبه‌‌هاي تيرگي شديد روابط موجود ميان ايران و شوروي بود. در اين ميان حزب توده تبليغات فراواني به نفع سياست روسها و توقعات آنان از دولت ايران انجام داده و حمايت اين حزب از احزاب دمكرات كردستان و آذربايجان عامل موثري در تقويت آنان بود. حزب توده در كردستان حتي فعاليت‌هاي خود را تحت پوشش «حزب دمكرات كردستان» انجام مي‌‌داد و به اين حزب به عنوان كميته ايالتي حزب توده مي‌نگريست. 5
در آن زمان اصرار روسها به كسب امتياز استخراج و بهره‌برداري از نفت ايران در درياي خزر، حضور نظامي آنان در شهرهاي شمالي ايران، حمايت سياسي و نظامي آنها از حزب توده و يا احزاب دمكرات كردستان و آذربايجان، اشكال متفاوت دخالت مسكو در امور داخلي ايران تلقي مي‌شد. از اين رو با اوجگيري اختلافات ايران و شوروي دولت وقت ايران ـ ابراهيم حكيمي ـ در 29 ديماه سال 1324 در نامه‌اي به دبير كل سازمان ملل از وي خواست براي پايان‌ دادن به اين مداخلات كه ناقض تماميت ارضي كشور و بي حرمتي به حق حاكميت ملي مردم ايران بود، اقدام نمايد. شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز در پي تشكيل اجلاس ويژه‌اي از دولتين تهران و مسكو خواست اختلافات خود را از طريق مذاكره و گفتگو حل و فصل نمايند.
در پي اين درخواست و جنگ تبليغاتي شديدي كه دولت ابراهيم حكيمي در تهران عليه روسها براه انداخته بود، استالين در روز اول بهمن ماه سال 1324 سفير خود را از تهران فرا خواند و روابط ديپلماتيك خود با ايران را در شرائطي كه دهها هزار سرباز روسي در خاك ايران حضور نظامي داشتند، قطع كرد. شاه ايران كه نگران ادامه حكومت خود بود و از آينده تيرگي با روسها مي‌هراسيد با اقدام دولت حكيمي در بردن شكايت عليه روسها به سازمان ملل بود از ابتدا مخالف و لذا بدنبال اعلام قطع رابطه شوروي با ايران، حكيمي را مجبور به استعفا كرد و در ششم بهمن احمد قوام ـ قوام‌السلطنه ـ را به نخست‌وزيري كشور گماشت. اين چهارمين بار در عصر پهلوي و دومين بار در دوران حكومت محمدرضا پهلوي بود كه قوام مامور تشكيل كابينه مي‌شد. 6
قوام‌السلطنه بمحض احراز دور جديد نخست‌وزيري خود بلافاصله تلگرافهائي مبني بر اينكه سياست خارجي دولت او براساس مودت و دوستي عميق و احترام متقابل مبتني است، به رهبران آمريكا، روسيه و انگليس مخابره كرد. استالين كه قوام را «سياستمدار بزرگ شرق ناميده و حزب توده را نيز وادار به حمايت از او كرده بود در جواب اين تلگراف پيام دوستانه‌اي براي قوام فرستاد و چون قوام تمايل خود را براي رفتن به مسكو و شروع مذاكرات مستقيم با دولت شوروي به منظور رفع اختلاف اعلام داشته بود، لذا از طرف دولت شوروي به او اطلاع داده شد كه سفر قوام به مسكو موجب مسرت خاطر اتحاد جماهير شوروي خواهد بود. دولت شوروي از همان بدو انتخاب قوام نخست‌وزيري ايران، ميدانست كه مي‌تواند بدون آنكه گرفتار درگيريهاي سياسي بين‌المللي شود، امتيازات مورد نظر خود را از دولت ايران كسب نمايد. قوام كه در هفتم بهمن 1324 از سوي شاه به نخست‌وزيري منصوب شد در هيجدهم همان ماه كابينه خود را به مجلس معرفي كرد و 10 روز بعد در 28 بهمن در جلسه علني مجلس شوراي ملي خبر سفر قريب‌الوقوع خود به مسكو را باطلاع نمايندگان رسانيد و فرداي همان روز با يك هواپيماي روسي اعزامي از شوروي در راس يك هيات 12 نفره تهران را به مقصد مسكو ترك گفت. قوام در اين سفر كه تا 15 اسفند همان سال به طول انجاميد، در جريان ملاقات با استالين و مولوتف وزيرخارجه شوروي توانست موافقت آنان را براي تعيين سفير جديدشان در ايران جلب كرده و همچنين درباره استخراج مشترك نفت درياي خزر توسط ايران و شوروي از طريق تاسيس يك شركت مختلط نفتي توافق بعمل آورد. در پي اين توافق مولوتف مدعي شد كه مساله كردستان و آذربايجان ايران يك مساله داخلي است و ابقاء يا انحلال احزاب دموكرات در اين دو استان ارتباطي به اتحاد شوروي ندارد. وي سپس به طور شفاهي قول داد بتدريج بخشي از نيروهاي خود را از قسمتهاي شرقي خاك ايران مانند مشهد و سمنان و شاهرود و غيره كه داراي اوضاع آرامي بودند خارج نمايد.
