سي تیر همه خواهان بازگشت مصدق بودند

روح‌ا... حسینیان در سال 1334در شیراز متولد شد و به علت مهاجرت پدرش به روستای صفاد از توابع شهرستان آباده، دوران تحصیل خود را تا سال سوم متوسطه در همان روستا طی کرد. وی در سال 1349 وارد حوزه علمیه قم شد و ابتدا در مدرسه ولی‌عصر تحصیلا‌ت علوم حوزوی را آغاز کرد، اما پس از یک سال به مدرسه حقانی رفت و تحصیلا‌ت خود را در آنجا پی گرفت.
حسینیان بعد از پیروزی انقلا‌ب، مشاغل و مسوولیت‌های چندی برعهده داشته است که سمت‌های مدیریت علمی و فرهنگی ایشان از این قرار است: مدیریت مجلا‌ت بصائر و 15 خرداد، معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلا‌می. وی از سال 1374 تاکنون 13866) مدیریت مرکز اسناد انقلا‌ب اسلا‌می را عهده‌دار بوده و اخیراً نیز به عنوان مشاور سیاسی و امنیتی دکتر احمدی‌نژاد - رئیس‌جمهوری - برگزیده شده است.
حسینیان به مدت 8 سال به تدریس تاریخ انقلا‌ب اسلا‌می اشتغال داشته و از ایشان تاکنون علا‌وه بر کتاب <بازخوانی نهضت ملی ایران>، آثار متعدد دیگری نیز به چاپ رسیده است که عبارتند از: رهبری در تشیع، حریم عفاف، ستاره صبح انقلا‌ب، موسیقی و غنا از دیدگان فقه اسلا‌می، تاریخ سیاسی تشیع، 14 قرن تلا‌ش شیعه برای ماندن، 20 سال تکاپوی اسلا‌م شیعی، 3 سال ستیز مرجعیت شیعه، 14 سال رقابت ایدئولوژیک و مقدمه بر تنبیه‌الا‌مه علا‌مه نائینی و...

● شما دلا‌یل اصلی قیام 30 تیر را در چه می‌بینید؟ چه زمینه‌هایی باعث شد تا مردم به خیابان‌ها بریزند؛ در حالی که ما از شهریور 1320 تا تیرماه 1331 تحولا‌ت چندی را در کشور شاهد هستیم، از یک جا بی‌ثباتی دولت‌ها را می‌بینیم که در مدت 10 سال تقریبا 10 نفر و هر نفر گاهی اوقات برای چند مرتبه به نخست‌وزیری می‌رسند و در همین 10 سال علا‌وه بر به وجود آمدن احزاب گوناگون و نشریات، یکی از مهم‌ترین تحولا‌ت تاریخ معاصر ایران یعنی ملی شدن صنعت نفت شکل می‌گیرد، با این پیش‌زمینه چه مسائلی باعث شد تا قیام 30 تیر شکل بگیرد؟
ما اگر بخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم باید به حال و هوایی که بعد از شهریور 1320 در کشور اتفاق افتاد و روندی را که طی کرد و سرانجام به نهضت ملی ایران تبدیل شد، ترسیم کنیم. اگر ما بتوانیم این فضا را روشن کنیم پاسخ به این سوال هم روشن می‌شود، بعد از سقوط رضاشاه نیروهای مذهبی به دلیل قرائتی که از حکومت رضاشاه و وابستگی این حکومت به انگلیس داشتند یک تکاپوی بسیار جدی سیاسی را در پیش گرفتند تحلیل نیروهای مذهبی این بود که انگلیسی‌ها برای اسلا‌م‌زدایی رضاشاه را روی کار آوردند، پس از رضاشاه این دشمنی و نفرت از انگلیسی‌ها آغاز شد و هر روز رشد می‌کرد که این امر پس از اشغال ایران توسط اشغالگران سه‌گانه - روس و انگلیس و آمریکا - و این تنفر ضدبیگانه در ایران به خصوص بین نیروهای مذهبی به اوج خودش رسید که می‌توانیم اولین تبلور آن را در نهضت فداییان اسلا‌م و مهم‌تر در قتل رزم‌آرا مشاهده کنیم و بعد از آن یک بسیج عمومی ‌نسبت به نیروهای انگلیس و به دلیل وابستگی دربار به انگلیس در بین مردم پدید آمد که با مقدماتی که نفت ملی شد - با بسیج عمومی‌ که توسط مراجع؛ نیروهای مذهبی به خصوص آیت‌ا... کاشانی صورت گرفت و سپس نخبگان تحت تاثیر این نهضت مردمی ‌قرار گرفتند و ملی شدن صنعت نفت را قانونا تثبیت کردند - مردم همه آرمان خودشان را در موفقیت دولت مصدق می‌دیدند، احساس می‌کردند که دولت مصدق که مسوولیت اجرایی شدن صنعت نفت را برعهده گرفته بود؛ تبلور آرمان‌های تاریخی مردم زخم خورده از استعمار خصوصا انگلیس هست؛ به همین خاطر بعد از این که مصدق استعفا داد و شاه هم قوام را به مجلس معرفی کرد و روی کار آمد، زمینه اجتماعی با رهبری آیت‌ا... کاشانی یک نهضت و قیامی ‌را به نام قیام 30 تیر به وجود آورد که به صورت خلا‌صه می‌توان آن را چنین تفسیر کرد: مردم با روی کار آمدن دولت قوام آرمان چندین سال خود را بر باد می‌دیدند و به همین علت در برابر روی کار آمدن قوام عکس‌العمل تندی از خود نشان دادند و شاه و دربار را مجبور به عقب‌نشینی و بازگشت مصدق کردند.

● با نگاهی به کارنامه سیاسی قوام در فردای شهریور 1320 تا تیر 1331 ما شاهد 3 دوره نخست‌وزیری وی هستیم که هر 3 دوره هم بدون حادثه برای وی تمام نمی‌شود؛ در اولین دوره بلوای نان به وجود می‌آید که جریانش معروف است؛ در دومین دوره که او موفق می‌شود مساله آذربایجان و فرقه وابسته به شوروی را خاتمه دهد، اما پس از آن نتوانست به حکومت خود ادامه دهد و بالا‌خره دولت مستعجلی که در تیرماه 1331 تشکیل داد، قوام پس از بیرون راندن شوروی‌ها و پایان دادن به فتنه آذربایجان می‌توانست از خود چهره‌ای ملی به نمایش گذاشته و به جلب اعتماد مردم روی آورد؛ اما با وجود این اقدام مهم و تاثیرگذار او نتوانست اعتماد مردم را به خود جلب کند و مردم از او رویگردان بودند؟
ببینید چند تا مساله وجود داشت، قوام در میان مردم به روسوفیل شهره بود و یکی دیگر هم یک شخصیت ملی محسوب نمی‌شد و دیگری در جریان نهضت ملی، قوام هیچ‌گونه همکاری و همراهی با این نهضت نکرد و از طرف دیگر در موقعیتی که فردی مثل مصدق که مردم او را پذیرفته بودند و به عنوان کسی که می‌تواند ملی شدن صنعت نفت را اجرایی کند به او امیدوار بودند؛ یعنی دو عامل شخصی که یکی نسبت به خود قوام و یک عامل بیرونی و آن امیدی که مردم به نخست‌وزیری مصدق داشتند دست به دست هم داد و حضور قوام را در این موقعیت به عنوان یک توطئه مشترک دربار و انگلیسی‌ها قلمداد کرده و به همین علت نسبت به قوام یک چنین عکس‌العملی را نشان دادند.

