مروری بر تشکیل حزب مردم
سرکوب گسترده و مداوم مخالفان و محدودیتهای فراوان ساواک برای هر گونه اعتراض، رژیم را دچار بحران مشروعیت و بحران مشارکت ساخت . لذا شاه برای رفع این معضل به سیستم دو حزبی روی آورد و حزب مردم و حزب ملیون را بنیان نهاد. در واقع هدف رژیم از این ماجرا ، سازماندهی گروههای مخالف در قالب تشکلهای حزبی و ...
حکومت ملی دکتر محمد مصدق با کودتای 28 مرداد 1332 سقوط کرد و شاه که به خارج فرار کرده بود دوباره به کشور بازگشت . او با استفاده از تجربیات گذشته درصدد برآمد سلطنت خود را بر محورهای جدیدی استوار کند و نگذارد مثل گذشته ، بنیانهای سلطنتاش به لرزه درآید . به همین خاطر ، در مرحله اول به کمک دولت کودتا ( دولت زاهدی ) مخالفان خود مانند جبهه ملی ، حزب توده و ... را به شدت سرکوب کرد و برای تأمین هزینه سرکوبیها و جبران کسری بودجه کشور ، با کشورهای غربی و آمریکا متحد شد و اقتصاد کشور را در پیوند با اقتصاد غرب قرار داد . قرارداد نفت با کنسرسیوم و ایجاد رابطه با انگلیس در همین راستا صورت گرفت . شاه با کمک متحدان غربی خود سرکوب مخالفان را ادامه داد و آنها به مناسبتهای زیرزمینی روی آوردن .
شاه در ادامه اقدامات خود برای دستیابی به قدرت مطلقه ، زاهدی را برکنار کرد و حسین علاء و سپس اقبال را که حرفشنوی بیشتری داشتند به نخستوزیری برگزید . آنگاه برای اجرای اقدامات خشونتآمیز جهت سرکوبی مخالفان و نیز برای کشف مخالفتهای پنهان، ساواک را بنیان نهاد . سرکوب گسترده و مداوم مخالفان و محدودیتهای فراوان ساواک برای هر گونه اعتراض، رژیم را دچار بحران مشروعیت و بحران مشارکت ساخت . لذا شاه برای رفع این معضل به سیستم دو حزبی روی آورد و حزب مردم و حزب ملیون را بنیان نهاد. در واقع هدف رژیم از این ماجرا ، سازماندهی گروههای مخالف در قالب تشکلهای حزبی و ارائه یک چهره دموکراتیک از نظام و جسله مشارکت مردمی و کسب مشروعیت بود .
حزب مردم که از اوایل سال 1336 شایعه تشکیل آن با عنوان حزب کشاورزان بر سر زبانها بود ، در نهایت در 26 اردیبهشت ماه همان سال به دبیر کلی امیر اسدالله علم رسما تشکیل شد و شروع به عضوگیری نمود . در ابتدا برای حزب مرامنامه و اساسنامه تدوین شد و بر اساس آنها اهداف ، سازمان ، نحوه عضوگیری و فعالیت حزب مشخص گردید . حزب در فلسفه وجودی خود باید نقش حزب اقلیت را ایفا میکرد و هیچگاه امکان دسترسی به اکثریت نداشت و نباید برای خروج از این وضعیت اقداماتی را صورت میداد .
