لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی بهمراه اسناد

لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در شرایطی به تصویب رسید که حکومت پس از فوت‌آیت‌الله بروجردی ـ فروردین 1340ـ تصور می‌کرد نیروی روحانیت از نظر مرجعیت سیاسی رو به ضعف نهاده است. در اسفند 1340 نیز آیت‌الله کاشانی دار فانی را وداع گفت. از طرفی امام خمینی(ره) پس از فوت آیت‌الله بروجردی علیرغم استقبال حوزه علمیه و مردم، کوچکترین قدمی برای مرجعیت خود برنداشت و حتی در مقابل پیشنهاد و اقدامات دوستان خویش دراین مسیر سرسختانه مقاومت می‌کرد...
مقدمه
لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در شرایطی به تصویب رسید که حکومت پس از فوت‌آیت‌الله بروجردی ـ فروردین 1340ـ تصور می‌کرد نیروی روحانیت از نظر مرجعیت سیاسی رو به ضعف نهاده است. در اسفند 1340 نیز آیت‌الله کاشانی دار فانی را وداع گفت. از طرفی امام خمینی(ره) پس از فوت آیت‌الله بروجردی علیرغم استقبال حوزه علمیه و مردم، کوچکترین قدمی برای مرجعیت خود برنداشت و حتی در مقابل پیشنهاد و اقدامات دوستان خویش دراین مسیر سرسختانه مقاومت می‌کرد.
تصویب لایحه

لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در 14 مهر 1341 با 92 ماده و هفده تبصره از تصویب کابینه امیر اسدالله علم گذشت و خبر آن در 16 مهر در روزنامه های کیهان و اطلاعات منتشرشد. به موجب این مصوبه که در غیاب مجلس، حکم قانون داشت، به زنان حق رأی داده می‌شد و از شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان، قید سوگند به قرآن حذف می‌شد و افراد می‌توانستند با هرکتاب آسمانی مراسم تحلیف را به جا آورند.(1)

امام خمینی که در آن هنگام در قم اقامت داشتند، دریافتند که این مصوبه مقدمه‌ای برای یک توطئه است و رژیم می‌خواهد عکس‌العمل روحانیت را بسنجد. رژیم در پرتو این لایحه می‌خواست هر چه بیشتر حریم اسلام و روحانیت شکسته شود.

بعد از فوت آیت الله بروجردی در 10 فروردین 1340 مرجعیت شیعه با بحران تکثر روبه رو شد، در حوزه های علمیه قم، نجف مشهد و تهران مجتهدینی بودند که یا صاحب رساله بودند یا یا در معرض مرجعیت قرار داشتند. آیت الله خمینی، گلپایگانی، نجفی مرعشی و شریعتمداری در قم، آیت الله حکیم، خویی، شاهرودی، سید عبدالله شیرازی در نجف، آیت الله میلانی در مشهد، آیت الله بهبهانی و آیت الله خوانساری در تهران از مراجعی بودند که دارای شهرت فرامحلی بودند و شخیت های دیگر نیز بودند که به عنوان مرجع در محل خود داری مقبولیت بودند. (2)

شاه که در زمان آیت الله بروجردی، قدرتش تحت الشعاع قدرت مرجیعی شیعه قرار گرفته بودف تلاش کرد تا مرجعیت را از ایران منتقل کند، لذا پس از فوت آیت الله بروجردی پیام تسلیت خود را به آیت االله حکیم مخابره کرد.

