متن بازجويي سيد جعفر پيشه وري در سال 1309

مجموعه سندي كه استاد عزيزمان آقاي كاوه بيات جمع آوري و ارائه نموده است بخش مهمي از اوراق بازجويي هاي اداره سياسي نظميه از پيشه وري مي باشد، كه از سوي وزارت دادگستري در اختيار سازمان اسناد قرار گرفته است، پيشه وري با آنكه از نظر سوابق كمونيستي و مراتب تشكيلاتي از افرادي چون ميرايوب شكيبا كه پس از چند مرحله بازجويي بالاخره به حرف آمده اطلاعات چشمگيري در اين زمينه مطرح مي كند سر بود ولي چون در هيچ يك از مراحل بازجويي و دادگاه داد سخني نداد و كليه اظهاراتش برانكار گفته هاي مستنطقين نظيمه بود، اسناد پرونده پيشه وري گذشته از پاره اي جزئيات مهم كه بيشتر در پرسش هاي بازجو يا گزارش هاي واصله اشكار مي شود- به روشنتر شدن مراحل تاريك و در عين حال مهم سوابق سياسي پيشه وري كمك چنداني نمي كند. شايد بتوان گفت كه ارزش اصلي اين پرونده بيشتر در روشن شدن پاره اي از خصايص شخصي پيشه وري است.

به مناسبت اينكه جعفر متهم را تا يك ساعت بعد از وقت مزبور از زندان اعزام نداشته بودند و آقاي دكتر موسي جوان[ناخوانا] در متهم با اجازه دادگاه به خارج و پنج بعد از ظهر روز بالا متهم را اعزام داشته اند و نظر به درخواست متهم دائر به انتخاب وكيل ديگر براي او تسريع در رسيدگي تعيين تكليف وي آقاي حسين شهيدي از طرف مشاراليه به وكالت انتخاب و موحي اليه با قبول وكالت و مراجعه به پرونده و استحضار جريان آماده دفاع گرديده و بنابر اين دادگاه از اشخاص مفصله آقاي احمد عاصم، آقاي دكتر حسن سميعي[و] آقاي محمدعلي آشتياني با حضور آقاي عدالت پورداد يار استان تشكيل و به متهم خطاب گرديد خودش را معرفي كند.

اظهار متهم: اسم جعفر، پدرم جواد، اهل خلخال، شغلم آموزگاري سنم 49 سال، سواد دارم، پيشه جزائي ندارم، عيال و اولاد دارم تبعه ايران و مسلمان، نام فاميلي پيشه وري.

دادگاه: دستور مقرر 379 و 380 ابرام شد.

ادعانامه قرائت و مفاد استناد به متهم تفهيم و از او پرسش شد كه به گناه خود اعتراف دارد يا نه؟

اظهار متهم: خير من نه عضو فرقه و جمعيت اشتراكي بوده و نه مبلغ مرام آنها تكذيب مي كنم، به علاوه وقوع بزه هم معين نيست كه درچه تاريخ و چه محل من مرتكب عناوين انتسابي شده ام؟

پرسش از متهم: به وسيله مامورين سياسي و شهرباني از شما در آن خصوص بازجويي و تحقيقاتي شده يا نه و آنچه كه به شما نسبت داده اند صحتش مورد گواهي شما مي باشد يا نه؟

اظهار متهم: بلي از من مامور سياسي و شهرباني تحقيقات كرده اند، قسمتي مورد گواهي است صحتش

پرسش از متهم: شما جوادزاده و پرويز معروفيت داشتيد يا نه؟

اظهار متهم: چرا به هر دو معروفيت داشتم، لكن منظوري در بين نبوده و فقط اشكالي كه در تهيه سجل شناسنامه ايجاد شده است سبب ...(ناخوانا) اين موضوع گرديده و من درخواست هم كردم كه در شهرباني اين موضوع را تحقيق كنند.

