عبور از خطوط قرمز رژيم پهلوي

يادي از حماسه 29 بهمن تبريز
عبور از خطوط قرمز رژيم پهلوي
سال 1356 در تاريخ انقلاب اسلامي ، جايگاه بسيار مهم و سرنوشت سازي را دارد. رويدادهاي اين سال جهتگيري کلي و قطعي آينده نهضت را مشخص کرد. گرچه قيام خونين 15 خرداد 42 ماهيت اسلامي نهضت ضدشاهنشاهي را آشکار ساخته بود ، ولي در پي حوادث و قيام هاي مردمي سال 56 ، نيروهاي مذهبي ، رهبريت نهضت را به طور کامل در دست گرفتند و جريان هاي غيرمذهبي اعم از مارکسيستي و ملي گرا به حاشيه رانده شده و مجبور به متابعت و همراهي با رهبريت مذهبي نهضت يعني امام خميني (ره ) شدند.
مهم ترين حوادث سال 56عبارتند از: درگذشت ناگهاني و مشکوک فرزند امام ، درج مقاله اي توهين آميز در روزنامه اطلاعات ، قيام مردم قم و قيام 29بهمن تبريز. بنا به اهميت موضوع ، در اين مقال برآنيم تا به طور مختصر ريشه ها، جريان ها و پيامدهاي حماسه 29بهمن تبريز را بررسي کنيم .
در روز اول آبان سال 5 6، آيت الله سيد مصطفي خميني ، فرزند برومند و يار ديرين امام خميني (ره ) به طور ناگهاني و به طرز مشکوکي در نجف اشرف درگذشت . فوت نابهنگام ايشان در داخل کشور و در ميان مردم مسلمان ايران ، عنوان شهادت يافت و شايعاتي مبني بر دست داشتن ساواک در اين ماجرا منتشر شد.
البته اين شايعات ، چندان هم بي پايه نبود. سيدمصطفي ، فرزند بزرگوار امام ، همواره در سفر و حضر همراه ايشان بود و در پيشبرد نهضت اسلامي نقش بسزايي را ايفا مي کرد. ايشان با عنوان دست راست امام ، در بسياري از تصميم گيري ها و جريان هاي مهم نهضت ، شريک بود و به نوعي رابط امام با نيروهاي انقلابي محسوب مي شد. در پي فوت ايشان ، مجالس يادبود و بزرگداشت باشکوهي در سراسر کشور برگزار شد و اين مجالس ، خود باعث گسترش هر چه بيشتر پيام نهضت و از سوي ديگر صبر و شکيبايي امام (ره ) در برابر اين مصيبت (که آن را از الطاف خفيه الهي برشمردند)، باعث افزايش محبوبيت امام خميني در داخل کشور شد.
برگزاري باشکوه مجالس بزرگداشت فوت سيدمصطفي خميني ، وحدت و همدلي مردم و نيروهاي مذهبي را افزود و پايه هاي لرزان رژيم پهلوي را متزلزل تر کرد.
در پي اوجگيري محبوبيت امام خميني (ره )، رژيم پهلوي به تدبيري ساده لوحانه دست زد که به يک معنا باعث کوبيده شدن آخرين ميخ بر تابوت آن رژيم شد. رژيم پهلوي که محبوبيت فوق العاده امام را بزرگ ترين عامل وحدت مردم ، پيشبرد نهضت و تزلزل ارکان خود مي ديد، به خيال خام خود به اين فکر افتاد تا به طريقي باعث شکسته شدن قداست و حرمت امام خميني در ميان مردم شود و شايد بتواند در روند نهضت ، خلل ايجاد کند و به نوعي از امام انتقام بگيرد.
در 17دي 1356 مقاله اي در روزنامه اطلاعات با عنوان ايران و استعمار سرخ و سياه و به قلم فردي با نام مستعار رشيدي مطلق منتشر شد. تهيه و چاپ مقاله مذکور به افراد مختلفي ازجمله وزير اطلاعات وقت و دفتر نخست وزيري نسبت داده مي شود. ولي به نظر مي رسد مقاله مذکور به دستور شخص شاه از سوي ساواک تدوين شده بود. در اين مقاله سرتاسر توهين آميز، با وقاحت تمام تلاش شده بود قيام خونين 15خرداد و شخصيت رهبر اسلامي و روحانيون متعهد و مردمي زيرسوال برود و امام خميني به طرفداري از ملاکين ، شهرت طلبي و عامل استعمار بودن متهم شود.
عکس العمل صبورانه امام در برابر اين مقاله ، هوشياري روحانيون و بيداري و عمق علاقه مردم به امام باعث شد تا انتشار اين مقاله ، نتيجه اي معکوس براي رژيم به دنبال داشته باشد. انتشار اين مقاله با واکنش شديد روحانيون و مردم سراسر ايران مواجه شد. علاوه بر واکنش تند و خشم و نفرت عمومي در کل کشور، شهر قم به طور ويژه اي به اين اهانت گستاخانه پاسخ گفت .
