شرکت25میلیونی برای اصلاحات ارضی

 قانون اصلاحات ارضی وتقسیم زمین بین كشاورزان پس ازكش وقوس های فراوان نهایتاً دردولت دكترعلی امینی به تصویب رسید.این قانون كه یك طرح دیكته شده ازسوی آمریكابود، نتیجه ای جزسرابی بیش برای كشاورزان ومردم مملكت نداشت.
--------------------------------------------------------------------------------


علل طرح قانون اصلاحات ارضی: شاه درآبان ماه 1328درسفریك ماه ونیم خود به آمریكا،درنیویورك اظهارداشت:


جهت برخورداری دهقانان وطبقات محروم ازیك زندگی خوب بایستی اراضی واگذاری به سازمان شاهنشاهی به اقساط طویل المدت به دهقانان فروخته شود ومضافاً اینكه اراضی خالصه نیزمجاناً بین آنها تقسیم گردد.

حتی یك روزپس ازآن پا را فراتر نهاده وگفته بود:برنامه ای درنظراست به مورد اجراگذاشته شودكه طبق آن مالكین بزرگ آبادیها واراضی خودرابه دولت بفروشندودولت نیزاین اراضی رابه قیمت تمام شده به اقساط كوچك به برزگران بفروشد وباید باتأسیس شركت های تعاونی وبااستفاده ازماشین آلات جدید كشاورزی برمیزان محصولات ونتیجه كاركشاورزان بیفزائیم.

امریكا نیزمی خواست دستگاه حاكم را انحصاراً به سوی خودجذب نمایدو به خصوص تصورش این بود كه كمك های اقتصادی به وسیله عده ای خاص بلعیده شده وشكاف طبقاتی را باوجود خط كمونیزم افزوده است وبنابراین به اصلاحات ارضی تاكید داشت. شاه دربازگشت به ایران به آنچه گفته بود عمل ننمود.

آمریكا ازرژیم های وابسته به خودمی خواست كه دست به تحول فریبكارانه بزندواصلاحاتی راشروع نمایند كه توده های كارگر و دهقان راضی شوند.آنهارا سرگرم سازد وشعارهای كاذب را رواج دهند این شعارها درحدود زمین برای دهقانان وآسایش ورفاه برای كارگران باشدتا ازقهرانقلابی جلوگیری نمایند. به نظر جان اف كندی رئیس جمهورآمریكا،هیچ تعداداسلحه وقشون نمی تواندبه رژیم هایی كه نمی خواهندویانمی تواننداصلاحات اجتماعی كنند ثبات بخشدوهم باتاكید روی اصلاحات ارضی بودكه زارعین مالك شوندومانع نفوذكمونیزم گردند.

شاه باوجودقدرتی كه تدارك دیده بوداین نصایح غرب راتوجه نداشت ودوای دردها را درسایه ساواك و حكومت نظامی بهترمی دانست.امابافشاردولت آمریكادرصددبرآمدتاباتبلیغاتی آنهارامتوجه سازدكه مشغول انجام دستورات است وبه همین جهت لایحه اصلاحات ارضی رادرآخرسال1338 به مجلس داد ولی اجرای آن متوقف ماند.امااین دلایل واقدامات شاه برای آمریكاقانع كننده نبود.كاخ سفید این دفعه به نصیحت اكتفا نكردومجری هم تعیین نمود.

درپایان سال 1339كاخ سفید تمایل خودرابه نخست وزیری دكترعلی امینی نشان داد تا اصلاحات را كه درایران به بن بست رسیده مطابق نظرآمریكاانجام دهد،وبالاخره ازلحاظ اقتصادی وضع به آنجا رسیدكه بالاجبارشاه،دكترعلی امینی رادرسال 1340به نخست وزیری برگزید تا با دادن اختیارتام به او دركشورانقلاب كند واین انقلاب بعدها نام انقلاب سفیدراگرفت.

