جعفر قلي اسعد

پس از فراگرفتن تحصيلات ابتدائي و دروس معمول زمان به سواري و تيراندازي و آئين سپاهيگري پرداخت و فنون جنگي را به حد كامل آموخت. چندي نيز در اروپا بسر برد و زبان فرانسه را ياد گرفت. در 1288 چند روز پس از فتح تهران و خلع محمدعلي شاه از سلطنت براي تقويت نيروي مركزي با هزار سوار بختياري وارد تهران شد و بلافاصله به عضويت دادگاه عالي انقلاب تعيين گرديد. اين دادگاه عده‌اي از مستبدين و مخالفين مشروطه را محاكمه و محكوم به اعدام نمود. شيخ فضل الله نوري مجتهد بزرگ توسط همين دادگاه محاكمه و اعدام شد.
سردار بهادر چند ماه پس از ورود به تهران مأمور دفع غائله‌هاي زنجان و آذربايجان شد و در رأس پانصد سوار بختياري به اتفاق يپرم رئيس نظميه عازم مأموريت جنگي گرديد. اولين برخورد جنگي اين نيرو در زنجان بود. در آنجا ملاقربانعلي مجتهد متنفذ و مستبد عليه مشروطه خواهان دست به اقدام زده بود و شهر زنجان در تصرف او بود. در يك برخورد شديد ملاقربانعلي شكست خورد و قواي او متواري شدند. او را توقيف و به تهران اعزام نمودند. سپس عازم آذربايجان شدند. پس از ورود به تبريز مخبر السلطنه والي و ستارخان از آنان استقبال شكوهمندي نمودند. سردار بهادر در اين مأموريت فتنه‌هاي اردبيل، سراب، و اهر را پايان داد و با تعدادي اسير و غنائم جنگي بازگشت و مورد استقبال با شكوه مردم واقع شد.
در 1289 پس از تصويب قانون خلع سلاح چون ستارخان و باقرخان از تحويل سلاح‌هاي مجاهدين آذربايجاني خودداري نمودند سردار بهادر و يپرم خان رئيس نظميه مأمور خلع سلاح نمودن آنها شدند، در نتيجه بين قواي ستارخان و باقرخان كه در پارك اتابك سكني داشتند و نيروهاي دولتي كه اغلب آنها سواران بختياري بودند، جنگ سختي در گرفت و سرانجام مجاهدين آذربايجان با برجاي گذاشتن چندين كشته و مجروح، خلع سلاح شدند. در اين زد و خورد، ستارخان هم از ناحية پا به شدت مجروح شد.  در 1290 محمد علي ميرزا سلطان مخلوع به اتفاق برادران خود منصور ميرزا شعاع‌السلطنه و ابوالفتح ميرزا سا لار الدوله به قصد تصاحب تاج و تخت وارد ايران شدند و به سرعت نواحي كرمانشاه، كردستان، لرستان، گرگان، مازندران، اراك و شاهرود به تصرف آنها درآمد و اولين اردوي شاه سابق به فرماندهي ميرزا علي خان ارشد‌الدوله در ورامين تهران آرايش جنگي گرفت. قوائي از تهران به فرماندهي جعفر قلي سردار بهادر و يپرم خان رئيس نظميه براي مقابله با آنها به استقبال رفتند. در جعفر آباد ورامين دو اردوي جنگي در مقابل يكديگر قرار گرفته جنگ آغاز شد. در اين نبرد با وجودي كه نيروي شاه مخلوع و ارشد الدوله بر نيروي دولتي فزوني داشت، مع الوصف شكست خوردند و ارشد الدوله دستگير و اعدام شد و قوام دولتي پيروز شدند. سردار بهادر پس از چند مأموريت جنگي ديگر به حكومت عراق منصوب شد و چند سال در آنجا باقي ماند.
در 1296 عليقلي خان سردار اسعد درگذشت و طبق فرمان احمدشاه عنوان و لقب سردار اسعد به سردار بهادر تعلق گرفت و از اين تاريخ عنوان سردار اسعد بختياري يافت. در همان سال در كابينة ميرزا حسن خان مستوفي الممالك وزير پست و تلگراف شد و جمعاً سه ماه وزير بود. در 1299 والي كرمان شد. بعد به استانداري خراسان رسيد. در 1303 در كابينة سوم و چهارم سردار سپه به وزارت پست و تلگراف معرفي گرديد. در كابينة سوم و چهارم سردار سپه به وزارت پست و تلگراف معرفي گرديد. در كابينة مهديقلي هدايت (مخبر السلطنه) به سمت وزير جنگ تعيين شد. اين كابينه متجاوز از شش سال روي كار بود و در تمام مدت سردار اسعد كه نام خانوادگي «اسعد» را براي خويش انتخاب نموده بود، در رأس وزارت جنگ قرار داشت ولي عملاً كارهاي وزارت جنگ را شخص شاه انجام مي‌داد.