علم اولین دبیر کل حزب مردم از ملاکان جنوب خراسان و فرزند محمدابراهیم شوکتالملک و داماد قوامالملک شیرازی بود و دوره دبیر کلی او که تا سال 1339 به طول انجامید درخشانترین دوره فعالیت حزب مردم به شمار میرود . علم به دنبال تشکیل حزب مردم به تلاش گسترده برای عضوگیری و توسعه حزب دست زد و در راستای هدف حزب برای جذب مخالفان رژیم و تعدیل فعالیتهای آنها مقدار زیادی از اعضای حزب منحله توده مانند محمد باهری و رسول پرویزی را به عضویت حزب در آورد . تودهایها که از طرف رژیم تحت تعقیب بودند و برای خود امکان فعالیت نمیدیدند به حزب مردم پیوستند . تا شاید بتوانند برنامههای خود را در قالبهای قانونی به اجرا در آورند . آنها با توجه به تجربیاتشان در مسایل حزبی ، توانستند در جذب تشکلهای کارگری به حزب کمکهای مؤثری بنمایند ؛ ولی وجود آنها از طرف دیگر مشکلاتی را برای حزب پدید آورد و عدهای از افراد متنفذ در کارخانهها و جاهای دیگر با توجه به عضویت تودهایها در حزب از عضویت کارگران زیر مجموعه خود در حزب ممانعت میکردند . آْنها معتقد بودند که هر چند حزب مجبور از قبول تودهای ها میباشد ؛ ولی نباید به آنان اجازه دهد تا به سمتهای بالای حزبی دست یابند . به خاطر همین مسئله اعضای حزب به جناح چپ ( تودهایها ) و راست تقسیم شدند .
حزب همچنین تلاشهایی را برای جلب حمایت قدرتهای بیگانه به عمل آورد . از همان ابتدا اشتهار علم و خانهاش به دوستی با انگلستان ، مخالفت آمریکاییها را نسبت به حزب برانگیخت ؛ ولی بر خلاف تصور عمومی ، علم درصدد جلب حمایت آمریکاییها نیز بود و در این راستا به اقداماتی دست یازید و مسافرتهایی را بدان کشور ترتیب داد . البته وابستگی خاندان علم به دولت انگلیس موجب شده بود که در داخل کشور نیز اقشار مختلف مردم به خصوص روحانیت اقبالی نسبت به حزب مردم نشان ندهند .
در واقع ، علیرغم این که دوره دبیر کلی علم ، دوره درخشان فعالیت حزب به شمار میآید ؛ ولی موفقیت حزب در جلب اعضا نسبی بوده است بنا به گزارشهای ساواک ، حزب تا مدتها پس از تشکیل آن از تشکیل حوزههای حزبی عاجز بوده و اعضای آن تمایلی به شرکت در جلسات حزب نداشتهاند .
موفقیت نسبی حزب هم چیزی جز حاصل نفوذ علم نبوده است و ماهیت دولتی و فرمایش حزب از اشتیاق اعضا برای مشارکت فعال به شدت میکاست .
با تلاشهای علم حزب توانست تعداد زیادی از مخالفان و تشکلهای کارگری را جذب نماید و شعب خود را به شهرستانها گسترش دهد . با گسترش نسبی اعضا ، علم درصدد برگزاری اولین کنگره حزب برآمد تا بدان وسیله حزب را از اتهام دولتی بودن برهاند . با برگزاری کنگره در سال 1338 ، علم دوباره در مقام دبیرکلی باقی ماند ، با تلاشهای علم حزب توانست تعداد زیادی از مخالفان و تشکلهای کارگری را جذب نماید و شعب خود را به شهرستانها گسترش دهد . با گسترش نسبی اعضا ، علم درصدد برگزاری اولین کنگره حزب برآمد تا بدان وسیله حزب را از اتهام دولتی بودن برهاند . با برگزاری کنگره در سال 1338 ، علم دوباره در مقام دبیرکلی باقی ماند ؛ ولی اعضای کمیته مرکزی و سایر تشکیلات حزبی برگزیده شدند . بعد از برگزاری کنگره مشکل عضویت تودهایها وارد مرحله جدیدی شد . تودهای های حزب با استفاده از تجربیات خود توانستند اکثریت را در کمیته مرکزی حزب دست آورند و این مسئله موجب شد سران متنفذ جناح راست مانند جمشید اعلم و علیاکبر بینا از حزب استعفا دهند . دو دستگی در حزب همچنان تداوم یافت و به انتخابات بیستمین دوره مجلس شورای ملی کشیده شد .