● شاه از قوام دل خوشی نداشت ولی با این وجود او را نامزد نخست‌وزیری معرفی کرده و به مجلس شورای ملی و سنا می‌فرستد؛ اشرف هم در 26 تیرماه با قوام دیدار کرده و حمایت خودش را از قوام اعلا‌م می‌کند، دراینجا چند نکته وجود دارد: نخست ترسی بود که شاه از انگلیسی‌ها داشت چنانکه نوشته‌اند شاه در برابر انگلیسی‌ها دچار توهم شده بود، دوم شما گفتید قوام روسوفیل است، سوم اینکه اشاره کردید که دربار وابسته به انگلیس بود و آخرین نکته اینکه شاه با قوام میانه‌ای نداشت؛ چگونه اینجا جمع اضداد صورت گرفته و همه عوامل متضاد دست‌به‌دست هم داده‌اند تا قوام به نخست وزیری برسد؟ این 4 جریان در چه عاملی به هم رسیدند؟
اگر شما فضای آن روز را در نظر بگیرید این تضادها کاملا‌ در فضای آن روز و آن شرایط قابل حل می‌شود. اولا‌ دربار طبق بینش خودش بین بد و بدتر مجبور بود بد را انتخاب کند بنابراین بین مصدق و قوام ناچار شد قوام را انتخاب کند چرا که از مصدق تنفر بیشتری داشت؛ انگلیسی‌ها هم این را به خوبی می‌دانستند که بعد از دولت دکتر مصدق و نهضت مردمی‌ ضدانگلیسی که روی کار آمده، قطعا کسانی مثل منصور و علا‌ء مرد این میدان نیستند تنها شخصیت کهنه‌کار سیاسی که می‌تواند از پس این معرکه بربیاید و این بحران را مهار کند قوام است، بنابراین با همه تنفری که شاه داشت و با همه بدبینی‌هایی که انگلیسی‌ها داشتند بر سر اینکه فردی که بتواند در این فضا بحران را کنترل کند بر سر قوام به توافق رسیدند.
در خاطرات دکتر احمد خلیلی - خواهرزاده آیت‌ا... کاشانی - که هنوز چاپ نشده خاطره‌ای داریم از دیدار آیت‌ا... کاشانی و قوام‌السلطنه در اثنای مجلس چهاردهم که طی آن آیت‌ا... از قوام می‌خواهد در هنگامه‌ای که روس‌ها حاضر نیستند ایران را ترک کنند و در آذربایجان هم فتنه به پا کرده‌اند، نخست‌وزیری ایران را برعهده بگیرد؛ البته آیت‌ا... برخی سفارشات هم به وی می‌کند، در ادامه و در همین راستا آیت‌ا... کاشانی دیداری دارد با آقای سیدمحمد طباطبایی رئیس وقت مجلس شورای ملی. در این دیدار وی به آیت‌ا... کاشانی مضرات نخست‌وزیری قوام را یادآوری می‌کند و می‌گوید قوام به دلیل آنکه آدم جاه‌طلبی است و چنانکه شخصیت او برای همان آشکار است ممکن است فردا برای خودمان هم دردسرساز شود. آقای کاشانی در پاسخ یادآور می‌شوند که با این وجود ما مجبور هستیم. چرا که تنها کسی که در حال حاضر می‌تواند قضیه را حل کند شخص قوام است، اما 6 سال بعد می‌بینیم آیت‌ا... کنفرانس خبری به راه می‌اندازد و در برابر قوام موضع می‌گیرد و او را تهدید می‌کند. به نظر شما قوام چگونه می‌تواند از شخصی ناجی کشور به شخصی که می‌تواند کشور را دچار استبداد کند تبدیل شود؟ اما قوام اشخاصی را به عنوان واسطه خدمت آیت‌ا... کاشانی می‌فرستد و به او می‌گوید حاضرم انتخاب 6 تن از وزرایم با نظر شما باشد اما باز هم آیت‌ا... زیر بار نمی‌رود و خواهان برکناری قوام و روی کار آمدن دکتر مصدق است؟ به علا‌ء که از طرف دربار واسطه بود می‌گوید اگر مصدق تا فردا نخست‌وزیر نباشد من خودم کفن‌پوشان در جلوی جمعیت راه خواهم افتاد.