برنامه جنجال برانگیزاصلاحات ارضی،نخست ازروستاهای مراغه،شمال غربی آذربایجان شروع شد،انتخاب این محل به دلیل سوابق آشنایی ارسنجانی وزیركشاورزی بامنطقه مزبور و مردم آن، و نیز حضورمالكان مرتجع ، قدرتمند و سركوبگر آن ناحیه ومهمترازهمه، برانگیختن افكارعمومی كشاورزان علیه آن مالكان بود

مهمترین برنامه رفرم اجتماعی دولت دكترامینی،اصلاحات ارضی وتقسیم زمین بین كشاورزان بودو قانون واقعی اصلاحات ارضی دركابینه وی به تصویب رسیدكه به موجب آن:

ماده اول،مالكیت بیش ازیك روستاراجایزنمی شمرد.به همین دلیل مالكانی كه بیش ازیك روستادر اختیارداشتندباید مازاد رابه دولت می فروختند.براساس ماده دوم قیمت زمین باتوجه به مالیات هایی كه قبلاً توسط مالك پرداخت شده بود،تعیین می گردید.مطابق ماده سوم زمین به شخصی(كشاورزی) تعلق می گرفت كه بر روی آن كارمی كرد. ماده چهارم این بود كه برای دریافت زمین،دهقان باید به عضویت تعاونی روستای درآید.

اصلاحات ارضی كه با سرسختی هرچه تمامتر ازسوی حسن ارسنجانی،وزیركشاورزی دنبال می شد، خشم طبقه اعیان زمیندارایران رابرانگیخته بود.می توان استدلال كردكه اصلاحات ارضی یكی ازمهم ترین پیامدهای انقلاب سفیدبود.شاه ادعامی كردكه مدت ها پیش ازفشارآمریكاییان برای اجرای اصلاحات ارضی،خودش دست به نوعی تقسیم املاك میان كشاورزان زده است.

برنامه جنجال برانگیزاصلاحات ارضی،نخست ازروستاهای مراغه،شمال غربی آذربایجان شروع شد،انتخاب این محل به دلیل سوابق آشنایی ارسنجانی وزیركشاورزی بامنطقه مزبور و مردم آن، و نیز حضورمالكان مرتجع،قدرتمندوسركوبگرآن ناحیه ومهمترازهمه، برانگیختن افكارعمومی كشاورزان علیه آن مالكان بود.

درشهریور1342نشانه هائی ازاجرای موفقیت آمیزاصلاحات ارضی درآذربایجان وتااندازه ای در كرمان مشاهده می شد.درسطح كشور،تعداد 8042 ده به 000/243 دهقان فروخته شدو2081شركت تعاونی باسرمایه نزدیك به 250میلیون ریال تاسیس شدند. قریب به 10%ازكل 11میلیون كشاورز كشور،مشمول قانون اصلاحات ارضی شدند،نزدیك به یك هزارنفرماموراصلاحات ارضی استخدام شدندتادراجرای قانون آن نظارت نمائید.

پیامدهای اصلاحات ارضی: برنامه اصلاحات ارضی كه یك طرح دیكته شده آمریكایی بود،ظاهراً كشاورزان متوسط رابه عنوان یك نیروی اجتماعی به حساب می آورد،ولی تعداد اینگونه كشاورزان حدود یك دهم مجموع كشاورزان ایران بود. به كشاورزان فقیر، قطعات كوچك زمین می رسید.كارگران كشاورز،كه نیروی عمده ای بودند،امید زمین دارشدن راازدست دادند،بدین ترتیب طولی نكشیدكه دهها هزاركشاورز بیكار وبدون زمین برای كاریابی به شهرها روی آوردند.


این اصل سرابی بسیارخوش منظره برای هم كشاورزان ومردم مملكت بود.طبعاً كشاورزان خوشحال می شدندكه ازشر فئودالها راحت وصاحب زمین می شوندواگركشاورزان تا این تاریخ یك پنجم محصول رامی بردند.ازاین به بعدهمه محصول رامی برندودرنتیجه اجرای قانون اصلاحات ارضی ودر زمینه مدرنیزه كردن ساختاراقتصادی وكشاورزی ایران ظاهراً كارهایی صورت گرفته بود.

