تلاش شاه برای ایجاد رقابت‌های مصنوعی

زمین داران بزرگ، قبل از کودتای سوم اسفند 1299ش و نظامیان در دوره رضاشاه بیشترین تاثیر را در دستکاری صندوق آرا داشتند.
در دوره محمدرضاشاه با توجه به قدرتمندتر شدن دولت، نهادهای دولتی مستقیم یا از طریق حزب وابسته به خود در انتخابات دخالت می‌کردند. بعد از کودتای 28 مرداد 1332 حاکمیت، تمامی مخالفان را سرکوب و حاکمیت یکدست شد. با توجه به فضای بسته سیاسی و اجتماعی که در کشور حاکم شده بود کارگردانان سیاسی به این نتیجه رسیدند که یک چهره مردمی و دموکراتیک از خود نشان بدهند، از این‌رو در سال 1336 دوحزب ملیون با رهبری دکتر منوچهر اقبال و مردم به رهبری اسدالله علم تاسیس شد. وجه‌تمایز این دو حزب اصلا مشخص نبود و نامگذاری به اسم ملی و مردمی و ادای دموکراسی در آوردن تنها برای فریب افکار عمومی بود. در آن زمان محمدرضا شاه و منوچهراقبال (نخست‌وزیر وقت) در سخنانی ایران را کشوری آزاد معرفی کردند که هرکس قادر بود عقاید خود را آزادانه بیان کند!1
در آغاز سال 1339 و نزدیک به انتخابات مجلس شورای ملی مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران نمایان‌تر شد، با توجه به بحران‌های داخلی و پیامد پیروزی دموکرات‌ها در آمریکا به رهبری جان‌اف. کندی و اعلام برنامه‌هایش مبنی بر لزوم اصلاحات در کشورهای متحد آن دولت، شاه که از وضعیت آینده سلطنت نگران بود در سخنرانی روز پانزدهم خرداد خود به آزاد نبودن انتخابات دوره 18 و 19 اشاره کرد و گفت «انتخابات آینده کاملاً آزاد خواهد بود». بلافاصله بعد از این سخنان، اقبال در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که طرفداران مصدق و اعضای حزب توده حق نامزدی در انتخابات نخواهند داشت2 و در عین حال تاکید کـــرد که «انتخابات حزبی خواهد بود.» این به آن معنا بود که تنها نمایندگان 2 حزب دولتی اجازه راهیابی به مجلس را خواهند داشت. دولت به ساواک دستور داده بود که از هرگونه تبلیغ گروه‌های مخالف جلوگیری نمایند. آنان حتی از سخنرانی دکتر علی امینی هم جلوگیری کردند و جلسه سخنرانی او را به هم ریختند.3
نخست‌وزیر برای منحرف کردن افکار عمومی در سخنرانی‌های خود وعده داد تا انتخابات را در موعد مقرر و فارغ از هرگونه مداخله برگزار کند. با آن که دولت گروه‌های مخالف را از شرکت در انتخابات منع کرد، اما بسیاری از مخالفان به امید این‌که دولت از تصمیم خود منصرف شود به صحنه سیاسی بازگشتند. جبهه ملی دوم توسط آیت‌الله طالقانی، دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر کریم سنجابی، اللهیار صالح، مهدی بازرگان و... تشکیل شد و شعار آزادی انتخابات و آزادی بیان را مطرح کرد. علی امینی که از سال 1337 به ایران بازگشته بود رهبری گروه منفردین را برعهده گرفت. مظفر بقایی و حسین مکی رهبران سابق جبهه ملی، «سازمان نظارت بر انتخابات» را احیا کردند. این امیدها بی‌فایده بود به‌گونه‌ای که ملاقات سران جبهه ملی با رحمت‌الله اتابکی وزیر کشور، جهت اجازه به آنها برای شرکت در انتخابات هم بی‌نتیجه ماند.