این سوال دو بخش داشت، بخش اول برمی‌گردد به حمایت آیت‌ا... کاشانی از قوام در آن موقعیت. آیت‌ا... به قوام به عنوان ناجی کشور امیدوار است. شرایط مختلف است. بعد از شهریور 1320 یکی از شرایط عمومی‌ کشور نداشتن رجال سیاسی توانمند بود. رضاشاه 20 سال افراد را محدود و سرکوب کرده بود. معمولا‌ حکومت‌های دیکتاتوری شخصیت‌های برجسته در داخل حکومت پرورش نمی‌یابند، ممکن است در درون اپوزیسیون شکل بگیرند و به وجود بیایند اما در درون حکومت مستبد رجلی پرورش نمی‌یابد. قوام از کسانی بود که قبل از رضاشاه پرورش یافته بود باید او را از رجال دوران قاجار و مشروطه به شمار آورد. البته من قوام را به عنوان فردی که وابسته به روس بود متهم نمی‌کنم؛ چه بعد از اینکه با روس‌ها وارد مذاکره شد به نوعی برخورد سیاستمدارانه هم با روس‌ها داشت به طوری که هنگامی ‌که آمد و مقاوله‌نامه نفت را با روس‌ها امضا کرد به گونه‌ای در مجلس برخورد کرد که آنها دست خالی برگشتند.
به هر حال در آن موقعیت آیت‌ا... کاشانی به قوام به عنوان یک ناجی نگاه می‌کرد. در 25 تیرماه 1331 همه امید آیت‌ا... کاشانی به دکتر مصدق است. در صحبت‌ها و تعاریفی که از مصدق می‌کند این است که تنها کسی که می‌تواند قانون ملی شدن صنعت نفت را اجرایی کند مصدق است و باید با تمام قوا هم از مصدق حمایت کرد. به همین خاطر آیت‌ا... کاشانی به قوام به چشم مزاحمی ‌نگاه می‌کند که در میانه کار آمده و یک مرتبه به عنوان رقیب مصدق می‌خواهد سوار بر بحرانی که به وجود آمده شود و به همین خاطر آقای کاشانی تلا‌ش می‌کند تا دولت قوام را سرنگون کند و دولت مصدق را بر سر کار آورد.

● آیت‌ا... کاشانی سیاسی‌ترین شخصیت روحانی در این دوران شناخته می‌شود، چند بار تبعید شده و پس از هر بار بازگشت دوبار فعالیت خود را از سر گرفته، اما مساله‌ای هم به نام مرجعیت شیعه در میان می‌آید. این مرجعیت در خلا‌ل سال‌های قبل و بعد از کودتای 28 مرداد در چه وضعیتی قرار دارد. ما می‌بینیم که برخی از مراجع از دنیا رفته اند، آیت‌ا... بروجردی با وجودی که چند سالی است به قم آمده‌اند اما هنوز نتوانسته‌اند آنگونه که باید جایگاه خود را مستحکم کنند و به عنوان مرجعیت مطلق دست یابند، به نظر می‌رسد مرجعیت آنگونه که باید و شاید در سیاست دخالت نکرده است؟ در این اوضاع مرجعیت به چه می‌اندیشد؟
این بحث بسیار مفصلی است اما به صورت خلا‌صه باید بگویم که بعد از شهریور 1320 ما مشکلا‌ت فراوانی را در رابطه با مرجعیت داشتیم. اولا‌ مرجعیت بین بلا‌د اسلا‌می‌ تقسیم شده بود: در قم 3 تن از مراجع حضور داشتند بعد از 1323 که آیت‌ا... بروجردی از شهر دورافتاده بروجرد آمده و هنوز پایگاهش در جهان اسلا‌م توسعه نیافته بود؛ در نجف مراجع دوران کهولت سنی خود را طی می‌کنند بنابراین در فاصله کوتاهی مرحوم آیت‌ا... نائینی و آیت‌ا... سیدابوالحسن اصفهانی و آیت‌ا... قمی‌ فوت کرده‌اند و مرجعیت نجف رسید به یک مرجعیت بسیار جوان. در مشهد هم تقریبا بعد از جریان 1313 مسجد گوهرشاد و تبعید آیت‌ا... قمی ‌تقریبا یک خلا‌یی به وجود آمده بود. با اینکه مراجع قم افرادی بسیار سیاسی بودند، آیت‌ا... خوانساری کسی بود که با انگلیسی‌ها در عراق جنگیده بود و به عنوان مرجع شیعه، انگلیسی‌ها او را به مدت 4 سال به هند تبعید کرده بودند. منتها اینها از یک پایگاه گسترده و واحدی بهره‌مند نبودند اما در یک چیز با هم تفاهم داشتند و آن حمایت از آیت‌ا... کاشانی به عنوان یک شخصیت مورد قبول و یک مجتهد سیاسی، لذا در اطلا‌عیه‌هایی که در جریان ملی شدن صنعت نفت دادند همه بر رهبری آیت‌ا... کاشانی در این جریان تاکید کردند و از مردم خواستند تا از ایشان در این نهضت تبعیت کنند. آیت‌ا... بروجردی هم در این دوره تمام تلا‌ش خود را برای بازسازی حوزه قم متمرکز کرده بود و از طرف دیگر آیت‌ا... بروجردی چون از شاگردان آیت‌ا... آخوند خراسانی بود، تجربه تلخی را همراه داشت خصوصا در نهضتی که مسوولیت اجرای آن در دست نیروهای ملی‌گرا بود، لذا سعی می‌کرد موضع بی‌طرفی مثبت بگیرد.