به دنبال اعلام تصویب لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی در شانزدهم مهر توسط روزنامه ها، امام خمینی ابتکار عمل را به دست گرفت و تلاش کرد تا مراجع با وحدت موضع به رسالت تاریخی خود عمل نمایند و مراجع را به برای تشکیل یک نشست فوری دعوت کرد و امام در این نشست تصویب لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی را نمونه ای از توطئه معرفی کردو مسئولیت علما را در مقابل استقلال کشور و حفاطت از اسلام یادآور شد. (3)

پس از مذاکره تصویب شد که آیات شرکت کننده در جلسه به صورت جداگانه تلگرافی به شاه مخابره کنند. که امام پامی را در 17 مهر 1341 به شاه مخابره می‌کنند.
تصویب این لایحه باعث اعتراض سایر علما و روحانیون شده است به طوری که در قسمتی از یکی گزارش های ساواک درباره پیامدهای این تصویب از زبان محمد تقی فلسفی آمده است:

" ... آقای فلسفی که چندین مورد با آقای علم ملاقات و مذاکره کرده و مخالف و نارضایتی عموم وعاظ و روحانیون را در موضوع فوق به اطلاع آقای نخست وزیر رسانده و حتی آقای نخست وزیر را تهدید کرده که پافشاری در اجرای شرکت زنان در امر انتخابات موجب انقلاب در ایران خواهد شد..." (5)
 

در یکی از گزارش های ساواک با عنوان " بازی های سیاسی انگلیس ها و آمریکایی ها " و علت مخالفت نکردن جبهه ملی با جریان انجمن های ایالتی و ولایتی آمده است که:

" آقای نقاش زاده دانشجوی دانشگاه در مسجد ارگ گفت علت شرکت نکردن جبهه ملی بر علیه انجمن های ایالتی و ولایتی و انتخاب زنان بیشتر برای تحریکات سیاست انگلستان بر علیه آمریکایی ها بوده است و نیز جبهه ملی نسبت به فلسفی نظر خوبی ندارد چون فلسفی واعظ در روضه 28 مرداد در مدرسه عالی شپهسالار بر علیه مصدق سخنرانی مفصلی کرد و روی این موضوعات خواستند اقدامات حادی بکنند." (6)
آیت الله محمدرضا گلپایگانی نیز از جلمه مراجعی بود که طی تلگرافی برای شاه مخافت خود را نسب به این لایحه بدین شرح نوشت: " ... از نظر علاقه به حفظ مصالح عالیه دین مبین اسلام و امنیت و استقلال مملکت و عطف توجه خاص مملوکانه در مورد بعض مقررات که از طرف دولت به عنوان لایحه قانونی صادر می شود معروش میدارد تصویب نامه لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که در مواد آن مصالح مملکت و انطباق با قوانین محکمه شرع مقدس حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم رعایت نشده مخصوصاً در مورد شرط اسلام و مرد بودن انتخاب کننده و انتخاب شونده باعث نگرانی و سوء انعکاس است مستدعی است با اهتمامی که همواره به حفظ جهات اسلامی و مملکتی اظهار فرموده اید دولت را از این گونه اقدامات ممنوع و امر به مراعات جهات اسلامی را در کلیه امور مملکتی صادر فرمایید..." ( 7 )
 

آیت الله میلانی نیز در سومین تلگراف خود به اسدالله علم چنین می‌نویسد:

" پیرو پیام قبلی و تذکارنه ی مورخه هشتم آبان راجع به تصویب نامه اخیر دولت، اینک که افکار عمومی ملت مسلمان بیش از پیش پریشان و ناراحت است و از اطراف و نواحی مملکت طی نام و تلگراف و طومار ناراحتی و پریشانی خود را به اینجانب اظهار نموده اند که از آنجمله طومار اصناف و نامه مجامع دینی مشهد است که رونوشت آن به جهت اطلاع شما فرستاده می‌شود، وظیفه خود می‌دانم با استمداد از حضرت بقیه الله ارواحنافدا و برای سومین بار صریحاً اعلام بدارم تصویب نامه دولت شما در مورد انجمن های ایالتی و ولایتی با عدم رعایت شرط اسلام در انتخاب شوندگان و تبدیل قسم به قرآن مجید به قسم به کتاب آسمانی ملت مسلمان ایران را خاصه علمای اعلام را بی نهایت خشمیگین ساخته است. عنوان کردن حق دخالت بانوان در انتخابات که از جهات عمده مستلزم فساد است از طریق هیئت حاکمه که تا کنون تمایلی به محترم شمردن حقوق مسلم ملت ایران نشان نداده است چیزی جزء منحرف کردن افکار از مسائل مهم و اساسی تعبیر نمی‌شود شایسته نیست هئیت حاکمه ایران به جای قدم های مفید و مؤثر در طریق ترقی و تعالی کشور اسلامی هر روز برای مقاصدی مسئله ای عنوان کند و به خیال خود احساسات دینی مردم را مسئول قلمداد نماید. در خاتمه تذکر می‌دهم یحکم موازین و احترام به افکار و معتقدات مسلمان ملت لازم است هرچه زودتر تصویبنامه مزبور را لغو و برای اطلاع عموم اعلام نمائید. " ( 8 )
 