قوام‌السلطنه پس از بازگشت از مسكو كاملاً ناراضي و نااميد به نظر مي‌رسيد. در اين اثنا قاضي محمد و پيشه‌وري در كردستان و آذربايجان به سرعت در حال تقويت مواضع سياسي نظامي و تثبيت موقعيت خويش در اين دو استان بودند. روزي نبود كه يك كلانتري يا يك مركز دولتي در دو منطقه يادشده مورد تعرض قرار نگيرد و روزي نبود كه تصميمي در ابعاد فرهنگي يا اجتماعي يا اقتصادي و يا نظامي به منظور جدا ساختن عملي كردستان و آذربايجان از پيكره ايران به اجرا گذارده نشود.
دو جمهوري كردستان و آذربايجان به سرعت در مسير تجزيه طلبي پيش‌ رفتند تا جائي كه در سوم ارديبهشت سال 1325 يك «معاهده دوستي و همكاري» بين روساي جمهوري اين دو به اصطلاح حكومت، بامضاء رسيد و طرفين از همتاي خود در جمهوري آذربايجان شوروي يعني «ميرجعفر باقروف» دعوت كردند تا در راس يك هيئت بلند پايه از اين دو جمهوري نوظهور رسماً بازديد نمايد. در كردستان ملامصطفي بازراني از سوي قاضي‌ محمد به مقام ژنرالي نائل گرديد و بعنوان فرمانده نيروهاي باصطلاح مردمي جمهوري مهاباد گمارده شد. ملامصطفي پيشنهاد ايجاد پرچم جديد براي كردستان را جدا از پرچم ايران به قاضي محمد داد. او بود كه بسياري از حملات چريكي شبانه را عليه كلانتريها و مراكز انتظامي و نظامي كردستان ايران طراحي و فرماندهي مي‌كرد.
در 26 اسفند 1324 دولت ايران بار ديگر نسبت به ادامه حضور غيرقانوني روسها در خاك ايران به دبيركل سازمان ملل شكايت برد. اين شكايتنامه با حمايت انگليس و آمريكا مواجه شد و موجبات جنگ تبليغاتي غرب را عليه شوروي فراهم آورد. تريگولي دبيركل سازمان ملل اكيداً از شوروي خواست نيروهاي خود را هر چه سريعتر از خاك ايران خارج نمايد و به حضور نظامي خود پايان دهد. ترومن رئيس جمهوري آمريكا نيز در اول فروردين 1325 اولتيماتومي براي استالين فرستاد. در اين اولتيماتوم گفته شده بود چنانچه نيروهاي شوروي خاك ايران را تخليه نكنند، آمريكا در ايران نيرو پياده خواهد كرد. چرچيل نخست‌وزير انگلستان نيز خواستار انعقاد يك اتحاد نظامي با آمريكا شد و مجله اكونوميست چاپ لندن در شماره دوم فروردين 1325 خود نوشت: «چنانچه شوراي امنيت سازمان ملل موفق به تغيير سياست روسيه در ايران نشود لازم است جنوب آن كشور را آمريكا يا انگليس و يا هر دو آنها اشغال نموده قصد خود را به اقامت در آن كشور تا تخليه كامل نيروهاي شوروي از ايران اعلام دارند.»
اتحاد جماهير شوروي بخاطر آنكه مورد تهاجم شديد تبليغاتي جهان قرار گرفته بود، ناچار شد از موضع خود عقب‌نشيني كند. شوروي سفير جديد خود بنام «سادچيكف» را كه در پي ديدار با قوام در مسكو تعيين كرده و در 29 اسفند 1324 به تهران فرستاده بود، مامور مذاكره مستقيم با قوام‌السلطنه كرد. در نتيجه اين مذاكرات كه در روز 15 فروردين 1325 آغاز شد معاهده تاسيس يك شركت مختلط استخراج نفت درياي خزر در مقابل شرط تخليه تمامي خاك ايران از قواي شوروي و تعهد روسها در قبال عدم مداخله در امور داخلي ايران بامضاي طرفين رسيد. اين معاهده در دوره فترت يكسال و چهار ماهي كه پس از پايان مجلس چهاردهم تا گشايش مجلس پانزدهم بوجود آمده بود به امضا رسيد 7 و قوام قول مساعد داد كه تمامي تلاش خود را براي تصويب اين قرارداد در مجلس پانزدهم بكار بندد. روسها پس از توافق با دولت قوام و انعقاد موافقتنامه نفت شمال ديگر حتي نامي از آذربايجان به ميان نياوردند بلكه صرفاً به اصلاح روابط خود با دولت ايران و استفاده از دوره پانزدهم مجلس شوراي ملي براي به تصويب رساندن امتياز دريافتي ناپايدار خود مي‌انديشيدند. ضمناً آنان از خرداد 1325 عمليات عقب‌نشيني مرحله به مرحله خود از شهرهاي ايران را آغاز كردند.