● قوام در 26 تیرماه تصمیم می‌گیرد تا در 29 تیرماه ساعت 4 بعدازظهر آیت‌ا... کاشانی را دستگیر کند، ولی قوام خیلی زود از این کار خود پشیمان می‌شود، دلیل اینکه قوام این کار را انجام نمی‌دهد چه بود؟ آیا آیت‌ا... کاشانی اقدام خاصی انجام داد که قوام عقب‌نشینی کرد؟ قوام از آیت‌ا... کاشانی دو تحلیل داشت که یکی درست بود و دیگری اشتباه، تحلیل اولش این بود که می‌دانست عمده مخالفت‌ها از جانب آیت‌ا... کاشانی خواهد بود و کسی جز وی نمی‌تواند هماوردش باشد نقش آیت‌ا... کاشانی را خوب درک کرده بود لذا اولین تصمیمی‌ که گرفت صدور دستور دستگیری ایشان به سرلشکر کوپال بود. اما تحلیل دومش که در مورد قدرت آیت‌ا... کاشانی در آن زمان بود، غلط بود. او خیال می‌کرد چون او نخست‌وزیر است با صدور حکم دستگیری، آیت‌ا... کاشانی دستگیر و تبعید می‌شود و غائله به پایان می‌رسد.
آیت‌ا... کاشانی بعد از اینکه در خردادماه 1329 از تبعید بیروت بازگشت استقبال بسیاری از او به عمل آمد و به عنوان رهبر نهضت مردمی ‌از او استقبال کردند که در تاریخ ایران تا آن زمان بی‌سابقه بود. در این مدت هم چنان عمل کرد که حتی امید نیروهای ملی‌گرا هم به او بود. اگر به روزنامه‌های منتشره آن روزگار مراجعه کنید متوجه خواهید شد نام و سخنان آیت‌ا... کاشانی معمولا‌ به عنوان تیتر اول آن روزنامه‌ها انتخاب شده است. روزنامه‌های خارجی هم که آن زمان در ایران نمایندگی داشتند و اخبار ایران را پوشش می‌دادند در این امر که آیت‌ا... کاشانی توانسته بود رهبری جامعه ایران را به دست بیاورد همداستان بودند. از جمله تعابیری که از ایشان می‌کنند می‌توان به <الهام‌بخش جهان اسلا‌م>، مقایسه وی با <مهاتما گاندی> رهبر استقلا‌ل هندوستان و مانند اینها یاد می‌کرد. حتی روزنامه‌نگار جوانی مانند محمد حسنین هیکل که در آن زمان در ایران به سر می‌برد از آقای کاشانی به عنوان <کوه آتشفشان> و <سیاستمداری که جهان اسلا‌م را به حرکت درآورده است> یاد می‌کند. با این اوصاف می‌توان گفت که آیت‌ا... کاشانی فرد قدرتمندی بود که شخصی مانند کوپال حتی جرات نکرد برای دستگیری وی اقدام کند، قوام نیز به اشتباه محاسباتی خود اعتراف کرد و به بهانه‌ای از دستگیری ایشان خودداری کرد.