درموردبرنامه اصلاحات ارضی تعداد000/638/1 خانواده كشاورزصاحب زمین شده بودند. شركت های تعاونی روستایی تسهیلاتی برای كشاورزان فراهم نموده بودند.تعدادتراكتورها،16برابرشده وسطح ارضی زیركشت،به 20برابررسیده بود.بااین حال،كمبودهای آشكاربه چشم می خورد.شركت های تعاونی روستایی سرمایه كافی برای كمك به كشاورزان نداشتند،بیش از90درصدروستاها،فاقد روشنایی برق بودندومهمترازاینها اكثریت كشاورزانی كه استحقاق دریافت زمین راداشتند،ازدریافت زمین محروم مانده بودندویامقدارزمینی كه به آنهاواگذارشده بود به اندازه ای كه باكاردرآن حداقل معاش خودراتامین كنند. نبود.

به دنبال اجرای اصلاحات ارضی،كشاورزی نابودوشهرهاازكشاورزهاانباشته شد.اصلاحات ارضی علاوه بردگرگون ساختن الگوی مالكیت،باعث تغییرات مهم درجمعیت كشورشد.درحالی كه دراوایل دهه1340 درحدود30درصدازجمعیت ایران درشهرهازندگی می كردند،درسال1354این رقم به 45 درصدرسید.شاه بسیاری ازثروتمندان زمیندارراباخودش دشمن كردبااین امیدكه درعوض پشتیبانی كشاورزانی راكه به تازگی صاحب زمین شده بودندجلب نماید.

كنترل قیمت محصولات كشاورزی مانندگندم،افزایش جمعیت،مهاجرت روستائیان بدون زمین به شهرها،بی توجهی دولت به مازاد محصولات كشاورزی،به عنوان منبعی برای تامین غذاوصادرات و تامین درآمد،به دلیل استفاده ازعوایدنفت ازاهم مسائلی بودكه موجب پایین آمدن سطح محصولات كشاورزی گردید.

درنتیجه ایران ازاواسط دهه 1350 ناگزیراز واردكردن غله ودیگرفرآورده های كشاورزی شد،درحقیقت آنچه كه دریك دهه تحت عنوان مدرنیزاسیون صورت گرفت.نه پیشرفت اقتصادی واجتماعی بود،نه مدرنیسم،بلكه شبه مدرنیسمی بودكه پشتوانه آن فقط به درآمد نفت بستگی داشت. بخشی ازسیل مهاجرین روستاهاكه برای یافتن كاربه تهران ودیگر روی آورده بودندبطورموقت در كارهای ساختمانی جذب شده بودندوبقیه سیگارفروشی،بلیط بخت آزمایی وحتی گدایی می كردند.

برنامه اصلاحات ارضی كه یك طرح دیكته شده آمریكایی بود،ظاهراً كشاورزان متوسط رابه عنوان یك نیروی اجتماعی به حساب می آورد،ولی تعداد اینگونه كشاورزان حدود یك دهم مجموع كشاورزان ایران بود

عدم موفقیت برنامه های رفرم شاه طی دهه1340 باگزارش سازمان ملل وگزارشهای تحقیقاتی چند تن ازپژوهشگران غربی اعلام گردید،به عنوان مثال معلوم شدكه درسال1350بیش ازدوسوم مردم ایران دسترسی به تسهیلات پزشكی ودرمانی ندارندوتوزیع درآمددركشورهمچنان نامتعادل است ومیلیونهاكشاورز ساكن روستاها مانندگذشته فقیرباقی مانده اند.فقط یك پنجم كل زمینهای قابل كشت،زیر كشت است ویك سوم اراضی اطراف سدهای بزرگ،سیستم آبرسانی دارند.

محصولات كشاورزی سالانه فقط دودرصدافزایش یافته است،درصورتی كه نرخ رشدجمعیت به 3 درصدرسیده وهزینه زندگی 6درصدترقی كرده است.درسال1347دولت ایران برای جبران كمبود غله مقادیرزیادی گندم وارد كرده است.

برنامه اصلاحات ارضی كه درسال1341 آغازشده بود رسماً درسال1350پایان یافت.شاه دراین زمان اعلام كردكه دیگرهیچ كشاورزی دركشوروجودنداردكه مالك زمین خودنباشد.هرچندبرخی تغییرات اساسی صورت گرفته بود،اماادعای شاه یك ادعای بی اساس بود.