در فاصله بين سال‌هاي 1309 – 1307 ش كه شورش عشاير فارس آغاز شد و دامنة آن به بختياري كشيده شد، اسعد تلاش فراوان كرد و در اثناي جنگ تامرادي كه قسمت اعظم نيروي نظامي ايران كشته شده بودند، با چهارصد سوار بختياري به منطقه رفته، اوضاع آنجا را امنيت بخشيد .
جعفرقلي اسعد از دوستان و نزديكان رضاشاه بود. در غالب مسافرت‌ها او را همراهي مي‌كرد. در سفر جنگي سردار سپه به خوزستان و در سفر سردار سپه به آذربايجان و ملاقات با سميتقو همراه شاه بود. در مسافرت شاه به خراسان براي رسيدگي به وضع لشكر شرق و ماجراي قيام لهاك خان در مراوه تپه و مجازات آنها در كنار شاه قرار داشت. غير از همراهي با شاه در مسافرت‌ها و بازديدها اسعد يكي از نزديكان معدود رضا شاه بود كه هفته‌اي چند نوبت او را در كاخ ملاقات مي‌نمود و بعد از تيمورتاش نزديكترين شخص به شاه بود.
در 1312 ش محمد علي فروغي به نخست‌وزيري رسيد. اسعد كماكان عهده‌دار وزارت جنگ شد و در همان سال طبق معمول سنواتي شاه براي شركت و مشاهده مسابقات اسب دواني به دشت گرگان عزيمت نمود. در اين مسافرت، اسعد در صف مقدم همراهان شاه قرار داشت. پس از انجام مراسم اسب دواني و توزيع جوايز توسط اسعد در روز 8 آذرماه 1312 ش، سرهنگ سهیلی رئیس اطلاعات شهربانی او را بازداشت نمود. بلافاصله به زندان قصر انتقال یافت. همزمان با این واقعه، تعداد زیادی از رؤسای عشایر تبعیدی در تهران و دیگر افراد صاحب نفوذ در مناطق ایلی جنوب دستگیر شدند. گذشته از اکثر خوانین بختیاری، تعدادی از سران دیگر ایالات نیز توقیف و به زندان افتادند. عده ای از خوانین بختیاری که نماینده مجلس بودند پس از سلب مصونیت توقیف شدند. قوام الملک شیرازی نیز بازداشت شد.
جعفر قلی اسعد تا دهم فروردین 1313 ش در نهایت زجر و شکنجه در زندان به سر برد تا اینکه در آن روز از بین رفت. همزمان با مرگ اسعد عده ای از سران عشایر و ایلات بختیاری در جنوب به حکم دادگاه نظامی در زندان قصر به چوبه دار سپرده شدند و عده زیادی نیز به حبس های طویل المدت محکوم شدند که تنی چند از آنان در زندان در گذشتند. پس از سال 1320 ش و استعفا و رفتن رضاشاه از ایران در مجلس و مطبوعات سر و صدای زیادی بلند شد و وراث مقتولین دوره رضا شاه از جمله سردار اسعد به خونخواهی آنان به عدلیه شکایت بردند. ابتدا در دیوان کیفر و سپس در دادگاه نظمینه به محاکمه کشیده شدند. پزشک احمدی در رابطه با قتل اسعد محکوم به اعدام شد.جعفر قلی اسعد مردی متهور، جنگجو، بذال، و جاه طلب بود. مخبر السلطنه هدایت دربارة قتل سردار اسعد چنین نوشته است: «معروف شد که اسعد فوت کرده است کار به محاکمه نکشید گفته شد که محرمانه اسلحه ای به بختیاری وارد شده بوده است بعدها در ملاقات از شاه شنیدم بلی می خواهند محمد حسن میرزا را بیاورند...». دربارة قتل سردار اسعد بختیاری در زندان قصر مطالب گوناگونی نوشته شده است.