19 دي ماه 56 در شهر قم ، وضعيتي غيرعادي حکمفرما شد. علاوه بر حوزه عمليه ، بازارها و مغازه هاي شهر نيز تعطيل شد و مردم با سرازير شدن به خيابان ها، خشم و انزجار خود از اين اقدام مذبوحانه را به نمايش گذاشتند. در پي تيراندازي ماموران رژيم به سوي تظاهرکنندگان ، مردم نيز به دفاع از خود پرداختند و شيشه هاي بانک هاي صادرات (که متعلق به يک سرمايه دار بهايي بود) و ساختمان حزب رستاخيز را شکستند. تعداد کشته ها و زخمي ها به حدي بود که بيمارستان هاي شهر مملو از مجروحان و شهدا شده بود و عملا امکان پذيرش ، مداوا و کمک رساني به آن همه مجروح وجود نداشت .
کشتار خونين مردم قم باعث اعتراض شديد مردم در ديگر شهرها و بي آبرويي رژيم در داخل و خارج کشور شد. 19دي ماه 56را روز شروع اوجگيري دوباره نهضت و ضربه پذيري رژيم پهلوي مي دانند. اين واقعه باعث گسترش انقلاب و ابلاغ پيام آن در سراسر کشور شد.
29 بهمن 56 ناگهان تبريز به پا خاست . اين روز مصادف با چهلمين روز قيام مردم قم و به شهادت رسيدن جمع کثيري از مردم آن شهر بود. در اين روز به مناسبت چهلمين روز بزرگداشت شهداي قم ، در سراسر کشور مجالس ترحيم و يادبود برگزار مي شد.از چند روز قبل ، اعلاميه اي به صورت بسيار گسترده در شهر تبريز توزيع شد.
در اعلاميه مذکور که با هماهنگي شهيد آيت الله قاضي طباطبايي و از سوي سيدمحسن موسوي تبريزي تنظيم شده بود، 11تن از علماي طراز اول تبريز خواستار تعطيلي بازار تبريز، تشکيل مجلس يادبود و بزرگداشت شهداي 19دي قم شده بودند. اين اطلاعيه از روز 26بهمن در بيشتر مکان هاي عمومي شهر نصب شد و در آن ، روز 29بهمن روز عزا و تعطيل عمومي اعلام شد.
طبق اطلاعيه فوق ، زمان مراسم 29بهمن 10صبح تا 12 در مسجد قزلي (حاج ميرزا يوسف ) تعيين شد. در ساعت مقرر، مردم و بازاريان با تعطيل کردن مغازه ها و بازارها به سوي مسجد سرازير شدند، ولي با درهاي بسته مسجد مواجه گرديدند. علت بسته شدن درب مسجد، ممانعت شهرباني از ورود مردم به آن بود. از طرفي ، نيروهاي شهرباني تلاش براي متفرق کردن مردم را آغاز کردند.
29 بهمن مصادف با شنبه و اول هفته و همزمان با امتحانات برخي از دانشجويان بود. در اين روز علاوه بر اين که شهر حالت تعطيل به خود گرفت ، حدود نيمي از دانشجويان نيز از حضور در دانشگاه خودداري کردند و بخش زيادي از دانشجوياني هم که در دانشگاه حضور داشتند، به تظاهرات ، دادن شعار و شکستن شيشه ها و تعطيل کردن کلاس هاپرداختند و حدود ساعت 11، از دانشگاه خارج شدند و به طرف مرکز شهر حرکت کردند.
از طرف ديگر، از ساعت 9صبح ، عده اي از بازاريان و طلاب مدرسه طالبيه ، با تجمع در مقابل مسجد جامع ، قصد حرکت دسته جمعي به سوي مسجد قزلي را داشتند که به دليل ممانعت ماموران شهرباني اين تجمع به درگيري انجاميد.
مردمي که با درب بسته مسجد قزلي مواجه شده بودند، خواستار گشوده شدن آن شدند. در پي اصرار مردم و عدم موفقيت نيروهاي شهرباني براي پراکنده کردن آنان ، سرگرد حق شناس ، رئيس کلانتري شهر رو به سوي مردم مسلمان با لفظي توهين آميز از مسجد ياد کرد. اين اقدام وي ، باعث خشم مردم شد و يکي از جوانان انقلابي به نام محمد تجلا، سيلي محکمي به گوش سرگرد حق شناس نواخت . در پي اين عمل جسورانه ، سرگرد حق شناس قلب اين جوان را هدف گرفت و با شليک گلوله اي وي را به شهادت رساند. شهادت اين جوان شجاع ، باعث فوران خشم مردم تبريز شد.