پرسش از متهم: در جمعيت و دستجات اشتراكي گيلان سابقا دخالت شما به چه نحو بوده و مقالات در چه زمينه مي نوشتيد؟

اظهار متهم: دسته و جمعيت مال بيست سال قبل بودو شايد هم دخالت و شركت در بعضي از آن بحث ها داشته و فعلاً در نظر ندارم مقالات تهيه شده(را) كه نوشته و در چه رتبه بود.

پرسش از متهم: در بادكوبه جزو چه دسته بوده ايد؟

اظهار متهم: پس از اينكه از ايران مسافرت روسيه كردم دخالتي در دسته و جمعيتي نكردم.

پرسش از متهم: علي شرقي و شعبان كاوه كيست و با شما چه رابطه داشته وجوه تاديه شده به آنها از طرف شما به چه عنوان بوده و به وسيله كي و به چه منظور آنها به روسيه روانه شده اند؟

اظهار متهم: من در تهران كتابخانه داشتم، علي شرقي آنجا كار مي كرد، مثل مستخدم و كارمند بود . او در نزد من مبلغي به طور امانت داشت و اين مطلب را هم در مواجه با من اعتراف كرد و براي آن هم همان مبلغ قرضش را به او دادم و وجه اماني بوده و من وساطتي نداشته و وسيله مسافرت او فراهم نكرده و به علاوه علي هنوز هم پول را وصول نكرده و شعبان كاوه را نمي شناسم و مسافرت او هم به خارج ارتباطي با من نداشته و ندارد.

پرسش از متهم: در بنگاه شوروي به وساطت كي و به چه عنوان و منظور شما وارد شده ايد؟

اظهار متهم: من شغلم آموزگاري بوده و واسطه هم لازم نبوده است كه توسط او وارد تعليم و تدريس شوم...(ناخوانا) شوروي شده ام.

پرسش از متهم: شعبان كاوه را با شما مواجه داده اند لكن من او را نمي شناسم.

اظهار متهم:بلي شعبان كاوه را با من مواجه داند لكن من او را نمي شناسم.

پرسش از متهم: با اينكه خودتان ضمن بازجويي در آن مرحله هم اعتراف داريد كه هيچگونه رابطه اي با شعبان كاوه نداشته و آنچه او در مواجهه (ناخوانا) اظهاراتي بر(ناخوانا) چه بود؟

اظهار متهم: چون اينطور مقرر است كه متهمين سياسي شركاء و رفقا و هم مسلكان خودشان را معرفي كنند و هر گناهكاري را براي تخفيف بار مسووليت متوسل به اين قبيل اظهار خلاف واقع مي شوند، وقتي كه هم مرا به او شناسانده بودنداين بود كه مشاراليه براي تخفيف با مسووليت در مواجهه اظهارات برخلاف واقع را كرده است.

آقاي داديار بيان ادعا نمايند.

آقاي داديار: در زمينه ايراد متهم و تاريخ بزه و دستگيري او و مكان عمل اظهار داشته ايرادات وارد نيست، زيرا گناه از گناهان مستمر و قسمتي از اعمال در خارج و قسمتي هم در داخل كشور بوده و نسبت به اصل موضوع هم به اعتبار بيانات صريحه متهم در مراحل اوليه و دلايل بايگاني شده در پرونده و عدم انكارجدي اودر اين مرحله مشاراليه را از هر دو جهت عضويت و تبليغ بزهكار و طبق مواد استناد به و ماده دو ملحقه به اصول دادرسي كيفري شايسته كيفرش دانسته و تعيين كيفر متهم را مورد تقاضا قرار دادند.

اقاي شهيدي از طرف متهم دفاع كند.

آقاي شهيدي بياناتي نموده اند مبني بر اينكه دعاوي اقامه شده عليه متهم مستند به دليل و مدركي نيست. مسافرتهاي متهم هم به خارج به طوري كه گفته است به منظور تعلم بوده نه قبول عضويت تبليغ مرام و خلاصه متهم را بي گناه دانسته و صدور حكم برائت او را خواستار شدند.

