مرغ توفان
بختيار سال 1313 براي كسب تحصيلات عالي رهسپار فرانسه شد اما به دليل اطلاع از اعدام 4 تن از اعضاي خانوادهاش توسط رضا شاه، مجبور شد به ايران باز گردد و بعد از گذشت 2 سال، مجددا به فرانسه مراجعت كرد و با دريافت دكتراي حقوق بينالملل از دانشگاه سوربن به كشور بازگشت و به استخدام وزارت كار و تبليغات درآمد. در زمان نخستوزيري دكتر مصدق معاونت وزارت كار را به عهده داشت و بعد از كودتاي 28 مرداد با نهضت مقاومت ملي همكاري داشت.2 بعدها معلوم شد كه وي در اين دوران از عوامل و حقوقبگيران مخفي انگليس در ايران بوده است، لذا با دقت در اقدامات او كه ظاهري انقلابي و راديكال داشت ميتوان به نقش مخرب وي در جريان مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران پيبرد.
در جريان انقلاب اسلامي در زمستان سال 57 كه تشديد مبارزات ضد استعماري و اوجگيري حركتهاي انقلابي مردم عليه حكومت شاه را به همراه داشت، رژيم مجبور شد از شاپور بختيار كه نيروي نفوذي استعمار در جبهه ملي بود به عنوان نخستوزير بهره بگيرد. او آخرين اميد شاه و دستگاه حكومتي آمريكا براي نجات سلطنت پهلوي بود.
بعد از سقوط دولت ازهاري در موقعيتي كه انقلاب به روزهاي اوج و پيروزي خود نزديك ميشد، بختيار پيشنهاد شاه براي احراز مقام نخستوزيري را پذيرفت و با وجود طرد از سوي جبهه ملي، كابينه خود را در روز شانزدهم دي ماه 1357 به شاه معرفي كرد.3
بختيار در نخستين روزهاي زمامداري، نقطهنظرهاي خود را درباره دولت و برنامههاي آيندهاش طي يك سخنراني اعلام نمود تا شايد بتواند آرامشي در كشور ايجاد نمايد. پس از قطعيشدن نخستوزيري بختيار، امام خمينيره واكنش صريح و قاطعي از خود نشان داد و دولت او و مجلس را غيرقانوني خواند.
بختيار روز 21 دي ماه 1357 در مجلس شوراي ملي حضور يافت و ضمن معرفي وزيران خود رئوس برنامههاي دولت را به اطلاع نمايندگان رساند.4
سرانجام روز 26 دي ماه 1357 شاه با چشماني گريان كشور را ترك كرد همزمان با خروج شاه از ايران، امام خمينيره طي يك سخنراني در نوفللوشاتو متذكر شدند كه آمريكا سقوط شاه را قطعي تلقي ميكند و اينك راه تازهاي در پيش گرفته و به جاي شاه از دولت بختيار پشتيباني ميكند تا رژيم او را حفظ، و مردم را آرام نمايد.امام خمينيره از مردم خواست تا با تظاهرات و ابراز نارضايتي عليه دولت بختيار به پا خيزند تا موجبات سقوط دولت او را فراهم آورند. مخالفت امامره با حكومت بختيار موج جديدي از مبارزات مردم را به دنبال داشت. شدت اعتراضات به حدي بود كه كاركنان وزارتخانهها از پذيرفتن وزراي جديد خودداري نمودند و عملا از اعضاي كابينه، سلب اعتماد و اختيار شد.
در اين ميان تلاشهاي بختيار براي ملاقات با امامره و جلب موافقت ايشان با ابقاي دولت خود تا انجام رفراندوم درباره نظام سياسي آينده مملكت نتيجهاي نبخشيد. شرط امامره براي پذيرفتن بختيار ، استعفاي او بود.
