بررسی عوامل شتاب دهنده فروپاشی نظام شاهنشاهی

فصل اول : طرح تحقیقاتی
طرح مسئله .
تاریخ معاصر ایران از زمان روی کار آمدن سلسله قاجار و سپس پهلوی تا قبل از آغاز انقلاب اسلامی شاهد رویدادهای گوناگونی بوده است که هر یک بسته به درک و میزان نقش مردم توانایی رهبری نحوه مقابله نظام حاکم و حامیان بیرونی او به گونه ای در حافظه تاریخی ملت و سیر حوادث بعدی موثر واقع شده اند . اما هیچکدام مانند نهضت اسلامی که در سالهای 57 ـ56 بوقوع پیوست بر سرنوشت ملت و تاریخ ایران تاثیر بنیادی بر جای نگذاشته اند. زیرا برآیند نهضت سالهای مزبور نظام جدیدی است که به این شکل نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز کمتر می توان برای آن مصداق یابی کرد.
از آنجا که رویدادهای مهم سیاسی به انباشت و پیشینه استوار می باشند فروپاشی نظام شاهنشاهی نیز یکباره نبوده و در روند تکاملی مبارزات ملت ایران به ظهور رسیده است . نهضت مذهبی و ضد استعماری تنباکو و نهضت ضد استبدادی مشروطه در دوران قاجار و نهضت ملی نفت و نهضت امام خمینی در دوران پهلوی دوم از جمله مهمترین رویدادهای تاثیرگذار می باشند. نهضت اخیر که مبدا آن پانزدهم خرداد سال 1342 می باشد حرکتی است که برای اولین بار به نتیجه کامل و حاکمیت ملت مسلمان ایران انجامیده است . مزید بر این استیلای بیگانگان در دوران حکومتهای قاجار و پهلوی اعمال زور فساد نخبگان و حکام وقت غارت منابع اقتصادی و مهمتر از اینها مبارزه با ارزشهای دینی جامعه همه و همه در ایجاد حرکت مردم در سالهای 56 و 57 موثر بودند .

گرایش تحقیق حاضر
درباره علل سقوط حکومتهای قاجار پهلوی اول و پهلوی دوم گزارشها و تحقیقات متعددی در داخل و خارج از کشور به چاپ رسیده است و هر کدام با زاویه نگرش خاص خود به تحلیل موضوع پرداخته اند و یک جنبه و یا جنبه های مختلف آنرا بررسی کرده اند. در مقالات و کتابهایی که در داخل به چاپ رسیده ـ و تعداد آنها زیاد نیست اکثر آنها در بررسی انقلاب اسلامی ریشه های آن سقوط حکومت شاه و.. .. به توصیف موضوع و بیان روند حوادث پرداخته اند و تحقیقاتی که یک جنبه را بررسی کرده و یا سقوط حکومت شاه و یا پیروزی انقلاب اسلامی را به روش تحلیلی علت یابی کرده باشد کمتر از آن دسته از آثار تالیف یافته است . مزید به این در میان آثار داخلی تحقیقی که عوامل شتاب دهنده در فروپاشی نظام شاهنشاهی را تجزیه و تحلیل کرده باشد توسط نگارنده ملاحظه نشده است . از اینرو این گفتار در صدد آن است که عوامل شتاب دهنده سقوط حکومت شاه را عنوان کرده و تحلیل نماید. از آنجا که این عوامل به لحاظ زمانی در آخرین مراحل تحول یک پدیده وارد عمل می شوند زمان مورد بررسی در این نوشته سالهای 57 ـ1356 می باشد. به عبارت موضوعی از زمانی که حکومت شاه به اجرای فضای باز سیاسی مبادرت ورزید تا هنگامی که قدرت را واگذار نمود مورد توجه این تحقیق قرار گرفته است . همچنین تصمیم گیری نخبگان که برای حفظ نظم کهن و یا برقراری نظم جدید رویاروی یکدیگر به مخاصمه برخاسته بودند مورد نظر واقع شده است . مقطع زمانی انتخاب شده حاکی از آن است که تحقیق در سطح رفتاری آنهم کوتاه مدت و موردی جدال نخبگان حاکم و نخبگان انقلابی را ملاحظه کرده است .
) مرتبط و به هم پیوسته را مورد سنجش قرار می دهد : HYPOTHSIS تحقیق حاضر سه انگاره (
1 ـ بی ثباتی و متعارض بودن سیاستها و روش های تصمیم گیرندگان حکومت . این تزلزل و دوگانگی تصمیمات از سویی موجب تعمیق و توسعه مخالفت مردم و پافشاری رهبری انقلاب بر استمرار مبارزه گشته و از سوی دیگر توانایی دستگاه سرکوب را شدیدا کاهش داده است .
2 ـ ناکارآمدی ارتش و عدم درک واقعی نخبگان حاکم و حامیان بیرونی آنها از ماهیت و وسعت حرکت جدید . ساختار و سازماندهی ارتش ماموریت آموزشها قشربندی و بافت آن و همچنین نحوه تربیت فرماندهان مانع از توانمندی این دستگاه برای مقابله با جریان براندازی بوده است . مزید بر این درک سازمان امنیت کشور (ساواک ) سازمان سیا و تحلیل نخبگان حاکم از علل بحران و نیز اعتماد بیش از حد آنها به ثبات موجود موجب غافلگیری حکومت گردیده و همین امر یکی از زمینه های اصلی در اتخاذ سیاست های متعارض و بی ثباتی این سیاست ها بوده است .
3 ـ ثبات رای رهبری مبارزه اتخاذ تصمیمات و مواضع بهنگام و همچنین کاربرد روشهای بدیع توسط ایشان . پافشاری رهبری انقلاب از سال 1342 به لزوم کنار رفتن سلسله پهلوی و بدست گرفتن حکومت توسط فقیهان دین مدار و اقبال ملت به این الگوی بدیل موجب زدودن ابهام از هدفهای مبارزه مردم گردیده و توانائیهای موجود را یکسره در راستای تحقق این هدف قرار داد. بدیهی است هر گونه بررسی درباره انقلاب اسلامی از این نوع مستلزم بیان وقایع و روند حوادث می باشد. زیرا رهیافت های مفهومی و زاویه دید خاص در بررسی علل سقوط نظام شاهنشاهی با رویدادها و سیاستها و همچنین موضع گیری و واکنش طرف متقابل قابل فهم است . از اینرو در این تحقیق نیز ناگزیر میزانی از توصیف الزامی است . اما سعی شده است این توصیف تا آنجا که به اثبات فرضیه کمک می کند مورد استفاده واقع شود . بنابراین در این تحقیق سیر حوادث سالهای 57 ـ56 مورد نظر نمی باشد و نوشته نیز در صدد بیان تاریخی از انقلاب نیست .

مفروضات
بحران سالهای 57 ـ56 ریشه در سیاستهای نظام حاکم و تسلط ایالات متحده آمریکا بر ایران طی سالهای 1332 هـ . ش . به بعد دارد . همچنین شکاف میان مردم و قدرت سیاسی حاکم و دو قطبی شدن جامعه بستر رویارویی مردم با نخبگان حاکم بوده است . و مآلا آنکه روح حاکم بر روندی که به سرنگونی نظام شاهنشاهی منجر شد عامل مذهب و دفاع از دین بوده است .

منابع
در جمع آوری و نظریات این تحقیق از منابع اولیه و ثانویه استفاده شده است . منابع اولیه که بخش کمی از منابع را شامل می شود به گفتگو با برخی مبارزین زندانی و سیاسی علیه رژیم دیدگاه و نظرات آنها از سیاست های رژیم در سال 57 ـ56 و همچنین حضور نگارنده طی سالهای مزبور که از نزدیک و در صحنه شاهد انقلاب اسلامی بوده است می توان اشاره کرد. منابع ثانویه مکتوبات و تحقیقات دیگران را شامل می شود . در این بخش بدلیل آنکه حادثه سالهای 57 ـ56 در داخل ایران بوقوع پیوسته است اتکا جمع آوری بر روی منابع داخلی قرار داده شده و از کتابهای خارجی کتابهایی که توسط سفرای آمریکا و انگلیس در ایران نوشته شده است مطالعه گردیده اند.

