رضا شاه با چه کسانی می گشت؟

در مطلب گذشته با عنوان "حلقه اطرافیان رضاه شاه"  به تشریح حضور  کسانی چون عبد الحسین تیمور تاش، علی اكبر داور و... در کنار رضاشاه پرداختیم. در اینجا به تش حضور چند تن دیگر از اطرافیان وی می پردازیم.
________________________________________
فرج الله بهرامی ( دبیر اعظم ): هرچند مدیر یا سیاستمدار ممتازی نبود ، اما در شمار اهل فكر و ادب به حساب می آمد و از هنگام انتصاب رضا خان به وزارت جنگ رئیس دفتر او بود و مدتی هم با نام مستعار « ف. برزگر» در باب مسایل ادبی قلم می زد . 
بهرامی مقارن كودتای 1299وزیر جنگ بود تا اینكه در سال 1300 سردار سپه رضا خان رئیس دیویزیون قزاق به وزارت جنگ معرفی شد . از همان روز های نخستین وزارت جنگ رضا خان ، بهرامی مورد توجه قرار گرفت و علاوه بر نوشتن اعلامیه ها و نطق های سردارسپه ، معلم او هم شد و همه روزه یكی دوساعت به او درس می داد و همیشه در سفر و حضر با او به سر می برد . در مسافرت به خوزستان و برچیدن بساط شیخ خزعل همراه سردار سپه بود و شرح این مسافرت را در سفرنامه خوزستان با آب و تاب تمام نوشت . همچنین سفرنامه مازندران را نیز او تهیه كرد .
دردوره پنجم از طرف مردم تبریز به وكالت مجلس شورای ملی انتخاب شد و جزو چند نفری بود كه برای تغییر حكومت تلاش می كرد . بهرامی ، مدتی حكمران اصفهان ، والی فارس ، وزارت پست و تلگراف و والی خراسان بود و فعالیت های ادبی از قبیل جشن بزرگ حافظ و تجدید بنای آرامگاه حافظ ، جشن های هزاره فردوسی را انجام داد . زین العابدین رهنما و محمد رضا تجدد مورد بی مهری قرار گرفته و به زندان شهر بانی رفتند ، پس از چندی به توصیه و شفاعت مهدی قلی هدایت ( مخبر السلطنه) ، رهنما و تجدد به عراق تبعید شدند و بهرامی از زندان آزاد و به ملایر تبعید شد و دشتی هم به همان سرنوشت دچار گردید. در 1319بهرامی مجددا بازداشت شد و بیم از بین رفتن او زیاد بود كه شهریور 1320آنها را نجات داد1
-علی دشتی : دشتی در سال 1300 امتیاز روزنامه شفق سرخ را گرفت ، در دوران انتشار روزنامه با مقامات مؤثر آشنایی بیشتری یافت و مشغول محكم كردن وضع خود شد . با تیمور تاش طرح دوستی ریخت و شالوده محكمی برای آینده سیاسی خود بنیان نهاد و و در انتخابات دوره پنجم كه عوامل سردار سپه فعال مایشاء بودند ، دشتی سر از ساوه در آورد و وكیل مجلس شورای ملی گردید . ولی هنگام طرح اعتبار نامه او ، سید حسن مدرس به عنوان مخالف سخن گفت و اسنادی در مجلس ارائه داد كه او با انگلیس ها ارتباط داشته و با كمك آنها وكیل شده است و سر انجام اعتبار نامه او رد شد .
بهرامی ، مدتی حكمران اصفهان ، والی فارس ، وزارت پست و تلگراف و والی خراسان بود و فعالیت های ادبی از قبیل جشن بزرگ حافظ و تجدید بنای آرامگاه حافظ ، جشن های هزاره فردوسی را انجام داد .
 دشتی در دوره ششم ، هفتم ، هشتم ، نهم ، و دوازدهم از شهر های بوشهر ، ساوه و دماوند و كیل مجلس شورای ملی بود و در دوره نهم از وی سلب مصونیت شد و به زندان افتاد و امتیاز روزنامه شفق سرخ هم ابطال گردید . بعد از آزادی از زندان به عضویت اداره شهر بانی در آمد و به نقش اصلی خود در خدمت به حكومت یعنی ریاست دایره راهنمای نامه نگاری در اداره سیاسی شهربانی به او سپرده شد . او در آنجا با عبد الرحمن فرامرزی ، ابوالقاسم پاینده ، ابوالقاسم شمیم و چند نفر دیگر موظف بودند كه سانسور مطبوعات را در حد كامل انجام دهند .  2
- سپهبد احمد امیر احمدی : فرماندهی فوق العاده توانا و بی رحم بود و این دو خصوصیت وی را قادر ساخت كه شورش ها و راهزنی های مناطق غربی و جنوب غربی كشور را به طور مؤثر و بی رحمانه ای سركوب كند .