آیت الله شریعتمداری نیز در تلگرافی " الغاء " شرط " اسلام " و " ذکوریت " را مخالف موازین شرعی، اعلام کرد و در نتیجه آن را مخالف قامون اساسی دانست. ( 9 )

وحدت و هماهنگی بی نظیر مراجع و علمای طراز اول قم موجب امید روحانیون و مردم شد و توانست عظمت مرجعیت در دوران آیت الله بروجردی را احیا کند

به هر حال شاه پس از یک هفته در پاسخ به مراجع قم، تلگرافی را به این شرح مخابره کرد:
" کاخ سعد آباد – قم – شماره 305 ک 90 ت 24/7

جناب مستطاب حجت الاسلام دامت افاضاته

تلگراف جنابعالی واصل شد و از ادعیه ی خالصانه ای که اظهار داشته اید، خوشوقتی و امتنان داریم، پاره ای از قوانین که از طرف دولت صادر می شود چیز تازه ای نیست و یادآور می شویم که ما بیش از هر کس در حفظ شعائر دینی کوشا هستیم و این تلگراف برای دولت ارسال می‌شود، ضمناً توجه جنابعالی را به وضعیت زمانه و تاریخ و همچنین به وضع سایر ممالک اسلامی دنیا جلب می‌نمایم. توفیقات جناب مستطاب را در ترویج مقررات اسلامی و هدایت افکار عوام خواهانیم. 23 مهر 1341 شاه. ( 10 )

پس از وصول تلگراف جلسه ی مشترک مراجع و علمای قم تشکیل شد و تصمیم گرفتند تلگراف هایی به علم مخابره کنند.

امام خمینی در تاریخ 28 / 7/1341 تلگرافی برای اسدالله علم در خصوص انجمن های ایالتی و ولایتی به شرح ذیل می فرستد:

" تهران جناب آقای اسدالله علم

تعطیل طولانی مجلسین دیده می‌شود که دولت اقداماتی را در نظر درد که مخالف شرع اقدس ... قانون اساسی است مطمئن باشید تخلف از قوانین اسلام و قانون اساسی و قوانین موضوعه مجلس شوری برای شخص جنابعالی و دولت ایجاد مسئولیت شدید در پیشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد کرد. ورود زنان به مجلسین و انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداری مخالف قوانین محکم اسلام که تشخیص آن به نص قانون اساسی محول به علمای اعلام و مراجع فتواست و برای دیگران حق دخات نیست و فقهاء اسلام و مراجع مسلمین به حرمت آن فتوا داده و می‌دهند در این صورت حق رأی دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسی است... و نیز قانون مجلس ... انتخاب کردن در انجمن های ایالتی و ولایتی و شهرداری را از زنان سلب کرده است..." ( 11 )
 

