روزهای پر شکوه روزنامه نگاری ايران
در دههء 1940 ميلادي (دههء 1320 شمسي)، با پررنگ شدن حضور هر سه جريان قدرتمند بزرگ ايران (مذهبيون، مليگرايان و سوسياليستها) در عرصهء نشر، روزنامهنگاري جان تازهاي يافت و اميدها نسبت به آن افزون شد. آنچه از آن به عنوان «موج دوم مطبوعات زنان»(1) ياد ميشود، از سال 1941 ميلادي 1320 شمسي) تا 1953 ميلادي 1332 شمسي) دوام داشت. اين سالها، همان سالهايي بود كه محمد مصدق جنبش ملي شدن صنعت نفت را رهبري ميكرد و سرانجام به رفتن انگليسيها از ايران و خلع قدرت از شاه منجر شد، هر چند او دوباره به كمك «سيا» قدرت را بازيافت. طي جنبش ملي شدن صنعت نفت، 373 نشريه چاپ شد كه 70 تاي آنها ضد مصدق بودند(2) و بسياري از آنان به زنان اختصاص داشتند. از جمله نشريهء «عالم زنان» كه مركز انتشارات و تبليغات سفارت انگليس در تهران به عنوان بخشي از فعاليتهايش در ترويج مدرنيزاسيون در ايران آن را چاپ ميكرد. همچنين روزنامهاي با عنوان «رستاخيز ايران» كه توسط اعضاي يك خانواده در تهران چاپ ميشد، در ابتدا سه صفحه از 12 صفحهاش را به مسايل زنان اختصاص داده بود، اما بعدائ با كوچك شدن حجم كلي آن، از حجم مطالب زنان نيز كاسته شد.
در اين سالها، سازمانهاي متعلق به جناح چپ در ايران، با داعيههايي براي عدالت، برابري و آزادي براي جامعهاي كه در اثر قرنها حاكميت خودكامگان و فقر، به ويراني كشيده شده بود، توانستند حمايت و همدلي مردم را در حد وسيع جذب كنند. در اين سالها، ماهنامهاي وابسته به سازمان زنان حزب توده تحت عنوان «بيداري ما»، به سردبيري زهرا اسكندري چاپ ميشد و شعار آن اين بود: «ما نيز در اين خانه حقي داريم» در تابستان 1324، اين ماهنامه توجه خوانندگان بسياري را به خود جلب كرد و به شهرت رسيد، اما نتوانست بيش از چند ماه دوام بياورد. در اين زمان، جهان زنان نيز به صورت هفتهنامه درآمد و به ارگان رسمي سازمان حزب توده تبديل شد. سردبير آن، يكي از فعالان سياسي زن به نام نجم الحاجيه هوشمند بود. اين نشريه تا كودتاي سال 1332 چاپ ميشد و بعد از انقلاب 1357 نيز مجددا ظاهر شد. برخي ديگر از نشريات زنان عبارت بودند از: زن امروز; ماهنامهاي به نام بانو; نداي زن; نزهت; حقوق زنان و جهان تابان. در سال 1332 به تنهايي، پيش از كودتايي به رهبري سيا، تعداد زنان خبرنگار و روزنامهنگار از مجموع تعداد زناني كه در 11 سال اول بعد از انقلاب در اين حيطه فعاليت ميكردند، بيشتر بود.
با قدرت يافتن مجدد شاه و سقوط دولت مصدق، فعاليت بسياري از احزاب سياسي و ارگانها و نشريات آنها ممنوع شد. انقلاب ديگري لازم بود تا دوباره آن روزهاي باشكوه آزادي مطبوعات، كه شكوفايي مطبوعات زنان را نيز به همراه داشت، بازگرداند. از اواسط دههء 30 شمسي تا انقلاب 1357 تنها تعداد اندكي نشريه اجازه انتشار داشتند. هرچند زنان به عنوان روزنامهنگار، سردبير، مدير مسوول، عكاس و غيره به فعاليتهاي خود ادامه ميدادند، اما بيشتر آنان يا در استخدام نشريات تخصصي وابسته به وزارتخانهها يا وابسته به گروههاي رسمي زنان برگزيدهء طبقهء حاكم بودند. نشريات تخصصي تيراژي كم و خوانندگاني محدود داشتند. ارگانهاي رسمي طبقهء حاكم، هر چند بعضا مطالب مفيدي داشتند، اما بلندگوي رژيم به حساب ميآمدند و از احترام كمي برخوردار بودند.