● با در نظر گرفتن این نکته که آیت‌ا... کاشانی نماینده مجلس شورای ملی است و از مصونیت پارلمانی برخوردار است، با توجه به این موضوع قوام چگونه می‌توانست نسبت به دستگیری وی اقدام کند و آیا می‌توانست این مصونیت را زیر پا بگذارد؟
بالا‌خره تصمیم گرفته شده بود که به هر نحو ایشان دستگیر شود، حتی ارسنجانی هم به آقای قوام یادآور شد که آیت‌ا... کاشانی دارای مصونیت پارلمانی است. قوام در جواب گفته بود که مملکتی را به آتش می‌کشند آن وقت انتظار دارند که زیر چتر مصونیت پارلمانی به کار خودشان ادامه دهند، من او را دستگیر خواهم کرد و به این غائله پایان خواهم داد. قوام در این جریان خیلی ساده‌اندیشی کرده بود.

● قوام تا چه اندازه در رابطه با دستگیری آیت‌ا... کاشانی با دربار هماهنگ بود؟ چرا که در این دوره شاه به عنوان فرمانده نیروهای مسلح کنترل و هدایت آنها را برعهده داشت و بدون هماهنگی او نمی‌شد کاری را انجام داد. آیا دربار هماهنگ با قوام حرکت می‌کرد؟
ما چیزی که نشان بدهد قوام موضوع دستگیری آیت‌ا... کاشانی را با دربار هماهنگ کرده باشد به دست نیاوردیم. تحلیل خود من این است که این امر بدون اجازه بوده، چرا که شاه به قدرت آیت‌ا... کاشانی پی برده بود و به همین خاطر هم پیوسته مدام حسین علا‌ء وزیر دربار خود را به سراغ آیت‌ا... کاشانی می‌فرستاد که از در مسالمت وارد شود و ایشان را وادار به سکوت کنند. من با توجه به روانشناسی شاه در آن دوره خیلی بعید می‌دانم که شاه و قوام با هم هماهنگ بوده باشند، این نکته را هم در نظر بگیریم که قوام خیلی آدم متکبری بود و اعتنای چندانی به شاه نداشت.

● با نگاهی به تاریخ دوره پهلوی تا زمان واقعه 30 تیر ما شاهد تنها دو درگیری میان ارتش و مردم هستیم که در آن عده‌ای از مردم بی‌گناه با آتش نظامیان به شهادت می‌رسند، یکی قیام مسجد گوهرشاد به زعامت آیت‌ا... قمی ‌است و دیگری بلوای نان در تهران است که باز هم تعدادی کشته می‌شوند، با توجه به این دو تجربه شاه با چه اندیشه‌ای ارتش را در روز 30 تیر برای مقابله با مردم به خیابان‌ها فرستاد؟
البته هر دو تجربه به شاه آموخته بود که ارتش می‌تواند با سرکوب بر بحران فایق آید و از طرف دیگر باید در نظر داشته باشیم که شاه هیچ دل خوشی از حکومت دکتر مصدق نداشت. از جریان شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت و شکل‌گیری یک نهضت مردمی ‌و مذهبی دخیل در سیاست، از آن هم وحشت داشت، مانند خود قوام. قوام هنگامی که اولین اطلا‌عیه خود را صادر کرد که معروف شد به اطلا‌عیه کشتی‌بان را سیاستی دیگر آمد، نوک حملا‌ت قوام به آیت‌ا... کاشانی و اسلا‌م سیاسی بود. دراین بیانیه قول داد که میان سیاست و اسلا‌م سیاسی را جدایی بیندازد. خود جریان اسلا‌م سیاسی برای شاه وحشتناک بود و از طرف دیگر از انگلیسی‌ها هم می‌ترسید. شاه در وهله اول تاج و تختش را مدیون انگلیسی‌ها می‌دانست، هنگامی که ایران توسط متفقین اشغال شد روس‌ها تلا‌ش می‌کردند تا در ایران جمهوری اعلا‌م شود با تلا‌ش سفارت انگلیس و حمایت آمریکا بود که مساله تداوم سلطنت محمدرضا شاه به اجماع رسید و شاه همواره خود را مدیون انگلیسی‌ها می‌دانست. در وهله در وهله دوم ترس شاه از انگلیسی‌ها بود. او علا‌وه بر آنکه توطئه را می‌دید دچار توهم بسیار شدید توطئه توسط انگلیسی‌ها شده بود. شاه با توجه به تجربه سابق دخالت ارتش و امید به حمایت انگلیسی‌ها و امید به قدرت قوام ارتش را به میدان فرستاد اما به زودی معلوم شد که استقامت مردم از قدرت ارتش قوی‌تر است.

