رضاخان و تمدن بلواری
از آن زمان که رضاخان و تیم هدایتکنندة وی بازی با تمدن را در راستای نابودی سنتهای دینی و ملی آغاز کرد و درصدد برآمد تا فرهنگ و باروهای دینی و ملی را در معاملات جهانی کمرنگ و بی رنگ و سرانجام نابود سازد، نه تنها حوزههای علمیه و دین مداران بلکه برخی از رجال سیاسی دربار رضاخان نیز از عواقب دهشناک این کار رضاخان لب به شکوه گشودند.
تمدن از جمله واژههایی است که در سدة اخیر در ایران، همواره دستاویز افرادی قرار گرفته استکه با این واژه درصدد محو ارزشهای ملی و دینی و تزریق تفکر تسلیمپذیری در برابر فرهنگ بیگانگان برامدهاند.
این افراد همواره به بهانه عقب ماندگی و دور نماندن از معادلات و فرهنگ جهانی و با شعارهای فریبنده نه تنها ایران زمین را به سر منزل تمدن رهنمون نساختند بلکه در عمل هموارکنندة مروجان فساد و فحشا و تجمل گرایی و مصرف گرایی و پایهگذاران شکاف طبقاتی و فرهنگ سرمایهسالاری جهانی و زمینهساز وابستگیهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی بودهاند.
رضاخان با شعار :دور نبودن از تمدن» و محمدرضا با شعار «گشودن دروازههای تمدن»، از جمله کسانی بودند که سوءاستفاده فراوانی از این واژهها کردند.
از آن زمان که رضاخان و تیم هدایتکنندة وی بازی با تمدن را در راستای نابودی سنتهای دینی و ملی آغاز کرد و درصدد برآمد تا فرهنگ و باروهای دینی و ملی را در معاملات جهانی کمرنگ و بی رنگ و سرانجام نابود سازد، نه تنها حوزههای علمیه و دین مداران بلکه برخی از رجال سیاسی دربار رضاخان نیز از عواقب دهشناک این کار رضاخان لب به شکوه گشودند.
یکی از این افراد مهدی قلی خان هدایت، مشهور به مخبرالسلطنه، بود؛ فردی که نه تنها غرب و مظاهر غربی را از نزدیک مشاهده کرده بود، بلکه در طول تاریخ زندگی خود مناصب مهم دولتی مهمی عهدهدار بود. وی که مأمور تدوین قانون اولین انتخابات مجلس و انتخابات دور نخست قانونگذاری بود و در اولین کابینة قانونی ایران به وزارت معارف منصوب شده بود، علاوه بر حکومت فارس و آذربایجان از سال 1306 شمسی تا سال 1312 در ایام حکومت رضا خانی مأمور تشکیل کابینه بود.
مهدی قلی خان هدایت در کتاب مشهور «خاطرات و خطرات» خود، رویکرد رضاخان و تیم هدایتکنندة وی را به مقولة تمدن؛ رویکردی بولوری، مبتذل و استقلالستیز به تحلیل میگذارد و با بیان نتایج تخریبی تمدن بولواری برای فرهنگ، سیاست و انتقاد ایران با تکیه بر «العود احمد» خواستار بازگشت به دورة قبل از بازی با تمدن رضاشاه شده، مینویسد«
«تمدن و تربیت در مشرق سابقه دارد. در مغرب در اکتشافات علمی و صنعتی پیش افتادند. در اخلاق هنوز به مقام مشرقیان نرسیدهاند بلکه در مائة اخیر که مذهب اهل حل و عقد ماتریالیسم شد عقب رفتند. تمدن بولواری بر تمدن لابراتواری غلبه کرد و آن تمدن ناچیز به ما سرایت.
تمدن را به صورت گرفتیم. کلاً همان را عوض کردیم که رنگ تمدن به خود بدهیم در حوزة خواص ملیت ما از دست رفت. در مقابل، هنرهای لابراتواری بیسیم، رادیو و هواپیما مستبسع شدیم، رقص، قمار، شرب، تظاهر به فواحش را ترقی دانستیم. افکار بیپای ماتریالیسم را به خود راه دادیم که امروز از بیداد آن همه جا غوغا به پا است و فریاد بلند.
دور سر خود چرخ میزنیم و نمیدانیم چه کنیم. یکی از مراحل رسیدن به راه عاقبت برگشتن از این راه غوایت است که العود احمد و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.
مهدی قلیخان هدایت واژههایی چون «آزادی» و «مساوات» را واژههایی غلطانداز و دروغ به تحلیل میگذارد که تیم هدایت کنندة که تیم هدایتکنندة بازی تمدن با استفاده از آنها کمر به نابودی تمدن ایرانی و اسلامی بستهاند، مهدی قلیخان هدایت تزریق تفکر یأس و ناتوانی به باور ایرانی را از شیوههای روانشناختی بازیگران تمدن بازی برای به زانو درآوردن ایران در مقابل فرهنگ غرب به شمار میآورد و مینویسد:
«حکایت ما حکایت آن مکتبدار شد که شاگردان روی مواعده گفتند، جناب میرزا خدا بد ندهد مگر کسالت دارید؟
امر بر جناب میرزا مشتبه شد، برخاست و از پی معالجه رفت، مرض را در ذهن ما تزریق کردند و مشتبه شدهایم تا رفع اشتباه نکنیم، صحت نخواهیم یافت. مرض در ممالک سایره، آزادی و مساوات دروغی است در ولایت ما تعقیب تمدن و ترقی بولوری و تکلفات مضر.»
مهدیقلیخان از شکل گیری دموکراسی دروغین، شکاف طبقاتی در بین مردم، رویکرد مردم به تجمل گرایی و مصرف گرایی و اشاعة فحشاء و به عنوان دستاوردهای تمدن بلواری یاد میکند وبا تکیه بر «العود احمد» نجات را در گریز از بازی تمدن میداند:
«عنوان مجلس که پیدا شد، سخنهای سخیف و افکار کثیف در عنوان آزادی بیپیکر بر سر زبانها افتاد. به تقلید تمدن بولواری و تفنن در بی عاری، رشتة زندگی سادة خودمان از دست رفت و با به دایرة تجدد گذاردیم. آن دموکراسی حقیقی فراموش شد و فساد اخلاق بالا گرفت، درب خانهها بسته شد، علاقهها گسسته، شکایات پیوسته، روزبهروز بر تکلفات زندگی افزود و از تعیشات عمومی کاست، بین طبقات افتراق افتاد و از هر طرف تزریق نفاق شد، کارخانه اگر داشتیم بازار ارسی دوزها بود باز هم العود احمد.»
مهدی قلی خان هدایت از نصیحت خود به رضاشاه و بیان تفاوتهای تمدن بلورای با تمدن لابراتواری اشاره میکند و ادامه میدهد تمدنی که رضاخان و حامیان وی بوجود آوردند، همان تمدنی بود که تنها به درد لالهزار و افراد بیبند و بار جامعه مفید فایده شد.
«روزی به شاه عرض کردم تمدنی که آوازهاش عالم گیر است، دو تمدن است؛ یکی تظاهرات در بولوارها، یکی تمدن ناشی از لابراتوارها: تمدنی که مفید است و قابل تقلید، تمدن ناشی از لابراتوارها و کتابخانه ها است. گمان کردم به این عرض من توجهی فرمودهاند، آثاری که بیش تو ظاهر شد، تمدن بولوارها بود که به کار لالهزار میخورد و مردم بیبند و بار خواستار آن بودند.»