امام در ادامه به اسدالله علم گوش زد می‌کند که تبدیل سوگند به قرآن به کتب آسمانی تخلف از قانون اساسی است و تهدیدی برای اسلام و استقلال مملکت است. و درپایان یادآور می شود که:
" علما اعلام ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالفه با شرع مطاع ساکت نخواهند ماند و به حول و قوه خداوند تعالی امور مخالفه با اسلام رسمیت پیدا نخواهد کرد" ( 12 )
دایره احزاب شهربانی کل کشور در خصوص تلگراف امام خمینی به اسدالله علم نخست وزیر مبنی بر اعتراض به شرکت زنان در انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی به دلیل مخالفت قوانین مذکور با شرع اسلام و قانون اساسی اعزام روحانیون به شهرستانها و پیشنهاد به اصلاح لایحه مذکور مطابق با نظر آیت الله ابوالحسن رفیع قزوینی گزارش می‌دهد که:

" محترماً به استحضار می‌رساند که حسب الامر ساعت 8:30 روز 6/8/41 مجدداً با سوژه ملاقاتی به عمل آمده و ضمن تسلیم ده برگ اعلامیه که متن تلگرافی آقای آیت الله خمینی به آقای نخست وزیر درباره عدم شرکت به بانوان در دادن رأی در انتخابات انجمن های ایالاتی و ولایتی می‌باشد و یک نسخه آن جهت استحضار به پیوست تقدیم می‌گردد اظهار داشت.

1- بقرار اطلاع واصله عده ای از روحانیون را آماده نموده اند که برای تبلیغ عدم شرکت بانوان در دادن رأی در انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی به شهرستان ها اعزام دارند و عده ای از آنان اعزام شده اند
2- در صورتی که دولت تصمیم بگیرد که باستناد نظریه علما و روحانیون اصلاحاتی در لایحه قانونی انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی به عمل آید شایسته است که آنچه نظریه دولت می‌باشد محرمانه اعلام دارند به وسیله بنده ( یعنی خود سوژه ) تقدیم محضر آیت الله ابوالحسن رفیع قزوینی که از علما اعلام و مجتهدین جامع الشراط که داری وجه خوب و محبوبیتی بین کلیه علما طراز اول می‌باشد و مخالف رویه آقای آیت الله خمینی و روحانیون همفکر او می‌باشد بنمایم و آیت الله به طور محرمانه و مؤدبانه از دولت بخواهد این اصلاحات را در لایحه مزکور به عمل آید و دولت هم جواب مثبت به تقاشای ایشان بدهد که این رویه یک حسن کلی دارد و آن این است که دولت من غیر مستقیم به آیت الله خمینی و همفکران ایشان پاسخ داده است که دولت به تهدید و ارعاب و تحریک آنان تسلیم نشده است و به حرف منطقی و مستدل رسیدگی نموده است. رئیس دایره احزاب. آریرین نژاد 6/8/41" ( 13 )
 

امام در تلگرافی دیگری به علم اعلام می‌دارد که:

" جناب آقای اسدالله علم عطف به تلگراف سابق اشعار میدارد معلوم می‌شود شما بنا ندارید به نصیحت علما اسلام که ناصح ملت و مشفق امتند توجه کنید و گمان کردید ممکن است در مقابل قران کریم و قانون اساسی و احساسات عمومی مردم قیام کرد علما اعلام قم و نجف و سایر بلاد تذکر دادند که تصویبنامه غیر قاونی شما برخلاف شریعت اسلام و برخلاف قانون اساسی " قوانین مجلس " است علما اعلام تذکر داده اند که ورود زن ها در انتخابات و الغا قید اسلام از منتخب و منتخب برخلاف اسلام و برخلاف قانون است اگر گمان کردید میشود با زور چند روز قرآن کریم را در عرض اوستای زرتشت و انجیل و بعضی کتب ضاله قرار داد و به خیال از رسمیت دادن قرآن کریم ( که تنها کتاب بزرگ آسمانی چند صد میلیون مسلمان جهان ) افتاده اید و کهنه پرستی را می‌خواهید تجدید کنید بسیار در اشتباه هستید اگر گمان کردید با تصویب نامه غلط و مخالف قانون اساسی می‌شود پایه های قانون اساسی را که ضامن ملیت استقلال مملکت است سست کرد و راه را برای دشمنان خائن اسلام و ایران باز کرد بسیار در خطا هستید اینجانب مجدداً به شما نصیحت می‌کنم که به اطاعت از خدای متعال و قانون اساسی گردن نهیدو از عواقب وخیمه تخلف از قرآن و احکام علما ملت و زعماء مسلمین و تخلف از قانون اساسی بترسید و عمداً و بدون موجب مملکت را به خطر نیندازید و الا علما اسلام درباره شما از اظهار نظر خودداری نخواهند کرد. والسلام علی من اتبع الهدی. روح الله الموسوس الخمینی. (14)
 

