مقابله با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی

در تاریخ 16 مهرماه 1341 جراید عصر تهران منعکس ساختند: طبق لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که در هیئت دولت به تصویب رسید، به زنان حق رأی داده شد و نیز قید اسلام را از شرایط انتخاب کننده گان و انتخاب شوندگان برداشته، و در مراسم سوگند به امانت و صداقت به جای قرآن (کتاب آسمانی) آورده شده بود، غرض ... فراهم آوردن زمینه به منظور دادن پست های حساس به دست اقلیت های مذهبی که نقش ستون پنجم را در کشورهای اسلامی بازی می کنند و پیوسته در خدمت امپریالسم و صهیونیست ها قرار دارند.

با اعلام این تصویب نامه فرصت مناسبی برای امام خمینی پیش آمد تا رسالت تاریخی و وظیفه اسلامی خویش را آغاز کند و از این تصویب نامه ضدّ اسلامی رژیم بعنوان انگیزه و شعاری جهت به حرکت در آوردن ملت مسلمان ایران استفاده کند ... .

امام خمینی طی سالیان درازی در اندیشه چنین فرصتی طلائی بود تا پرچم مخالفت و مبارزه علیه شاه، استعمار و دیگر دشمنان اسلام را بر افرازد و با روشنگری و افشاگری، دریدن ماسک فریبنده شاه و بر ملا کردن نقشه های شوم و خیانت ها به اسلام را برای مسلمانان بر ملا کند... .

بی درنک علمای طراز اول قم را به نشست و گفتگو پیرامون این تصویب نامه دعوت کرد و اولین نشست در منزل مرحوم آیت الله حاج شیخ عبد الکریم حائری تشکیل یافت، شرکت کنندگان در آن علاوه بر آیت الله زاده حائری (حاج آقا مرتضی) که جنبه میزبانی داشت، امام خمینی آقایان گلپایگانی و شریعتمداری بودند، امام در این نشست برای آنان دورنمای سیاه و وحشت بار آینده را ترسیم کرد و قرار شد طی تلگرافی علمای اعلام مخالفت خود را با این تصویب نامه اعلام نمایند و برای آگاهی مردم چاپ و منتشر نمایند .... تلگراف های علمای قم به شاه مخابره گردید و پس از یک هفته پاسخ مبهم و زننده ای از شاه رسید. اولا در این پاسخ علمای قم را با عنوان حجت الاسلام مورد خطاب قرار داده بود تا مقام آنان را پائین بیاورد... .
و در پایان تلگراف مزبور نیز با آوردن جمله توفیقات جناب مستطاب عالی را در هدایت افکار عوام خواهانم.
به اصطلاح به علمای قم طعنه زده بود که وظیفه شما هدایت عوام است، نه دخالت در امور سیاسی کشور که سردمداران آن همگی از دانشمندان و فیلسوفان بنام و از نوابغ دوران می باشد و رئیس دولت جناب امیر اسد الله علم که بیش از 6 کلاس سواد ندارد فارغ التحصیل دبستان کرج می باشد که چنین ماهرانه به رتق و فتق امور مشغول است... .
و ضمناً در این تلگراف نظر آقایان علما را به اوضاع و شرایط که در کشور های اسلامی می گذرد جلب کرده. (چنان چه در زمان آیت الله بروجردی نیز شاه به منظور جلب نظر آن مرحوم در تصویب نامه قانون ضدّ اسلامی با این عذر متشبّث شده بود که این قانون در بیشتر از کشورهای اسلامی تصویب شده است، مرحوم بروجردی به فرستاده شاه پاسخ داده بودند که: (در بسیاری از کشورهای اسلامی سالیان درازی است که نظام سلطنتی ور افتاده و شاه و شاه بازی نیز کنار گذاشته شده است هیئت حاکمه ایران اگر بنا دارند از آن کشور ها تاسی جویند باید از این جا شروع کنند... .
(مؤلف بخاطر دارد که در پاسخ شاه امام خمینی این عبارت را نوشته بود خطاب به شاه فرموده بود صحیح است که وظیفه ما ارشاد عوام است چون پیامبر گرامی اسلام فرموده است: هرگاه بدعتی در اسلام ظاهر گردد بر عالم واجب است که علم خود را ظاهر (و مردم را آگاه سازد) و گرنه بر اوست لعنت خدا و ملائکه ها (اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه و الا فعلیه لعنت الله و ملائکته و الناس اجمعین.)
امام خمینی علاوه بر تلگراف فوق و ارسال نامه های خصوصی به علما و مقامات روحانی در مرکز و شهرستان های دور و نزدیک و به علمای خارج از کشور طی سخنرانی های متعدد در منزل و یا در مجلس درس تا آن جا که مقتضی بود، افشا گری کرده و وظایف روحانیت و ملت را بازگو می کرد و همه طبقات را به مقاومت و اتحاد دعوت می کرد.
.... دیری نپائید که موج خشم و اعتراض در میان مردم پدیدار شد و سیل تلگراف و طومار و نامه از طبقات و اقشار مختلف دایر بر پشتیبانی از خواسته های علمای قم و اعتراض به تصویب نامه بسوی حوزه علمیه قم و دربار پهلوی و کاخ نخست وزیری سرازیر شد و گویندگان مذهبی در مجالس با بیانی رسا و شیوا نظر مراجع و علما را برای مردم تشریح کردند سخنور شهیر آقای فلسفی که آن روزها با مقامات روحانی قم تماس دائم داشت، به دنبال نطق رادیوئی علم، در مقام پاسخ، در بالای منبر مسجد ارک چنین گفت:
(روزگاری بود که ملک ها و سلطنه ها و دوله ها در اطاق های در بسته می نشستند و طبق اقتضای منافع خود و سیاست های خارجی قانون جعل می کردند و قانون لغو می نمودند مردم که از آن نظام استبدادی و قوانین خلق الساعه به ستوه آمده بودند به پا خواستند و مبارزه کردند، خون دادند جان دادند سرانجام بساط استبداد را برچیدند اساس مشروطه را پایه ریزی کردند مجلس مقننه و قوه قضائیه و اجرائیه تشکیل داده دست دولت ها را از جعل و لغو قوانین کوتاه کردند. اکنون که هنوز خون آن آزادیخواهان خشک نشده است می بینیم که آقای علم درب مجلس مقننه را بسته و باز پشت درهای بسته برای ما قانون جعل می کند و تصویب نامه درست می کند، آقای علم می خواهد چرخ زمان را به عقب برگرداند اساس مشروطه را از بین ببرد و حکومت خان خانی و استبدادی بر ما تحمیل کند ولی آقای علم باید بداند که چرخ زمان به عقب بر نمی گردد مشروطه به استبداد بر نمی گردد... مردم خشمگین که در پای منبر بودند یکباره سخن او را قطع کردند و با دسته جمعی فریاد بر آوردند که: چرخ زمان به عقب بر نمی گردد... مشروطه به استبداد بر نمی گردد... و با همین شعار به خیابان ها ریختند و به تظاهرات پرداختند.[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] .گرفته شده از کتاب نهضت امام خمینی، نوشته سید حمید روحانی، صفحات 170 تا ... .

سيد نعمت الله حسيني - جلوه هاي حسيني در سيماي خميني، ص 297