در دوره بیستم انتخابات مجلس شورای ملی ، علیرغم قول شاه مبنی بر انتخابات آزاد ، حزب اکثریت که نهادهای اجرایی را در اختیار داشت در انتخابات تقلب نمود و با اعتراضهای شدید نسبت به این امر شاه انتخابات را باطل کرد .
اندکی بعد از انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی ، علم از دبیر کلی حزب مردم کنارهگیری کرد . در جریان استعفای علم از او در مورد دبیر کل آینده حزب نظر خواستند و او پروفسور یحیی عدل را گزینه مناسبی برای این امر دانست . در نهایت نیز عدل که در جناحبندیهای حزب وارد نشده بود و به علاوه روابط نزدیکی هم با شاه داشت به دبیرکلی حزب مردم انتخاب شد . خود عدل تمایل چندانی به مقام دبیرکلی نداشت و فقط برای جلب رضایت شاه مقام مزبور را پذیرفت .
مهمترین مسأله پیشروی عدل به عنوان دبیرکل جدید ، تجدید انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی بود . در این زمان حزب تدابیر جدیدی را برای موفقیت در انتخابات به کار بست و با وجود فعالیت کمتر ، نسبت به دوره قبل موفقیت بیشتری به دست آورد . عدل در شروع دبیرکلی خود با تداوم اختلافات داخلی حزب نیز مواجه بود . در واقع با دبیرکلی عدل حزب دچار رکود شد و عدهای که ، بیشتر از تودهایها بودند با وضعیت موجود حزب به مخالفت برخاستند و عاقبت برای اجرای نظریات خود جبهه ترقیخواهان حزب را ایجاد کردند .
عدل برای رفع مشکلات حزب کنگره دوم حزب را در اسفند ماه 1340 برگزار کرد . در این کنگره عدل دوباره به مقام دبیرکلی انتخاب گردید و جناح راست توانست با به کرسی نشاندن عقاید و نظرات خود عناصر مخالف جناح چپ را طرد و یا ساکت نماید .
هزمان با نخستین سالهای دبیرکلی عدل برنامه انقلاب شاه و مردم نیز در کشور شروع شد و اندکی بعد امیراسدالله علم به عنوان نخستوزیر اجرای برنامههای اسلامی شاه را بر عهده گرفت . حزب مردم از این مسئله استقبال نمود و اعضای آن رفراندوم 6 بهمن 1341 به لوایح ششگانه شاه رأی مثبت دادند .
مسئولین و اعضای حزب خوشباورانه انتظار داشتند در دولت علم در رأس امور کشور قرار گیرند ؛ ولی علیرغم نقش مثبت آنها ، علم دوستان حزبی را به بازی نگرفت و حزب همچنان در حالت ضعف باقی ماند . عدل که چارهای برای خروج حزب از بحران نیافت تصمیم به استعفا گرفت ؛ ولی استعفای او با مخالفت اعضای شورای مرکزی و شاه مواجه شد . در این میان تشکیل حزب ایران نوین و پیوستن تعدادی از اعضای حزب مردم به آن مسئولین حزب را به تحرک واداشت و عدل کمیته اجرایی حزب را که در اساسنامه حزب مردم پیشبینی نشده بود تشکیل داد و قرار شد این کمیته تا تشکیل کنگره سوم وظایف کمیته مرکزی را انجام دهد .
در کنگره سوم حزب در اسفند 1344 ، عدلخواهان تأیید اقدامات گذشته خود شد و تأیید کنگره را به دست آورد . او بعدا با استفاده از اختیارات ویژهای که به دست آورده بود دو معاون برای خود برگزید که عبارت بودند از دکتر اختری و دکتر اسدی ، اقدام دیگر عدل برای خارج ساختن حزب از بحران برگزاری سمینار روستایی حزب مردم در سال 1346 بود که ساواک آن را مهمترین اقدامات مثبت حزب مردم خوانده است .