مدتی از از تلگراف امام خمینی و سایر مراجع به نخست وزیر گذشت و پاسخی نیامد، علم می‌خواست با سکوت قضیه را به دست فراموشی بسپارد اما درک عمیق مراجع از اهداف رژیم و حساسیت روحانیون و مردم عمیق تر از ان بود که علم تصور می کرد.

وعاظ معروف قم در مجالس مختلف سخن خود را به اعتراض به دولت می‌کشاندند و به مردم مذهبی هشدار می‌دادند که که تغییر سوگند به قران به سوگند به کتاب آسمانی و حذف شرط اسلام نشان از توطئه ای برای دین زدایی است. و آیت الله حکیم نیز در مورد انجمن های ایالتی و ولایتی عکس العملی نشان داد و طی یک تلگراف به آیت الله بهبهانی اعلام کرد که به اولیاء امور ابلاغ کنید که از تصویب این گونه قوانین کافره که برخلاف قوانین مقدسه ی اسلام و مذهب حقّه جعفری است خوداری نماید (15)
ساواک تهران در خصوص اظهارات خلیل ملکی راجع به اعلام حکومت نظامی در شهر قم و سیاست غلط امیراسدالله علم ( نخست وزیر ) در پافشاری بر اجرای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و شرکت زنان در انتخابات چنین گزارش می‌دهد

" آقای خلیل ملکی عصر روز شنبه 12/8/1341 به طور خصوصی در محل روزنامه علم و زندگی اظهار داشته است از روز سه شنبه گذشته در قم حکومت نظامی اعلام شده و هنوز حکومت نظامی ادامه دارد و معلوم نیست چرا آقای اسدالله علم نخست وزیر بی‌سیاستی می‌کند و روی موضوع شرکت زنان در انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی تا این حد پافشاری می نماید. م "(16)
 

ساواک خراسان نیز در خصوص تأسیس " کانون بحث و انتقاد دینی " در مشهد و تبلیغات این کانون علیه تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و شرکت زنان در انتخابات و دعوت از مردم و بازاریان به مخالفت با لایحه مزبور به شرح زیر گزارش می‌دهد:

" همزمان با انتشار و تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و شرکت بانوان در انتخابات که فعالیت دولت بر علیه دولت شروع شده بود. در شهرمذهبی مشهد جنبش خاصی به چشم می‌خورد. تعصب مذهبی و نادانی مردم و اطاعت کورکورانه عده ای بازاری و مردم از روحانیون به این عناصر اخلال گر و استفاده جو مجال داد که به نحوی از انحاء با دولت و بخصوص لایحه مزبور مخافت کند. در این ایام محافل و مجالس ملاها گرم و هروز با عناوینی مجلس تشکیل می‌دهند و بر علیه این لایحه مزبور و دولت تبلیغ می‌نمودند یکی از محافل کانونی با عنوان بحث و انتقاد دینی ... بود..." (17)
 

تلگرافها و نامه‌های سرگشادة اعتراض علما به شاه و اسدالله علم، موجی از حمایت اقشار مختلف مردم را در پی داشت، با وجود این، دامنه قیام رو به فزونی نهاد. در تهران، قم، و برخی شهرهای دیگر بازارها تعطیل و مردم در مساجد به حمایت از حرکت علما گرد آمدند. نخست وزیر دست به فریب کاری زد و در پنجم آذر تلگرافی به مراجع قم مخابره کرد و اعلام کرد که تصویب نامه‌‌ی مورخه 14/7/1341 قابل اجرا نخواهدبود.

