آمريكا حامي اشغال ايران

اقدام مشترك شوروي و انگلستان در اشغال نظامي خاك ايران در شهريور 1320، رويدادي بود كه حمايت آمريكا را نيز به دنبال داشت. زيرا اگرچه آمريكائيها در شروع اين حمله مشاركتي نداشتند ولي راجع به اين حادثه از پيش با آنان رايزني شده بود و جبهه «متفقين» در مورد ايران نيز اتفاق نظر خودرا كاملاً حفظ كرده بودند.
دولتمردان آمريكائي ابتدا تبليغات روسيه و انگليس در مورد حضور كارشناسان و تكنسينهاي آلماني در ايران را اغراق آميز ميخواندند ولي از دو ماه قبل از اشغال ايران، تماسها و رايزنيهاي اين دو كشور توانسته بود، موضع آمريكا را در مورد بحران ايران با مسكو و لندن همسو سازد. به طوري كه وقتي در تير 1320 «لردهاليفاكس» سفير انگليس در واشنگتن از دولت آمريكا خواست از ارسال هواپيماهاي نظامي مورد درخواست ايران به آن كشور بخاطر بيم از دستيابي آلمانيها به آنها جلوگيري نمايد، اين درخواست با موافقت وزارت خارجه آمريكا روبرو شد.
ديدار فرانكلين روزولت رئيس جمهور آمريكا با چرچيل نخستوزير انگليس در 20 مرداد 1320 و توافقهاي آنان بر سر ايران را بايد به عنوان يكي از مهمترين جلوههاي تباني لندن و واشنگتن در مورد سرنوشت ايران تلقي كرد.
اين ديدار كه بر روي عرشه رزمناو انگليسي «پرنس آو ولز» در اقيانوس اطلس صورت گرفت منجر به صدور بيانيهاي شد كه بعدها به «منشور آتلانتيك» معروف گرديد. اين بيانيه در برگيرنده تمامي مسائل مربوط به جنگ دوم جهاني، راههاي شكست دادن آلمان، راههاي رساندن كمك به شوروي و حتي موضوعات پس از پايان جنگ از جمله تأسيس سازمان ملل بود. نشست روزولت و چرچيل، در حقيقت يكي از چند نشست رهبران جبهه متفقين بود كه براي هماهنگي سياستهاي جنگي آنان ترتيب مييافت.
در اين نشست كه دو هفته قبل از حمله متفقين به خاك ايران صورت گرفت چرچيل توانست موافقت كامل روزولت را براي حمله نظامي به ايران جلب كند.
در چنين شرائطي در خواستهاي مكرر رضاشاه و دولت تحت امر او از آمريكائيها براي بازداشتن شوروي و انگليس از حمله به ايران، يك توقع واهي بود.