تلاشهای عدل و مسئولین حزب برای نجات حزب به نتیجه نرسید و اختلافات داخلی و شکستهای انتخاباتی همچنان تداوم یافت ؛ به طوری که بعد از شکست کامل حزب در انتخابات دوره 22 مجلس شورای ملی ، کلیه کسانی که به نحوی در این انتخابات ناکام مانده بودند . ضعف هیأت رئیسه را عامل این شکست دانسته و خواهان طرد آنها شدند . بر خلاف خواست مخالفان ، عدل از استعفای اعضای کمیته مرکزی ممانعت کرد و برای سر و سامان دادن به وضعیت حزب از شورای عالی حزب اختیارات ویژهای درخواست نمود . شورای عالی حزب با درخواست دبیر کل موافقت کرد ؛ ولی باز هم حزب در انتخابات انجمن شهر و روستا در سال 1347 شکست خورد . در کنار این عوامل ، تصمیمات رامبد و جفرودی به عنوان معاونین حزب ، بر میزان نارضایتیها افزود و گروهی با عنوان جناح پیشرو حزب مردم به انتقاد از عملکرد مسئولین حزب پرداخته و دبیر کل ، معاونان و همکاران آنها را فاقد صلاحیت رهبری حزب دانستند . بدین ترتیب اختلافات داخلی علنی شد و تا آخر دبیر کل عدل ادامه یافت .
شکستهای انتخاباتی و اختلافات شدید داخلی ، تغییرات در حزب را ضروری ساخت و عدل در سال 1350 برای تغییر برخی از مواد اساسنامه و سمتهای حزبی و تبدیل سمتش به ریاست کل حزب اختیارات ویژهای گرفت و با استفاده از اختیارات مزبور علی نقی کنی را به دبیر کل حزب منصوب نمود . اولین اقدام کنی شرکت در انتخابات دوره 23 مجلس شورای ملی و دوره ششم مجلس سنا بود که با شکست کامل حزب به پایان رسید . این شکست باز هم به نارضایتیهای درونی حزب افزود و عاقیت با فعالیتهای شدید کنی و انتقادات او از دولت که نقش حزب مردم را به عنوان حزب اقلیت جدی گرفته بود او نیز از دبیر کل حزب کنار گذاشته شد و دفتر سیاسی برای اداره امور حزب جایگزین وی شد . از همان ابتدای تشکیل دفتر سیاسی ، جبهه واحدی در مقابل آن ایجاد شد و آن را غیرقانونی و انتصابی دانست و خواهان تشکیل جلسه شورای عالی حزب شد . با تشدید اختلافات در حزب مردم ، این حزب مختصر تحرکی را که در زمان دبیر کلی علی نقی کنی به دست آورده بود ، از دست داد و حتی به رکورد و تعطیلی کشیده شد . دفتر سیاسی انسجامی در وضعیت حزب ایجاد نکرد و بر دامنه اختلافات داخلی حزب افزود .
در نهایت ، شورای عالی حزب مردم در ششم تیر ماه 1352 ، ناصر عامری را به دبیر کلی حزب منصوب کرد . هلاکو رامبد با نزدیکی به عامری جناح جفرودی را در انتخابات داخلی حزب شکست داد و بدنبال این مسئله جناح اصلاحطلبان حزب مردم به رهبری جفرودی تشکیل شد . و با تشدید مخالفتهای آنها با برنامههای حزب ، عاقبت عامری اعضای این جناح را محاکمه و از حزب اخراج نمود . عامری تغییراتی را در حزب به وجود آورد و برای گسترش حوزههای حزب در تهران و تجدید مناسبتهای حزب در شهرستانها فعالیتهایی را آغاز کرد و در نهاست کنگره چهارم حزب را در سال 1353 برگزار نمود ؛ ولی اقدامات او نه تنها به جناحبندیهای داخلی حزب پایان نداد ، بلکه موجبات رنجش شاه را نیز فراهم آورد و عاقبت کمیته مرکزی حزب عامری را از دبیر کلی برکنار کرد و فضایلی را جایگزین وی ساخت.
در زمان دبیر کلی فضایلی ، شاه از سیاست خود مبنی بر وجود در حزب در کشور عدول کرد و با تأسیس حزب رستاخیز ایران به عمر حزب مردم پایان داد.