امام خمینی در نشست با علمای قم مجدداً بر مواضع خویش پای فشرد و لغو مصوبه در پشت درهای بسته را کافی ندانست در نتیجه روز 10 آذر 1341 خبر لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در روزنامه‌های دولتی منعکس شد. و علم مجبور شد طی مصاحبه ای مطبوعاتی لغو تصویب لایحه در هیئت دولت را اعلام کند، اطلاعات عصر آن روز با تیتر بزرگ از قول نخست وزیر نوشت: توصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی اجرا نمی شود(18)

در گزارشی در خصوص سخنرانی و اظهارات آقای فلسفی درباره تشکر از علما و روحانیون به دلیل مبارزه با این لایحه و لغو آن آمده است:

" ... مجلس امشب ارزش بسیار دارد زیرا منظور از تشکیل این مجلس جهت سپاسگزاری از زحمات و فعالیت های شبانه روزی آقایان علما و روحانیون وتشکر از پشتیبانی برادران روحانی و همچنین پایان دادن به این مبارزه دینی و بستن پرونده این فعالیت دینی است به طوری که کلیه مردم اطلاع دارند روز پنج شنبه گذشته در مسجد شیخ عزیزالله اعلام گردید تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی لغو گردید و روز شنبه هم این از روزنامه ها این موضوع درج گردید سپس نامه هایی که از طرف آقای آیت الله بهبهانی و آقای آیت الله خوانساری و علمای مرکز و همچنین نامه هائیکه از طرف علما و روحانیون قم جهت آقای فلسفی ارسال شده بود قرائت که مفاد آنها حاکی از سپاسگزاری از برادران مسلمانی که در این راه مبارزه نموده اند بود..." ( 19 )
 

پی نوشت ها:
1- حسینیان، روح الله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران (1343 -1341)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1387 ، ص139
2- همان، ص140
3- همان، صص 141- 140
4- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 1025 ص 29
5- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 1025ص94
6- آرشیو آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 1025ص97
7- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 479ص 21
8- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 981 ص 1
9- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 479 ص 21
10- حسیینیان، روح الله، پیشین، ص 143( شاه در این پیام چند نکته را تلویحاً اشاره کرد: 1- با خطاب حجت الاسلام سعی در تحقیر موقعیت مراجع نمود. 2- گرچه مراجع احترام شاه را در تلگراف های خود کردند و به دعا نیز اشاره کردند، ولی هیچ کدام ذکری از ادعیه ی خالصانه به میان نیاورده بودند. شاه با عبارت فوق می خواست وانمود کند که مراجع از دعاگویان دربارند. 3- شاه این مصوبه را امری سابقه دار و عادی جلوه داد. 4- شاه مدعی شد از حافظین شعائر اسلامی است. 5- شاه در این مصوبه خود را از مسئولیت مبرا دانست و متذکر شد که تلگراف مراجع را به دولت ارسال می‌کند. 6- شاه وظیفه مراجع را " هدایت افکار عوام " اعلام کرد. ( ر.ک: حسیینیان، روح الله، پیشین، صص143-144
11- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 661 ص 8
12- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 661ص 8
13- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 661 ص 7
14- ر.ک: آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1129ص104 و 661 ص10
15- حسینیان، روح الله، پیشین، ص 153
16- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی بازیابی356 ص 233
17- آرشیو آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 386ص 22
18- حسینیان، روح الله، پیشین، ص 175
19- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی،2250 ص 16