دادگاه به متهم: به عنوان آخرين دفاع اگر حرفي داريد بگوييد؟

اظهار متهم: بنده ده سال است متواليا تحقيق كنيد ببينيد كوچكترين آثاري از من نسبت به اين اتهامات در اينجا هست و بروز كرده يا نه. دهسال بنده قبل از وضع قانون عقيده و مرام داشته ام و بعد از وضع مقررات آن قانون را به من ابلاغ كند و من در نتيجه ادامه زنداني شده ام به طوري كه مي بينيد تمام قواي جواني را از دست داده ام و مدافعات خود را به همين  جا خاتمه داده تقاضاي صدور حكم عادلانه دارم.

دادگاه دادرسي تمام است[امضاء] پيشه وري، حسين شهيد، احمد عاصم، آشتياني، سميعي در خصوص دعوي دادستان شهرستان تهران بر جعفر پيشه وري، آموزگار پسر جواد 47 ساله، اهل خلخال آذربايجان، با سواد، داراي اعيال و اولاد، مسلمان، تبعه ايران باز داشته از ششم دي ماه 309، به اتهام قبول عضويت فرقه اشتراكي و تبليغ مرام كه پس از دستگيري متهم يك سلسله بازجويي از مشاراليه و ديگران به وسيله مامورين سياسي و شهرباني و تكميل آن از طرف بازپرس دادگستري و صدور قرار بزهكاري وي، داديار به شرح اداعانامه شماره 20-19-18 كيفر متهم را طبق مواد اول قانون كيفر مقدمين بر عليه امنيت و استقلال كشور با رعايت ماده 2 الحاقي به آيين دادرسي كيفري از دادگاه نامبرده در جلسه 31/1/19 متشكل از اشخاص مفصله: آقاي احمد عاصم، آقاي دكتر حسن سميعي، آقاي محمدعلي آشتياني، با حضور آقاي عدالت پور داديار استان و شخص متهم و آقاي حسن شهيدي وكيل او رسيدگي و پس از شنيدن اظهارات متهم و عقيده داديار كه بر ثابت دانستن بزهكاري متهم و استحقاق او به كيفر طبق مواد مورد استناد بوده و شنيدن اظهارات و مدافعات وكيل و آخرين بيانات خود او و ختم دادرسي و رايزني به اتفاق چنين راي مي دهد.

از ملاحظه گزارش هاي تدويني از طرف مامورين سياسي و شهرباني پيوست برگهاي بازجويي شده از متهم متضمن اعترافات صريح و تلويحي مشاراليه به قبول عضويت و تبليغ  مرام اشتراكي و علاقه مفرط وي به مرام مذبور و از توجه به اظهارات شعبان كاوه و ديگر هم مسلكان متهم و نحوه طرز بيانات او در آن مرحله مويد به اوضاع و احوال و نشانيها موجوده بزهكاري متهم چه از جهت قبول عضويت و چه از حيث تبليغ مرام اشتراكي در نظر دادگاه ثابت و با ملاحظه علاقه مفرط متهم به مرام و مسلك اشتراكي و عدم احراز خروج او از عضويت فرقه و مستمر تشخيص شدن گناه مزبور ايراد متهم در قسمت تاريخ دستگيري او و وضع اجراي قانون در اين مقام فاقد تاثير و با انطباق اعمال انتسابي به موارد مورد استناد مشاراليه در آن حدود سزاوار كيفر بوده و از جهت تبليغ مرام متهم توصيف شده به سه سال حبس تاديبي و از جهت قبول عضويت به ده سال حبس مجرد محكوم مي باشد و موافق مقررات كيفر اشد درباره او قابل اجرا است. ايام بازداشتگي محكوم عليه هم كه در مقدمه راي شعار شده است از مدت محكوميت او بايست موضوع گردد و اين دادنامه قابل استدعاي فرجام است.

احمد عاصم – راي دادگاه به طرز مقرر اعلام شد. 1/2/19

محمدعلي آشتياني- امضاء

مهر ديوان عالي جنائي