زنان عصر پهلوي

زنان عصر پهلوي- اشرف پهلوي 
اشرف پهلوي همزمان با محمدرضا پهلوي در 4 ابان 1298 شمسي در تهران ديده به جهان گشود. پدرش رضاخان سرهنگ قزاقخانه و مادرش تاج‏الملوک آيرملو دختر ميرپنج تيمورخان آيرملو از صاحب‏منصبان ارشد ارتش قزاق بود. اشرف بعد از تولد زهرا ناميده شد و شناسنامه او به اين نام گرفته شد اما پس از قدرت گرفتن رضاخان و به سلطنت رسيدن او به اشرف‏الملوک ملقب گشت و اشرف ناميده شد.

به طوري که از خاطرات اشرف برمي‏آيد وي در کودکي مورد بي‏مهري و بي‏توجهي پدر و مادرش قرار داشت. وي در ابتدا تحصيلات خود را نزد معلمين خصوصي فراگرفت و زبان فرانسه را نزد مادام ارفع آموخت. سپس به دبيرستان انوشيروان دادگر رفت و تا 16 سالگي در آنجا تحصيل نمود. در هفده سالگي به دستور پدر با علي قوام ازدواج کرد و از او صاحب پسري شد. اما بين زن و شوهر صميميتي حاصل نشد و هر دو تا زمان حيات پدر به اين زندگي ادامه دادند.

اشرف زني جسور، قدرت‏طلب، مغرور و خوشگذران بود و برخلاف خواهرش شمس به امور سياسي عشق مي‏ورزيد. او تا زمان حضور پدر در ايران (شهريور 1320) از شرکت در کليه امور سياسي محروم بود، بعد از برکناري پدر (شهريور 1320) بلافاصله از پدر جدا شد و با کمک مادرش به ايجاد باندهاي دست زد تا بتواند به صورت عوامل اجرايي خود از آنها استفاده کند و در حکومت دخالت کند. ازجمله اين افراد عبدالحسين هژير، دکتر منوچهر اقبال، جلال شادمان، نصرتيان، عباس اسکندري، حسن اکبر و رزم‏آرا را مي‏توان نام برد.

حوزه فعاليت اشرف روزبه روز افزايش يافت به طوري که از سال 1330ش و قدرت گرفتن دکتر مصدق به اوج خود رسيد و اشرف به عنوان رکن مبارزة دربار با مصدق درآمد. فعاليت او در اين زمينه به حدي بود که مصدق با اصرار او و مادرش را از ايران تبعيد نمود. اما اشرف از پاي ننشست.

وي در طول مدت اقامتش در پاريس با قوام ارتباط برقرار کرد و مقدمات سقوط مصدق و نخست‏وزيري قوام را فراهم ساخت. وليکن قوام با تمام ترفندهاي سياسي و حمايت‏هاي درباري مدت زمان کوتاهي بر مسند صدارت ماند و بار ديگر مصدق با حمايت مردمي به حکومت رسيد.

اشرف از نيمه‏هاي سال 1331ش درصدد برآمد تا تمام هم خود را در سقوط حکومت مصدق به کار گيرد. او با انگليسها و امريکايي‏ها وارد مذاکره شد و فکر انجام يک کودتاي نظامي را در آنها برانگيخت. او با آماده کردن کارها در لندن، اقداماتي در تهران توسط ايادي خود انجام داد و عده‏اي از يارانش چون برادران رشيديان زمينه‏هاي لازم را فراهم نمود.

پس از انجام کودتاي 28 مرداد 1332ش و روي کار آمدن مجدد سلطنت پهلوي اشرف به خواست برادر در اروپا ماند و ماهانه پنج هزار دلار مقرري دريافت داشت. پس از هشت ماه به تهران بازگشت و با همان سبک و سياق اما به صورت گسترده‏تري به دخالت در امور سياسي پرداخت. او به عنوان رياست سازمان خدمات شاهنشاهي و سازمان زنان ايران يکي از مهمترين و بانفوذترين افراد خاندان پهلوي به حساب مي‏امد و در کليه امور سياسي، اقتصادي دخالت مي‏کرد. به طوري که اکثر رجل سياسي کشور در جهت اجراي اوامر او کوشا بودند.

اشرف به جمع آوري مال علاقه‏اي وافر داشت و به مشارکت در امر قاچاق مواد مخدر و همکاري سازمانهاي بين‏المللي مافيايي مي‏پرداخت. وي در کارهاي چون قاچاق اشياي عتيقه، شهرک‏سازي، مشارکت در ساخت شرکتها، کارخانجات و بانکها فعاليت داشت به طوري که يکي از ثروتمندترين زنان عصر خود به حساب مي‏آمد. او در اواخر سنوات رژيم سابق به عنوان رئيس هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل گمارده شد و چند ماه قبل از سقوط رژيم از ايران به امريکا رفته و در آنجا ساکن شد.


جناب نخست‏وزير  [جمشيد آموزگار]
دوست عزيز، امروز که تهران را ترک مي‏کنم خواستم به توسط اين نامه هم از شما خداحافظي کنم و هم مطلبي که مورد علاقه شخص من است به شما متذکر شوم. لابد شما از تقاضايي که شرکت BBC سوئيس از پيشگاه اعليحضرت کرده و به شما رجوع فرمودند مستحضريد ولي شايد اطلاع نداشته باشيد که اين امر مربوط به شخص من است و شايد هم نبايد به شما مي‏گفتم ولي از آنجايي که شما را به خودم خيلي نزديک مي‏دانم و به صداقت شما اطمينان دارم خواستم خاطرنشان بشوم که بدانيد و در پيشرفت اين کار آنچه که ممکن است کمک کنيد که فردا انجام گيرد. من آن روز درست با شما نتوانستم صحبت کنم ولي وضع زندگي من خيلي درهم و خراب است و اين امر ممکن است که باعث شود که يک کمي بار زندگي سبکتر شود، لذا خواهشمندم آنچه که مي‏توانيد براي پيشبرد اين کار مضايقه نکنيد. البته اين موضوع را شما مي‏دانيد و من و خودتان، به همين دليل خواهشمندم اين نامه را بعد از خواندن فوراً پاره کنيد.

مطلب ديگري که فراموش کردم آن روز به شما بگويم موضوع بنياد من است که واقعاً به کمک معنوي و مادي احتياج مبرم دارد. بعد از برگشتن از مسافرت مفصل با شما در اين باب صحبت خواهم کرد ولي مطلبي که فوريت دارد مبلغ يک [مقدار] دلار است که بايد براي شعبه بين‏المللي آن که در پاريس تشکيل مي‏شود تهيه شود. در حال حاضر چون وضعيت مالي بنياد خيلي بد است خواهشمندم که دولت اين مبلغ را بپردازد تا بعداً که بنياد روي پاي خود ايستاد و احتياجي نداشت قطع کند.

سلامت، موفقيت و سعادت شما را از خداوند متعال خواهانم. اگر هر وقت کاري از دست من برآيد براي پيشرفت فکري و کاري از گفتنش دريغ نکنيد: با کمال ميل حاضرم. نامه را بعد از خواندن پاره کنيد.
دوست شما
اشرف پهلوي
[2-23-115آ]