سازماندهی تحقیق
این تحقیق در 6 فصل ارائه می شود . فصل اول شامل طرح تحقیقاتی موضوع می باشد . در فصل دوم به پیشینه تاریخی انقلاب اسلامی پرداخته می شود. در فصل سوم تا پنجم فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار می گیرد و طی این فصول بی ثباتی و متعارض بودن سیاستها و روشها ناکارآمدی ارتش و عدم درک صحیح از واقعیات و رهبری نهضت بررسی می گردد. در فصل ششم نیز نتیجه گیری بعمل می آید.

فصل دوم : پیشینه تاریخ
دوران سلطنت پهلوی دوم را به چهار دوره می توان تقسیم کرد : دوره اول سلطنت از 1320 تا 1325 هـ . ش . که ایران تحت اشغال نیروهای بیگانه بود . دوره دوم به مدت هفت سال از 1325 تا 1332 هـ . ش . که به حکومت مصدق و فرار شاه از ایران انجامید . دوره سوم از 1332 تا 1343 که دوران تسلط تدریجی شاه و اطلاق حکومت وی به شمار می رود . و دوره چهارم که تا 1357 ادامه پیدا کرد . دوره چهارم دوران صعود محمدرضا شاه به اوج قدرت می باشد.
در میان رویدادها و حوادث تاریخ معاصر ایران علیرغم اعتقاد به تاثیر تمامی مسایل سیاسی اقتصادی و اجتماعی در ایجاد زمینه های لازم در بین مردم و رهبران و با تاکید بر مسایل سالهای 1320 به بعد رهیافت غالب در مورد خاستگاه نهضت اسلامی در سالهای 57 ـ1356 آن است که مبدا این حرکت از خرداد ماه سال 1342 و آغاز رهبری امام خمینی می باشد . در این فصل به منظور تبیین روند مبارزات مردم و پیشینه تقابل آنها با نظام حاکم به اختصار رئوس رخدادهای مهم سالهای 55 ـ42 آورده می شود :
پس از آن که اسدالله علم به نخست وزیری منصوب گردید از جمله مهمترین اقدامات وی تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی است که بر اساس آن شرط اسلامیت و ذکوریت برای انتخاب کننده و انتخاب شونده حذف شد و همچنین سوگند به کلام الله مجید به تحلیف کتاب آسامی تبدیل گردید. محتوی این لایحه که متضمن تعرض به مذهب رسمی و گشودن زمینه برای تسلط فرق دیگر بود با واکنش تند امام خمینی که پس از رحلت آیت الله بروجردی بطور علنی وارد میدان مبارزه گردیده بود مواجه شد و مردم نیز به تبعیت از ایشان مخالفت خود را ابراز کردند که سرانجام دولت مجبور گردید مصوبه خود را لغو نماید. چندی بعد انقلاب سفید تحت عنوان انقلاب شاه و ملت عنوان گردید و اصول آن در مورخ 6 بهمن 1341 به رفراندوم گذاشته شد که این رفراندوم از جانب امام تحریم گردید و متعاقب آن امام در پیام به مناسبت سال جدید با طرح این مسئله که هیات حاکمه کمر به هدم اسلام بسته است عید را عزا و تسلیت عنوان کردند . و به همین منظور در دوم فروردین 1342 که با مناسبت شهادت امام صادق (ع ) همراه بود مراسم عزاداری بر پا کردند . چنین مجلسی در مدرسه علوم دینی فیضیه نیز برگزار گردید که به ضرب و شتم و کشتار وسیع طلاب و مردم انجامید.
در اربعین کشتار فیضیه نیز مراسم دیگری برگزار شد که با حمله پلیس شاه همراه بود و سرانجام این روند منجر به قتل عام 15 خرداد گردید. رژیم با اعمال خشونت مضاغف در صدد سرکوب قیام برآمد. پس از این احیای کاپیتولاسیون که همراه با اصلاحاتی از سوی آمریکا به ایران داده شده بود در مهر ماه 1342 در کابینه علم به تصویب رسید . این لایحه که مصونیت دیپلماتهای خارجی در ایران را تضمین می کرد نیز با مخالفت امام خمینی مواجه شد و مآلا منجر به تبعید ایشان گردید.
با تبعید امام شعله مبارزه عمومی فروکش کرد. اما دور جدیدی از مقابله با نظام شاه آغاز گشت که با اتکا به سازمان و حرکت مسلحانه انجام شد. مبارزه مسلحانه که از الگوی مبارزات مردم الجزایر ویتنام و کوبا متاثر بود به صورت زیرزمینی دنبال شد. مهمترین گروههایی که در این مقطع با توسل به سلاح به مبارزه پرداختند عبارتند از : فدائیان اسلام (شاخه اجرایی هیئت های موتلفه ). سازمان مجاهدین خلق حزب ملل اسلامی و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران . علاوه بر این گروههای منصورون صف فلاح مهدیون فلق بدر امت واحده نیز که مانند فدائیان اسلام و حزب ملل مسلمان از مشی اسلامی و چارچوب فکری روحانیون تبعیت می کردند علیه رژیم به عملیات مسلحانه مبادرت ورزیدند. اولین و مهمترین اقدام مسلحانه زمان کمی پس از تبعید امام خمینی توسط فدائیان اسلام صورت گرفت که طی آن در اول بهمن 43 حسنعلی منصور عاقد کاپیتولاسیون و عامل تبعید امام خمینی بوسیله محمد بخارایی به قتل رسید . پس از آن در 21 فروردین 44 توسط سرباز وظیفه و از محافظین کاخ مرمر به شاه سوقصد انجام شد که ناموفق بود . رژیم با مشاهده موج تظاهرات ضمن آنکه به اعدام عاملین ترور منصور مبادرت ورزید در مهر ماه سال 1344 رهبران و اعضای اصلی حزب ملل اسلامی را دستگیر کرد . در این روند در 19 بهمن 1349 گروه جزنی دستگیر شدند و 7 نفر از آنها اعدام گردیدند . این گروه که در سال 1342 تشکیل گردیده بود به گروه جنگل مشهور شد . در سال 1350 گروه جزنی و گروه احمدزاده وحدت کرده و سازمان چریکهای فدایی خلق را ایجاد کردند. در همین سال گروه مارکسیستی حمید اشرف سپهبد فرسیو دادستان ارتش را به قتل رساند در سال 1352 سرتیپ طاهری و چند آمریکایی و سرهنگ وابسته به سفارت آمریکا ترور شدند.2 در بهمن 1352 دوازده تن از جمله گلسرخی و دانشیان به اتهام توطئه ترور شاه و همسرش دستگیر شدند . در سال 1354 فرمانده گارد دانشگاه آریامهر و دو سرهنگ نیروی هوایی آمریکا به قتل رسیدند و در تابستان 1355 سه آمریکایی توسط مجاهدین خلق به قتل رسیدند3.