مردم با حمل جنازه محمد تجلا روي دستان خود و با فريادهاي «لااله الاالله » به تشييع پيکر وي پرداختند و هر لحظه شمار مردم خشمگين بيشتر مي شد. با پيوستن دانشجويان به مردم ، شعارهاي درود بر خميني در شهر طنين انداز شد. تظاهرکنندگان بر سر راه خود، ساختمان مرکزي حزب رستاخيز، مجسمه شاه ، سينماها، مشروب فروشي ها، مراکز فساد و بانک ها و موسسات وابسته به بهاييان را ويران کردند. نکته جالب توجه اين که مردم در اين روز کوچک ترين تعرضي به اموال و اماکن شخصي نکردند و فقط مظاهر دولتي را مورد حمله قرار دادند. با اوج گيري تظاهرات ، عملا شهر از ساعت 30/9 تا 30/12 در کنترل مردم قرار داشت .
محمدرضا پهلوي پس از آگاهي از وقايع تبريز دستور مقابله شديد با تظاهرکنندگان را صادر کرد.
ماموران ساواک به طرز ناجوانمردانه اي مردم را هدف قرار دادند. عده اي از ساواکي ها با سوار شدن بر آمبولانس ناگهان با باز کردن درب آمبولانس ، مردم را به رگبار گلوله مي بستند. آمار متفاوتي از شهدا، مجروحان و دستگيرشدگان اين روز گزارش شده است . طبق آمارهاي رسمي ، 6نفر شهيد و 125نفر زخمي شدند، ولي آمارهاي غير رسمي ، تعداد شهدا را 200، مجروحان را 500و شمار بازداشت شدگان را نزديک به هزار نفر اعلام مي کند.
قيام خونين مردم تبريز در 29بهمن 56 حادثه اي بسيار مهم درتاريخ انقلاب اسلامي محسوب مي شود. براي اولين بار در روز 29بهمن ، شعار «مرگ بر شاه » به طور علني سرداده شد و از اين رو، خط قرمز رژيم پهلوي در اين روز شکسته شد. علاوه بر شعار پرطنين «درود بر خميني »، شعارهاي ديگر اين روز عبارت بودند از:«واي اگر خميني حکم جهادم دهد، کس نتواند که جوابم دهد» و نيز شعار به يادماندني «بيز بو شاهي ايستميريخ ، والسلام » (ما اين شاه را نمي خواهيم والسلام ).
در پي قيام 29 بهمن تبريز، امام خميني در سخنراني خود در نجف اشرف اعلام کردند که «ما عزادار شهداي قيام 29بهمن تبريز هستيم». ايشان همچنين در پيامي به همين مناسبت ، ضمن تسليت گفتن به مادران داغديده و پدران مصيبت کشيده ، بر مردان برومند و جوانان غيرتمند تبريز درود فرستاد و نهضت عظيم اين شهر را مشت محکمي بر دهان ياوه گويان برشمردند.
جالب اين که امام در اين پيام ، وعده پيروزي نهايي را نويد دادند.يکي از ويژگي هاي مهم قيام تبريز بازتاب جهاني آن بود؛ زيرا اين قيام در يکي از حساس ترين نقاط ايران رخ داده و داراي گستردگي زيادي بود و نيز تمامي اقشار مردم بلااستثنا در آن شريک بودند. بازتاب گسترده قيام تبريز در رسانه هاي گروهي جهان ، سبب مطرح شدن نهضت و انقلاب در سطح جهان شد.
رژيم که در برابر قيام مردم تبريز، درمانده بود، ادعا کرد که اين قيام ، کار مردم تبريز نبود و افرادي که از آن سوي مرزها وارد کشور شده بودند، اين حادثه را ايجاد کردند. البته اتهامات بي پايه رژيم به هيچ وجه موثر واقع نشد و قيام مردم تبريز به شهرهاي ديگر کشور نيز سرايت کرد. در چهلم شهداي مردم تبريز، مجالس بزرگداشت و قيام هاي خونين ديگري در بسياري از مناطق ديگر از جمله يزد، قم ، مشهد، خمين ، اصفهان و نجف آباد برپا شد.قيام خونين مردم تبريز در 29بهمن 56، ضربه اي بسيار سهمگين بر کالبد پوسيده رژيم پهلوي وارد آورده و پيام انقلاب را در داخل کشور در سطح بسيار وسيعي گسترش داد. بار ديگر مردم تبريز با خلق حماسه اي ديگر، نقش سرنوشت ساز خود در روند نهضت هاي آزاديخواهانه سده اخير ايران و نيز انقلاب اسلامي را ايفا کردند.
منابع :
1- زندگينامه سياسي امام خميني (ره )، محمد حسن رجبي
2- برهه انقلابي در ايران ، عليرضا شجاعي زند
3- تاريخ سياسي 25ساله ايران ، غلامرضا نجاتي
4- انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن ، عباسعلي عميد زنجاني
5- ريشه هاي انقلاب ايران ، نيکي کدي ، ترجمه عبدالرحيم گواهي
6- سير تکويني انقلاب اسلامي ، جواد منصوري
7- حماسه 29 بهمن تبريز، به کوشش علي شيرخاني
8- تبريز در انقلاب ، هدايت الله بهبودي .