حساسترين مسالهاي كه بختيار پس از خروج شاه از ايران با آن روبهرو شد راهپيمايي روز اربعين حسيني در 29 دي ماه 1357 بود كه مردم ضمن عزاداري، با تظاهرات ميليوني مخالفت خود با دولت بختيار و غيرقانوني دانستن آن را ابراز و خواهان تشكيل جمهوري اسلامي به رهبري امام خمينيره شدند.
فرداي آن روز، امام ره طي پيامي اعلام نمودند كه بزودي به كشور باز ميگردند. در اين ميان بختيار با بستن فرودگاه مهرآباد كوشيد از مراجعت امام ره به ايران جلوگيري كند. ولي اين تدبير نابخردانه بر ناآراميها افزود واو در همان روز اعلام كرد: «آيتالله خميني هر وقت اراده نمايند ميتوانند به وطن بازگردند.»
امام خميني ره در روز 12 بهمن در ميان استقبال عظيم مردم، وارد تهران شدند و طي مصاحبهاي مطبوعاتي در مدرسه شماره 2 علوي اعلام نمودند كه دولت بختيار بايد كنار برود و دولت موقت تعيين شود. شاپور بختيار در پاسخ به اظهارات امام رهاعلام كرد حاضر به همكاري با طرفداران ايشان ميباشد ولي اجازه تشكيل دولت موقت را نميدهد.
شوراي انقلاب پس از بحث و گفتگو، مهندس مهدي بازرگان را به عنوان نخست وزير دولت موقت به امامره پيشنهاد نمود و امام نيز بازرگان را به عنوان نخست وزير منصوب كرد. با اعلام تعيين دولت موقت، واكنش بختيار شديدتر شد و بلافاصله اظهار كرد كه در ايران تنها يك حكومت وجود خواهد داشت و امامره در پاسخ، ضمن تاييد گفته وي اضافه نمودند آن دولتي كه قانوني است بايد بماند. در آن روزها دولت بختيار، طرح شيطاني كودتا عليه مردم را به اجرا در آورد و در نخستين گام، ساعت حكومت نظامي را از 9 بعدازظهر به 4 بعدازظهر جلو كشيد تا با خلوت كردن خيابانها، نقل و انتقالات نظامي را به اجرا در آورد ولي امام، مردم را به حضور در خيابانها فرا خواندند.
21 بهمن، 1357 روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم با قواي دولتي بود؛ در روز 22 بهمن با شكست طرح كودتا و اعلام بيطرفي ارتش از سوي شوراي فرماندهي نيروهاي مسلح، دولت 37 روزه بختيار سقوط كرد و عمر رژيم شاهنشاهي به پايان رسيد. بختيار پس از فرار از كاخ نخست وزيري حدود شش ماه در خانه يكي از آشنايان خود مخفي شد و سپس با گذرنامه جعلي و تغيير قيافه از ايران خارج گرديد و به اروپا گريخت5 و به همكاري با صدام براي سرنگوني نظام اسلامي پرداخت و سرانجام سال 1370 درويلاي مسكونياش درحومه پاريس به قتل رسيد.
از بزرگترين خيانتهاي اين عنصر ضدملي در دوران كوتاه نخستوزيرياش، لغو بسياري از قراردادهايي بود كه رژيم پهلوي با دول غربي منعقد كرده بود و از نظر غرب ، در شرايطي كه يك دولت ضد غربي در ايران روي كار ميآمد اين قراردادها به زيان اروپا و آمريكا به شمار ميرفت.
پي نوشت ها :
1. شاپور بختيار، يكرنگي، ترجمه مهشيد اميرشاهي، پاريس: بينا، 1361، صص 11 19ظ2. مهدي بازرگان، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، 1/306 307ظ 3. احمدعبداللهپور، نخست وزيران ايران، (تهران)، علمي، 1369، صص 307 308ظ 4. مسعود بهنود، دولتهاي ايران از اسفند 1299 تا بهمن 1357؛ از سيدضياء تا بختيار، ص 864ظ5. شاپور بختيار، پيشين، صص 235 244.