در سال 1352 رژیم به سازمانهای مسلح یورش برد . در این میان اغلب کادر فدائیان و مجاهدین خلق دستگیر شدند . گرایش به مارکسیسم در مجاهدین موجب بی پشتوانه شدن این سازمان در بیرون و قطع توجه و حمایت روحانیت به آنها شد و خانه تکانی فکری از التقاط به مارکسیسم باعث شد بقایای سازمان نیز در سال 1354 متلاشی گردد . از این پس رژیم که علاوه بر سرکوب مبارزه عمومی به میزان قابل توجهی موفق به سرکوب و مهار حرکت مسلحانه شده بود همچنین به لحاظ افزایش درآمد نفت به میزان چهار برابر (که در پی بحران نفتی سال 1353 بدست آمد)وارد دوره ثبات شد . در نتیجه افزایش درآمدها خریدهای خارجی و واردات انواع محصولات غذایی و صنعتی در حد مافوق نیازهای مردم ایران انجام شد و با فزونی عرضه بر تقاضا و قرار دادن سوبسیدهای دولتی بر کالاها قیمت کاهش یافت و دستمزدها افزایش پیدا کرد پروژه های عمرانی بزرگ به سرعت به اجرا در آمد. چهره شهرهای بزرگ به ویژه شهر تهران در فاصله سالهای 54 تا 56 چنان تغییر یافت که برای افرادی که پیش از این تحولات به زندان رفته بودند پس از بیرون آمدن از زندان شهری جدید و ناشناخته و اروپایی شده بود . 4 مزید بر این شاه در عین گسترش و تحکیم سلطه خود بر ارتش به تقویت آن و همچنین توسعه سازمان امنیت کشور (ساواک ) پرداخت . اندازه نیروهای نظامی را از 200 هزار نفر در سال 1342 به 410 هزار نفر در سال 1356 رساند و به خریدهای تسلیحاتی عظیمی بالغ بر 12 میلیارد دلار طی سالهای 56 ـ1349 هـ . ش . دست زد .5 مجموعه این شرایط و اقدامات یعنی قلع و قمع مخالفین از بین بردن سازمانهای چریکی مسلح توبه کردن بسیاری از زندانیان سیاسی ـ که اکثر آنها از نیروهای چپ و جنبش مسلحانه بودند ـ کاهش نارضایتی های اقتصادی در اثر رفرم های سریع و وسیع ناشی از درآمدها بگونه ای بود که سال 56 ـ1354 دوران طلایی ثبات برای رژیم و حامیان او به شمار می رفت و کمترین احتمال تغییر وضعیت از ثبات به بحران داده نمی شد. زیرا یکی از عوامل اصلی انقلابها در همه کشورها نارضایتی های اقتصادی است در حالیکه شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بوجود آمده در سالهای مزبور بگونه ای بود که رژیم انتظار وقوع یک انقلاب مردمی را نداشت . در چنین شرایطی فضای باز سیاسی که یک سیاست و الگویی تحمیلی از بیرون بود مورد توجه قرار گرفت .
در پی پیروزی کارتر از حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به منظور ممانعت از سرنگون شدن متحدین آمریکا در کشورهای جهان سوم و نیز زدودن آثار حمایت از نظام های سیاسی مستبد و سرکوبگر از سیاست خارجی ایالات متحده سیاست حقوق بشر عنوان گردید و اجرای آن توسط متحدین آمریکا الزامی شناخته شد. از اینرو کارتر از شاه خواست که برای رژیمش چهره مناسب کسب کند. هدف دولت آمریکا فقط ایجاد اصلاحاتی در رژیم پهلوی بود. در حدی که حملات افکار عمومی غرب علیه او و سیاست های آمریکا در خاورمیانه کاهش یابد .6 از نظر مقامات آمریکایی بسیج انقلابی مستلزم گروههای سازمان یافته بود و چنین سازمانی در مقطع بعد از سال 1354 وجود نداشت لذا میزانی از آزاد کردن جو داخلی برای حکومت شاه خطر به حساب نمی آمد .7 ضمن آنکه قدرت سرکوب شاه نیز وجود داشت . از اینرو در مورخ 14 مرداد 1356 شاه در پیام سالانه خود به مناسبت جشن مشروطیت وعده تغییر و تحولات تازه ای را در جهت تعمیم دموکراسی در کشور داد . 8 و فردای آن روز جمشید آموزگار بعنوان نخست وزیر جدید جایگزین امیرعباس هویدا شد و از طرف دولت سیاست « ایجاد فضای باز سیاسی » و دادن آزادی به مردم آغاز گردید. چارچوب این سیاست در پیام شاه به مناسبت جشن مشروطیت چنین بیان شد : در آزادی های سیاسی به اندازه ممالک دموکراتیک اروپایی آزادی خواهیم داشت آزادی گفتار آزادی قلم نیز مطابق قانون مطبوعات خواهد بود. میهن پرستان و کسانیکه مملکت را می خواهند در اوج ترقی ببینند اظهار نظر خواهند کرد به دیگران هم اجازه اظهار نظر خواهیم داد. این فصلی که الان ما شروع کردیم که حداکثر آزادی در حدود قانون است امیدواریم که به نتایج خوب خود برسد و مملکت ایران هم به سوی ترقی و تعالی و تمدن بزرگ پیش برود9.

فصل سوم : رهبری انقلاب
در تمام انقلابها مهمترین عامل کیفیت رهبری است . تاریخ مبارزات کشورهای جهان سوم در سده اخیر حاکی از آن است که فقط مبارزاتی به ثمر نشسته و یا مانند انقلاب اسلامی تـاثیر ماندگار بر جای گذاشته اند که رهبری آنها واجد قابلیت های لازم برای اداره نهضت بوده اند. زیرا رهبری به عنوان ایدئولوگ با ارائه نظریه خود در باب انقلاب نه تنها ارزشهای مسلط موجود را نفی می کند و ارزشهای نظام مطلوب را بیان می نماید بلکه روش سرنگونی نظام موجود و راه رسیدن به خواسته های مردم و سعادت آنها را نیز تبیین می نماید. به عبارت دیگر آنها اهداف جنبش را روشن کنند درباره شیوه برخورد با حکومت تصمیم می گیرند وضع موجود را بر اساس ایدئولوژی انقلاب تحلیل می کنند و تصویری از جامعه بهتر ترسیم می نمایند. در جریان فروپاشی نظام شاهنشاهی یکی از عوامل اصلی و بلکه مهمترین عامل نقش رهبر مبارزه در تبیین هدفهای انقلاب روش مبارزه و ترسیم الگوی ایده آل در جامعه اسلامی می باشد. این نقش در چهار بخش به اختصار بازگو می شود : اصول گرایی روش مبارزه استفاده بهینه از فرصتها و تصمیمات و مواضع به هنگام و مدارا و جذب ارتش .

پی نوشت ها :
.1 جیمزبیل عقاب و شیر ترجمه مهوش غلامی تهران کوبه 1371 ص .373
.2 ع . باقی بررسی انقلاب ایران جلد اول نشر تفکر قم 1370 ص .177
.3 جلال الدین مدنی تاریخ سایسی معاصر ایران جلد دوم دفتر انتشارات اسلامی قم 1369 ص .288
.4 باقی پیشین ص .179
.5 نصرت الله نوروزی ساخت قدرت شخصی و فروپاشی حکومت پهلوی مرکز تحقیقات استراتژیک ـ ریاست جمهوری فصل نامه راهبرد بهار 1375 شماره 9 ص .175
.6 حسین فردوست ظهور و سقوط سلطنت پهلوی جلد اول چاپ سوم اطلاعات تهران 1370 ص .565
.7 مصطفی زهرانی نظام بین الملل و انقلاب اسلامی ایران فصل نامه راهبرد 1375 شماره 9 ص .208
.8 محمود طلوعی داستان انقلاب علمی تهران 1370 ص .263
.9 ابراهیم یزدی آخرین تلاشها در آخرین روزها چاپ ششم قلم تهران 1368 ص .14
درک سازمان امنیت کشور (ساواک ) سازمان سیا و تحلیل نخبگان حاکم از علل بحران و نیز اعتماد بیش از حد آنها به ثبات موجود موجب غافلگیری حکومت گردیده و همین امر یکی از زمینه های اصلی در اتخاذ سیاست متعارض و بی ثباتی این سیاست ها بوده است.
پس از آن که اسدالله علم به نخست وزیری منصوب گردید از جمله مهمترین اقدامات وی تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی است که بر اساس آن شرط اسلامیت و ذکوریت برای انتخاب کننده و انتخاب شونده حذف شد و همچنین سوگند به کلام الله مجید به تحلیف کتاب آسامی تبدیل گردید. محتوی این لایحه که متضمن تعرض به مذهب رسمی و گشودن زمینه برای تسلط فرق دیگر بود با واکنش تند امام خمینی که پس از رحلت آیت الله بروجردی بطور علنی وارد میدان مبارزه گردیده بود مواجه شد و مردم نیز به تبعیت از ایشان مخالفت خود را ابراز کردند که سرانجام دولت مجبور گردید مصوبه خود را لغو نماید.
