متفقين در شهر ري

متفقين در شهر ري

جنگ جهاني دوم با حمله نظامي قواي آلمان هيتلري به لهستان آغاز شد. پيروزي‌هاي مداوم آلمان نازي در اين جنگ كه آن كشور را حتي در آستانه دستيابي به چاه‌هاي نفت منطقه قفقاز قرار داده بود، انگليس و شوروي را بر آن داشت تا با همديگر متحد شده عليه اين دشمن مشترك و نيرومند وارد جنگ شوند. هرچند ايران از همان روزهاي آغاز جنگ (13 شهريور 1320 هجري شمسي) اعلام بيطرفي كرده بود، اما آشكارا براي آلمان آرزوي پيروزي مي‌كرد، زيرا اين كشور در سال‌هاي اخير به عمده‌ترين طرف تجاري ايران تبديل شده بود.
تبليغات آلمانها درباره برتري نژاد آريايي نيز به اين موضوع دامن مي‌زد، از يك سو ايرانيان به دليل دخالت‌هاي مستمر روسيه و انگليس در امور داخلي كشور، ديدگاه خوبي نسبت به اين دو كشور نداشتند و متفقين نيز از اين جريان‌ها آگاه بودند. آنها علاوه بر اين، نگران پيشروي‌هاي آلمان از راه مصر و عراق به سوي خليج‌فارس و بسته شدن كانال سوئز بودند.
از ديگر سو، براي رساندن قوا و مهمات به شوروي به وسايل ارتباطي ايران نيازمند بودند، از اين رو تصميم گرفتند با اشغال نظامي ايران اين فرصت را از آلمان بگيرند. حضور آلماني‌ها در ايران بهانه خوبي بود براي اين‌كه متفقين با دستاويز قرار دادن آن، ايران را مورد هجوم قرار دهند.
در 3 شهريور 1320 شمسي ايران مورد تاخت و تاز نيروهاي شوروي و انگليس قرار گرفت و در حالي كه بارها بيطرفي خود را اعلام كرده بود، متفقين در مدت اندكي بسياري از شهرهاي ايران را به تصرف خود درآوردند. يكي از شهرهايي كه در اين ايام به اشغال نظامي متفقين درآمد، شهرري بود.حضور نيروهاي متفقين در زندگي اجتماعي مردم شهر ري براي آنها مشكلاتي از جمله گراني و كميابي آذوقه بويژه نان به وجود آورده بود. در آن زمان قيمت تمامي كالاها افزايش يافته بود، اگرچه كشاورزان و صاحبان باغات شهر ري، محصول خود را چند برابر قيمت واقعي آن به متفقين فروختند و بعضي از آنها از اين طريق به نوايي رسيدند، اما پس از مدت كمي آذوقه چنان كمياب شد كه اگر دوستي و پاك‌سرشتي برخي اهالي نيكوكار شهر مانند حاج ارباب محمدعلي نبود ـ كه در كاروانسراي دوقلوي بازار شهر ري روزانه آش و نان و دم پختك (نوعي برنج پخته‌شده) رايگان در دسترس مستمندان و فقيران قرار مي‌دادند ـ بي‌گمان جمعيت زيادي بر اثر گرسنگي جان خود را از دست مي‌دادند. جنگ و سر و صداي كاميون‌هاي حامل مهمات جنگي ارسالي از آمريكا به شوروي، امنيت و آسايش را از مردم شهر ري سلب كرده بود و گاهي هم افرادي در نتيجه بي‌احتياطي رانندگان در اين ميان تلف مي‌شدند.
شرايط ناشي از جنگ و اشغال كشور، نبود ارتباط منظم بين شهرها و روستاها و وجود ناامني، ركود واردات و صادرات، بالا رفتن تقاضاي مواد مصرفي و ارزاق عمومي در بازار با توجه به احتياجات نيروهاي متفقين، سوء استفاده محتكران و خروج مايحتاج عمومي از مرزهاي كشور بحران عميقي را در زندگي مردم سبب گرديد. قحطي بعد از شهريور 20 همه جاي ايران از جمله مردم شهر ري را نيز در برگرفت. نصرالله كاوه متولد 1305 در شهر ري در اين زمينه اظهار مي‌كند: «بعد از شهريور 20 مردم دچار قحطي نان و مواد خوراكي شدند. اهالي شهرري از صبح تا عصر جلوي دكان‌هاي نانوايي صف مي‌كشيدند.
در داخل نان كه خوراك اصلي مردم بود همه چيز از شن و ذرت، هسته خرما و... ديده مي‌شد و وقتي مردم آن را مي‌خوردند سرگيجه مي‌گرفتند، با اين حال براي به دست آوردن همين نان بي‌كيفيت بعضاً زد و خوردهايي صورت مي‌گرفت و حتي بعضي از مردم به پيدا كردن آن نيز موفق نمي‌شدند. ازدحام جمعيت در برابر دكان‌هاي نانوايي صورت تأسف‌انگيزي داشت و مرگ و مير از بي‌غذايي و گرسنگي در همه جاي ايران روزبه‌روز افزايش مي‌يافت.