قوام پس از انعقاد معاهده نفت با سفير شوروي و به موازات خروج نظاميان روسي از شمال ايران، بعنوان گام ديگري در جهت كمك به بهبود روابط ايران با همسايه شمالي در تاريخ دهم مرداد 1325 اقدام به ايجاد يك كابينه ائتلافي با حزب توده نمود و در اين رابطه سه پست مهم دولتي يعني وزارت بازرگاني، وزارت بهداري و وزارت فرهنگ را بترتيب به سه نفر از اعضاي حزب توده به نامهاي ايرج اسكندري، مرتضي يزدي و فريدون كشاورز سپرد.
تقويت تدريجي مواضع سياسي نظامي دو جمهوري كردستان و آذربايجان و ناتواني و بي‌كفايتي دولت وقت ايران در حل اين مشكل پيامدهاي نامطلوبي در نقاط ديگر كشور بهمراه داشت. در ماههاي نيمه اول سال 1325 شورشهاي مشابهي در استان فارس توسط خوانين و فئودالهاي ايل قشقائي براه افتاد كه با غارت و چپاول و تجاوز به نواميس مردم و حمله به پادگانها و كلانتريهاي دولتي همراه بود. شكل محدودتر اين حوادث در بوشهر نيز اتفاق افتاد. اين هرج و مرج و نا امني منجر به استعفاي اعضاي توده‌اي كابينه قوام در25 مهرماه همان سال شد و در نتيجه به عمر 75 روزه دولت ائتلافي خاتمه داد.
استعفاي اعضاي توده‌اي كابينه قوام در پي حوادث جنوب كشور و در اعتراض به ضعف و بي‌كفايتي دولت در سركوب آنها اتفاق افتاد. اين در حالي بود كه حزب توده، از حضور نظامي روسيه در شمال ايران و از تجزيه‌طلبي احزاب دمكرات در آذربايجان و كردستان حمايت مي‌كرد و آنها را ناقض حاكميت‌ ملي كشور نمي‌دانست.
در پي خروج نظاميان روسي از شمال ايران حكومت شاه در 21 آذر 1325 دستور حركت ارتش به استان‌هاي كردستان و آذربايجان را صادر كرد. روسها از دو حزب دموكرات خواستند در برابر تهاجم نظامي حكومت مركزي مقاومت نكنند و عقب‌نشيني نمايند.
در نتيجه سيدجعفر پيشه‌وري رئيس حزب دموكرات آذربايجان عليرغم در اختيار داشتن يك ميليون قبضه اسلحه8 از طريق مرزهاي شمالي كشور به شوروي گريخت. در عين حال در نتيجه برخورد خونيني كه ميان ارتش و اعضا و هواداران مسلح وابسته به حزب دموكرات رخ داد، صدها نفر از طرفين كشته يا مجروح شدند و تعداد زيادي نيز توسط سربازان رژيم شاه دستگير گرديدند. علاوه بر اين بخاطر قساوتي كه سربازان رژيم شاه عليه مردم آذربايجان و در جستجوهاي خانه به خانه آنان روا داشتند بيش از 30 هزار تن از مردم نيز خانه و كاشانه خود را بسوي مرزهاي شمالي كشور ترك گفتند و بسياري از آنها به ناچار وارد آذربايجان شوروي شدند. بطوري كه در سال 1326 روزنامه‌هاي باكو تعداد پناهندگان آذربايجان را نزديك به 20 هزار نفر ذكر كردند.
اما قاضي محمد كه خود از روحانيون كردستان بود. به تصور آنكه مي‌تواند به گونه‌اي با ارتش كنار آيد، در مقام «رئيس جمهوري مهاباد» و رهبر حزب دموكرات كردستان به افراد خود دستور داد حتي يك گلوله بطرف سربازان ارتشي شليك نكنند. ارتش رژيم شاه كه دو ماه پس از سركوبي خونين غائله آذربايجان به سوي كردستان به راه افتاده بود، در اوائل اسفند 1325 بدون درگيري وارد مهاباد شد. قاضي محمد خواستار گفتگو با فرمانده ارتش گرديد. و گفتگوهاي محدودي نيز صورت گرفت و ليكن سرانجام وي باتفاق برادران و بستگانش و اكثر كساني كه در تشكيل حزب دموكرات كردستان نقشي ايفاء كرده بودند، بفاصله يكهفته پس از ورود ارتش به مهاباد بازداشت شدند. قاضي محمد دردهم فروردين 1326 بهمراه سه نفر ديگر از جمله سيف قاضي وزير جنگ كردستان و برادر قاضي محمد، در تهران بدار آويخته شدند.