.1 اصول گرایی
چند هدفی بودن و عدم اجماع نظر رهبران یکی از موانع اصلی پیروزی مبارزات ملت در تاریخ معاصر ایران بوده است . این عامل بطور خاص در نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن نفت مانع از پیروزی مردم بر استبداد گردید. از اینرو حضرت امام خمینی پس از آنکه بر اثر اقبال مردم رهبر بلامنازع نهضت شناخته شد از همان ابتدا مرزهای ایدئولوژیک انقلاب را در چارچوب دین و بر اساس قرآن و سنت تعیین نمود و بر آن ابرام ورزید . این جهت گیری از آغاز مبارزه مشهود بود . ایشان در بخشی از سخنرانی خود به تاریخ 11 آذر 1341 در مسجد اعظم قم که به مناسبت آغاز دروس حوزه علمیه قم پس از ختم غائله انجمنهای ایالتی و ولایتی ایراد شد فرمودند : مائیم و قانون اسلام علمای اسلام اند و قرآن کریم علمای اسلام اند و احادیث نبوی علمای اسلام اند و احادیث ائمه اسلام . هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن می نهیم ; و هر چه مخالف دین و قرآن باشد ... ما با آن مخالفیم 1 . این موضع در طول دوران تبعید تا آغاز مجدد نهضت در سال 56 بارها تکرار شد . اما در این سال با حساسیت بیشتری مورد تاکید قرار گرفت تا شرکای احتمالی خود را با مکتب مبارزه همسان سازند. به عنوان مثال در پاسخ ایشان به پیام اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا به تاریخ 56 11 24 آمده است : بر شما جوانان روشنفکر و بر تمام طبقات ملت است که سرلوحه هدفتان اسلام و احکام عدالت پرور آن باشد ... باید قشرهای غیراسلامی را که عقیده و عملشان برخلاف اسلام است و دارای گرایشها به مکتب های دیگرند هر نوع مکتب باشد به مکتب مترقی و عدالت پرور اسلام دعوت کنید و در صورت نپذیرفتن از آنها هر نوع که باشد و هر شخصیت که هست تبری یا لااقل احتراز کنید. مراقب باشید با کمال دقت و هوشمندی کسانی که التزام به اسلام ندارند به جمیع ابعادش ولو در اصلی از اصول با شما موافق نیستند آنها را دعوت به اسلام کنید و اگر موثر نشد از شرکت دادن آنها در اجتماعات و انجمنهای اسلامی احتراز کنید و گمان نکنید زیادی افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیک می کند و پس از وصول به هدف آنها قابل تصفیه هستند. باید بدانید قشرهای غیرمسلم و غیرملتزم به اسلام از پشت به شما خنجر می زنند و شما را قبل از وصول به هدف از کار می اندازند یا نابود می کنند. از تجربه های سابق عبرت بگیرید .2 در مرداد ماه 57 نیز در قسمتی از پیام به ملت ایران اظهار داشتند : نهضت مقدس اخیر ایران .... صد در صد اسلامی است .3 و در پیام به مناسبت چهلم شهدای تبریز نیز فرمودند : جز در سایه اسلام و در زیر پرچم قرآن راه پیروزی مسدود است 4.
جمهوری گرایی اصل دوم در رهبری مبارزه توسط حضرت امام است . ایشان پس از بازگشت به ایران در بهشت زهرا یکی از مهمترین مقولات سیاسی ـ اجتماعی را در باب حاکمیت و پایه های حکومت اسلامی مورد توجه و اشعار قرار دادند. و با استدلال به این اصل که انسانها و ملت ها در تعیین سرنوشت خویش آزاد هستند اظهار داشتند : اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است . ما فرض می کنیم که یک ملتی همه رای دادند که یک نفر سلطان باشد بسیار خوب اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند رای آنها برای آنها قابل عمل است . لکن اگر ملتی رای دادند ولو تمامشان به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد این چه حقی است که ملت 50 سال پیش سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی بدست خودش است ... مگر پدرهای ما ولی ما هستند مگر آن اشخاص که در صد سال پیش از این هشتاد سال پیش از این بودند می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا می کند آنها تعیین بکنند5.
تاکید مکرر بر شخص شاه به عنوان منشا همه فسادها و ظلم ها و لزوم کنار رفتن سلسله پهلوی از جانب امام به عنوان هدف مبارزات ملت تعیین شد. علی رغم همراهی جریانات ملی گرا و لیبرال مآب با روند انقلاب آنها در سطح مبارزه و همچنین در هدف گیری انقلاب با دیدگاههای حضرت امام دارای اختلاف نظر بودند. از نظر آنها سطح مبارزه محدود به استبداد رژیم بود در حالیکه رهبر انقلاب علاوه بر این نفی استعمار و استثمار را نیز از جمله هدفهای مبارزه می دانست . مزید بر این در حالیکه این جریانات مبارزه را در چارچوب قانون اساسی و بازگشت حکومت به این چارچوب محدود می نمودند حضرت امام جابجایی قدرت را دنبال می کردند. ایشان در پیام خود مورخ 56 11 2 به آنها که دم از چارچوب قانون اساسی می زدند هشدار دادند که باین کلمه صحه بر رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند .6 و در مصاحبه مورخ 57 8 11 با رادیو و تلویزیون لوکزامبورگ اظهار داشتند : ما سازش را از هر کس و به هر شکلی نخواهیم پذیرفت چون ملت نخواهد پذیرفت .7 ثبات رای رهبری و تبعید فراگیر آحاد مردم از وی موجب گردید که تمام جریانات از نظر و ایده رهبر انقلاب تبعیت نمایند و ابراز دیدگاههای گروهی و شخصی خویش را به فرصت دیگری موکول کنند.
.2 روش مبارزه
از نظر امام در اداره انقلاب مردم به عنوان مرکز ثقل پیشبرد مبارزه به شمار می رفتند. با اتکا به این اصل در جریان براندازی حکومت برای اولین بار در نظام دو قطبی رهبر مبارزه بدون کمک یک قطب قدرت در صدد تصاحب قدرت برآمد. مبتنی بر همین اصل جنگ مسلحانه به عنوان روش پذیرفته شده در جهان سوم و در ایران نفی گردید و حضور میلیونی مردم در شهرها در راهپیمایی و همراه با شعارهای دینی و انقلابی تجویز گردید. این روش از جانب گروههای چپ و التقاطی مطرود بود. زیرا از نظر آنها مبارزه مسلحانه تنها راه انقلاب بود. این روش چنانچه از طرف رهبری مورد استفاده قرار می گرفت معضل اصلی رژیم در کاربرد ارتش و شدت عمل هر چه بیشتر را حل می کرد. زیرا با کشته شدن افراد ارتش بذر کینه در دل نظامیان کاشته می شد و مقابله با مردم جزو حقوق مشروع آنها در دفاع از خود قلمداد می گردید. اما امام با هوشیاری و درایت بغایت فوق العاده از ورود به چنین اقدامی اجتناب نمودند و تا آخر سعی کردند با حضور مردم انقلاب را به پیروزی برسانند.
