ديدگاه شاه نسبت به طبقه متوسط(زندگي شخصي شاه- خلقيات، افكار و انديشهها)
شماره صفحه:98 اعليحضرت همايوني: من نميتوانم بپذيرم كه طبقه متوسط ما خطاكار بودند يا اينكه حتي اعضاي آن از انقلابيون بودهاند. درحقيقت من ميتوانم بگويم كه طبقه متوسط، در شرايطي كه ما در اين كشور داريم، معمولا از كساني تشكيل ميشود كه بيشترين تمايل را به اصلاح و پيشرفت كشور دارند. عناصر هر طبقهاي شايد در يك دوره به اصطلاح در جبهه ملي بودند- نه به اين خاطر كه آنها مجبور شده بودند تا عضو آن جبهه شوند بل به اين دليل كه بسياري از ايشان گمان كردند اين كار يك جنبش ميهنپرستانه است. E.A.B: اين از بزرگواري شماست كه اينگونه ميگوييد. اعليحضرت همايوني: اما سپس، چشمانشان به موقع باز شد و بسياري از ايشان از اين جنبش جدا شدند در حالي كه هنوز اين جنبش فعال بود. بيشتر باقيماندگان زماني اين نهضت را ترك نمودند كه فروريخت. شما ميدانيد، برخي مردم هنگامي كه اشتباه ميكنند جرات اقرار به آن را ندارند. اين يك مساله روانشناختي است، يا نوعي شرمساري يا احساس تعارض دروني اي است كه موجب ميشود تا انتها با آن همراه باشند حتي اگر بدانند كه اشتباه ميكنند. من گمان ميكنم تعداد بسيار بسيار كمي از اين افراد جدا شدند- مردمي كه هنوز هم نميپذيرند كه در ارتباط با جبهه ملي اشتباه ميكردند. E.B.A: نه تنها نميپذيرند بلكه حتي برخي از رهبران جبهه ملي ديدگاههايشان را تغيير دادهاند. من دارم مشخصا به آْن اقتصادداني فكر ميكنم كه شما وي را با خود به مراكش برديد. به نظر ميآيد او اكنون با شما كار ميكند. اعليحضرت همايوني: بله و چه سرسختانه. E.A.B: شما ميتوانستيد ديگران را براي كمك كردن به خودتان بازگردانيد. اعليحضرت همايوني: من تصميم نداشتم. در باز است حتي براي اعضاي جبهه ملي. هر ايراني منفردي كه ميتواند به اين كشور كمك كند مورد نياز است. E.A.B: شما همه آنها را نياز داريد. اعليحضرت همايوني: بله. بعلاوه شما هميشه مجبوريد در حساب عواقب بعدي يك جنگ باشيد به خصوص جنگي كه در آن ما شركت نداشتيم (جنگ جهاني دوم). اگرچه ما جانب طرف برنده بودهايم اما از قربانيان اين جنگ بيرون نبوديم. ما از اين جنگ بازنده بيرون آمديم. چرا؟ كشور اشغال شده بود، و ما از همه نابهسامانيهاي جنگ رنج ميبرديم- نهتنها از نابهسامانيهاي مادي بلكه از هراسهاي اخلاقي و روانشناختي ناشي از اشغال. ابرقدرتها ستون پنجمي را در ايران ايجاد كردند. به منظور اينكه در راستاي سياستهايشان حركت نمايند آنها مجبور شدند حمايتهاي محلي
شماره صفحه:99 ايجاد نمايند و ضرورتا اين حمايتكنندگان به شاه عقيدهاي نداشتند. E.A.B: به يك معنا آنها از شاه اجتناب كردند؟ اعليحضرت همايوني: بسياري از اين جوانكها بودند كه ياد گرفته بودند نسبت به شاهشان ايمان نداشته باشند- تنها به اين منظور كه در خدمت مصالح ديگر قدرتها باشند. E.A.B: اينطور به نظر ميآيد. صحبت از جمهوري در 1949 نسبت به امروز شايعتر بود. اعليحضرت همايوني: معمولا در اين قسمت از جهان، جايي كه رويكرد سرمايهداري يا استعماري وجود دارد بيگانگان مجبور بودند مردم را حفظ كنند. اگر اين مردم قرار بود تاثيرگذار باشند آنها مجبور ميشدند درگير بشوند. هنگامي كه قدرتهاي بيگانه نتوانستند مردم خود را در دولت جاي دهند، آنها را در برابر دولت قرار دادند تا تاثيرگذار باشند. اين نوع از دخالت اكنون پايان يافته اما جريان آن را به وضوح ميبينيم حتي اگر فهم آنچه براي ما انجام شده تا حدودي براي افراد بيگانه دشوار باشد.