● مساله مجلس در این میان چه می‌شود؟ واقعا عملکرد این مجلس حیرت‌انگیز است؛ ابتدا مصدق را از نخست‌وزیری برمی‌دارند، سپس به سمت قوام می‌روند و در کمتر از 10 روز دوباره مصدق را انتخاب می‌کنند. این دو مجلس چگونه مجلسی می‌توانند باشند؟ هم مجلس شورای ملی و هم مجلس سنا. با توجه به عملکرد آنها باید به آنها لقب وابسته را داد؟
ببینید گرچه نمایندگان مجلس از لحاظ اندیشه یا انگلیسی زده بودند یا هوادار روس، با این حال مهم‌ترین وجهه مجلس بی‌اصالتی بود، رجال ما در آن زمان همین شخصیت‌ها بودند. به عنوان مثال در آذر 1329 با پیشنهاد آیت‌ا... کاشانی نمایندگان جبهه ملی طرحی را نوشتند برای ملی شدن صنعت نفت. روز بعد با 11 امضا به مجلس برده شد یک نفر دیگر پیدا نشد که آن را امضا کند تا آن طرح در صحن علنی قابل مطرح کردن باشد، همان مجلس را می‌بینید که درست یک روز پس از قتل رزم‌آرا تقریبا به اتفاق آرا طرح ملی شدن صنعت نفت را تصویب می‌کنند و مجلس سنایی که نمی‌شد چنین مسائلی را در آن طرح کرد می‌آید و به آن رای می‌دهد. مجلس هفدهم هم جدای شخصیت‌ها و رجال سیاسی آن دوره نبود و به همین خاطر مجلس سنا از 40 نفر تنها با 14 رای به دولت مصدق رای داد که بحث هم شد آیا این قانونی هست یا نیست اما به محض اینکه مردم مصدق را به حکومت رساندند - باید بگوییم که این انتصاب مردم بود - تقریبا به اتفاق آرا - تنها 3 رای ممتنع - به مصدق رای مثبت دادند.
رجال ما رجال بااصالتی نبودند که بر مبنای مصالح و مفاسد خود قوانین و موضوعات رای دهند، نگاه به فضای عمومی ‌می‌کردند اگر می‌ترسیدند رای می‌دادند و اگر نمی‌ترسیدند رای نمی‌دادند.

● در فاصله ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329 تا قیام 30 تیر 1331 ما دوره‌ای 16 ماهه را شاهد هستیم، دوره‌ای که در آن ایرانی‌ها با برگزیدن دکتر مصدق به سراغ خلع ید از شرکت نفت رفتند؛ شما میزان موفقیت آنها را در خلع‌ید هنگامی‌ که انگلیسی‌ها از کشور خارج شدند چگونه می‌بینید؟ مدیریت ایرانی توانست مراحل پیشرفت را پشت سر گذارد؟
قطعا ما در آن زمان گرفتاری فراوانی از لحاظ مدیریت داشتیم. نیروهای خودی زمینه‌ای برای ابراز وجود و ظهور پیدا نکرده بودند. انگلیسی‌ها صنعت نفت را در دست داشتند و به هیچ‌کس هم اجازه رشد نمی‌دادند مگر آنکه وابسته به خودشان باشد مانند مصطفی فاتح و شاپور بختیار که این یکی کارمند آنجا بود و به دلیل فراهم کردن نطق‌های روسا و اینکه در آوردن خبر برایشان فعالیت می‌کرد توانسته بود برای خود نزد آنها وجهه‌ای درست کند. اجازه رشد به نیروهای ما ندادند ولی به دلیل آنکه بدنه شرکت نفت در دست کارگران ایرانی بود و ایرانی‌ها آدم‌های باهوشی به خصوص در امور فنی هستند، هنگام خلع‌ید، نشان دادند که می‌توانند استخراج نفت و بارگیری نفت را برعهده داشته باشند، اما دست دشمن خیلی قوی بود و متاسفانه اختلا‌فات داخلی و بعضی از خودمحوری‌های مصدق نگذاشت این نهضت به پیش برود و نیروی ایرانی وارد کارزار شود.