.3 اتخاذ تصمیمات و مواضع بهنگام
درک عمیق امام از روند نهضت و در دست داشتن ابتکار عمل در مقابل رژیم باعث می گردید تصمیمات و مواضع ایشان در برابر رویدادها دقیق و منطبق بر واقعیات باشد. در مطالعه سیره امام در دوران انقلاب می توان این رهیافت را در تمام زمینه ها و جزیی ترین امور مشاهده کرد. با آغاز سیاست فضای باز سیاسی توسط رژیم ضمن آنکه امام این سیاست را یکی از توطئه های آنها برای تطهیر شاه و انحراف اذهان از کانون فساد به منظور دوام حکومت می دانست 8 اما فرصت بدست آمده را بسیار حیاتی قلمداد کرده و مردم و روحانیون را به بهره برداری لازم دعوت کردند. ایشان در پاسخ به نامه تسلیت دانشجویان و مسلمانان خارج از کشور به مناسبت شهادت آیت الله مصطفی خمینی اظهار داشتند : اکنون که فرصت موقت بدست آمده است باید هوشیاری و دوراندیشی و وحدمت کلمه گروههای صد در صد پای بند به اسلام و علاقه مند به مسلمین از آن استفاده کنند .9 و در بیانات دهم دی ماه 56 بر این فرصت یابی بیشتر تاکید کرده و گفتند : یک فرجه پیدا شده امروز روزی است که باید گفت و پیش می برید و من خوف این را دارم که خدای نخواسته اگر این فرصت از دست برود و اگر این مرد (شاه ) یک خورده ای محکم بشود همچون لطمه ای به مردم بزند که آن طرفش پیدا نباشد و اولش شما روحانیون هستید ... نگذارید این فرصت از دست برود10.
در جریان روی کار آمدن دولت نظامی در ماه محرم که ابتدا نگرانی نسبی مردم را باعث شد و حاکی از آن بود که سرکوب شدت خواهد یافت امام در پیام مورخ 57 9 1 که به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم خطاب به ملت صادر شد آنها را دعوت به پذیرش شهادت و تاسی به اولیا دین کرده و اظهار داشتند : ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد... بپاخیزید و استنکار کنید. اگر کیان اسلام را در خطر دیدید فداکاری کنید و خون نثار کنید .11 و آنگاه که دولت نظامی سعی داشت با قطع حقوق و فشار معیشتی اعتصاب کارکنان صنعت نفت را در هم بشکند از بازاریان خواست که امرار معاش اعتصاب کنندگان بویژه کارگران و کارمندان صنعت نفت را تامین نمایند. بعلاوه هیاتی را به ریاست آقای بازرگان و با حضور آقای هاشمی رفسنجانی به جنوب اعزام نمود تا تولید نفت به میزان تامین مصرف داخلی صورت پذیرد. این اقدام امام ارتباط تنگاتنگ مردم و رهبری را به نمایش گذاشت و اوج وحدت انقلابی و ملی را به منصه ظهور رساند. اعتصابات همه جانبه ضمن آنکه دولت استبداد را مستاصل کرده بود نظام کشور و معاش مردم را نیز مختل نموده از نظر افکار عمومی و تبلیغاتی خطری برای قیام ملت به سود استبداد بوجود آورده بود. چاره جویی فوری و مدبرانه ضرورت داشت که ضمن فشرده نگاه داشتن گلوی دشمن مشکل مردم را نیز حل کند. نفت از این بابت حساسترین نقش و موقعیت را داشت و مناسب ترین راه حل چاره جویی امام مندرج در فرمان مورخ 57 10 8 بود که جمع بین اعتصاب و رفع حوایج مردم صورت پذیرفت
با روی کار آمدن دولت بختیار و شکست دولت نظامی تشخیص رهبری مبارزه آن بود که پایان عمر رژیم فرا رسیده و باید با تصمیمات مقتضی همچنان ابتکار عمل را حفظ کرد. از نظر امام مهمترین مساله حضور ایشان در تهران بود. متقابلا در نظر نخبگان سیاسی ـ نظامی حاکم نیز دور نگه داشتن ایشان از ایران به منظور تسلط بر اوضاع و در صورت شکست دولت جدید آماده شدن برای کودتا اولویت اول به شمار می رفت . ژنرال هایزر از قول هارولد براون (وزیر دفاع آمریکا) می گوید بختیار بزرگترین خطر را برای دولت خود بازگشت سریع امام می داند و او به یک ماه وقت احتیاج دارد 12. برای این منظور مقامات آمریکایی از طریق مقامات فرانسوی امام را تحت فشار قرار دادند که به تهران نرود. دولت فرانسه در همین رابطه کلیه پروازهای خود را به ایران با هدف جلوگیری از سفر امام در ششم بهمن ماه به ایران لغو کرد . اما امام مصرانه درصدد بازگشت به ایران برآمد و اعلام کرد : برای بازگشت جنگ می کنم 13.
: وی که بوی توطئه را استشمام کرده بود همچنین اعلام نمود : با کودتا مقابله خواهیم کرد 14. امام که برای بازگشت به کشور خود را با فشار بین المللی و مقاومت رژیم مواجه دید سعی کرد مردم را متوجه اهمیت مساله نماید. از اینرو با اینکه بدلیل بسته بودن فرودگاه احتمال داده می شد هواپیما در آسمان سرنگون شود پیش از باز شدن فرودگاه اعلام کرد به ایران باز می گردد و در صورت لزوم در فرودگاه دیگری فرود می آید. وی اظهار داشت : من به ملت هشداردهم که توطئه ای باید در کار باشد.... من به تصمیم خود باقی هستم و ملت ایران باید در تصمیم خود باقی باشد. بر احدی از افراد ملت جایز نیست که در این موقع حساس که امر بین موت و حیات است بنشیند و ساکت باشد. مزید بر این امام با انتشار برنامه سیاسی خود به تشکیل شورای انقلاب و دولت موقت مبادرت ورزیدند. سرعت تصمیمات و اقدامات امام حکومت را چند گام عقب و در انفعال کامل قرار داد . امام در پیام 22 دی ماه 57 رئوس برنامه سیاسی خود را که مرحله به مرحله می بایستی اجرا گردد بشرح زیر اعلام نمود.
.1 تشکیل شورای انقلاب اسلامی : ماموریت این شورا مطالعه و بررسی شرایط تاسیس دولت انتقالی و فراهم ساختن مقدمات اولیه آن عنوان گردید
.2 وظایف دولت موقت
تشکیل مجلس موسسان به منظور تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی
انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس موسسان و قانون اساسی جدید
انتقال قدرت به منتخبین جدید
دستور لغو حکومت نظامی یکی دیگر از جنبه های موقعیت شناسی رهبر انقلاب و تشخیص دقیق وی از تصمیمات نخبگان حاکم بود. تصمیمی که اگر اتخاذ نمی شد ممکن بود سرنوشت مبارزه و ثمرات مقاومت مردم به یکباره از بین می رفت .
.3 مدارا و جذب ارتش
نحوه برخورد با ارتش به عنوان مرکز ثقل قدرت حکومت توسط امام در تاریخ انقلابهای جهان منحصر به فرد و بی نظیر می باشد. جلوتر از همه و حتی فرماندهان نظامی و نخبگان حاکم امام دریافته بود که ارتش از دو قشر بالا و پایین تشکیل شده است . از اینرو سعی وافری به عمل آورد که مردم با ارتش با احترام برخورد کرده و از اهانت به آنها و مقابله های احتمالی مسلحانه اجتناب ورزند. نیز به تبعیت از ایشان ارتش را برادر خطاب کرده و در مناسبت مختلف حتی آنگاه که سینه هایشان با گلوله دریده می شد در پاسخ به دادن گل و شعار برادر ارتشی : چرا برادرکشی اکتفاکردند. تحمل این روش برای مردم بویژه جوانان مبارز سخت بود اما تحمل و شکیبایی پیامدهای مثبت این روش را ظاهر ساخت و مردم در شرایط حساس و تاریخی مبارزه پیوستن ارتش به مردم که به منزله تیر خلاص به رژیم بود مشاهده کردند.