در 1299 با درجه سرتیپی فرمانده قسمت سوار آتریال همدان بود . با میر پنج رضا خان و سید ضیاء الدین طباطبایی برای حمله به تهران هم قسم شدند و در سوم اسفند 1299 وارد تهران گردید . وی در این زمان مامور سركوب امیر مؤید سواد كوهی در مازندران بود و موفق شد و در سال 1301كه فرمانده لشگر غرب بود توانست ضمن اعاده امنیت درآن منطقه خصوصاً لرستان ، نشان ذوالفقار كه عالی ترین نشان نظامی آن روز بود مفتخر شود .
وی در طول حیات خود هشت بار وزیر جنگ ، دو مرتبه وزیر كشور ، پنج نوبت فرماندار نظامی تهران ، دو بار فرمانده كل ژاندار مری و سال ها فرمانده كل لشگر لرستان و آذربایجان بوده است . در 1308 به درجه سپهبدی رسید ولی پس از چندی مورد بی مهری رضاشاه واقع شد و از مشاغل مهم نظامی بركنار گردید و علت هم این بود كه در ماموریت های جنگی لرستان خزائن بیشماری بدست آورده بود ولی به جای این كه آنها را سردار سپه تقدیم كند برای خود نگه داشت .3
- امیر لشگر عبدالله خان امیر طهماسبی : وی در 1298با درجه امیر تومانی ( سپهبدی ) ریاست گارد محافظ سلطان احمد شاه قاجار را برعهده داشت . بعد از كودتای 1299 احمد شاه قصد داشت فرار كند ولی وی به عنوان رئیس گارد مخصوص مانع از فرار او شد . در زمان وزیر جنگ رضا خان امیر طهماسبی تنزل مقام یافت وی ظرف چند ماه چنان فعالیت و كاردانی و خوش خدمتی و صمیمیت به خرج داد كه سردار سپه به او علاقه مند شد . و او را ارتقاء درجه و مقام داد و با درجه امیر لشگری در آن روز بالاترین درجات نظامی بود به فرماندهی لشگر آذربایجان فرستاد و امور استانداری را نیز ضمیمه كار او كرد . امیر لشگر امیر طهماسبی وارد تبریز شد و تدابیری كه در آنجا به كار برد قدرت دولت و فرمانده كل قوا را در شمال غرب كردستان تاصفحات مغرب ایران توسعه و بسط داد .
سپهبد احمد امیر احمدی : فرماندهی فوق العاده توانا و بی رحم بود و این دو خصوصیت وی را قادر ساخت كه شورش ها و راهزنی های مناطق غربی و جنوب غربی كشور را به طور مؤثر و بی رحمانه ای سركوب كند .
وی خلع سلاح عشایر را در آذر بایجان كاملاً  به مرحله اجرا در آورد و ایالات شاهسون را كه در حدود اردبیل و مشكین شهر سالیان متمادی جان و مال مردم دستخوش آنها بود بر چید و مقدمات سقوط اسمائیل سمیتقو یاغی كرد را فراهم ساخت . وی در آذربایجان وجاهت و نفوذی یافته بود كه سردار سپه تنها به وسیله او می توانست نقشه بر انداختن خان ماكو را طرح و انجام دهد و خزائن طلا و جواهرات او را تصاحب نماید .
سرلشگر طهماسبی به پاس خدمات خود در خلع قاجاریه در 28 آذر 1304 در اولین كابینه سلطنت رضا شاه به وزارت جنگ منصوب گردید . چندی بعد وزارت فوائد عامه و تجارت را برعهده گرفت و در سال 1307جهت بازدید راهها ی خوزستان و لرستان به آنجا رفت كه در بین راه با عده ای مسلح مواجه و كشته شد . وی یكی از زرنگ ترین و سیاست مدار ترین افسران ارشد و یكی از كاری ترین و فهمیده ترین طرفداران سردار سپه بود .4 فرماندهان نظامی دیگری نیز به شاه نزدیك بودند كه یزدان پناه ، آیرم ، حبیب الله شیبانی ، و امیر خسروی مهمترین آنها بود 5
پی نوشته ها :
1-   باقر عاقلی ، همان ، جلد دوم ، ص 1139-1138؛ص 153
2- باقر عاقلی ، همان ، ص 675-674
3- همان ، جلد اول ، ص 188-187
4- همان ، ص 199-197
5- محمد علی همایون كاتوزیان ، همان ، ص 153