در اين دوران، دو مركز انتشاراتي بزرگ كيهان و اطلاعات بازار را در اختيار داشتند و در زمينههايي چون جوانان، ورزش و كودكان، با يكديگر رقابت ميكردند. براي هر دو اين مراكز انتشاراتي، مجلات زنان نيز اهميت داشتند. ابتدا اطلاعات بانوان در سال 1336 منتشر شد كه صفحات آن پر از حرفهاي خودماني و شايعات پيشپا افتاده دربارهء مشاهير، اخبار خاندان سلطنتي، آشپزي، بهداشت، زيبايي و خانهداري بود. اين مجله به صورت هفتگي تا انقلاب 1357 در ميآمد. از آن پس، تا سال 1359 چاپ آن متوقف بود. تا اين كه مجددائ انتشار خود را به سردبيري زهرا رهنورد، يكي از چهرههاي شاخص بعد از انقلاب و همسر ميرحسين موسوي، نخست وزير ايران از سال 1359 تا 1367، آغاز كرد.(3)
كيهان، ناشر بزرگ ديگر، اولين مجلهء زنان خود را در سال 1343 منتشر كرد. اين مجله كه هر هفته به صورت رنگي چاپ ميشد، زن روز نام داشت و هر چند مدير مسوول آن فروغ، همسر مديرمسوول كيهان مصطفي مصباحزاده بود، اما سردبير آن مرد بود. زن روز بعد از مدتي اندك اطلاعات بانوان را پشت سر گذاشت و به محبوبترين مجله در ايران تبديل شد. بيش از نيمي از حجم آن را تبليغات و عكس ميگرفت، از سياست به دور بود و در عوض به غذا و آشپزي، خانواده، مد و مسابقات زيبايي در ايران و كشورهاي ديگر جهان ميپرداخت. صفحات خبري آن در پيروي از سياستهاي رژيم پهلوي، به اخبار خانوادهء سلطنت، بازديدكنندگان خارجي، به خصوص زنان مشهوري كه به ايران ميآمدند، اختصاص داشت و هر از گاهي، مقالهاي جدي راجع به تغييرات قوانين خانواده نيز در آن به چاپ ميرسيد.(4)
با فعالتر شدن گروههاي چپ در ايران از اوايل دههء 50، رژيم سعي كرد ماركسيسم را بياعتبار كند و با اسلامي نشان دادن خود، تاثيرات گروههاي مذهبي را خنثي سازد. به پيروي از اين سياست، زن روز گزارشهايي را از سفرهاي شاه و خانوادهاش به شهرهاي مقدس در هيات مذهبي، مثلا با پوشش چادر چاپ ميكرد. در بحبوحهء انقلاب 1357، زن روز عليه رژيم پهلوي تغيير موضع داد و تمام الگوهايي كه در سالهاي پيش به عنوان الگو و نمونه ارايه كرده بود، نامعتبر، فاسد و در خدمت تجارت ناميد. بلافاصله بعد از انقلاب تنها 23 شماره از زن روز منتشر شد. چاپ آن در سال 1357 متوقف شد. تا اين كه در تابستان 1359 در هياتي كاملا اسلامي مجددائ شروع به چاپ كرد.
پينوشتها
1- معصومه كيهاني، «مسايل مربوط به زنان در روزنامههاي تهران چگونه منعكس ميشوند؟»، رسانه، 13/2، 2002
2- فريد قاسمي، مطبوعات ايران در قرن بيستم، ايران، 1380
3- ميترا باقريان، تحليل اقتصادي فعاليتهاي روزنامهنگاري زنان، مجلهء زنان، 1/3، 1372
4- معصومه كيهاني، «مسايل مربوط به زنان در روزنامههاي تهران چگونه منتشر ميشود»، رسانه، 17/2، 1381