سیاست مدارا و جذب ارتش برای فرماندهان نظامی و مقامات آمریکایی بسیار گران و نگران کننده بود. هایزر در خاطرات خود می گوید سلاح عشق و مهربانی رژیم را در برابر یک عملیات روانی پیروز قرار داد و دچار مخمصه جدیدی کرد. وی می افزاید در مورد استراتژی (امام ) خمینی در زمینه طرفداری از ارتش زخم خورده بودم و سیاست قلب و گل تهدیدی جدی محسوب می شد. دراز کردن دست دوستی به سوی ارتش بر افسران راهنمایی و پلیس تاثیر زیادی می گذاشت تظاهر کنندگان ماموران انتظامی را بر دوش خود می چرخاندند . استراتژی جدید ابتکار عمل را از دولت می گرفت .15 امام که بعنوان یک مرجع مذهبی نفوذ زیادی بر معیارهای رفتاری آحاد مردم از جمله ارتش داشت در برابر این مساله که ارتشیان برای حفظ نظام سلطنت قسم یاد کرده اند در پاسخ به استفتا گروهی از افراد نیروهای مسلح درباره عدول از سوگند حکم شرع را چنین بیان کردند : قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که این نحو قسم خورده اند باید برخلاف آن عمل کنند 16. اقدام دیگر امام نوید آینده بهتر به نیروهای ارتش بود . ایشان در مورخ 57 10 27 در پاسخ به آیت الله دکتر بهشتی در مورد کسب اجازه برای برقراری ارتباط با ارتش اظهار داشتند : تماس بگیرید و دلگرم کنید. اطمینان بدهید که حال ارتشی خیلی بهتر خواهد شد. اتخاذ چنین روشی از جانب امام علاوه بر انتخاب تاکتیک مناسب برای پیشبرد انقلاب و همچنین اعتقاد به ارتش به عنوان متن ملت برخاسته از دوراندیشی نسبت به نهضت جهانی اسلام و پیش بینی آینده دور تحولات انقلابی در کشورهای اسلامی بود. گفته می شود یکی از مقامات سیاسی کشور بعد از پیروزی انقلاب نظر امام را در مورد سرنوشت ارتش جویا می شود. ایشان می فرماید (نقل به مضمون ) ما ارتش را حفظ می کنیم زیرا چنانچه با ارتش در ایران برخورد مناسب نشود ارتش سایر کشورهای اسلامی نیز چنانچه با انقلاب مردم کشورشان مواجه شوند سرنوشت خود را مانند ارتش ایران دانسته و به مقابله با مردم بر می خیزند.
پی نوشت ها :
.1 کوثر محموعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی (س ) جلد اول تهران موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س ) 1371 ص 24
.2 تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران سروش 1369 ص 66
.3 همان ص 109
.4 صحیفه نور جلد دوم ص 41
.5 صحیفه نور جلد چهارم ص 282
.6 همان ص 265
.7 توقیم تاریخ انقلاب اسلامی ایران پیشین ص 173
.8 صحیفه نور جلد اول ص 249
.9 همان ص 253
.10 همان ص 265
.11 صحیفه نور جلد سوم ص 225
.12 خاطرات ژنرال هایزر ماموریت در تهران ترجمه ع . رشیدی تهران اطلاعات 1365 ص 110
.13 روزنامه اطلاعات 57 10 20 ص 1
.14 همان 57 11 4 ص 1
.15 همان به نقل از : ع باقی بررسی انقلاب ایران پیشین ص 400
.16 خاطرات ژنرال هایزر پیشین صص 3 ـ 122
هایزر در خاطرات خود می گوید : سلاح عشق و مهربانی رژیم را در برابر یک عملیات روانی پیروز قرار داد و دچار مخمصه جدیدی کرد... در مورد استراتژی (امام ) خمینی در زمینه طرفداری از ارتش زخم خورده بودم و سیاست قلب و گل تهدیدی جدی محسوب می شد. دراز کردن دست دوستی به سوی ارتش بر افسران راهنمایی و پلیس تاثیر زیادی می گذاشت تظاهر کنندگان ماموران انتظامی را بر دوش خود می چرخاندند. استراتژی جدید ابتکار عمل را از دولت می گرفت.
با روی کار آمدن دولت بختیار و شکست دولت نظامی تشخیص رهبری مبارزه آن بود که پایان عمر رژیم فرا رسیده و باید با تصمیمات مقتضی همچنان ابتکار عمل را حفظ کرد. از نظر امام مهمترین مساله حضور ایشان در تهران بود. متقابلا در نظر نخبگان سیاسی ـ نظامی حاکم نیز دور نگه داشتن ایشان از ایران به منظور تسلط بر اوضاع و در صورت شکست دولت جدید آماده شدن برای کودتا اولویت اول به شمار می رفت .
مقامات آمریکایی از طریق مقامات فرانسوی امام را تحت فشار قرار دادند که به تهران نرود. دولت فرانسه در همین رابطه کلیه پروازهای خود را به ایران با هدف جلوگیری از سفر امام در ششم بهمن ماه به ایران لغو کرد. اما امام مصرانه درصدد بازگشت به ایران برآمد و اعلام کرد : برای بازگشت جنگ می کنم .

فصل چهارم : ناکارآمدی ارتش و سازمان امنیت
درک غیرواقعی از اوضاع
شکاف میان محیط ذهنی نخبگان حاکم با محیط عینی و ضعف اطلاعاتی و تحلیلی دستگاههای اطلاعاتی کشور یکی از موانع مهم در شناخت واقعی بحران و شدت وخامت اوضاع بوده است .
سرویس های اطلاعاتی و موسسات تحقیقاتی آمریکایی نیز با اتکا به ثبات داخلی و سرکوب کلیه جریانهای مخالف توسط شاه درک واقع بینانه ای از شرایط نداشتند از این رو شروع انقلاب همه را غافلگیر کرد. زیرا چهره انقلاب به هیچ وجه برای ساواک و سرویس اطلاعاتی آمریکا و انگلیس قابل رویت نبود .1 در تابستان سال 1356 چند گزارش نسبتا جامع از طرف وزارت خارجه آمریکا سازمان سیا و پنتاگون درباره اوضاع ایران تهیه شد که همه خوش بینانه و اطمینان بخش بود .2 در یک گزارش شصت صفحه ای زیر عنوان « ایران در دهه 1980 » و یک گزارش 23 صفحه ای تحت عنوان « ایران بعد از شاه » که از طرف وزارت خارجه و سیا تهیه شده بود بحرانهای جاری ایران زودگذر تلقی شده و در گزارش سیاه آمده بود که « ایران نه فقط در شرایط انقلابی نیست حتی در شرایط پیش از انقلاب نیز به سر نمی برد 3 » این جمع بندی بعد از آتش سوزی سینما رکس آبادان که نفرت شدید مردم را نسبت به شاه برانگیخت صورت گرفت . علاوه بر این سازمان اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا در مورخ 8 شهریور پیش بینی کرد که « شاه فعالانه برای ده سال آینده در راس قدرت باقی خواهد ماند 4 » . این بی اطلاعی و عدم تحلیل صحیح از اوضاع با اوج گیری نهضت و حتی تا روزهای پایانی عمر رژیم ادامه یافت . در بحبوحه رویدادهای ایران و همزمان با روی کار آمدن بختیار کنفرانس گوادالوپ با حضور سران چهار کشور غربی یعنی انگلیس آلمان فرانسه و آمریکا تشکیل شد که تحولات ایران یکی از موضوعات مورد بحث بود. در این اجلاس کارتر در پاسخ به نگرانی ژیسکاردستن رئیس جمهوری فرانسه در مورد پایان عمر شاه و عدم وجود راه بدیل اظهار داشت : هیچ لازم نیست که ما نگران باشیم برای اینکه نظامی ها هستند . اونا هستند که وضع را در دست می گیرند .5 مساله دیگری که در این زمینه قابل ملاحظه می باشد آن است که از نظر مقامات آمریکایی و نخبگان حاکم نخبگان مقابل خیلی دست کم گرفته شدند و برنامه ریزی و تصمیم گیری پیشبرد مبارزه را از ]امام [ جانب دیگران بالاخص کمونیستها می دانستند. ژنرال هایزر در خاطرات خود نوشته است : قطعا هر کس که مدیر برنامه های خمینی بود با مهارت بسیار زیاد کار خود را انجام می داد و گاهی ما نمی دانستیم که آیا برنامه ها از ذهن آنها تراوش می کند .6 از نظر مقامات آمریکایی و مقامات رژیم نظم و سازماندهی مبارزه برنامه ریزی دقیق اتخاذ مواضع و تصمیمات متناسب با شرایط و استراتژی گل در برابر گلوله و مانند آن فراتر از اندیشه روحانیون بود و کمونیستها پشت پرده بودند. وی همچنین در مورد ضعف سیاسی اجرایی و اطلاعاتی و جاسوسی در مورد ایران به عنوان یکی از مهمترین عامل های شکست آمریکا می نویسد : هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند چه رخ خواهد داد 7.