در 30 تیر 1339 وزارت کشور دستور شروع انتخابات را صادر کرد. انتخابات در سراسر کشور آغاز شد و 2 حزب ملیون و مردم به رقابت با یکدیگر برای کسب کرسی‌ها پرداختند. بعد از برگزاری انتخابات، دولت اقبال بدون توجه به اعتراض‌ها نتیجه انتخابات را اعلام کرد. در این انتخابات یکطرفه حزب ملیون حدود 110 کرسی از 200 کرسی را به خود اختصاص داد و بقیه هم به حزب مردم و منفردین تعلق گرفت که سهم منفردین چند کرسی بیشتر نبود. در 2 شهر کاشان و کرمان که به ترتیب صالح و مظفر بقایی نامزد شده بودند، اجازه برگزاری انتخابات داده نشد. با برملاشدن دخالت دولت و ساواک در امر انتخابات، التهاب و هیجان جامعه را فراگرفت. انتخابات به حدی مفتضحانه بود که اعتراض اسدالله علم رهبر حزب مردم را هم در پی داشت و او به خاطر بی‌نظمی‌ها در اخذ رای و شمارش آرا، دولت را به باد انتقاد گرفت. امینی و بقایی علیه دولت اعلام جرم کردند و امینی در یک مصاحبه مطبوعاتی انتخابات این دوره را ننگین‌ترین انتخابات ادوار مجلس خواند. آیت‌الله کاشانی که بعد از 28 مرداد با فشار رژیم خانه‌نشین شده بود با صدور اعلامیه‌ای، امر انتخابات را غیرآزاد و خواهان توقف و ابطال آن شد.4 عده‌ای از منفردین در خانه آیت‌الله بهبهانی گردهم آمده و از او خواستند با انتشار اعلامیه‌ای با انتخابات مخالفت کند. بهبهانی در تلگرافی به شاه با توجه به خواست و تقاضای عموم مردم خواستار ابطال انتخابات شد.5 در شهریورماه، معترضان دست به اعتصاب زدند و از شاه خواستند انتخابات را لغو کند، در پی این درخواست بازاریان هم در سراسر کشور اعتصاب کردند و بازار تعطیل شد.6
شاه که از طغیان افکار عمومی و تعطیلی بازار به وحشت افتاده بود، در یک کنفرانس مطبوعاتی در روز 6 شهریور و در یک اقدام نمادین از نحوه برگزاری انتخابات ابراز نارضایتی کرد و از همه نمایندگان خواست به‌طور دسته‌جمعی استعفا دهند. یک روز بعد از این سخنان، اقبال که وضعیت کابینه را بسیار متزلزل دید، استعفا داد .7 بعد از سقوط کابینه اعضای انجمن‌های فرعی انتخابات تهران، استعفا کردند و جمال اخوی رئیس انجمن هم از مقام خود استعفا داد. شاه با استعفای اقبال موافقت کرد و جعفر شریف امامی یکی از فن‌سالاران باتجربه را مأمور تشکیل کابینه کرد. هرچند دولت جدید با مشکلات زیادی دست به گریبان بود، اما انتخابات همچنان مهم‌ترین دغدغه دولت به شمار می‌رفت.8
بعد از کودتای 28 مرداد کارگردانان سیاسی به این نتیجه رسیدند که چهره ای دموکراتیک از خود نشان بدهند، از این‌رو در سال 1336 دوحزب ملیون با رهبری دکتر منوچهر اقبال و مردم به رهبری اسدالله علم تاسیس شد
محسن صدر (صدرالاشراف) رئیس مجلس سنا، سردار فاخر حکمت رئیس مجلس شورای ملی و شریف امامی حضور شاه رفته و به ابطال انتخابات رأی دادند. نخست‌وزیر برای این‌که خود را تا حدی از فشارهای ناشی از انتخابات رها سازد و فضا را آرام‌تر کند، آن را به زمان دیگری موکول کرد و دستور داد کمیسیون مخصوص به منظور رسیدگی به ایرادات موجود در قانون انتخابات تشکیل شود و در نهایت به ابطال انتخابات رای دادند.9
شریف امامی اهل حزب‌ بازی نبود و تمایلی هم به احزاب از جمله ملیون و مردم نداشت. از این‌رو وعده داد که انتخابات آزاد و غیرحزبی خواهد بود. برای کاهش جار و جنجال‌ها و برای جلوگیری از سوءظن در امر انتخابات، با اشاره شاه، دکتر اقبال و اسدالله علم از رهبری حزب ملیون و مردم استعفا دادند و به ترتیب دکتر احمد امامی و دکتر پرویز عدل جایگزین آنها شدند. با وجود تدابیری که دولت به کار گرفت، پیش درآمد انتخابات در مرحله دوم هم چندان امید بخش نبود و رهبران جبهه ملی در 24 آذر با نخست‌وزیر ملاقات کردند و اعتراض‌شان را به گوش رئیس دولت رساندند اما همچنان با پاسخی مشابه دولت قبلی روبه‌رو شدند یعنی انتخابات در نهایت آزادی برگزار خواهد شد. در نوزدهم دی ماه 1339 شریف امامی دستور برگزاری انتخابات سراسری را صادر کرد. با شروع انتخابات، نظارت گسترده هیات حاکمه بر صندوق‌ها آغاز شد. علوی‌مقدم ـ وزیر کشور ـ مأمور ویژه شاه برای نظارت بر انتخابات بود. حرف‌شنوی علوی‌مقدم از شاه و حضور 7 ساله در ریاست شهربانی موجب شده بود تا او بیشتر با برگزاری انتخابات آشنایی داشته باشد و بهتر اوامر شاه را اجرا می‌کرد. با ادامه رویه غیرقانونی انتخابات، بار دیگر اعتراض‌ها و اعتصابات از سر گرفته شد. آیت‌الله کاشانی، با آن ‌که از بیماری رنج می‌برد در برابر قانون‌شکنی سکوت نکرد و در مسجد پامنار برای مردم سخنرانی کرد. او از اقدامات نسنجیده و غیرقانونی دولت انتقاد کرد و از مردم خواست با حضور گسترده در صحنه سیاسی اجازه ندهند افرادی مانند اقبال و علم به مجلس رفته و برای آنان تصمیم‌گیری کنند.10