سپس سه نفر ديگر از همدستان وي در هفدهم همان ماه در مهاباد و 15 نفر ديگر در سقز اعدام گرديدند. افراد ملامصطفي بارزاني نيز در حين ورود ارتش به مهاباد بتدريج در جريان يك رشته درگيري با سربازان شاه موفق شدند همراه با خود وي به خاك شوروي بگريزند. بدين ترتيب غائله دو حزب دموكرات در كردستان و آذربايجان فرو نشانده شد و اين در حزب كه در نتيجه زياده طلبيها و سلطه جوئيهاي روسها در ايران ظهور كردند با عقب‌نشيني آنان و رفع تيرگي ايران و شوروي به يكباره در هم فرو ريختند.
پانزدهمين دوره مجلس قانون‌گذاري ايران پس از يك دوره فترت‌پر حادثه كه 4 سال و 4 ماه به درازا كشيد، در 25 تيرماه 1326 افتتاح شد و كار رسمي خود را در ششم مرداد همان سال آغاز كرد. مجلس پانزدهم به دولت ترميم شده احمد قوام در 22 شهريور ماه 1326 راي اعتماد داد و همچنين قرارداد نفتي منعقده ميان ايران و شوروي را پس از يك بحث طولاني در جلسه علني مورخ 29 مهرماه همان سال با اكثريت آراء مردود و باطل دانست.
با رد اين قرارداد روسها متحمل 3 شكست اساسي شده بودند. نخستين شكست، سركوب جمهوريهاي تحت الحمايه و دست‌نشانده آنان در آذربايجان و كردستان بود. دومين شكست نيز استعفاي كابينه 75 روزه ائتلافي قوام و بالاخره سومين شكست، رد تقاضاي امتياز خواهانه دولت شوروي در مجلس دوره پانزدهم بود. در پي اين تحولات روسها آنچنان به خشم آمده بودند كه در نخستين جلسه حزب كمونيست شوروي پس از رد پيشنهاد تاسيس شركت مختلط استخراج نفت در مجلس پانزدهم، سخن از احتمال مداخله وسيع نظامي شوروي در خاك ايران بميان آمد، اما مسلم اين بود كه در آن شرائط سياسي موقعيت بين‌المللي روسها هرگز اجازه تكرار چنين تعرضي را نميداد.
پس از رد تقاضاي روسها در مجلس دوره پانزدهم آمريكا بلافاصله يك كمك 250 ميليون دلاري در اختيار دولت قوام قرارداد و يك معاهده نظامي نيز در 29 آذر 1326 با وي منعقد ساخت.
هدف از اين اقدامات در ظاهر امر تقويت موضع دولت ايران در برابر انتظارات روسها و در حقيقت زمينه‌ سازي براي گسترش نفوذ آمريكا در داخل ايران بود.

پي‌نوشت‌ها

1. اجلاس سران آمريكا و شوروي و روسيه در آذر 1322 در تهران تشكيل شد. به مقاله «كنفرانس تهران» در سايت مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي مراجعه شود.
2. حزب توده در هفتم مهر 1320 با حمايت اتحاد جماهير شوروي كه در ايران حضور نظامي داشت شكل گرفت.
3. كمينترن نام سازماني است كه در 1919 توسط لنين و با هدف ترويج كمونيسم و هماهنگ‌سازي فعاليت جهاني احزاب كمونيستي بوجود آمد. كمينترن نقش موثري در تخريب روابط دولتهاي غربي با اتحاد جماهير شوروي داشت.
4. «چپ در ايران» به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تايخي، شماره 11 ص 294.
5. سياست وسازمان حزب توده از تاسيس تا فروپاشي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ج 1، ص 363.
6. كابينه اول قوام از 9 خرداد 1300 تا اول بهمن همان سال، كابينه دوم از 26 خرداد 1301 تا 5 بهمن همان سال، كابينه سوم از 10 مرداد 1321 تا 24 بهمن همان سال و كابينه چهارم از هفتم بهمن 1324 تا 18 آذر 1326 بود. قوام براي پنجمين بار نيز از 26 تير 1331 تا 30 تير همان سال به مدت 5 روز نخست‌وزير بود.
7. مجلس چهاردهم در 21 اسفند 1324 به كار خود خاتمه داد و مجلس پانزدهم در 25 تير 1326 آغاز به كار كرد.
8. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ج اول، ص 149