دستگاه امنیتی داخل در مقایسه با سرویس های اطلاعاتی آمریکا به مراتب وضع نامناسب تری داشت . زیرا دستگاههای اطلاعاتی رژیم در حالی که متعدد بوده و کار موازی انجام می دادند بعضا کار یکدیگر را مختل می نمودند. ضعف عمده آنها ضعف تحلیلی بود. زیرا دستگاههای اطلاعاتی رژیم بیشتر مجری منویات شاه بودند. و همانگونه که در نظامهای دیکتاتوری مرسوم است بیشتر سعی داشتند گزارشهایی را ارائه دهند که موجب پسند شاه واقع شود. این مساله پویایی و درک منطبق با واقع را از آنها سلب کرده بود. به عنوان مثال در شهریور 57 قبل از حادثه 17 شهریور در یک گزارش محرمانه به اصطلاح شرفعرضی ساواک که مربوط است به چند فقره مذاکرات حضوری ریاست وقت ساواک (سپهبد ناصر مقدم ) با مقامات عالیمرتبه اطلاعاتی آمریکا که به تهران سفر کرده بودند (در صفحه 3 ) آمده است : مشکل تظاهرات فعلی در این است که کمونیستها و مذهبی ها مخلوط هستند و این دو گروه پای جوانها و کودکان را نیز به میان کشیده اند . در صفحه 4 همین گزارش آمده است : هم اکنون در شهرستانها تظاهرات با استفاده از اسلحه شروع شده است به خصوص در کردستان همچنین شعارهای تجزیه طلبی داده می شود .8 این شکاف میان تحلیل نخبگان حاکم با آنچه در محیط در جریان است در سطوح بالاتر نیز وجود داشت . ژنرال فردوست که خود رئیس دفتر ویژه اطلاعات بود در مورد نظر شاه مبنی بر اینکه ریشه مسایل فساد است و چنانچه سواستفاده در دادگستری بررسی شود و به اطلاع عموم برسد مساله تمام خواهد شد اظهار می دارد : در زمان دولت شریف امامی روزی محمدرضا به من تلفن کرد و گفت ریشه این شلوغی ها کشف شده و همه مربوط به فساد است . سریعا پرونده بازرسی و دفتر ویژه اطلاعات را به دادگستری تحویل و نتیجه به اطلاع برسد. محمدرضا گفت : مساله حساس است و تمام این جریان به سواستفاده ها ارتباط دارد. سریعا یکبار دیگر کلیه موارد را تحویل دادگستری دهید. حالا هم گوشی را به نخست وزیر می دهم . سپس شریف امامی صحبت کرد و گفت که از مرجع مطمئن اطلاع حاصل شده که این جریانات و ناراحتی ها مربوط به سواستفاده های مالی در سطح کشور است و اگر پرونده های فساد سریعا به دادگستری برسد و به آنجا هم دستور داده شود که سریعا رسیدگی کنند و نتیجه را به اطلاع عموم برسانند گرفتاریهای موجود به کلی برطرف خواهد شد .9 وی اضافه می کند مسلما مساله از طرف سفرای آمریکا و انگلیس گفته شده و محمدرضا باور کرده بود. دستور را اجرا کردم . ولی نتیجه ای در انقلاب نداشت . دستور توقیف هویدا هم داده شد. نتیجه ای نداشت . بنظر می رسد تصمیم گیرندگان رژیم و دستگاههای اطلاعاتی هنگامی به عمق بحران وقوف یافتند که دیگر قابل کنترل نبود.
ارتش
ساختار ارتش به عنوان اصلی ترین ابزار حفظ قدرت به منظور مقابله با تهدید شوروی طراحی شده بود. تسلیحات خریداری شده و آموزشهای ارائه شده به افسران نیز عمدتا با همین هدف صورت می گرفت . از اینرو به جز گارد جاویدان که به میزان کمی قادر به انجام عملیاتهای درون شهری بود نیروی زمینی ارتش اصولا برای جنگ با مردم در داخل آماده نگردیده بود. مبنی بر همین پیش فرض در طول دوران بحران نیز یکی از نگرانیهای اصلی فرماندهان ارتش تهدید بیرونی از ناحیه شوروی و تجزیه برخی استانهای کشور بود. و اصولا قایل شدن به نقش اصلی برای کمونیستها هم از همین باور ناشی می شد. مزید بر این مشی شاه در اداره امور که بر بی اعتمادی به دیگران استوار بود و تمام سیستم از جمله نیروهای مسلح به وی وابسته بودند بر پویایی و کارآمدی ارتش به میزان قابل ملاحظه ای تاثیر منفی بر جای گذاشت . در سازمان نیروهای مسلح وحدت فرماندهی به راس نظام وابسته بود. از اینرو با خروج شاه در حساسترین شرایط ارتش نیز در حال متلاشی شدن بود. آنها به شکل بی سابقه ای روحیه خود را از دست دادند و از این پس با بحران فرماندهی عالی مواجه بودند. ژنرال هایزر در توصیف وضع روحی فرماندهان عالی ارتش نسبت به خروج شاه اظهار می دارد وضع دفاعی ربیعی (فرمانده نیروی هوایی ) تکان دهنده بود تقریبا دیوانه شده بود. آنها نمی توانستند اجازه دهند که شاه ایران را ترک کند و قصد داشتند که با بستن باند فرودگاه جلوی او را بگیرند و اگر سوار هواپیما می شد با گلوله او را می زدند .10 و آنگاه که از ماندن شاه در کشور ناامید شدند آنها نیز می خواستند با شاه بروند.هایزر که یکی از هدفهای ماموریت او کنترل ارتش و حفظ فرماندهان در دوران خلا شاه بود سعی وافری به عمل آورد که نیاز ارتش به رهبر و مساله فرمانبرداری و اطاعت را در میان آنها حل نموده و از جنبه روانی فرماندهان را آماده انجام وظیفه نماید. در حالیکه فرماندهان مایل بودند که هایزر به ایفای نقش شاه پرداخته و آنها به وی اتکا نمایند. او در خاطرات خود نوشته است : من می خواستم این مردان مسئولیت های خود را بپذیرند. آنها نمی توانستند همیشه به کس دیگری در بالای سرشان وابسته باشند. اما این آخرین بار نبود که می دیدم این گروه چقدر بلغمی مزاج هستند رهبری شاه را از دست داده اند اما اصرار داشتند که به من متکی باشند . در حالی که باید از خودشان ابتکار عمل نشان می دادند .11 رابطه شخصی میان شاه و فرماندهان ارتش مهمترین جنبه ناکارآمدی ارتش محسوب می شود. این مساله در ابعاد گوناگون بر ساختار پویایی و کارآمدی ارتش تاثیر گذاشته بود.
در میان اقشار مردم نظامیان تنها قشری بودند که از جامعه جدا بودند. بعلاوه آموزش و روابط سازمانی آنها بگونه ای بود که در سطح عالی نیز قدرت تجزیه و تحلیل رویدادها از آنها سلب شده بود و با مهمترین مسایل برخورد ایستا و کلیشه ای داشتند. به عنوان مثال خمینی نفوذ کند آمریکا باید رسانه های خبری غرب و بخصوص بی بی سی را کنترل ]امام [آنها اعتقاد داشتند که آمریکا باید در آیت الله کند . هایزر می گوید آنها معتقد بودند واشنگتن با خواندن « ورد جادویی » قادر است مسایل ایران را حل کند 12.