جبهه ملی مانند دوره‌های گذشته از شرکت در انتخابات محروم شد و تنها اللهیار صالح از حوزه کاشان موفق شد به مجلس راه یابد. این بار هم به علی امینی، عاقد قرارداد کنسرسیوم، اجازه ورود به مجلس داده نشد، اما جعفر بهبهانی و ارسلان خلعتبری که با امینی رابطه نزدیکی داشتند از حوزه تهران انتخاب شدند. هنوز نمایندگان دربار و بعضی مقام‌های وابسته وارد مجلس نشده بودند که سروصدا و جنجال‌ها از گوشه و کنار مملکت خاصه در دانشگاه تهران به اوج خود رسید. مکی، بقایی و ضیاء صدر حاج سیدجوادی در اعتراض به نحوه انتخابات، شکایت خود را نزد دادستان تهران بردند که هیچ ثمـری برای آنـــــان به همراه نداشت. سران جبهه ملی در مجلس سنا تحصن کردند ولی آن هم بی‌نتیجه بود. کم‌کم اعتصاب‌ها به صحن دانشگاه کشیده شد و آرامش را از دولت شریف امامی سلب کردند. در 15 بهمن 1339 دانشجویان دانشگاه تهران و دانشسرای عالی به عنوان اعتراض کلاس‌های درس را تعطیل کرده و به تظاهرات پرداختند. نیروهای نظامی با دانشجویان درگیر شدند و به ضرب و شتم آنان پرداختند و دانشگاه و دانشسرای عالی از سوی نظامیان اشغال شد و 2 مرکز تا اطلاع ثانوی تعطیل شدند.11
در نوزدهم بهمن ماه انتخابات تهران و سراسر کشور پایان یافت. در تهران 6 نفر از منفردین، 5 نفر از ملیون و 4 نفر از حزب مردم راهی مجلس شدند. در مجلس جدید اکثریت نماینـــــدگان از زمینداران بزرگ بود. با مشخص‌شدن نمایندگان، مجلس روز 2 اسفند با حضور محمدرضا پهلوی گشایش یافت. حضور نمایندگان سرشناس منفردین برای دولت دردسرساز شد. صالح برای این‌که در بین مردم و یارانش در جبهه ملی متهم به تبانی با دولت نشود، می‌بایست از تریبون مجلس علیه هیات حاکمه استفاده می‌کرد. بهبهانی، خلعتبری، رحمت‌الله مراغه‌ای و عبدالله گرجی هم به سهم خود به انتقاد از دولت پرداختند. عبدالرحمن فرامرزی هم از وضع موجود انتقاد کرد و از بازداشت افرادی مانند بقایی که تنها تبلیغات انتخاباتی می‌کرد، ابراز تعجب کرد. شریف امامی از اقدامات خود دفاع کرد و گفت دستجات سیاسی آزادی کامل داشته‌اند و اگر عده‌ای هم به جرم اخلال و برهم‌زدن نظم عمومی توقیف شده‌اند، آزادیخواه و مبارز سیاسی نبوده‌اند. اکنون در ایران بیش از هر جای دیگر آزادی سیاسی وجود دارد!12
دولت شریف امامی در 18 اردیبهشت به دلیل ناتوانی بر پایان دادن به اعتصابات و حل معضلات استعفا داد. علی امینی که برای اجرای برنامه اصلاحات ارضی می‌خواست با مجلسین شورای ملی و سنا که اکثریت آنها را زمینداران تشکیل می‌دادند، درگیر نشود در 19 اردیبهشت از شاه خواست تا مجلس را منحل نماید. این تقاضا مورد موافقت شاه قرار گرفت و این‌گونه حیات مجلسی که انتخابات آن نزدیک به 9 ماه طول کشید، بسیار کوتاه بود.

منابع:
1ـ جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، 1361، ص 344.2ـ غلامرضا نجاتی، تاریخ 25ساله ایران، تهران، رسا، ص133.3ـ مجله تهران مصور، ش 882، 30 تیر 1339، ص 1؛ روزنامه اطلاعات، سال 35، ش 10236، صص 7 و 18.4ـ اطلاعات، ش 10263، 1 مرداد 1339، ص 21.5 ـ کیهان، ش 5146، 7 شهریور 1339، ص 14.6 ـ مهر ایران، ش 172، 2 شهریور 1339، صص 1 و 2.7ـ کیهان، ش 5146، 7 شهریور 1339، ص15.8 ـ جعفر شریف امامی، خاطرات، به کوشش حبیب لاجوردی، تهران، سخن، 1380، ص211.9ـ کیهان، ش 5151، 13 شهریور 1339، ص 13.10ـ روحانی مبارز آیت‌الله کاشانی به روایت اسناد،ج2، ص 940.11ـ اطلاعات ش 10427، 16 بهمن 39، ص 21.12ـ مجله روشنفکر، سال 8، ش 393، 10 فروردین 1330، ص 5. برای انتقادات دیگر از دولت ر.ک کیهان، ش 5330، 24 فرودین 1340، ص 4.