در خاطرات مرحوم مهندس بازرگان که مسوولیت خلع‌ید را برعهده داشتند می‌خوانیم که ایشان از پیشرفت امور، رضایت دارند اما آن را مشروط می‌کنند به اینکه اگر دستانی بیگانه‌پرست بگذارند، منظور بازرگان که خارجی‌ها نبود بلکه منظورش افرادی در داخل کشور است که در امور دخالت می‌کنند. این نیروهایی که جرات می‌کنند در آن دوره در امر استقلا‌ل نفت ایران دخالت کنند و برخلا‌ف میل مردم رفتار کنند، عموما چه نیروهایی بودند؟
یکی همین مصطفی فاتح بود که متاسفانه مصدق اینها را نگه داشت. او بر این باور بود که اینها به مردم ایران نسبت به انگلیسی‌ها وفادارترند و یکی از اشکالا‌ت کاشانی هم به مصدق این بود که چرا این افراد را در هیات‌مدیره شرکت ملی نفت به کار گمارده است. قطعا اینها به دلیل نفوذ سنتی که در شرکت نفت و وابستگی که به بیگانگان داشتند، از رفتن انگلیسی‌ها خوشحال نبودند و تا جایی که امکان داشت کارشکنی می‌کردند.

● برگردیم به قیام 30 تیر. 29 تیرماه کنفرانسی مطبوعاتی برگزار می‌کند و در همان روزی که قرار است دستگیر شود به شدت به دربار و قوام هشدار می‌دهد که اگر دست به اقدامی‌ غیرمعقول بزنید من وارد عمل می‌شوم، چرا قوام تهدیدهای آیت‌ا... کاشانی را جدی نگرفت و با وجود اینکه ترسیده بود او را دستگیر کند حاضر نشد از کار کناره‌گیری کند، این در حالی بود که آدم بی‌تجربه‌ای هم نبود و می‌دانست ممکن است کار به زد و خورد هم بکشد؟
بالا‌خره قوام امیدوار بود که بتواند بر بحران فائق بیاید و احساس می‌کرد شاه از او حمایت می‌کند به خصوص اینکه شاه از صبح روز 30 تیر به کلیه واحد‌های نظامی، هوایی و زمینی دستور حضور در تهران و به دست گرفتن نقاط مهم را داد. واقعا قوام خیال می‌کرد که با پشتوانه فرمانده کل قوا و ارتش بتواند اوضاع را تحت کنترل در آورد، منتها وقتی به قدرت و شکوه قیام 30 تیر پی برد و فهمید که ارتش به زودی به مردم می‌پیوندد - این علی‌رغم تیراندازی شدید در برخی نقاط بود - و بیشتر گزارش‌هایی که برای شاه می‌آوردند و میان سربازان و مردم گل و بوسه رد و بدل می‌شد، با رسیدن این گزارش‌ها به شاه او دستور داد تا ارتش به پادگان‌ها عقب‌نشینی کنند. قوام با دیدن اوضاع ناامید شد و به همین دلیل هم استعفا داد - البته استعفا نداد - بلکه طبق شواهد و مدارک بعد از اینکه شاه دستور عقب‌نشینی ارتش را صادر کرد به نظر می‌آید استعفایی را به نام قوام تهیه و در رادیو منتشر کردند.