آنها همچنین ناآرامیها را توطئه کمونیستها می دانستند. این اظهارات نشاندهنده بی تحلیلی در ارتش آنهم در عالیترین سطح بود. تیمسار وشمگیر معاون نیروی زمینی در جلسه شورای فرماندهان ارتش در سوم بهمن ماه 57 در این باره می گوید : من در سطح سیاست کلی روز نیستم . یعنی من نمی دانم و تیمساران رفقای من نمی دانند. ما در سطح درجات بالای ارتش به سیاست روز واقف نیستیم . این قابل قبول نیست که این جریانات در کشور باشد و ما ندانیم چه کسی این کار را می کند. ما بدانیم از کجا می خوریم کیست که آنها را هدایت می کند و ما در مقابلش فقط ایستاده ایم . شما (ارتشبد قره باغی ) یا سپهبد مقدم (رئیس ساواک ) ما را آگاه کنید. آنگاه رئیس ساواک اظهار داشت : تیمسار وشمگیر سوال فرمودند که چرا مملکت به این صورت در آمده است فقط یک جمله به عرضتان برسانم و آن این است که در هر حال بیگانگان منافعی در این مملکت داشتند و دارند. بیگانگان دنبال منافع خودشان هستند و هیچ وقت آمادگی ندارند که یک کشور مستقل را تحمل کنند. یک کشوری که پادشاهش بگوید ما سیاست مستقل ملی می خواهیم داشته باشیم . ما می خواهیم در حصار مملکت خودمان بر خودمان حاکم باشیم نه دیگران . این حرف بسیار سنگین است برای بیگانگان 13.
عدم وجود وحدت نظر در میان سران ارتش و در راس نبودن فرماندهان قاطع تر مثل خسروداد و بدره ای و چشم و هم چشمی و حسادت میان برخی از آنها نسبت به دیگری و همچنین بکارگیری غلط ارتش عوامل دیگری بودند که موجب کاهش کارآمدی نظامی گردیدند. آوردن ارتش در خیابانها و کوچه ها و در معرض عموم قرار دادن آنها در یک زمان طولانی بگونه ای که با مردم به گفتگو بپردازند و از جانب آنها با محبت روبرو شوند زهر سرکوب را از سلاح سلب می کرد. مزید بر این بی ثباتی سیاستها و متعارض بودن آنها قاطعیت ارتش را بی معنا کرده و دیگر کاربرد زور و شدت عمل چندان تاثیرگذار نبود. این مساله در دوران دولت بختیار با عامل دیگری همراه شد و آن مشکل ذهنی فرماندهان ارتش در حمایت از دولت او بود. زیرا بطور سنتی آنها بختیار را جزو اپوزسیون می دانستند.
شکاف میان راس و بدنه نیز بر ناکارآمدی ارتش تاثیر به سزایی داشت . در قشربندی نظامی نیروهای مسلح به جز فرماندهان عالی وارد شد بویژه درجه داران و سربازان عموما طبقه سه و جزو پایین شهری ها و روستائیان بودند. در واقع بدنه اجرایی ارتش عموما شامل این دسته از افراد می شد که به لحاظ فرهنگی و طبقاتی با مذهب و روحانیون همگرایی داشتند و دست کم خود را از متن ملت می دانستند. این عوامل زمینه تاثیرگذاری رهبر انقلاب را از جنبه مذهبی بر آنها مهیا ساخت . علاوه بر این درجه داران و سربازان خیلی سخت حاضر بودند به روی مردم گلوله شلیک نمایند. گرایش بدنه ارتش به انقلاب باعث شد که در دوران دولت نظامی و در لویزان محل گارد جاویدان که قلب ارتش به شمار می رفت تعدادی از سربازان و درجه داران در سالن نهارخوری افراد گارد را به رگبار بسته و حدود 72 تن از افسران ارشد را به قتل برسانند . حادثه گارد در تزلزل روحیه شاه سهم زیادی داشت .14 مهمتر از این رژه همافران نیروی هوایی در مدرسه علوی در مقابل رهبر انقلاب رخنه عمیق انقلاب به درون ارتش را نشان داد. و این در حالی بود که این اقدام از جانب افسران و درجه داران نیروی هوایی صورت گرفت که آمریکائیها و سران ارتش انتظار کمترین ناآرامی را از نیروهای آن نداشتند زیرا سطح آموزش این نیرو بالاتر از سایر نیروها بود و از نظر فرماندهی و آموزش با آمریکا ارتباط نزدیکی داشت . در واقع در حالیکه شاه روی رده های بالای ارتش حساب می کرد امام بدنه ارتش را تسخیر کرد و آخرین مقاومت های رژیم آنها را نقش بر آب نمود. این گسیختگی علاوه بر حضور امام در تهران و سلب زمان از دولت بختیار یکی از عوامل اصلی در عدم توانایی ارتش در انجام کودتا طی روزهای آخر انقلاب بود در حالیکه آمریکائیها برای حفظ منافعشان به عنوان آخرین امید به کودتا دل بسته بودند و برای همین منظورهایزر را به تهران اعزام نموده بودند.
پی نوشت ها :
.1 صحیفه نور جلد پنجم ص 72 .
.2 فردوست پیشین ص 568 .
.3 م . لدین و . لوئیس کارتر و سقوط شاه ترجمه ناصر ایرانی امیرکبیر تهران 1363 ص 37 .
.4 باری روبین پیشین ص 1551 .
.5 منوچهر محمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی امیرکبیر چاپ سوم تهران 1370 ص 14 .
.6 ع . باقی تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی پیشین ص 376 .
.7 خاطرات ژنرال هایزر پیشین ص 110 .
.8 همان ص 274 .
.9 مهدی بازرگان انقلاب ایران در دو حرکت چاپ پنجم تهران نهضت آزادی 1363 ص 24 .
.10 فردوست پیشین ص 585 .
.11 خاطرات ژنرال هایزر پیشین ص 95 .
.12 همان صص 66 ـ258 .
.13 همان ص 53 .
.14 مثل برف آب خواهیم شد مذاکرات شورای فرماندهان ارتش (دی ـ بهمن 1357 ) چاپ دوم نشر نی 1366 ص 160 .
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
خمینی بود با مهارت بسیار زیاد کار خود را انجام ]امام [ ة ژنرال هایزر در خاطرات خود نوشته است : قطعا هر کس که مدیر برنامه های می داد و گاهی ما نمی دانستیم که آیا برنامه ها از ذهن آنها تراوش می کند. از نظر مقامات آمریکایی و مقامات رژیم نظم و سازماندهی مبارزه برنامه ریزی دقیق اتخاذ مواضع و تصمیمات متناسب با شرایط و استراتژی گل در برابر گلوله و مانند آن فراتر از اندیشه روحانیون بود و کمونیستها پشت پرده بودند .
ژنرال هایزر در توصیف وضع روحی فرماندهان عالی ارتش نسبت به خروج شاه اظهار می دارد : وضع دفاعی ربیعی (فرمانده نیروی هوایی ) تکان دهنده بود تقریبا دیوانه شده بود. آنها نمی توانستند اجازه دهند که شاه ایران را ترک کند و قصد داشتند که با بستن باند فرودگاه جلوی او را بگیرند و اگر سوار هواپیما می شد با گلوله او را می زدند. و آنگاه که از ماندن شاه در کشور ناامید شدند آنها نیز می خواستند با شاه بروند.
درجه داران و سربازان خیلی سخت حاضر بودند به روی مردم گلوله شلیک کنند. گرایش بدنه ارتش به انقلاب باعث شد که در دوران دولت نظامی و در لویزان محل گارد جاویدان که قلب ارتش به شمار می رفت تعدادی از سربازان و درجه داران در سالن نهارخوری افراد گارد را به رگبار بسته و حدود 72 تن از افسران ارشد را به قتل برسانند . حادثه گارد در تزلزل روحیه شاه سهم زیادی داشت.
در حالیکه شاه روی رده های بالای ارتش حساب می کرد امام بدنه ارتش را تسخیر کرد و آخرین مقاومت های رژیم آنها را نقش بر آب نمود. این گسیختگی علاوه بر حضور امام در تهران و سلب زمان از دولت بختیار یکی از عوامل اصلی در عدم توانایی ارتش در انجام کودتا طی روزهای آخر انقلاب بود.