در آن شرايط در شهر ري آدم خيري به نام حاج ارباب محمدعلي در داخل بازار عبدالعظيم(ع) در مكاني كه معروف به كاروانسراي دوقلوست مدت يك سال برنج و لوبيا مي‌پخت و به طور رايگان در بين اهالي كه در آن زمان جمعيت زيادي نداشت و اكثراً فقير بودند توزيع مي‌كرد. در حقيقت ملت پس از شهريور 20 چنان سرگرم نان و آب و معاش بودند كه براي هر 24 ساعت تلاش در اين محيط دشوار، محتاج 24 ساعت استراحت بودند.
اشغالگران از بدو هجوم به ايران به بهره‌كشي از منابع و معادن مملكت و ثروت و نيروي كار پرداختند در نتيجه ارزاق عمومي و قوت لايموت مردم كمياب شد، تورم بالا گرفت و نارضايتي چنان زياد شد كه فاجعه بلواي نان به وجود آمد. متفقين با ورود به ايران از فروغي خواستند كه ايران براي حمل مهمات و خواربار راههاي مواصلاتي خود را مانند راه‌آهن، جاده‌ها و... در اختيار آنها قرار دهد تا نيروي نظامي كافي خود را اعم از زميني و هوايي و دريايي به هر ميزان كه باشد، نگهداري نمايد. از سوي ديگر دكتر مشرف نفيسي، مشاور حقوقي شركت نفت و وزير دارايي دولت فروغي براي كمك به اربابان خود نرخ رسمي ليره را از 68 ريال به 140 ريال بالا برد و همراه با اين اقدام برابر تصويب‌نامه‌اي صدور بسياري از محصولات غذايي را از كشور آزاد اعلام كرد و به اين ترتيب قحطي پس از شهريور 20 را سبب شد.
بر اساس پيمان اتحاد با متفقين، دولت ايران تأمين احتياجات ريالي آنها را به عهده گرفت و اين عمل بايد طي قراردادهايي به موقع به اجرا گذاشته مي‌شد، ولي چون اسكناس‌هاي منتشره تا شهريور 20بالغ بر 200 ميليون تومان بود و كفاف مخارج متفقين و هزينه دولت ايران را نمي‌داد، از اين رو دولت در 3 نوبت از مجلس شوراي ملي اجازه نشر اسكناس گرفت و همين مسأله موجب شد تا نماينده شهر ري، دكتر موسي جوان كه در دوره‌هاي 10و11و12و13 به صورت متوالي نمايندگي مردم شهر ري را در مجلس شوراي ملي به عهده داشت، در مقابل مفاسد كشوري و بيان حقايق و دفاع از حقوق مردم ايران برخلاف ديگر نمايندگان موضع سكوت نگيرد و با آينده‌نگري ضمن بيان مضرات تصويب‌نامه، طي يك نطق تاريخي از مزاياي نمايندگاني استعفا كند. دكتر موسي جوان با استعفاي خود در جلسه 102 مورخ 27/7/1321 انزجار خود را از اين جريانات ابراز كرد و پس از كناره‌گيري نيز ديگر به مجلس باز نگشت.
در بخشي از اين استعفانامه آمده است كه «اينجانب از زمان طرح پيمان عقيده داشتم كه هرگاه مجلس شوراي ملي در مقابل حوادث و پيشامدها به طور منفي مقاومت كند يعني از حق مسلمي كه قانون اساسي براي اصلاح لوايح دولت يا رد آنها به مجلس داده، استفاده نمايد به خوبي خواهد توانست از بحران‌ها و از تأثير شوم آنها جلوگيري كند و به همين منظور از هيچ‌گونه جهد و كوشش فروگذار نكردم، ولي متأسفانه در اين مدت نه تنها اين انتظار بنده صورت عملي به خود نگرفت بلكه مجلس با تصويب قوانيني از قبيل پيمان و انتشار اسكناس و... به اين حوادث صورت قانوني داد، بنابراين محرز مي‌بينم كه ديگر هر گونه كوشش در اين قسمت بي‌اثر است.» در پايان اين استعفانامه چنين آمده است: «وكيل مجلس شدن آن هم در اين موقع مزاياي مادي بي‌شماري دارد، ولي به عقيده بنده اين همه مزايا در مقابل مسئوليت‌هاي وجداني آن ارزشي ندارد و تنها نطق و صحبت در انجام وظيفه كافي نيست و از يك نماينده رفع تكليف نمي‌نمايد، بنابراين و بر اساس اين اوضاع و احوال و دلايلي كه احتياجي به ذكر آنها نمي‌بينم از وكالت مجلس شوراي ملي استعفا مي‌دهم.»